آموزش نیکوکاری وعمل خیّری

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو
اصلی

نعمت الله موسی پور : عضو هیأت علمی دانشگاه فزهنگیان

به نام آنکه فرصت داد ما را

تعاملات چهارگانه شخص با خود، خلق، خلقت و خداوند پوششی مناسب برای گستره تعامل انسانی در هستی هستند. در این تعاملات، انگیزه های متعددی ممکن است موجب عمل شخص باشد که سبب نتیجه ای مثبت یا منفی شود.

آنچه در همه انواع تعامل به عنوان معیار اصلی برای نشان دادن تعامل مثبت است، رعایت اصل پرهیز از منفعت جویی شخصی است. یعنی وقتی شاهد «عمل ارزشمند و اخلاقی هستیم که تحت این اصل انجام شده باشد. این موضوع در ارتباط با خداوند با بیان بسیار لطیف امام علی (ع) قابل درک است که فرمود:

إلهي! ما عبدک خَوفا من نارك ولا طمعا في جنتيك، بل وجدتک آهلا للعبادة فدک .

خدایا! تو را پرستش نکردم به طمع بهشتت و نه از ترس جهنمت؛ بلکه تو را چون شایسته نیایش و پرستش دیدم پرستش کردم. همین منطق در ارتباط با خلقت، خلقو حتی خود امکان پیگیری دارد .

وقتی با چنین منطقی به ایجاد تعاملات چهارگانه وارد می شویم، به حوزه ای از فعالیت های بشری نظر کرده ایم که آن را «نیکوکاری » یا «خیره نامیده اند.

نیکوکاری، عملی انسانی است که ارزش آن به دستاوردهای بعدی آن نیست؛ بلکه به ارزش ذاتی خود عمل است. امر خير، ماهیتا دارای زیبایی است. عملی ارزشمند است. کاری خداپسندانه و خلق پسند است.

این عمل انسانی، عملی فراتر از میل یا منفعت خود است. شخصی که به آن روی می آورد، از خود گذشته است و به دیگری توجه دارد. در عمل خیر، شاهد تقدم دیگری بر خویش هستیم. این عمل ارزشمند اجتماعی، آرمانی است که بسیاری به آن دل بسته اند که هر گاه چنین فرصتی برایشان حاصل شود، شکر خدای بجای می آورند.

ایرانیان در طول تاریخ حیات اجتماعی خود همواره به عمل خیر پرداخته اند. نیکوکاری نه یک سفارش که یک ویژگی در فرهنگ ایرانیان بوده و هست.

می توان باور به خیر را، اصلی ترین باور در میان باورهای فرهنگی مردم ایران و عنصری از عناصر هویتی آنان معرفی کرد. چرا چنین است؟ بررسی و تحلیل تاریخی نشان می دهد که چنین باوری در ایران امروز با تمام سابقه تاریخی آن، به طور جدی و گسترده با آموزه های دینی اسلام آمیخته است .

همه مسلمانان باور دارند که فقط با توسل به قرآن می توانند هدایت شوند و خیربه عنوان عملی انسانی، یکی از پایه های سه گانه «تقوا» محسوب می شود که جز به آن شخص از هدایت قرآن » بهره نمی برد.

ذلك الكتاب لا ريب فيه هدى للمتقين؛ الذين يؤمنون بالغيب ويقيمون الطلاة ومما رزقناهم ينفقون (سوره بقره آیات ۲ و ۳). انفاق از آنچه رزق شده، لازمه تقوی است؛ همان تقوایی که زمینه هدایت را فراهم می کند.

انفاق در عرف عمومی معادل نیکوکاری است. بدین معنا که از رزق» باید انفاق کرد. پس برای دینداران هستی اتفاق، یک حکم الهی است و در آن تردیدی نیست؛ اما مساله اساسی چگونگی اتفاق » است.

این محل اصلی بحث و اختلاف نظر است، هم در موضوع آن و هم در روش آن. در تشریح این اختلاف نظر بر سر «روش» نیکوکاری ، محل اصلی تفاوت آراء مفهوم نیکوکاری است.

