کاوشی در باب نگره ی اسلامی به لوازم و پیامدهای احسان و نیکوکاری: تفاوت بین نسخهها
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | <div style=" font-family:B Nazanin; font-size:18px; text-align:justify;"> | ||
[[مجید یاریان]] | [[مجید یاریان]] | ||
<ref> | <ref> | ||
سطر ۵: | سطر ۶: | ||
==چکیده== | ==چکیده== | ||
− | [[احسان]] و [[نیکوکاری]] یکی از مفاهیم اخلاقی و ارزشی در عالم انسانی است که هم ادیان آسمانی و هم فطرت های پاک انسانی بر اهمیت و ضرورت آن صحه نهاده اند. مصادیق این سنت دینی و انسانی، فراتر از شؤون مالی و مادی است و شمول آن، بر تمامی ساحات وجودی انسان، سایه می افکند. در این نوشتار، ضمن اشاره ای گذرا به مفهوم [[احسان]] و [[نیکوکاری]] و مصادیق مادی و غیرمادی آن، به آثار، لوازم و پیامدهای [[دنیوی]]، [[اخروی]]، فردی و اجتماعی این سنت دینی و انسانی از منظر [[قرآن]] و روایات مأثوره ی [[اهل بیت (ع)]] پرداخته شده است. از جمله این آثار و پیامدها می توان به: محبوبیت نزد [[خدا]]، توانگری، رفع حوایج، آرامش روانی، طول عمر و عزت، رفع سختی ها و بلایا، نام نیکو، سرافرازی، صميميت، جلب محبت انسان ها، رهایی از [[فقر]]، عدالت اجتماعی، آمرزش [[گناهان]]، سعادت اخروی و از همه | + | [[احسان]] و [[نیکوکاری]] یکی از مفاهیم اخلاقی و ارزشی در عالم انسانی است که هم ادیان آسمانی و هم فطرت های پاک انسانی بر اهمیت و ضرورت آن صحه نهاده اند. مصادیق این سنت دینی و انسانی، فراتر از شؤون مالی و مادی است و شمول آن، بر تمامی ساحات وجودی انسان، سایه می افکند. در این نوشتار، ضمن اشاره ای گذرا به مفهوم [[احسان]] و [[نیکوکاری]] و مصادیق مادی و غیرمادی آن، به آثار، لوازم و پیامدهای [[دنیوی]]، [[اخروی]]، فردی و اجتماعی این سنت دینی و انسانی از منظر [[قرآن]] و روایات مأثوره ی [[اهل بیت (ع)]] پرداخته شده است. از جمله این آثار و پیامدها می توان به: محبوبیت نزد [[خدا]]، توانگری، رفع حوایج، آرامش روانی، طول عمر و عزت، رفع سختی ها و بلایا، نام نیکو، سرافرازی، صميميت، جلب محبت انسان ها، رهایی از [[فقر]]، عدالت اجتماعی، آمرزش [[گناهان]]، سعادت اخروی و از همه مهم تر، رضایت [[خدا]] و [[پیامبر]] اشاره نمود. |
''واژگان کلیدی'' | ''واژگان کلیدی'' | ||
سطر ۱۱: | سطر ۱۲: | ||
[[احسان]]، نیکوکاری، پیامد، [[انفاق]]، [[بخشش]] | [[احسان]]، نیکوکاری، پیامد، [[انفاق]]، [[بخشش]] | ||
+ | ==مقدمه:== | ||
+ | |||
+ | [[نیکوکار]]ی و [[احسان]] در میان ایرانیان، چه پیش و چه پس از اسلام، همواره واجد جایگاهی عظیم و شایان توجه بوده است. آنان درگذشتههای دور، به پیروی از [[پیامبر]] خویش، زرتشت، نیکی را بنیادینترین اصل در حیات خویش و سرلوحۀ انسانیت قلمداد میکردند؛ زرتشتی که سخنش بر سه محور «نیکی» استوار بود: «نیک بیندیش، نیک بگو و نیک بکن». | ||
+ | <ref> | ||
+ | نیکوکاری و داد و دهش در ایران باستان، ص9 | ||
+ | </ref> | ||
+ | مفهوم نیکوکاری و [[احسان]]، این خصلت متعالی، پس از [[اسلام]] نیز از مفاهيم کلیدی و برجستهای بود که در آموزه-هاي اسلامي موردتوجه و توصیه قرارگرفته است. | ||
+ | |||
+ | [[احسان]] و [[نيكوكار]]ي چنان عمیق با شاکلۀ وجودی انسان پیوند خورده که كاركردهاي آنهم در حیطۀ حیات دنیایی [[انسان]] و هم در زندگی واپسین او بهوضوح قابل مشاهده است. پیروان [[دین مبین اسلام]]، در تمامی قرون و اعصار، جهد خویش را بر التزام به این خصلت متعالی استوار نمودهاند و دعوت به [[احسان]] و نیکوکاری در آثار ایشان بهوفور قابلمشاهده است؛ چنانکه سعدی شیرازی میفرماید: | ||
+ | ره نیکمردان آزاده گيـر چو استادهاي دست افتاده گير | ||
+ | <ref> | ||
+ | بوستان سعدی، باب دوم در احسان، حکایت، بیت 6 | ||
+ | </ref> | ||
+ | و هم از اوست که فرمود: | ||
+ | بگیر ای جوان دست درویش پیر نه خود را بیفکن که دستـم بگیر | ||
+ | <ref> | ||
+ | همان، حکایت درویش با روباه پیر، بیت 16و17 | ||
+ | </ref> | ||
+ | مصادیق نیکوکاری بسیار وسیع و گسترده است. این مصادیق فراوان - چنانکه اشاره خواهیم کرد - تنها محدود در مادیات نیست؛ بلکه انسان با هر کار پسندیدهای اعم از قول و فعل، میتواند آن را به انجام رساند. بیشک تأثیر نیکوکاری در زندگی شخصی و حیات فردی شخص نیکوکار، بیش از دیگران است. | ||
+ | |||
+ | درواقع، بروز [[احسان]] و نیکی نمایش جلوههای انسانیت و خلافت الهی در [[انسان]] است. [[احسان]] و [[نیکوکار]]ی از این حیث که موجبات انگیزش عواطف انسانی، لذات روحانی و رضای ربانی را فراهم میآورد، امری شایسته و عجین با فطرت آسمانی انسان هاست و بیجهت نیست که جایگاه آن در منظومۀ فکری و ارزشی [[اسلام]]، این چنین پررنگ و برجسته است. در این نوشتار، بر آنیم تا ضمن اشارهای مختصر به مفهوم شناسی و مصداق شناسی نیکوکاری و احسان، در حد بضاعت به بیان آثار و برکات دنیوی و اخروی آن بپردازیم. | ||
+ | ==1- مفهوم شناسی احسان و نيكوكاري:== | ||
+ | |||
+ | در زبان عربی واژههای فراوانی گویای مفهوم نیکی و [[نیکوکار]]ی هستند. واژۀ «بر» | ||
+ | <ref> | ||
+ | «و تعاونوا علی البر و التقوی» (مائده: 2) | ||
+ | </ref> | ||
+ | و نیز واژههای «خیر» و «معروف» از نگاه [[قرآن]] و [[احادیث]] به همۀ عقاید، اخلاق، اعمال و ملکات نیک و شایسته گفته میشود. | ||
+ | |||
+ | همچنان که [[قرآن]] به نیکی و یاری بر نیکوکاری فرامیخواند. اما بیش از این مفاهیم، در زبان عربی از مفهوم نیکوکاری به واژۀ «[[احسان]]» یادشده است و در [[قرآن کریم]] و [[روایات معصومین (ع)]] مصادیق گوناگونی از آن قابل استقصاست | ||
+ | <ref> | ||
+ | بهعنوان نمونه: «إن الله یأمر بالعدل و الاحسان...» (نحل: 90) | ||
+ | </ref> | ||
+ | در قاموس قرآن میخوانیم: «[[احسان]]» مصدر باب افعال، به معنى نيكى كردن است؛ مانند آیۀ شریفۀ «و بالوالدين إحسانا» | ||
+ | <ref> | ||
+ | بقره: 83 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ... فعلهای اين مادّه، در [[قرآن مجيد]] عموماً از باب افعال آمده است... «محسن»: [[نيكوكار]]. «[[محسنين]]»: نيكوكاران. «محسنات»: زنان [[نيكوكار]]. به نظر میآید كه اين اسماء فاعل در [[قرآن]]، بهجای صفت مشبهه بكار رفتهاند و از آنها ثبوت اراده شده است، چنانكه با مراجعه روشن خواهد شد... «إن الله یأمر بالعدل و الاحسان و إیتاء ذی القربی» | ||
+ | <ref> | ||
+ | نحل: 90 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ... [[احسان]] بالاتر از عدل است؛ زيرا [[عدل]] آن است که آنچه بر عهده دارد بدهد و آنچه براى اوست بگيرد؛ ولى احسان آن است که بيشتر ازآنچه بر عهده دارد بدهد و كمتر ازآنچه براى اوست بگيرد. اختيار عدل واجب، ولى اختيار [[احسان]] [[مستحب]] است. | ||
+ | <ref> | ||
+ | قاموس قرآن، ج2، ص136 | ||
+ | </ref> | ||
+ | المفردات في غريب القرآن، تصریح میکند که احسان برگرفته از «حسن» است و در دو معنا به کار میرود: يکی نعمت بخشيدن به ديگري و دوم نیکی در كار و عمل فردی | ||
+ | <ref> | ||
+ | المفردات فی غریب القرآن، ص235 . | ||
+ | </ref> | ||
+ | كسي كه علم نيكويي را بياموزد يا عمل نيكي را انجام دهد، ازجمله نيكوكاران بهحساب میآید. | ||
+ | لسان العرب میگوید: «حسن»: ضد قبح و نقیض آن است... «أَحسن بنا» یعنی به ما نیکی کن و با ما بدی روا مدار... و سخن خدای متعال که فرمود: «إنا نراک من المحسنین» | ||
+ | <ref> | ||
+ | یوسف: 36 | ||
+ | </ref> | ||
+ | به این خاطر بود که یوسف به ضعیفان یاری میرساند و مظلومان را اعانت میکرد و از مریضان عیادت مینمود. | ||
+ | <ref> | ||
+ | لسان العرب، ج13، ص114 | ||
+ | </ref> | ||
+ | در فرهنگ أبجدي | ||
+ | <ref> | ||
+ | فرهنگ ابجدی عربي- فارسي، ص19 | ||
+ | </ref> | ||
+ | چنین آمده است که «أَحْسَنَ- إِحْسَاناً [حسن]»: نيكى كرد، اين كلمه ضد «أَسَاءَ» است [یعنی بدی کرد]؛ «احسنت»: كار را بسيار خوب انجام دادى؛ «الشيء»: آن چيز را بهخوبی فراگرفت و دانست؛ «اليه و به»: به او نيكى كرد و پاداش نيكو داد. | ||
+ | |||
+ | [[علامه طباطبایی]] در تفسیر شریف المیزان [[احسان]] را چنین توضیح میدهد: «احسان عبارت است از انجام دادن هر عملى به وجه حسن و بدون عيب، هم از جهت استقامت و ثبات، و هم از جهت اينكه جز براى خدا نبوده باشد.» | ||
+ | <ref> | ||
+ | ترجمه الميزان، ج4، ص29 | ||
+ | </ref> | ||
+ | بنا بر آنچه اشاره شد، معنای [[احسان]] هم در حیطۀ فردی و هم در حیطۀ اجتماعی دارای مصادیق است. احسان برتر از عدالت دانسته شده است؛ زیرا عدالت آن است که انسان آنچه بر عهده اوست انجام بدهد و آنچه سهم اوست بگیرد؛ ولى [[احسان]] این است که بیش ازآنچه وظیفه اوست انجام دهد و کمتر ازآنچه حق اوست بگیرد؛ اینجاست که مفهوم «ایثار» شکل میگیرد. | ||
+ | |||
+ | واژۀ «[[احسان]]» به معنای انجام دادن کار نیک است و کار نیک، بهتمامی اموری اطلاق میشود که [[خداوند]] متعال، آدمیان را به انجام دادن آن ترغیب میکند و کسانی را که به این امور التزام دارند در [[قرآن]] با عنوان «محسن» وصف میکند و به ستایش آنان میپردازد؛ چنانکه میفرماید: «اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون»؛ [[نیکوکار]]ان کسانی هستند که در مسیر هدایت قرارگرفتهاند و آنان رستگارانند. | ||
+ | <ref> | ||
+ | لقمان: 5-3 | ||
+ | </ref> | ||
+ | و بر اين اساس است سخن [[امیر مؤمنان (ع)]] كه میفرماید: «مردم به آنچه از كارهاي شايسته و نيك میآموزند يا به آن عمل میکنند، نسبت داده مي-شوند». | ||
+ | <ref> | ||
+ | الكافي: 51/1 | ||
+ | </ref> | ||
+ | در یک بیان کلی، احسان در تعالیم اسلامی به معنای عمل به هر کار شایسته و نیک است بهنحویکه رضای [[خدا]] و خلق او را در پی داشته باشد. بر اساس آنچه از آیات [[قرآن]] و روایات مأثوره استفاده میشود، احسان]] و [[نیکوکار]]ی مصادیق فراوانی داشته و در اشکال مختلفی ظهور مییابد که در ادامه آن را بیان خواهیم کرد. | ||
+ | ==2- مصداق شناسی احسان و نيكوكاري== | ||
+ | |||
+ | بامطالعۀ آیات [[قرآن کریم]] و عنایت به آنچه از [[روایات معصومین (ع)]] استفاده میشود، درمییابیم که [[احسان]] و [[نيكوكار]]ي مصاديق فراواني دارد. | ||
+ | |||
+ | برخی از این مصادیق، جنبۀ فردی مییابند و برخی جنبۀ اجتماعی؛ همچنین برخی از مصداقهای [[احسان]]، همچون [[ایمان]] به [[خدا]]، [[تقوا]]، [[عفو]] و گذشت و... فارق از مسائل مادی و مالی و معطوف به جنبههای معنوی، اعتقادی و اخلاقی هستند و برخی دیگر همچون [[زکات]] و [[انفاق]] و... گذشته از هدف معنوی، [[احسان]] در مال را نیز، دربر میگیرد. | ||
+ | |||
+ | لازمۀ [[احسان]] در عمل، تمسک به نیت خالصانه و صادقانه است. با چنین نیتی، امور نیک، فراتر از نیکی های مادی و مالی خواهد بود و مفهوم «[[احسان]]»، مجموعهای عظیم را در بر خواهد گرفت. | ||
+ | <ref> | ||
+ | احسان، ص132 | ||
+ | </ref> | ||
+ | آنچه در این نوشتار، بیشتر موردتوجه ماست، نوع دوم [[احسان]] ([[احسان]] در مال) است؛ همانگونه که مفهوم «نیکوکاری» و «امور [[خیریه]]» که امروزه در جامعۀ ما از آن به فراوانی یاد میشود، بیشتر بر نوع دوم تکیه دارد. | ||
+ | ===2-1- مصادیق احسان در غیر مال:=== | ||
+ | |||
+ | با نگاهی به مصادیق [[احسان]] که [[خداوند]] متعال در [[قرآن]] بیان فرموده است میتوان دریافت که [[احسان]]، دایرهای گسترده و وسیع دارد و دامنۀ آن محدود به کمکهای مادی و مالی نمیشود. | ||
+ | |||
+ | این مصادیق بهقدری فراوانند که سخن پیرامون یکایک آنها در این مختصر نمیگنجد. در ادامه به برخی از این مصادیق، به نحو اجمال اشاره خواهد شد. | ||
+ | |||
+ | برخی از این مصادیق، عبارتاند از: | ||
+ | |||
+ | الف- [[ایمان به خدا]] و امید به او: (مائده: ۸۴ و ۸۵)، (کهف: آیه ۳۰)؛ | ||
+ | |||
+ | ب- [[تقوا]] و پرهیزگاری: (یوسف:۹۰)، (مرسلات: ۴۱ و ۴۴)؛ | ||
+ | |||
+ | ج- تواضع و فروتنی در برابر حق: (مائده: ۸۲ و ۸۴)؛ | ||
+ | |||
+ | د- شبزندهداری و تهجد بهمنظور عبادت، تفکر و [[استغفار]] از گناهان: (ذاریات: 18 - 16)؛ | ||
+ | |||
+ | هـ- جهاد درراه [[خدا]] و تحمّل سختىهاى آن: (توبه: ۱۲۰)، (عنکبوت: ۶۹)؛ | ||
+ | |||
+ | و- خیرخواهی برای [[خدا]]، [[رسول خدا]] و اهلبیت او: (توبه: ۹۱)، (شوری: ۲۳)؛ | ||
+ | |||
+ | ز- [[دعا]] و نیایش: (مائده: ۸۵ - 83)، (اعراف: ۵۶)؛ | ||
+ | |||
+ | ح- دعوت به [[توحید]]: (صافات: ۱۳۱ - 125)؛ | ||
+ | |||
+ | ط- صبر و شکیبایی در امور: (یوسف: ۹۰)، (نحل: ۱۲۷ و ۱۲۸)؛ | ||
+ | |||
+ | ی- صلح با مردم و گذشت از خطای ایشان: (نساء: ۱۲۸)، (آلعمران: ۱۳۴)، (مائده: ۱۳)، (آلعمران: ۱۳۴)؛ | ||
+ | |||
+ | ک- عمل صالح و امتثال اوامر الهى: (کهف: ۳۰)، (صافات: ۱۰۵ - 102)؛ | ||
+ | |||
+ | ل- اقامۀ [[نماز]]: (هود: ۱۱۴ و ۱۱۵)، (لقمان: ۳ و ۴)؛ | ||
+ | |||
+ | م- رعایت حال کهنسالان: (یوسف: ۷۸)؛ | ||
+ | |||
+ | ن- پاسخ به پرسش دیگران و راهنمایی آنها: (یوسف: ۳۶)؛ | ||
+ | |||
+ | س- ترک و اجتناب از [[فساد]]، فحشاء و [[گناهان کبیره]]: (اعراف: ۵۶)، (نجم: ۳۱ و ۳۲). | ||
+ | ===2-2- مصادیق احسان در مال:=== | ||
+ | |||
+ | در [[قرآن کریم]]، آیات بسیاری در باب [[احسان]] در مال، بیان گردیده که تمامی آنها تحت عنوان کلی «[[انفاق]]» جای می-گیرند. | ||
+ | |||
