قناعت

از ویکی خیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۹ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۰۷:۴۹ توسط Wikikhair (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

قناعت از ماده قنع گرفته شده است.و به معنای اکتفا کردن به اندک و ضد اسراف کاری است

معنای لغوی قناعت

از نظر لغوی: به معنای اکتفا کردن به اندک از آنچه مورد نیاز انسان است. [۱] به معنای زیاد دیگری نیز آمده است: راضی شدن به اندازه نیاز بسنده کردن و صرف کردن. زیاده طلبی نداشتن در خرج و صرف مال و هر چیزی اندازه نگه داشتن و.... و همچنین به معانی صرفه جویی – روحیه بی نیازیحرص و طمع نداشتن و ضد اسراف کاری می باشد.

معنای اصطلاحی قناعت

در اصطلاح شرعی: صفتی است که با تکرار و تمرین در انسان بصورت ملکه ای درمی آید که باعث خشنودی و راضی شدن به چیز کم و نگه داشتن نفس از زاده خواهی می شود. شرع مقدس حد و حدود هر چیزی را در مصرف شخص معین کرده است. باید توجه داشت که بیشتر از آن حدی که معین شده و بیشتر از حد لزوم صرف و خرج نشود. به بیان دیگر می توان گفت: قناعت: رضایت به کم و حسن تدبیر معاش است بدون دوست داشتن زیاده از حد زندگانی و اعتدال و میانه روی نیز می باشد.

نتایج قناعت

قناعت در آیات و روایات به معانی و تعابیر بسیار جالب اشاره شده است از جمله:

حیاة طیبه

« مَن عمل صالحاً من ذکرٍ او اُنثی و هو مومنَ فلنحییَّهُ حیاهً طیبه. [۲] هر مرد و زن با ایمانی که کار نیکی انجام دهد او را زندگی پاکیزه خواهیم بخشید. از حضرت علی علیه السلام پرسیدند که منظور خداوند از حیاه طیبه چیست فرمودند: هی القناعهِ.

هدایت

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: خوشا بحال آنکه با اسلام هدایت شود و معیشت او به حد کفاف باشد و قناعت کند. [۳]

رضایت خداوند

امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر که به معاش اندک خدا راضی گردد خدا هم به عمل اندک او راضی شود. [۴] امام رضا علیه السلام فرموده اند: کسیکه جز به روزی زیاد قناعت نکند، جز عمل بسیار او را بس نباشد و هر که روزی اندک کفایتش کند عمل اندک هم کافیش باشد. [۵]

موجب عزت انسان

همان طور که حضرت علی علیه السلام می فرمایند: عزّت و سربلندی نتیجه قناعت است. [۶] پس میوه قناعت عزت و آبرو برای انسان است.

سبکی حساب در روز قیامت

حضرت علی علیه السلام فرموده است: اِقنَع بِما اوتیتَهُ َحِفَّ علیکَ الحساب . [۷] به آنچه داده شدی قناعت ورز تا حساب روز قیامت بر تو سبک و آسان گردد.

بی نیازی از مردم

رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: هر که خواهد بی نیازترین مردم باشد باید به آنچه در دست خداست اعتمادش بیشتر از آنچه در دست دیگرانست بوده باشد. [۸] از امام صادق علیه السلام نقل است که فرموده اند: مردی از اصحاب پیغمبر علیه السلام حال زندگیش سخت شد. همسرش گفت: ای کاش خدمت پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم می رفتی و از او چیزی می خواستی. مرد خدمت پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم آمد و چون حضرت او را دید فرمود: هر که از ما سوال کند به او عطا می کنیم و هر که بی نیازی جوید خدایش بی نیاز می کند. مرد با خود گفت: مقصودش جز من نیست پس بسوی همسرش آمد و به او خبر داد. زن گفت رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم هم بشر است و از حال تو خبر ندارد، او را از حال خودت آگاه کن، مرد خدمتش آمد و چون حضرت او را دید فرمود: هر که از ما سوال کند به او عطا می کنیم و هر که بی نیازی جوید خدایش بی نیاز می کند. تا سه بار آن مرد چنین کرد. سپس رفت و کلنگی عاریه کرد و به جانب کوهستان رفت. از بالای کوه مقداری هیزم جمع آوری کرد و آورد و به نیم چارک آرد فروخت و آن را به خانه برد. فردا هم رفت و هیزم بیشتری آورد و فروخت و همواره کار می کرد و اندوخته می نمود تا اینکه خودش کلنگی خرید. باز هم کار کرد تا دو شتر و غلامی خرید و ثروتمند بی نیاز گشت. [۹] حضرت علی علیه السلام می فرمایند: القناعهُ راسِ الغِنی. [۱۰] قناعت راس بی نیازی و ثروت است.

