پیدایش و چشم انداز وقف خانواده: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «ماجده اسماعیل عبدالمحسن ==چکيده== مقاله حاضر که از انگليسي به فارسي ترجمه ش...» ایجاد کرد)
 
 
(۴ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
<div style="text-align:justify;font-family:B Nazanin;font-size:20px">
 +
 
[[ماجده اسماعیل عبدالمحسن]]
 
[[ماجده اسماعیل عبدالمحسن]]
==چکيده==  
+
==چکیده==  
مقاله حاضر که از انگليسي به فارسي ترجمه شده به تعريف شرايط ، طبقه بندي و قوانين وقف و سابقه وقف خانواده در اسلام مي پردازد و آن را قسمي از اقسام وقف بر مي شمارد و به محدوديت هاي اصلي وقف خانواده اشاره مي کند
+
مقاله حاضر که از انگلیسی به فارسی ترجمه شده به تعریف شرایط ، طبقه بندی و قوانین [[وقف]] و سابقه وقف خانواده در [[اسلام]] می پردازد و آن را قسمی از اقسام [[وقف]] بر می شمارد و به محدودیت های اصلی وقف خانواده اشاره می کند.
سپس از انجايي که حکومت هاي قبل و برخي از کشورهاي عربي و اسلامي موانعي براي وقف خانواده ايجاد نموده اند به ارائه راه کارهايي از جمله بازنويسي قوانين نوين براي وقف خانواده ، جهت جلوگيري از سوء استفاده فرصت طلبان از مقوله وقف مي پردازد .  
+
 
'''کليدواژه ''' اقسام وقف ، وقف خيري ، وقف اهلي ، وقف مشترک ، وقف خانواده ، قوانين وقف ، محدوديت هاي وقف
+
سپس از انجایی که حکومت های قبل و برخی از کشورهای عربی و اسلامی موانعی برای [[وقف]] خانواده ایجاد نموده اند به ارائه راه کارهایی از جمله بازنویسی قوانین نوین برای [[وقف]] خانواده ، جهت جلوگیری از سوء استفاده فرصت طلبان از مقوله وقف می پردازد .  
 +
 
 +
'''کلیدواژه ''' اقسام وقف ، وقف خیری ، وقف اهلی ، وقف مشترک ، وقف خانواده ، قوانین وقف ، محدودیت های وقف
 
==در آمد==  
 
==در آمد==  
از نظر تاريخي بايد گفت: نهاد غير انتفاعي وقف ، نقش قابل توجهي در پيشبرد جوامع اسلامي همچنين در کمک به دولت اسلامي براي تهيه خدمات اساسي آنطور که هست ايفا کرده است.  
+
از نظر تاریخی باید گفت: نهاد غیر انتفاعی وقف ، نقش قابل توجهی در پیشبرد جوامع اسلامی همچنین در کمک به دولت اسلامی برای تهیه خدمات اساسی آنطور که هست ایفا کرده است.  
اين نهاد از بخش هاي تربيتي بهداشتي حمايت کرده، زير بناهاي اساسي را تدارک نموده و تامين شغل، بالابردن فعاليت هاي تجاري، تهيه غذا براي گرسنگان ، پناه دادن به مستمندان و نيازمندان را ايجاد، و علاوه بر آن حمايت از بخش هاي کشاورزي صنعتي بدون هزينه براي دولت را به همراه داشته است.  
+
این نهاد از بخش های تربیتی بهداشتی حمایت کرده، زیر بناهای اساسی را تدارک نموده و تامین شغل، بالابردن فعالیت های تجاری، تهیه غذا برای گرسنگان ، پناه دادن به مستمندان و نیازمندان را ایجاد، و علاوه بر آن حمایت از بخش های کشاورزی صنعتی بدون هزینه برای دولت را به همراه داشته است.  
  بهرحال، اين نقش از پايان قرن نوزدهم تاکنون که دولت ها در کشورهاي مختلف مسلمان اين حق را به خود دادند که امور حکومتي خود را متمرکز و وقف خانواده را ضبط و ملغي اعلام کنند، وخيم تر شده است، چراکه با انجام چنين کاري، دولت ها اميد داشتند ، تمام مشکلاتي که براي اموال وقفي در آن زمان اتفاق افتاد بود را حل خواهند کرد،ولي آنها درک نکردند با چنين قوانين و رفتاري که نقش قابل توجه وقف را در طول قرن هاي گذشته از بين مي برند.   
+
   
اين مقاله به پيدايش قانون و پيشرفت وقف خانواده خواهد پرداخت. و نيز اهميت ايجاد وقف خانواده در زمان حضرت  پيامبر(صلي الله عليه وآله)  و علل ابطال آن تقريبا در همه کشورهاي اسلامي از سال هاي 1950 ميلادي را مطرح خواهد کرد. علاوه برآن، در اين مقاله توصيه اي براي بازبيني قانون وقف خانواده و تشويق مردم براي ايجاد وقف هاي جديد تقديم خواهد شد.
+
بهرحال، این نقش از پایان قرن نوزدهم تاکنون که دولت ها در کشورهای مختلف مسلمان این حق را به خود دادند که امور حکومتی خود را متمرکز و [[وقف]] خانواده را ضبط و ملغی اعلام کنند، وخیم تر شده است، چراکه با انجام چنین کاری، دولت ها [[امید]] داشتند ، تمام مشکلاتی که برای اموال وقفی در آن زمان اتفاق افتاد بود را حل خواهند کرد،ولی آنها درک نکردند با چنین قوانین و رفتاری که نقش قابل توجه [[وقف]] را در طول قرن های گذشته از بین می برند.   
==تعريف و طبقه بندي وقف==  
+
 
واژه وقف و حبس به معناي متوقف کردن، جلوگيري نمودن، امتناع ورزيدن است يعني الحبس و المنع.  
+
این مقاله به پیدایش قانون و پیشرفت [[وقف]] خانواده خواهد پرداخت. و نیز اهمیت ایجاد [[وقف]] خانواده در زمان حضرت  پیامبر(صلی الله علیه وآله)  و علل ابطال آن تقریبا در همه کشورهای اسلامی از سال های 1950 میلادی را مطرح خواهد کرد. علاوه برآن، در این مقاله توصیه ای برای بازبینی قانون [[وقف خانواده]] و تشویق مردم برای ایجاد وقف های جدید تقدیم خواهد شد.
واژه تسبيل نيز به همان معني بکاربرده شده و مفهوم آن، ايثار در راه خدا و في سبيل الله است.  
+
==تعریف و طبقه بندی وقف==  
وقف را مي توان بدين صورت تعريف کرد:   
+
واژه وقف و حبس به معنای متوقف کردن، جلوگیری نمودن، امتناع ورزیدن است یعنی الحبس و المنع.  
نگهداري اموال منقول يا غير منقول توسط باني ويا بانيان و اهداي انتفاع از ثمرات آن براي ذي حق، چه صاحبان حق  عموم باشند و يا خانواده.   
+
 
وقف به سه نوع تقسيم مي شود:  
+
واژه [[تسبیل]] نیز به همان معنی بکاربرده شده و مفهوم آن، [[ایثار]] در راه [[خدا]] و فی سبیل الله است.  
 +
 
 +
[[وقف]] را می توان بدین صورت تعریف کرد:   
 +
 
 +
نگهداری اموال منقول یا غیر منقول توسط بانی و یا بانیان و اهدای انتفاع از ثمرات آن برای ذی حق، چه صاحبان حق  عموم باشند و یا خانواده.   
 +
 
 +
وقف به سه نوع تقسیم می شود:  
 +
 
 +
*الوقف الخیری که وقف عموم است،
 +
 
 +
*الوقف الاهلی که وقف خانوادگیست 
 +
 
 +
*الوقف المشترک که آمیزه ای از وقف عام و خانواده می باشد. 
 +
 
 +
===وقف خیری/ وقف عمومی===
 +
واقف جهت حمایت از رفاه عموم مستمندان و نیازمندان در جامعه اموالی را [[وقف]] می نماید. واقفین در این مورد، اموالی را به صورت غیر منقول (مانند ساخت مساجد، مدارس، بیمارستان ها، دار الایتام و مهمانخانه ها)و یا اموال منقول (مانند کتاب، اسلحه، غلات، پول) را [[وقف]] می کنند.
 +
===الوقف الاهلی/ وقف خانوادگی===
 +
الوقف الاهلی، الوقف الذری ، وقف علی الولد همگی مانند هم و به وقف خانوادگی مربوط می شود. واقف، در این مورد، اموال خود را برای فرزندان، نوادگان، آشنایان یا اقوام دیگر که خود تعیین می کند [[وقف]] می نماید. اگر افراد ذی نفعِ به تشخیص واقف زنده نیستند، اموال وقفی تنها برای مقاصد رفاه عموم مصرف و خرج می شود. این نوع [[وقف]] توسط حضرت  پیامبر(صلی الله علیه وآله)  مورد تأیید واقع شد، چرا که ایشان اصحاب خود را جهت [[وقف]] به نزدیک ترین خویشاوندان، تشویق و علاوه براین، اعلام کردند، بهترین کار نیک، توجه به خواسته های خویشاوندان است که این عمل، نیک تر از آن است که [[صدقه]] به گدایان داده شود.
 +
===الوقف المشترک / آمیزه وقف عمومی خانوادگی===
 +
واقف جهت حمایت از عموم و خانواده اموالی را [[وقف]] می نماید، یعنی، قسمتی از اموال خود را به خانواده و قسمتی دیگر را به عموم اهدا می کند. این نوع [[وقف]] توسط حضرت  پیامبر(صلی الله علیه وآله)  توصیه و همسران واصحابش نیز بدان عمل نمودند.
 +
==قانون وقف خانوادگی==
 +
قانون وقف خانواده از همان قانون وقف عمومی تبعیت می کند. به عنوان نمونه، برای اینکه وقف خانوادگی معتبر باشد، شرایط و محدودیت های مشخصی وجود دارد که توسط اکثریت فقهای مسلمان مورد اتفاق قرارگرفته است. ما معتقدیم، در حال حاضر، طرح این شرایط و محدودیت ها بدلیل اهمیت احیای قانون وقف خانوادگی، سودمند است.
 +
==شرایط اعتبار وقف==
 +
شرائط اعتبار وقف به شرح زیر است:
 +
 +
- واقف باید عاقل، بالغ و آزاد بوده، و توانایی انتقال اموالِ خود به ملکیت [[خدا]] را دارا باشد. این بدان معنی است که وی مالک اموال، یا از درآمدِ خود یا از طریق میراث بوده باشد. 
 +
 
 +
- البته اموال اهدایی را می توان به [[منقول]] یا [[غیر منقول]] تقسیم بندی کرد. 
 +
 
 +
- واقف می تواند یک متولی مورد اعتماد برای اداره موقوفات منصوب نماید، که این شخص یا خود او یا شخص معین دیگری می باشد که وی نیز باید حق تعیین جانشین  و متولی در صورتی که متولی قبلی فوت یا ناتوان از انجام وظایف شود، داشته باشد. 
 +
 