+ | درآیات آغازین [[سورۀ بقره]]، [[انفاق]] از مال و روزی، از خصیصههای متقین برشمرده شده است: «...ومما رزقناهم ینفقون» و ازآنچه روزیشان کردیم، [[انفاق]] میکنند. | ||
+ | <ref> | ||
+ | بقره: 3 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ازجمله نمونههای انفاق، میتوان به مصادیق زیر، اشاره نمود: | ||
+ | |||
+ | الف- [[زکات]]: مهمترین مصداق [[انفاق]] درراه [[خدا]]ست. معنای زکات در لغت زیادت و رشد یافتن است | ||
+ | <ref> | ||
+ | المعجم الاقتصادی، ذیل «زکوه» | ||
+ | </ref> | ||
+ | در بسیاری از آیاتی که در شأن [[زکات]] نازلشده، از آن به «[[صدقه]]» تعبیر گردیده است؛ مانند آیۀ «خذ من اموالهم صدقه...» | ||
+ | <ref> | ||
+ | توبه: 103 | ||
+ | </ref> | ||
+ | و «انما الصدقات للفقراء و المساکین و...». | ||
+ | <ref> | ||
+ | توبه: 60 | ||
+ | </ref> | ||
+ | در [[قرآن]]، کلمۀ [[زکات]] 32 بار آمده است. | ||
+ | |||
+ | همچنین [[زکات]] در [[قرآن مجید]] به لفظ [[صدقه]] و [[صدقات]]، دوازده بار آورده شده است. | ||
+ | <ref> | ||
+ | المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ص515-420 | ||
+ | </ref> | ||
+ | اقتران زکات بهعنوان یک عبادت مالی با [[نماز]] (صلوه)، بهعنوان یک عبادت بدنی در 26 آیه [[قرآن]]، دلیل بر کمال تلازم بین این دو واجب است. | ||
+ | |||
+ | [[زکات]] به همراه نماز، اساس و بنیان نظمی است که جوامع انسانی بر آن بنانهاده شدهاند؛ بهطوریکه باید آن را جوهرۀ دستورهای [[انبیاء]] و رسولان گذشته دانست؛ همانگونه که در [[قرآن کریم]] این امر از زبان ابراهیم، اسحاق، یعقوب و اسماعیل اینچنین بیانشده است: «وجعلناهم ائمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوه و ایتاء الزکوه و کانوا لنا عابدین»؛ و آنان را پیشوایانی قراردادیم که بهفرمان ما، (مردم را) هدایت میکردند، و انجام کارهای نیک و برپاداشتن [[نماز]] و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و تنها ما را عبادت میکردند. | ||
+ | <ref> | ||
+ | انبیاء: 73 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ب- تأمین محرومان: (ذاریات: 19-16)، | ||
+ | |||
+ | ج- پرداخت کالا و هدیۀ مناسب به زنان مطلقه: (بقره: ۲۳۶)، | ||
+ | |||
+ | د- مطلق انفاق برای فقیر و غنی؛ بهعبارتدیگر، بخشش درراه خدا در حال توانگری و تنگدستی و نیز انفاق به خویشاوندان و ذوی القربی: (آلعمران: ۱۳۴) و (نحل: ۹۰) | ||
+ | |||
+ | هـ- خمس (به معنای یکپنجم): یکی از انواع مالیاتهای اسلامی است که شیعیان بدان معتقدند و بهمنظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و توزیع عادلانه ثروت و تقویت بنیۀ مالی حکومت اسلامی وضعشده است. (انفال: 41) | ||
+ | |||
+ | و- [[قرضالحسنه]]: (بقره: 245) | ||
+ | |||
+ | ز- اطعام: (انسان: 10-9) | ||
+ | |||
+ | ح- قربانی درراه خدا: (حج: ۳۶ و ۳۷) | ||
+ | |||
+ | ط- [[وقف]]: به معنى ايستادن، توقف، حبس كردن و منحصر كردن چيزى به كسى است. اگرچه [[وقف]] از سنتهای نیکوی اسلامی و ایرانی است، اما در قرآن، تصریحی به واژۀ «وقف» نشده است. | ||
+ | ==3- آثار و پیامدهای نیکوکاری:== | ||
+ | |||
+ | از نگاه [[اسلام]] نیکی خمیرمایۀ رشد و تکامل انسان و جامعۀ انسانی است و نیکوکار اولاً و بالذات، به خود خدمت میکند، هرچند کارش در راستای خدمت به دیگران باشد. [[خداوند]] [[نیکوکار]] را دوست میدارد. | ||
+ | |||
+ | نیکی نهتنها پاداش الهی را در پی دارد، بلکه پاداش آن میتواند تا ابد امتداد و گسترش یابد. نیکوکاری دلوجان را روشن میکند، نام نیک و محبوبیت مردمی میآورد و درنهایت به خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] میانجامد. نیکی به مردم، گشایندۀ قلعۀ دلهاست؛ زمام دلها را در دست انسان [[نیکوکار]] قرار میدهد؛ انسانهای آزاده را به فرمانبرداری و همراهی وامیدارد. | ||
+ | |||
+ | بلاها را از انسان دور میسازد و او را موردستایش و ثنای دیگران قرار میدهد. نیکی و خدمت رسانی به مردم، موجب نیک فرجامی، استمرار و فراوانی نعمت، افزایش ثروت و تداوم قدرت و شوکت و ریاست میشود؛ افزون بر اینکه رهتوشۀ [[قیامت]] است و مایۀ برخورداری از حفظ سلامت نسل و آسانی حساب [[قیامت]] و نیز موجب ورود به [[بهشت]] برین میشود. | ||
+ | <ref> | ||
+ | خیروبرکت از نگاه قرآن و حدیث، ذیل آثار نیکوکاری | ||
+ | </ref> | ||
+ | آثار و پیامدهای نیکوکاری در دودستۀ کلی قابلطبقهبندی است؛ دستهای آثار دنیوی و معطوف به حیات دنیا و دستهای دیگر فرا دنیایی و موصول به حیات اخروی هستند. در ادامه به اهم این پیامدها اشاره خواهد شد: | ||
+ | ===3-1- آثار پیامدهای دنیوی نیکوکاری:=== | ||
+ | |||
+ | بر اساس مبانی اسلامی، تفکیک حیات [[دنیا]] از [[آخرت]]، تفکیک صحیحی نیست؛ این دومرتبه از وجود، آن چنان باهم مرتبط و درهمتنیدهاند که نمیتوان بهآسانی آنها را بهصورت مجزا تصور نمود. | ||
+ | |||
+ | اما بر اساس تصریح آیات و روایات، بیان [[خداوند]] در[[ قرآن]] و سخن [[اهلبیت (ع)]] در احادیث گاه معطوف به نشئۀ دنیا و گاه منوط به نشئۀ آخرت است. آثار [[احسان]] و [[نیکوکار]]ی در حیات دنیایی گاه در حیطۀ حیات فردی و گاه در قلمرو حیات جمعی است که در ادامه به بیان آن میپردازیم. | ||
+ | ====3-1-1- آثار فردی:==== | ||
+ | |||
+ | الف) محبوبیت نزد [[خدا]]: | ||
+ | |||
+ | [[احسان]] و [[نيكوكار]]ي، باعث محبوبيت انسان نزد خداي سبحان میشود. جداي از تعابير ديگري كه درباره [[انسان]]هاي [[نيكوكار]] در [[قرآن كريم]] واردشده، جملۀ زيباي «الله يحب المحسنين»؛ [[خداوند]] [[نیکوکار]]ان را دوست دارد، پنج بار درآیات [[قرآن كريم]]، تكرار شده است | ||
+ | <ref> | ||
+ | (بقره: 195)، (آلعمران: 134و 148) و (مائده: 13و 93) | ||
+ | </ref> | ||
+ | كه بيانگر جايگاه و ارزش [[احسان]] و [[نيكوكار]]ي در پيشگاه [[خداوند]] میباشد. در آیۀ 134 [[سورۀ آلعمران]] میخوانیم: «الذین ینفقون فی السراء و الضراء... والله یحب المحسنین»؛ آنهایی كه از مال خود به [[فقرا]] در حال وسعت و تنگدستى [[انفاق ]]كنند... [چنين مردمى نيكوكارند] و [[خدا]] دوستدار نيكوكاران است. | ||
+ | |||
+ | [[علامه طباطبایی]] در ذیل این آیه میفرماید: آيات فوق، بشر را بهسوی خير دعوت و از شر و بدى نهى مىكند... این آیات، براى ترغيب مؤمنين است؛ آنان را ترغيب مىكند به اينكه بهسوی خيرات يعنى [[انفاق]] درراه [[خدا]]در دو حال دارايى و ندارى بشتابند كه جامع همه آنها منتشر شدن [[احسان]] و خير در جامعه، و صبر در تحمل آزارها و بدیها، و گذشت از بدرفتاریها است. | ||
+ | |||
+ | پس تنها طريقى كه حيات جامعه بهوسیله آن محفوظ مىماند و روى پاى خود مىايستد همين طريق است؛ يعنى طریقۀ انفاق و احسان است. | ||
+ | <ref> | ||
+ | ترجمه الميزان، ج4، ص25 | ||
+ | </ref> | ||
+ | بالطبع با اتخاذ چنین روش و مسلکی است که مؤمنان محبوب خدا واقع خواهند شد. | ||
+ | =====ب) توانگری و رفع حوایج:===== | ||
+ | |||
+ | ازجمله آثار ارزشمند [[احسان]] و [[نيكوكار]]ي، اجر و پاداشي است كه در دنيا، نصيب انسانهاي خيّر میشود. درواقع [[خداي سبحان]] بهنوعی اعمال و رفتار خوب و شایستۀ [[نيكوكار]]ان را در همين دنيا، مورد توجه قرار داده و جبران مینماید. [[خداي سبحان]] در مورد اجر و پاداش دنيوي [[احسان]] و [[نيكوكار]]ي میفرماید: «فآتاهم الله ثواب الدنيا و حسن ثواب الاخره و الله يحب المحسنين» | ||
+ | <ref> | ||
+ | آلعمران: 148 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ؛ [[خداوند]] پاداش اين جهان و پاداش نيك آن جهان را به آنها داد و [[خداوند]] [[نيكوكار]]ان را دوست دارد. در آیۀ ديگري میفرماید: «وقيل للذين اتقوا ماذا أنزل ربكم قالوا خيرا للذين احسنوا في هذه الدنيا حسنه و لدار الاخره خير و لنعم دار المتقين»؛ و هنگامیکه به پرهيزگاران گفته میشد: [[پروردگار]] شما چه نازل كرده است؟ میگفتند: خير [و سعادت] براي كساني كه نيكي كردند در اين دنيا نيكي است و سراي آخرت از آنهم بهتر است و چه خوب است سراي پرهيزكاران | ||
+ | <ref> | ||
+ | نحل: 30. | ||
+ | </ref> | ||
+ | [[خداوند]] در آیۀ ۱۲۸ سورۀ نحل و نیز آیۀ ۶۹ [[سورۀ عنکبوت]] به مسلمانان متعرض این نکته میشود که اگر بخواهند از امداد الهی برخوردار شوند و بر مشکلات فائق آیند و [[خداوند]] در گرفتاریها دستگیرشان شود، باید خود اهل [[احسان]] و [[نیکوکار]]ی باشند. به دیگر سخن، کمک به دیگری پیش از آنکه کمک به آنان باشد کمک به خود انسان است؛ زیرا با این کار [[انسان]] محبت الهی را بهسوی خود جلب میکند و از مهر و رحمت [[خداوند]]ی بهرهمند میگردد؛ همانطور که خداوند در آیاتی ازجمله ۵۶ [[سورۀ اعراف]] و ۳ سورۀ لقمان نیز، نیکوکاری را موجب جلب رحمت خود معرفی میکند. | ||
+ | |||
+ | [[امیر المومنین علی (ع)]] بخشش و [[نیکوکار]]ی را راه توانایی و توانگری برمیشمارد؛ چنانکه میفرماید: «أعط تستطع»؛ ببخش تا توانا شوی. | ||
+ | <ref> | ||
+ | غررالحکم: 2251 عیون الحکم: 76/1839 | ||
+ | </ref> | ||
+ | از [[رسول مکرم اسلام (ص)]] نیز روایتشده که فرمود: «إن البر یزید فی الرزق»؛ نیکوکاری روزی را میافزاید | ||
+ | <ref> | ||
+ | المستدرک علی الصحیحین: 3/548/6038 بحارالانوار: 74/81/84. | ||
+ | </ref> | ||
+ | و همچنین از ایشان نقلشده که: «إن اهلبیت لیکونون برره فتنمو اموالهم و لو آنهم فجار»؛ همانا خانواده ای که اهل نیکوکاری باشند، اموالشان افزایش مییابد، هرچند ناپرهیزکار باشند. | ||
+ | <ref> | ||
+ | بحارالانوار: 74/82/86 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ج) آرامش روحي: | ||
+ | يكي ديگر از آثار ارزشمند [[احسان]] و [[نيكوكار]]ي، آرامش روحي است. اين كلام الهي بر این نکته تأکید میکند: «الذين ينفقون اموالهم باليل و النهار سرا و علانيه فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف عليهم ولاهم يحزنون»؛ آنها كه اموال خود را شب و روز، پنهان و آشكار، انفاق میکنند، اجرشان نزد [[پروردگار]]شان است؛ نه ترسي بر آنهاست و نه غمگين میشوند. | ||
+ | <ref> | ||
+ | بقره: 274 | ||
+ | </ref> | ||
+ | در آیهای ديگر میخوانیم: «من جاء بالحسنه فله خير منها و هم من فزع يومئذ ءامنون»؛ كساني كه كار نيكي انجام دهند، پاداشي بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز دراماناند | ||
+ | <ref> | ||
+ | نمل: 89. | ||
+ | </ref> | ||
+ | از آيات یادشده بهخوبی میتوان دریافت كه [[احسان]] و [[نيكوكار]]ي چگونه آرامش روحي و رواني در دنيا و امنيت و آسایش كامل در آخرت را به دنبال دارد. به کمک بخشش و [[انفاق]] و [[احسان]]، آدمی در دنيا اضطراب و تشویش خاطر را از خود دور میسازد و از وحشت عذاب [[قيامت]] نيز در امان خواهد بود. | ||
+ | |||
+ | هر مسلمانی بر اساس آیۀ ۱۱۲ سورۀ بقره که میفرماید: «بلی من أسلم وجهه لله فهو محسن فله اجره عند ربه و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؛ برای رهایی از اضطراب و افسردگی و ناراحتی خود، [[ایمان]] آورده و [[احسان]] کنید، برای رهایی از اندوه و ترس و کسب آرامش، به دیگران نیکی میکند و آرامش خود را در آرامش دیگران جستجو مینماید. | ||
+ | [[رسول اکرم (ص)]] همچنین دربارۀ چیستی و ماهیت [[احسان]] [[مؤمنان]] را به تأثیر آن توجه میدهد و میفرماید: «البر ما سکنت الیه النفس و اطمأن الیه القلب...»؛ نیکى آن است که جان [[انسان]] با آن آرامش پیدا کند و دل [[انسان]] بدان اطمینان یابد... | ||
+ | <ref> | ||
+ | کنزالعمّال: ۷۲۷۸ | ||
+ | </ref> | ||
+ | همچنین از [[پیامبر اکرم (ص)]] واردشده است که فرمود: «وجدت الحسنه نورا فی القلب و زینا فی الوجه و قوه فی العمل و وجدت الخطیئه سوادا فی القلب و شینا فی الوجه و وهنا فی العمل»؛ کار نیک را فروغی در دل، آرایشی در چهره و نیرویی در کار یافتم و گناه را سیاهی در قلب، آلودگی در سیما و سستی در کار یافتم. | ||
+ | <ref> | ||
+ | حلیه الاولیاء: 2/161 کنزالعمال: 16/110/44084 | ||
+ | </ref> | ||
+ | =====د) زندگی باعزت و طول عمر:===== | ||
+ | |||
+ | بیشک کسی که درراه نیکوکاری گام مینهد همانگونه که دیگران را عزیز میدارد خویش را عزیز میگرداند و خود نیز، از برکات خیر خویش برخوردار میگردد. [[امام علی (ع)]] میفرماید: «إنک إن أحسنت فنفسک تکرم و إلیها تحسن إنک إن أسأت فنفسک تمتهن و إیاها تغبن»؛ بهیقین اگر نیکی کنی خودت را گرامی داشتهای به خویش نیکی کردهای و اگر بدی کنی خود را فرومایه ساخته و به زیان خویش کارکردهای | ||
+ | <ref> | ||
+ | غررالحکم: 3808 و 3809 و عیون الحکم: 172/3595و3596. | ||
+ | </ref> | ||
+ | از [[رسول مکرم اسلام (ص)]] همچنین، واردشده که: «البر زیاده فی العمر» نیکوکاری مایه افزایش عمر است. | ||
+ | <ref> | ||
+ | مسند ابن حنبل: 5/441/16079 بحارالانوار: 74/85/96 | ||
+ | </ref> | ||
+ | و هم از اوست که فرمود: «موت الانسان بالذنوب اکثر من موته بالأجل و حیاته بالبر اکثر من حیاته بالعمر»؛ مرگ [[انسان]] به سبب گناهان، بیش از مرگ او به سبب اجل است و زندگی او به سبب نیکوکاری بیش از زندگی او به عمر است. | ||
+ | <ref> | ||
+ | مکارم الاخلاق: 2/179/2461 بحارالانوار: 78/83/84 | ||
+ | </ref> | ||