ثروت بی پایان

حضرت علی علیه السلام فرموده اند: هیچ گنجی غنی تر از قناعت نیست. [۱۱]

واژگان مرتبط با قناعت

واژه هایی هم معنا و هم مفهوم با قناعت ذکر کرده اند که عبارتند از کفاف ، اقتصاد ، اقتصار ، زهد . قناعت با موضوعاتی از جمله رزق ، تلاش، حرص و طمع و تقدیر و سرنوشت نیز ارتباط دارد.

معنی کفاف

کفاف از ریشه کف به معنی آنچه حاجت آدمی را برمی آورد و مانع درخواست و تمنای از غیر می گردد. به زبان ساده تر می توان گفت به معنی کفایت کردن یا کافی بودن است. حضرت علی علیه السلام فرموده اند: خوشا بحال کسی که به یاد معاد و بازگشت باشد برای روز حساب کار کند و در زندگی به اندازه کفایت قناعت کند و از خدا راضی باشد. [۱۲] امام صادق علیه السلام می فرمایند: خدایا ! به محمد و آل محمد و دوستانش پاکدامنی و به اندازه کفایت روز مرحمت فرما و به دشمنان آنها مال و فرزند بده. [۱۳]

معنی اقتصاد

اقتصاد از ریشه قصد گرفته شده به چندین معنی آمده است از جمله: میانجی شدن. میانه رو بودن، به اعتدال خرج کردن و... رسول خدا فرموده اند: ما عالَ مَنِ اقتَصَد . [۱۴] هرکسی میانه روی کند محتاج نشود. اقتصاد داشتن مایه اعتدال ، بی نیازی ، تنگدشت نشدن، مانع فقر و مایه نجات می شود.

معنی اقتصار

اقتصار از ریشه لغوی قصر است به معنای کوتاه و کم. به فلان چیز اکتفا و بسنده کرد. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: کلُّ مُقتَصِرِ علیه کاف . [۱۵] چیزی که به آن می توان اداره کرد زندگانی را بس است. حضرت مولاامیرالمومنین در وصیتی به پسر گرامیشان می فرمایند: والاقتصار علی ما فرضه الله علیک اکتفا کردن به آنچه خدا به تو واجب گردانیده است.

معنی زهد

زهد : مصدرالزهاده است. به معنی به اندازه کفایتت بگیر یا بردار. ممکن است کسی در عمل به ناچار مسائل و مشکلات مالی و اقتصادی قناعت پیشه باشد ولی در اصل قلب او راضی نباشد چنین فردی قناعت عملی در زندگی ندارد. اگر از دنیا روی گردان بود و به آن وابسته نبود قلبش نیز راضی و خشنود و قانع باشد زاهد است. زهد مانند سدّی است یا نیرویی است در جلوی هوسها و خواهشهای افراط طلبانه نفس که مزاحم سیر تکاملی انسان به سوی کمال است می ایستد. زهد همانند قناعت است ازاین جهت که به انگیزه رسیدن به کمالات بالاتر از کمالات دنیوی است. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: کسی که غم گذشته نخورد و از آینده خوشحال نشود هر دو جانب زهد را در اختیار گرفته است. [۱۶] (کنایه از اینکه حقیقت زهد ترک تمام وابستگی های گذشته و آینده است)

نتیجه زهد

پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمودند: مَن زَهِدَ فی الدنیا هانت علیه المصائب . [۱۷] کسی که در دنیا زاهد باشد گرفتاریها برایش آسان شود. دل کندن از این دلبستگی های دنیا و دل بستن به جهان آخرت موجب رستگاری انسان می شود بنا به فرموده حضرت علی علیه السلام: خوشا آنانی که دل از این جهان کندند و به آن جهان بستند. [۱۸]

