گونه شناسی ماهیت امور خیریه در شبکه های مجازی (با تأکید بر پیام رسان تلگرام)

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

مهری بهار [۱] سجاد حاجی‌ حسینلو [۲] اکبر بیات [۳]

چکیده

زمینه و هدف: سنت دینی و فرهنگی در کنار ابزار مدرنیته امکانات گسترده تری در برای کنش متقابل و در امتداد آن امور خیریه رسان فراهم آورد است. هدف این مطالعه درک چیستی و ماهیت جدید آن-ها میباشد. این مطالعه نشان داده است که کمکرسانی نسبت به گذاشته، محتوای تازه ای را در حال تجربه کردن است. روششناسی: تحلیل محتوای کیفی به عنوان یکی از روش های رایج در پژوهش های علوم اجتماعی استفاده شده است. با این روش در عین پیگیری و آشکارسازی معنای پنهان، سعی در استخراج و بررسی عمیق داده ها داریم. شیوه نمونه گیری از دادهها براساس مطالب قید شده در گروه های مختلف شبکه پیام رسان تلگرام و سایت موسسات خیریه رسان می باشد. حجم نمونه براساس اشباع نظری جمع-آوری شده است. یافته ها: براساس برساخت گرایی اجتماعی و در امتداد روش شناسی استقرایی، داده ها در دو بخش فردمحور و سمن ها در قالب حوزه ها، مفاهیم و سپس مقولات نظری دسته بندی شده اند. هشت مقوله اختصاصی برای کمک رسانی فردمحور و بیست عنوان در زیرمجموعه سمن ها قابل شناسایی است. نتیجه گیری: مدرنیته در روند رشد تکوینی خود ابزاری در اختیار کنش گران اجتماعی قرار داده است که مفهوم خیریه را از محتوای گذشته جدا کرده و ماهیت جدیدی به آن بخشیده است. فردمحوری، انسان گرایی، دین باوری، نیازسنجی خُرد، گمنامی و غیرشخصی شدن سمنها عمدهترین جایگاهی است که شبکه های مجازی در میان افراد گسترش داده اند. واژگان کلیدی امور خیریه، مدرنیسم، سمن ها، شبکه های مجازی، تحلیل محتوای کیفی

مقدمه و بیان مسئله

با تأکید قرآن به احسان و نیکوکاری و در آستانه پیریزی مدینه النبی در صدر اسلام؛ ازجمله مفاهیمی که همسو با ساختار جامعه اسلامی به ظهور رسید، نهادهای مالی وقف بود. چنانچه «در نصوص اسلامی و عبارت‌های فقها، ماهیت وقف را خیر، نیکی و بّر، و مشروعیت آن‌را به دلیل مفید بودن برای مصالح اجتماعی و انسانی دانسته‌اند» (نوری، 1379، ص42).

هرچند کتاب الهی باوجود تأکید مؤمنان به امور وقفی، مصادیق خاصی را برای آن در نظر نیاورده است؛ اما به نظر می‌رسد «که احسان متناسب با چگونگی کاربرد آن، در سه معنای «انجام کار نیک»، «نیکی کردن به دیگری» و «انجام کاری به شکل کامل و بهترین شکل آن» به‌کاررفته است» (اسدی، 1389، ص96).

همچنین تاریخ فلسفه اجتماعی در گستره جغرافیای فرهنگ اسلامی، گویای مواجهه متفکرین این حوزه با چنین فعالیت هایی است. فارابی ذیل مفهوم تدبیر منزل و خواجه نصیرالدین طوسی در چگونگی برقراری انسجام جمعی در تشریح فضایل مدینه، پایه تعاون را از محوری-ترین موضوعات یکپارچگی اجتماعی عنوان می‌کنند.

رسانه‌های مدرن در این میان به سبب ماهیت تکوینی‌شان در دودسته مجزا ولی پیوسته قابل‌پیگیری هستند؛ در بعدی خصلت فرهنگی به خود می‌گیرند و در بخشی دیگر ابزاری برای انتقال اطلاعات به شمار می‌روند.

رسانه‌ها به همان میزان که بازتابنده واقعیت هستند، درجایی دیگر واقعیت را به نحو خاصی سازمان‌دهی می‌کنند؛ تا جایی که برساخت بودن جهان اجتماعی در چشم‌انداز ضمنی رسانه‌ها صورت می‌پذیرد.

یافتن پاسخ به چگونگی بهره‌گیری ما از ابزار ارتباط‌جمعی، جایگاه مرکزی آن‌ در هستی اجتماعی کنش‌گران نیز مشخص می‌شود. «بر این اساس مخاطبان، تنها گیرنده پیام نیستند بلکه فرستنده هم هستند، به‌طوری‌که فعالان جدید ارتباطی، یعنی فرستنده/ مخاطب پیام، به‌عنوان شاکله اصلی اینترنت مطرح می‌باشند» (کاستلز، 1393، ص148).