 +
- افراد ذی نفع بایستی ثمرات اموال را آنگونه که توسط واقف تعیین شده خرج و مصرف نمایند.چه افراد ذی نفع خویشاوندان واقف باشند یا عموم.
 +
 
 +
- ایجاد [[وقف]] می تواند شفاهی، یعنی، کلام همراه باعمل باشد.مانند ساخت مسجد و دعوت مردم به نماز خواندن در آن و یا می تواند به شکل نوشته موسوم به عمل [[وقف]] باشد. 
 +
از آنجائی که اعلام [[وقف]] به صورت نوشته و مکتوب بیشتر از نوع شفاهی توسط فقهای مسلمان سفارش شده ، ما نیز توصیه می کنیم اگر همه سوابق و مستندات داخل پوشه های مناسب در کامپیوتر ذخیره ، حفظ و نگهداری شود، معقول تر است. زیرا این امر برای مدیریت مناسب موقوفات  و حفظ اسناد برای نسل های آینده بهتر می باشد.
 +
==محدودیت های کلیدی وقف خانوادگی==
 +
فقهای مسلمان در باره محدودیت های [[وقف]]، متفقند: همین که اموالی به عنوان [[وقف]] شامل [[وقف خانواده]] بحساب می آید، باید تحت دو محدودیت کلیدی قرار گیرد:
 +
 
 +
* قطعیت
 +
 
 +
*ابدی بودن
 +
 
 +
1) قطعیت
 +
 
 +
مهم ترین شاخص [[وقف]] حتمی بودن آن است زیرا اجماعی میان فقهای مسلمان وجود دارد که واقف نمی تواند اموالی را که از قبل به عنوان [[وقف]] اعلام کرده است، باطل اعلام نماید. یعنی  همینکه یک واقف اعلام نموداموال یا بخشی از اموالش وقفِ عموم یا خانوادگیست  قطعیت پیدا می کند و وارثان وی نمی توانند اعتبار آن را عوض کنند. این محدودیت ها تأکید دارند، تا آنجایی که [[وقف]]  برای اهداف انسانی واگذار شده، واقف یا نوادگان او هیچگونه حق استرداد آن را ندارند. بنابراین، اموال واقف به سود دهی برای اکثریت مردم ادامه و واقف، در همان حال، از خدا سبحانه و تعالی ثواب می گیرد.
 +
 
 +
2) ابدی بودن
 +
 
 +
اکثریت فقهای مسلمان متفقند: [[وقف]] از لحظه واگذاری همیشگی و ابدی می شود. این مهم ، از طرفی، تأکید دارد هیچ گونه مصادره اموال وقفی توسط دولت یا افراد نبایستی صورت گیرد. و از سوی دیگر، این امر بر حمایت منظم و مستمر از [[وقف]] نسبت به خرج برای اماکن خیریه همچون مسجد، بیمارستان، دارالایتام، مدرسه و غیره تآکید می کند. 
 +
 
 +
برخی بر این باورند که غیر قابل انتقال بودن [[وقف]] از لحظه اعلام آغاز و یا از لحظه انتقال اموال وقفی به [[خدا]]، شروع می شود.
 +
 
 +
همه فقها متفق القولند: هیچ کس نمی تواند [[وقف]] را مصادره کرده و اموال وقفی همچون سرمایه مسدود و بلوکه شده ای است که غیر قابل انتقال بوده و در معرض فروش، [[هدیه]]، میراث یا هرگونه مصادره ی دیگر قرار نخواهد گرفت.
 +
 
 +
همه این شرایط و محدودیت ها برای نسل های حال و آینده سودمند خواهد بود.
 +
==پیدایش وقف خانوادگی==
 +
اگر چه خداوند سبحانه و تعالی در [[قرآن]] به واژه [[وقف]] اشاره ای نکرده، اما چند آیه در باره مسائل نیکوکاری حامل اصل [[وقف]]، وجود دارد که برای نمونه می توان به آیه 92 [[سوره مبارکه آل عمران]] اشاره کرد.
 +
 
 +
[[خداوند]] متعال در این آیه می فرماید:
 +
 +
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَی‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ
 +
 
 +
ابو طلحه این آیه را تفسیر کرده. عبید الله یکی از اصحاب حضرت  پیامبر(صلی الله علیه وآله)  عزیزترین باغ خود به نام "بروحه" که پر از نخل و روبروی مسجد النبی بود را [[وقف]] کرد. حضرت  پیامبر(صلی الله علیه وآله)  به آنجا می رفت و از آب شیرین آن می نوشید. هنگامی که این آیه نازل شد، ابو طلحه به حضرت  پیامبر(صلی الله علیه وآله)  گفت:
 +
 +
ای رسول خدا! خداوند سبحان می فرماید: شما به نیکی (پاداش بهشت) نخواهید رسید، مگر اینکه آنچه را که دوست می دارید، در راه [[خدا]] [[انفاق]] کنید. و بدون شک، باغ نخل "بروحه" عزیزترین اموال من است و من می خواهم آن را به عنوان کارنیک ، در راه [[خدا]] بدهم. توقع ثواب آن را از [[خدا]] دارم. ای رسول خدا! آن را، هرجا که [[خدا]] می خواهد، خرج کن. حضرت  پیامبر فرمود: سرمایه ی مناسبی است. ای ابو طلحه ! آنچه را که گفتی، شنیدم. و فکر می کنم مناسب است که آن را به خویشاوندان خود بدهی. ابوطلحه گفت: ای رسول خدا! این چنین خواهم کرد. ابوطلحه، سپس، آن باغ را در میان خویشاوندان و پسر عموهای خود تقسیم کرد. 
 +
 
 +
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) ، در بسیاری از احادیث ایجاد [[وقف]] خانوادگی را تشویق کرده است. به عنوان نمونه، حدیث زیر نه تنها ایجاد [[وقف خانوادگی]] را مشخص می کند، بلکه قانون و مدیریت آن را نشان می دهد:
 +
 
 +
ابن عمر نقل کرد: در زمان حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) ، عمر قسمتی از اموال خود را، یعنی باغ خرما به نام "صمغ" در راه [[خدا]] داد. و سپس گفت: یا رسول الله! اموال بسیار گرانبها دارم و می خواهم به عنوان امر خیر بدهم. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله)  فرمود: 
 +
 
 +
آن را به عنوان [[وقف]]، همراه با زمین و درختان، وقف کن، به شرط اینکه زمین و درختان نه بفروش برسد، نه اهدا گردد و نه آنکه به ارث گذاشته شود، اما میوه ها در راه خیر مصرف شوند. 
 +
لذا عمر آن را در راه [[خدا]] [[وقف]] کرد تا به مصرف آزادی برده ها و کمک به مستمندان، مهمانان، مسافرین از خویشاوندان برسد.
 +
 
 +
در وقفنامه ی آن قید شده بود که شخص شاغل به عنوان مدیر آن می تواند به طور معقول و منصفانه از آن بخورد و اجازه دهد دوست خود از آن میل نماید به شرط اینکه قصد ثروتمند شدن از آن را نداشته باشد.
  
1-الوقف الخيري که وقف عموم است،
+
دو حدیث فوق قوانین بسیاری را به تصویر می کشد. در حدیث نخست، همینکه اموال، [[وقف]] شود، نباید فروخته یا به [[ارث]] برده گذارده یا به عنوان هدیه داده شود. دوم اینکه،نیت [[وقف]] بستگی به واقف دارد که چه کسی یا نهادی بیشتر بدان نیاز دارد، یعنی، برای عموم [[وقف]] کند یا برای خانواده اش [[وقف]] نماید. در حدیث فوق، عمر منافع [[وقف]] را به عموم و خانواده اش اختصاص داد. سوم اینکه اداره امور [[وقف]] تا زمانی که خود واقف، [[وقف]] خود را اداره نماید به عهده اوست،و در همان وقت وی می تواند تا زمانی که [[انسان]] زنده ای به طور معقول از آن استفاده نماید. متولی بعدی را انتخاب نماید.
  
2-الوقف الاهلي که وقف خانوادگيست  
+
بخاری گفته که [[ابوبکر]] خانه اش را برای فرزندانش [[وقف]] کرد، [[عمر بن الخطاب]] زمین خود در "صمغ" را به فرزندان خود [[وقف]] نمود. [[سعد بن ابی وقاص]] خانه اش در مدینه و مصر را به [[وقف]] فرزندان خود در آورد. [[زبیر بن عوام]] خانه های خود در [[مکه]] و [[مصر]] و پولش در مدینه را به فرزندانش به عنوان [[وقف]] پرداخت کرد. [[عمر بن عاص]] خانه اش در مکه را به فرزندانش [[وقف]] نمود. و [[حکیم بن حزام]] خانه های خود در [[مکه]] و [[مدینه]] را به [[وقف]] فرزندانش درآورد. علاوه بر این، اکثر همسران حضرت  پیامبر(صلی الله علیه وآله)  وقف خانوادگی داشتند. به عنوان نمونه، [[عایشه]]، [[ام سلمه]]، [[ام حبیبه]]، [[صفیه]] و [[حفصه]] اموال خود را به بنفع خویشاوندان [[وقف]] نمودند.  
  
3-الوقف المشترک که آميزه اي از وقف عام و خانواده مي باشد.
+
همه اینها مثال های مناسبی است که وقف خانوادگی از زمان حضرت  پیامبر(صلی الله علیه وآله)  را نشان می دهد. این گواه مناسبی برای کشورهایی است که این نوع [[وقف]] را امروزه فسخ کرده اند.
 +
==تغییر و تحولات وقف خانوادگی==
 +
سوء مدیریت قضیه [[وقف خانوادگی]] از زمان ممالک شروع شد. اما بدلیل قدرت فقهای مسلمان طی آن دوره که در برابر سلاطین و حاکمان مقاومت می کردند و از هرگونه ضرر به اموال وقفی جلوگیری می نمودند، نهاد [[وقف]] زنده ماند. پیش از دوره ممالک ، هیچگونه زمین وقفی کشاورزی نبود، زیرا که در آن دوره همه زمین ها متعلق به دولت بود، یعنی دولت، مالکیت را بدست داشت، و آنچه را که به شهروندان عادی و کشاورزان می پرداخت صرفا حقوق مالکیت و حق انتفاع از مستغلات بود. با این وجود، در دوران ممالک، [[وقف]] زمین کشاورزی مجوز داشت، مردم، از آن زمان به بعد، شروع به [[وقف]] بسیاری، از جمله زمین های کشاورزی کردند. افزایش تعداد [[وقف]] ها، دولت را مجبور به ایجاد سه وزارتخانه نظارت بر چنین [[وقف]] هایی نمود: دیوان الاحباس و المساجد، دیوان الحرمین الشریفین و دیوان الاوقاف الاهلیه.  
  
>1. وقف خيري/ وقف عمومي
+
در آن زمان سوء مدیریت اُمنا، باگذشت زمان و افزایش تعداد اموال وقفی،فاجعه هایی را به وقوع آورده بود.  
  