+ | این عزت و بهرهمندی، هم به شکل مادی و هم به شکل معنوی است. ازنظر آموزههای اسلامی، سعادت و شقاوت را باید در مکارم اخلاقی و فقدان آن جست. [[رسول اکرم (ص)]] دراینباره میفرماید: «الصدقه علی وجهها و اصطناع المعروف و... تحول الشقاء سعاده و تزید فی العمر»؛ صدقۀ بهجا و نیکوکارى و... بدبختى را به خوشبختى تبدیل و عمر را زیاد میکند | ||
+ | <ref> | ||
+ | نهج الفصاحه: ۱۸۶۹. | ||
+ | </ref> | ||
+ | همچنین [[امیر مؤمنان علی (ع)]] میفرماید: «من حسنت مساعیه طابت مراعیه» هرکس تلاشهایش نیکو باشد زندگی و جایگاهش خوش خواهد بود. | ||
+ | <ref> | ||
+ | غررالحکم: 8309 عیون الحکم: 446/7848 | ||
+ | </ref> | ||
+ | سخن در این زمینه را بابیان زیبای [[امام صادق (ع)]] به پایان میبریم که فرمود: «البر و حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الاعمار» | ||
+ | <ref> | ||
+ | الکافی: 8/100/2 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ؛ نیکوکاری و خوشاخلاقی، خانهها را آباد و عمرها را طولانی میکند. | ||
+ | =====هـ) رهایی از گرفتاری، اندوه و بلا:===== | ||
+ | |||
+ | بنا بر آموزههای دینی ما بخش وسیعی از گرفتاریها و مشکلات اندوهزا را میتوان با [[احسان]] و [[نیکوکار]]ی برطرف نمود. [[خداوند]] متعال در [[قرآن کریم]]، دربارۀ سرنوشت موسی و هارون میفرماید: «و نجیناهما و قومهما من الکرب العظیم؛ و نصرناهم فکانوا هم الغالبون... إنا کذلک نجزی المحسنین»؛ و هردو را با قومشان از بلای بزرگ نجات دادیم؛ و آنها را یاری دادیم تا [بر فرعونیان] به حقیقت غالب شدند؛... اینچنین نیکوکاران را پاداش میدهیم. | ||
+ | <ref> | ||
+ | صافات: 121-116 | ||
+ | </ref> | ||
+ | آری؛ [[خداوند]] این چنین انسانهای نیکوکار را از رنجها و ستمها میرهاند. نظیر همین سخنان را نیز قرآن دربارۀ نوح (ع) | ||
+ | <ref> | ||
+ | صافات: 80 | ||
+ | </ref> | ||
+ | و [[ابراهیم (ع)]] | ||
+ | <ref> | ||
+ | صافات: 110 | ||
+ | </ref> | ||
+ | بهکاربرده است. | ||
+ | [[پیامبر اکرم (ص)]] نیز [[احسان]] و [[نیکوکار]]ی را مانعی در برابر بلایا و حوادث میشمارد و میفرماید: «المعروف باب من ابواب الجنه و هو یدفع مصارع السوء»؛ نیکی دری از درهای [[بهشت]] است و مرگهای بد را از [[انسان]] دور میکند. | ||
+ | <ref> | ||
+ | الفردوس: 4/214/6646 کنزالعمال: 6/344/15971 | ||
+ | </ref> | ||
+ | [[امام صادق (ع)]] [[احسان]]و نیکی را مایۀ گشایش مشکلات در دنیا و [[آخرت]]میشمارد و میفرماید: «ایما مؤمن نفس عن [[مؤمن]] کربه نفس الله عنه سبعین کربه من کرب الدنیا و کرب یوم القیامه» | ||
+ | <ref> | ||
+ | مستدرک الوسائل: 240/12 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ؛ هر مؤمنی گره از کار مؤمنی بگشاید [[خداوند]] هفتاد مشکل از دنیا و آخرتش میگشاید. حسن ختام سخن، عبارتی از [[امیرالمؤمنین (ع)]] است که فرمود: «...و من یسر علی [[مؤمن]] و هو معسر یسرالله له حوائج الدنیا و الآخره» | ||
+ | <ref> | ||
+ | همان | ||
+ | </ref> | ||
+ | ؛ ...چنانچه مؤمنی در سختی و فشار زندگی باشد و شخصی بهآسانی از او گره گشائی میکند، [[خداوند]] سختی های دنیا و آخرتش را آسان میگرداند. | ||
+ | =====و) نام نیک، اعتبار و سرافرازی:===== | ||
+ | |||
+ | [[خداوند متعال]]، سرفرازی و برخورداری از نام نیک را از پاداشهای نیکوکاران میداند؛ چنان که دربارۀ [[حضرت یوسف (ع)]] میفرماید: «و کذلک مکنا لیوسف فی الارض یتبوأ منها حیث یشاء؛ نصیب برحمتنا من نشاء؛ و لا نضیع اجر المحسنین» بدين سان يوسف را در آن سرزمين تمكن داديم كه در آن هرکجا كه مىخواست مقام مىگرفت، ما رحمت خويش را به هر كه بخواهيم مىرسانيم و پاداش نيكوكاران را تباه نمىكنيم. | ||
+ | <ref> | ||
+ | یوسف: 56 | ||
+ | </ref> | ||
+ | بر اساس این آیه، آشکار میشود که قدرت و منزلت، نام نیکو و عزت و اقتدار، به محسنان داده میشود. در حقیقت کسی که در جامعه نیکنام شد، معتبر میگردد و به مقام داوری نیز میرسد و مردم او را حکم در میان خویش قرار میدهند و از حکمیت و اعتبار آن بهرهمند میشود. | ||
+ | |||
+ | [[امام صادق (ع)]]دربارۀ نقش بخشندگی در تحقق عزت و سرافرازی برای شخص نیکوکار میفرماید: «ثلاث تورث المحبه: الدین و التواضع و البذل»؛ سه چیز است که محبت میآورد: قـرض دادن و فـروتنـى و بخشـش. | ||
+ | <ref> | ||
+ | تحف العقول: ۳۱۶ | ||
+ | </ref> | ||
+ | این فرمایش [[امام علی (ع)]] نیز در همین راستاست: «من احسن فی ما بینه و بین الله کفاه الله الذی بینه و بین عباده و من احسن سریرته أحسن الله علانیته»؛ هرکس میان خود و [[خدا]] را نیکو کند، [[خداوند]] هم میان او و بندگانش را نیکو میسازد و هرکس درون خویش را نیک سازد، [[خداوند]] هم برون او را نیکو میسازد | ||
+ | <ref> | ||
+ | کنزالفوائد: 2/68 بحارالانوار: 27/113/87 کنز العمال: 3/25/5276. | ||
+ | </ref> | ||
+ | همچنین این امام همام میفرماید: «من بذل معروفه استحق الرئاسه»؛ هرکه نیکی خود را نثار دیگران کند شایستۀ سروری گردد | ||
+ | <ref> | ||
+ | غررالحکم: 8014 عیون الحکم: 431/7394. | ||
+ | </ref> | ||
+ | و هم از ایشان است که فرمود: «کثره اصطناع المعروف تزید فی العمر و تنشر الذکر»؛ زیاد کار نیکانجام دادن، عمر را میافزاید و نام را پرآوازه مى سازد. | ||
+ | <ref> | ||
+ | غررالحکم: ۷۱۱۳ | ||
+ | </ref> | ||
+ | ====3-1-2- آثار اجتماعی==== | ||
+ | [[انسان]] طبعاً موجودی اجتماعی است. این گرایش طبیعی و ذاتی [[انسان]] به جمع و جامعه موجب میشود تا رفتارهای خاصی را در پیش گیرد و روابط اجتماعی و قوانین و مقرراتی را برای تنظیم و ساماندهی درست و مطلوب آن پدید آورد و به آداب اجتماعی و اخلاق اجتماعی متخلق شود. | ||
+ | |||
+ | قطعاً هر عملي چه نيك و پسنديده و چه زشت و ناپسند، در جامعه دارای تبعات و عوارضي است. كمك به ديگران باعث رفع [[فقر]] و تنگدستي از جامعه اسلامي و ايجاد روابطی محبتآمیز در اجتماع میگردد. | ||
+ | |||
+ | اجتماعگرایی جزء طبیعت بشر است که ملزوماتی را نیز در برمیگیرد در بیان ارزش و اعتبار و اهمیت [[احسان]] و [[نیکوکار]]ی ازنظر اجتماعی همین بس که پایههای استوار نظام خانواده بهعنوان بنیادیترین حوزۀ اجتماعی بر آن بنانهاده شده و اجتماع نیز برای استقرار و استحکام خود، به [[احسان]] و [[نیکوکار]]ی وابسته و نیازمند است. انفصال و جدايي بين اجتماع و مذهب ممكن نيست؛ زيرا تمدن وابسته به اجتماع است و اجتماع، نيازمند به اتحاد و اتحاد، محتاج به اشتراك در عقيده و تبعيت از آن عقيده است. | ||
+ | <ref> | ||
+ | دين و تمدن، ص44 | ||
+ | </ref> | ||
+ | درآیات مرتبط با [[انفاق]] در [[سورۀ بقره]]، این نکته قابلتوجه است که [[انفاق]] به همۀ طرقش از بزرگترین عواملى است كه ريشه و بنيان اجتماع بر پایۀ آن استوار است و يگانه عاملى است كه روح وحدت را در كالبد مجتمع انسانى مىدمد و درنتیجه، قواى پراكنده آن را متحد مىسازد و به اين وسيله سعادت زندگي جمعی را تأمین مىكند و آفات مهلك و يا عوامل آزاردهنده را دفع مىنمايد. | ||
+ | <ref> | ||
+ | ترجمه الميزان، ج4، ص: 26 | ||
+ | </ref> | ||
+ | در ادامه به اهم آثار اجتماعی نیکوکاری و احسان خواهیم پرداخت. | ||
+ | =====الف) دوستي، صميميت و جلب محبت انسانها:===== | ||
+ | |||
+ | [[احسان]] و [[نيكوكار]]ي باعث ايجاد دوستي و صميمت بين افراد جامعه خواهد شد. هرگاه انسانهاي [[نيكوكار]]، با ايثار و فداكاري به ياري انسانهاي نیازمند و مستضعف شتابند و با کمکهای مادي و معنوی خود، زندگي آنان را از سرحد بحران خارج سازند، متقابلاً نیازمندان و [[مستضعفان]] نیز، [[نيكوكار]]ي ایشان را فراموش نخواهد کرد و خواهند کوشید تا به هر طریق ممکن، این محبت و [[احسان]] را پاسخگویند. | ||
+ | |||
+ | [[امام علی (ع)]] میفرماید: «سبب المحبه الاحسان»؛ احسان و نیکوکاری سبب ایجاد محبت و دوستی در دل انسانهاست. | ||
+ | <ref> | ||
+ | غررالحکم | ||
+ | </ref> | ||
+ | بر این اساس، آشکار میشود که یکی از روشهای مورد تأکید [[خدا]]، [[رسول]] و ائمۀ اطهار (ع) برای رسیدن اشخاص و جوامع به کمال، تقویت روحیۀ نیکوکاری و احسان در افراد جامعه است تا به مدد آن دوستی و برادری به معنای واقعی کلمه ایجاد شود. | ||
+ | [[پیامبر خاتم (ص)]] میفرماید: «إن الله جبل قلوب عباده علی حب من أحسن إلیها و بغض من أساء إلیها»؛ خداوند دل های بندگانش را بر این سرشته است که هرکه به آنها خوبی کند دوستش بدارند و هرکه به آنها بدی کند دشمنش بدارند. | ||
+ | <ref> | ||
+ | تحف العقول: 53 | ||
+ | </ref> | ||
+ | [[امیر مؤمنان علی (ع)]] میفرماید: «من کثر إحسانه کثر خدمه و أعوانه»؛ هر کس احسانش زیاد باشد خدمتکاران ویارانش بسیار خواهد شد. | ||
+ | <ref> | ||
+ | تحف العقول: 207 بحارالانوار: 78/44/43 | ||
+ | </ref> | ||
+ | و همچنین از اوست که فرمود: «من أحسن اکتسب حسن الثناء»؛ هرکه نیکی کند، ستایش نیکو به دست میآورد. | ||
+ | <ref> | ||
+ | غررالحکم: 8362 عیون الحکم و المواعظ: 455/8208 | ||
+ | </ref> | ||
+ | اهلبیت [[پیامبر (ص)]] خود بهعنوان مصادیق کامل ابرار و نیکان، بدون هیچ چشمداشتی از دیگران، در این عرصه پیشتاز بودند و بهتبع آنها مؤمنان واقعی و انسانهای صاحبخرد و اندیشه نیز باید خود را به این زیور بیارایند و الگوی دیگران باشند. | ||
+ | =====ب) رهایی از فقر و فحشاء:===== | ||
+ | |||
+ | از جدیترین دغدغههای [[پیامبر اکرم (ص)]] اصلاح نظام اقتصادی در زمان خود بود. روایات فراوانی که در مذمت [[فقر]] و بیکاری و ... وجود دارد، شاهد بر این مدعاست. | ||
+ | |||
+ | بهعنوانمثال [[رسول خدا (ص)]] میفرمایند: «کاد الفقر یکون کفرا»؛ [[فقر]] به آن نزدیک است که به کفر بیانجامد. | ||
+ | <ref> | ||
+ | الحیاه، ج4، ص398 | ||
+ | </ref> | ||
+ | و یا آنکه میفرماید: «خدایا به تو پناه میبرم از گرسنگی که بد همدمی است». | ||
+ | <ref> | ||
+ | همان | ||
+ | </ref> | ||
+ | نمونههای تاریخی فراوانی وجود دارد که [[پیامبر (ص)]] به مسئلۀ معیشت مردم اهمیت فراوانی میداد. همچنین در باب اهمیت رفع فقر، این روایت از [[پیامبر (ص)]] نقلشده است که فرمود: «[[خداوند]]ا! برای ما در نان برکت ده و در میان ما و نان جدایی مینداز که اگر نان نباشد [[نماز]] نمیخواندیم و روزه نمیگرفتیم و واجبات [[پروردگار]] خود را بهجا نمیآوردیم». | ||
+ | <ref> | ||
+ | همان، ج3، ص25 | ||
+ | </ref> | ||
+ | [[رسول مکرم اسلام (ص)]] در راستای فاصله گرفتن از آسیبهای اجتماعی ناشی از فقر، اقدامات زیادی انجام دادند؛ ازجمله اینکه به دستور [[خداوند]] نظام ربوی را منع کرده | ||
+ | <ref> | ||
+ | بقره: 276 و روم: 39 و نیز رک: الحیاه، ج4، ص194 و 205 | ||
+ | </ref> | ||
+ | و یا امر فرمود که مردم با مال خود جهاد کنند. | ||
+ | <ref> | ||
+ | الحیاه، ج6، ص140 و نیز رک: کار ویژه های دولت نبوی، ص167-165 | ||
+ | </ref> | ||
+ | بخش قابلملاحظهای از جرم ها و جنايت ها، ناشي از [[فقر ]]و تنگدستي انسانهاست؛ چراکه [[فقر]] و تنگدستی، به [[دين]] و [[ايمان]] انسان لطمه میزند؛ عقل را از كارایی ساقط میکند و قدرت تشخيص درست را از انسان سلب میکند و درنهایت، باعث كدورت و دشمني میگردد. | ||
+ | |||
+ | [[امام علي (ع)]] خطاب به فرزندش محمد بن ابی بکر میفرماید: «یا بنی إنی اخاف علیک الفقر فاستعذ بالله منه فإن الفقر منقصه للدین مدهشه للعقل داعیه للمقت» اي فرزندم! من از تهیدستی بر تو هراسانم. از فقر به خدا پناه ببر؛ چراکه فقر، دين انسان را ناقص و عقل را سرگردان میکند و عامل دشمني است.» | ||
+ | <ref> | ||
+ | نهجالبلاغه، حكمت311 | ||
+ | </ref> | ||
+ | [[احسان]] و [[نيكوكار]]ي چنانچه بهصورت يك فرهنگ اصیل در جامعۀ اسلامی جلوه و نموده پیدا کند و در بين اقشار مختلف جامعه توسعه و گسترش یابد، بالطبع بخش عمدهای از مشكلات جامعه را كه زاییدۀ [[فقر]] و محروميت است، از بين برده و ریشهکن میسازد. آنچه از آموزههای قرآنی استفاده میشود اين است كه بين [[احسان]] و [[نيكوكار]]ي از یکسو و نجات جامعه از فقر و فلاكت از سوی دیگر، رابطهای تنگاتنگ وجود دارد؛ بیجهت نیست که [[خدای متعال]] در [[قرآن كريم]] میفرماید: «و انفقوا في سبيل الله و لاتلقوا بايديكم الي التهلكه و احسنوا ان الله يحب المحسنين»؛ و درراه [[خدا]] [[انفاق]] كنيد و [با ترك انفاق] خود را به دست خود، به هلاك نيندازيد و نيكي كنيد كه [[خداوند]] [[نيكوكار]]ان را دوست میدارد.» | ||
+ | <ref> | ||
+ | بقره: 195 | ||
+ | </ref> | ||
+ | =====ج) عدالت اجتماعی و کاهش اختلاف طبقاتی:===== | ||
+ | |||
+ | [[احسان]] و [[نیکوکار]]ی بنیاد [[عدالت اجتماعی]] را در جامعه شکل میدهد. احسان، نیکی و نیکوکاری، نیازمند عقلانیتی است که مصادیق آن در چارچوب عدالت شناسایی میگردد. | ||
+ | |||
+ | در حقیقت، احسان عدالت را در جهت درست، استحکام می بخشد؛ ازاینرو در [[اسلام]] بر اجتماع عدالت و احسان تأکید شده | ||
+ | <ref> | ||
+ | «إن الله یأمر بالعدل و الاحسان» (نحل: 90) | ||
+ | </ref> | ||
+ | و هرگز اثبات عدالت به معنای نفی احسان نبوده است. [[انفاق]] بهطورکلی سبب تعدیل ثروت و کاهش فاصلۀ طبقاتی در جامعه و بهتبع آن، نجات جامعه از مفاسد کشندۀ اجتماعي میشود. اگر [[انفاق]] به فراموشي سپرده شود و ثروتها در دست گروهي معدود جمع گردد و در برابر آنان، اكثريتي محروم و [[بينوا]] وجود داشته باشد، ديري نخواهد گذشت كه شکافی عظیم در جامعه به وجود آمده و آتشی برافروخته میگردد که اموال و دارايي ثروتمندان در آن خواهد سوخت. بنابراين، [[انفاق]] قبل از آنکه به حال محرومان مفيد باشد، به نفع ثروتمندان خواهد بود؛ زيرا تعديل ثروت حافظ ثروت است. | ||