پذیرش چنین نگاه کارکردی و عمل‌گرایانه، موضعی است که مقاله حاضر در ضمن بدنه تحقیق به همراه دارد. البته لازم به یادآوری است که رسانه‌ها هرچند به‌طور خاص نسبت به واقعیت عاملان اجتماعی، محتوای مستقلی برای خود، سامان بخشیده‌اند، اما از این موضوع آگاهی داریم که در نسبتی که با هستی انسان برقرار می‌کنند، ماهیت تکوینی خود را تثبیت می‌کنند. بر این اساس درهم‌آمیزی این دو افق فکری گفتمان ویژه‌ای را مطالبه می‌کنند که ما را به درک فرایند جاری در حوزه‌های مختلف فرهنگ و جامعه هدایت می‌کند.

در همین زمینه مشاهده می‌شود که «افراد متصل به اینترنت علاقه‌مند به آشنایی با افراد بیشتری بودند، اجتماعی‌تر بودند و تمایل به این داشتند که در کارهای جمعی شرکت کنند، زیرا تعامل‌های آنلاین آن‌ها نه‌تنها جایگزین تعامل آفلاین آن‌ها نشد بلکه به تقویت آن انجامید... همچنین در افزودن به محتوای رسانه به‌صورت آنلاین، همان‌که در بالا تعاملی بودن خوانده شد، به‌اندازه هر بافت اجتماعی دیگری فرصت‌هایی برای اتصال و تعامل پیچیده و پُربار بین مردم به دست می‌دهد» (ماتسون، 1392، ص285- 286).

ابعاد حضور فنّاوری در هستی اجتماعی ما تحولاتی را به همراه دارد زیرا «از یک‌سو تکنیک‌ها و ابزار در اختیار انسان ظرفیت‌های جدیدی را بنا به زمینه و شرایط فرهنگی او ایجاد می‌نمایند و از سوی دیگر تکنولوژی درگذر زمان و حضور در زندگی مردم و خصوصاً در حوزه دین و فرهنگ از شیئی خاص به عنصر و پدیده‌ای فرهنگی تبدیل می‌شود» (بهار، 1388، ص69).

امر خیریه‌، با داشتن ریشه دینی و فرهنگی در حیات اجتماعی، مواجهه با مدرنیته را در گذار تاریخی تجربه می‌کند و به همین نسبت صورت‌بندی متمایزی ازآنچه درگذشته داشته است تجربه کرده است. به‌عنوان‌مثال «دیوار مهربانی» یکی از شکلهای فراگیر این جریان بود که در چند سال اخیر در نقاط مختلف کشور براثر مواجه کاربران با فضای مجازی به‌صورت همه گیر تکثیر پیدا کرد. «امروزه رسانههای کنش متقابل، مفهوم سنتی فرستنده و گیرنده را دگرگون ساختهاند.

این‌گونه رسانه ها بیشتر به سمت مشارکت گرایش دارند. این تغییرات نیازهای پژوهشی و الگوهای نظری تازه به وجود آوردهاند و دارای اثرات جنبی اجتماعی‌روانی، پیامدهای واقعی اجتماعی و ابزاری برای دگرگونی اجتماعیاند» (هنسون و جریس، 1378، ص12).

در همین اعتقاد، فردگرایی و امکان انتخاب‌های مناسب، بارزترین وجه دستاوردهای فن شناختی معاصر هستند که فضای چندبعدی برای اعمال سلیقه‌ها و رشد نوآوری‌های فرهنگی را مهیا می‌سازد.

مطالعات فرهنگی در بستر این اندیشهها و با چرخش به سمت فرهنگ ‌عامه جایگاه ویژهای به تفسیر غیرایدئولوژیک رایج از هستی اجتماعی بخشید.

از دیدگاه فیسک «فرهنگ‌عامه در کل و تلویزیون بهطور خاص، قادر به تولید لذتهای "غیرمجاز" و لذا معانی شورشی و برهم زننده هستند ... یک قرائت محدود از صورتها (دالها)ی متن نشان می‌دهد که مدلولها در خود متن وجود ندارد، بلکه برون‌متنی است» (مهدیزاده، 1379، ص31).

چنانچه عینی‌ترین و ذهنی‌ترین وجه فرهنگی این موضوع را می‌توان در الگوهای رفتاری و سبک‌های زندگی [۴] مختلف در قالب مد (اعم از پوشاک، خانه، نوع غذای مصرفی تا ...) جستجو کرد. «شبکههای مجازی دماسنج تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جوامع هستند. با رصد و پایش این شبکه‌ها می‌توان فهمید در درون لایههای مختلف اجتماعی چه چیزی در جریان است.

