کتیبه های نویافته امامزاده محسن همدان: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «مؤلف: خسرو محمدی ==چکيده== برخي کتيبههاي سنگي در دوران آغازين قاجار به مان...» ایجاد کرد) |
جز («کتیبه های نویافته امامزاده محسن همدان» را محافظت کرد ([ویرایش=تنها مدیران] (بیپایان) [انتقال=تنها مدیران] (بیپایان))) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۱۳
مؤلف: خسرو محمدی
محتویات
چکيده
برخي کتيبههاي سنگي در دوران آغازين قاجار به مانند ديگر دورانهاي فرهنگي و تاريخي پيش از خود محل فرمانهاي حکومتي در قالب احکام مذهبي و ديگر احکام بودهاند. و يک رسانه همگاني در دوران مزبور بهحساب ميآمدهاند. کهنترين نمونههاي يافت شده از کتيبههاي سنگي را ميتوان در آثار بهدست آمده از تمدن ميانرودان و در دوران نخست سلسلههاي کهن جستجو کرد. در ايران هم کتيبههاي سنگي گنجنامه را ميتوان يکي از کهنترين آثار از اين دست دانست. تا پيش از ظهور عصر نو و در دوران قاجار هم اين روش(کتيبهنگاري سنگي) از روشهاي رايج براي ابلاغ همگاني فرامين مذهبي - حکومتي بوده است. کتيبه نويافته «بهمن ميرزا» پسر «عباس ميرزاي قاجار» و حاکم همدان از اين دست کتيبههاست که مضمون آن اعطاي تخفيف مالياتي به مردمان روستاهاي «وفرجين» و «ماماشاه»(ماوشان) به دليل اهتمام آنها در بازسازي و بازپيرايي بناي «امامزاده محسن عليه السلام» است. اين مقاله به معرفي و بازخواني اين کتيبه سنگي قاجاري و شرح حال اميرزاده «بهمن ميرزا» ميپردازد. کليدواژهها: همدان، دره ماوشان، امامزاده محسن عليه السلام، بهمن ميرزا، کتيبه سنگي.
مقدمه
همدان استاني در مرکز غربِ کشور با ارتفاع حدود 1800 متر از سطح دريا و با مرکزيت شهر همدان است که توسط سه استان(کردستان، کرمانشاه و لرستان) از غرب و جنوب و سه استان ديگر(مرکزي، قزوين و زنجان) از شرق و شمال احاطه شده است. از هشت شهرستان استان همدان، شش شهرستان با استانهاي مزبور مرز مشترک دارند که با راههايي به يکديگر متصل ميشوند. اين راهها خود نشان دهنده شکل اقليم استان همدان در مبادي ورودي و خروجي است که در دو دسته راههايِ طبيعيِ درهاي و دشتي قابل تقسيمبندي هستند و استان همدان را به استانهاي نامبرده ميرسانند. وجود راهها و کورهراههاي فراوان در درهها و دشتهاي اين استان نشان از اهميت اين استان بهطور کلي و شهر همدان بهصورت ويژه است. نقر کتيبهها و نقش برجستهها بر اين راهها از سنتهاي ديرپا در ايران و همدان است. بناي امامزاده محسن در شانزده کيلومتري شمال غرب شهر همدان، و در بخش مريانج(جزو بخش مرکزي شهرستان همدان) در انتهاي درهاي زيبا که با نامهاي مختلفي از قبيل «ماوشانرود» و «مامشارود» معروف بوده، واقع شده است. در ارتباط با اين امامزاده پژوهشگراني چند به تحقيق پرداختهاند و هر يک به لحاظ اهميت اين مزار به وجهي که لازم ديدهاند توجه کردهاند که البته در اين ميان مقالات و کتب ارزشمند چندي هم نگاشته شده است. در يکي از کهنترين اشارات در اين باره «ابوالوفاء محمد بن عبدالعزيز بن سلمه همداني» شاعر نيمه يکم سده سوم هجري در چکامهاي به زبان عربي مناظر طبيعي دره را توصيف کرده است. عين القضات همداني(کشته به سال 525ه.