روزی

دین مبین اسلام فرد را برای بدست آوردن رزق و روزی خود ترغیب به تلاش و سعی می کنند. از طرفی فرموده است خداوند روزی همه مخلوقات را بر عهده دارد و روزی همه جنبندگان را خداوند می رساند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: فرزندانتان را از ترس گرسنگی نکشید ما روزی آنها و شما را می دهیم. [۱۹] خداوند متعال فرموده است: به راستی خداوند تنها روزی دهنده صاحب قوت و قدرت است. [۲۰] حضرت علی علیه السلام می فرمایند: روزی شما را خداوند ضمانت کرده است و شما مامور به عمل هستید. [۲۱]

حرص

شرع مقدس از طرف دیگر مردم را همان طور که تشویق به سعی و تلاش می کند از طرف دیگر می فرماید که جلوی حرص و از را باید بگیرند و تلاش در روزی شما را به فزون طلبی نکشاند. باید به آنچه که شرع دستور داده از راه حلال به دست آورد و قانع و راضی باشد و طمع نکندو زیادی اموال خود را خمس و زکات و انفاق و... بدهد.

منظور از ضمانت روزی از طرف خدا

و کسی نمی تواند بگوید چون خداوند روزی من را مقدر کرده و برایم می فرستد پس من تلاش نکنم. نه این طور نیست تضمین روزی بدان معنی نیست که هر کس در خانه اش بنشیند تا روزی او را به درخانه اش بیاورند یا از اسمان برای او مائده نازل می کنند. بلکه مقصود این است که در عالم طبیعت، منابع تامین کننده روزی جانداران پیش بینی شده است. همان طوری که خداوند روزی نوزادی که به دنیا می آید در پستان مادر قرار داده است. و دیگر اینکه اگر کسی بگوید روزی من بیشتر ازاین نمی شود و سرنوشت و تقدیر من این است پس تلاش من چه فایده ای دارد ؟ در جواب می گوییم انسان باید تلاش خود را انجام دهد و خداوند به اندازه تلاش او به او روزی می دهد و بیشتر از آن حدی که خداوند تکلیف کرده از او نمی خواهد. چنانچه که در قرآن فرموده است: و وأن لیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ماسَعی. [۲۲] برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست.

فرق بین فقر و قناعت

همان طور که می دانید فقیر بودن با قناعت داشتن فرق می کند. ممکن است فردی باشد و دارای بهره ها و برخوردار از متاع دنیا باشد در عین حال قناعت پیش هاست. حساب دخل و خرج خود را دارد و به تعبیر دیگر حسن تدبیر در معاش دارد ولی فردی هست که محروم است از چیزهایی که مورد احتیاج او است. اگر احتیاج بطور اعم باشد و مختص به مال نباشد. همانا انسانها و موجودات در پیشگاه خداوند فقیر و محتاج هستند. غنی مطلق خداوند است و بس ! اوست که افاده وجود می کند به موجودات و مخلوقات خود. اگر احتیاج تنها به مال اختصاص بدهیم همه مردم فقیر نیستند بلکه نسبت به آن مالی که نیاز دارند فقیر هستند ولی اگر فراتر از مال بگیریم همه محتاج یکدیگر هستند و به دلیل احتیاج و نیازی که دارند انسانها در کنار هم زندگی می کنند.

نتیجه حرص

دل بستگی و وابستگی انسان به متاع دنیا از آفات و خطرهای بزرگ تکامل انسان و رسیدن به قرب الی الله است. مال، ثروت ، مقام ، فرزند، ماشین و.. از وابستگی های انسان و متاع دنیایی محسوب می شوند. کسی که دلبسته شد دچار حرص ، طمع و آز می شود و تمام تلاش خود را در این زمینه صرف می کند و از به کمال رسیدن خود بسوی حق تعالی باز می ماند.

طرق قانع بودن

لذا دین مبین اسلام رهنمودهایی و سفارشهایی در این زمینه برای انسان دارد که باید آنها را بشناسد و در راه عمل به آن کوشش کند.

زهد

یکی از آن راهها همان زهد و دل بریدن از دنیا بود.

