یقین: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو
 
(۶ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
  
یقین در دین به منزله سرمایه است و ایمان متوقف بر آن می‌باشد. سایر علوم شاخ و برگ آن است و رستگاری در آخرت بدون یقین حاصل نمی‌شود.
+
'''یقین '''در [[دین]]  به منزله سرمایه است و [[ایمان]]  متوقف بر آن می‌باشد. سایر علوم شاخ و برگ آن است و[[ رستگاری]]  در [[آخرت ]]  بدون '''یقین''' حاصل نمی‌شود.
 +
==معنا==
  
فهرست مندرجات
+
'''یقین''' در لغت [[علم]]
۱ - معنا
+
<ref>
۲ - فرق علم و یقین
+
طریحی، شیخ فخر الدین، ج‌۶، ص۳۳۱، مجمع البحرین، قم، موسسه البعثه، ۱۴۱۴ هـ ق.
۳ - در قرآن
+
</ref>
۴ - حقیقت
+
است که نقطه مقابل" [[شک]]  " می‌باشد و طبق آنچه از [[اخبار]]  و [[روایات ]] استفاده می‌شود به مرحله عالی [[ایمان]]  " '''یقین''' " گفته می‌شود
۵ - فضیلت
+
<ref>
۶ - متعلق علیه
+
[http://lib.eshia.ir/50082/27/284/%D8%AA%D9%82%D9%88%D9%89          مکارم شیرازی، ناصر، ج‌۲۷، ص۲۸۴، تفسیر نمونه، تهران‌، ‌ دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ ش، اول.]
۷ - نسبت با عبادت
+
</ref>
۸ - مراتب
+
و در اصطلاح،''' یقین''' [[اعتقاد]] و [[باور]] محکم و استواری است که مطابق با حقیقت باشد و به هیچ وجه امکان زوال و احتمال خلاف در او راه ندارد.
۹ - نشانه صحت
+
<ref>
۱۰ - نشانه‌های ضعف
+
طوسی، خواجه نصیرالدین، ج۱، ص۹۶، اوصاف الاشراف، سید محمد رضا غیاثی کرمانی، قم، مؤسسه فرهنگی-انتشاراتی حضور، ۱۳۸۲ه ش، سوم.
۱۱ - علائم اهل یقین
+
</ref>
۱۲ - پیادمدها
+
به طوری که انسان همه چیز را از [[مسبّب الاسباب]]  بداند و به اسباب توجّه نکند بلکه واسطه‌ها را [[مسخّر]] [[حقّ]]  و فاقد هر حکم و قدرت بداند و کسی که بر این [[اعتقاد]]  باشد دارای '''یقین''' است.
۱۳ - آثار عدم یقین
+
<ref>
۱۴ - فهرست منابع
+
فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء،ص ۲۷۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی، دوم.
۱۵ - پانویس
+
</ref>
۱۶ - منبع
+
==فرق علم و یقین==
  
معنا[ویرایش]
+
همانگونه که ذکر شد '''یقین''' امر معلوم و آشکار و قوت ادراک ذهنی است که قابل [[زوال]]  و [[ضعف]]  نباشد
 +
<ref>
 +
داور پناه، ابوالفضل، ج‌۱، ص۱۷۵، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران‌، انتشارات صدر، ۱۳۷۵ ش‌، اول.
 +
</ref>
 +
وهمچنین علمی است که بعد از استدلال، از طریق [[برهان ]]  حاصل می‌شود
 +
<ref>
 +
طبرسی، فضل بن حسن، ج‌۱، ص۲۱، ترجمه تفسیر جوامع الجامع‌، مترجمان‌، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی‌، ۱۳۷۷ ش، دوم‌.
 +
</ref>
 +
که موجب آرامش و [[سکون]]  برای شخص خواهد شد،
 +
<ref>
 +
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ج‌۴، ص۵۴۸، ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن‌، خسروی حسینی سید غلامرضا، تهران‌، انتشارات مرتضوی‌، ۱۳۷۵ ش‌، دوم.
 +
</ref>
 +
پس با علم تفاوت دارد؛ زیرا [[علم]]  ، درک حقیقت چیزی است به گونه ای که آن شیء شناخته شود.
 +
<ref>
 +
مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌،ج۱۴، ص۲۶۳، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، ۱۳۶۰ ش‌.
 +
</ref>
 +
پس هر علمی '''یقین''' نیست ولی هر یقینی علم است و به علم خدا '''یقین''' گفته نمی‌شود؛ زیرا علم خدا از تحقیق و [[استدلال]]  حاصل نمی‌شود؛
 +
<ref>
 +
داور پناه، ابوالفضل، ج‌۱، ص۱۷۵، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران‌، انتشارات صدر، ۱۳۷۵ ش‌، اول.
 +
</ref>
 +
زیرا تمام [[اشیاء]]   در آشکار بودن نزد وی یکسان است
 +
<ref>
 +
ترجمه جوامع الجامع، ج‌۱، ص۲۱.
 +
</ref>
 +
و نیز علم، به فراموشی تبدیل می‌شود ولی '''یقین'''، با توجه دائمی همراه است.
 +
<ref>
 +
رحمتی شهرضا، محمد، ج۱، ص۸۰۰، گنجینه معارف، قم، صبح پیروزی، ۱۳۸۵ه ش، دوم.
 +
</ref>
 +
==در قرآن==
  
یقین در لغت علم [۱] است که نقطه مقابل" شک " می‌باشد و طبق آنچه از اخبار و روایات استفاده می‌شود به مرحله عالی ایمان " یقین" گفته می‌شود [۲] و در اصطلاح، یقین اعتقاد و باور محکم و استواری است که مطابق با حقیقت باشد و به هیچ وجه امکان زوال و احتمال خلاف در او راه ندارد. [۳] به طوری که انسان همه چیز را از مسبّب الاسباب بداند و به اسباب توجّه نکند بلکه واسطه‌ها را مسخّر حقّ و فاقد هر حکم و قدرت بداند و کسی که بر این اعتقاد باشد دارای یقین است. ]
+
در [[آیات قرآن]]  ، '''یقین''' در چند معنی [[استعمال]] گردیده است:
 +
۱- به معنی علم و آگاهی کامل. ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقِیناً یعنی و ما قتلوه من غیر شک
 +
<ref>
 +
[http://lib.eshia.ir/17001/1/103/157          نساء/سوره۴، آیه۱۵۷.]
 +
</ref>
 +
۲- به معنی [[مرگ ]]  . وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ یعنی حتّی یأتیک الموت
 +
<ref>
 +
[http://lib.eshia.ir/17001/1/267/99          حجر/سوره۱۵، آیه۹۹.]
 +
</ref>
 +
۳- به معنی آشکار و روشن. کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ. یعنی اگر حادثه بزرگ عالم [[آخرت ]] برای شما روشن و آشکار می‌شد)
 +
<ref>
 +
[http://lib.eshia.ir/17001/1/600/5          تکاثر/سوره۱۰۲، آیه۵.]  
 +
</ref>
 +
<ref>
 +
داور پناه، ابوالفضل، ج‌۱، ص۱۷۶، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران‌، انتشارات صدر، ۱۳۷۵ ش‌، اول.
 +
</ref>
 +
==حقیقت==
  
فرق علم و یقین[ویرایش]
+
اولین مرحله[[ ایمان]]  ، [[معرفت]]  و سپس '''یقین'''
 +
<ref>
 +
دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب الی الصواب، ج‌۱، ص ۳۳۲،ترجمه علی سلگی نهاوندی، قم، نشر ناصر، ۱۳۷۶ هـ ش.
 +
</ref>
 +
و بالاترین درجه '''یقین'''، خشنود بودن به قضای الهی -که ناخوشایند است- می‌باشد.
 +
<ref>
 +
حرّانی، حسن بن شعبه، ج۱، ص۲۵۸، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌ تهران‌، اسلامیه، ‌ اول، ‌۱۳۸۰ ش‌.
 +
</ref>
 +
در کلام[[ معصومین (ع)]] حقیقت '''یقین''' را[[ توکل]] بر خدا و تسلیم در برابر امر خدا و [[رضا]]  به [[مقدرات خدا]]  و واگذاری کارها به خدا دانست.
 +
<ref>
 +
علامه مجلسی، بحار الانوار- ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، سید ابو الحسن موسوی همدانی، ‌ ج‌۱، ص۶۱۵،تهران‌، کتابخانه مسجد ولی عصر، اول .
 +
</ref>
 +
در [[حدیث]]ی از [[رسول خدا (ص)]]  روایت شده که فرمود: به [[جبرئیل]]  گفتم: تفسیر '''یقین''' چیست. فرمود: مؤمن برای خدا کاری می‌کند که گویا او را مشاهده می‌نماید و اگر او خداوند را مشاهده نمی‌کند خداوند او را می‌نگرد و''' یقین''' کند که هر چه به او می‌رسد باید می‌رسید و خطا نمی‌کرد و هر چه به او اصابت نمی‌کند باید هم اصابت نمی‌کرد.
 +
<ref>
 +
ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۱، ص۶۱۶.
 +
</ref>
 +
==فضیلت==
  