+ | <ref> | ||
+ | فسير نمونه، ج2، ص38 | ||
+ | </ref> | ||
+ | [[پیامبر اکرم (ص)]] در راستای بهبود سطح زندگی مسلمانان به شیوههای مختلف، به افزایش سطح درآمد مسلمانان کمک میکرد. توصیههای حضرت به کار و اهمیت دادن به کارگری و پرهیز دادن مردم از کسالت و تنپروری و مبارزه با اشرافی گری و نیز فرامین خاص اقتصادیشان چون منع [[ربا]] | ||
+ | <ref> | ||
+ | بقره: 275 و 276 و278 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ، منع خوردن مال یتیم | ||
+ | <ref> | ||
+ | انعام: 152 و اسراء: 34 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ، منع کمفروشی | ||
+ | <ref> | ||
+ | مطففین: 1 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ، و... همگی زمینه ای را فراهم کرد تا مسلمانان بتوانند از وضع اقتصادی و معیشتی بهتری نسبت به قبل برخوردار شوند و نظام تکاثری سابق که ثروت را تنها در دست عدهای خاص قرار داده بود، کمرنگ تر شود. | ||
+ | |||
+ | کارآفرینیهای ایشان و ترویج فرهنگ تعاون و همکاری و نیز توصیه به [[انفاق]] و [[زکات]] و... همگی زمینهای را فراهم کرد تا هم مردم توانا بهتر بتوانند کسب درآمد کنند و هم با پوشش دادن [[فقرا]] و [[مستمندان]]، فاصلۀ طبقاتی بین آحاد جامعه اسلامی کاسته شود. | ||
+ | [[پيامبر اكرم (ص)]] در جملۀ كوتاهي به اين حقيقت اشاره نموده، میفرماید: «اموال خويش را با دادن [[زكات]] حفظ كنيد.» | ||
+ | <ref> | ||
+ | النوادر، ص30 | ||
+ | </ref> | ||
+ | [[امیرالمؤمنین (ع)]] میفرماید: «ان الله سبحانه فرض فی اموال الاغنیاء اقوات للفقراء فما جاع فقیر الا بما منع غنی و الله تعالی جده سائلهم عن ذلک»؛ [[خداوند سبحان]] در داراییهای توانگران، روزیهای بیچیزان را واجب گردانیده؛ پس بیچیز گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگری به او نداده است و خداوندی که بزرگ است، ایشان را از این کار مواخذه و بازپرسی مینماید. | ||
+ | <ref> | ||
+ | نهجالبلاغه، حکمت320 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ===3-2- آثار و پیامدهای اخروی نیکوکاری:=== | ||
+ | ====الف) آمرزش گناهان:==== | ||
+ | |||
+ | گناهان در حیات [[انسان]]، آثار و عواقبی را ایجاد میکنند که باعث رفع برکت، نعمت و آسودگی خاطر از زندگی خواهد شد. ازجمله اموری که باعث میشود آثار [[گناه]] و خطا از میانرود و ارتکاب سوء مبدل به حسنه گردد، [[احسان]] و [[نيكوكار]]ي در حق بندگان [[خدا]] و خدمت به خلق [[خدا]] است. | ||
+ | |||
+ | [[خداي سبحان]] در سورۀ هود میفرماید: «و اقم الصلوه طرفي النهار و زلفا من اليل ان الحسنات يذهبن السيئات ذلك ذكري للذكرين»؛ در دو طرف روز و اوايل شب، [[نماز]] را برپا دار؛ چراکه حسنات، سيئات [و آثار آنها را] از بين میبرد. | ||
+ | |||
+ | اين تذكري است براي كساني كه اهل ذكر هستند. | ||
+ | <ref> | ||
+ | سوره هود، آيه.114 | ||
+ | </ref> | ||
+ | در جاي ديگري مي فرمايد: «لهم ما يشاءون عند ربهم ذلك جزاء المحسنين، ليكفر الله عنهم اسوا الذي عملوا و يجزيهم اجرهم باحسن الذي كانوا يعملون»؛ آنچه بخواهند نزد [[پروردگار]]شان براي آنان موجود است و اين است جزاي نيكوكاران، تا [[خداوند]] بدترين اعمالي را كه انجام دادهاند، بيامرزد و آنها را به بهترين اعمالي كه انجام میدادند، پاداش دهد. | ||
+ | <ref> | ||
+ | سوره زمر، آيه 34و .35 | ||
+ | </ref> | ||
+ | در روایتی از [[حضرت امام صادق (ع)]] میخوانیم که فرمود: «من مشی لامری مسلم فی حاجته فنص[[حه فیها کتب الله له بکل خطوه حسنه و محاعنه سیئه»؛ هر مسلمانی که صادقانه و با خلوص برای رفع مشکلات و خواستههای مؤمن دیگر قدم بردارد [[خداوند متعال]] برای هر قدم یک حسنه برایش ثبت و یک [[گناه]] از او پاک میسازد | ||
+ | <ref> | ||
+ | مستدرک الوسائل، ج۸ ص۸۴۰. | ||
+ | </ref> | ||
+ | مسند بن حنبل نیز به نقل از ابوذر چنین میگوید: «قلت یا رسول الله، أوصنی، قال: إذا عملت سیئه فأتبعها حسنه تمحها»؛ گفتم ای پیامبر خدا! مرا سفارش کن. فرمود: هرگاه بدی کردی پسازآن کار نیک کن تا آن را بزداید. | ||
+ | <ref> | ||
+ | مسند ابن حنبل، 8/113/21543 کنز العمال: 4/209/10181 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ====ب) سعادت اخروی:==== | ||
+ | |||
+ | [[خداوند متعال]]، درآیات ۴۱ تا ۴۴ سورۀ مرسلات و همچنین آیات ۱۵ و ۱۶ سورۀ ذاریات، بهرهمندی از [[بهشت]] و مواهب آن را درگرو احسان به دیگران میداند. همچنین بنا بر آیۀ 112 [[سورۀ بقره]]، کسی به درجه و مقام محسنین میرسد که هم تسلیم باشد و هم احسان کند: «بلی من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه و لاخوف علیهم و لاهم یحزنون» کسی که همه کارهایش برای [[خدا]] و تسلیم محض اوست، محسن است؛ بنابراین محسنین کسانی هستند که در برابر [[خدا]] تسلیم باشند. | ||
+ | |||
+ | [[پیامبر اکرم (ص)]] در وصیتی به ابوذر میفرماید: «یا أباذر... من یزرع خیرا یوشک أن یحصد خیرا»؛ ای ابوذر! هرکه نیکی بکارد امید است که نیکی بدرود. | ||
+ | <ref> | ||
+ | مکارم الاخلاق: 2/365/2661 و بحارالانوار 77/76/3 | ||
+ | </ref> | ||
+ | همچنین از ایشان است که فرمود: «إن الله لا یظلم المومن من حسنه یثاب علیها الرزق فی الدنیا و یجزی بها فی الآخره»؛ [[خداوند]] دربارۀ هیچ کار نیکی به [[مؤمن]] ستم نمیکند. مؤمن بر کار نیک در دنیا روزی داده میشود و در [[آخرت]] نیز پاداش کار خود را خواهد گرفت. | ||
+ | <ref> | ||
+ | مسند ابن حنبل: 4/252/12266 صحیح مسلم: 4/2162/56 کنزالعمال: 1/68/262 | ||
+ | </ref> | ||
+ | [[امام علی (ع)]] میفرماید: «من أحسن إلی الناس حسنت عواقبه و سهلت له طرقه»؛ هرکه به مردم نیکی کند فرجامهایش نیکو و راههایش هموار میگردد. | ||
+ | <ref> | ||
+ | غررالحکم: 10718 و عیون الحکم: 538/9935 | ||
+ | </ref> | ||
+ | همچنین از این [[امام کریم]] است که فرمود: «نعم زاد المعاد الاحسان إلی العباد» چه رهتوشۀ خوبی برای [[قیامت]] است نیکی کردن به بندگان. | ||
+ | <ref> | ||
+ | کشف الغمه: 2/242 بحارالانوار: 78/122/4 | ||
+ | </ref> | ||
+ | حسن ختام این مطلب را این روایت [[پیامبر اکرم (ص)]] قرار میدهیم که فرمود: «إن الله یبعث المعروف یوم القیامه فی صوره الرجل | ||
+ | |||
+ | المسلم فیأتی صاحبه إذا انشق عنه قبره فیسمح عن وجهه التراب و یقول أبشر یا ولی الله بأمان الله و کرامته لا یهولنک ما تری من أهوال | ||
+ | |||
+ | یوم القیامه... فإذا جاوزه به الصراط عدله ولی الله إلی منازله فی الجنه ثم یثتنی عنه المعروف فیتعلق به فیقول یا عبد الله من أنت؟ | ||
+ | |||
+ | خذلنی الخلائق فی أهوال یوم القیامه فمن أنت؟ فیقول أما تعرفنی؟ فیقول لا، فیقول أنا المعروف الذی عملته فی الدنیا بعثنی الله خلقا | ||
+ | |||
+ | لأجازیک به یوم القیامه»؛ خداوند در روز قیامت «نیکی» را در سیمای مردی مسلمان برمیانگیزد و چون قبر فرد نیکوکار شکافته شود پیش | ||
+ | |||
+ | میآید و خاک از چهرهاش میزداید و میگوید: ای دوست [[خدا]]! مژده باد تو را به امان و کرامت الهی! آنچه از هراسهای [[قیامت]] میبینی تو را به وحشت نیفکند... پس چون او را از صراط عبور داد آن ولی [[خدا]] او را به جایگاههایش در [[بهشت]] میبرد. | ||
+ | |||
+ | آنگاه «نیکی» از او جدا میشود و او به «نیکی» میآویزد و میگوید تو کیستی؟... میگوید مرا نمیشناسی؟ نیکوکار میگوید: نه. می گوید من همان کار نیک توام که در دنیا انجام دادی. خداوند مرا بهصورت آفریدهای برانگیخت تا پاداش نیکیات را در روز قیامت بدهم. | ||
+ | <ref> | ||
+ | قضاء الحوایج: 98/116 کنزالعمال: 6/579/17001 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ====ج) رضایت خدا و پیامبر:==== | ||
+ | |||
+ | گرچه [[بهشت]]، پاداش شایستهای برای نیکوکاران است، اما رضایت و رضوان الهی بهمراتب از آن بالاتر است. [[خداوند متعال]] میفرماید: «للذین احسنوا الحسنی و زیاده و لایرهق وجوههم قتر و لا ذله اولئک اصحاب الجنه هم فیها خالدون»؛ كسانى كه نيكى كنند در پاداش خود همان نيكى را با زيادهاى خواهند داشت، اینگونه افراد به ذلت و فقرى كه از چهرهشان نمايان باشد مبتلا نمىشوند، اينان اهل بهشتند و در آن جاودانه زندگى مىكنند. | ||
+ | <ref> | ||
+ | یونس: 26 | ||
+ | </ref> | ||
+ | منظور از زياده در این آیه، زيادت استحقاقى است؛ به اين معنا که كسانى كه عمل نيك مىكنند مستحق دو نوع پاداش مىشوند، يكى پاداشى برابر عملشان و يكى پاداشى زائد بر آن. البته اينكه گفته میشود هر دو پاداش به نحو استحقاق است، به این معنا نيست كه بندگان حقى بر [[خدا]] پيدا مىكنند و طلبكار خدا مىشوند؛ بلكه معناي آن اين است كه خداى تعالى خود از فضل خود، چيزى را جزاء و ثواب عمل قرار مىدهد. | ||
+ | <ref> | ||
+ | ترجمه الميزان، ج10، ص: 59 | ||
+ | </ref> | ||
+ | این پاداش زاید بر بهشت، چیزی جز رضوان الهی نیست. | ||
+ | <ref> | ||
+ | همان گونه که در سورهی بینه میخوانیم: «رضیاللهعنهم و رضوا عنه» (بینه: 8) | ||
+ | </ref> | ||
+ | [[پیامبر اکرم (ص)]] نیز در روایتی نیکی کردن به بندگان و شاد کردن آنها را مساوی با شادی [[خدا]] و [[رسول]] او میداند و میفرماید: «هر که شاد کند دل مؤمنی را مرا شاد کرده و هر که مرا شاد کند [[خدا]] را شاد کرد و محبوبترین اعمال نزد [[خدا]] شاد کردن دل مؤمن است.» | ||
+ | <ref> | ||
+ | بحارالانوار ج۸ ص۶۷ | ||
+ | </ref> | ||
+ | ====د) باقیاتالصالحات:==== | ||
+ | |||
+ | بسیاری از اعمال انسانی، نهتنها در حیات دنیایی انسان منشأ آثار است؛ بلکه گاه به سبب ماندگاری آثار آن، دامنهای فراتر از دنیا مییابد و [[انسان]] در عوالم دیگر نیز، از آثار آن بهرهمند میگردد. | ||
+ | |||
+ | ازنظر [[قرآن]]، اعمال انسانی دارای وجوه گوناگونی است. هر عملی که از [[انسان]] صادر میشود دارای دو وجه الهی و غیر الهی است. وجه الهی عمل، باقی و برقرار است؛ چنانکه وجه غیر الهی آن فانی میشود. [[خداوند]] درآیات بسیاری بر این نکته تأکید میکند که تنها وجه الهی هر چیزی باقی میماند و وجوه غیر الهی آن دچار نیستی و بطلان میگردد | ||
+ | <ref> | ||
+ | قصص: ۸۸؛ الرحمن: ۲۶ و ۲۷. | ||
+ | </ref> | ||
+ | بسیاری از مردم با تحلیل نادرست از حقیقت زندگی دنیا، زینتها و ارائههای مادی دنیوی را که خاص این زندگی دنیوی است، بهعنوان عامل بقا و ارائههای واقعی زندگی دانسته و در جستوجوی حیات باقی و ماندگار به دنبال آن می روند. | ||
+ | |||
+ | اینگونه است که مال و فرزند و مانند آن را که از زیورهای زندگی دنیوی است، بهعنوان حقیقت حیات پذیرفته و آن را جستوجو میکنند و از وجه الهی غافل میشوند. | ||
+ | |||
+ | حالآنکه [[خداوند]] میفرماید: «المال و البنون زینه الحیاه الدنیا و الباقیاتالصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر أملا» | ||
+ | <ref> | ||
+ | کهف: 46 | ||
+ | </ref> | ||
+ | مراد از«باقیاتالصالحات» اعمال نیک است؛ زيرا اعمال [[انسان]]، براى انسان نزد خدا محفوظ است و اين را نص صريح [[قرآن]] تائید میکند. | ||
+ | <ref> | ||
+ | ترجمه الميزان، ج13، ص: 443 | ||
+ | </ref> | ||
+ | از آیات [[قرآن]]ی این معنا به دست میآید که [[باقیاتالصالحات]]، همان اعمال نیک و صالحی است که [[انسان]] به نیت خلوص الهی انجام میدهد و در آن، وجه الهی عمل را در نظر دارد و برای شخص در زندگی دنیوی و اخروی باقی میماند و زوال و نابودی در آن راه ندارد و موجب سنگینی توشه ی وی در روز [[قیامت]] میشود. | ||
+ | |||
+ | [[امام رضا (ع)]] میفرماید: «استعمال العدل و الاحسان موذن بدوام النعمه»؛ بهکارگیری عدالت و نیکی گویای ماندگاری نعمت است. | ||
+ | <ref> | ||
+ | عیون اخبار الرضا: 2/24/52 بحارالانوار: 75/26/9 | ||
+ | </ref> | ||
+ | همچنین از [[امام صادق (ع)]] نقلشده که فرمود: «ما أحسن عبد الصدقه فی الدنیا إلا احسن الخلافه علی ولده من بعده»؛ هیچکس نیست که در دنیا نیکو [[صدقه]] دهد، مگر آنکه [[خداوند]] پس از او آن را به شایستگی در فرزندانش جایگزین سازد. | ||
+ | <ref> | ||
+ | الکافی: 4/10/5 بحارالانوار: 96/135/68 | ||
+ | </ref> | ||
+ | ==نتیجه:== | ||
+ | |||
+ | مصادیق نیکوکاری بسیار وسیع و گسترده است. این مصادیق، منحصر در نیکیهای مادی نیست؛ بلکه هر نوع نیکوکاری را در برمیگیرد. بامطالعۀ آیات [[قرآن کریم]] و عنایت به آنچه از [[روایات معصومین (ع)]] استفاده میشود، درمی یابیم که مصادیق [[احسان]] و نيكوكاري از دو منظر میتوان نگریست؛ دستۀ اول، مصادیقی غیرمالی که [[ایمان به خدا]]، [[تقوا]] و پرهیزگاری، تواضع، شبزندهداری، جهاد درراه [[خدا]]، دعا و نیایش، صبر و شکیبایی، اقامۀ [[نماز]] و اجتناب از [[فساد]] و [[گناه]] از آن جملهاند. دستۀ دوم احسانهایی است که به نحوی با مسائل مالی درآمیخته است که [[زکات]] و واجبات مالی، [[انفاق درراه خدا]]، [[خمس]]، [[وقف]] و [[اطعام]] از آن زمرهاند. | ||
+ | |||
+ | نیکوکاری آثار و لوازمی دارد که برخی از این آثار و لوازم مرتبط با حیات دنیوی و برخی هم راستا بازندگی واپسین و حیات اخروی است. آثار و پیامدهای دنیوی نیکوکاری از دو منظر فردی و اجتماعی قابلبررسی است. | ||