تاثیر پذیری از اولیای الهی

راه دیگر تاثیر پذیری الگوهایی موفق و همیشه زنده تاریخ که در قرآن فراوان نمونه هایی از انها بیان شده است. از جمله رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم حضرت ختمی مرتب، حضرت علی ، ائمه هدی علیهما السلام. سایر پیامبران و انبیاء و اولیای خداوند همه و همه نمونه های عملی در زندگی هستند که با سرمشق گرفتن از زندگانی و روش ساده زیستی آنها می توانیم به جایگاه رفیع انسانی برسیم. مثلارسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم در اوج قناعت، فداکاری ، گذشت و.. بودید. اگر پول و ثروت و مقام برای انسان شهرت و شخصت و بزرگی می آورد چرا پیامبر اسلام که در نهایت ساده زیستی و قناعت بودند نامدار و دارای شخصیت عظیم انسانی به عنوان الگوی همیشه تاریخ بشر هستند ؟! یا حضرت علی علیه السلام که به مردمان نان و گوشت می خوراند و خودش از نان جو و نمک استفاده می کرد. با این حال همیشه در همه زمانها و عصرها نام ایشان به عنوان اول مرد تاریخ برده می شود. در حالی که ایشان نه ثروت داشتند و نه کاخهای بزرگ و گرانقیمت و حتی بیشتر ازیک دست لباس نداشتند. چگونه نام ایشان از ۱۴۰۰ سال پیش تاکنون مانند خورشیدی می درخشد و مریدان و پیروانی در تمامی دنیا دارند. همین طور ائمه معصومین علیهم السلام نیز با ساده زیستی و قناعت و اعتدال در زندگی اسوه و الگو برای همه انسانها در هر زمان هستند.

توجه به آبرو و عزت نفس

رهنمود بعدی که سفارش شده است. حفظ آبروی خویش و نگه داشتن عزّت نفس است. بدترین وضع آن است که داشتن حرص و طمع و زیاده خواهی انسان را وادارکند که آبرویش را از دست بدهد. همین طور پا روی عزت نفس خود بگذارد. چرا که طلب و خواستن پل ذلت است مانند پلی است که از آبرو و شخصیت و عزت نفس خود می گذرد. مگر پول و مقام چقدر مقدس است که انسان عزّت نفس خود را با آن معامله می کند ؟! مگر دنیا چه اندازه ارزش دارد که انسان اعتبار و ابرو و شرف خود را از دست بدهد ؟! زیاده خواهی انسان را به نابودی و تباهی می کشاند. به تدریج در این راه که وارد شود دیگر غرق در آن می شود و بیرون آمدن از آن سخت تر می شود مانند باتلاق است که اگر وارد آن شوی در آن فرو می روی و هر چه دست و پا بزنی بیشتر در آن فرو می روی و غرق می شوی. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: خویشتن را از هر چه که پست باشد بالاتر بدان و پرهیز کن هر چند تو را به خواسته ها و آرزوهایت برساند چرا که تو هرگز از آنچه از خویش می دهی چیزی عوض نخواهی یافت. [۲۳]

خصوصیات افراد قانع

در احادیث و روایات از افراد قانع به عنوان سپاسگزارترین مردم یاد شده است و نشانه های دیگری نیز عنوان شده است از جمله: آزادگی ، مردانگی و همت بلند. افرادی که قناع هستند دارای همت بلند هستند. حضرت علی علیه السلام فرمودند: قانع ترین مردم باش تا شکرگزارترین آنان باشی. [۲۴] حضرت علی علیه السلام فرموده اند: زندگی با قناعت نشانه همت بلند است. [۲۵]

علائم قانع نبودن

ذلت و خواری ،نگرانی و تشویش خاطر،چشم طمع داشتن به مال دیگران،عدم امنیت در معیشت ،احساس حقارت . کسی که به آنچه خداوند به او داده راضی نباشد خواه ناخواه دست نیاز به سوی دیگران دراز می کند که باعث باعث ذلت و خواری او می شود. انسان حریص و طمعکار همیشه نگران است و خاطر ناراحت دارد. نگران سرنوشت مال و ثروتش است نگران وضعیت و مقام و منصب خود است لذا همیشه پریشان خاطر است. فردی که حرص و طمع دارد همیشه احساس نا امنی در معیشت و زندگی می کند. فکر می کند باید هر چه بیشتر بدست آورم برای روز مبادا. در حالی که غافل از این است که خداوند روزی همه را تضمین کرده است. مورد بعدی این است که احساس حقارت می کند. اگر ساده زیست باشد و به دور از تجملات و چزهای پرخرج و به درد نخور و دکوری باشد فکر می کند تحقیر شده و چیزی از شخصیت و کلاسش کم شده است. ولی در اصل دین مبین اسلام چنین روشی پسندیده نیست. انسان حریص مریض است و باید آن را درمان کرد یا خودش برای درمان بیماریش که بسیار خطرناک نیز هست تلاش کند.