ق) از اين دره به نام «ماوشان» نام برده است. «حمدالله مستوفي» مورخ قرن هشتم هجري اين دره را «ماشانرود» ذکر کرده و به توصيف آن پرداخته است. ملا عبدالباقي نهاوندي و زينالعابدين شيرواني از مورخين دوره قاجار نيز ضمن توصيف دوباره نام دره را «مامشارود» نوشته و از مزار ابودجانه انصاري و آرامگاه امامزاده محسن در آنجا ياد کردهاند. همچنين است در کتاب زينةالمجالس. برخي از پژوهشگران از جمله عندليب زاده، اذکايي، صابري درباره انگارههاي مزار شناختي اين بنا مطالعاتي انجام دادهاند. همچنين مصطفوي، خانزاده، جهانپور و... به شرح عمومي و مختصر از بنا و ارايه چند تصوير از نماي بيرون آن بسنده کردهاند. از سوي ديگر در برخي دانشنامهها و فهرست بناهاي تاريخي ايران از اين بنا فقط نام برده شده است. [۱] کتيبهنگاري در همدان پيشينهاي طولاني دارد. کتيبههاي موجود در شهر همدان را ميتوان به پنج دسته اصلي تقسيم کرد: کتيبههاي سنگي، کتيبههاي آجري، کتيبههاي گچي، کتيبههاي سفالي و کتيبههاي مضروب بر سکهها. کهنترين کتيبه سنگي در همدان، کتيبههاي دوقلوي گنجنامه هستند که در حدود 25 قرن پيشينه دارند. اضافه بر اين بايد به کتيبه نقر شده بر پايه ستون موزه هگمتانه(دوره هخامنشي) مربوط به اردشير هخامنشي، کاسه کتيبهدار مندايي(دوره ساساني) و کتيبههاي موجود در مساجد، بازار و بقاع متبرکه اشاره کرد که آجري، سنگي و چوبي هستند. از ميان دورههاي فرهنگي در همدان دوران اسلامي به دليل نزديکي بيشتر با دوران ما داراي تعداد آثار بيشتري در حوزه کتيبهنگاري است. از جمله کتيبههاي نويافته در همدان کتيبه «تخفيف بهمن ميرزا» حاکم قاجاري است که مضمون آن در ارتباط با تخفيف ماليات به مردمان روستاي «وفرجين» و «ماماشاه» [۲] در قبال خدمات مردمان اين دو روستا در بازپيرايي يا مرمت بقعه امامزاده محسن عليه السلام است.
تاريخچه و مزارشناسي
امامزاده محسن (امامزاده کوه) همدان که حسب نوشته روي صندوق(عهد صفوي) آن «محسن بن علي بن ابي طالب» است(مورخ 935ه.ق) ولي بنا به شجرهنامه موجود در آنجا تقريبا عين شجره شازده حسين همدان ميباشد، اين نيز مقبرهاي مربوط به علويان حسني ميگردد، خصوصا آن که اصل بناي آنجا را از سده ششم(ه.ق) دانستهاند. امامزاده کوه(محسن) زيارتگاهي واقع در يکي از درههاي سرسبز و خرم کوهستان الوند که در گذشته آن دره موسوم به «ماوشان»(ظ- ماه وَشان) بوده و بسيار آوازه داشته، بالاخص اين که يک راه باستاني از همدان به کنگاور و کرمانشاه هم از آنجا ميگذشته، دره ماوشان ظاهرا آخرين منزل به همدان بوده است. بر کنار ماوشان رود، دهکدههاي کوهستاني بسيار کهن مريانه، سولّان، تويين، مويين، برفين در گذشته از ناحيت يا دهستان «فريوار / فراوار» همدان به شمار آمده، که همه اينها در شعرهاي عربي و فارسي قديم ستوده شدهاند. حمدالله مستوفي(ح 730ه.