با اتکا به واکنشها و افکار منعکس‌شده مردم در این شبکهها می‌توان حتی تحولات آینده را پیشبینی کرد» (ضیاییپرور، 1395،ص11). پیام‌رسان تلگرام خود به تولید محتوای مطالب اقدام نمیکند بلکه محوریت کاربر از مزایایی است که به مخاطب بخشیده است. این نرمافزار مدرنیته فضای منحصربه‌فردی را با مشخصات ویژه به کاربران خود برای دست‌یابی به اهداف موردنظر مهیا کرده است. بر اساس آمار منتشرشده توسط سایت خبری تابناک تعداد کاربران ایرانی استفاده‌کننده از نرم‌افزار تلگرام بالغ‌بر 45 میلیون نفر اعلام‌شده است [۵] مسئله مقاله پیشرو بیش از آن‌که به چالش سنت و مدرنیته بپردازد، قابلیت آشکارشدگی و ظهور گفتمان‌های تازه خیریه با محور دین در مدرنیته را پیگیری می‌کند. و این در حالی است که تشیع در میان نحله‌های منشعب شده از اسلام به سبب وفق خود با نیازهای اکنون به‌مثابه رویکرد مترقی، ساختار منعطفی را پیشنهاد می‌کند.

با توجه به اهمیت تکنولوژی مدرن و گسترش شبکههای مجازی، با تغییر در ساختار ارتباطی روبرو هستیم که این دگرگونی روابط، پیامدهایی در رفتار خیریه شهروندان به همراه دارد؛ تا جایی که گفتمان های دور از عرف رایج در رفتار خیریه به ظهور رسیدهاند؛ و جایگاه سنتی درگذشته را برای رسیدن به گونه های جدید شخصی شده به کنار گذاشته اند.

ظهور تشکیلات خودبنیاد دور از دیوانسالاری به بخشی از بدنه کنشِ نیکوکارانه در اجتماعات مجازی تبدیل‌شده است. این بنیادها به سبب نیازسنجی واقعی و فراخوان عمومی در گروهها، سوپرگروه ها و کانال های تلگرامی برای کمک به افراد نیازمند، کارکرد مثبتی در جهت بسیج منابع مالی و خدمات رسانی از خود نشان داده اند.

به نظر میرسد بخشی از این شبکه ها و بنیادهای خیریه خارج از چارچوب فقهی و دور از نظارت سازمان حج و اوقاف قرارگرفته باشند. عدم شناسایی این بخش از جامعه دور از مجرای رسمی و دولتی است و نیاز به پژوهش مجزایی را مطالبه می‌کند. مطالعات فرهنگی معتقد است که «شکل‌بندی‌های متفاوت فرودستی اجتماعی که شامل اکثریت جامعه ما می شود موجب پیدایش و انتشار فرهنگ عامیانه خودشان شده است» (فیسک، 1376، ص13).

در این مقاله جامعه موردمطالعه برای سنخ شناسی [۶] کنش های خیریه توجه خود را به این تشکیلات خودگردان خیریه و امور فردی مجزا اختصاص داده است. بر این اساس هدف اصلی این پژوهش، مشخص کردن نسبت رابطه شبکه‌های مجازی با امر خیریه است و سؤالات مقاله نیز در رابطه با روش گردآوری داده‌ها ماهیت تماتیک پذیرفته و حول موارد زیر قابل‌پیگیری هستند؛ به‌این‌ترتیب که

1.چرخش امور وقفی چه سویه‌هایی از نیاز را پوشش داده است؟ و

2.صورت‌ بندی اعمال نیکوکارانه نسبت به گذشته چه ماهیتی پذیرفته است؟

3.آیا امر خیر در فضاهای مجازی با فضاهای سنتی تفاوت-هایی دارند؟

چارچوب مفهومی

بر اساس شیوه استقرایی، جهان بینی های منتظم (ایده ها) روابط پیچیدهای را شکل میدهند که به حالت دوسویه در بین-الاذهان کنش‌گران پدیدار میشود. این «الگوهای تعامل اجتماعی نتیجه تحول سیستم معنا یا قراردادهای اجتماعی است که مردم تولید می‌کنند.

و پرسش های مهم برای پژوهش‌ گران تفسیری پیش می آید که عبارت است از اینکه: مردم چه باوری را درست می پندارند؟ چگونه آنچه را انجام میدهند، تعریف می‌کنند؟ ...» (Neuman,2013, p38).