+ | |||
+ | محبوبیت نزد [[خدا]]، توانگری، رفع حوایج، آرامش روحي و روانی، زندگی باعزت، طول عمر، رهایی از گرفتاری، آسودگی از اندوه و بلایا، نام نیک، اعتبار و سرافرازی از آثار فردی نیکوکاری و دوستي، صميميت، جلب محبت انسانها، رهایی از [[فقر]] و فحشاء، عدالت اجتماعی و کاهش اختلاف طبقاتی در زمرۀ آثار اجتماعی [[احسان]] و [[نیکوکار]]ی است. آثار اخروی نیکوکاری را نیز میتوان در آمرزش گناهان، سعادت اخروی، رضایت [[خدا]] و [[پیامبر (ص)]] و استمرار آثار و برکات اعمال پس از مرگ ([[باقیاتالصالحات]]) خلاصه نمود. | ||
+ | ==منابع:== | ||
+ | |||
+ | 1- [[قرآن کریم]]. | ||
+ | |||
+ | 2- [[نهجالبلاغه]]. | ||
+ | |||
+ | 3- نهج الفصاحه، (1356)، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، نشر جاویدان. | ||
+ | |||
+ | 4- ابن منظور، ابوفضل جمالالدین محمد بن مکرم، (1410ق) «لسان العرب»،چاپ اول، دار صادربیروت. | ||
+ | |||
+ | 5- احمد بن عبدالله الاصبهانی،(1387ق) «حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء»، بیروت، دارالکتب العربی. | ||
+ | |||
+ | 6- احمد بن محمد الشیبانی ابن حنبل،(1414ق)، « المسند»، بیروت، دارالفکر. | ||
+ | |||
+ | 7- الشرباصی، احمد،(1401ق) «المعجم الاقتصادی» ، بیروت: دارالجیل. | ||
+ | |||
+ | 8- بازرگان، مهدي، (1352)، «دين و تمدن»، تهران، انتشارات بعثت. | ||
+ | |||
+ | 9- برهان بن یوسف،(1336)، «نیکوکاری و داد و دهش در ایران باستان»، سازمان انتشارات فروهر. | ||
+ | |||
+ | 10- بستانی، فؤاد افرام،(1370)، «فرهنگ ابجدی عربی- فارسی»، ترجمه رضا مهیار، نشر اسلامی. | ||
+ | |||
+ | 11- حسن بن علی الحرانی،(1404ق) «تحف العقول عن آل الرسول»، قم، موسسه النشر الاسلامی. | ||
+ | |||
+ | 12- حکیمی، محمد رضا و دیگران،(1376) « الحیاه»، ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. | ||
+ | |||
+ | 13- راغب اصفهانی، حسین،(1387)، «المفردات فی غریب القرآن»، تهران، موسسه فرهنگی ارائه. | ||
+ | |||
+ | 14- راوندي، النوادر، بی تا، قم، مؤسسه دارالكتاب. | ||
+ | |||
+ | 15- زهیری، علی رضا، (1385)، «کار ویژههای دولت نبوی»، مجله علوم سیاسی، پاییز 1385، شماره 35. | ||
+ | |||
+ | 16- سعدی شیرازی، مصلح الدین، بوستان، بی تا، تهران، نشر محمد. | ||
+ | |||
+ | 17- شیرویه بن شهردار الدیلمی الهمدانی،(1406ق)، «الفردوس بمأثور الخطاب»، بیروت، دارالکتب العلمیه. | ||
+ | |||
+ | 18- طباطبايي، محمدحسین، (1363)، «ترجمه تفسیر المیزان»، قم، انتشارات مؤسسه مطبوعات دارالعلم. | ||
+ | |||
+ | 19- عبدالله بن محمد بن ابی الدنیا القرشی البغدادی،(1413ق)، «قضاء الحوائج»، بیروت، موسسه الکتب الثقافیه. | ||
+ | |||
+ | 20- عبدالواحد الآمدی التمیمی،(1360)، «غررالحکم و دررالکلم»، تهران، دانشگاه تهران. | ||
+ | |||
+ | 21- علی المتقی بن حسامالدین الهندی،(1397ق) «کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال»، بیروت، مکتبه التراث الاسلامی. | ||
+ | |||
+ | 22- علی بن محمد اللیثی الواسطی،(1376)، «عیون الحکم و المواعظ»، قم، دارالحدیث. | ||
+ | |||
+ | 23- علی بن موسی الحلی،(1412)، «کشف الغمه فی معرفه الائمه»، قم، مکتب الاعلام الاسلامی. | ||
+ | |||
+ | 24- فراهیدی، خلیل بن احمد،(1405ق)، «کتاب العین»، دارالهجره. | ||
+ | |||
+ | 25- فضل بن الحسن الطبرسی،(1414ق) «مکارم الاخلاق»، قم، موسسه النشر الاسلامی. | ||
+ | |||
+ | 26- قرشی، علیاکبر، (1355)،«قاموس قرآن»، دارالکتب الاسلامیه. | ||
+ | |||
+ | 27- مجلسی محمدباقر، (1403)«بحارالانوار»، بیروت، موسسه الوفاء. | ||
+ | |||
+ | 28- محمد بن یعقوب الکلینی الرازی،(1401ق)، «الکافی»، بیروت، دار صعب و دارالتعارف. | ||
+ | |||
+ | 29- محمد فؤاد عبدالباقی،(1374)، «المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم»، تهران، انتشارات اسلامی. | ||
+ | |||
+ | 30- محمدی ریشهری، محمد،(1382)، «خیروبرکت از نگاه قرآن و حدیث»، ترجمه جواد محدثی، نشر دارالحدیث. | ||
+ | |||
+ | 31- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران،(1362)، «تفسیر نمونه»، قم، دارالکتب الاسلامیه. | ||
+ | |||
+ | 32- نعیمآبادی، غلامعلی،(1385) «احسان»، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل. | ||
+ | |||
+ | 33- نوری طبرسی، حسین،(1429ق)، «مستدرک الوسائل»، قم، موسسه آل البیت. | ||
[https://www.civilica.com/Paper-KHAIRMANDEGAR01-KHAIRMANDEGAR01_050=%DA%A9%D8%A7%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D9%86%DA%AF%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%B2%D9%85-%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C.html لینک مقاله در سیویلیکا] | [https://www.civilica.com/Paper-KHAIRMANDEGAR01-KHAIRMANDEGAR01_050=%DA%A9%D8%A7%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%A8-%D9%86%DA%AF%D8%B1%D9%87-%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%84%D9%88%D8%A7%D8%B2%D9%85-%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%86%DB%8C%DA%A9%D9%88%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C.html لینک مقاله در سیویلیکا] | ||
سطر ۱۶: | سطر ۶۳۵: | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | + | </div> | |
[[رده:اولین همایش ملی خیر ماندگار]] | [[رده:اولین همایش ملی خیر ماندگار]] | ||
[[رده:مقالات]] | [[رده:مقالات]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۱
محتویات
چکیده
احسان و نیکوکاری یکی از مفاهیم اخلاقی و ارزشی در عالم انسانی است که هم ادیان آسمانی و هم فطرت های پاک انسانی بر اهمیت و ضرورت آن صحه نهاده اند. مصادیق این سنت دینی و انسانی، فراتر از شؤون مالی و مادی است و شمول آن، بر تمامی ساحات وجودی انسان، سایه می افکند. در این نوشتار، ضمن اشاره ای گذرا به مفهوم احسان و نیکوکاری و مصادیق مادی و غیرمادی آن، به آثار، لوازم و پیامدهای دنیوی، اخروی، فردی و اجتماعی این سنت دینی و انسانی از منظر قرآن و روایات مأثوره ی اهل بیت (ع) پرداخته شده است. از جمله این آثار و پیامدها می توان به: محبوبیت نزد خدا، توانگری، رفع حوایج، آرامش روانی، طول عمر و عزت، رفع سختی ها و بلایا، نام نیکو، سرافرازی، صميميت، جلب محبت انسان ها، رهایی از فقر، عدالت اجتماعی، آمرزش گناهان، سعادت اخروی و از همه مهم تر، رضایت خدا و پیامبر اشاره نمود.
واژگان کلیدی
احسان، نیکوکاری، پیامد، انفاق، بخشش
مقدمه:
نیکوکاری و احسان در میان ایرانیان، چه پیش و چه پس از اسلام، همواره واجد جایگاهی عظیم و شایان توجه بوده است. آنان درگذشتههای دور، به پیروی از پیامبر خویش، زرتشت، نیکی را بنیادینترین اصل در حیات خویش و سرلوحۀ انسانیت قلمداد میکردند؛ زرتشتی که سخنش بر سه محور «نیکی» استوار بود: «نیک بیندیش، نیک بگو و نیک بکن». [۲] مفهوم نیکوکاری و احسان، این خصلت متعالی، پس از اسلام نیز از مفاهيم کلیدی و برجستهای بود که در آموزه-هاي اسلامي موردتوجه و توصیه قرارگرفته است.
احسان و نيكوكاري چنان عمیق با شاکلۀ وجودی انسان پیوند خورده که كاركردهاي آنهم در حیطۀ حیات دنیایی انسان و هم در زندگی واپسین او بهوضوح قابل مشاهده است. پیروان دین مبین اسلام، در تمامی قرون و اعصار، جهد خویش را بر التزام به این خصلت متعالی استوار نمودهاند و دعوت به احسان و نیکوکاری در آثار ایشان بهوفور قابلمشاهده است؛ چنانکه سعدی شیرازی میفرماید: ره نیکمردان آزاده گيـر چو استادهاي دست افتاده گير [۳] و هم از اوست که فرمود: بگیر ای جوان دست درویش پیر نه خود را بیفکن که دستـم بگیر [۴] مصادیق نیکوکاری بسیار وسیع و گسترده است. این مصادیق فراوان - چنانکه اشاره خواهیم کرد - تنها محدود در مادیات نیست؛ بلکه انسان با هر کار پسندیدهای اعم از قول و فعل، میتواند آن را به انجام رساند. بیشک تأثیر نیکوکاری در زندگی شخصی و حیات فردی شخص نیکوکار، بیش از دیگران است.
درواقع، بروز احسان و نیکی نمایش جلوههای انسانیت و خلافت الهی در انسان است. احسان و نیکوکاری از این حیث که موجبات انگیزش عواطف انسانی، لذات روحانی و رضای ربانی را فراهم میآورد، امری شایسته و عجین با فطرت آسمانی انسان هاست و بیجهت نیست که جایگاه آن در منظومۀ فکری و ارزشی اسلام، این چنین پررنگ و برجسته است. در این نوشتار، بر آنیم تا ضمن اشارهای مختصر به مفهوم شناسی و مصداق شناسی نیکوکاری و احسان، در حد بضاعت به بیان آثار و برکات دنیوی و اخروی آن بپردازیم.
1- مفهوم شناسی احسان و نيكوكاري:
در زبان عربی واژههای فراوانی گویای مفهوم نیکی و نیکوکاری هستند. واژۀ «بر» [۵] و نیز واژههای «خیر» و «معروف» از نگاه قرآن و احادیث به همۀ عقاید، اخلاق، اعمال و ملکات نیک و شایسته گفته میشود.
همچنان که قرآن به نیکی و یاری بر نیکوکاری فرامیخواند. اما بیش از این مفاهیم، در زبان عربی از مفهوم نیکوکاری به واژۀ «احسان» یادشده است و در قرآن کریم و روایات معصومین (ع) مصادیق گوناگونی از آن قابل استقصاست [۶] در قاموس قرآن میخوانیم: «احسان» مصدر باب افعال، به معنى نيكى كردن است؛ مانند آیۀ شریفۀ «و بالوالدين إحسانا» [۷] ... فعلهای اين مادّه، در قرآن مجيد عموماً از باب افعال آمده است... «محسن»: نيكوكار. «محسنين»: نيكوكاران. «محسنات»: زنان نيكوكار. به نظر میآید كه اين اسماء فاعل در قرآن، بهجای صفت مشبهه بكار رفتهاند و از آنها ثبوت اراده شده است، چنانكه با مراجعه روشن خواهد شد... «إن الله یأمر بالعدل و الاحسان و إیتاء ذی القربی» [۸] ... احسان بالاتر از عدل است؛ زيرا عدل آن است که آنچه بر عهده دارد بدهد و آنچه براى اوست بگيرد؛ ولى احسان آن است که بيشتر ازآنچه بر عهده دارد بدهد و كمتر ازآنچه براى اوست بگيرد. اختيار عدل واجب، ولى اختيار احسان مستحب است. [۹] المفردات في غريب القرآن، تصریح میکند که احسان برگرفته از «حسن» است و در دو معنا به کار میرود: يکی نعمت بخشيدن به ديگري و دوم نیکی در كار و عمل فردی [۱۰] كسي كه علم نيكويي را بياموزد يا عمل نيكي را انجام دهد، ازجمله نيكوكاران بهحساب میآید. لسان العرب میگوید: «حسن»: ضد قبح و نقیض آن است... «أَحسن بنا» یعنی به ما نیکی کن و با ما بدی روا مدار... و سخن خدای متعال که فرمود: «إنا نراک من المحسنین» [۱۱] به این خاطر بود که یوسف به ضعیفان یاری میرساند و مظلومان را اعانت میکرد و از مریضان عیادت مینمود. [۱۲] در فرهنگ أبجدي [۱۳] چنین آمده است که «أَحْسَنَ- إِحْسَاناً [حسن]»: نيكى كرد، اين كلمه ضد «أَسَاءَ» است [یعنی بدی کرد]؛ «احسنت»: كار را بسيار خوب انجام دادى؛ «الشيء»: آن چيز را بهخوبی فراگرفت و دانست؛ «اليه و به»: به او نيكى كرد و پاداش نيكو داد.
علامه طباطبایی در تفسیر شریف المیزان احسان را چنین توضیح میدهد: «احسان عبارت است از انجام دادن هر عملى به وجه حسن و بدون عيب، هم از جهت استقامت و ثبات، و هم از جهت اينكه جز براى خدا نبوده باشد.» [۱۴] بنا بر آنچه اشاره شد، معنای احسان هم در حیطۀ فردی و هم در حیطۀ اجتماعی دارای مصادیق است. احسان برتر از عدالت دانسته شده است؛ زیرا عدالت آن است که انسان آنچه بر عهده اوست انجام بدهد و آنچه سهم اوست بگیرد؛ ولى احسان این است که بیش ازآنچه وظیفه اوست انجام دهد و کمتر ازآنچه حق اوست بگیرد؛ اینجاست که مفهوم «ایثار» شکل میگیرد.
واژۀ «احسان» به معنای انجام دادن کار نیک است و کار نیک، بهتمامی اموری اطلاق میشود که خداوند متعال، آدمیان را به انجام دادن آن ترغیب میکند و کسانی را که به این امور التزام دارند در قرآن با عنوان «محسن» وصف میکند و به ستایش آنان میپردازد؛ چنانکه میفرماید: «اولئک علی هدی من ربهم و اولئک هم المفلحون»؛ نیکوکاران کسانی هستند که در مسیر هدایت قرارگرفتهاند و آنان رستگارانند. [۱۵] و بر اين اساس است سخن امیر مؤمنان (ع) كه میفرماید: «مردم به آنچه از كارهاي شايسته و نيك میآموزند يا به آن عمل میکنند، نسبت داده مي-شوند». [۱۶] در یک بیان کلی، احسان در تعالیم اسلامی به معنای عمل به هر کار شایسته و نیک است بهنحویکه رضای خدا و خلق او را در پی داشته باشد. بر اساس آنچه از آیات قرآن و روایات مأثوره استفاده میشود، احسان]] و نیکوکاری مصادیق فراوانی داشته و در اشکال مختلفی ظهور مییابد که در ادامه آن را بیان خواهیم کرد.
2- مصداق شناسی احسان و نيكوكاري
بامطالعۀ آیات قرآن کریم و عنایت به آنچه از روایات معصومین (ع) استفاده میشود، درمییابیم که احسان و نيكوكاري مصاديق فراواني دارد.
برخی از این مصادیق، جنبۀ فردی مییابند و برخی جنبۀ اجتماعی؛ همچنین برخی از مصداقهای احسان، همچون ایمان به خدا، تقوا، عفو و گذشت و... فارق از مسائل مادی و مالی و معطوف به جنبههای معنوی، اعتقادی و اخلاقی هستند و برخی دیگر همچون زکات و انفاق و... گذشته از هدف معنوی، احسان در مال را نیز، دربر میگیرد.
لازمۀ احسان در عمل، تمسک به نیت خالصانه و صادقانه است. با چنین نیتی، امور نیک، فراتر از نیکی های مادی و مالی خواهد بود و مفهوم «احسان»، مجموعهای عظیم را در بر خواهد گرفت. [۱۷] آنچه در این نوشتار، بیشتر موردتوجه ماست، نوع دوم احسان (احسان در مال) است؛ همانگونه که مفهوم «نیکوکاری» و «امور خیریه» که امروزه در جامعۀ ما از آن به فراوانی یاد میشود، بیشتر بر نوع دوم تکیه دارد.