ق / 1329م) مدفن صحابي اَبودُجانه انصاري را در ولايت ماوشان / ماماشانرود ياد کرده، که مراد لابد مدفون در بقعه امامزاده کوه کنوني باشد. ليکن اَبودُجانه انصاري به سال 11ه.ق / 632م در يمامه کشته شد. مدفون در گورگاه(صحابه) پيشين بقعه شايد سماک بن خَرَشه انصاري از فرماندهان عرب در فتح همدان(سال 22ه.ق / 642م) بوده، که به قول ابن اثير همانا غير از «ابودُجانه» انصاري است که پس از فتح ري مامور آذربايجان شد و شايد هم در آنجا مرده باشد. به هر حال، گورگاه پيشين بر حسب شجرهنامه مزار گويا مدفن سه تن از صحابه يا فرماندهان سپاه عرب در فتح همدان و نواحي آنجا بوده است. اما بناي پسين بقعه(هم موافق با شجرهنامه) چنانکه ابن فندق بيهقي در شرح «مقاتل طالبيان» کتاب خود، و نيز امام فخر رازي در شرح «نقباء همدان» ياد کردهاند ظاهرا مدفن «سيد محسن بن ابوالحسن علي ابن ابوجعفر محمد بن حسن(بصري) بن قاسم بن محمد(بطحايي) بن ابومحمد قاسم بن حسن بن ابوالحسن زيد بن امام حسن مجتبي عليه السلام است، که گويند مادرش خواهر امام محمد باقر عليه السلام بوده و در حدود همدان به قتل آمده(پس) در «مسارد» کذا(=مامشانرود) دفن شد و قاضي همدان بر او نماز خواند. وي همانا يکي از چهار فرزند سيد ابوالحسن علي بن...(الخ) رييس و نقيب علويان همدان(يعني همين «امامزاده کوه» مامشانرود) به قتل آمده و در آنجا مدفون شده است. هر دو بناي پيوسته با هم چهار گوشاند با گنبدي بر گردن هشت پهلو و داراي سه طاقنما که بر روي هم آن را اثري از سده 7 / 8 ه.ق دانستهاند، تاريخ 735ه.ق / 1334م در شجره مربوطه ذکر شده و تاريخ صندوق منبت کاري شده ضريح در حرم پسين سال 935ه.ق / 1528م ميباشد. [۳]
ويژگيهاي معماري بنا
بناي امامزاده محسن عليه السلام که بر نقشه مستطيل شکل و به ابعاد 20 درباره بهمن ميرزا «بهمن ميرزا» يکي از بيست و شش پسر «عباس ميرزا» نايبالسلطنه بود. او يکي از پرکارترين و مورد اعتمادترين فرزندان پدرش بود که در طول دوران خدمتش و در دوران زمامداري «فتحعلي شاه» و «محمد شاه»، حکمراني ولايتهايي چون سمنان و دامغان، اردبيل، همدان و آذربايجان به او سپرده شد. وي در طول دوران حکومتش در ولايتهاي کشور بهويژه همدان همواره حامي برخي برادران ستمديدهاش بود که به دلايل و اتهامات مختلف مورد خشم و غضب دربار و شخص «ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهاني» قرار ميگرفتند. در آغاز دوران حکومت «محمد شاه» تنش ميان خاندان «عباس ميرزا» و «قائم مقام فراهاني» بالا گرفت و از آنجايي که قائم مقام در ابتداي کار نفوذ زيادي بر «محمد شاه قاجار» و مادرش داشت او را وادار ميکرد که گاه برادرانش را کور کند و يا بهکلي از ميان بردارد. در اين ميان ميتوان به کينهتوزيهاي قائم مقام با «جهانگير ميرزا» پسر ديگر «عباس ميرزا» اشاره کرد که در پايان به کور شدن جهانگير ميرزا منجر شد که پيشتر قرار بود کشته شود. «جهانگير