این که نیکوکاری را با چه تعریفی در نظر بگیریم، مربوط به منظری است که به آن نگاه می کنیم. مناظر نگاه به خیر را می توان در دو شکل کلی معرفی کرد: معنای محدود یا مضيق و معنای وسیع یا موسع»، این که رزق را به معنای «مضيق » بکار گیریم یا «موسع منجر به دو رویکرد اساسی در عرصه عمل نیکوکارانه می شود.

رویکرد اول، معنایی از رزق را دنبال می کند که معادل «مال» است.

مال به همه دارایی مادی شخص اطلاق می شود. این رویکرد با این معنای از رزق ، شخص را به پرداخت» دعوت می کند و آن هم پرداخت بدون توقع دریافت مقابل.

رویکرد دوم، معنایی از رزق را مبنای کار قرار می دهد که معادل «موجودیت و شخص است. موجودیت شخص به همه وجود او اطلاق می شود. این رویکرد با این معنای از رزق، شخص را به «خدمت» دعوت می کند و آن هم خدمتی به خود، به خلق، به خلقت و به خدا، باتمام وجود و امری همواره و همه جا ممکن. این معنای نیکوکاری، آن را عملی همه موضوعی، همه مکانی و همه زمانی معرفی می کند که البته همگانی خواهد بود.

به همین ترتیب در رویکرد اول، گستره نیکوکاری به دیگری محدود است؛ در حالی که در رویکرد دوم، گستره نیکوکاری علاوه بر خلق، خود، خلقت و خالق را هم در بر دارد. ممکن است سئوال شود که چنین عمل ارزشمندی، آیاامر نهاده در فطرت آدمیان است یا امری است اکتسابی . از محیط اجتماعی و با تربیت انسان ها در پیونداست؟ اگر نیکوکاری را امری ذاتی قلمداد کنیم، می توانیم چنین بپنداریم که همه آدمیان با آن آمیخته اند و هر کس که قادر است به آن می شتابد! این دری از درهای بهشت خداوند است که شخص می تواند آن را به دست خود بگشاید و کلید آن در وجودش به امانت است.

پس چه حاجت به آموزش؟ در این نوع نگاه، عمل نیکوکارانه به نیروی درونی برپاست. نیازی به برانگیختن و البته آگاهی از بیرون نیست. اما آیا تاريخ حيات بشر نشانه های کافی از چنین نهادهای در نهاد بشر دارد؟ واقعیات تاریخی بیش از آنکه آشکار کنند چنین طبیعتی در انسان ها وجود دارد، نشان می دهند که چنین موضوعی با آموزش و اکتساب آمیخته است.

وقتی کسانی برای آن آموزش دیده اند، بدان عمل روی آورده اند و البته دیگران را از آن بهره مند ساخته اند. این آموزه برآمده از حیات تاریخی بشر، سبب می شود تا به یکی دیگر از وظایف نظام آموزشی عنایت شود«آموزش نیکوکاری و خیری».

اقامة خير همانند ده ها عمل دیگر انسانی نیازمند آموزش ابناء بشر است. نظام آموزشی یک کشور، به تدارک فرصت هایی اقدام می کند تا فرزندان آن جامعه در آنها به تجربه بپردازند و برای عمل به آنها آماده شوند.

آیا در شرایط امروزجهان و ایران، می توان نیکوکاریه را جزو موضوعات مهمی قلمداد کرد که نظام آموزشی باید برای آنها فرصت تجربه فراهم کند؟ آیا در میان موضوعاتی که ارزش ورود به عرصه نظام آموزش رسمی را دارند، آن قدر موضوعات مهم یافت می شود که جایی برای نیکوکاری نباشد؟ اصولا نیکوکاری جزو موضوعات مهم و ارزشمندی است که در میان موضوعات نظام آموزشی قرار می گیرد و در برنامه آموزشی بسیاری از کشورها قرار گرفته است و ایرانیان هم بدان عنایتی داشته اند.