2-1- مصادیق احسان در غیر مال:
با نگاهی به مصادیق احسان که خداوند متعال در قرآن بیان فرموده است میتوان دریافت که احسان، دایرهای گسترده و وسیع دارد و دامنۀ آن محدود به کمکهای مادی و مالی نمیشود.
این مصادیق بهقدری فراوانند که سخن پیرامون یکایک آنها در این مختصر نمیگنجد. در ادامه به برخی از این مصادیق، به نحو اجمال اشاره خواهد شد.
برخی از این مصادیق، عبارتاند از:
الف- ایمان به خدا و امید به او: (مائده: ۸۴ و ۸۵)، (کهف: آیه ۳۰)؛
ب- تقوا و پرهیزگاری: (یوسف:۹۰)، (مرسلات: ۴۱ و ۴۴)؛
ج- تواضع و فروتنی در برابر حق: (مائده: ۸۲ و ۸۴)؛
د- شبزندهداری و تهجد بهمنظور عبادت، تفکر و استغفار از گناهان: (ذاریات: 18 - 16)؛
هـ- جهاد درراه خدا و تحمّل سختىهاى آن: (توبه: ۱۲۰)، (عنکبوت: ۶۹)؛
و- خیرخواهی برای خدا، رسول خدا و اهلبیت او: (توبه: ۹۱)، (شوری: ۲۳)؛
ز- دعا و نیایش: (مائده: ۸۵ - 83)، (اعراف: ۵۶)؛
ح- دعوت به توحید: (صافات: ۱۳۱ - 125)؛
ط- صبر و شکیبایی در امور: (یوسف: ۹۰)، (نحل: ۱۲۷ و ۱۲۸)؛
ی- صلح با مردم و گذشت از خطای ایشان: (نساء: ۱۲۸)، (آلعمران: ۱۳۴)، (مائده: ۱۳)، (آلعمران: ۱۳۴)؛
ک- عمل صالح و امتثال اوامر الهى: (کهف: ۳۰)، (صافات: ۱۰۵ - 102)؛
ل- اقامۀ نماز: (هود: ۱۱۴ و ۱۱۵)، (لقمان: ۳ و ۴)؛
م- رعایت حال کهنسالان: (یوسف: ۷۸)؛
ن- پاسخ به پرسش دیگران و راهنمایی آنها: (یوسف: ۳۶)؛
س- ترک و اجتناب از فساد، فحشاء و گناهان کبیره: (اعراف: ۵۶)، (نجم: ۳۱ و ۳۲).
2-2- مصادیق احسان در مال:
در قرآن کریم، آیات بسیاری در باب احسان در مال، بیان گردیده که تمامی آنها تحت عنوان کلی «انفاق» جای می-گیرند.
درآیات آغازین سورۀ بقره، انفاق از مال و روزی، از خصیصههای متقین برشمرده شده است: «...ومما رزقناهم ینفقون» و ازآنچه روزیشان کردیم، انفاق میکنند. [۱۸] ازجمله نمونههای انفاق، میتوان به مصادیق زیر، اشاره نمود:
الف- زکات: مهمترین مصداق انفاق درراه خداست. معنای زکات در لغت زیادت و رشد یافتن است [۱۹] در بسیاری از آیاتی که در شأن زکات نازلشده، از آن به «صدقه» تعبیر گردیده است؛ مانند آیۀ «خذ من اموالهم صدقه...» [۲۰] و «انما الصدقات للفقراء و المساکین و...». [۲۱] در قرآن، کلمۀ زکات 32 بار آمده است.
همچنین زکات در قرآن مجید به لفظ صدقه و صدقات، دوازده بار آورده شده است. [۲۲] اقتران زکات بهعنوان یک عبادت مالی با نماز (صلوه)، بهعنوان یک عبادت بدنی در 26 آیه قرآن، دلیل بر کمال تلازم بین این دو واجب است.
زکات به همراه نماز، اساس و بنیان نظمی است که جوامع انسانی بر آن بنانهاده شدهاند؛ بهطوریکه باید آن را جوهرۀ دستورهای انبیاء و رسولان گذشته دانست؛ همانگونه که در قرآن کریم این امر از زبان ابراهیم، اسحاق، یعقوب و اسماعیل اینچنین بیانشده است: «وجعلناهم ائمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلوه و ایتاء الزکوه و کانوا لنا عابدین»؛ و آنان را پیشوایانی قراردادیم که بهفرمان ما، (مردم را) هدایت میکردند، و انجام کارهای نیک و برپاداشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و تنها ما را عبادت میکردند. [۲۳] ب- تأمین محرومان: (ذاریات: 19-16)،
ج- پرداخت کالا و هدیۀ مناسب به زنان مطلقه: (بقره: ۲۳۶)،
د- مطلق انفاق برای فقیر و غنی؛ بهعبارتدیگر، بخشش درراه خدا در حال توانگری و تنگدستی و نیز انفاق به خویشاوندان و ذوی القربی: (آلعمران: ۱۳۴) و (نحل: ۹۰)
هـ- خمس (به معنای یکپنجم): یکی از انواع مالیاتهای اسلامی است که شیعیان بدان معتقدند و بهمنظور رفع مشکلات مالی امت اسلامی و توزیع عادلانه ثروت و تقویت بنیۀ مالی حکومت اسلامی وضعشده است. (انفال: 41)
و- قرضالحسنه: (بقره: 245)
ز- اطعام: (انسان: 10-9)
ح- قربانی درراه خدا: (حج: ۳۶ و ۳۷)
ط- وقف: به معنى ايستادن، توقف، حبس كردن و منحصر كردن چيزى به كسى است. اگرچه وقف از سنتهای نیکوی اسلامی و ایرانی است، اما در قرآن، تصریحی به واژۀ «وقف» نشده است.
3- آثار و پیامدهای نیکوکاری:
از نگاه اسلام نیکی خمیرمایۀ رشد و تکامل انسان و جامعۀ انسانی است و نیکوکار اولاً و بالذات، به خود خدمت میکند، هرچند کارش در راستای خدمت به دیگران باشد. خداوند نیکوکار را دوست میدارد.
نیکی نهتنها پاداش الهی را در پی دارد، بلکه پاداش آن میتواند تا ابد امتداد و گسترش یابد. نیکوکاری دلوجان را روشن میکند، نام نیک و محبوبیت مردمی میآورد و درنهایت به خیر دنیا و آخرت میانجامد. نیکی به مردم، گشایندۀ قلعۀ دلهاست؛ زمام دلها را در دست انسان نیکوکار قرار میدهد؛ انسانهای آزاده را به فرمانبرداری و همراهی وامیدارد.
بلاها را از انسان دور میسازد و او را موردستایش و ثنای دیگران قرار میدهد. نیکی و خدمت رسانی به مردم، موجب نیک فرجامی، استمرار و فراوانی نعمت، افزایش ثروت و تداوم قدرت و شوکت و ریاست میشود؛ افزون بر اینکه رهتوشۀ قیامت است و مایۀ برخورداری از حفظ سلامت نسل و آسانی حساب قیامت و نیز موجب ورود به بهشت برین میشود. [۲۴] آثار و پیامدهای نیکوکاری در دودستۀ کلی قابلطبقهبندی است؛ دستهای آثار دنیوی و معطوف به حیات دنیا و دستهای دیگر فرا دنیایی و موصول به حیات اخروی هستند. در ادامه به اهم این پیامدها اشاره خواهد شد:
3-1- آثار پیامدهای دنیوی نیکوکاری:
بر اساس مبانی اسلامی، تفکیک حیات دنیا از آخرت، تفکیک صحیحی نیست؛ این دومرتبه از وجود، آن چنان باهم مرتبط و درهمتنیدهاند که نمیتوان بهآسانی آنها را بهصورت مجزا تصور نمود.
اما بر اساس تصریح آیات و روایات، بیان خداوند درقرآن و سخن اهلبیت (ع) در احادیث گاه معطوف به نشئۀ دنیا و گاه منوط به نشئۀ آخرت است. آثار احسان و نیکوکاری در حیات دنیایی گاه در حیطۀ حیات فردی و گاه در قلمرو حیات جمعی است که در ادامه به بیان آن میپردازیم.
3-1-1- آثار فردی:
الف) محبوبیت نزد خدا:
احسان و نيكوكاري، باعث محبوبيت انسان نزد خداي سبحان میشود. جداي از تعابير ديگري كه درباره انسانهاي نيكوكار در قرآن كريم واردشده، جملۀ زيباي «الله يحب المحسنين»؛ خداوند نیکوکاران را دوست دارد، پنج بار درآیات قرآن كريم، تكرار شده است [۲۵] كه بيانگر جايگاه و ارزش احسان و نيكوكاري در پيشگاه خداوند میباشد. در آیۀ 134 سورۀ آلعمران میخوانیم: «الذین ینفقون فی السراء و الضراء... والله یحب المحسنین»؛ آنهایی كه از مال خود به فقرا در حال وسعت و تنگدستى انفاق كنند... [چنين مردمى نيكوكارند] و خدا دوستدار نيكوكاران است.
علامه طباطبایی در ذیل این آیه میفرماید: آيات فوق، بشر را بهسوی خير دعوت و از شر و بدى نهى مىكند... این آیات، براى ترغيب مؤمنين است؛ آنان را ترغيب مىكند به اينكه بهسوی خيرات يعنى انفاق درراه خدادر دو حال دارايى و ندارى بشتابند كه جامع همه آنها منتشر شدن احسان و خير در جامعه، و صبر در تحمل آزارها و بدیها، و گذشت از بدرفتاریها است.
پس تنها طريقى كه حيات جامعه بهوسیله آن محفوظ مىماند و روى پاى خود مىايستد همين طريق است؛ يعنى طریقۀ انفاق و احسان است. [۲۶] بالطبع با اتخاذ چنین روش و مسلکی است که مؤمنان محبوب خدا واقع خواهند شد.
ب) توانگری و رفع حوایج:
ازجمله آثار ارزشمند احسان و نيكوكاري، اجر و پاداشي است كه در دنيا، نصيب انسانهاي خيّر میشود. درواقع خداي سبحان بهنوعی اعمال و رفتار خوب و شایستۀ نيكوكاران را در همين دنيا، مورد توجه قرار داده و جبران مینماید. خداي سبحان در مورد اجر و پاداش دنيوي احسان و نيكوكاري میفرماید: «فآتاهم الله ثواب الدنيا و حسن ثواب الاخره و الله يحب المحسنين» [۲۷] ؛ خداوند پاداش اين جهان و پاداش نيك آن جهان را به آنها داد و خداوند نيكوكاران را دوست دارد. در آیۀ ديگري میفرماید: «وقيل للذين اتقوا ماذا أنزل ربكم قالوا خيرا للذين احسنوا في هذه الدنيا حسنه و لدار الاخره خير و لنعم دار المتقين»؛ و هنگامیکه به پرهيزگاران گفته میشد: پروردگار شما چه نازل كرده است؟ میگفتند: خير [و سعادت] براي كساني كه نيكي كردند در اين دنيا نيكي است و سراي آخرت از آنهم بهتر است و چه خوب است سراي پرهيزكاران [۲۸] خداوند در آیۀ ۱۲۸ سورۀ نحل و نیز آیۀ ۶۹ سورۀ عنکبوت به مسلمانان متعرض این نکته میشود که اگر بخواهند از امداد الهی برخوردار شوند و بر مشکلات فائق آیند و خداوند در گرفتاریها دستگیرشان شود، باید خود اهل احسان و نیکوکاری باشند. به دیگر سخن، کمک به دیگری پیش از آنکه کمک به آنان باشد کمک به خود انسان است؛ زیرا با این کار انسان محبت الهی را بهسوی خود جلب میکند و از مهر و رحمت خداوندی بهرهمند میگردد؛ همانطور که خداوند در آیاتی ازجمله ۵۶ سورۀ اعراف و ۳ سورۀ لقمان نیز، نیکوکاری را موجب جلب رحمت خود معرفی میکند.
امیر المومنین علی (ع) بخشش و نیکوکاری را راه توانایی و توانگری برمیشمارد؛ چنانکه میفرماید: «أعط تستطع»؛ ببخش تا توانا شوی. [۲۹] از رسول مکرم اسلام (ص) نیز روایتشده که فرمود: «إن البر یزید فی الرزق»؛ نیکوکاری روزی را میافزاید [۳۰] و همچنین از ایشان نقلشده که: «إن اهلبیت لیکونون برره فتنمو اموالهم و لو آنهم فجار»؛ همانا خانواده ای که اهل نیکوکاری باشند، اموالشان افزایش مییابد، هرچند ناپرهیزکار باشند. [۳۱] ج) آرامش روحي: يكي ديگر از آثار ارزشمند احسان و نيكوكاري، آرامش روحي است. اين كلام الهي بر این نکته تأکید میکند: «الذين ينفقون اموالهم باليل و النهار سرا و علانيه فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف عليهم ولاهم يحزنون»؛ آنها كه اموال خود را شب و روز، پنهان و آشكار، انفاق میکنند، اجرشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسي بر آنهاست و نه غمگين میشوند. [۳۲] در آیهای ديگر میخوانیم: «من جاء بالحسنه فله خير منها و هم من فزع يومئذ ءامنون»؛ كساني كه كار نيكي انجام دهند، پاداشي بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز دراماناند [۳۳] از آيات یادشده بهخوبی میتوان دریافت كه احسان و نيكوكاري چگونه آرامش روحي و رواني در دنيا و امنيت و آسایش كامل در آخرت را به دنبال دارد. به کمک بخشش و انفاق و احسان، آدمی در دنيا اضطراب و تشویش خاطر را از خود دور میسازد و از وحشت عذاب قيامت نيز در امان خواهد بود.
هر مسلمانی بر اساس آیۀ ۱۱۲ سورۀ بقره که میفرماید: «بلی من أسلم وجهه لله فهو محسن فله اجره عند ربه و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؛ برای رهایی از اضطراب و افسردگی و ناراحتی خود، ایمان آورده و احسان کنید، برای رهایی از اندوه و ترس و کسب آرامش، به دیگران نیکی میکند و آرامش خود را در آرامش دیگران جستجو مینماید. رسول اکرم (ص) همچنین دربارۀ چیستی و ماهیت احسان مؤمنان را به تأثیر آن توجه میدهد و میفرماید: «البر ما سکنت الیه النفس و اطمأن الیه القلب...»؛ نیکى آن است که جان انسان با آن آرامش پیدا کند و دل انسان بدان اطمینان یابد... [۳۴] همچنین از پیامبر اکرم (ص) واردشده است که فرمود: «وجدت الحسنه نورا فی القلب و زینا فی الوجه و قوه فی العمل و وجدت الخطیئه سوادا فی القلب و شینا فی الوجه و وهنا فی العمل»؛ کار نیک را فروغی در دل، آرایشی در چهره و نیرویی در کار یافتم و گناه را سیاهی در قلب، آلودگی در سیما و سستی در کار یافتم. [۳۵]
د) زندگی باعزت و طول عمر:
بیشک کسی که درراه نیکوکاری گام مینهد همانگونه که دیگران را عزیز میدارد خویش را عزیز میگرداند و خود نیز، از برکات خیر خویش برخوردار میگردد. امام علی (ع) میفرماید: «إنک إن أحسنت فنفسک تکرم و إلیها تحسن إنک إن أسأت فنفسک تمتهن و إیاها تغبن»؛ بهیقین اگر نیکی کنی خودت را گرامی داشتهای به خویش نیکی کردهای و اگر بدی کنی خود را فرومایه ساخته و به زیان خویش کارکردهای [۳۶] از رسول مکرم اسلام (ص) همچنین، واردشده که: «البر زیاده فی العمر» نیکوکاری مایه افزایش عمر است. [۳۷] و هم از اوست که فرمود: «موت الانسان بالذنوب اکثر من موته بالأجل و حیاته بالبر اکثر من حیاته بالعمر»؛ مرگ انسان به سبب گناهان، بیش از مرگ او به سبب اجل است و زندگی او به سبب نیکوکاری بیش از زندگی او به عمر است. [۳۸] این عزت و بهرهمندی، هم به شکل مادی و هم به شکل معنوی است. ازنظر آموزههای اسلامی، سعادت و شقاوت را باید در مکارم اخلاقی و فقدان آن جست. رسول اکرم (ص) دراینباره میفرماید: «الصدقه علی وجهها و اصطناع المعروف و... تحول الشقاء سعاده و تزید فی العمر»؛ صدقۀ بهجا و نیکوکارى و... بدبختى را به خوشبختى تبدیل و عمر را زیاد میکند [۳۹] همچنین امیر مؤمنان علی (ع) میفرماید: «من حسنت مساعیه طابت مراعیه» هرکس تلاشهایش نیکو باشد زندگی و جایگاهش خوش خواهد بود. [۴۰] سخن در این زمینه را بابیان زیبای امام صادق (ع) به پایان میبریم که فرمود: «البر و حسن الخلق یعمران الدیار و یزیدان فی الاعمار» [۴۱] ؛ نیکوکاری و خوشاخلاقی، خانهها را آباد و عمرها را طولانی میکند.