ميرزا» و برادرش «خسرو ميرزا» از سوي قائم مقام و به وسيله «محمدحسن خان» ايشيک آقاسي باشي به سوءقصد عليه برادرشان يعني «محمد شاه» متهم شده بودند اما پس از رفع اتهام و رسوايي قائم مقام، اين دو در کنف حمايت برادرشان «بهمن ميرزا» و سپاهيانش از دارالخلافه تهران به سوي اردبيل رهسپار شدند و مدتي در آنجا بودند و پس از مدتي حبس مورد لطف شاه قرار گرفته و حکمراني تويسرکان به آنها سپرده شد و تا پايان عمر در آن ديار به سر بردند. پس از مرگ فتحعلي شاه در کشور ناآراميهايي آغاز شد و در هر ولايتي کساني عَلَم طغيان برکشيدند. «بهمن ميرزا» به مانند پدر و ديگر برادرانش مرتب از ولايتي به ولايت ديگر در حال حرکت بود تا آن ناآراميها را فروبنشاند. «محمد شاه» در زمان لشکرکشي به عراق از دارالسلطنه تبريز با وزراي دولت روس و انگليس بيرون آمده، روانه عراق شدند و «بهمن ميرزا» را نيز از اردبيل احضار کرد که در ميانه به اردوي او پيوست. سپس با يکديگر از خاک آذربايجان بيرون آمده وارد عراق گرديدند. پس از حکومت اردبيل «بهمن ميرزا» حاکم همدان شد. همدان در آن دوران هم يکي از مهمترين شهرهاي ايران بود و اهميتش تا بدانجا بود که پس از سقوط تبريز به دست تزاريان، «عباس ميرزا» نايبالسلطنه اهل خانه خود را در همدان پناه داد و تا چندي که تبريز به دست روسها بود آنها را در اين شهر نگاه داشت. همانطور که گفته شد بهمن ميرزا مدتي حاکم همدان و خانهاش در محله کبابيان و کوچه «ذوالرياستين» بود که به آن چمن «بهمن ميرزا» نيز ميگفتند. همدان در زمان حکومت «بهمن ميرزا» بهترين و امنترين مکان براي پسران مغضوب «عباس ميرزا» بود که هر يک به نحوي از دسيسههاي دارالخلافه به اينجا و آنجا ميگريختند. از جمله آنها، «خسرو ميرزا» حاکم تويسرکان بود که پس از کشمکشهاي محلي در تويسرکان، مدتي تا آرام شدن اوضاع به خانه برادرش در همدان پناه برد. در قائله مرزي که ميان ايران و عثماني درگرفت «محمد شاه»، «بهمن ميرزا» را با لشکريان آذربايجان به مرز خوي و سلماس فرستاد. لشکريان عثماني هم به منطقه مزبور رسيدند و با ميانجيگري روسها و انگليسها هر دو طرف بدون درگيري به شهرهاي خود بازگشتند و مقرر شد تا دو طرف سفيرهاي خود را براي مذاکره بفرستند. پس از اين اتفاق «بهمن ميرزا» با لشکريان خود به تبريز بازگشت. معلوم نيست که چرا «بهمن ميرزا» در پايان کارش در ايران و زماني که «محمد شاه» کمال ملاطفت و همراهي را با او داشت از ايران خارج شد و به روسيه رفت؟ او در روزهاي حکومتش در تبريز با روسها در ارتباط بود و با مرزبانان قراباغ و ايروان تالش به نرمي و فروتني رفتار ميکرد و حتي خود را خدمتگزار دولت روسيه ميناميد و کار را تا بدانجا رساند که از روسيه تقاضاي نشان و حمايل کرد! «محمد شاه» در برابر اين حرکت «بهمن ميرزا» سکوت پيشه کرد تا شايد او خود از کردهاش پشيمان شود. همزمان با اين حرکت «بهمن ميرزا»، «محمد شاه»، «خسرو ميرزا» برادر ديگرش را به حکومت خمسه(حوالي