همانگونه که ذکر شد یقین امر معلوم و آشکار و قوت ادراک ذهنی است که قابل زوال و ضعف نباشد [۵] وهمچنین علمی است که بعد از استدلال، از طریق برهان حاصل می‌شود [۶] که موجب آرامش و سکون برای شخص خواهد شد، [۷] پس با علم تفاوت دارد؛ زیرا علم، درک حقیقت چیزی است به گونه ای که آن شیء شناخته شود. [۸] پس هر علمی یقین نیست ولی هر یقینی علم است و به علم خدا یقین گفته نمی‌شود؛ زیرا علم خدا از تحقیق و استدلال حاصل نمی‌شود؛ [۹] زیرا تمام اشیاء در آشکار بودن نزد وی یکسان است [۱۰] و نیز علم، به فراموشی تبدیل می‌شود ولی یقین، با توجه دائمی همراه است. [۱۱]
+
'''یقین''' افضل کمالات، اشرف فضایل و اهم [[اخلاق ]] است و در کلام [[معصومین (ع)]]   وسخنان بزرگان آمده است که:
 +
۱- هیچ نوری همچون نور '''یقین''' نیست.
 +
<ref>
 +
حکیمی اخوان، آرام‌ احمد، ج‌۱، ص۱۲۸، الحیاة با ترجمه احمد آرام‌، تهران، ‌دفتر نشر فرهنگ اسلامی‌، ۱۳۸۰ ش‌.
 +
</ref>
 +
۲- '''یقین''' از [[ایمان]] و [[اسلام]] بافضیلت‌تر است.
 +
<ref>
 +
ایمان و کفر، ج‌۱ ص ۶۴۳،ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار.
 +
</ref>
 +
۳- عمل کم و همیشگی با '''یقین''' بهتر از اعمال زیاد بدون '''یقین''' است.
 +
<ref>
 +
ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۱۶.
 +
</ref>
 +
۴- چیزی گرامی‌تر و عزیزتر از '''یقین''' نیست.
 +
<ref>
 +
ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۴۳.
 +
</ref>
 +
۵- بهترین چیزی که به [[قلب]]  داده شده، '''یقین''' است.
 +
<ref>
 +
ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۱۶.
 +
</ref>
 +
۶- خیری که همواره در قلب جای دارد، '''یقین''' است.
 +
<ref>
 +
ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۳۲.
 +
</ref>
 +
۷- '''یقین ''' ثروتی است که از همه چیز [[کفایت ]] می‌کند.
 +
<ref>
 +
ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۳۵.
 +
</ref>
 +
۸- اهل '''یقین''' مورد [[غبطه]]  دیگران می‌باشد.
 +
<ref>
 +
ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۳۲.
 +
</ref>
 +
۹- کمتر از '''یقین''' چیزی بین مردم تقسیم نشده است.
 +
<ref>
 +
ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۳۵.
 +
</ref>
 +
۱۰- با ارزش‌ترین چیزی که در دل [[انسان]]  راه می‌یابد، '''یقین''' است.
 +
<ref>
 +
علامه مجلسی، بحار الانوار- ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، ج‌۱، ص۱۴۲، سید ابو الحسن موسوی همدانی، ‌ تهران‌، کتابخانه مسجد ولی عصر، اول.
 +
</ref>
 +
۱۱-رأس [[دین]] ، درستی '''یقین''' است.
 +
<ref>
 +
حرّانی، حسن بن شعبه، ج۱، ص۶۶، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌ تهران‌، اسلامیه، ‌ اول، ‌۱۳۸۰ ش‌.
 +
</ref>
 +
حدّ '''یقین'''
 +
برای دانستن [[حد]]   و نهایت '''یقین ''' می‌توان به کلام [[امام صادق (ع)]] اشاره داشت که فرمودند: حد '''یقین''' این است که فقط از خداوند بترسی.
 +
<ref>
 +
ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۱، ص۶۱۵.
 +
</ref>
 +
==متعلق علیه==
  
در قرآن[ویرایش]
+
آنچه '''یقین''' به آن تعلق می‌گیرد یا از اجزاء و لوازم [[ایمان]] است مانند وجود خداوند و ppصفات کمالیه]] او و مباحث متعلق به [[نبوت]] و[[امامت]]   و احوال نشئه [[آخرت]] و یا اموری که در [[ایمان]] مدخلیتی ندارد.  
 
+
<ref>
در آیات قرآن ، یقین در چند معنی استعمال گردیده است:
+
مولامهدی، نراقی، ج۱، ص۱۷۶، علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب جامع السعادات)، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۶۶ه ش، اول.
۱- به معنی علم و آگاهی کامل. ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقِیناً یعنی و ما قتلوه من غیر شک [۱۲]
+
</ref>
۲- به معنی مرگ . وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ یعنی حتّی یأتیک الموت [۱۳]
+
در [[روایات]] ، '''یقین''' بنابر نقلی بر چهار شعبه؛ تیزهوشی، رسیدن به حقایق، [[عبرت‌شناسی]]  ،[[ سنّت]]  و روش پیشینیان  
۳- به معنی آشکار و روشن. کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ. یعنی اگر حادثه بزرگ عالم آخرت برای شما روشن و آشکار می‌شد) [۱۴] [۱۵]
+
<ref>
 
+
حرّانی، حسن بن شعبه، ج۱، ص۱۴۹، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌ تهران‌، اسلامیه، ‌ اول، ‌۱۳۸۰ ش‌.
حقیقت[ویرایش]
+
</ref>
 
+
و بنابر نقل دیگر بر چهار شاخه؛ شوق و [[ترس]]  و [[زهد]]  و انتظار تقسیم می‌شود.  
اولین مرحله ایمان، معرفت و سپس یقین [۱۶] و بالاترین درجه یقین، خشنود بودن به قضای الهی -که ناخوشایند است- می‌باشد. [۱۷] در کلام معصومین (ع) حقیقت یقین را توکل بر خدا و تسلیم در برابر امر خدا و رضا به مقدرات خدا و واگذاری کارها به خدا دانست. [۱۸]
+
<ref>
در حدیثی از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود: به جبرئیل گفتم: تفسیر یقین چیست. فرمود: مؤمن برای خدا کاری می‌کند که گویا او را مشاهده می‌نماید و اگر او خداوند را مشاهده نمی‌کند خداوند او را می‌نگرد و یقین کند که هر چه به او می‌رسد باید می‌رسید و خطا نمی‌کرد و هر چه به او اصابت نمی‌کند باید هم اصابت نمی‌کرد. [۱۹]
+
انصاری زنجانی خوئینی، ‌ اسماعیل، اسرار آل محمد علیهم‌السلام، ‌ قم‌، نشر الهادی، ‌ اول، ‌۱۴۱۶ ق.
 
+
</ref>
فضیلت[ویرایش]
+
==نسبت با عبادت==
 
 
یقین افضل کمالات، اشرف فضایل و اهم اخلاق است و در کلام معصومین (ع) وسخنان بزرگان آمده است که:
 
۱- هیچ نوری همچون نور یقین نیست. [۲۰]
 
۲- یقین از ایمان و اسلام بافضیلت‌تر است. [۲۱]
 
۳- عمل کم و همیشگی با یقین بهتر از اعمال زیاد بدون یقین است. [۲۲]
 
۴- چیزی گرامی‌تر و عزیزتر از یقین نیست. [۲۳]
 
۵- بهترین چیزی که به قلب داده شده، یقین است. [۲۴]
 
۶- خیری که همواره در قلب جای دارد، یقین است. [۲۵]
 
۷- یقین ثروتی است که از همه چیز کفایت می‌کند. [۲۶]
 
۸- اهل یقین مورد غبطه دیگران می‌باشد. [۲۷]
 
۹- کمتر از یقین چیزی بین مردم تقسیم نشده است. [۲۸]
 
۱۰- با ارزش‌ترین چیزی که در دل انسان راه می‌یابد، یقین است. [۲۹]
 
۱۱-رأس دین ، درستی یقین است. [۳۰]
 
حدّ یقین
 
برای دانستن حد و نهایت یقین می‌توان به کلام امام صادق (ع) اشاره داشت که فرمودند: حد یقین این است که فقط از خداوند بترسی. [۳۱]
 
 
 
متعلق علیه[ویرایش]
 
 
 
آنچه یقین به آن تعلق می‌گیرد یا از اجزاء و لوازم ایمان است مانند وجود خداوند و صفات کمالیه او و مباحث متعلق به نبوت وامامت و احوال نشئه آخرت و یا اموری که در ایمان مدخلیتی ندارد. [۳۲]
 
در روایات ، یقین بنابر نقلی بر چهار شعبه؛ تیزهوشی، رسیدن به حقایق، عبرت‌شناسی، سنّت و روش پیشینیان [۳۳] و بنابر نقل دیگر بر چهار شاخه؛ شوق و ترس و زهد و انتظار تقسیم می‌شود. [۳۴]
 
 
 
نسبت با عبادت[ویرایش]
 
 
 
با توجه به آیه ۹۹، سوره حجر ، عبادت ، زمینه ساز یقین [۳۵] دوم است:
 
«و پروردگارت را عبادت کن تا یقین ( مرگ‌ ) تو فرا رسد!» (وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتیَ‌ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ)
 
گویا که معنای آیه چنین است: اگر می‌خواهی به یقین و مراتب آن برسی و معلوم را به تفصیل به دست آوری به عبادت پروردگارت مشغول باش تا مراتب یقین که مطلوب تو است به دست آید [۳۶] که تداوم بر بندگی حق، سبب پیدا شدن یقین است [۳۷] و نیز احتمال است که مراد از آمدن یقین، رسیدن اجل مرگ است که با فرا رسیدنش غیب، مبدل به شهادت و خبر مبدل به عیان می‌شود. [۳۸]
 
امر دیگری که انسان را به مقام رفیع یقین می‌رساند، تسلیم محض خداوند بودن است؛ زیرا کسی به این مقام می‌رسد که در قلب او جز خواسته خدا چیزی نباشد. [۳۹]
 