هـ) رهایی از گرفتاری، اندوه و بلا:
بنا بر آموزههای دینی ما بخش وسیعی از گرفتاریها و مشکلات اندوهزا را میتوان با احسان و نیکوکاری برطرف نمود. خداوند متعال در قرآن کریم، دربارۀ سرنوشت موسی و هارون میفرماید: «و نجیناهما و قومهما من الکرب العظیم؛ و نصرناهم فکانوا هم الغالبون... إنا کذلک نجزی المحسنین»؛ و هردو را با قومشان از بلای بزرگ نجات دادیم؛ و آنها را یاری دادیم تا [بر فرعونیان] به حقیقت غالب شدند؛... اینچنین نیکوکاران را پاداش میدهیم. [۴۲] آری؛ خداوند این چنین انسانهای نیکوکار را از رنجها و ستمها میرهاند. نظیر همین سخنان را نیز قرآن دربارۀ نوح (ع) [۴۳] و ابراهیم (ع) [۴۴] بهکاربرده است. پیامبر اکرم (ص) نیز احسان و نیکوکاری را مانعی در برابر بلایا و حوادث میشمارد و میفرماید: «المعروف باب من ابواب الجنه و هو یدفع مصارع السوء»؛ نیکی دری از درهای بهشت است و مرگهای بد را از انسان دور میکند. [۴۵] امام صادق (ع) احسانو نیکی را مایۀ گشایش مشکلات در دنیا و آخرتمیشمارد و میفرماید: «ایما مؤمن نفس عن مؤمن کربه نفس الله عنه سبعین کربه من کرب الدنیا و کرب یوم القیامه» [۴۶] ؛ هر مؤمنی گره از کار مؤمنی بگشاید خداوند هفتاد مشکل از دنیا و آخرتش میگشاید. حسن ختام سخن، عبارتی از امیرالمؤمنین (ع) است که فرمود: «...و من یسر علی مؤمن و هو معسر یسرالله له حوائج الدنیا و الآخره» [۴۷] ؛ ...چنانچه مؤمنی در سختی و فشار زندگی باشد و شخصی بهآسانی از او گره گشائی میکند، خداوند سختی های دنیا و آخرتش را آسان میگرداند.
و) نام نیک، اعتبار و سرافرازی:
خداوند متعال، سرفرازی و برخورداری از نام نیک را از پاداشهای نیکوکاران میداند؛ چنان که دربارۀ حضرت یوسف (ع) میفرماید: «و کذلک مکنا لیوسف فی الارض یتبوأ منها حیث یشاء؛ نصیب برحمتنا من نشاء؛ و لا نضیع اجر المحسنین» بدين سان يوسف را در آن سرزمين تمكن داديم كه در آن هرکجا كه مىخواست مقام مىگرفت، ما رحمت خويش را به هر كه بخواهيم مىرسانيم و پاداش نيكوكاران را تباه نمىكنيم. [۴۸] بر اساس این آیه، آشکار میشود که قدرت و منزلت، نام نیکو و عزت و اقتدار، به محسنان داده میشود. در حقیقت کسی که در جامعه نیکنام شد، معتبر میگردد و به مقام داوری نیز میرسد و مردم او را حکم در میان خویش قرار میدهند و از حکمیت و اعتبار آن بهرهمند میشود.
امام صادق (ع)دربارۀ نقش بخشندگی در تحقق عزت و سرافرازی برای شخص نیکوکار میفرماید: «ثلاث تورث المحبه: الدین و التواضع و البذل»؛ سه چیز است که محبت میآورد: قـرض دادن و فـروتنـى و بخشـش. [۴۹] این فرمایش امام علی (ع) نیز در همین راستاست: «من احسن فی ما بینه و بین الله کفاه الله الذی بینه و بین عباده و من احسن سریرته أحسن الله علانیته»؛ هرکس میان خود و خدا را نیکو کند، خداوند هم میان او و بندگانش را نیکو میسازد و هرکس درون خویش را نیک سازد، خداوند هم برون او را نیکو میسازد [۵۰] همچنین این امام همام میفرماید: «من بذل معروفه استحق الرئاسه»؛ هرکه نیکی خود را نثار دیگران کند شایستۀ سروری گردد [۵۱] و هم از ایشان است که فرمود: «کثره اصطناع المعروف تزید فی العمر و تنشر الذکر»؛ زیاد کار نیکانجام دادن، عمر را میافزاید و نام را پرآوازه مى سازد. [۵۲]
3-1-2- آثار اجتماعی
انسان طبعاً موجودی اجتماعی است. این گرایش طبیعی و ذاتی انسان به جمع و جامعه موجب میشود تا رفتارهای خاصی را در پیش گیرد و روابط اجتماعی و قوانین و مقرراتی را برای تنظیم و ساماندهی درست و مطلوب آن پدید آورد و به آداب اجتماعی و اخلاق اجتماعی متخلق شود.
قطعاً هر عملي چه نيك و پسنديده و چه زشت و ناپسند، در جامعه دارای تبعات و عوارضي است. كمك به ديگران باعث رفع فقر و تنگدستي از جامعه اسلامي و ايجاد روابطی محبتآمیز در اجتماع میگردد.
اجتماعگرایی جزء طبیعت بشر است که ملزوماتی را نیز در برمیگیرد در بیان ارزش و اعتبار و اهمیت احسان و نیکوکاری ازنظر اجتماعی همین بس که پایههای استوار نظام خانواده بهعنوان بنیادیترین حوزۀ اجتماعی بر آن بنانهاده شده و اجتماع نیز برای استقرار و استحکام خود، به احسان و نیکوکاری وابسته و نیازمند است. انفصال و جدايي بين اجتماع و مذهب ممكن نيست؛ زيرا تمدن وابسته به اجتماع است و اجتماع، نيازمند به اتحاد و اتحاد، محتاج به اشتراك در عقيده و تبعيت از آن عقيده است. [۵۳] درآیات مرتبط با انفاق در سورۀ بقره، این نکته قابلتوجه است که انفاق به همۀ طرقش از بزرگترین عواملى است كه ريشه و بنيان اجتماع بر پایۀ آن استوار است و يگانه عاملى است كه روح وحدت را در كالبد مجتمع انسانى مىدمد و درنتیجه، قواى پراكنده آن را متحد مىسازد و به اين وسيله سعادت زندگي جمعی را تأمین مىكند و آفات مهلك و يا عوامل آزاردهنده را دفع مىنمايد. [۵۴] در ادامه به اهم آثار اجتماعی نیکوکاری و احسان خواهیم پرداخت.
الف) دوستي، صميميت و جلب محبت انسانها:
احسان و نيكوكاري باعث ايجاد دوستي و صميمت بين افراد جامعه خواهد شد. هرگاه انسانهاي نيكوكار، با ايثار و فداكاري به ياري انسانهاي نیازمند و مستضعف شتابند و با کمکهای مادي و معنوی خود، زندگي آنان را از سرحد بحران خارج سازند، متقابلاً نیازمندان و مستضعفان نیز، نيكوكاري ایشان را فراموش نخواهد کرد و خواهند کوشید تا به هر طریق ممکن، این محبت و احسان را پاسخگویند.
امام علی (ع) میفرماید: «سبب المحبه الاحسان»؛ احسان و نیکوکاری سبب ایجاد محبت و دوستی در دل انسانهاست. [۵۵] بر این اساس، آشکار میشود که یکی از روشهای مورد تأکید خدا، رسول و ائمۀ اطهار (ع) برای رسیدن اشخاص و جوامع به کمال، تقویت روحیۀ نیکوکاری و احسان در افراد جامعه است تا به مدد آن دوستی و برادری به معنای واقعی کلمه ایجاد شود. پیامبر خاتم (ص) میفرماید: «إن الله جبل قلوب عباده علی حب من أحسن إلیها و بغض من أساء إلیها»؛ خداوند دل های بندگانش را بر این سرشته است که هرکه به آنها خوبی کند دوستش بدارند و هرکه به آنها بدی کند دشمنش بدارند. [۵۶] امیر مؤمنان علی (ع) میفرماید: «من کثر إحسانه کثر خدمه و أعوانه»؛ هر کس احسانش زیاد باشد خدمتکاران ویارانش بسیار خواهد شد. [۵۷] و همچنین از اوست که فرمود: «من أحسن اکتسب حسن الثناء»؛ هرکه نیکی کند، ستایش نیکو به دست میآورد. [۵۸] اهلبیت پیامبر (ص) خود بهعنوان مصادیق کامل ابرار و نیکان، بدون هیچ چشمداشتی از دیگران، در این عرصه پیشتاز بودند و بهتبع آنها مؤمنان واقعی و انسانهای صاحبخرد و اندیشه نیز باید خود را به این زیور بیارایند و الگوی دیگران باشند.
ب) رهایی از فقر و فحشاء:
از جدیترین دغدغههای پیامبر اکرم (ص) اصلاح نظام اقتصادی در زمان خود بود. روایات فراوانی که در مذمت فقر و بیکاری و ... وجود دارد، شاهد بر این مدعاست.
بهعنوانمثال رسول خدا (ص) میفرمایند: «کاد الفقر یکون کفرا»؛ فقر به آن نزدیک است که به کفر بیانجامد. [۵۹] و یا آنکه میفرماید: «خدایا به تو پناه میبرم از گرسنگی که بد همدمی است». [۶۰] نمونههای تاریخی فراوانی وجود دارد که پیامبر (ص) به مسئلۀ معیشت مردم اهمیت فراوانی میداد. همچنین در باب اهمیت رفع فقر، این روایت از پیامبر (ص) نقلشده است که فرمود: «خداوندا! برای ما در نان برکت ده و در میان ما و نان جدایی مینداز که اگر نان نباشد نماز نمیخواندیم و روزه نمیگرفتیم و واجبات پروردگار خود را بهجا نمیآوردیم». [۶۱] رسول مکرم اسلام (ص) در راستای فاصله گرفتن از آسیبهای اجتماعی ناشی از فقر، اقدامات زیادی انجام دادند؛ ازجمله اینکه به دستور خداوند نظام ربوی را منع کرده [۶۲] و یا امر فرمود که مردم با مال خود جهاد کنند. [۶۳] بخش قابلملاحظهای از جرم ها و جنايت ها، ناشي از فقر و تنگدستي انسانهاست؛ چراکه فقر و تنگدستی، به دين و ايمان انسان لطمه میزند؛ عقل را از كارایی ساقط میکند و قدرت تشخيص درست را از انسان سلب میکند و درنهایت، باعث كدورت و دشمني میگردد.
امام علي (ع) خطاب به فرزندش محمد بن ابی بکر میفرماید: «یا بنی إنی اخاف علیک الفقر فاستعذ بالله منه فإن الفقر منقصه للدین مدهشه للعقل داعیه للمقت» اي فرزندم! من از تهیدستی بر تو هراسانم. از فقر به خدا پناه ببر؛ چراکه فقر، دين انسان را ناقص و عقل را سرگردان میکند و عامل دشمني است.» [۶۴] احسان و نيكوكاري چنانچه بهصورت يك فرهنگ اصیل در جامعۀ اسلامی جلوه و نموده پیدا کند و در بين اقشار مختلف جامعه توسعه و گسترش یابد، بالطبع بخش عمدهای از مشكلات جامعه را كه زاییدۀ فقر و محروميت است، از بين برده و ریشهکن میسازد. آنچه از آموزههای قرآنی استفاده میشود اين است كه بين احسان و نيكوكاري از یکسو و نجات جامعه از فقر و فلاكت از سوی دیگر، رابطهای تنگاتنگ وجود دارد؛ بیجهت نیست که خدای متعال در قرآن كريم میفرماید: «و انفقوا في سبيل الله و لاتلقوا بايديكم الي التهلكه و احسنوا ان الله يحب المحسنين»؛ و درراه خدا انفاق كنيد و [با ترك انفاق] خود را به دست خود، به هلاك نيندازيد و نيكي كنيد كه خداوند نيكوكاران را دوست میدارد.» [۶۵]
ج) عدالت اجتماعی و کاهش اختلاف طبقاتی:
احسان و نیکوکاری بنیاد عدالت اجتماعی را در جامعه شکل میدهد. احسان، نیکی و نیکوکاری، نیازمند عقلانیتی است که مصادیق آن در چارچوب عدالت شناسایی میگردد.
در حقیقت، احسان عدالت را در جهت درست، استحکام می بخشد؛ ازاینرو در اسلام بر اجتماع عدالت و احسان تأکید شده [۶۶] و هرگز اثبات عدالت به معنای نفی احسان نبوده است. انفاق بهطورکلی سبب تعدیل ثروت و کاهش فاصلۀ طبقاتی در جامعه و بهتبع آن، نجات جامعه از مفاسد کشندۀ اجتماعي میشود. اگر انفاق به فراموشي سپرده شود و ثروتها در دست گروهي معدود جمع گردد و در برابر آنان، اكثريتي محروم و بينوا وجود داشته باشد، ديري نخواهد گذشت كه شکافی عظیم در جامعه به وجود آمده و آتشی برافروخته میگردد که اموال و دارايي ثروتمندان در آن خواهد سوخت. بنابراين، انفاق قبل از آنکه به حال محرومان مفيد باشد، به نفع ثروتمندان خواهد بود؛ زيرا تعديل ثروت حافظ ثروت است. [۶۷] پیامبر اکرم (ص) در راستای بهبود سطح زندگی مسلمانان به شیوههای مختلف، به افزایش سطح درآمد مسلمانان کمک میکرد. توصیههای حضرت به کار و اهمیت دادن به کارگری و پرهیز دادن مردم از کسالت و تنپروری و مبارزه با اشرافی گری و نیز فرامین خاص اقتصادیشان چون منع ربا [۶۸] ، منع خوردن مال یتیم [۶۹] ، منع کمفروشی [۷۰] ، و... همگی زمینه ای را فراهم کرد تا مسلمانان بتوانند از وضع اقتصادی و معیشتی بهتری نسبت به قبل برخوردار شوند و نظام تکاثری سابق که ثروت را تنها در دست عدهای خاص قرار داده بود، کمرنگ تر شود.
کارآفرینیهای ایشان و ترویج فرهنگ تعاون و همکاری و نیز توصیه به انفاق و زکات و... همگی زمینهای را فراهم کرد تا هم مردم توانا بهتر بتوانند کسب درآمد کنند و هم با پوشش دادن فقرا و مستمندان، فاصلۀ طبقاتی بین آحاد جامعه اسلامی کاسته شود. پيامبر اكرم (ص) در جملۀ كوتاهي به اين حقيقت اشاره نموده، میفرماید: «اموال خويش را با دادن زكات حفظ كنيد.» [۷۱] امیرالمؤمنین (ع) میفرماید: «ان الله سبحانه فرض فی اموال الاغنیاء اقوات للفقراء فما جاع فقیر الا بما منع غنی و الله تعالی جده سائلهم عن ذلک»؛ خداوند سبحان در داراییهای توانگران، روزیهای بیچیزان را واجب گردانیده؛ پس بیچیز گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگری به او نداده است و خداوندی که بزرگ است، ایشان را از این کار مواخذه و بازپرسی مینماید. [۷۲]
3-2- آثار و پیامدهای اخروی نیکوکاری:
الف) آمرزش گناهان:
گناهان در حیات انسان، آثار و عواقبی را ایجاد میکنند که باعث رفع برکت، نعمت و آسودگی خاطر از زندگی خواهد شد. ازجمله اموری که باعث میشود آثار گناه و خطا از میانرود و ارتکاب سوء مبدل به حسنه گردد، احسان و نيكوكاري در حق بندگان خدا و خدمت به خلق خدا است.
خداي سبحان در سورۀ هود میفرماید: «و اقم الصلوه طرفي النهار و زلفا من اليل ان الحسنات يذهبن السيئات ذلك ذكري للذكرين»؛ در دو طرف روز و اوايل شب، نماز را برپا دار؛ چراکه حسنات، سيئات [و آثار آنها را] از بين میبرد.
اين تذكري است براي كساني كه اهل ذكر هستند. [۷۳] در جاي ديگري مي فرمايد: «لهم ما يشاءون عند ربهم ذلك جزاء المحسنين، ليكفر الله عنهم اسوا الذي عملوا و يجزيهم اجرهم باحسن الذي كانوا يعملون»؛ آنچه بخواهند نزد پروردگارشان براي آنان موجود است و اين است جزاي نيكوكاران، تا خداوند بدترين اعمالي را كه انجام دادهاند، بيامرزد و آنها را به بهترين اعمالي كه انجام میدادند، پاداش دهد. [۷۴] در روایتی از حضرت امام صادق (ع) میخوانیم که فرمود: «من مشی لامری مسلم فی حاجته فنص[[حه فیها کتب الله له بکل خطوه حسنه و محاعنه سیئه»؛ هر مسلمانی که صادقانه و با خلوص برای رفع مشکلات و خواستههای مؤمن دیگر قدم بردارد خداوند متعال برای هر قدم یک حسنه برایش ثبت و یک گناه از او پاک میسازد [۷۵] مسند بن حنبل نیز به نقل از ابوذر چنین میگوید: «قلت یا رسول الله، أوصنی، قال: إذا عملت سیئه فأتبعها حسنه تمحها»؛ گفتم ای پیامبر خدا! مرا سفارش کن. فرمود: هرگاه بدی کردی پسازآن کار نیک کن تا آن را بزداید. [۷۶]
ب) سعادت اخروی:
خداوند متعال، درآیات ۴۱ تا ۴۴ سورۀ مرسلات و همچنین آیات ۱۵ و ۱۶ سورۀ ذاریات، بهرهمندی از بهشت و مواهب آن را درگرو احسان به دیگران میداند. همچنین بنا بر آیۀ 112 سورۀ بقره، کسی به درجه و مقام محسنین میرسد که هم تسلیم باشد و هم احسان کند: «بلی من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه و لاخوف علیهم و لاهم یحزنون» کسی که همه کارهایش برای خدا و تسلیم محض اوست، محسن است؛ بنابراین محسنین کسانی هستند که در برابر خدا تسلیم باشند.