>2. الوقف الاهلي/ وقف خانوادگي
+
به عنوان نمونه، بعضی از امنا سعی می کردند بعضی از اموال وقفی را از راه معاوضه و بدل نمودن مصادره کنند. نمونه مناسب این مورد، در کتاب خطط المقریزی اشاره شده است. ایشان می گفت:امین جمال الدین یوسف دو شاهد آورد که برای قاضی القضات کمال الدین، شهادت دهند: [[وقف ]] همسایه به آنها ضرر رسانده است. لذا، بنابر حکم قاضی القضات آن اموال وقفی با پول معاوضه و سپس امین جمال الدین آن را برای خود گرفت.
 +
 +
اما فقهای مسلمان در آن وقت قوانین و مقرراتی برای حمایت از هرگونه آسیب به اموال وقفی صادر کردند. به عنوان نمونه، درباره آن مورد، فتوایی که برای تبادل هرگونه اموال وقفی با اموال دیگر صادر کردند. علاوه براین، در دوران [[الضاهر بیبرز]] که سعی می کرد تمام زمین ها از جمله زمین وقفی را مصادره کند، [[امام محیی الدین النووی]] سلطان را از انجام چنین کاری بازداشت. و او نیز، [[مالیات]] هایی برزمین های ملکی از جمله زمین وقفی وضع نمود، بعد از او [[محمد علی پاشا]] همان کار را تکرار کرد. [[بَرقُوق اتابک]] نیز در قرن هشتم تلاش فراوانی برای لغو [[وقف خانوادگی]] انجام داد. دلیل وی این بود که اغلب این [[وقف]] ها براساس زمین ملکی دولت، است. بنابراین، اکثر وقف های حُکام، وقف های غیر مناسب بودند. در همان زمان بنابر جوسازی های حاکمان، فتوایی از سوی فقهای مسلمان درباره [[وقف خانوادگی]] صادر گردید. که هرگونه [[وقف خانوادگی]] به استثنای وقف عمومی را درباره زمین "میری" لغو دانسته بود. بااین وجود، در سال 827 هجری، وقتی که حکام شروع به وقف مشترک، یعنی، خانوادگی و عمومی در زمین های "میری" کردند، این قانون مشکل دیگری را ایجاد کرد. با انجام چنین کاری، آنان از لغو وقف خود اجتناب کردند، زیرا که این وقف عمومی بود، اما هدف این قضیه اختصاص سهم بزرگ  در آمد برای خانواده است. 
  
>3. الوقف المشترک / آميزه وقف عمومي خانوادگي
+
در اواخر [[امپراطوری عثمانی]] و در قرن 19 میلادی همزمان با حکومت [[سلطان محمود دوم]] اصلاحاتی در پیکره حکومت صورت گرفت که منجر به جدایی دولت از [[دین]] شد. این اصلاح برنهاد [[وقف]] اثر گذاشت و وزیر اوقاف از فقهای مسلمان جدا شد. هدف این اصلاح ادغام مراکز محلی و نظارت بروقف موجود با دفتر مرکزی [[استانبول]] است. مدیران وقف جدید جهت اداره امور اوقاف منصوب شدند. در همان وقت ، فقهای مسلمان که زیر نظر مستقیم دولت کارمی کردند، کنترل اموال وقفی را از دست دادند، یعنی، تمرکز امور باعث تضعیف مقام آنان در جامعه شد. این امر منجر به گسترش سوء مدیریت و خرابی در سامانه [[وقف]] گردید، زیرا که بسیاری از مدیران انتصابی بامسائل حقوقی و فقهی وقف آشنایی نداشتند.   
1. وقف خيري/ وقف عمومي
 
واقف جهت حمايت از رفاه عموم مستمندان و نيازمندان در جامعه اموالي را وقف مي نمايد. واقفين در اين مورد، اموالي را به صورت غير منقول (مانند ساخت مساجد، مدارس، بيمارستان ها، دار الايتام و مهمانخانه ها)و يا اموال منقول (مانند کتاب، اسلحه، غلات، پول) را وقف مي کنند.
 
2. الوقف الاهلي/ وقف خانوادگي
 
الوقف الاهلي، الوقف الذري ، وقف علي الولد همگي مانند هم و به وقف خانوادگي مربوط مي شود. واقف، در اين مورد، اموال خود را براي فرزندان، نوادگان، آشنايان يا اقوام ديگر که خود تعيين مي کند وقف مي نمايد. اگر افراد ذي نفعِ به تشخيص واقف زنده نيستند، اموال وقفي تنها براي مقاصد رفاه عموم مصرف و خرج مي شود. اين نوع وقف توسط حضرت  پيامبر(صلي الله عليه وآله)  مورد تأييد واقع شد، چرا که ايشان اصحاب خود را جهت وقف به نزديک ترين خويشاوندان، تشويق و علاوه براين، اعلام کردند، بهترين کار نيک، توجه به خواسته هاي خويشاوندان است که اين عمل، نيک تر از آن است که صدقه به گدايان داده شود.
 
3. الوقف المشترک / آميزه وقف عمومي خانوادگي
 
واقف جهت حمايت از عموم و خانواده اموالي را وقف مي نمايد، يعني، قسمتي از اموال خود را به خانواده وقسمتي ديگر را به عموم اهدا مي کند. اين نوع وقف توسط حضرت  پيامبر(صلي الله عليه وآله)  توصيه و همسران واصحابش نيز بدان عمل نمودند.
 
قانون وقف خانوادگي
 
قانون وقف خانواده از همان قانون وقف عمومي تبعيت مي کند. به عنوان نمونه، براي اينکه وقف خانوادگي معتبر باشد، شرايط و محدوديت هاي مشخصي وجود دارد که توسط اکثريت فقهاي مسلمان مورد اتفاق قرارگرفته است. ما معتقديم، در حال حاضر، طرح اين شرايط و محدوديت ها بدليل اهميت احياي قانون وقف خانوادگي، سودمند است.
 
==شرايط اعتبار وقف==
 
شرائط اعتبار وقف به شرح زير است: 
 
- واقف بايد عاقل، بالغ و آزاد بوده، و توانايي انتقال اموالِ خود به ملکيت خدا را دارا باشد. اين بدان معني است که وي مالک اموال، يا از درآمدِ خود يا از طريق ميراث بوده باشد. 
 
- البته اموال اهدايي را مي توان به منقول يا غير منقول تقسيم بندي کرد. 
 
- واقف مي تواند يک متوليِ مورد اعتماد براي اداره موقوفات منصوب نمايد، که اين شخص يا خود او يا شخص معين ديگري مي باشد که وي نيز بايد حق تعيين جانشين  و متولي در صورتي که متولي قبلي فوت يا ناتوان از انجام وظايف شود، داشته باشد. 
 
- افراد ذي نفع بايستي ثمرات اموال را آنگونه که توسط واقف تعيين شده خرج و مصرف نمايند.چه افراد ذي نفع خويشاوندان واقف باشند يا عموم.
 
- ايجاد وقف مي تواند شفاهي، يعني، کلام همراه باعمل باشد.مانند ساخت مسجد و دعوت مردم به نماز خواندن در آن و يا مي تواند به شکل نوشته موسوم به عمل وقف باشد. 
 
از آنجائي که اعلام وقف به صورت نوشته و مکتوب بيشتر از نوع شفاهي توسط فقهاي مسلمان سفارش شده ، ما نيز توضيه مي کنيم اگر همه سوابق و مستندات داخل پوشه هاي مناسب در کامپيوتر ذخيره ، حفظ و نگهداري شود، معقول تر است. زيرا اين امر براي مديريت مناسب موقوفات و حفظ اسناد براي نسلهاي آينده بهتر مي باشد.
 
==محدوديت هاي کليدي وقف خانوادگي==
 
فقهاي مسلمان در باره محدوديت هاي وقف، متفقند: همين که اموالي به عنوان وقف شامل وقف خانواده بحساب مي آيد، بايد تحت دو محدوديت کليدي قرار گيرد:
 
  
>1) قطعيت
+
ایجاد تمرکززایی [[وقف]] دری برای بسیاری از مشکلات بازکرد. به عنوان نمونه، بیکاری را ایجاد فراوانی را باعث گردید، زیرا که قبلاً امنا و متولیان توسط واقف منصوب می شدند (در بسیاری از موارد، پسران واقف) و با حقوق ماهانه ای که از موقوفات برداشت می کردند، آن را اداره و نیت واقف را انجام می دادند. علاوه براین، سوء مدیریت در درون نهاد وقف و ادارات آن اتفاق افتاد، زیرا که اکثر اموال وقفی با مدیریت امنای انتصابی از سوی دولت که هیچ قصد و انگیزه ای برای حمایت از اموال و موقوفات را نداشتند، اداره گردید. این امر باعث شد کارمندان اوقاف علی رغم دریافت حقوق ماهانه به جمع آوری مال از عایدات [[وقف]] برای خود بپردازند. سودجویی کارمندان اوقاف ، به نوبه خود، بسیاری از اموال وقفی را بلا استفاده کرد، زیرا پول کافی برای نگهداری آنها نبود. مضافا، افراد ذی نفع اصلی شروع به دریافت قرض از افراد کردند و در عوض محصولات کشاورزی از زمین وقفی را به عنوان گرو در نزد آنها می گذاشتند. این عمل منجر به این شد که قرض دهندگان محصولات کشاورزی زمین های وقفی قرض گیرندگان را تصرف نمایند. علاوه بر این، برخی از مردم برای خودداری از پرداخت [[ارث]] به دختران شروع به ایجاد [[وقف خانوادگی]] کردند. این وضعیت تا زمان [[رژیم محمد علی پاشا]] در قرن 19 ادامه داشت. وی از میان دو میلیون زمین کشاورزی که به صورت زمین وقفی شده بود، 600/000 مورد پیدا کرد، که مالیات نمی پرداختند یعنی، یک سوم زمین کشاورزی وقفی بدون پرداخت مالیات بود. این بار دوم وضع مالیات بر اموال وقفی بود. که، وی نیمی از مالیات بر زمین وقفی را وضع کرد، در حالی که ایشان تمام مالیات برزمین های کشاورزی خصوصی را حتمی نموده بود. زیرا اکثر مردم با این سیاست موافق نبودند و ادعا می کردند، عایدات همه این [[وقف]] ها حمایت از مساجد است. محمد علی برای حفظ مساجد تلاش بسیاری کرد و [[مالیات]] تمام بر زمین وقفی کشاورزی مانند زمین های ملکی خاص دیگر، وضع کرد. علاوه بر این، بدلیل مشکلاتی که از تمرکززایی مدیریت [[وقف]]، بجای یافتن راه کارهایی جهت حل آن معضلات، [[محمد علی پاشا ]]بدنبال فتوایی که اجازه ضبط همه اموال وقفی چه خانوادگی و چه عمومی را بدهد بود. وی، براساس اعتراضات سه فقیه مسلمان، [[عبد الله بن مسعود]]، [[عبدالله بن عباس]] و[[قاضی شُریح]] نسبت به ایجاد [[وقف]]، همه اموال وقفی را در سال 1862 لغو کرد. این کار، تقریبا در همه کشورهای خاورمیانه که تحت سلطه امپراطوری عثمانی بودند، دنبال شد. اگر چه وی در کاهش ایجاد اموال وقفی جدید موفق شد، اما، بهرحال، ایشان نمی توانست مانع از ایجاد [[وقف]] های جدیدی توسط مردم و حتی خویشاوندان خود شود. 
  