  
 +
با توجه به آیه ۹۹، [[سوره حجر]]  ، [[عبادت]]  ، زمینه ساز '''یقین'''
 +
<ref>
 +
رحمتی شهرضا، محمد، گنجینه معارف،ص۷۹۴، قم، صبح پیروزی، ۱۳۸۵ه ش،
 +
</ref>
 +
دوم است:
 +
«و پروردگارت را [[عبادت]]  کن تا '''یقین '''( [[مرگ‌]]  ) تو فرا رسد!» (وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتیَ‌ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ)
 +
گویا که معنای [[آیه]]  چنین است: اگر می‌خواهی به '''یقین''' و مراتب آن برسی و معلوم را به تفصیل به دست آوری به عبادت پروردگارت مشغول باش تا مراتب '''یقین''' که مطلوب تو است به دست آید
 +
<ref>
 +
گنابادی، سلطان محمد، ج‌۸، ص۸۳، ترجمه بیان السعادة فی مقامات العبادة، خانی رضا/ حشمت الله ریاضی، تهران‌، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه پیام‌نور، ۱۳۷۲ ش‌، اول‌
 +
</ref>
 +
که تداوم بر بندگی [[حق]] ، سبب پیدا شدن '''یقین''' است
 +
<ref>
 +
قرائتی محسن، تفسیر نور، ج‌۶، ص۳۶۳، تهران‌، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‌، ۱۳۸۳ ش‌، یازدهم‌.
 +
</ref>
 +
و نیز احتمال است که مراد از آمدن '''یقین'''، رسیدن اجل [[مرگ]]  است که با فرا رسیدنش غیب، مبدل به [[شهادت]]  و خبر مبدل به عیان می‌شود.
 +
<ref>
 +
طباطبایی، محمد حسین، ج‌۱۲، ص۲۸۹، ترجمه تفسیر المیزان‌، موسوی همدانی سید محمد باقر، قم‌، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم‌، ۱۳۷۴ ش‌، پنجم‌.
 +
</ref>
 +
امر دیگری که [[انسان ]]  را به مقام رفیع '''یقین '''می‌رساند، تسلیم محض خداوند بودن است؛ زیرا کسی به این مقام می‌رسد که در [[قلب]]  او جز خواسته خدا چیزی نباشد.
 +
<ref>
 +
جوادی آملی، عبدالله، ج۱۱، ص۳۵۵، مراحل اخلاق در قرآن کریم (تفسیر موضوعی قرآن کریم)، قم، مرکز نشر اسراء اول، ۱۳۷۷.
 +
</ref>
 
==مراتب==
 
==مراتب==
  
یقین جامع همه فضایل است وخود دارای مراتبی است:
+
'''یقین''' جامع همه [[فضایل]]  است وخود دارای مراتبی است:
۱- علم الیقین و آن این است که انسان از دلائل مختلف به چیزی ایمان آورد مانند کسی که با مشاهده دود ایمان به وجود آتش پیدا می‌کند.
+
۱- علم الیقین و آن این است که [[انسان ]]  از دلائل مختلف به چیزی [[ایمان]]  آورد مانند کسی که با مشاهده دود ایمان به وجود آتش پیدا می‌کند.
۲- عین الیقین و آن در جایی است که انسان به مرحله مشاهده می‌رسد و با" چشم" خود مثلا آتش را مشاهده می‌کند.
+
۲- [[عین الیقین ]]  و آن در جایی است که انسان به مرحله مشاهده می‌رسد و با" [[چشم]] " خود مثلا آتش را مشاهده می‌کند.
۳- حق الیقین و آن همانند کسی است که وارد در آتش شود و سوزش آن را لمس کند و به صفات آتش متصف گردد و این بالاترین مرحله یقین است.  
+
۳- حق الیقین و آن همانند کسی است که وارد در آتش شود و سوزش آن را لمس کند و به [[صفات]]  آتش متصف گردد و این بالاترین مرحله '''یقین''' است.  
 
+
<ref>
[۴۰]
+
مکارم شیرازی، ناصر، ج‌۲۷، ص۲۸۵، تفسیر نمونه، تهران‌، ‌ دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ ش، اول.
 
+
</ref>
 
==نشانه صحت==
 
==نشانه صحت==
  
 
در [[حدیث ]]  شریفی از [[امام صادق (ع) ]]  دو چیز علامت [[صحت]]  و [[سلامت]]  '''یقین''' شمرده شده :
 
در [[حدیث ]]  شریفی از [[امام صادق (ع) ]]  دو چیز علامت [[صحت]]  و [[سلامت]]  '''یقین''' شمرده شده :
یکی آن‌که سخط و غضب [[حق]] را به رضای مردم نفروشد.
+
یکی آن‌که سخط و [[غضب]] [[حق]] را به رضای مردم نفروشد.
 
دیگر آن‌که مردم را [[ملامت]]  نکند به آنچه خدا به آن‌ها نداده. که این دو از ثمرات [[کمال]]  '''یقین ''' است، چنانچه مقابل آن‌ها از ضعف '''یقین''' و علت و مرض [[ایمان]]  است.  
 
دیگر آن‌که مردم را [[ملامت]]  نکند به آنچه خدا به آن‌ها نداده. که این دو از ثمرات [[کمال]]  '''یقین ''' است، چنانچه مقابل آن‌ها از ضعف '''یقین''' و علت و مرض [[ایمان]]  است.  
 
+
<ref>
[۴۱]  
+
موسوی خمینی، روح‌الله، ج۱، ص۵۶۰، شرح چهل [[حدیث]]، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۸۵هـ ش، سی و ششم.
 
+
</ref>
 
همچنین نترسیدن ازمرگ نیز، نشانه دیگری بر صحت یقین برشمرده شده است.  
 
همچنین نترسیدن ازمرگ نیز، نشانه دیگری بر صحت یقین برشمرده شده است.  
 
+
<ref>
[۴۲]
+
رحمتی شهرضا، محمد، ج۱، ص۷۹۹، گنجینه معارف، قم، صبح پیروزی، ۱۳۸۵ه ش، دوم
 
+
</ref>
 
==نشانه‌های ضعف==
 
==نشانه‌های ضعف==
  
سطر ۹۶: سطر ۲۰۲:
 
۱- در جریان زندگی خود پیوسته متوجه به وسائل و اسباب شده و [[تمسک]]  و [[توسل]] به آن‌ها پیدا می‌کند و این را نزد خود جایز و صحیح تصور نموده و بر خلاف [[اخلاص ]] و [[توحید]]  نمی‌داند.
 
۱- در جریان زندگی خود پیوسته متوجه به وسائل و اسباب شده و [[تمسک]]  و [[توسل]] به آن‌ها پیدا می‌کند و این را نزد خود جایز و صحیح تصور نموده و بر خلاف [[اخلاص ]] و [[توحید]]  نمی‌داند.
 
۲- در امور زندگی خود بدون دقت و تحقیق [[حق]]  ، از [[رسوم]]  و عادات مردم پیروی کرده و گفتار و اقوال دیگران را معتبر می‌شمارد.
 
۲- در امور زندگی خود بدون دقت و تحقیق [[حق]]  ، از [[رسوم]]  و عادات مردم پیروی کرده و گفتار و اقوال دیگران را معتبر می‌شمارد.
۳- در امور مربوط به زندگی مادی دنیوی، [[کمال]]  کوشش و سعی بلیغ نموده و در جمع [[دنیا]]  و نگهداری و امساک آن اهتمام خواهد داشت. او اظهار می‌کند که مانع و معطی و دهنده و گیرنده‌ای به جز پروردگار متعال نیست و هر بنده‌ای نمی‌رسد مگر به آنچه روزی و قسمت و نصیب او باشد و به زبان می‌گوید که سعی و کوشش اثری در تغییر مقدرات و در زیادی قسمت ندارد ولی از لحاظ عمل و از باطن و [[قلب]]  خود مخالف این [[اظهار]]  و گفتار است.»  
+
۳- در امور مربوط به زندگی مادی دنیوی، [[کمال]]  کوشش و سعی بلیغ نموده و در جمع [[دنیا]]  و نگهداری و امساک آن [[اهتمام]] خواهد داشت. او اظهار می‌کند که مانع و معطی و دهنده و گیرنده‌ای به جز پروردگار متعال نیست و هر بنده‌ای نمی‌رسد مگر به آنچه روزی و قسمت و نصیب او باشد و به زبان می‌گوید که سعی و کوشش اثری در تغییر مقدرات و در زیادی قسمت ندارد ولی از لحاظ عمل و از باطن و [[قلب]]  خود مخالف این [[اظهار]]  و گفتار است.»  
 
+
<ref>
[۴۳]
+
حسن مصطفوی‌، مصباح الشریعة، ج۱، ص۳۹۴، تهران، ‌انجمن اسلامی حکمت و فلسف ایران‌، اول‌، ۱۳۶۰ ش.
 
+
</ref>
 
==علائم اهل یقین==
 
==علائم اهل یقین==
  
 
برای اهل '''یقین '''نشانه‌هایی برشمردند:
 
برای اهل '''یقین '''نشانه‌هایی برشمردند:
 
(۱) نشانه‌اش این است که از غیر خدا قطع امید می‌کند و به حول و قوه خدا پناه می‌برد.  
 
(۱) نشانه‌اش این است که از غیر خدا قطع امید می‌کند و به حول و قوه خدا پناه می‌برد.  
 
+
<ref>
[۴۴]
+
ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۳۶.
 
+
</ref>
 
(۲) و در پیروی از اوامر او [[استقامت ]] می‌کند.
 
(۲) و در پیروی از اوامر او [[استقامت ]] می‌کند.
  
 
(۳) و در ظاهر و [[باطن ]]  خدا را [[عبادت ]]  می‌نماید.  
 
(۳) و در ظاهر و [[باطن ]]  خدا را [[عبادت ]]  می‌نماید.  
 
+
<ref>
[۴۵]
+
مولامهدی، نراقی، ج۱، ص۱۷۸، علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب جامع السعادات)، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۶۶ه ش، اول.
 
+
</ref>
 
(۴) صاحب [[کرامت]]  است؛ زیرا هر قدر '''یقین''' انسان زیاد شود، قوه تصرف برای او در جمیع [[کائنات]]  حاصل می‌شود.  
 
(۴) صاحب [[کرامت]]  است؛ زیرا هر قدر '''یقین''' انسان زیاد شود، قوه تصرف برای او در جمیع [[کائنات]]  حاصل می‌شود.  
 