پیامبر اکرم (ص) در وصیتی به ابوذر میفرماید: «یا أباذر... من یزرع خیرا یوشک أن یحصد خیرا»؛ ای ابوذر! هرکه نیکی بکارد امید است که نیکی بدرود. [۷۷] همچنین از ایشان است که فرمود: «إن الله لا یظلم المومن من حسنه یثاب علیها الرزق فی الدنیا و یجزی بها فی الآخره»؛ خداوند دربارۀ هیچ کار نیکی به مؤمن ستم نمیکند. مؤمن بر کار نیک در دنیا روزی داده میشود و در آخرت نیز پاداش کار خود را خواهد گرفت. [۷۸] امام علی (ع) میفرماید: «من أحسن إلی الناس حسنت عواقبه و سهلت له طرقه»؛ هرکه به مردم نیکی کند فرجامهایش نیکو و راههایش هموار میگردد. [۷۹] همچنین از این امام کریم است که فرمود: «نعم زاد المعاد الاحسان إلی العباد» چه رهتوشۀ خوبی برای قیامت است نیکی کردن به بندگان. [۸۰] حسن ختام این مطلب را این روایت پیامبر اکرم (ص) قرار میدهیم که فرمود: «إن الله یبعث المعروف یوم القیامه فی صوره الرجل
المسلم فیأتی صاحبه إذا انشق عنه قبره فیسمح عن وجهه التراب و یقول أبشر یا ولی الله بأمان الله و کرامته لا یهولنک ما تری من أهوال
یوم القیامه... فإذا جاوزه به الصراط عدله ولی الله إلی منازله فی الجنه ثم یثتنی عنه المعروف فیتعلق به فیقول یا عبد الله من أنت؟
خذلنی الخلائق فی أهوال یوم القیامه فمن أنت؟ فیقول أما تعرفنی؟ فیقول لا، فیقول أنا المعروف الذی عملته فی الدنیا بعثنی الله خلقا
لأجازیک به یوم القیامه»؛ خداوند در روز قیامت «نیکی» را در سیمای مردی مسلمان برمیانگیزد و چون قبر فرد نیکوکار شکافته شود پیش
میآید و خاک از چهرهاش میزداید و میگوید: ای دوست خدا! مژده باد تو را به امان و کرامت الهی! آنچه از هراسهای قیامت میبینی تو را به وحشت نیفکند... پس چون او را از صراط عبور داد آن ولی خدا او را به جایگاههایش در بهشت میبرد.
آنگاه «نیکی» از او جدا میشود و او به «نیکی» میآویزد و میگوید تو کیستی؟... میگوید مرا نمیشناسی؟ نیکوکار میگوید: نه. می گوید من همان کار نیک توام که در دنیا انجام دادی. خداوند مرا بهصورت آفریدهای برانگیخت تا پاداش نیکیات را در روز قیامت بدهم. [۸۱]
ج) رضایت خدا و پیامبر:
گرچه بهشت، پاداش شایستهای برای نیکوکاران است، اما رضایت و رضوان الهی بهمراتب از آن بالاتر است. خداوند متعال میفرماید: «للذین احسنوا الحسنی و زیاده و لایرهق وجوههم قتر و لا ذله اولئک اصحاب الجنه هم فیها خالدون»؛ كسانى كه نيكى كنند در پاداش خود همان نيكى را با زيادهاى خواهند داشت، اینگونه افراد به ذلت و فقرى كه از چهرهشان نمايان باشد مبتلا نمىشوند، اينان اهل بهشتند و در آن جاودانه زندگى مىكنند. [۸۲] منظور از زياده در این آیه، زيادت استحقاقى است؛ به اين معنا که كسانى كه عمل نيك مىكنند مستحق دو نوع پاداش مىشوند، يكى پاداشى برابر عملشان و يكى پاداشى زائد بر آن. البته اينكه گفته میشود هر دو پاداش به نحو استحقاق است، به این معنا نيست كه بندگان حقى بر خدا پيدا مىكنند و طلبكار خدا مىشوند؛ بلكه معناي آن اين است كه خداى تعالى خود از فضل خود، چيزى را جزاء و ثواب عمل قرار مىدهد. [۸۳] این پاداش زاید بر بهشت، چیزی جز رضوان الهی نیست. [۸۴] پیامبر اکرم (ص) نیز در روایتی نیکی کردن به بندگان و شاد کردن آنها را مساوی با شادی خدا و رسول او میداند و میفرماید: «هر که شاد کند دل مؤمنی را مرا شاد کرده و هر که مرا شاد کند خدا را شاد کرد و محبوبترین اعمال نزد خدا شاد کردن دل مؤمن است.» [۸۵]
د) باقیاتالصالحات:
بسیاری از اعمال انسانی، نهتنها در حیات دنیایی انسان منشأ آثار است؛ بلکه گاه به سبب ماندگاری آثار آن، دامنهای فراتر از دنیا مییابد و انسان در عوالم دیگر نیز، از آثار آن بهرهمند میگردد.
ازنظر قرآن، اعمال انسانی دارای وجوه گوناگونی است. هر عملی که از انسان صادر میشود دارای دو وجه الهی و غیر الهی است. وجه الهی عمل، باقی و برقرار است؛ چنانکه وجه غیر الهی آن فانی میشود. خداوند درآیات بسیاری بر این نکته تأکید میکند که تنها وجه الهی هر چیزی باقی میماند و وجوه غیر الهی آن دچار نیستی و بطلان میگردد [۸۶] بسیاری از مردم با تحلیل نادرست از حقیقت زندگی دنیا، زینتها و ارائههای مادی دنیوی را که خاص این زندگی دنیوی است، بهعنوان عامل بقا و ارائههای واقعی زندگی دانسته و در جستوجوی حیات باقی و ماندگار به دنبال آن می روند.
اینگونه است که مال و فرزند و مانند آن را که از زیورهای زندگی دنیوی است، بهعنوان حقیقت حیات پذیرفته و آن را جستوجو میکنند و از وجه الهی غافل میشوند.
حالآنکه خداوند میفرماید: «المال و البنون زینه الحیاه الدنیا و الباقیاتالصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر أملا» [۸۷] مراد از«باقیاتالصالحات» اعمال نیک است؛ زيرا اعمال انسان، براى انسان نزد خدا محفوظ است و اين را نص صريح قرآن تائید میکند. [۸۸] از آیات قرآنی این معنا به دست میآید که باقیاتالصالحات، همان اعمال نیک و صالحی است که انسان به نیت خلوص الهی انجام میدهد و در آن، وجه الهی عمل را در نظر دارد و برای شخص در زندگی دنیوی و اخروی باقی میماند و زوال و نابودی در آن راه ندارد و موجب سنگینی توشه ی وی در روز قیامت میشود.
امام رضا (ع) میفرماید: «استعمال العدل و الاحسان موذن بدوام النعمه»؛ بهکارگیری عدالت و نیکی گویای ماندگاری نعمت است. [۸۹] همچنین از امام صادق (ع) نقلشده که فرمود: «ما أحسن عبد الصدقه فی الدنیا إلا احسن الخلافه علی ولده من بعده»؛ هیچکس نیست که در دنیا نیکو صدقه دهد، مگر آنکه خداوند پس از او آن را به شایستگی در فرزندانش جایگزین سازد. [۹۰]
نتیجه:
مصادیق نیکوکاری بسیار وسیع و گسترده است. این مصادیق، منحصر در نیکیهای مادی نیست؛ بلکه هر نوع نیکوکاری را در برمیگیرد. بامطالعۀ آیات قرآن کریم و عنایت به آنچه از روایات معصومین (ع) استفاده میشود، درمی یابیم که مصادیق احسان و نيكوكاري از دو منظر میتوان نگریست؛ دستۀ اول، مصادیقی غیرمالی که ایمان به خدا، تقوا و پرهیزگاری، تواضع، شبزندهداری، جهاد درراه خدا، دعا و نیایش، صبر و شکیبایی، اقامۀ نماز و اجتناب از فساد و گناه از آن جملهاند. دستۀ دوم احسانهایی است که به نحوی با مسائل مالی درآمیخته است که زکات و واجبات مالی، انفاق درراه خدا، خمس، وقف و اطعام از آن زمرهاند.
نیکوکاری آثار و لوازمی دارد که برخی از این آثار و لوازم مرتبط با حیات دنیوی و برخی هم راستا بازندگی واپسین و حیات اخروی است. آثار و پیامدهای دنیوی نیکوکاری از دو منظر فردی و اجتماعی قابلبررسی است.
محبوبیت نزد خدا، توانگری، رفع حوایج، آرامش روحي و روانی، زندگی باعزت، طول عمر، رهایی از گرفتاری، آسودگی از اندوه و بلایا، نام نیک، اعتبار و سرافرازی از آثار فردی نیکوکاری و دوستي، صميميت، جلب محبت انسانها، رهایی از فقر و فحشاء، عدالت اجتماعی و کاهش اختلاف طبقاتی در زمرۀ آثار اجتماعی احسان و نیکوکاری است. آثار اخروی نیکوکاری را نیز میتوان در آمرزش گناهان، سعادت اخروی، رضایت خدا و پیامبر (ص) و استمرار آثار و برکات اعمال پس از مرگ (باقیاتالصالحات) خلاصه نمود.
منابع:
1- قرآن کریم.
2- نهجالبلاغه.
3- نهج الفصاحه، (1356)، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، نشر جاویدان.
4- ابن منظور، ابوفضل جمالالدین محمد بن مکرم، (1410ق) «لسان العرب»،چاپ اول، دار صادربیروت.
5- احمد بن عبدالله الاصبهانی،(1387ق) «حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء»، بیروت، دارالکتب العربی.
6- احمد بن محمد الشیبانی ابن حنبل،(1414ق)، « المسند»، بیروت، دارالفکر.
7- الشرباصی، احمد،(1401ق) «المعجم الاقتصادی» ، بیروت: دارالجیل.
8- بازرگان، مهدي، (1352)، «دين و تمدن»، تهران، انتشارات بعثت.
9- برهان بن یوسف،(1336)، «نیکوکاری و داد و دهش در ایران باستان»، سازمان انتشارات فروهر.
10- بستانی، فؤاد افرام،(1370)، «فرهنگ ابجدی عربی- فارسی»، ترجمه رضا مهیار، نشر اسلامی.
11- حسن بن علی الحرانی،(1404ق) «تحف العقول عن آل الرسول»، قم، موسسه النشر الاسلامی.
12- حکیمی، محمد رضا و دیگران،(1376) « الحیاه»، ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
13- راغب اصفهانی، حسین،(1387)، «المفردات فی غریب القرآن»، تهران، موسسه فرهنگی ارائه.
14- راوندي، النوادر، بی تا، قم، مؤسسه دارالكتاب.
15- زهیری، علی رضا، (1385)، «کار ویژههای دولت نبوی»، مجله علوم سیاسی، پاییز 1385، شماره 35.
16- سعدی شیرازی، مصلح الدین، بوستان، بی تا، تهران، نشر محمد.
17- شیرویه بن شهردار الدیلمی الهمدانی،(1406ق)، «الفردوس بمأثور الخطاب»، بیروت، دارالکتب العلمیه.
18- طباطبايي، محمدحسین، (1363)، «ترجمه تفسیر المیزان»، قم، انتشارات مؤسسه مطبوعات دارالعلم.
19- عبدالله بن محمد بن ابی الدنیا القرشی البغدادی،(1413ق)، «قضاء الحوائج»، بیروت، موسسه الکتب الثقافیه.
20- عبدالواحد الآمدی التمیمی،(1360)، «غررالحکم و دررالکلم»، تهران، دانشگاه تهران.
21- علی المتقی بن حسامالدین الهندی،(1397ق) «کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال»، بیروت، مکتبه التراث الاسلامی.
22- علی بن محمد اللیثی الواسطی،(1376)، «عیون الحکم و المواعظ»، قم، دارالحدیث.
23- علی بن موسی الحلی،(1412)، «کشف الغمه فی معرفه الائمه»، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.
24- فراهیدی، خلیل بن احمد،(1405ق)، «کتاب العین»، دارالهجره.
25- فضل بن الحسن الطبرسی،(1414ق) «مکارم الاخلاق»، قم، موسسه النشر الاسلامی.
26- قرشی، علیاکبر، (1355)،«قاموس قرآن»، دارالکتب الاسلامیه.
27- مجلسی محمدباقر، (1403)«بحارالانوار»، بیروت، موسسه الوفاء.
28- محمد بن یعقوب الکلینی الرازی،(1401ق)، «الکافی»، بیروت، دار صعب و دارالتعارف.
29- محمد فؤاد عبدالباقی،(1374)، «المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم»، تهران، انتشارات اسلامی.
30- محمدی ریشهری، محمد،(1382)، «خیروبرکت از نگاه قرآن و حدیث»، ترجمه جواد محدثی، نشر دارالحدیث.
31- مکارم شیرازی، ناصر و دیگران،(1362)، «تفسیر نمونه»، قم، دارالکتب الاسلامیه.
32- نعیمآبادی، غلامعلی،(1385) «احسان»، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل.
33- نوری طبرسی، حسین،(1429ق)، «مستدرک الوسائل»، قم، موسسه آل البیت.
پانویس
- ↑ دانشجوی دکتری حکمت متعالیه دانشگاه اصفهان (m.yaryan@gmail.com)
- ↑ نیکوکاری و داد و دهش در ایران باستان، ص9
- ↑ بوستان سعدی، باب دوم در احسان، حکایت، بیت 6
- ↑ همان، حکایت درویش با روباه پیر، بیت 16و17
- ↑ «و تعاونوا علی البر و التقوی» (مائده: 2)
- ↑ بهعنوان نمونه: «إن الله یأمر بالعدل و الاحسان...» (نحل: 90)
- ↑ بقره: 83
- ↑ نحل: 90
- ↑ قاموس قرآن، ج2، ص136
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص235 .
- ↑ یوسف: 36
- ↑ لسان العرب، ج13، ص114
- ↑ فرهنگ ابجدی عربي- فارسي، ص19
- ↑ ترجمه الميزان، ج4، ص29
- ↑ لقمان: 5-3
- ↑ الكافي: 51/1
- ↑ احسان، ص132
- ↑ بقره: 3
- ↑ المعجم الاقتصادی، ذیل «زکوه»
- ↑ توبه: 103
- ↑ توبه: 60
- ↑ المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ص515-420
- ↑ انبیاء: 73
- ↑ خیروبرکت از نگاه قرآن و حدیث، ذیل آثار نیکوکاری
- ↑ (بقره: 195)، (آلعمران: 134و 148) و (مائده: 13و 93)
- ↑ ترجمه الميزان، ج4، ص25
- ↑ آلعمران: 148
- ↑ نحل: 30.
- ↑ غررالحکم: 2251 عیون الحکم: 76/1839
- ↑ المستدرک علی الصحیحین: 3/548/6038 بحارالانوار: 74/81/84.
- ↑ بحارالانوار: 74/82/86
- ↑ بقره: 274
- ↑ نمل: 89.
- ↑ کنزالعمّال: ۷۲۷۸
- ↑ حلیه الاولیاء: 2/161 کنزالعمال: 16/110/44084
- ↑ غررالحکم: 3808 و 3809 و عیون الحکم: 172/3595و3596.
- ↑ مسند ابن حنبل: 5/441/16079 بحارالانوار: 74/85/96
- ↑ مکارم الاخلاق: 2/179/2461 بحارالانوار: 78/83/84
- ↑ نهج الفصاحه: ۱۸۶۹.
- ↑ غررالحکم: 8309 عیون الحکم: 446/7848
- ↑ الکافی: 8/100/2
- ↑ صافات: 121-116
- ↑ صافات: 80
- ↑ صافات: 110
- ↑ الفردوس: 4/214/6646 کنزالعمال: 6/344/15971
- ↑ مستدرک الوسائل: 240/12
- ↑ همان
- ↑ یوسف: 56
- ↑ تحف العقول: ۳۱۶
- ↑ کنزالفوائد: 2/68 بحارالانوار: 27/113/87 کنز العمال: 3/25/5276.
- ↑ غررالحکم: 8014 عیون الحکم: 431/7394.
- ↑ غررالحکم: ۷۱۱۳
- ↑ دين و تمدن، ص44
- ↑ ترجمه الميزان، ج4، ص: 26
- ↑ غررالحکم
- ↑ تحف العقول: 53
- ↑ تحف العقول: 207 بحارالانوار: 78/44/43
- ↑ غررالحکم: 8362 عیون الحکم و المواعظ: 455/8208
- ↑ الحیاه، ج4، ص398
- ↑ همان
- ↑ همان، ج3، ص25
- ↑ بقره: 276 و روم: 39 و نیز رک: الحیاه، ج4، ص194 و 205
- ↑ الحیاه، ج6، ص140 و نیز رک: کار ویژه های دولت نبوی، ص167-165
- ↑ نهجالبلاغه، حكمت311
- ↑ بقره: 195
- ↑ «إن الله یأمر بالعدل و الاحسان» (نحل: 90)
- ↑ فسير نمونه، ج2، ص38
- ↑ بقره: 275 و 276 و278
- ↑ انعام: 152 و اسراء: 34
- ↑ مطففین: 1
- ↑ النوادر، ص30
- ↑ نهجالبلاغه، حکمت320
- ↑ سوره هود، آيه.114
- ↑ سوره زمر، آيه 34و .35
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۸ ص۸۴۰.
- ↑ مسند ابن حنبل، 8/113/21543 کنز العمال: 4/209/10181
- ↑ مکارم الاخلاق: 2/365/2661 و بحارالانوار 77/76/3
- ↑ مسند ابن حنبل: 4/252/12266 صحیح مسلم: 4/2162/56 کنزالعمال: 1/68/262
- ↑ غررالحکم: 10718 و عیون الحکم: 538/9935
- ↑ کشف الغمه: 2/242 بحارالانوار: 78/122/4
- ↑ قضاء الحوایج: 98/116 کنزالعمال: 6/579/17001
- ↑ یونس: 26
- ↑ ترجمه الميزان، ج10، ص: 59
- ↑ همان گونه که در سورهی بینه میخوانیم: «رضیاللهعنهم و رضوا عنه» (بینه: 8)
- ↑ بحارالانوار ج۸ ص۶۷
- ↑ قصص: ۸۸؛ الرحمن: ۲۶ و ۲۷.
- ↑ کهف: 46
- ↑ ترجمه الميزان، ج13، ص: 443
- ↑ عیون اخبار الرضا: 2/24/52 بحارالانوار: 75/26/9
- ↑ الکافی: 4/10/5 بحارالانوار: 96/135/68