امر خیر، فرهنگ عمومی، روح قوانین

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

گفت و گو با دکتر حسن بنیانیان دبیر کمیته فرهنگ و امور خیر اولین همایش ملی خیر ماندگار

اصلی

هر چند در جامعه ما به دلیل آموزه‌های دینی و فرهنگ غنی ایرانی با وضعیت مناسبی در فرهنگ نیکوکاری مواجه هستیم اما متأسفانه در ساختارها و اصول و قوانین ضعف‌های متعددی مشاهده می‌شود.

از یک‌سو لازم است راهکارهای ایجاد و ترویج فرهنگ نیکوکاری در بین نسل جدید ترویج داده شود و از سوی دیگر لازم است تا نگاه مادی به امر خیر مرتفع شود و تمامی مصادیق نیکوکاری همچون انفاق، قرض‌الحسنه، تعاون و همیاری، شاد نمودن دیگران، صله‌رحم، نیکی به پدر و مادر، اصلاح ذات‌البین، مهمان‌نوازی و هدیه دادن در جامعه ترویج داده شوند. البته حوزه امر خیر در مباحث فرهنگی دارای آثار، آفات و موانع متعددی همچون انحراف فکری، خودمحوری، علاقه به مال، ترس از آینده و یا انفاق ریایی است که هرکدام جای بحث دارد.

به همین بهانه با دکتر حسن بنیانیان؛ رییس کمیسیون فرهنگی-اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیر کمیته فرهنگ و امور خیر نخستین همایش ملی خیرماندگار به گفتگو پرداختیم.

تأثیر فرهنگ عمومی بر امر خیر چیست؟ چرا این امر باید موردمطالعه علمی قرار گیرد؟

وقتی کلمه فرهنگ عمومی گفته می‌شود یعنی نظامی از اعتقادات، ارزش‌ها، الگوهای رفتاری، نمادهایی که در زندگی روزمره مردم مداخله می‌کنند و این مداخله در تمامی عرصه‌های تصمیم‌گیری‌ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و .... همچون انتخابات، خرید یک محصول و طرح دعوا در قوه قضاییه خود را نشان می‌هد.

ما نباید فرهنگ را به شعائر دینی یا برگزاری فعالیت‌های فرهنگی هنری محدود کنیم فعالیت‌هایی مانند نمایشگاه کتاب، جشنواره فیلم و موارد دیگری از این دست، این موارد ابزارهای فرهنگی است. حالا این تعریف از فرهنگ چه تأثیری در امر خیر دارد؟ به میزانی که در ما احساس با جمع زندگی کردن کاهش و فردگرایی افزایش پیدا کند طبیعتاً امر خیر نیز کاهش پیدا می‌کند، همان میزان که باورهای دینی ما از عرصه اقتصاد خارج شده و جای آن را کسب پول و درآمد بگیرد، طبیعتاً امر خیر نیز کاهش پیدا می‌کند.

در وجود ما انسان‌ها مجموعه نیازهایی وجود دارد، بخشی مادی و مشترک با حیوانات است، بخش دیگر مربوط به انسان بودن ماست مثل نیاز به پرستش خالق، نیاز به خلق، دیدن زیبایی و نیاز به خدمت به دیگران. اگر فرهنگ ما به این سمت برود که روابط جامعه حول محور پاسخ‌گویی به نیازهای حیوانی متمرکز شود طبیعتاً امر خیر که یک نوع ازخودگذشتگی، لذت معنوی بردن و توسعه روح انسانی است، فراموش می‌شود.

بنابراین اگر بخواهیم ظرفیت موجود امر خیر را گسترش و توسعه بدهیم یکی از راهکارها، توسعه فرهنگ انسانی و دینی است.

اما اینکه چرا این امر باید مورد مطالعه علمی قرار بگیرد، باید گفت هر پدیده اجتماعی باید مورد مطالعه قرار بگیرد تا تحولاتش رصد شود. باید ببینیم آیا در جامعه به اندازه کافی کار خیر انجام می‌شود یا نه؟، اگر به اندازه کافی کار خیر انجام می‌شود آیا توزیع این فعالیت‌های خیر متناسب با نیازهای جامعه است یا اینکه دارای آسیب‌های فرهنگی است؟ مثلاً در بعضی کارهای خیر افراط می‌شود و در برخی از جاها خلأهایی وجود دارد که نیاز است در آن بخش‌ها کار خیر بیشتری صورت بگیرد. مثلاً اینکه شما بیایید در آموزش و پرورش به واسطه کار خیر، فقط مدرسه بسازید اما حواستان نباشد که کارایی مدرسه ساختمان فیزیکی به اضافه معلم با انگیزه و باسواد است. بنابراین نکته مهم دیگر آن است که هر کار خیری می‌تواند اثربخشی و بهره‌وری بالاتری پیدا کند. یعنی شما با مطالعه به این جمع‌بندی می‌رسید که در یک منطقه لازم است یک بیمارستان بسازید. خوب برای این کار اولین سؤال این است که در این بیمارستان باید چند تخت بسازید؟ و چه تخصص‌هایی را در آن بگذارید؟ چگونه مدیریتش کنید که بیشترین بازدهی را داشته باشد؟ کار، اصلش خیر است، اما خیر می‌تواند با مطالعات علمی چند برابر آثار و برکات داشته باشد.