>2) ابدي بودن
+
علاوه براین، استعمار تقریبا در همه کشورهای اسلامی تشنج هایی را به وجود آورده بود. لذا خرابی نهاد [[وقف]] حتی پس از [[استقلال]] از حکومت استعماری همراه با مشکلات و لغو [[وقف خانوادگی]] ادامه یافت.
 +
==لغو وقف خانوادگی==
 +
باآغاز انقلاب در 23 ژولای 1952 در [[مصر]] مردم شاهد نقطه آغازین لغو [[وقف خانوادگی]] نه تنها در [[مصر]] شد، بلکه در [[سوریه]] و [[تونس]] و پس از آن در سایر کشورهای مسلمان بوده اند. علاوه بر این، قوانینی وضع شد که به وزارت اوقاف که در سال 1913 ایجاد شده بود، حقوق بسیاری برای اداره اموال وقفی داده بود. به عنوان نمونه، این قوانین به حکومت اختیار و حق داده که تمام [[وقف]] عمومی را مدیریت و شرائط [[وقف]] را تغییر و حقوق واقفین را از [[وقف ]] ابطال نماید. منتها این امر، مردم را از ایجاد [[وقف]] های جدید نا[[امید]] کرد. لذا، بسیاری از واقفین شروع به لغو کردن اموال وقفی خود، به استثنای [[وقف]] مساجد، کردند.
  
1) قطعيت
+
این امر، در نتیجه سوء مدیریت اموال وقفی، بخصوص [[وقف خانوادگی]] که در آن دوره اهداف را محقق نمی ساخت ، شروع شد. در واقع بدلیل نظارت نامناسب و سوء مدیریت ادارات اوقاف، بر سرِ اموالِ وقفی قدیمی خانوادگی، اختلافات متعددی اتفاق افتاد که روحیه برادری را تضعیف و منجر به دشمنی و نفرت در میان اعضای خانواده گردید. علاوه براین، دولت متوجه شد، این امر قسمت عظیمی از ثروت ملی که از بهره گیری مناسب آن به نحوی که به جامعه سود برساند و شایسته احزاب باشد، نابود می سازد.
مهم ترين شاخص وقف حتمي بودن آن است زيرا اجماعي ميان فقهاي مسلمان وجود دارد که واقف نمي تواند اموالي را که از قبل به عنوان وقف اعلام کرده است، باطل اعلام نمايد. يعني  همينکه يک واقف اعلام نموداموال يا بخشي از اموالش وقفِ عموم يا خانوادگيست  قطعيت پيدا مي کند و وارثان وي نمي توانند اعتبار آن را عوض کنند. اين محدوديت ها تأکيد دارند، تا آنجايي که وقف  براي اهداف انساني واگذار شده، واقف يا نوادگان او هيچگونه حق استرداد آن را ندارند. بنابراين، اموال واقف به سود دهي براي اکثريت مردم ادامه و واقف، در همان حال، از خدا سبحانه و تعالي ثواب مي گيرد.
 
  
2) ابدي بودن
+
در [[مصر]] به دلیل مشکلات اشاره شده که درباره [[وقف خانوادگی]] به وقوع پیوسته بود تشنج هایی را به دنبال داشت و اموال وقفی ضبط و آن، [[وقف خانوادگی]] لغو شد. در سال 1952 اولین قانون شماره 180 به منظور لغو [[وقف خانوادگی]] صادر گردید. بدنبال قانون شماره 525 صادره در سال 1954 به وزارت اوقاف، حقِ ضبط و لغو هرگونه [[وقف خانوادگی]] و مبادله آن باپول و تقسیم سهام بین اعضای   خانواده را داد. در سال 1958 قانون دیگری به شماره 122 صادر شد که به وزارت اوقاف حق مدیریت همه اموال وقفی را اعطا کرد. بنابراین، تمرکززایی مدیریت [[وقف]] نه تنها در [[مصر]] بلکه در اکثر کشورهای اسلامی به وقوع پیوست.
اکثريت فقهاي مسلمان متفقند: وقف از لحظه واگذاري هميشگي و ابدي مي شود. اين مهم ، از طرفي، تأکيد دارد هيچ گونه مصادره اموال وقفي توسط دولت يا افراد نبايستي صورت گيرد. و از سوي ديگر، اين امر بر حمايت منظم و مستمر از وقف نسبت به خرج براي اماکن خيريه همچون مسجد، بيمارستان، دارالايتام، مدرسه و غيره تآکيد مي کند. 
+
==فراخوان قانون نوین وقف خانوادگی==  
برخي بر اين باورند که غير قابل انتقال بودن وقف از لحظه اعلام آغاز و يا از لحظه انتقال اموال وقفي به خدا، شروع مي شود.
+
از مطالب  فوق متوجه می شویم که هر وقت سوء مدیریت یا آزار رسانی هایی برای [[وقف خانوادگی ]] به وقوع می پیوست، دولت یا حکومت، فوراً بدنبال فتوا می افتاد تا [[وقف خانوادگی]] که مورد حمایت و نظر حضرت  پیامبر(صلی الله علیه وآله)  بوده و اصحاب و همسران وی بدان عمل می نمودند را ضبط و یا لغو نماید. ما نیز متوجه شدیم اگر بجای اینکه هر کس در این راستا به این اموال مانند روزهای صدر اسلام آسیب می رساند، تنبیه می شد و حکومت این آزاررسانی ها را تحمل کرد و قاضی القضات، متولیان و مدیران خائن و یا نالایق را در ملاء عام تنبیه می نمود، چنین بلایی بر [[وقف خانوادگی]] وارد نمی شد.  
همه فقها متفق القولند: هيچ کس نمي تواند وقف را مصادره کرده و اموال وقفي همچون سرمايه مسدود و بلوکه شده اي است که غير قابل انتقال بوده و در معرض فروش، هديه، ميراث يا هرگونه مصادره ي ديگر قرار نخواهد گرفت. 
+
   
همه اين شرايط و محدوديت ها براي نسل هاي حال و آينده سودمند خواهد بود.
+
لذا، ما اعتقاد داریم وقت آن رسیده است که قانون [[وقف]] را بازبینی و مردم را به ایجاد [[وقف خانوادگی]] که سود آن، به خانواده ها و عموم برسد، تشویق نمائیم. و توصیه هایی در این باره به همگان داریم.  
==پيدايش وقف خانوادگي==
 
اگر چه خداوند سبحانه و تعالي در قرآن به واژه وقف اشاره اي نکرده، اما چند آيه در باره مسائل نيکوکاري حامل اصل وقف، وجود دارد که براي نمونه مي توان به آيه 92 سوره مبارکه آل عمران اشاره کرد.
 
خداوند متعال در اين آيه مي فرمايد:
 
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّي تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ
 
ابو طلحه اين آيه را تفسير کرده. عبيد الله يکي از اصحاب حضرت  پيامبر(صلي الله عليه وآله)  عزيزترين باغ خود به نام "بروحه" که پر از نخل و روبروي مسجد النبي بود را وقف کرد. حضرت  پيامبر(صلي الله عليه وآله)  به آنجا مي رفت و از آب شيرين آن مي نوشيد. هنگامي که اين آيه نازل شد، ابو طلحه به حضرت  پيامبر(صلي الله عليه وآله)  گفت: 
 
اي رسول خدا! خداوند سبحان مي فرمايد: شما به نيکي (پاداش بهشت) نخواهيد رسيد، مگر اينکه آنچه را که دوست مي داريد، در راه خدا انفاق کنيد. و بدون شک، باغ نخل "بروحه" عزيزترين اموال من است و من مي خواهم آن را به عنوان کارنيک ، در راه خدا بدهم. توقع ثواب آن را از خدا دارم. اي رسول خدا! آن را، هرجا که خدا مي خواهد، خرج کن. حضرت  پيامبرفرمود: سرمايه ي مناسبي است. اي ابو طلحه ! آنچه را که گفتي، شنيدم. و فکر مي کنم مناسب است که آن را به خويشاوندان خود بدهي. ابوطلحه گفت: اي رسول خدا! اين چنين خواهم کرد. ابوطلحه، سپس، آن باغ را در ميان خويشاوندان و پسر عموهاي خود تقسيم کرد. 
 
پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) ، در بسياري از احاديث ايجاد وقف خانوادگي را تشويق کرده است. به عنوان نمونه، حديث زير نه تنها ايجاد وقف خانوادگي را مشخص مي کند، بلکه قانون و مديريت آن را نشان مي دهد: 
 
ابن عمر نقل کرد: در زمان حيات پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله) ، عمر قسمتي از اموال خود را، يعني باغ خرما به نام "صمغ" در راه خدا داد. و سپس گفت: يا رسول الله! اموال بسيار گرانبها دارم و مي خواهم به عنوان امر خير بدهم. پيامبر اکرم (صلي الله عليه وآله)  فرمود: 
 
آن را به عنوان وقف، همراه با زمين و درختان، وقف کن، به شرط اينکه زمين و درختان نه بفروش برسد، نه اهدا گردد و نه آنکه به ارث گذاشته شود، اما ميوه ها در راه خير مصرف شوند. 
 
لذا عمر آن را در راه خدا وقف کرد تا به مصرف آزادي برده ها و کمک به مستمندان، مهمانان، مسافرين از خويشاوندان برسد.
 
در وقفنامه ي آن قيد شده بود که شخص شاغل به عنوان مدير آن مي تواند به طور معقول و منصفانه از آن بخورد و اجازه دهد دوست خود از آن ميل نمايد به شرط اينکه قصد ثروتمند شدن از آن را نداشته باشد.
 
دو حديث فوق قوانين بسياري را به تصوير مي کشد. در حديث نخست، همينکه اموال، وقف شود، نبايد فروخته يا به ارث برده گذارده يا به عنوان هديه داده شود. دوم اينکه،نيت وقف بستگي به واقف دارد که چه کسي يا نهادي بيشتر بدان نياز دارد، يعني، براي عموم وقف کند يا براي خانواده اش وقف نمايد. در حديث فوق، عمر منافع وقف را به عموم و خانواده اش اختصاص داد. سوم اينکه اداره امور وقف تا زماني که خود واقف، وقف خود را اداره نمايدبه عهده اوست،و در همان وقت وي مي تواند تا زماني که انسان زنده اي به طور معقول از آن استفاده نمايد. متولي بعدي را انتخاب نمايد.
 