سنندج) منصوب کرد و او را با سپاهياني به آن خطه گسيل داشت. درباريان به «بهمن ميرزا» اينگونه خبر را رساندند که: «محمد شاه» به دليل خيانتت، «خسرو ميرزا» را براي دستگيري تو فرستاده است. «بهمن ميرزا» هراسان شده و به سرعت خود را به تهران رسانيد و چون از حقيقت امر مطلع شد پس از نوازشات بسيار از سوي شاه دوباره و با خيال راحت به تبريز بازگشت. اما با اين حال گويا باز هم خيال «بهمن ميرزا» آسوده نشد و با ترسي که از رفتار خود داشته تصميم ميگيرد به کنسول روسيه برود و مدتي در آنجا بماند. در پايان روزي مخفيانه از تبريز به انزلي و از آنجا به خاک روسيه ميرود. مدتي بعد خانوادهاش هم از راه تبريز در تفليس يا ايروان به او ميپيوندند و ديگر خبري از او بهدست نيامد. به نظر ميرسد از همان آغاز حکومت محمد شاه، تار و مار کردن پسران «عباس ميرزا» در دستور کار دارالخلافه بوده است و «بهمن ميرزا» هم به دليل تجارب بسياري که در دوران حکمرانياش در ولايات مختلف داشته از ترس جان فرار را برقرار ترجيح داده است شايد هم به تحريک روسها اقدام به ترک وطن کرده باشد!؟ [۴] آنچه که از منابع درباره اميرزاده «بهمن ميرزا» دستگير ميشود همانا خوشنامي او و تلاشهايش براي حفظ تماميت کشور و خانواده ستمديدهاش از دسيسههاي «قائم مقام فرهاني» و برخي درباريان ذينفوذ است. در قائله شيخيه همدان، «بهمن ميرزا» مانع تنشهاي بيشتر شد. [۵] «بهمن ميرزا» در تاريخ فرهنگي همدان در عصر جديد و دوران معاصر(يعني اواسط سده سيزدهم(ه.ق) تا وقوع انقلاب اسلامي) و در رستاخيز ادبي عصر قاجار، از پيشتازان سبک نوين نثر فارسي در ايران با عنوان امير اديب و دانشمند ترقيخواه شناخته ميشود. [۶] اما آخرين سندي که از او باقي مانده کتيبهاي سنگي است که در ادامه به بازنويسي و شرح آن ميپردازيم. توصيف کتيبه کتيبه سنگي امامزاده محسن عليه السلام به دستور «بهمن ميرزا» شازده قجري در تاريخ 1240ه.ق بر تکه سنگ مرمري هفت ضلعي در 13 سطر و به ابعاد 15
متن بازنويسي شده کتيبه نويافته امامزاده محسن عليه السلام
هو الواقف تخفيف بهمن ميرزا چون ملاک و رعاياي مزرعتين وفرجين و ماماشاه در تحت حومه بقعه متبارکه امامزاده لازمالتعظيم و التکريم امامزاده محسن عليه السلام بقاي عمر دولت بندگان اقدس ظل اللهي و نواب مستطاب نايبالسلطنه و ساير شاهزادهگان از خداوند غفار مسئول و پيوسته [به] بازسازي و تعمير خرابي بقعه متبارکه مشغولند نظر به حال رعاياي مزبور بندگان نواب مستطاب بهمن ميرزا موافقت [و] مرحمت فرمودهاند در دست ملاک مزرعتين مرقومست که از ابتداي کافه ئيل و مابعد نقدا از ماليات نقد و جنس و ساير تکاليف ديواني هر ساله يزرعتن يومي همين بهر اسم و رسم که بوده باشد مقاطعه نمودند دعون مبلغ پانزده تومان نقد و مقدار بيست خروار(به وزن تبريز) غله که پانزده تومان نقد رايج تبريز و شش خروار غله مال المقاطعه مزرعه وفرجين و مقدار دو خروار غله مالالمقاطعه که در تحت ماماشاه بوده باشد و چنانچه بعد اليوم احدي از قرارداد مرقوم تخلف و انحراف ورزد کسي که از گماشتگان و حکاماني مباني بدعت گردد به لعن ابدي گرفتار گردد فَمَن بَدَّلَهُ بَعدَ ما سَمِعَهُ فَاِنَّما إثمَهُ عَلي الذين يبدِلونَهُ(هر کس تغييرش دهد پس از آنکه او را شنيده است گناهش به گردن کساني است که تغييرش دادند). نبايد رسم بر آيين نهاد/ که گويند لعنت بر آن کس نهاد سنه 1240