پس ببینید لایه به لایه نیازمند مطالعه هستیم، از ابتدا در عرصه شناخت مسئله ازاین‌جهت که کار خیر چه تحولی پیدا می‌کند تا اینکه در چه عرصه‌هایی زیاده‌روی می‌کنیم و در چه عرصه‌هایی دچار کاستی هستیم.

تأثیر امر خیر و نیکوکاری بر فرهنگ عمومی چیست؟

در هنگام انجام کار خیر، یک نوع سالم سازی و توسعه روحیه شخصیت فرد خَیّر نهفته است. زمانی که پدر یک خانواده ای بخشی از اموالش را صرف ساخت یک مدرسه می‌کرد، هم خودش احساس می کرد که جامعه از او توقع بیشتری به عنوان یک انسان خَیّر دارد؛ هم فرزندان و اقوام و آشنایان به او افتخار می-کردند و آن‌ها هم به تدریج به یک آدم خَیّر تبدیل می‌شدند. چرا این اتفاق می افتاد؟ یکی از دلایل اصلی آن بیدار شدن فطرت خدمت به دیگران است که در وجود آدمی قرار دارد، و آدم می فهمد که غیر از لذّت‌های دنیایی، لذت های دیگری هم خداوند برای انسان ها آفریده است. حالا این لذت فطری که در انسان ها به وجود آمد با بقیه نیاز های فطری آدم پیوند می خورد.

مثلاً شما در کار خیری مدرسه ساختید، روزی بحث کمک به بیمارستان می شود حس می‌کنید که منطقی است که اینجا من هم کمکی کنم و در این حوزه وارد می‌شوید، تا کار به‌جایی می‌رسد که امکانات مالی شما اجازه نمی‌دهد به پیشنهاد جدید کمک کنید اما این لذتی که در وجود شما هست موجب می‌شود به دوستان پولدارتان تماس بگیرید و آن ها را دعوت کنید به کار خیر و سعی کنید آن‌ها را متقاعد کنید در این مسیر گام بگذارند.

پس ببینید کار خیر هم از فرهنگ عمومی متولد می شود و وقتی متولد شد خودش کمک می کند که زمینه‌های کار خیر جدید آماده شود. خداوند در طبیعت موجودات را خیر آفریده است یعنی، یک درخت در جنگل برگ‌هایش پایین می آید؛ کیفیت زمین را بهتر می کند و کنار آن درختی دیگر رشد می‌کند و همین‌طور جنگل درست می‌شود. کار خیر هم‌چنین بستری دارد. به‌طور مثال من افراد زیادی را دیده‌ام که وقتی برای اولین بار یک مدرسه می ساختند به جای اینکه ما از آن ها تشکر کنیم آن ها از ما تشکر می کردند. و وقتی از آن‌ها توضیح می خواستیم که چرا از ما تشکر می کنید، می گویند: «نمی دانید چه دنیای زیبایی را شما برای ما باز کردید».

چگونه افراد را به کار خیر دعوت و تشویق کنیم؟

طبیعتاً ما اگر بخواهیم افراد را به کار خیر تشویق کنیم، هم در کلیّت این بحث باید مطالعه کنیم هم باید روی موردها کار کنیم. به‌طور مثال فرد خیّری که 54 مدرسه ساخت، روز اول با سه کلاس در یک مدرسه کارش را شروع کرد، روزی که می خواستیم این سه کلاس را بهره برداری کنم، او را به مدرسه دعوت کردم، شما صد دختر بچه را تصور کنید که یک شاخه گل دستشان بگیرند و در راهرو بایستند و این آدم خَیّر از آنجا عبور کند و این‌ها شعار دهند، این فضا انقلابی در وجود این آدم ایجاد کرد به‌طوری‌که او نیت کرد 72 مدرسه به نیت شهدای کربلا بسازد، اما عمر او اجازه نداد بیش از 54 مدرسه بسازد.

او می‌گفت من در زندگی همه نوع لذت را تجربه کردم، وضع مالیم هم خوب بوده، حدود 15 سال هم آلمان زندگی کردم، ولی فضایی که شما برای من باز کردید، این چیز دیگری است؛ می‌گفت شما فضای بهشت را برای من باز کردید. من بهشتم را در این دنیا تجربه کردم.

ببینید این موارد باید مورد مطالعه قرار بگیرد قبل از اینکه از خیّرین دنیا بروند، این که موج کار خیر چه در خودشان، در همسرشان، فرزندانشان و دوستانشان چه تأثیری گذاشته است. می‌توان نتایج این مطالعات را در قالب کتاب، رمان و یا فیلم باز تولید کرد.