بخاري گفته که ابوبکر خانه اش را براي فرزندانش وقف کرد، عمر بن الخطاب زمين خود در "صمغ" را به فرزندان خود وقف نمود. سعد بن ابي وقاص خانه اش در مدينه و مصر را به وقف فرزندان خود در آورد. زبير بن عوام خانه هاي خود در مکه و مصر و پولش در مدينه را به فرزندانش به عنوان وقف پرداخت کرد. عمر بن عاص خانه اش در مکه را به فرزندانش وقف نمود. و حکيم بن حزام خانه هاي خود در مکه و مدينه را به وقف فرزندانش درآورد. علاوه بر اين، اکثر همسران حضرت  پيامبر(صلي الله عليه وآله)  وقف خانوادگي داشتند. به عنوان نمونه، عايشه، ام سلمه، ام حبيبه، صفيه و حفصه اموال خود را به بنفع خويشاوندان وقف نمودند. 
 
همه اينها مثال هاي مناسبي است که وقف خانوادگي از زمان حضرت  پيامبر(صلي الله عليه وآله)  را نشان مي دهد. اين گواه مناسبي براي کشورهايي است که اين نوع وقف را امروزه فسخ کرده اند.
 
==تغيير و تحولات وقف خانوادگي==
 
سوء مديريت قضيه وقف خانوادگي از زمان ممالک شروع شد. اما بدليل قدرت فقهاي مسلمان طي آن دوره که در برابر سلاطين و حاکمان مقاومت مي کردند و از هرگونه ضرر به اموال وقفي جلوگيري مي نمودند، نهاد وقف زنده ماند. پيش از دوره ممالک ، هيچگونه زمين وقفي کشاورزي نبود، زيرا که در آن دوره همه زمين ها متعلق به دولت بود، يعني دولت، مالکيت را بدست داشت، و آنچه را که به شهروندان عادي و کشاورزان مي پرداخت صرفا حقوق مالکيت و حق انتفاع از مستغلات بود. با اين وجود، در دوران ممالک، وقف زمين کشاورزي مجوز داشت، مردم، از آن زمان به بعد، شروع به وقف بسياري، از جمله زمين هاي کشاورزي کردند. افزايش تعداد وقف ها، دولت را مجبور به ايجاد سه وزارتخانه نظارت بر چنين وقف هايي نمود: ديوان الاحباس و المساجد، ديوان الحرمين الشريفين و ديوان الاوقاف الاهليه.
 
در آن زمان سوء مديريت اُمنا، باگذشت زمان و افزايش تعداد اموال وقفي،فاجعه هايي را به وقوع آورده بود.
 
به عنوان نمونه، بعضي از امنا سعي مي کردند بعضي از اموال وقفي را از راه معاوضه و بدل نمودن مصادره کنند. نمونه مناسب اين مورد، در کتاب خطط المقريزي اشاره شده است. ايشان مي گفت:امين جمال الدين يوسف دو شاهد آورد که براي قاضي القضات کمال الدين، شهادت دهند: وقف همسايه به آنها ضرر رسانده است. لذا، بنابر حکم قاضي القضات آن اموال وقفي با پول معاوضه و سپس امين جمال الدين آن را براي خود گرفت. 
 
اما فقهاي مسلمان در آن وقت قوانين و مقرراتي براي حمايت از هرگونه آسيب به اموال وقفي صادر کردند. به عنوان نمونه، درباره آن مورد، فتوايي که براي تبادل هرگونه اموال وقفي با اموال ديگر صادر کردند. علاوه براين، در دوران الضاهر بيبرز که سعي مي کرد تمام زمين ها از جمله زمين وقفي را مصادره کند، امام محيي الدين النووي سلطان را از انجام چنين کاري بازداشت. و او نيز، ماليات هايي برزمين هاي ملکي از جمله زمين وقفي وضع نمود، بعد از او محمد علي پاشا همان کار را تکرار کرد. بَرقُوق اتابک نيز در قرن هشتم تلاش فراواني براي لغو وقف خانوادگي انجام داد. دليل وي اين بود که اغلب اين وقف ها براساس زمين ملکي دولت، است. بنابراين، اکثر وقف هاي حُکام، وقف هاي غير مناسب بودند. در همان زمان بنابر جوسازي هاي حاکمان، فتوايي از سوي فقهاي مسلمان درباره وقف خانوادگي صادر گرديد. که هرگونه وقف خانوادگي به استثناي وقف عمومي را درباره زمين "ميري" لغو دانسته بود. بااين وجود، در سال 827 هجري، وقتي که حکام شروع به وقف مشترک، يعني، خانوادگي و عمومي در زمين هاي "ميري" کردند، اين قانون مشکل ديگري را ايجاد کرد. با انجام چنين کاري، آنان از لغو وقف خود اجتناب کردند، زيرا که اين وقف عمومي بود، اما هدف اين قضيه اختصاص سهم بزرگ  در آمد براي خانواده است. 
 
در اواخر امپراطوري عثماني و در قرن 19 ميلادي همزمان با حکومت سلطان محمود دوم اصلاحاتي در پيکره حکومت صورت گرفت که منجر به جدايي دولت از دين شد. اين اصلاح برنهاد وقف اثر گذاشت و وزير اوقاف از فقهاي مسلمان جدا شد. هدف اين اصلاح ادغام مراکز محلي و نظارت بروقف موجود با دفتر مرکزي استانبول است. مديران وقف جديد جهت اداره امور اوقاف منصوب شدند. در همان وقت ، فقهاي مسلمان که زير نظر مستقيم دولت کارمي کردند، کنترل اموال وقفي را از دست دادند، يعني، تمرکز امور باعث تضعيف مقام آنان در جامعه شد. اين امر منجر به گسترش سوء مديريت و خرابي در سامانه وقف گرديد، زيرا که بسياري از مديران انتصابي بامسائل حقوقي و فقهي وقف آشنايي نداشتند. 
 
ايجاد تمرکززايي وقف دري براي بسياري از مشکلات بازکرد. به عنوان نمونه، بيکاري را ايجاد فراواني را باعث گرديد، زيرا که قبلاً امنا و متوليان توسط واقف منصوب مي شدند (در بسياري از موارد، پسران واقف) و با حقوق ماهانه اي که از موقوفات برداشت مي کردند، آن را اداره و نيت واقف را انجام مي دادند. علاوه براين، سوء مديريت در درون نهاد وقف و ادارات آن اتفاق افتاد، زيرا که اکثر اموال وقفي با مديريت امناي انتصابي از سوي دولت که هيچ قصد و انگيزه اي براي حمايت از اموال و موقوفات را نداشتند، اداره گرديد. اين امر باعث شد کارمندان اوقاف علي رغم دريافت حقوق ماهانه به جمع آوري مال از عايدات وقف براي خود بپردازند. سودجويي کارمندان اوقاف ، به نوبه خود، بسياري از اموال وقفي را بلا استفاده کرد، زيرا پول کافي براي نگهداري آنها نبود. مضافا، افراد ذي نفع اصلي شروع به دريافت قرض از افراد کردند و در عوض محصولات کشاورزي از زمين وقفي را به عنوان گرو در نزد آنها مي گذاشتند. اين عمل منجر به اين شد که قرض دهندگان محصولات کشاورزي زمين هاي وقفي قرض گيرندگان را تصرف نمايند. علاوه بر اين، برخي از مردم براي خودداري از پرداخت ارث به دختران شروع به ايجاد وقف خانوادگي کردند. اين وضعيت تا زمان رژيم محمد علي پاشا در قرن 19 ادامه داشت. وي از ميان دو ميليون زمين کشاورزي که به صورت زمين وقفي شده بود، 600/000 مورد پيدا کرد، که ماليات نمي پرداختند يعني، يک سوم زمين کشاورزي وقفي بدون پرداخت ماليات بود. اين بار دوم وضع ماليات بر اموال وقفي بود. که، وي نيمي از ماليات بر زمين وقفي را وضع کرد، در حالي که ايشان تمام ماليات برزمين هاي کشاورزي خصوصي را حتمي نموده بود. زيرا اکثر مردم با اين سياست موافق نبودند و ادعا مي کردند، عايدات همه اين وقف ها حمايت از مساجد است. محمد علي براي حفظ مساجد تلاش بسياري کرد و ماليات تمام بر زمين وقفي کشاورزي مانند زمين هاي ملکي خاص ديگر، وضع کرد. علاوه بر اين، بدليل مشکلاتي که از تمکززايي مديريت وقف، بجاي يافتن راه کارهايي جهت حل آن معضلات، محمد علي پاشا بدنبال فتوايي که اجازه ضبط همه اموال وقفي چه خانوادگي و چه عمومي را بدهد بود. وي، براساس اعتراضات سه فقيه مسلمان، عبد الله بن مسعود، عبدالله بن عباس وقاضي شُريح نسبت به ايجاد وقف، همه اموال وقفي را در سال 1862 لغو کرد. اين کار، تقريبا در همه کشورهاي خاورميانه که تحت سلطه امپراطوري عثماني بودند، دنبال شد. اگر چه وي در کاهش ايجاد اموال وقفي جديد موفق شد، اما، بهرحال، ايشان نمي توانست مانع از ايجاد وقف هاي جديدي توسط مردم و حتي خويشاوندان خود شود. 
 
علاوه براين، استعمار تقريبا در همه کشورهاي اسلامي تشنج هايي را به وجود آورده بود. لذا خرابي نهاد وقف حتي پس از استقلال از حکومت استعماري همراه با مشکلات و لغو وقف خانوادگي ادامه يافت.
 
==لغو وقف خانوادگي==
 
باآغاز انقلاب در 23 ژولاي 1952 در مصر مردم شاهد نقطه آغازين لغو وقف خانوادگي نه تنها در مصر شد، بلکه در سوريه و تونس و پس از آن در ساير کشورهاي مسلمان بوده اند. علاوه بر اين، قوانيني وضع شد که به وزارت اوقاف که در سال 1913 ايجاد شده بود، حقوق بسياري براي اداره اموال وقفي داده بود. به عنوان نمونه، اين قوانين به حکومت اختيار و حق داده که تمام وقف عمومي را مديريت و شرائط وقف را تغيير و حقوق واقفين را از وقف ابطال نمايد. منتها اين امر، مردم را از ايجاد وقف هاي جديد نااميد کرد. لذا، بسياري از واقفين شروع به لغو کردن اموال وقفي خود، به استثناي وقف مساجد، کردند.
 
اين امر، در نتيجه سوء مديريت اموال وقفي، بخصوص وقف خانوادگي که در آن دوره اهداف را محقق نمي ساخت ، شروع شد. در واقع بدليل نظارت نامناسب و سوء مديريت ادارات اوقاف، بر سرِ اموالِ وقفي قديميِ خانوادگي، اختلافات متعددي اتفاق افتاد که روحيه برادري را تضعيف و منجر به دشمني و نفرت در ميان اعضاي خانواده گرديد. علاوه براين، دولت متوجه شد، اين امر قسمت عظيمي از ثروت ملي که از بهره گيري مناسب آن به نحوي که به جامعه سود برساند و شايسته احزاب باشد، نابود مي سازد. 
 
