سکوت

از ویکی خیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۵:۴۵ توسط Wikikhair (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

خاموش بودن و سخن نگفتن سکوت گویند. از احکام آن در فقه در بابهاى صلات، صوم، امر به معروف، تجارت ، قرض ، نکاح ، لعان و قضاء و نیز در اصول فقه سخن گفته‏اند.

بعد فقهى

حکم تکلیفى

سکوت در صورت عدم وجود مرجّح براى سخن گفتن، مستحب ، و در روایات بدان ترغیب شده است. در حدیثی از امام صادق علیه السّلام آمده است: «بنده مؤمن تا زمانى که ساکت است، نیکوکار نوشته مى‏شود، و چون لب به سخن گشاید، نیکوکار یا گنهکار نوشته مى‏شود» [۱] و نیز به نقل از آن حضرت آمده است «سکوت، گنج فراوان و زینت شخص بردبار و پوشش فرد نادان است» [۲]

احکام سکوت

لیکن به لحاظ عروض حالاتى، موضوع احکام ی دیگر قرار گرفته که بدانها اشاره مى‏شود.

سکوت در نماز

سکوت کردن و گوش فرا دادنِ (انصات ) مأموم هنگام قرائت امام بنابر قول مشهور مستحب است. [۳] برخى آن را واجب دانسته‏اند. [۴]

سکوت در نماز برای شنیدن سخن

در نماز و اثنای قرائت یا ذکر، سکوت کردن براى شنیدن سخن گوینده‏اى مکروه است. [۵]

نماز جماعت اخفاتی

در نماز جماعتِ اخفاتی، مانند نماز ظهر هنگام اشتغال امام به قرائت ، بر مأموم گفتن تسبیح مستحب و سکوت کردن مکروه مى‏باشد. [۶]

سکوت بین حمد و سوره و اتمام سوره

در نماز بین حمد و سوره و نیز پس از اتمام سوره، سکوت کردن به مقدار اندک (اندازه یک نفس کشیدن) مستحب است. [۷] [۸] [۹]

هنگام ایراد خطبه

در وجوب ترک سخن و خاموش بودن هنگام ایراد خطبه‌های نماز جمعه و گوش فرادادن به خطبه‌ها، اختلاف مى‏باشد. [۱۰] [۱۱] قول به وجوب به مشهور نسبت داده شده است. [۱۲]

سکوت در خطبه نماز عیدین

لیکن سکوت و استماع ، هنگام ایراد خطبه‌های نماز عید فطر ونماز قربان ، مستحب است. [۱۳]

هنگام قرائت قرآن

سکوت کردن و گوش دادن به آیات قرآن کریم هنگام تلاوت قاری، مستحب است. [۱۴] [۱۵]

روزه سکوت

روزه سکوت (صوم الصمت)؛ بدین گونه که روزه دار، سکوت را جزءنیت روزه قرار دهد، حرام است. [۱۶]

سکوت و رضا

سکوت دلالت بر رضایت ندارد، مگر آنکه قراین و شواهدی بر رضایت سکوت کننده وجود داشته باشد. بنابر این، در مواردى همچون اجازه عقد فضولی سکوت دلالت بر اجازه نمى‏کند؛ زیرا اعم از رضایت است؛ [۱۷] [۱۸] [۱۹]

سکوت دختر باکره در ازدواج

لیکن در خصوص دختر باکره مشهور سکوت وى را در برابر پیشنهاد ازدواج، نشانه رضایت و اذن او به تلقى کرده و آن را کافى دانسته‏اند. [۲۰] [۲۱]

در برابر بدعتها

سکوت عالمان در برابر بدعتها جز در موارد تقیه حرام و مقابله با آن، بر ایشان واجب است. [۲۲]

سکوت دو طرف دعوا

هر گاه مدّعى و مدّعى‏ علیه در دادگاه سکوت اختیار کنند، بر قاضى مستحب است از آنان یا از مدّعى از ایشان بخواهد سخن بگویند و اگر گمان کند سکوت آنان به جهت ابهت و مقام او است، به فردى دیگر دستور مى‏دهد که آن را به آنان ابلاغ کند. [۲۳]

سکوت مدعی علیه

سکوت مدعی‌ علیه در برابر مدعی اگر به جهت عذر باشد، مانند آنکه لال یا وحشت زده باشد، قاضی به اقتضای حال، اقدام به رفع عذر مى‏کند؛ اما اگر بدون عذر باشد، قاضى او را به پاسخگویى ترغیب مى‏نماید. در صورت استمرار سکوت، در چگونگى برخورد قاضى با وى اختلاف است که آیا او را تا زمان پاسخگویى بازداشت مى‏کند، یا اینکه از باب امر به معروف با رعایت تدریج تا حدّ زدن بر او سخت مى‏گیرد، یا اینکه قاضى او را به بازگرداندن قسم به مدّعى ، تهدید مى‏کند و به وى مى‏گوید: پاسخ بده وگرنه تو را خوددارى کننده از قسم شمرده، آن را به مدعى بر مى‏گردانم، و در صورت مقاومت مدّعى‏ علیه و استمرار سکوت وى، تهدید خود را عملى و پس از سوگند خوردن مدّعى، به نفع او حکم مى‏کند، و یا اینکه پس از سخت‏گیرى بر مدّعى‏ علیه و اصرار وى بر سکوت، قاضى او را تهدید مى‏کند. [۲۴] [۲۵]

دیگر احکام

احکام دیگری هم بر سکوت بار می شود.