با چنین رویکردی، نگرش بر ساختارگرایی در تحقیقات اجتماعی، به دنبال شناسایی و فهم سازه معنا در زندگی روزمره است. همچنین بهزعم اندیشمندان اجتماعی در نگرش کیفی با «توصیف هایی که از خلال دیدگاه نظری تصویر میشوند، خود، خرده نظریه هستند. نظریه های منفرد در شبکه های نظری جای می گیرند و این شبکه ها، خود در مفاهیم پایه و پیش‌ فرض‌هایی ریشه‌دارند که نظریههای تبیین گر و توصیفات بر روی آن‌ها ساخته‌وپرداخته می شوند.

می‌توان مجموعه مفاهیم و پیش فرض های باهم مرتبط را یک «طرح مفهومی» نام گذاشت. مشخصه فعالیت‌های علمی، اعم از مشاهده، تعریف، طبقه بندی و تبیین، آن است که همگی درون طرح مفهومی صورت می‌گیرد» (فی، 1390، ص128).

برساخت گرایی با بن پایه گفتمان‌محور به ابعاد تاریخی معنا و پیامدهای حاصل از آن توجه دارد. معنا نیز به وسیله زبان در چارچوب مفهوم بازنمایی معنا پیدا می‌کند.

زبان در این رویکرد شامل «هر صدا، کلمه، تصویر و یا شئ که کارکرد نشانه ای دارد و با نشانه های دیگر یک سیستمی را می سازد که قادر به سازمان‌دهی و انتقال بیان معنا است» (Hall, 1997, p19).

هال در ادامه این مطلب بعد از پرداختن به قراردادی بودن نشانه ها، دریافت معنا را نوعی پیمان اجتماعی برای نشانه ها (گستره زبان روزمره برای مردم انگلیس و اسکیموها در برخورد با شرایط جوی فصل زمستان را مثال می-آورد) در نظر می‌گیرد که بین کنش‌ گران هر فرهنگ زبانی به تثبیت میرسد. به‌عبارت‌دیگر امروزه همه ما در چارچوب مفهومی «نسبیت فرهنگی یا زبانی میاندیشیم» (ide, p22).

زبان (در معنای وسیع کلمه) چنانچه «خانه وجود ما باشد» در امتداد تجربه ما از هستی، بهمثابه واقعیتهای اجتماعی متمایزی ازآنچه درگذشته تحقق‌یافته بود را در برمی‌گیرد. زیرا زبان به دلیل تاریخی بودن، مفاهیم خاص و گفتمان ویژهای را مطالبه می‌کند.

فیسک نیز شکل‌گیری یک گفتمان و تثبیت معنا درزمینه اجتماعی را در قالب نظام کدگذاری متصور میشود «رمزها نظامهایی هستند که نشانه ها در آن سازمان‌یافته است.

قواعدی بر این نظامها حاکم است که همه اعضای جامعه به‌کاربرنده آن رمز بر سرش توافق دارند. ازاین‌رو، تقریباهمه جنبه های زندگی اجتماعی را که قراردادی است، یا قواعد موردتوافق اعضای جامعه بر آن حکومت می‌کند، می‌توان رمزدار خواند» (فیسک، 1386، ص97).

به‌عبارتی‌دیگر، فیسک کل زندگی را در احاطه کدگذاری هایی قرار می‌دهد که معنای بافت را سازه‌بندی و تولید می‌کنند، بر این اساس رمزگان در سه سطح مختلف قابل مقوله بندی است که شامل «واقعیت، بازنمایی و ایدئولوژی» (فیسک، 1380 و اسماعیلی، 1393، ص71) است.

«1. واقعیت: واقعهای که قرار است از تلویزیون پخش شود، پیشاپیش با رمزهای اجتماعی رمزگذاری شده است؛

2. بازنمایی: رمزهای اجتماعی را رمزهای فنی به کمک دستگاههای الکترونیکی رمزگذاری می‌کنند؛

3. ایدئولوژی: رمزهای ایدئولوژی، عناصر یادشده را در مقوله های «انسجام» و «مقبولیت اجتماعی» قرار می دهند» (شرف-الدین و اسماعیلی، 1390،ص90).

فیسک در تئوری‌بندی نظری خود بیشتر تلویزیون را موردتوجه قرار داده بود ولی جایگاه طرح مفهومی در رویکرد کیفی به مثابه افق هایی هستند که پژوهش‌گر در اختیار دارد.

در امتداد مقولهبندی فیسک باید «بین قدرت مخاطبان رسانه در شالوده‌شکنی محتوای رسانهای و مقاومت در برابر آن ازیک‌طرف و قدرت محتوای رسانهای در شکل دادن به ادراک عمومی درباره جهان از طرف دیگر، توازن برقرار ساخت» (دوروکس، 1387، ص129).