+
<ref>
[۴۶]
+
نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، ص۹۶،قم، زهیر، ۱۳۸۶ه ش، اول
 
+
</ref>
 
(۵) به وجود پروردگار از روی حقیقت '''یقین''' داشته و بدو [[ایمان]]  آورد.
 
(۵) به وجود پروردگار از روی حقیقت '''یقین''' داشته و بدو [[ایمان]]  آورد.
  
سطر ۱۲۸: سطر ۲۳۴:
  
 
(۱۰) به حقیقت سؤال و جواب روز رستاخیز باور داشته آنگاه به حساب کردار خود برسد.  
 
(۱۰) به حقیقت سؤال و جواب روز رستاخیز باور داشته آنگاه به حساب کردار خود برسد.  
 
+
<ref>
[۴۷]
+
حرّانی، حسن بن شعبه،ص۲۶، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌ تهران‌، اسلامیه، ‌ اول، ‌۱۳۸۰ ش‌
 
+
</ref>
 
==پیادمدها==
 
==پیادمدها==
  
 
'''یقین''' نصیبی است که هر کس به آن مزین شد، محرم خلوتخانه انس می‌گردد که به سبب آن می‌توان به اصلاح و [[تهذیب نفس]]  ،  
 
'''یقین''' نصیبی است که هر کس به آن مزین شد، محرم خلوتخانه انس می‌گردد که به سبب آن می‌توان به اصلاح و [[تهذیب نفس]]  ،  
 
+
<ref>
[۴۸]
+
امام خمینی،جهاد اکبر،ص ۳۳.
 
+
</ref>
 
[[آرامش]]  و سکونت،  
 
[[آرامش]]  و سکونت،  
 
+
<ref>
[۴۹]
+
موسوی خمینی، روح‌الله، ج۱، ص۵۵۷، شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۸۵هـ ش، سی و ششم.
 
+
</ref>
 
درک [[آیات]]  الهی ، «إِنَّ فیِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لاََیَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِینَ•وَ فیِ خَلْقِکمُ‌ْ وَ مَا یَبُثُّ مِن دَابَّةٍ ءَایَاتٌ لِّقَوْمٍ یُوقِنُونَ» بی‌شکّ در آسمانها و زمین نشانه‌های (فراوانی) برای مؤمنان وجود دارد و نیز در [[آفرینش ]] شما و جنبندگانی که (در سراسر [[زمین]]  ) پراکنده ساخته، نشانه‌هایی است برای جمعیّتی که اهل یقینند.  
 
درک [[آیات]]  الهی ، «إِنَّ فیِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لاََیَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِینَ•وَ فیِ خَلْقِکمُ‌ْ وَ مَا یَبُثُّ مِن دَابَّةٍ ءَایَاتٌ لِّقَوْمٍ یُوقِنُونَ» بی‌شکّ در آسمانها و زمین نشانه‌های (فراوانی) برای مؤمنان وجود دارد و نیز در [[آفرینش ]] شما و جنبندگانی که (در سراسر [[زمین]]  ) پراکنده ساخته، نشانه‌هایی است برای جمعیّتی که اهل یقینند.  
 
+
<ref>
[۵۰]  
+
[http://lib.eshia.ir/17001/1/499/3          جاثیه/سوره۴۵، آیه۳.]  
 
+
</ref>
 
+
<ref>
[۵۱]  
+
[http://lib.eshia.ir/17001/1/499/4        جاثیه/سوره۴۵، آیه۴.]  
 
+
</ref>
 
[[صبر]]  و [[شکیبائی]] ،  
 
[[صبر]]  و [[شکیبائی]] ،  
 
+
<ref>
[۵۲]
+
ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۱، ص۶۳۹.
 
+
</ref>
 
امیدواری،  
 
امیدواری،  
 
+
<ref>
[۵۳]
+
خوانساری، جمال الدین، ج‌۵، ص۴۶۶، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ ش، ج‌۵، ص ۴۶۶.
 
+
</ref>
 
کسب بسیاری از امور علمی وعملی،  
 
کسب بسیاری از امور علمی وعملی،  
 
+
<ref>
[۵۴]
+
جوادی آملی، عبدالله، ج۱، ص۳۵۳، مراحل اخلاق در قرآن کریم (تفسیر موضوعی قرآن کریم)، قم، مرکز نشر اسراء اول، ۱۳۷۷.
 
+
</ref>
 
برطرف کردن [[غم]]  واندوهها  
 
برطرف کردن [[غم]]  واندوهها  
 
+
<ref>
[۵۵]
+
الحیاة با ترجمه احمد آرام،ج‌۱، ص، ۱۲۸.
 
+
</ref>
 
و به برترین درجه مقصود  
 
و به برترین درجه مقصود  
 
+
<ref>
[۵۶]
+
حرّانی، حسن بن شعبه، ج۱، ص۱۸۲، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌ تهران‌، اسلامیه، ‌ اول، ‌۱۳۸۰ ش‌.
 
+
</ref>
 
و به جایگاه بلندی که موجب شگفتی می‌شود  
 
و به جایگاه بلندی که موجب شگفتی می‌شود  
 
+
<ref>
[۵۷]
+
ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۱، ص۶۳۵.
 
+
</ref>
 
که منجر به [[هدایت]]  
 
که منجر به [[هدایت]]  
 
+
<ref>
[۵۸]
+
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، ج‌۶، ص۱۹۲.
 
+
</ref>
 
می‌شود، رسید.
 
می‌شود، رسید.
 
ملاک [[ایمان]]  ،  
 
ملاک [[ایمان]]  ،  
 
+
<ref>
[۵۹]  
+
الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۱۸۸.  
 
+
</ref>
 
نشانه‌ی[[ پرهیزکاران]]  ،  
 
نشانه‌ی[[ پرهیزکاران]]  ،  
 
+
<ref>
[۶۰]
+
سید رضی، نهج البلاغة، ج۱، ص۴۰۵، محمد دشتی‌، قم‌، مشهور، ۱۳۷۹ ش‌، اول‌.
 
+
</ref>
 
نشانه‌ی[[ مؤمن]]  ،  
 
نشانه‌ی[[ مؤمن]]  ،  
 
+
<ref>
[۶۱]
+
صابری یزدی، علی رضا/ انصاری محلاتی‌، ج۱، ص۴۵۸، محمد رضار، الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری‌، قم‌، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی‌، دوم‌، ۱۳۷۵ ش‌.
 
+
</ref>
 
اخلاص در عمل و [[تقوی]]  و پرهیز از [[گناه]]  ،  
 
اخلاص در عمل و [[تقوی]]  و پرهیز از [[گناه]]  ،  
 
+
<ref>
[۶۲]
+
حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۰۷، سید هدایت الله مسترحمی، ‌ تهران‌، مصطفوی، ‌ سوم، ‌۱۳۴۹ ش.
 
+
</ref>
 
رفع وساوس نفسانیه،  
 
رفع وساوس نفسانیه،  
 
+
<ref>
[۶۳]
+
حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج‌۲، ص۱۰۷، سید هدایت الله مسترحمی، ‌ تهران‌، مصطفوی، ‌ سوم، ‌۱۳۴۹ ش.
 
+
</ref>
 
بزرگترین بی نیازی،  
 
بزرگترین بی نیازی،  
 
+
<ref>
[۶۴]
+
الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۱۶۵.
 
+
</ref>
 
کوشش درزندگی،  
 
کوشش درزندگی،  
 
+
<ref>
[۶۵]
+
الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۱۶۹.
 
+
</ref>
 
نیرومند شدن،  
 
نیرومند شدن،  
 
+
<ref>
[۶۶]
+
الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۱۶۹.
 
+
</ref>
 
کوتاهی آرزوها،  
 
کوتاهی آرزوها،  
 
+
<ref>
[۶۷]
+
حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج‌۲، ص۱۰۳، سید هدایت الله مسترحمی، ‌ تهران‌، مصطفوی، ‌ سوم، ‌۱۳۴۹ ش.
 
+
</ref>
 
دور کردن حوادث و مشکلات زندگی  
 
دور کردن حوادث و مشکلات زندگی  
 
+
<ref>
[۶۸]
+
ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۱، ص۶۳۷.
 
+
</ref>
 
جلب نکردن رضایت مردم با عملی که موجب خشم خدا است  
 
جلب نکردن رضایت مردم با عملی که موجب خشم خدا است  
 
+
<ref>
[۶۹]
+
علامه مجلسی، بحار الانوار- ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، ج‌۱، ص۱۴۲، سید ابو الحسن موسوی همدانی، ‌ تهران‌، کتابخانه مسجد ولی عصر، اول.
 
+
</ref>
 
[[ملامت]]  نکردن مردم در تنگناها  
 
[[ملامت]]  نکردن مردم در تنگناها  
 
+
<ref>
[۷۰]
+
علامه مجلسی، بحار الانوار- ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، ج‌۱، ص۱۴۲، سید ابو الحسن موسوی همدانی، ‌ تهران‌، کتابخانه مسجد ولی عصر، اول.
 
+
</ref>
 
برتری عمل اندک ومداوم به واسطه '''یقین''' در نزد خداوند  
 
برتری عمل اندک ومداوم به واسطه '''یقین''' در نزد خداوند  
 
+
<ref>
[۷۱]
+
الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۱۶۵.
 
+
</ref>
 
[[حرص]]  نورزیدن به دنیا ،  
 
[[حرص]]  نورزیدن به دنیا ،  
 
+
<ref>
[۷۲]
+
صابری یزدی، علی رضا/ انصاری محلاتی‌، ج۱، ص۶۸۶، محمد رضار، الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری‌، قم‌، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی‌، دوم‌، ۱۳۷۵ ش‌.
 