در مصر به دليل مشکلات اشاره شده که درباره وقف خانوادگي به وقوع پيوسته بود تشنج هايي را به دنبال داشت و اموال وقفي ضبط و آن، وقف خانوادگي لغو شد. در سال 1952 اولين قانون شماره 180 به منظور لغو وقف خانوادگي صادر گرديد. بدنبال قانون شماره 525 صادره در سال 1954 به وزارت اوقاف، حقِ ضبط و لغو هرگونه وقف خانوادگي و مبادله آن باپول و تقسيم سهام بين اعضاي   خانواده را داد. در سال 1958 قانون ديگري به شماره 122 صادر شد که به وزارت اوقاف حق مديريت همه اموال وقفي را اعطا کرد. بنابراين، تمرکززايي مديريت وقف نه تنها در مصر بلکه در اکثر کشورهاي اسلامي به وقوع پيوست.
 
==فراخوان قانون نوين وقف خانوادگي==  
 
از مطالب  فوق متوجه مي شويم که هر وقت سوء مديريت يا آزار رساني هايي براي وقف خانوادگي به وقوع مي پيوست، دولت يا حکومت، فوراً بدنبال فتوا مي افتاد تا وقف خانوادگي که مورد حمايت و نظر حضرت  پيامبر(صلي الله عليه وآله)  بوده و اصحاب و همسران وي بدان عمل مي نمودند را ضبط و يا لغو نمايد. ما نيز متوجه شديم اگر بجاي اينکه هر کس در اين راستا به اين اموال مانند روزهاي صدر اسلام آسيب مي رساند، تنبيه مي شد و حکومت اين آزاررساني ها را تحمل کرد و قاضي القضات، متوليان و مديران خائن و يا نالايق را در ملاء عام تنبيه مي نمود، چنين بلايي بر وقف خانوادگي وارد نمي شد.   
 
لذا، ما اعتقاد داريم وقت آن رسيده است که قانون وقف را بازبيني و مردم را به ايجاد وقف خانوادگي که سود آن، به خانواده ها و عموم برسد، تشويق نمائيم. و توصيه هايي در اين باره به همگان داريم.  
 
  
1- توصيه مي شود قانوني که حق مصادره و لغو وقف خانودگي را به حکومت در تمام کشورهاي مسلمان مي دهد، بازبيني گردد.   
+
1- توصیه می شود قانونی که حق مصادره و لغو وقف خانودگی را به حکومت در تمام کشورهای مسلمان می دهد، بازبینی گردد.   
  
2- توصيه مي شود به واقفين حق مديريت وقف خود داده و حکومت و يا هر نهاد مذهبي به عنوان مجمع ناظر بتواند امنا را در صورت هرگونه سوء استفاده از اموال وقفي تنبيه نمايد.   
+
2- توصیه می شود به واقفین حق مدیریت [[وقف]] خود داده و حکومت و یا هر نهاد مذهبی به عنوان مجمع ناظر بتواند امنا را در صورت هرگونه سوء استفاده از اموال وقفی تنبیه نماید.   
  
3- همچنين توصيه مي شود هيئت وقف ايجاد گردد. در اين هيئت اعضا از ميان واقفين انتخاب و بر مديريت وقف  نظارت نمايند. همچنين سپاسگزاريم که افرادي از دولت يا نهاد و مذهبي به عنوان عضو در اين هيئت دعوت و ارشادات خود را به واقفين به منظور نظارت مستقيم بر امنا ابلاغ نمايند.   
+
3- همچنین توصیه می شود هیئت وقف ایجاد گردد. در این هیئت اعضا از میان واقفین انتخاب و بر مدیریت [[وقف]] نظارت نمایند. همچنین سپاسگزاریم که افرادی از دولت یا نهاد و مذهبی به عنوان عضو در این هیئت دعوت و ارشادات خود را به واقفین به منظور نظارت مستقیم بر امنا ابلاغ نمایند.   
  
4- اگر چه ما به انعطاف بيشتر در ايجاد وقف خانوادگي توصيه مي کنيم. بهرحال، ايجاد چنين وقفي، در صورتي که حاکم شرع متوجه شود که قصد واقف ضد منافع اسلام، مانند محروم کردن بعضي از اعضا از ميراث يا وصيت نامه هاي خود شود، بايد محدود گردد.   
+
4- اگر چه ما به انعطاف بیشتر در ایجاد [[وقف خانوادگی]] توصیه می کنیم. بهرحال، ایجاد چنین وقفی، در صورتی که حاکم شرع متوجه شود که قصد واقف ضد منافع [[اسلام]]، مانند محروم کردن بعضی از اعضا از میراث یا وصیت نامه های خود شود، باید محدود گردد.   
در پايان، اميد است که دولت اسلامي با طرح نقش تاريخي نسبت به نهاد وقف و حکومت ها در کشورهاي مسلمان قانون وقف خانوادگي را بازبيني و واقفين جديد را جهت ايجاد اين نوع وقف با دادن اختيارات در مديريت وقف ، تشويق نمايند. بهرحال، نظارت مستقيم حکومت يا نهاد ديني بر امنا بسيار توصيه مي  گردد.
 
  
==پانویس==
+
در پایان، [[امید]] است که دولت اسلامی با طرح نقش تاریخی نسبت به نهاد [[وقف]] و حکومت ها در کشورهای مسلمان قانون [[وقف خانوادگی]] را بازبینی و واقفین جدید را جهت ایجاد این نوع [[وقف]] با دادن اختیارات در مدیریت [[وقف]] ، تشویق نمایند. بهرحال، نظارت مستقیم حکومت یا نهاد دینی بر امنا بسیار توصیه می  گردد.
 +
</div>
  
 
[[رده:میراث جاویدان شماره 69]]
 
[[رده:میراث جاویدان شماره 69]]
  
 
[[رده:مقالات]]
 
[[رده:مقالات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۴۴

ماجده اسماعیل عبدالمحسن

چکیده

مقاله حاضر که از انگلیسی به فارسی ترجمه شده به تعریف شرایط ، طبقه بندی و قوانین وقف و سابقه وقف خانواده در اسلام می پردازد و آن را قسمی از اقسام وقف بر می شمارد و به محدودیت های اصلی وقف خانواده اشاره می کند.

سپس از انجایی که حکومت های قبل و برخی از کشورهای عربی و اسلامی موانعی برای وقف خانواده ایجاد نموده اند به ارائه راه کارهایی از جمله بازنویسی قوانین نوین برای وقف خانواده ، جهت جلوگیری از سوء استفاده فرصت طلبان از مقوله وقف می پردازد .

کلیدواژه اقسام وقف ، وقف خیری ، وقف اهلی ، وقف مشترک ، وقف خانواده ، قوانین وقف ، محدودیت های وقف

در آمد

از نظر تاریخی باید گفت: نهاد غیر انتفاعی وقف ، نقش قابل توجهی در پیشبرد جوامع اسلامی همچنین در کمک به دولت اسلامی برای تهیه خدمات اساسی آنطور که هست ایفا کرده است. این نهاد از بخش های تربیتی بهداشتی حمایت کرده، زیر بناهای اساسی را تدارک نموده و تامین شغل، بالابردن فعالیت های تجاری، تهیه غذا برای گرسنگان ، پناه دادن به مستمندان و نیازمندان را ایجاد، و علاوه بر آن حمایت از بخش های کشاورزی صنعتی بدون هزینه برای دولت را به همراه داشته است.

بهرحال، این نقش از پایان قرن نوزدهم تاکنون که دولت ها در کشورهای مختلف مسلمان این حق را به خود دادند که امور حکومتی خود را متمرکز و وقف خانواده را ضبط و ملغی اعلام کنند، وخیم تر شده است، چراکه با انجام چنین کاری، دولت ها امید داشتند ، تمام مشکلاتی که برای اموال وقفی در آن زمان اتفاق افتاد بود را حل خواهند کرد،ولی آنها درک نکردند با چنین قوانین و رفتاری که نقش قابل توجه وقف را در طول قرن های گذشته از بین می برند.

این مقاله به پیدایش قانون و پیشرفت وقف خانواده خواهد پرداخت. و نیز اهمیت ایجاد وقف خانواده در زمان حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و علل ابطال آن تقریبا در همه کشورهای اسلامی از سال های 1950 میلادی را مطرح خواهد کرد. علاوه برآن، در این مقاله توصیه ای برای بازبینی قانون وقف خانواده و تشویق مردم برای ایجاد وقف های جدید تقدیم خواهد شد.

تعریف و طبقه بندی وقف

واژه وقف و حبس به معنای متوقف کردن، جلوگیری نمودن، امتناع ورزیدن است یعنی الحبس و المنع.

واژه تسبیل نیز به همان معنی بکاربرده شده و مفهوم آن، ایثار در راه خدا و فی سبیل الله است.

وقف را می توان بدین صورت تعریف کرد:

نگهداری اموال منقول یا غیر منقول توسط بانی و یا بانیان و اهدای انتفاع از ثمرات آن برای ذی حق، چه صاحبان حق عموم باشند و یا خانواده.

وقف به سه نوع تقسیم می شود:

  • الوقف الخیری که وقف عموم است،
  • الوقف الاهلی که وقف خانوادگیست
  • الوقف المشترک که آمیزه ای از وقف عام و خانواده می باشد.

وقف خیری/ وقف عمومی

واقف جهت حمایت از رفاه عموم مستمندان و نیازمندان در جامعه اموالی را وقف می نماید. واقفین در این مورد، اموالی را به صورت غیر منقول (مانند ساخت مساجد، مدارس، بیمارستان ها، دار الایتام و مهمانخانه ها)و یا اموال منقول (مانند کتاب، اسلحه، غلات، پول) را وقف می کنند.

الوقف الاهلی/ وقف خانوادگی

الوقف الاهلی، الوقف الذری ، وقف علی الولد همگی مانند هم و به وقف خانوادگی مربوط می شود. واقف، در این مورد، اموال خود را برای فرزندان، نوادگان، آشنایان یا اقوام دیگر که خود تعیین می کند وقف می نماید. اگر افراد ذی نفعِ به تشخیص واقف زنده نیستند، اموال وقفی تنها برای مقاصد رفاه عموم مصرف و خرج می شود. این نوع وقف توسط حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) مورد تأیید واقع شد، چرا که ایشان اصحاب خود را جهت وقف به نزدیک ترین خویشاوندان، تشویق و علاوه براین، اعلام کردند، بهترین کار نیک، توجه به خواسته های خویشاوندان است که این عمل، نیک تر از آن است که صدقه به گدایان داده شود.

الوقف المشترک / آمیزه وقف عمومی خانوادگی

واقف جهت حمایت از عموم و خانواده اموالی را وقف می نماید، یعنی، قسمتی از اموال خود را به خانواده و قسمتی دیگر را به عموم اهدا می کند. این نوع وقف توسط حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) توصیه و همسران واصحابش نیز بدان عمل نمودند.

قانون وقف خانوادگی

قانون وقف خانواده از همان قانون وقف عمومی تبعیت می کند. به عنوان نمونه، برای اینکه وقف خانوادگی معتبر باشد، شرایط و محدودیت های مشخصی وجود دارد که توسط اکثریت فقهای مسلمان مورد اتفاق قرارگرفته است. ما معتقدیم، در حال حاضر، طرح این شرایط و محدودیت ها بدلیل اهمیت احیای قانون وقف خانوادگی، سودمند است.