چارچوب نظری این مطالعه نشان می‌دهد که مقاله حاضر به دادههای نوشتاری و تصویری در راستای رویکرد مطالعات فرهنگی توجه دارد.


تحلیل محتوای کیفی در بخش نظری همراه با ظهور داده‌ها سامان مییابد و چشمانداز پژوهشی را مشخص می‌کند. در کنار این موضوع، وقایع جمعی در پیوند سطح خرد (کنش های میان‌فردی) و کلان (نهادها و گروه‌های بزرگ) اجتماعی است که به صورت مشترک عینیت خود را پیدا می‌کنند؛ بنابراین توجه به این اصل، ساختهای جدیدی که در شبکه پیچیده تعامل کنش‌ گران وجود دارد معرفی می‌کند، زیرا جزء اهداف مرکزی این مطالعه میباشد. نمودار چارچوب مفهومی نشان از آن دارد که مفاهیم فیسک جایی بین سطح خرد و کلان ایستادهاند و زیست جهان با مرکزیت معنا ساختار طرح مطالعه را طراحی کرده است.

اصلی


روش شناسی

روش‌های کیفی ازنظر معرفت شناسی و هستی شناسی در جهت مخالف با آنچه روش‌های کمی در پی پاسخگویی به سؤالات پژوهشی هستند طراحی‌شده‌اند. در انگاره استقرایی «محققان کیفی از سطح جزء (گردآوری داده‌ها) به سطح کل (الگوسازی، نظریه سازی) حرکت می‌کنند. به این معنا که ورود محقق به میدان یا بستر مطالعه و آغاز به تحقیق از سطح مشاهده و گردآوری داده‌ها، یک فرایند استقرایی و تجربی تلقی میشود» (محمدپور، 1389، ص31)

که در پی آگاهی یافتن از درونمایه بستر موردمطالعه می باشد. «تحلیل محتوا، روش پژوهشی است که با استنباط از مجموعه‌ای از روشها به استنباط معتبر از متن می رسد. که شامل استنباط از فرستنده پیام، خود پیام و یا مخاطبان از پیام می باشد. در فهرست زیر به چند نمونه قابل‌توجه اشاره می شود: مقایسه رسانه ها یا سطح ارتباطات، شناسایی اهداف و ویژگی های دیگر از ارتباط، بازتاب الگوهای فرهنگی گروه ها، نهادها و یا جوامع و توصیف روند، در محتوای ارتباطات» (Weber, 1990, p 9).

انعطاف‌ پذیری این روش برای تحلیل داده‌ها از مزایایی است که در اکثر تحقیقات اجتماعی تمایل مضاعفی برای کاربرد آن بین پژوهش‌گران مشاهده می شود. همچنین تحلیل محتوای کیفی برای رسیدن به معنای عمیق، سعی در دسته بندی منتظم از گونههای پنهان در الگوهای کنشی دارد. «تمرکز تحلیل محتوای کیفی اغلب بر شناسایی مقولات یا تمها است که به طور مختصر بیان‌کننده مجموعه کامل اطلاعات و برجسته کردن محتوای کلیدی می باشد» (Drisko & Maschi, 2016, p 80).

دستیابی به ساختار پنهان هدایت‌کننده رفتار اعضاء و فهم هر آن چیزی است که کنش‌گران اجتماعی عمل متقابل خود را درک می‌کنند. جمعیت نمونه گیری مرتبط با چارچوب نظری در دو حوزه مجزا از هم: فرد محور [۷] و سمنها [۸]


به شیوه هدف مند [۹] گردآوری‌شده‌اند.

روش جمع آوری داده‌ها به شکل اسنادی و مشاهدهای در فضای مربوطه از بین کانال ها و گروه ها شبکه ها مجازی تلگرام صورت گرفته است.

گردآوری داده‌ها بر اساس تبلیغات خیریه صورت گرفته در گروه ها و کانال های مختلف جمع‌آوری‌شده است. لازم به یادآوری است که اکثر کانال های غیرمرتبط و تخصصی نیز با انعکاس کارهای نیکوکارانه به نحو مؤثری در بازتاب آن مشارکت دارند. در مقوله بندی یافته ها، کدهایی که هر مؤسسهدر کانال تلگرام برای معرفی خود در نظر گرفته است، به عنوان معرف در نظر آوردهایم. یافته ها

بر این اساس یافته ها در سه صورت کلی قابل جمعبندی هستند؛ گروهی از افراد خیریه‌رسان که به صورت انفرادی و در حوزه های خاص اقدام به فعالیت می‌کردند. گروه دیگر نیز نیمه مستقل؛ ولی در برخی شرایط از کمک‌های دولتی نیز بهره‌مند می شوند. و در آخر دستهای از مؤسسات که با اتکا به اعضاء داوطلب اقدام به انجام فعالیت‌های عام المنفعه می‌کنند. همچنین برای طولانی نشدن مفاهیم استخراجی صرفاً به برخی از موارد اشاره‌شده است، چراکه مقوله بندی مفاهیم خصلت آن‌را دارد که در عین اختصار موارد قابل‌تعمیم را به طور وسیع پوشش دهد.