+
</ref>
 
فراموش کردن [[دنیا]]   
 
فراموش کردن [[دنیا]]   
 
+
<ref>
[۷۳]
+
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، ج‌۵، ص۳۴۲.
 
+
</ref>
 
و... همه از آثار '''یقین''' می‌باشد.
 
و... همه از آثار '''یقین''' می‌باشد.
  
سطر ۲۴۲: سطر ۳۴۸:
  
 
۱- پذیرفته نشدن [[دعا]]  
 
۱- پذیرفته نشدن [[دعا]]  
+
<ref>
[۷۴]
+
خرمشاهی، بهاء الدین – انصاری، ‌ مسعود، پیام پیامبر،ص۶۹۷، تهران‌، منفرد، اول‌، ۱۳۷۶ ش‌ص ۶۹۷
 
+
</ref>
 
۲- کم ارزش بودن عمل فراوان بدون '''یقین'''  
 
۲- کم ارزش بودن عمل فراوان بدون '''یقین'''  
 
+
<ref>
[۷۵]
+
الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۴۹۳.
 
+
</ref>
 
۳- آنکه قلبش به '''یقین''' نرسیده است، عملش به فرمان او نیست.  
 
۳- آنکه قلبش به '''یقین''' نرسیده است، عملش به فرمان او نیست.  
 
+
<ref>
[۷۶]
+
الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۱۶۹.
 
+
</ref>
 
۴- هیچ بیخردیی همچون کمی '''یقین''' نیست  
 
۴- هیچ بیخردیی همچون کمی '''یقین''' نیست  
 
+
<ref>
[۷۷]
+
الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۷۶.
 
+
</ref>
 
۵- [[خوابیدن]] همراه با '''یقین'''، برتر از [[نماز]]  گزاردن با [[شک]]  و [[تردید]]  است.  
 
۵- [[خوابیدن]] همراه با '''یقین'''، برتر از [[نماز]]  گزاردن با [[شک]]  و [[تردید]]  است.  
 
+
<ref>
[۷۸]
+
سید رضی، نهج البلاغة، ج۱، ص۶۴۵، محمد دشتی‌، قم‌، مشهور، ۱۳۷۹ ش‌، اول‌.
 
+
</ref>
 
==فهرست منابع==
 
==فهرست منابع==
  
 
(۱)قرآن کریم.
 
(۱)قرآن کریم.
 +
 
(۲) طریحی، شیخ فخر الدین، مجمع البحرین، قم، موسسه البعثه، ۱۴۱۴ هـ ق.
 
(۲) طریحی، شیخ فخر الدین، مجمع البحرین، قم، موسسه البعثه، ۱۴۱۴ هـ ق.
 +
 
(۳) مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران‌، ‌ دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ ش، اول.
 
(۳) مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران‌، ‌ دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ ش، اول.
 +
 
(۴) طوسی، خواجه نصیرالدین، اوصاف الاشراف، سید محمد رضا غیاثی کرمانی، قم، مؤسسه فرهنگی-انتشاراتی حضور، ۱۳۸۲ه ش، سوم.
 
(۴) طوسی، خواجه نصیرالدین، اوصاف الاشراف، سید محمد رضا غیاثی کرمانی، قم، مؤسسه فرهنگی-انتشاراتی حضور، ۱۳۸۲ه ش، سوم.
 +
 
(۵) فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، دوم.
 
(۵) فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، دوم.
 +
 
(۶) داور پناه، ابوالفضل، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران‌، انتشارات صدر، ۱۳۷۵ ش‌، اول.
 
(۶) داور پناه، ابوالفضل، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران‌، انتشارات صدر، ۱۳۷۵ ش‌، اول.
 +
 
(۷) طبرسی، فضل بن حسن، رجمه تفسیر جوامع الجامع‌، مترجمان‌، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی‌، ۱۳۷۷ ش، دوم‌.
 
(۷) طبرسی، فضل بن حسن، رجمه تفسیر جوامع الجامع‌، مترجمان‌، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی‌، ۱۳۷۷ ش، دوم‌.
 +
 
(۸) راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن‌، خسروی حسینی سید غلامرضا، تهران‌، انتشارات مرتضوی‌، ۱۳۷۵ ش‌، دوم.
 
(۸) راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن‌، خسروی حسینی سید غلامرضا، تهران‌، انتشارات مرتضوی‌، ۱۳۷۵ ش‌، دوم.
 +
 
(۹) مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، ۱۳۶۰ ش‌.
 
(۹) مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، ۱۳۶۰ ش‌.
 +
 
(۱۰) أنوار العرفان فی تفسیر القرآن.
 
(۱۰) أنوار العرفان فی تفسیر القرآن.
 +
 
(۱۱) ترجمه جوامع الجامع.
 
(۱۱) ترجمه جوامع الجامع.
 +
 
(۱۲) رحمتی شهرضا، محمد، گنجینه معارف، قم، صبح پیروزی، ۱۳۸۵ه ش، دوم.
 
(۱۲) رحمتی شهرضا، محمد، گنجینه معارف، قم، صبح پیروزی، ۱۳۸۵ه ش، دوم.
 +
 
(۱۳) دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب الی الصواب، ترجمه علی سلگی نهاوندی، قم، نشر ناصر، ۱۳۷۶ هـ ش.
 
(۱۳) دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب الی الصواب، ترجمه علی سلگی نهاوندی، قم، نشر ناصر، ۱۳۷۶ هـ ش.
 +
 
(۱۴) حرّانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌ تهران‌، اسلامیه، ‌ اول، ‌۱۳۸۰ ش‌.
 
(۱۴) حرّانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌ تهران‌، اسلامیه، ‌ اول، ‌۱۳۸۰ ش‌.
 
(۱۵) علامه مجلسی، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، عزیز الله عطاردی‌، تهران‌، انتشارات عطارد، ۱۳۷۸ ش.
 
(۱۵) علامه مجلسی، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، عزیز الله عطاردی‌، تهران‌، انتشارات عطارد، ۱۳۷۸ ش.
 +
 
(۱۶) حکیمی اخوان، آرام‌ احمد، الحیاة با ترجمه احمد آرام‌، تهران، ‌دفتر نشر فرهنگ اسلامی‌، ۱۳۸۰ ش‌.
 
(۱۶) حکیمی اخوان، آرام‌ احمد، الحیاة با ترجمه احمد آرام‌، تهران، ‌دفتر نشر فرهنگ اسلامی‌، ۱۳۸۰ ش‌.
 +
 
(۱۷) علامه مجلسی، بحار الانوار- ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، سید ابو الحسن موسوی همدانی، ‌ تهران‌، کتابخانه مسجد ولی عصر، اول.
 
(۱۷) علامه مجلسی، بحار الانوار- ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، سید ابو الحسن موسوی همدانی، ‌ تهران‌، کتابخانه مسجد ولی عصر، اول.
(۱۸) مولامهدی، نراقی، علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب جامع السعادات)، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۶۶ه ش، اول.
+
 
 +
(۱۸) مولامهدی، نراقی، علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب [[جامع السعادات]])، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۶۶ه ش، اول.
 +
 
 
(۱۹) انصاری زنجانی خوئینی، ‌ اسماعیل، اسرار آل محمد علیهم‌السلام، ‌ قم‌، نشر الهادی، ‌ اول، ‌۱۴۱۶ ق.
 
(۱۹) انصاری زنجانی خوئینی، ‌ اسماعیل، اسرار آل محمد علیهم‌السلام، ‌ قم‌، نشر الهادی، ‌ اول، ‌۱۴۱۶ ق.
 +
 
(۲۰) گنابادی، سلطان محمد، ترجمه بیان السعادة فی مقامات العبادة، خانی رضا/ حشمت الله ریاضی، تهران‌، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه پیام‌نور، ۱۳۷۲ ش‌، اول‌.
 
(۲۰) گنابادی، سلطان محمد، ترجمه بیان السعادة فی مقامات العبادة، خانی رضا/ حشمت الله ریاضی، تهران‌، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه پیام‌نور، ۱۳۷۲ ش‌، اول‌.
 +
 
(۲۱) قرائتی محسن، تفسیر نور، تهران‌، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‌، ۱۳۸۳ ش‌، یازدهم‌.
 
(۲۱) قرائتی محسن، تفسیر نور، تهران‌، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‌، ۱۳۸۳ ش‌، یازدهم‌.
 +
 
(۲۲) طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان‌، موسوی همدانی سید محمد باقر، قم‌، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم‌، ۱۳۷۴ ش‌، پنجم‌.
 
(۲۲) طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان‌، موسوی همدانی سید محمد باقر، قم‌، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم‌، ۱۳۷۴ ش‌، پنجم‌.
 +
 
(۲۳) جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن کریم (تفسیر موضوعی قرآن کریم)، قم، مرکز نشر اسراء اول، ۱۳۷۷.
 
(۲۳) جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن کریم (تفسیر موضوعی قرآن کریم)، قم، مرکز نشر اسراء اول، ۱۳۷۷.
 +
 
(۲۴) موسوی خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۸۵هـ ش، سی و ششم.
 
(۲۴) موسوی خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۸۵هـ ش، سی و ششم.
 +
 
(۲۵) حسن مصطفوی‌، مصباح الشریعة، تهران، ‌انجمن اسلامی حکمت و فلسف ایران‌، اول‌، ۱۳۶۰ ش.
 
(۲۵) حسن مصطفوی‌، مصباح الشریعة، تهران، ‌انجمن اسلامی حکمت و فلسف ایران‌، اول‌، ۱۳۶۰ ش.
 +
 
(۲۶) نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، قم، زهیر، ۱۳۸۶ه ش، اول.
 
(۲۶) نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، قم، زهیر، ۱۳۸۶ه ش، اول.
 +
 
(۲۷) امام خمینی (ره)، جهاد اکبر.
 