شرایط اعتبار وقف

شرائط اعتبار وقف به شرح زیر است:

- واقف باید عاقل، بالغ و آزاد بوده، و توانایی انتقال اموالِ خود به ملکیت خدا را دارا باشد. این بدان معنی است که وی مالک اموال، یا از درآمدِ خود یا از طریق میراث بوده باشد.

- البته اموال اهدایی را می توان به منقول یا غیر منقول تقسیم بندی کرد.

- واقف می تواند یک متولی مورد اعتماد برای اداره موقوفات منصوب نماید، که این شخص یا خود او یا شخص معین دیگری می باشد که وی نیز باید حق تعیین جانشین و متولی در صورتی که متولی قبلی فوت یا ناتوان از انجام وظایف شود، داشته باشد.

- افراد ذی نفع بایستی ثمرات اموال را آنگونه که توسط واقف تعیین شده خرج و مصرف نمایند.چه افراد ذی نفع خویشاوندان واقف باشند یا عموم.

- ایجاد وقف می تواند شفاهی، یعنی، کلام همراه باعمل باشد.مانند ساخت مسجد و دعوت مردم به نماز خواندن در آن و یا می تواند به شکل نوشته موسوم به عمل وقف باشد. از آنجائی که اعلام وقف به صورت نوشته و مکتوب بیشتر از نوع شفاهی توسط فقهای مسلمان سفارش شده ، ما نیز توصیه می کنیم اگر همه سوابق و مستندات داخل پوشه های مناسب در کامپیوتر ذخیره ، حفظ و نگهداری شود، معقول تر است. زیرا این امر برای مدیریت مناسب موقوفات و حفظ اسناد برای نسل های آینده بهتر می باشد.

محدودیت های کلیدی وقف خانوادگی

فقهای مسلمان در باره محدودیت های وقف، متفقند: همین که اموالی به عنوان وقف شامل وقف خانواده بحساب می آید، باید تحت دو محدودیت کلیدی قرار گیرد:

  • قطعیت
  • ابدی بودن

1) قطعیت

مهم ترین شاخص وقف حتمی بودن آن است زیرا اجماعی میان فقهای مسلمان وجود دارد که واقف نمی تواند اموالی را که از قبل به عنوان وقف اعلام کرده است، باطل اعلام نماید. یعنی همینکه یک واقف اعلام نموداموال یا بخشی از اموالش وقفِ عموم یا خانوادگیست قطعیت پیدا می کند و وارثان وی نمی توانند اعتبار آن را عوض کنند. این محدودیت ها تأکید دارند، تا آنجایی که وقف برای اهداف انسانی واگذار شده، واقف یا نوادگان او هیچگونه حق استرداد آن را ندارند. بنابراین، اموال واقف به سود دهی برای اکثریت مردم ادامه و واقف، در همان حال، از خدا سبحانه و تعالی ثواب می گیرد.

2) ابدی بودن

اکثریت فقهای مسلمان متفقند: وقف از لحظه واگذاری همیشگی و ابدی می شود. این مهم ، از طرفی، تأکید دارد هیچ گونه مصادره اموال وقفی توسط دولت یا افراد نبایستی صورت گیرد. و از سوی دیگر، این امر بر حمایت منظم و مستمر از وقف نسبت به خرج برای اماکن خیریه همچون مسجد، بیمارستان، دارالایتام، مدرسه و غیره تآکید می کند.

برخی بر این باورند که غیر قابل انتقال بودن وقف از لحظه اعلام آغاز و یا از لحظه انتقال اموال وقفی به خدا، شروع می شود.

همه فقها متفق القولند: هیچ کس نمی تواند وقف را مصادره کرده و اموال وقفی همچون سرمایه مسدود و بلوکه شده ای است که غیر قابل انتقال بوده و در معرض فروش، هدیه، میراث یا هرگونه مصادره ی دیگر قرار نخواهد گرفت.

همه این شرایط و محدودیت ها برای نسل های حال و آینده سودمند خواهد بود.

پیدایش وقف خانوادگی

اگر چه خداوند سبحانه و تعالی در قرآن به واژه وقف اشاره ای نکرده، اما چند آیه در باره مسائل نیکوکاری حامل اصل وقف، وجود دارد که برای نمونه می توان به آیه 92 سوره مبارکه آل عمران اشاره کرد.

خداوند متعال در این آیه می فرماید:

لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَی‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ

ابو طلحه این آیه را تفسیر کرده. عبید الله یکی از اصحاب حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) عزیزترین باغ خود به نام "بروحه" که پر از نخل و روبروی مسجد النبی بود را وقف کرد. حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) به آنجا می رفت و از آب شیرین آن می نوشید. هنگامی که این آیه نازل شد، ابو طلحه به حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) گفت:

ای رسول خدا! خداوند سبحان می فرماید: شما به نیکی (پاداش بهشت) نخواهید رسید، مگر اینکه آنچه را که دوست می دارید، در راه خدا انفاق کنید. و بدون شک، باغ نخل "بروحه" عزیزترین اموال من است و من می خواهم آن را به عنوان کارنیک ، در راه خدا بدهم. توقع ثواب آن را از خدا دارم. ای رسول خدا! آن را، هرجا که خدا می خواهد، خرج کن. حضرت پیامبر فرمود: سرمایه ی مناسبی است. ای ابو طلحه ! آنچه را که گفتی، شنیدم. و فکر می کنم مناسب است که آن را به خویشاوندان خود بدهی. ابوطلحه گفت: ای رسول خدا! این چنین خواهم کرد. ابوطلحه، سپس، آن باغ را در میان خویشاوندان و پسر عموهای خود تقسیم کرد.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) ، در بسیاری از احادیث ایجاد وقف خانوادگی را تشویق کرده است. به عنوان نمونه، حدیث زیر نه تنها ایجاد وقف خانوادگی را مشخص می کند، بلکه قانون و مدیریت آن را نشان می دهد:

ابن عمر نقل کرد: در زمان حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) ، عمر قسمتی از اموال خود را، یعنی باغ خرما به نام "صمغ" در راه خدا داد. و سپس گفت: یا رسول الله! اموال بسیار گرانبها دارم و می خواهم به عنوان امر خیر بدهم. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود:

آن را به عنوان وقف، همراه با زمین و درختان، وقف کن، به شرط اینکه زمین و درختان نه بفروش برسد، نه اهدا گردد و نه آنکه به ارث گذاشته شود، اما میوه ها در راه خیر مصرف شوند. لذا عمر آن را در راه خدا وقف کرد تا به مصرف آزادی برده ها و کمک به مستمندان، مهمانان، مسافرین از خویشاوندان برسد.

در وقفنامه ی آن قید شده بود که شخص شاغل به عنوان مدیر آن می تواند به طور معقول و منصفانه از آن بخورد و اجازه دهد دوست خود از آن میل نماید به شرط اینکه قصد ثروتمند شدن از آن را نداشته باشد.

دو حدیث فوق قوانین بسیاری را به تصویر می کشد. در حدیث نخست، همینکه اموال، وقف شود، نباید فروخته یا به ارث برده گذارده یا به عنوان هدیه داده شود. دوم اینکه،نیت وقف بستگی به واقف دارد که چه کسی یا نهادی بیشتر بدان نیاز دارد، یعنی، برای عموم وقف کند یا برای خانواده اش وقف نماید. در حدیث فوق، عمر منافع وقف را به عموم و خانواده اش اختصاص داد. سوم اینکه اداره امور وقف تا زمانی که خود واقف، وقف خود را اداره نماید به عهده اوست،و در همان وقت وی می تواند تا زمانی که انسان زنده ای به طور معقول از آن استفاده نماید. متولی بعدی را انتخاب نماید.

بخاری گفته که ابوبکر خانه اش را برای فرزندانش وقف کرد، عمر بن الخطاب زمین خود در "صمغ" را به فرزندان خود وقف نمود. سعد بن ابی وقاص خانه اش در مدینه و مصر را به وقف فرزندان خود در آورد. زبیر بن عوام خانه های خود در مکه و مصر و پولش در مدینه را به فرزندانش به عنوان وقف پرداخت کرد. عمر بن عاص خانه اش در مکه را به فرزندانش وقف نمود. و حکیم بن حزام خانه های خود در مکه و مدینه را به وقف فرزندانش درآورد. علاوه بر این، اکثر همسران حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) وقف خانوادگی داشتند. به عنوان نمونه، عایشه، ام سلمه، ام حبیبه، صفیه و حفصه اموال خود را به بنفع خویشاوندان وقف نمودند.

همه اینها مثال های مناسبی است که وقف خانوادگی از زمان حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نشان می دهد. این گواه مناسبی برای کشورهایی است که این نوع وقف را امروزه فسخ کرده اند.

تغییر و تحولات وقف خانوادگی

سوء مدیریت قضیه وقف خانوادگی از زمان ممالک شروع شد. اما بدلیل قدرت فقهای مسلمان طی آن دوره که در برابر سلاطین و حاکمان مقاومت می کردند و از هرگونه ضرر به اموال وقفی جلوگیری می نمودند، نهاد وقف زنده ماند. پیش از دوره ممالک ، هیچگونه زمین وقفی کشاورزی نبود، زیرا که در آن دوره همه زمین ها متعلق به دولت بود، یعنی دولت، مالکیت را بدست داشت، و آنچه را که به شهروندان عادی و کشاورزان می پرداخت صرفا حقوق مالکیت و حق انتفاع از مستغلات بود. با این وجود، در دوران ممالک، وقف زمین کشاورزی مجوز داشت، مردم، از آن زمان به بعد، شروع به وقف بسیاری، از جمله زمین های کشاورزی کردند. افزایش تعداد وقف ها، دولت را مجبور به ایجاد سه وزارتخانه نظارت بر چنین وقف هایی نمود: دیوان الاحباس و المساجد، دیوان الحرمین الشریفین و دیوان الاوقاف الاهلیه.

در آن زمان سوء مدیریت اُمنا، باگذشت زمان و افزایش تعداد اموال وقفی،فاجعه هایی را به وقوع آورده بود.

به عنوان نمونه، بعضی از امنا سعی می کردند بعضی از اموال وقفی را از راه معاوضه و بدل نمودن مصادره کنند. نمونه مناسب این مورد، در کتاب خطط المقریزی اشاره شده است. ایشان می گفت:امین جمال الدین یوسف دو شاهد آورد که برای قاضی القضات کمال الدین، شهادت دهند: وقف همسایه به آنها ضرر رسانده است. لذا، بنابر حکم قاضی القضات آن اموال وقفی با پول معاوضه و سپس امین جمال الدین آن را برای خود گرفت.