روش درمان حرص و طمع

یکی از راههای درمان اعتماد کردن به قدرت و رزاقیت خداوند است که ثمره چنین اعتمادی در سلامت و عافیت بودن است هم از نظر فکری و روحی و هم روانی . راههایی که در کتب اخلاقی و آیات و روایات برای درمان حرص و طمع گفته شده است. از جمله راه علمی است.

راه علمی

باید به عاقبت ثروتمندان و مردمان مال اندوز فرومایه بنگرد که در صفات چهارپایان دست و پا می زنند. مثل چهارپایان حریص شکم و شهوت و.. هستند.عاقبت عبرت آموز قارون را همه می دانند. دیگر اینکه به شرافت و عزت انسانی و نفسانی و آزادگی از قید و بند های دست و پاگیر دنیا که در قناعت نهفته است بیندیشد. به رزّاق بودن خداونداعتقاد و ایمان داشته باشد و بیشتر از حد خود تجاوز نکند.

راه عملی

درراه تحصیل معاش اعتدال و میانه روی پیشه کند و مخارج غیر ضروری را از زندگی خود حذف کند. جلوی اسرافها و تبذیرها را بگیرد و با این عمل بیماری مزمن و خطرناک حرص مبارزه کند تا به پیروزی برسد. خودش عمل کننده به دستورات دینی باشد و همین طور مشوّق خانواده خود و الگو باشد و آنان را به این روش ساده زندگی کردن در عین حال برخوردار بودن امکانات مورد لزوم عادت دهد. و چشم طمع به مال دیگران نداشته باشد و به بالا دست خود نگاه نکند. اگر به بالاتراز خودش بنگرد گرفتار طمع می شود و شیطان در این موقع او را متوجه دنیا و متاع دنیا می کند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: هرگز چشم خود را به نعمت های مادی که به گروههایی از مردم داده ایم میفکن که اینها شکوفه های زندکی دنیا است و برای آن است که آنان را با این بیازماییم و روزی پروردگارت پایدار است. [۲۶] حضرت علی علیه السلام فرموده اند: قناعت بهترین عامل برای سامان دادن به نفس و اصلاح آن است. [۲۷]

اهمیت قناعت در اسلام

قناعت در فرهنگ غنی اسلام یکی از شاخصهای بالندگی و آفرینندگی و خلاقّیت و عزّت است که ممکن است در فرد یا یک ملت تحقق طابد. هر کس می تواند با توجه به شرایط و وضعیتی که در آن قرار دارد طبق این اصل الهی رفتار کند. و به اقتصاد جامعه کمک کند. حضرت علی علیه السلام سفارشات زیادی به کارگزاران و فرمانداران خود نسبت به پرهیز از اسراف و تبذیر دارند و آنان را ملزم به صرفه جویی و صحیح مصرف کردن بیت المال می کند. می فرمایند: نوک قلمها را باریک و فاصله سطرها را کم کنید و از زیاده روی در هزینه نمودن بیت المال بپرهیزید زیرا که اموال مسلمانان نباید متحمل ضرر شود. [۲۸] و نیز فرموده اند: کفی بِالقَناعَهِ مُلکاً و بِحُسنِ الخلقِ نعیما. [۲۹] پادشاهی در قناعت است و حسن خلق برای انسان کفایت می کند.

آثار قناعت

قناعت دارای آثار فردی و اجتماعی می باشد که به اقتصار برمی شماریم.