سخن پاياني
بناي «امامزاده محسن عليه السلام» مشهور به امامزاده کوه يکي از مزارات مورد احترام مردم همدان و اهالي دره ماوشان است که ساليان درازي است بهصورت مداوم براي زيارت و گردش به آن نزهتگاه و زيارتگاه ميروند. به دليل اهميت اين مزارات و بناهاي وابسته، اين مجموعه همواره مورد توجه پژوهشگران بوده و هست. در اين مقاله سعي شد ضمن اشاره به پژوهشهاي صورت گرفته پيشين در مورد اين مجموعه، برگي نو از تاريخ اين مجموعه ارزشمندِ فرهنگي ورق بخورد. کتيبه موسوم به «تخفيف بهمن ميرزا» از آثار منقول مربوط به اين بقعه است. اين کتيبه مربوط به سال 1240ه.ق و همزمان با دوران حکومت «فتحعلي شاه» قاجار و نايبي پسرش «عباس ميرزا» است. متن آن مربوط به تخفيف ماليات اهالي روستاي «وفرجين» و «ماماشاه» و به دستور «بهمن ميرزا» پسر «عباس ميرزا»ي قاجار کَنده شده است. بهمن ميرزا در دوران مختلف زندگي خود حکمراني ولايات همدان، اردبيل، سمنان، دامغان و تبريز را بر عهده داشته است. در مدت اقامت او بهعنوان حاکم تبريز و همزمان با بيماري «محمد شاه» که بيم مرگش نيز ميرفت زمزمههايي مبني بر جانشيني «بهمن ميرزا» بود. او همواره حامي برادران ستمديده خود يعني «جهانگير ميرزا» و «خسرو ميرزا» بود که مرتب مورد اذيت و آزار «ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهاني» قرار ميگرفتند و در نهايت هم از دست کينهتوزيهاي او و به دستور «محمد شاه» نابينا شدند. به نظر ميرسد بهمن ميرزا هم به همين دليل در پايان از ايران به روسيه گريخته باشد. «بهمن ميرزا» از اديبان و پيشگامان شهر همدان در نهضت نثري به حساب ميآيد. در پايان و پس مطالعه کتيبه مزبور مستدرکات زير بهصورت فهرستوار ارائه ميگردد: 1- کتيبه سنگي امامزاده محسن عليه السلام کتيبهاي از جنس مرمر به ابعاد 31
منابع
1. همداننامه(بيست گفتار درباره مادستان)، پرويز اذکايي، نشر مادستان، همدان، 1380.
2. تاريخ نو(شامل حوادث دوران قاجاريه از سال 1240تا1267ه.ق)، جهانگير ميرزا، به اهتمام عباس اقبال، کتابخانه علمي، تهران، 1327.
3. مقاله «امامزاده محسن همدان»، نويسنده: رضا نظري ارشد، فصلنامه وقف ميراث جاويدان، شماره 46، تهران، 1383.
پانویس
- ↑ امامزاده محسن همدان، صص95-96.
- ↑ به نظر می رسد غرض جهان ماوشان باشد.
- ↑ همدان نامه (بیست گفتار درباره مادستان)، ص279.
- ↑ تاریخ نو(شامل حوادث دوران قاجاریه از سال1240تا 1267 قمری)، ص217، 227، 276، 280، 282، 286، 288، 292، 307، 308.
- ↑ به نقل از علیرضا ذکاوتی قراکُزلو.
- ↑ همدان نامه(بیست گفتار درباره مادستان)، ص321.