فردمحور

این گروه بدون سازمان‌دهی منسجم، با ویژگی کنش تک عاملی درصدد کمکرسانی هستند. در قالب هشت عنوان که شامل مقولات روزشمار مذهبی، سنتی، تغییرات جوی، سلامت، ارتقاء علمی، موقعیت مندی، کمبودهای محلی و کمک‌های مستقیم مالی خلاصه سازی شده است

اصلی

موقعیت مندی فرد

در این گروه بندی، افراد زیرمجموعه آن به گونه‌های متفاوت و عموماً غیر رایج با توجه به زمان و مکان دست به اعمال نیکوکارانه میزنند. واقعی تهای اجتماعی در قالب رمزگان تازه با محوریت فرد_نیاز رمزگذاری می شود.

عدم تبعیت از کدگذاری‌های معمول ساختار واقعیت را به نحو دیگری بازنمایی می‌کند که به شیوه معمول قابل بازخوانی نیست. به‌عنوان‌مثال دیوار مهربانی [۱۰] رفتار نیکوکارانهای است که فارغ از سنت دینی_فرهنگی، هستی مجزایی در بین‌الاذهان کنش‌گران خیّر پیداکرده است.

این رفتار همگانی، رمزهای ایدئولوژیک را در نوع جدید از انسجام یابی و مقبولیت عمومی قرار داده است. به عبارتدیگر، مشروعیت آن‌را نشانه هایی سامان دادهاند که افراد یاریرسان و نیازمند در کمال گمنامی اقدام به عمل می‌کنند.

دوری از سلطه هژمونیک از کلیشه های گذشته در اینگونه از کمک رسانی ها ماهیت ویژهای در فرهنگ‌عامه تشکیل داده است. انتشار خبرهای مربوط به این حرکت خودجوش در شبکه مجازی تلگرام، به‌تنهایی کنش‌گران منفرد اجتماعی را وارد حوزه کلان جمعی و زیست جهان مشترک می‌کند.

در این شرایط معنای امر خیر نه از سطوح بالا به پایین، بلکه در خرد جمعی ظهور می یابد. رفع نیازهای آنی و روزمره، توجه به هزینه های پایین مالی، انجام سریع و خارج از بوروکراسی حاکم و نبود وقف‌نامه از مواردی هستند که در بخش یادشده مشاهده میشود. در معنای کلی می‌توان اشاره کرد که طیف بندی فضای واقعی/مجازی حاصل از مدرنیته در معادل‌سازی دیگری با قطب بندی سنتی/مدرن دیده میشود.

سمن ها

مؤسسات بنیاد محور با انسجام از پیش تعیین‌شده و باهدف مشخصی در جهت کارهای عام المنفعهاز طرف گروهی از مردم تشکیل می شوند. این گروه ها به ثبت رسمی شرکت‌ها می رسند تا دامنه فعالیت‌های خود را در گستره وسیعی تحت پوشش قرار دهند. همچنین ثبت رسمی برای بنیادهای کمک رسان، توانایی جذب مشارکت داوطلبانه بالایی را در پی دارد.

اصلی


سمن ها، درگذشته نیز فعالیت‌های شبکه مجازی اینترنتی را تجربه کردهاند. پایگاه اطلاعرسانی این شرکت‌ها با ورود اینترنت به کشور، عرصه فضای مجازی را یکی از گزینه های مناسب برای جذب مشارکت در نظر گرفت. گام‌به‌گام با ظهور نرمافزارهای پیام رسان جدید (فیس‌بوک، وایبر، واتسآپ و تلگرام)، همواره فعالیت خیرخواهانه این بنیادها به همان سمت تمایل پیدا کرد.

این بنیادها، با وفاداری به پیوندهای سنتی_دینی، تمام تلاش نیکوکارانه خود را بر محور همان گفتمان متمرکز کردهاند. کانون های عام المنفعه در نسبت با گذشته، سازمان‌یافتگی گستردهای در دوران جدید به همراه دارند. وجود سازمان از پیش تعیین‌شده، امکان تجمع افراد با نگرشهای همسان را به آن‌ها بخشیده است؛ تا پهنه جغرافیایی گستردهای برای حوزه فعالیت موردنظر داشته باشند.