حال با این باور پرسش این است که در این موضوع، نظام آموزشی ایران از زمان شکل گیری آموزش نوین تاکنون، مخصوصا در دوره حیات جمهوری اسلامی چه کرده است؟ در میان اسناد مهم نظام جمهوری اسلامی، سند چشم انداز 1404 (مصوب ۱۳۸۲) دارای ارزش فراوان است.

در این سند به موضوعاتی اشاره شده و شخص ایرانی مدنظر در افق این چشم انداز را دارای چنین ویژگی هایی دانسته است: «فعال، مسئولیت پذیر، ایثارگر، مؤمن، رضایت مند، برخوردار از وجدان کاری، انضباطی روحیه تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن»..

در سیاست های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش (۱۳۹۲) به طور آشکار به معرفی موضوعاتی اقدام نشده است که بتوان به آن برای پیگیری آموزش نیکوکاری ارجاع داد.

اما در برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران » (۱۳۹۱) در ذیل «شایستگی های پایه به وضوح از شایستگی های اخلاقی یاد شده و شخص دارای اخلاق مد نظر به این شرح معرفی شده است:

«متعهد به ارزش های اخلاقي از جمله: صدق، صبر، احسان و رأفت، حسن خلق، حیا، شجاعت، خویشتن داري، قدرشناسی، رضا، عدالت، قناعت، نوع دوستی و تکریم والدين و معلم در شئون و مناسبات فردی و اجتماعی.

این زمینه های مطرح در اسناد کلان، نیازمند عنایت کارگزاران نظام آموزشی در سطح عملیاتی است. در سطح عملیاتی نظام آموزشی، سه گروه عمده دارای نقش منحصر به فرد هستند: مولفان کتاب های درسی، مدیران مدارس و معلمان .

مولفان به تولید فرصت های رسمی و مستقیم مربوط به نیکوکاری اقدام می کنند، مدیران زمینه های لازم را برای اجرایی شدن فرصت های رسمی فراهم می آورند و معلمان هستند که فرصت های تدارک شده رسمی را با آموزش و عمل خود به شاگردان انتقال می دهند و عواطف و انگیزه عمل را در آنان تحریک می کنند.

این گروه اخیر، یعنی معلمان، بیش از همه گروه های دیگر دارای نقش اثرگذار در دل وجان شاگردان هستند. گرچه معلمان بزرگترین گروهی را تشکیل می دهند که به توسعه و تعالی نیکوکاری در جامعه مشغول اند و البته در این مسیر دارای توفیقات فراوانی بوده اند، اما لازم است مدیران و معلمان از حمایت های سازمانی و دانشی برخوردار شوند، گرچه تدارک حمایت های سازمانی از اختیارات وزارت آموزش و پرورش و تامین حمایت های دانشی از قابلیت های دانشگاه ها و پژوهشگاه ها و حوزه های علمیه است؛ اما نقش خیریه ها و جهت گیری آن ها در تعیین مصادیق نیکوکاری نیز درخور توجه است.

آیا شاگردانی که در مدرسه ای خیرساز تحصیل میکنند نسبت به همتایان خود که در مدرسه ای غیر آن مشغول به تحصیل هستند، از حیث فهم عمل نیکوکارانه با تجارب متفاوتی مواجه هستند و در عمل تفاوتی دارند؟ آیا زمان آن نیست که آموزش نیکوکاری هم در فهرست کارهای خیر قرار گیرد و نیکوکاران عزیز به آن نیز به ديده لطف نظر کنند؟ « آموزش نیکوکاری به واقع تامین شرایط استمرار این عمل ارزشمند و در عین حال مورد نیاز حیات اجتماعی است. سرمایه گذاری در این موضوع، درختی را در جامعه می نشانند که « پرثمرا خواهد بود و «بازتولید آن به واسطه خودش به بار خواهد نشست.