آثار فردی

سلامت دردین ، اصلاح نفس، راضی بودن به رضای خدا ، عزت و سربلندی، بی نیازی ، زندگی پاک، آسایش و آسودگی . کسی که قناعت دارد دینش و ایمانش از رذایل اخلاقی و آفات و خطرات بیماریهایی همچون حرص ، طمع ، آز، افزون خواهی، پایمال کردن حق دیگران و... در امان می ماند. کسی که قناعت پیشه است می تواند نفس خود را اصلاح کند و چه چیزی بالاتر از این که نفس سالم باشد. و به آنچه که خداوند به او داده است خشنود و راضی باشد چرا که در مقابل خداوند نیز به عمل کم او هم خشنود و راضی می شود و عزت و سربلندی در بین مردم بدست می آورد. احساس بی نیازی نسبت به مردم می کند. می تواند زندگی پاک داشه باشد به از راه حلال و مشروع روزی خود را بدست آورد. و آسودگی خاطر دارد دیگر دقدقه حفظ پول، خانه و ثروت را ندارد که بعد از مرگ او چه خواهد شد یا در اثر معامله ای آن را از دست بدهد.

آثار اجتماعی

(عدالت اجتماعی ، جامعه معتدل ) اگر در افراد جامعه ای فرهنگ غنی قناعت رواج داشته شود به مدینه فاضله ای که مدّ نظر اسلام است می رسند. دیگر حق محرومان ، مستضعفین و بقیه مردم ضایع نخواهد شد. در سایه چنین فرهنگی با جامعه معتدل و میانه رو دست پیدا می کنیم. همه به حق و حقوق فردی راضی هستند و دیگر ولع و طمع آنها را در دام خود اسیر نمی کند که باعث ناامنی در جامعه یا رکود اقتصادی ویا مشکلات فراوان دیگر شوند. چرا که هدف از زندگی اجتماعی رعایت حقوق دیگران و عمل کردن به وظایف اجتماعی است که با عمل کردن به دستورات دین انسان ساز اسلام می توانیم به سرمنزل مقصود برسیم.

منبع

دانشنامه موضوعی قرآن.

پانویس

  1. مفردات راغب، کتاب قاف، ص۴۱۳.
  2. نحل/سوره۱۶، آیه۹۷.
  3. نهج الفصاحه. شماره ۱۹۸۰
  4. اصول کافی. ج۳. ص۲۰۷. حدیث ۳ .
  5. اصول کافی ج ۳. ص ۲۰۷. حدیث ۵ .
  6. میزان الحکمه. ج۸. ح ۱۶۸۶۰ .
  7. میزان الحکمه. ج۸. ص ۲۸۳ - ۲۸۲.
  8. اصول کافی.ج۳. ص ۲۰۹. حدیث ۸ .
  9. اصول کافی.ج۳. ص ۲۰۸. حدیث ۷ .
  10. میزان الحکمه ص ۲۸۱ - ۲۰۸ .
  11. جلوه های حکمت. اصغر ناظم زاده. ص ۴۴۷ .
  12. نهج البلاغه فیض الاسلام حکمت ۴۱ .
  13. اصول کافی. ج۳. باب کفاف. حدیث ۳ .
  14. نهج الفصاحه. ص۵۳۸. حدیث ۲۶۰۱ .
  15. الحدیث. گفتار حکیمانه. مرتضی تنکابنی. ص ۴۴۰ .
  16. جلوه های حکمت. اصغر ناظم زاده. ص ۲۷۹ .
  17. نهج الفصاحه. ص۲۸۱. شماره ۱۷ .
  18. جلوه های حکمت. اصغر ناظم زاده. ص ۲۷۹ .
  19. اسراء/سوره۱۷،آیه۳۱.
  20. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۸.
  21. نهج البلاغه. صبح صالحی. خطبه ۱۱۴ .
  22. نجم/سوره۵۳، آیه۳۹.
  23. نهج البلاغه فیض الاسلام نامه ۳۱. ص ۹۲۹ .
  24. ارشاد القلوب. جزء اول. ص ۱۱۸ .
  25. میزان الحکمه. ج۲. ح ۱۶۸۶۳
  26. طه/سوره۲۰، آیه۱۳۱.
  27. میزان الحکمه. ج۸. ح ۱۶۸۶۱ .
  28. بحارالانوار. ج۴۱. ص ۱۰۵.
  29. نهج البلاغه فیض الاسلام. حکمت ۲۲۰.