(۲۷) امام خمینی (ره)، جهاد اکبر.
 +
 
(۲۸) خوانساری، جمال الدین، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ ش، ج‌۵، ص ۴۶۶.
 
(۲۸) خوانساری، جمال الدین، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ ش، ج‌۵، ص ۴۶۶.
 +
 
(۲۹) الحیاة با ترجمه احمد آرام.
 
(۲۹) الحیاة با ترجمه احمد آرام.
 +
 
(۳۰) شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم.
 
(۳۰) شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم.
 +
 
(۳۱) سید رضی، نهج البلاغة، محمد دشتی‌، قم‌، مشهور، ۱۳۷۹ ش‌، اول‌.
 
(۳۱) سید رضی، نهج البلاغة، محمد دشتی‌، قم‌، مشهور، ۱۳۷۹ ش‌، اول‌.
 +
 
(۳۲) صابری یزدی، علی رضا/ انصاری محلاتی‌، محمد رضار، الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری‌، قم‌، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی‌، دوم‌، ۱۳۷۵ ش‌.
 
(۳۲) صابری یزدی، علی رضا/ انصاری محلاتی‌، محمد رضار، الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری‌، قم‌، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی‌، دوم‌، ۱۳۷۵ ش‌.
 +
 
(۳۳) حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، سید هدایت الله مسترحمی، ‌ تهران‌، مصطفوی، ‌ سوم، ‌۱۳۴۹ ش.
 
(۳۳) حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، سید هدایت الله مسترحمی، ‌ تهران‌، مصطفوی، ‌ سوم، ‌۱۳۴۹ ش.
 +
 
(۳۴) خرمشاهی، بهاء الدین – انصاری، ‌ مسعود، پیام پیامبر، تهران‌، منفرد، اول‌، ۱۳۷۶ ش‌ص ۶۹۷.
 
(۳۴) خرمشاهی، بهاء الدین – انصاری، ‌ مسعود، پیام پیامبر، تهران‌، منفرد، اول‌، ۱۳۷۶ ش‌ص ۶۹۷.
  
 
==منبع==
 
==منبع==
  
[        سایت پژوهشکده باقرالعلوم]
+
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=38631#_ftn44       سایت پژوهشکده باقرالعلوم]
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
  
 
[[رده:مقالات]]
 
[[رده:مقالات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۰۳:۳۶

یقین در دین به منزله سرمایه است و ایمان متوقف بر آن می‌باشد. سایر علوم شاخ و برگ آن است ورستگاری در آخرت بدون یقین حاصل نمی‌شود.

معنا

یقین در لغت علم [۱] است که نقطه مقابل" شک " می‌باشد و طبق آنچه از اخبار و روایات استفاده می‌شود به مرحله عالی ایمان " یقین " گفته می‌شود [۲] و در اصطلاح، یقین اعتقاد و باور محکم و استواری است که مطابق با حقیقت باشد و به هیچ وجه امکان زوال و احتمال خلاف در او راه ندارد. [۳] به طوری که انسان همه چیز را از مسبّب الاسباب بداند و به اسباب توجّه نکند بلکه واسطه‌ها را مسخّر حقّ و فاقد هر حکم و قدرت بداند و کسی که بر این اعتقاد باشد دارای یقین است. [۴]

فرق علم و یقین

همانگونه که ذکر شد یقین امر معلوم و آشکار و قوت ادراک ذهنی است که قابل زوال و ضعف نباشد [۵] وهمچنین علمی است که بعد از استدلال، از طریق برهان حاصل می‌شود [۶] که موجب آرامش و سکون برای شخص خواهد شد، [۷] پس با علم تفاوت دارد؛ زیرا علم ، درک حقیقت چیزی است به گونه ای که آن شیء شناخته شود. [۸] پس هر علمی یقین نیست ولی هر یقینی علم است و به علم خدا یقین گفته نمی‌شود؛ زیرا علم خدا از تحقیق و استدلال حاصل نمی‌شود؛ [۹] زیرا تمام اشیاء در آشکار بودن نزد وی یکسان است [۱۰] و نیز علم، به فراموشی تبدیل می‌شود ولی یقین، با توجه دائمی همراه است. [۱۱]

در قرآن

در آیات قرآن ، یقین در چند معنی استعمال گردیده است: ۱- به معنی علم و آگاهی کامل. ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقِیناً یعنی و ما قتلوه من غیر شک [۱۲] ۲- به معنی مرگ . وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ یعنی حتّی یأتیک الموت [۱۳] ۳- به معنی آشکار و روشن. کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ. یعنی اگر حادثه بزرگ عالم آخرت برای شما روشن و آشکار می‌شد) [۱۴] [۱۵]

حقیقت

اولین مرحلهایمان ، معرفت و سپس یقین [۱۶] و بالاترین درجه یقین، خشنود بودن به قضای الهی -که ناخوشایند است- می‌باشد. [۱۷] در کلاممعصومین (ع) حقیقت یقین راتوکل بر خدا و تسلیم در برابر امر خدا و رضا به مقدرات خدا و واگذاری کارها به خدا دانست. [۱۸] در حدیثی از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمود: به جبرئیل گفتم: تفسیر یقین چیست. فرمود: مؤمن برای خدا کاری می‌کند که گویا او را مشاهده می‌نماید و اگر او خداوند را مشاهده نمی‌کند خداوند او را می‌نگرد و یقین کند که هر چه به او می‌رسد باید می‌رسید و خطا نمی‌کرد و هر چه به او اصابت نمی‌کند باید هم اصابت نمی‌کرد. [۱۹]

فضیلت

یقین افضل کمالات، اشرف فضایل و اهم اخلاق است و در کلام معصومین (ع) وسخنان بزرگان آمده است که: ۱- هیچ نوری همچون نور یقین نیست. [۲۰] ۲- یقین از ایمان و اسلام بافضیلت‌تر است. [۲۱] ۳- عمل کم و همیشگی با یقین بهتر از اعمال زیاد بدون یقین است. [۲۲] ۴- چیزی گرامی‌تر و عزیزتر از یقین نیست. [۲۳] ۵- بهترین چیزی که به قلب داده شده، یقین است. [۲۴] ۶- خیری که همواره در قلب جای دارد، یقین است. [۲۵] ۷- یقین ثروتی است که از همه چیز کفایت می‌کند. [۲۶] ۸- اهل یقین مورد غبطه دیگران می‌باشد. [۲۷] ۹- کمتر از یقین چیزی بین مردم تقسیم نشده است. [۲۸] ۱۰- با ارزش‌ترین چیزی که در دل انسان راه می‌یابد، یقین است. [۲۹] ۱۱-رأس دین ، درستی یقین است. [۳۰] حدّ یقین برای دانستن حد و نهایت یقین می‌توان به کلام امام صادق (ع) اشاره داشت که فرمودند: حد یقین این است که فقط از خداوند بترسی. [۳۱]

متعلق علیه

آنچه یقین به آن تعلق می‌گیرد یا از اجزاء و لوازم ایمان است مانند وجود خداوند و ppصفات کمالیه]] او و مباحث متعلق به نبوت وامامت و احوال نشئه آخرت و یا اموری که در ایمان مدخلیتی ندارد. [۳۲] در روایات ، یقین بنابر نقلی بر چهار شعبه؛ تیزهوشی، رسیدن به حقایق، عبرت‌شناسی ،سنّت و روش پیشینیان [۳۳] و بنابر نقل دیگر بر چهار شاخه؛ شوق و ترس و زهد و انتظار تقسیم می‌شود. [۳۴]

نسبت با عبادت

با توجه به آیه ۹۹، سوره حجر ، عبادت ، زمینه ساز یقین [۳۵] دوم است: «و پروردگارت را عبادت کن تا یقین ( مرگ‌ ) تو فرا رسد!» (وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتیَ‌ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ) گویا که معنای آیه چنین است: اگر می‌خواهی به یقین و مراتب آن برسی و معلوم را به تفصیل به دست آوری به عبادت پروردگارت مشغول باش تا مراتب یقین که مطلوب تو است به دست آید [۳۶] که تداوم بر بندگی حق ، سبب پیدا شدن یقین است [۳۷] و نیز احتمال است که مراد از آمدن یقین، رسیدن اجل مرگ است که با فرا رسیدنش غیب، مبدل به شهادت و خبر مبدل به عیان می‌شود. [۳۸] امر دیگری که انسان را به مقام رفیع یقین می‌رساند، تسلیم محض خداوند بودن است؛ زیرا کسی به این مقام می‌رسد که در قلب او جز خواسته خدا چیزی نباشد. [۳۹]

مراتب

یقین جامع همه فضایل است وخود دارای مراتبی است: ۱- علم الیقین و آن این است که انسان از دلائل مختلف به چیزی ایمان آورد مانند کسی که با مشاهده دود ایمان به وجود آتش پیدا می‌کند. ۲- عین الیقین و آن در جایی است که انسان به مرحله مشاهده می‌رسد و با" چشم " خود مثلا آتش را مشاهده می‌کند. ۳- حق الیقین و آن همانند کسی است که وارد در آتش شود و سوزش آن را لمس کند و به صفات آتش متصف گردد و این بالاترین مرحله یقین است. [۴۰]

نشانه صحت

در حدیث شریفی از امام صادق (ع) دو چیز علامت صحت و سلامت یقین شمرده شده : یکی آن‌که سخط و غضب حق را به رضای مردم نفروشد. دیگر آن‌که مردم را ملامت نکند به آنچه خدا به آن‌ها نداده. که این دو از ثمرات کمال یقین است، چنانچه مقابل آن‌ها از ضعف یقین و علت و مرض ایمان است. [۴۱] همچنین نترسیدن ازمرگ نیز، نشانه دیگری بر صحت یقین برشمرده شده است. [۴۲]

نشانه‌های ضعف

در روایتی دیگر از امام صادق (ع) نشانه ضعف یقین برای ما روشن می‌شود : «کسی که یقین او ضعیف و سست باشد: ۱- در جریان زندگی خود پیوسته متوجه به وسائل و اسباب شده و تمسک و توسل به آن‌ها پیدا می‌کند و این را نزد خود جایز و صحیح تصور نموده و بر خلاف اخلاص و توحید نمی‌داند. ۲- در امور زندگی خود بدون دقت و تحقیق حق ، از رسوم و عادات مردم پیروی کرده و گفتار و اقوال دیگران را معتبر می‌شمارد. ۳- در امور مربوط به زندگی مادی دنیوی، کمال کوشش و سعی بلیغ نموده و در جمع دنیا و نگهداری و امساک آن اهتمام خواهد داشت. او اظهار می‌کند که مانع و معطی و دهنده و گیرنده‌ای به جز پروردگار متعال نیست و هر بنده‌ای نمی‌رسد مگر به آنچه روزی و قسمت و نصیب او باشد و به زبان می‌گوید که سعی و کوشش اثری در تغییر مقدرات و در زیادی قسمت ندارد ولی از لحاظ عمل و از باطن و قلب خود مخالف این اظهار و گفتار است.» [۴۳]

علائم اهل یقین

برای اهل یقین نشانه‌هایی برشمردند: (۱) نشانه‌اش این است که از غیر خدا قطع امید می‌کند و به حول و قوه خدا پناه می‌برد. [۴۴] (۲) و در پیروی از اوامر او استقامت می‌کند.