سکوت زوج در برابر ادعای زوجه

هرگاه زوجه مدّعى شود شوهرش او را قذفِ موجب لعان کرده و زوج سکوت کند، در اینکه ملزم به پاسخگویى مى‏شود و در صورت خوددارى زندانی مى‏گردد تا پاسخ دهد، یا زوجه مى‏تواند پس از سکوت زوج و قبل از پاسخگویى وى، علیه او بینه اقامه کند، اختلاف است. [۲۶]

سکوت شوهر هنگام زاییدن همسرش و نفی فرزند

آیا شوهرى که هنگام زاییدن همسرش سکوت اختیار کرده و نوزاد را از خود نفى نکرده، پس از آن مى‏تواند او را از خود نفى کند؟ مسئله اختلافى است. برخى، انکار پس از سکوت را نافذ ندانسته‏اند، مگر آنکه تأخیر در انکار در حدّ متعارف و از روى عذر باشد، همچون مراجعه به حاکم و مانند آن. برخى دیگر سکوت زوج را اقرار ندانسته و تا زمان عدم اقرار، حق انکار را براى او محفوظ دانسته‏اند. [۲۷] [۲۸] قول نخست منسوب به مشهور است. [۲۹]

خواست طلب با سکوت

کسى که از دیگرى طلب دارد و او از پرداخت آن امتناع مى‏ورزد، مستحب است به جاى اصرار و سخن گفتن با بدهکار، نزد او برود و بدون آنکه سخنى بگوید مدتى طولانى بنشیند. [۳۰]

بعد اصولى‏

سکوت در مقام بیان

سکوت شارع در مقام بیان حکم نسبت به خصوصیات و قیود محتمل در آن، نوعى ظهور و اطلاق به شمار مى‏رود که براى نفى خصوصیات، مى‏توان بدان استناد کرد؛ از این رو، گفته‏اند: سکوت در مقام بیان دلیل حصر (حصر مقصود در آنچه بیان شده) است. البته این ظهور در صورتى قابل استناد است که معارض با دلیل لفظی دیگرى نباشد. از سکوت در مقام بیان به اطلاق سکوتی یا اطلاق مقامی تعبیر کرده‏اند. [۳۱] [۳۲] [۳۳]

منبع

فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۵۰۰-۵۰۴.

پانویس

  1. وسائل الشیعة ج۱۲، ص۱۸۴.
  2. وسائل الشیعة ج۱۲، ص۱۸۵.
  3. مستمسک العروة ج۷، ص۲۵۳-۲۵۴.
  4. المقنعة، ص۱۶۴.
  5. العروة الوثقی‌ ج۳، ص۳۸.
  6. جواهر الکلام ج۱۳، ص۱۸۳.
  7. الحدائق الناضرة ج۸، ص۱۹۰.
  8. جواهر الکلام ج۹، ص۴۲۱.
  9. منهاج الصالحین (خویی) ج۱، ص۱۶۸.
  10. کشف اللثام ج۴، ص۲۶۰-۲۶۲.
  11. مفتاح الکرامة ج۵، ص۱۱۱۳-۱۱۱۹.
  12. الحدائق الناضرة ج۱۰، ص۹۶.
  13. جواهر الکلام ج۱۱، ص۳۹۷.
  14. کنز العرفان ج۱، ص۱۹۵-۱۹۶.
  15. کشف الغطاء ج۳، ص۴۶۴.
  16. جواهر الکلام ج۱۷، ص۱۲۵.
  17. الروضة البهیة ج۳، ص۲۳۴.
  18. جواهر الکلام ج۲۲، ص۲۹۳.
  19. جواهر الکلام ج۲۳، ص۱۶.
  20. جواهر الکلام ج۲۹، ص۲۰۳-۲۰۴.
  21. مستمسک العروة ج۱۴، ص۴۷۹-۴۸۰.
  22. تحریر الوسیلة ج۱، ص۴۷۳.
  23. جواهر الکلام ج۴۰، ص۱۴۴-۱۴۵.
  24. جواهر الکلام ج۴۰، ص۲۰۷-۲۱۱.
  25. مهذب الأحکام ج۲۷، ص۱۰۶-۱۰۷.
  26. جواهر الکلام ج۳۴، ص۷۲.
  27. قواعد الأحکام ج۳، ص۱۸۴.
  28. الروضة البهیة ج۶، ص۱۸۶.
  29. جواهر الکلام ج۳۴، ص۱۷-۱۸.
  30. وسائل الشیعة ج۱۸، ص۳۴۸-۳۴۹.
  31. تقریرات آیة اللَّه المجدد الشیرازی ج۲، ص۳۳۸.
  32. حقائق الأصول ج۱، ص۱۷۶.
  33. دراسات فى علم الأصول ج۱، ص۸۷.