هدف فعالیت این بنیادها شامل جذب سطوح مختلف امر نیکوکارانه، ایفای نقش میانجی بین دولت و نیازمندان محلی، تسریع در کمک رسانی، ساماندهی اعضا داوطلب، کثرت نیازهای اجتماعی و ... از دلایل تشکیل سمن ها میباشد. رمزهای اجتماعی، محتوای ایدئولوژیک مسلط را در گونه های مختلف بازنمایی حفظ کرده است. به عبارت دیگر، پیوند معرفت شناختی با گذشته و گسست هستی شناختی از آن، اصلی ترین تمایز قابل‌مشاهده به نظر میرسد.

نتیجه گیری

دستگیری از نیازمندان سنت پسندیده دینی است که افراد با درک متقابل همنوعانشان در سایه تأکید فرامین مقدس عمل می‌کنند. امور خیریه در مسیر حرکت تاریخی، تحولات گوناگونی را در رابطه با زمینه اجتماعی مختص به خود (زمانی_مکانی) پذیرا شده است؛ و معرفت ما نسبت به امر خیریه باگذشت زمان به گونه متناقضی ساخت‌ یافته است.

گمنامی فرد کمکرسان و غیرشخصی شدن مؤسسات خیریه در اثر برخورد با بوروکراسی، افق نوینی در برابر جامعه گشوده است. طی چند سال اخیر، دستیابی به ابزار پیشرفته امکانات جدیدی فراهم آورد است که کنش‌گران عرصه اجتماعی در اثر برخورد با وسایل مدرن به جهت گیریهای مختلفی ازآنچه درگذشته دیده‌شده است، تمایل پیدا کنند. پیگیری این ایستارهای فرهنگی در فضای متعلق به این ابزار، سنخ های متمایزی می آفریند.

امر خیریه و وقف با نگه‌داشتن فرهنگ دینی در چرخش به سمت مدرنیته پاسخگوی نیاز اجتماع میشود. فرهنگ‌عامه به تولید محتواهایی اقدام می‌کند که با عبور از سلطه تئوریک و نفی هژمونی غالب از طرف گروه نخبه، به بازسازی فرایند امر خیر، یاری میرساند.

آشنایی خیّرین و تعامل چهره‌به‌چهره با نیازمندان، کنش بی واسطه ای برای درک و نیازسنجی دقیق مهیا کرده است. فضای مجازی و در راستای آن پیامرسان تلگرام به مثابه عرصه عمومیِ کنش، که پیامدهای واقعی به همراه دارد، صورت بندی ماهیت رفتار نیکوکارانه را بیشتر در معنای خردنگر و وابسته به زیست جهان فکری مشارکت کنندگان بازنمایی می‌کند.

شیوه های جدید کمک رسانی صیانت از مفهوم وقف را در اثر توجه به نیازهای فردی، بعد انسانی تری را تجربه می‌کند. سمنها گاهی با ادغام در بهزیستی، پتانسیل های جدیدی برای کمک رسانی ایجاد می‌کنند. هرچند در این صورت از تعریف سازمان‌های مردم‌نهاد فاصله می گیرند؛ اما مطلوبیت و غایت پیشِ رو، عاملی در گرایش برخی از این سازمان‌ها به سمت نهادهای دولتی است.

یافته های بخش نخست باوجود پذیرش مقوله بندی محدودتر، رمز موفقیت خود را در معنای تمایل بیشتر افراد به شکل خصوصی و فارغ از سنت گذشته در رفتار افراد خیریه رسان میبیند. این نظم ساختیافته، با عدم مرکزیت روبرو است، زیرا تبلیغات تلگرامی محیط آزاد و رهایی تجربه می‌کند، به تعبیر گیدنز بی‌بستر شدن روابط اجتماعی، حوزه عمومی گسترده‌تری را در بافت اجتماعی نهادینه می‌کند. اعتماد متقابل مردم به درخواست نیاز و پاسخگویی به آن مطالعه دیگری را مطالبه می‌کند. نتایج این مطالعه با در نظر گرفتن نقش رسانهها در چشمانداز معنایی اندیشههای فیسک، هال و اندیشمندان کنش متقابل همسو میباشد.

منابع

اسدی، علی. (1389) «سیمای مهر مفهوم شناسی و مصادیق احسان در قرآن»، مجله معرفت اخلاقی، سال اول، شماره 4، صفحات 96- 114.

اسماعیلی، رفیع الدین. (1393) «نقد و بررسی روش‌های کاربردی در تحلیل متون تصویری و ارائه الگوی مناسب»، مجله عیار پژوهش در علوم انسانی، سال چهارم، شماره دوم، صفحات 63_96.

بهار، مهری. (1388) «تکنولوژی و تغییرات فرهنگی_دینی»، مجله جهانی رسانه، شماره 4، صفحات 67 - 84.