(۳) و در ظاهر و باطن خدا را عبادت می‌نماید. [۴۵] (۴) صاحب کرامت است؛ زیرا هر قدر یقین انسان زیاد شود، قوه تصرف برای او در جمیع کائنات حاصل می‌شود. [۴۶] (۵) به وجود پروردگار از روی حقیقت یقین داشته و بدو ایمان آورد.

(۶) محقّق بودن مرگ را باور داشته و از آن بترسد.

(۷) مطمئن باشد که قیامت حقّ است.

(۸) یقین داشته باشد که بهشت حقّ است.

(۹) همچنین به دوزخ و عذاب یقین دارد.

(۱۰) به حقیقت سؤال و جواب روز رستاخیز باور داشته آنگاه به حساب کردار خود برسد. [۴۷]

پیادمدها

یقین نصیبی است که هر کس به آن مزین شد، محرم خلوتخانه انس می‌گردد که به سبب آن می‌توان به اصلاح و تهذیب نفس ، [۴۸] آرامش و سکونت، [۴۹] درک آیات الهی ، «إِنَّ فیِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لاََیَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِینَ•وَ فیِ خَلْقِکمُ‌ْ وَ مَا یَبُثُّ مِن دَابَّةٍ ءَایَاتٌ لِّقَوْمٍ یُوقِنُونَ» بی‌شکّ در آسمانها و زمین نشانه‌های (فراوانی) برای مؤمنان وجود دارد و نیز در آفرینش شما و جنبندگانی که (در سراسر زمین ) پراکنده ساخته، نشانه‌هایی است برای جمعیّتی که اهل یقینند. [۵۰] [۵۱] صبر و شکیبائی ، [۵۲] امیدواری، [۵۳] کسب بسیاری از امور علمی وعملی، [۵۴] برطرف کردن غم واندوهها [۵۵] و به برترین درجه مقصود [۵۶] و به جایگاه بلندی که موجب شگفتی می‌شود [۵۷] که منجر به هدایت [۵۸] می‌شود، رسید. ملاک ایمان ، [۵۹] نشانه‌یپرهیزکاران ، [۶۰] نشانه‌یمؤمن ، [۶۱] اخلاص در عمل و تقوی و پرهیز از گناه ، [۶۲] رفع وساوس نفسانیه، [۶۳] بزرگترین بی نیازی، [۶۴] کوشش درزندگی، [۶۵] نیرومند شدن، [۶۶] کوتاهی آرزوها، [۶۷] دور کردن حوادث و مشکلات زندگی [۶۸] جلب نکردن رضایت مردم با عملی که موجب خشم خدا است [۶۹] ملامت نکردن مردم در تنگناها [۷۰] برتری عمل اندک ومداوم به واسطه یقین در نزد خداوند [۷۱] حرص نورزیدن به دنیا ، [۷۲] فراموش کردن دنیا [۷۳] و... همه از آثار یقین می‌باشد.

آثار عدم یقین

۱- پذیرفته نشدن دعا [۷۴] ۲- کم ارزش بودن عمل فراوان بدون یقین [۷۵] ۳- آنکه قلبش به یقین نرسیده است، عملش به فرمان او نیست. [۷۶] ۴- هیچ بیخردیی همچون کمی یقین نیست [۷۷] ۵- خوابیدن همراه با یقین، برتر از نماز گزاردن با شک و تردید است. [۷۸]

فهرست منابع

(۱)قرآن کریم.

(۲) طریحی، شیخ فخر الدین، مجمع البحرین، قم، موسسه البعثه، ۱۴۱۴ هـ ق.

(۳) مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران‌، ‌ دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ ش، اول.

(۴) طوسی، خواجه نصیرالدین، اوصاف الاشراف، سید محمد رضا غیاثی کرمانی، قم، مؤسسه فرهنگی-انتشاراتی حضور، ۱۳۸۲ه ش، سوم.

(۵) فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی، دوم.

(۶) داور پناه، ابوالفضل، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران‌، انتشارات صدر، ۱۳۷۵ ش‌، اول.

(۷) طبرسی، فضل بن حسن، رجمه تفسیر جوامع الجامع‌، مترجمان‌، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی‌، ۱۳۷۷ ش، دوم‌.

(۸) راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن‌، خسروی حسینی سید غلامرضا، تهران‌، انتشارات مرتضوی‌، ۱۳۷۵ ش‌، دوم.

(۹) مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، ۱۳۶۰ ش‌.

(۱۰) أنوار العرفان فی تفسیر القرآن.

(۱۱) ترجمه جوامع الجامع.

(۱۲) رحمتی شهرضا، محمد، گنجینه معارف، قم، صبح پیروزی، ۱۳۸۵ه ش، دوم.

(۱۳) دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب الی الصواب، ترجمه علی سلگی نهاوندی، قم، نشر ناصر، ۱۳۷۶ هـ ش.

(۱۴) حرّانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌ تهران‌، اسلامیه، ‌ اول، ‌۱۳۸۰ ش‌. (۱۵) علامه مجلسی، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، عزیز الله عطاردی‌، تهران‌، انتشارات عطارد، ۱۳۷۸ ش.

(۱۶) حکیمی اخوان، آرام‌ احمد، الحیاة با ترجمه احمد آرام‌، تهران، ‌دفتر نشر فرهنگ اسلامی‌، ۱۳۸۰ ش‌.

(۱۷) علامه مجلسی، بحار الانوار- ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، سید ابو الحسن موسوی همدانی، ‌ تهران‌، کتابخانه مسجد ولی عصر، اول.

(۱۸) مولامهدی، نراقی، علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب جامع السعادات)، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۶۶ه ش، اول.

(۱۹) انصاری زنجانی خوئینی، ‌ اسماعیل، اسرار آل محمد علیهم‌السلام، ‌ قم‌، نشر الهادی، ‌ اول، ‌۱۴۱۶ ق.

(۲۰) گنابادی، سلطان محمد، ترجمه بیان السعادة فی مقامات العبادة، خانی رضا/ حشمت الله ریاضی، تهران‌، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه پیام‌نور، ۱۳۷۲ ش‌، اول‌.

(۲۱) قرائتی محسن، تفسیر نور، تهران‌، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‌، ۱۳۸۳ ش‌، یازدهم‌.

(۲۲) طباطبایی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان‌، موسوی همدانی سید محمد باقر، قم‌، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم‌، ۱۳۷۴ ش‌، پنجم‌.

(۲۳) جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن کریم (تفسیر موضوعی قرآن کریم)، قم، مرکز نشر اسراء اول، ۱۳۷۷.

(۲۴) موسوی خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۸۵هـ ش، سی و ششم.

(۲۵) حسن مصطفوی‌، مصباح الشریعة، تهران، ‌انجمن اسلامی حکمت و فلسف ایران‌، اول‌، ۱۳۶۰ ش.

(۲۶) نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، قم، زهیر، ۱۳۸۶ه ش، اول.

(۲۷) امام خمینی (ره)، جهاد اکبر.

(۲۸) خوانساری، جمال الدین، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ ش، ج‌۵، ص ۴۶۶.

(۲۹) الحیاة با ترجمه احمد آرام.

(۳۰) شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم.

(۳۱) سید رضی، نهج البلاغة، محمد دشتی‌، قم‌، مشهور، ۱۳۷۹ ش‌، اول‌.

(۳۲) صابری یزدی، علی رضا/ انصاری محلاتی‌، محمد رضار، الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری‌، قم‌، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی‌، دوم‌، ۱۳۷۵ ش‌.

(۳۳) حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، سید هدایت الله مسترحمی، ‌ تهران‌، مصطفوی، ‌ سوم، ‌۱۳۴۹ ش.

(۳۴) خرمشاهی، بهاء الدین – انصاری، ‌ مسعود، پیام پیامبر، تهران‌، منفرد، اول‌، ۱۳۷۶ ش‌ص ۶۹۷.