اما فقهای مسلمان در آن وقت قوانین و مقرراتی برای حمایت از هرگونه آسیب به اموال وقفی صادر کردند. به عنوان نمونه، درباره آن مورد، فتوایی که برای تبادل هرگونه اموال وقفی با اموال دیگر صادر کردند. علاوه براین، در دوران الضاهر بیبرز که سعی می کرد تمام زمین ها از جمله زمین وقفی را مصادره کند، امام محیی الدین النووی سلطان را از انجام چنین کاری بازداشت. و او نیز، مالیات هایی برزمین های ملکی از جمله زمین وقفی وضع نمود، بعد از او محمد علی پاشا همان کار را تکرار کرد. بَرقُوق اتابک نیز در قرن هشتم تلاش فراوانی برای لغو وقف خانوادگی انجام داد. دلیل وی این بود که اغلب این وقف ها براساس زمین ملکی دولت، است. بنابراین، اکثر وقف های حُکام، وقف های غیر مناسب بودند. در همان زمان بنابر جوسازی های حاکمان، فتوایی از سوی فقهای مسلمان درباره وقف خانوادگی صادر گردید. که هرگونه وقف خانوادگی به استثنای وقف عمومی را درباره زمین "میری" لغو دانسته بود. بااین وجود، در سال 827 هجری، وقتی که حکام شروع به وقف مشترک، یعنی، خانوادگی و عمومی در زمین های "میری" کردند، این قانون مشکل دیگری را ایجاد کرد. با انجام چنین کاری، آنان از لغو وقف خود اجتناب کردند، زیرا که این وقف عمومی بود، اما هدف این قضیه اختصاص سهم بزرگ در آمد برای خانواده است.

در اواخر امپراطوری عثمانی و در قرن 19 میلادی همزمان با حکومت سلطان محمود دوم اصلاحاتی در پیکره حکومت صورت گرفت که منجر به جدایی دولت از دین شد. این اصلاح برنهاد وقف اثر گذاشت و وزیر اوقاف از فقهای مسلمان جدا شد. هدف این اصلاح ادغام مراکز محلی و نظارت بروقف موجود با دفتر مرکزی استانبول است. مدیران وقف جدید جهت اداره امور اوقاف منصوب شدند. در همان وقت ، فقهای مسلمان که زیر نظر مستقیم دولت کارمی کردند، کنترل اموال وقفی را از دست دادند، یعنی، تمرکز امور باعث تضعیف مقام آنان در جامعه شد. این امر منجر به گسترش سوء مدیریت و خرابی در سامانه وقف گردید، زیرا که بسیاری از مدیران انتصابی بامسائل حقوقی و فقهی وقف آشنایی نداشتند.

ایجاد تمرکززایی وقف دری برای بسیاری از مشکلات بازکرد. به عنوان نمونه، بیکاری را ایجاد فراوانی را باعث گردید، زیرا که قبلاً امنا و متولیان توسط واقف منصوب می شدند (در بسیاری از موارد، پسران واقف) و با حقوق ماهانه ای که از موقوفات برداشت می کردند، آن را اداره و نیت واقف را انجام می دادند. علاوه براین، سوء مدیریت در درون نهاد وقف و ادارات آن اتفاق افتاد، زیرا که اکثر اموال وقفی با مدیریت امنای انتصابی از سوی دولت که هیچ قصد و انگیزه ای برای حمایت از اموال و موقوفات را نداشتند، اداره گردید. این امر باعث شد کارمندان اوقاف علی رغم دریافت حقوق ماهانه به جمع آوری مال از عایدات وقف برای خود بپردازند. سودجویی کارمندان اوقاف ، به نوبه خود، بسیاری از اموال وقفی را بلا استفاده کرد، زیرا پول کافی برای نگهداری آنها نبود. مضافا، افراد ذی نفع اصلی شروع به دریافت قرض از افراد کردند و در عوض محصولات کشاورزی از زمین وقفی را به عنوان گرو در نزد آنها می گذاشتند. این عمل منجر به این شد که قرض دهندگان محصولات کشاورزی زمین های وقفی قرض گیرندگان را تصرف نمایند. علاوه بر این، برخی از مردم برای خودداری از پرداخت ارث به دختران شروع به ایجاد وقف خانوادگی کردند. این وضعیت تا زمان رژیم محمد علی پاشا در قرن 19 ادامه داشت. وی از میان دو میلیون زمین کشاورزی که به صورت زمین وقفی شده بود، 600/000 مورد پیدا کرد، که مالیات نمی پرداختند یعنی، یک سوم زمین کشاورزی وقفی بدون پرداخت مالیات بود. این بار دوم وضع مالیات بر اموال وقفی بود. که، وی نیمی از مالیات بر زمین وقفی را وضع کرد، در حالی که ایشان تمام مالیات برزمین های کشاورزی خصوصی را حتمی نموده بود. زیرا اکثر مردم با این سیاست موافق نبودند و ادعا می کردند، عایدات همه این وقف ها حمایت از مساجد است. محمد علی برای حفظ مساجد تلاش بسیاری کرد و مالیات تمام بر زمین وقفی کشاورزی مانند زمین های ملکی خاص دیگر، وضع کرد. علاوه بر این، بدلیل مشکلاتی که از تمرکززایی مدیریت وقف، بجای یافتن راه کارهایی جهت حل آن معضلات، محمد علی پاشا بدنبال فتوایی که اجازه ضبط همه اموال وقفی چه خانوادگی و چه عمومی را بدهد بود. وی، براساس اعتراضات سه فقیه مسلمان، عبد الله بن مسعود، عبدالله بن عباس وقاضی شُریح نسبت به ایجاد وقف، همه اموال وقفی را در سال 1862 لغو کرد. این کار، تقریبا در همه کشورهای خاورمیانه که تحت سلطه امپراطوری عثمانی بودند، دنبال شد. اگر چه وی در کاهش ایجاد اموال وقفی جدید موفق شد، اما، بهرحال، ایشان نمی توانست مانع از ایجاد وقف های جدیدی توسط مردم و حتی خویشاوندان خود شود.

علاوه براین، استعمار تقریبا در همه کشورهای اسلامی تشنج هایی را به وجود آورده بود. لذا خرابی نهاد وقف حتی پس از استقلال از حکومت استعماری همراه با مشکلات و لغو وقف خانوادگی ادامه یافت.

لغو وقف خانوادگی

باآغاز انقلاب در 23 ژولای 1952 در مصر مردم شاهد نقطه آغازین لغو وقف خانوادگی نه تنها در مصر شد، بلکه در سوریه و تونس و پس از آن در سایر کشورهای مسلمان بوده اند. علاوه بر این، قوانینی وضع شد که به وزارت اوقاف که در سال 1913 ایجاد شده بود، حقوق بسیاری برای اداره اموال وقفی داده بود. به عنوان نمونه، این قوانین به حکومت اختیار و حق داده که تمام وقف عمومی را مدیریت و شرائط وقف را تغییر و حقوق واقفین را از وقف ابطال نماید. منتها این امر، مردم را از ایجاد وقف های جدید ناامید کرد. لذا، بسیاری از واقفین شروع به لغو کردن اموال وقفی خود، به استثنای وقف مساجد، کردند.

این امر، در نتیجه سوء مدیریت اموال وقفی، بخصوص وقف خانوادگی که در آن دوره اهداف را محقق نمی ساخت ، شروع شد. در واقع بدلیل نظارت نامناسب و سوء مدیریت ادارات اوقاف، بر سرِ اموالِ وقفی قدیمی خانوادگی، اختلافات متعددی اتفاق افتاد که روحیه برادری را تضعیف و منجر به دشمنی و نفرت در میان اعضای خانواده گردید. علاوه براین، دولت متوجه شد، این امر قسمت عظیمی از ثروت ملی که از بهره گیری مناسب آن به نحوی که به جامعه سود برساند و شایسته احزاب باشد، نابود می سازد.

در مصر به دلیل مشکلات اشاره شده که درباره وقف خانوادگی به وقوع پیوسته بود تشنج هایی را به دنبال داشت و اموال وقفی ضبط و آن، وقف خانوادگی لغو شد. در سال 1952 اولین قانون شماره 180 به منظور لغو وقف خانوادگی صادر گردید. بدنبال قانون شماره 525 صادره در سال 1954 به وزارت اوقاف، حقِ ضبط و لغو هرگونه وقف خانوادگی و مبادله آن باپول و تقسیم سهام بین اعضای خانواده را داد. در سال 1958 قانون دیگری به شماره 122 صادر شد که به وزارت اوقاف حق مدیریت همه اموال وقفی را اعطا کرد. بنابراین، تمرکززایی مدیریت وقف نه تنها در مصر بلکه در اکثر کشورهای اسلامی به وقوع پیوست.

فراخوان قانون نوین وقف خانوادگی

از مطالب فوق متوجه می شویم که هر وقت سوء مدیریت یا آزار رسانی هایی برای وقف خانوادگی به وقوع می پیوست، دولت یا حکومت، فوراً بدنبال فتوا می افتاد تا وقف خانوادگی که مورد حمایت و نظر حضرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده و اصحاب و همسران وی بدان عمل می نمودند را ضبط و یا لغو نماید. ما نیز متوجه شدیم اگر بجای اینکه هر کس در این راستا به این اموال مانند روزهای صدر اسلام آسیب می رساند، تنبیه می شد و حکومت این آزاررسانی ها را تحمل کرد و قاضی القضات، متولیان و مدیران خائن و یا نالایق را در ملاء عام تنبیه می نمود، چنین بلایی بر وقف خانوادگی وارد نمی شد.

لذا، ما اعتقاد داریم وقت آن رسیده است که قانون وقف را بازبینی و مردم را به ایجاد وقف خانوادگی که سود آن، به خانواده ها و عموم برسد، تشویق نمائیم. و توصیه هایی در این باره به همگان داریم.

1- توصیه می شود قانونی که حق مصادره و لغو وقف خانودگی را به حکومت در تمام کشورهای مسلمان می دهد، بازبینی گردد.

2- توصیه می شود به واقفین حق مدیریت وقف خود داده و حکومت و یا هر نهاد مذهبی به عنوان مجمع ناظر بتواند امنا را در صورت هرگونه سوء استفاده از اموال وقفی تنبیه نماید.

3- همچنین توصیه می شود هیئت وقف ایجاد گردد. در این هیئت اعضا از میان واقفین انتخاب و بر مدیریت وقف نظارت نمایند. همچنین سپاسگزاریم که افرادی از دولت یا نهاد و مذهبی به عنوان عضو در این هیئت دعوت و ارشادات خود را به واقفین به منظور نظارت مستقیم بر امنا ابلاغ نمایند.

4- اگر چه ما به انعطاف بیشتر در ایجاد وقف خانوادگی توصیه می کنیم. بهرحال، ایجاد چنین وقفی، در صورتی که حاکم شرع متوجه شود که قصد واقف ضد منافع اسلام، مانند محروم کردن بعضی از اعضا از میراث یا وصیت نامه های خود شود، باید محدود گردد.

در پایان، امید است که دولت اسلامی با طرح نقش تاریخی نسبت به نهاد وقف و حکومت ها در کشورهای مسلمان قانون وقف خانوادگی را بازبینی و واقفین جدید را جهت ایجاد این نوع وقف با دادن اختیارات در مدیریت وقف ، تشویق نمایند. بهرحال، نظارت مستقیم حکومت یا نهاد دینی بر امنا بسیار توصیه می گردد.