دوروکس، اوئن. (1387) «تحلیل محتوای بازنمایی های رسانهای در جهان نابرابر»، ترجمه سید محمدمهدی زاده، مجله رسانه، شماره 73، صفحات 127- 144.

شرفالدین، سید حسین و اسماعیلی، رفیع الدین. (1390) «الگوی شخصیتی مرد در فرهنگ اسلامی_ایرانی و انعکاس آن در سینما (تحلیل موردی، فیلم سینمایی واکنش پنجم)»، مجله معرفت فرهنگی اجتماعی، سال سوم، شماره اول، صفحات 81- 106.

ضیاییپرور، حمید. (1395) «کارکرد ارتباطی و رسانهای شبکههای اجتماعی مجازی در ایران»، مدیریت رسانه، شماره 17، صفحات 9-11.

فیسک، جان. (1386) «درآمدی بر مطالعات ارتباطی، ترجمه مهدی غبرایی»، دفتر مطالعات و توسعه رسانه، تهران.

فیسک، جان. (1376) «فرانوگرایی و تلویزیون»، ترجمه حسام‌الدین آشنا، مجله رسانه، شماره 31، صفحات 8- 13.

کاستلز، مانوئل. (1393) «قدرت ارتباطات»، ترجمه محمد آذری نجف‌آبادی، دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها، تهران.

کریپندوروف، کلوس. (1390) «تحلیل محتوا مانی روش شناسی»، ترجمه هوشنگ نائبی، نشر نی، تهران.

ماتسون، دونالد. (1392) «گفتمان های رسانه تحلیل متون رسانه»، ترجمه عبدالحسین کلانتری و بهزاد احمدی، دفتر مطالعات و برنامه ریزی رسانه ها، تهران.

محمدپور، احمد. (1380) «فراروش (بنیانهای فلسفی و عملی روش تحقیق ترکیبی در علوم اجتماعی و رفتاری)»، نشر جامعه شناسان، تهران.

مهدیزاده، سید محمد. (1393) «نظریه های رسانه: اندیشه های رایج و دیدگاه های انتقادی»، انتشارات همشهری، تهران.

مهدیزاده، سیدمحمد. (1379) «مطالعات فرهنگی؛ رهیافتی انتقادی به فرهنگ و جامعه نو»، مجله رسانه، شماره 41، صفحات 22- 35.

نوری، محمد. (1379) «نگاهی معرفت شناسانه به وقف اسلامی»، مجله میراث جاویدان، سال هشتم، شماره 2، صفحات 42- 49.

هنسون، جریس و رولا، اومانا. (1378) «تکنولوژی های جدیدی ارتباطی در کشورهای درحال‌توسعه»، ترجمه داوود حیدری، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، تهران. Weber, Robert Philip. (1990) “Basic Content Analysis”, Sage Publications, Inc. Stuart Hall. (1997) “Representation_ Cultural Representations and Signifying Practices (Culture, Media and Identities Series)”, Sage Publications & Open University. JJ.Aames W. Drisko & Maschi Tina. (2016), “Content Analysis”, Published in the United States of America by Oxford University Press. Neuman, W. Lawrence. (2013) “Social Research Methods_ Qualitative and Quantitative Approaches”, Pearson.

لینک مقاله در سیویلیکا


پانویس

  1. دانشیار گروه ارتباطات اجتماعی دانشكاه تهران، Mbahat@ut.ac.ir
  2. دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم اجتماعی، مطالعات فرهنگی،دانشگاه کاشان، hajiho3ynlo@yahoo.com
  3. دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم اجتماعی_مطالعات فرهنگی، دانشگاه کاشان akbar.bayat2015@gmail.com
  4. Lifestyles
  5. برای مشاهده بیشتر مطالب به این آدرس مراجعه شود: http://www.tabnak.ir/fa/news/581354 /.
  6. Typology
  7. فرد خودش به تنهایی و جدا از افراد دیگر اقدام به عمل نیکوکارانه می کند.
  8. مخفف سازمان مردم نهاد است. این بنیادهایی خیریه رسان برای کمک به افراد بی بضاعت در دودسته سازمان دهی شده اند، آن هایی که به ثبت دولتی رسیده اند و از کمک نهادهای دولتی نیز برخوردارند، و بنیادهایی که برای امور نیکوکارانه در هیچ یک از مقطع فعالیت وابسته به نهادهای رسمی نیستند.
  9. purposive
  10. مکان هایی در سطح شهر که به منظور قرار دادن لباس برای افراد نیازمند در نظر گرفته شده است. عبارت زیر گویای نگرش اصلی چنین مکان هایی می-باشد: «نیاز داری بردار، نیاز نداری بذار.»