منبع

سایت پژوهشکده باقرالعلوم

پانویس

  1. طریحی، شیخ فخر الدین، ج‌۶، ص۳۳۱، مجمع البحرین، قم، موسسه البعثه، ۱۴۱۴ هـ ق.
  2. مکارم شیرازی، ناصر، ج‌۲۷، ص۲۸۴، تفسیر نمونه، تهران‌، ‌ دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ ش، اول.
  3. طوسی، خواجه نصیرالدین، ج۱، ص۹۶، اوصاف الاشراف، سید محمد رضا غیاثی کرمانی، قم، مؤسسه فرهنگی-انتشاراتی حضور، ۱۳۸۲ه ش، سوم.
  4. فیض کاشانی، ملا محسن، المحجة البیضاء،ص ۲۷۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی، دوم.
  5. داور پناه، ابوالفضل، ج‌۱، ص۱۷۵، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران‌، انتشارات صدر، ۱۳۷۵ ش‌، اول.
  6. طبرسی، فضل بن حسن، ج‌۱، ص۲۱، ترجمه تفسیر جوامع الجامع‌، مترجمان‌، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی‌، ۱۳۷۷ ش، دوم‌.
  7. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ج‌۴، ص۵۴۸، ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن‌، خسروی حسینی سید غلامرضا، تهران‌، انتشارات مرتضوی‌، ۱۳۷۵ ش‌، دوم.
  8. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌،ج۱۴، ص۲۶۳، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، ۱۳۶۰ ش‌.
  9. داور پناه، ابوالفضل، ج‌۱، ص۱۷۵، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران‌، انتشارات صدر، ۱۳۷۵ ش‌، اول.
  10. ترجمه جوامع الجامع، ج‌۱، ص۲۱.
  11. رحمتی شهرضا، محمد، ج۱، ص۸۰۰، گنجینه معارف، قم، صبح پیروزی، ۱۳۸۵ه ش، دوم.
  12. نساء/سوره۴، آیه۱۵۷.
  13. حجر/سوره۱۵، آیه۹۹.
  14. تکاثر/سوره۱۰۲، آیه۵.
  15. داور پناه، ابوالفضل، ج‌۱، ص۱۷۶، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران‌، انتشارات صدر، ۱۳۷۵ ش‌، اول.
  16. دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب الی الصواب، ج‌۱، ص ۳۳۲،ترجمه علی سلگی نهاوندی، قم، نشر ناصر، ۱۳۷۶ هـ ش.
  17. حرّانی، حسن بن شعبه، ج۱، ص۲۵۸، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌ تهران‌، اسلامیه، ‌ اول، ‌۱۳۸۰ ش‌.
  18. علامه مجلسی، بحار الانوار- ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، سید ابو الحسن موسوی همدانی، ‌ ج‌۱، ص۶۱۵،تهران‌، کتابخانه مسجد ولی عصر، اول .
  19. ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۱، ص۶۱۶.
  20. حکیمی اخوان، آرام‌ احمد، ج‌۱، ص۱۲۸، الحیاة با ترجمه احمد آرام‌، تهران، ‌دفتر نشر فرهنگ اسلامی‌، ۱۳۸۰ ش‌.
  21. ایمان و کفر، ج‌۱ ص ۶۴۳،ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار.
  22. ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۱۶.
  23. ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۴۳.
  24. ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۱۶.
  25. ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۳۲.
  26. ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۳۵.
  27. ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۳۲.
  28. ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۳۵.
  29. علامه مجلسی، بحار الانوار- ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، ج‌۱، ص۱۴۲، سید ابو الحسن موسوی همدانی، ‌ تهران‌، کتابخانه مسجد ولی عصر، اول.
  30. حرّانی، حسن بن شعبه، ج۱، ص۶۶، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌ تهران‌، اسلامیه، ‌ اول، ‌۱۳۸۰ ش‌.
  31. ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۱، ص۶۱۵.
  32. مولامهدی، نراقی، ج۱، ص۱۷۶، علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب جامع السعادات)، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۶۶ه ش، اول.
  33. حرّانی، حسن بن شعبه، ج۱، ص۱۴۹، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌ تهران‌، اسلامیه، ‌ اول، ‌۱۳۸۰ ش‌.
  34. انصاری زنجانی خوئینی، ‌ اسماعیل، اسرار آل محمد علیهم‌السلام، ‌ قم‌، نشر الهادی، ‌ اول، ‌۱۴۱۶ ق.
  35. رحمتی شهرضا، محمد، گنجینه معارف،ص۷۹۴، قم، صبح پیروزی، ۱۳۸۵ه ش،
  36. گنابادی، سلطان محمد، ج‌۸، ص۸۳، ترجمه بیان السعادة فی مقامات العبادة، خانی رضا/ حشمت الله ریاضی، تهران‌، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه پیام‌نور، ۱۳۷۲ ش‌، اول‌
  37. قرائتی محسن، تفسیر نور، ج‌۶، ص۳۶۳، تهران‌، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‌، ۱۳۸۳ ش‌، یازدهم‌.
  38. طباطبایی، محمد حسین، ج‌۱۲، ص۲۸۹، ترجمه تفسیر المیزان‌، موسوی همدانی سید محمد باقر، قم‌، دفتر انتشارات اسلامی جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه قم‌، ۱۳۷۴ ش‌، پنجم‌.
  39. جوادی آملی، عبدالله، ج۱۱، ص۳۵۵، مراحل اخلاق در قرآن کریم (تفسیر موضوعی قرآن کریم)، قم، مرکز نشر اسراء اول، ۱۳۷۷.
  40. مکارم شیرازی، ناصر، ج‌۲۷، ص۲۸۵، تفسیر نمونه، تهران‌، ‌ دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ ش، اول.
  41. موسوی خمینی، روح‌الله، ج۱، ص۵۶۰، شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۸۵هـ ش، سی و ششم.
  42. رحمتی شهرضا، محمد، ج۱، ص۷۹۹، گنجینه معارف، قم، صبح پیروزی، ۱۳۸۵ه ش، دوم
  43. حسن مصطفوی‌، مصباح الشریعة، ج۱، ص۳۹۴، تهران، ‌انجمن اسلامی حکمت و فلسف ایران‌، اول‌، ۱۳۶۰ ش.
  44. ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۶۳۶.
  45. مولامهدی، نراقی، ج۱، ص۱۷۸، علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب جامع السعادات)، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۶۶ه ش، اول.
  46. نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، ص۹۶،قم، زهیر، ۱۳۸۶ه ش، اول
  47. حرّانی، حسن بن شعبه،ص۲۶، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌ تهران‌، اسلامیه، ‌ اول، ‌۱۳۸۰ ش‌
  48. امام خمینی،جهاد اکبر،ص ۳۳.
  49. موسوی خمینی، روح‌الله، ج۱، ص۵۵۷، شرح چهل حدیث، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۸۵هـ ش، سی و ششم.
  50. جاثیه/سوره۴۵، آیه۳.
  51. جاثیه/سوره۴۵، آیه۴.
  52. ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۱، ص۶۳۹.
  53. خوانساری، جمال الدین، ج‌۵، ص۴۶۶، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ ش، ج‌۵، ص ۴۶۶.
  54. جوادی آملی، عبدالله، ج۱، ص۳۵۳، مراحل اخلاق در قرآن کریم (تفسیر موضوعی قرآن کریم)، قم، مرکز نشر اسراء اول، ۱۳۷۷.
  55. الحیاة با ترجمه احمد آرام،ج‌۱، ص، ۱۲۸.
  56. حرّانی، حسن بن شعبه، ج۱، ص۱۸۲، تحف العقول، ترجمه بهراد جعفری، ‌ تهران‌، اسلامیه، ‌ اول، ‌۱۳۸۰ ش‌.
  57. ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۱، ص۶۳۵.
  58. شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، ج‌۶، ص۱۹۲.
  59. الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۱۸۸.
  60. سید رضی، نهج البلاغة، ج۱، ص۴۰۵، محمد دشتی‌، قم‌، مشهور، ۱۳۷۹ ش‌، اول‌.
  61. صابری یزدی، علی رضا/ انصاری محلاتی‌، ج۱، ص۴۵۸، محمد رضار، الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری‌، قم‌، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی‌، دوم‌، ۱۳۷۵ ش‌.
  62. حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۰۷، سید هدایت الله مسترحمی، ‌ تهران‌، مصطفوی، ‌ سوم، ‌۱۳۴۹ ش.
  63. حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج‌۲، ص۱۰۷، سید هدایت الله مسترحمی، ‌ تهران‌، مصطفوی، ‌ سوم، ‌۱۳۴۹ ش.
  64. الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۱۶۵.
  65. الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۱۶۹.
  66. الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۱۶۹.
  67. حسن بن ابی الحسن دیلمی، ارشاد القلوب، ج‌۲، ص۱۰۳، سید هدایت الله مسترحمی، ‌ تهران‌، مصطفوی، ‌ سوم، ‌۱۳۴۹ ش.
  68. ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۱، ص۶۳۷.
  69. علامه مجلسی، بحار الانوار- ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، ج‌۱، ص۱۴۲، سید ابو الحسن موسوی همدانی، ‌ تهران‌، کتابخانه مسجد ولی عصر، اول.
  70. علامه مجلسی، بحار الانوار- ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸، ج‌۱، ص۱۴۲، سید ابو الحسن موسوی همدانی، ‌ تهران‌، کتابخانه مسجد ولی عصر، اول.
  71. الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۱۶۵.
  72. صابری یزدی، علی رضا/ انصاری محلاتی‌، ج۱، ص۶۸۶، محمد رضار، الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری‌، قم‌، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی‌، دوم‌، ۱۳۷۵ ش‌.
  73. شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، ج‌۵، ص۳۴۲.
  74. خرمشاهی، بهاء الدین – انصاری، ‌ مسعود، پیام پیامبر،ص۶۹۷، تهران‌، منفرد، اول‌، ۱۳۷۶ ش‌ص ۶۹۷
  75. الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۴۹۳.
  76. الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۱۶۹.
  77. الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج‌۱، ص۷۶.
  78. سید رضی، نهج البلاغة، ج۱، ص۶۴۵، محمد دشتی‌، قم‌، مشهور، ۱۳۷۹ ش‌، اول‌.