به نظر شما می‌توان موج و تأثیری که کار خیر بر زندگی فردی آدم دارد را مکتوب کرد؟

بله، ببینید خاطراتی که ما از جبهه و جنگ نوشتیم تجربه خوبی است. اگر یک نویسنده توانمند باشد طوری این را پردازش می کند که هم کشش داشته باشد و هم گاهی در درونش یک قصه خلق می کند و آن کار خیر را توضیح می دهند. ببینید طبیعت کار هنر این است که حوادث اصلی را می گیرد و تبدیل می کند به یک قصه که بخشی از قهرمانان قصه وجود خارجی ندارند. این را در ذهن خود خلق می کند، برای اینکه آن پیام را برساند. کار هنرمند همین است.

چرا امور خیر در صحنه سیاست‌گذاری فرهنگی مغفول مانده است؟

به صورت مطلق مغفول نمانده است یعنی شما نقشه مهندس فرهنگی را که باز کنید، در مورد توسعه امر خیر و توسعه وقف و این موارد مطالب زیادی نوشته شده است. اما این که چرا به عنوان یک کار معنوی مورد عنایت خاص قرار نمی گیرد؟ دلایل مختلفی دارد، شما از کودکی با موضوع خیر به‌گونه‌ای ناقص آشنا می‌شوید، شما صندوق صدقات را می‌بینید در خانه گذاشته می‌شود، مقداری پول خرد درون آن ریخته می‌شود و بعد در تلویزیون نشان می‌دهند که این پول کوچک جمع شد و مشکلات فرد یا خانواده‌ای حل شد، خوب این ناقص است.

مطلب دیگری که در مغفول ماندن این قضیه تأثیر دارد منابع طبیعی کشور است، ما می‌گوییم از نظر داشتن منابع نفت و گاز در دنیا اول هستیم، خوب مردم هم می‌گویند نفت‌ را بفروشید بدهید به مردم تا بخورند. این مورد هم یکی از دلایل کم توجهی مسئولان به امر خیر است. یعنی یک پشتوانه روانی پیدا می کنند که ما ملت فقیری نیستیم و لزومی ندارد که بر روی این موضوعات کار کنیم.

مسئله بعدی شکل‌گیری دولت بزرگ است. وقتی ساختارهای دولتی همه جا هستند مردم هم می‌گویند خیلی خوب، دولت که همه جا هست، کمک می‌کند. بهزیستی، اوقاف، کمیته امداد و ... خوب این‌ها کار خیر می‌کنند که نتیجه آن می شود مغفول ماندن این موضوع در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی.

رابطه متقابل دولت، خیریه، خَیّرین و نیکوکاری چگونه است؟ هر کدام چه نقشی دارند؟

در حال حاضر دولت ها به واسطه مواردی که عرض کردم به واسطه گستردگی فعالیت‌ها و مشغله مدیران ارشد، از مشکلات جامعه غافل می‌شوند، از طرفی تکیه بیش‌ازحدی که به خزانه نفتی شکل گرفته، آن‌طور که شایسته است نه‌تنها در مرحله ی سیاست‌گذاری بلکه در حوزه عمل هم وزراء و مدیران ارشد، جریان خیر را حوزه کاری خود به عنوان یک مسئله، مورد مطالعه قرار نمی‌دهند. مثلاً کار خیر در حوزه کشاورزی چه معنایی دارد و چگونه می شود آن را توسعه داد؟

ببینید در گذشته که ما پول نفت نداشتیم بسیاری از جاده‌ها را افراد خَیّر می ساختند، بسیاری از پل ها را افراد خَیّر می ساختند. ولی وقتی دولت مدرن و پول نفت آمد، اصلاً این راه‌سازی و پل‌سازی از طرف مردم، فراموش شد و وظیفه مطلق دولت شد که راه بسازد. همین‌طور حوزه بیمارستان‌سازی و مدرسه‌سازی.

به نظر می‌رسد آن عوامل بازدارنده با توجه به عناصر دولت نقش خودش را ایفا می‌کند و نمی‌گذارد آن طور که شایسته است فرهنگ نیکوکاری که ما در تاریخ داشته‌ایم، متناسب با نیاز زمان و جامعه توسعه و گسترش کمی و کیفی پیدا کند. اینکه می‌گویم توسعه پیدا کند این نیست که همانند گذشته کار خیر را در راه‌سازی و مدرسه‌سازی خلاصه کنیم، نه، امروز شرایط طوری شده که اگر یک زمین بازی هم در دل مجتمع مسکونی ساخته شود، گاهی آثار و برکات آن کمتر از مسجد نیست.

ما باید ببینیم چه خلأهایی در جامعه امروزی داریم آن‌ها را مرتفع کنیم. البته نباید این‌گونه فکر کنیم که به کار یک خَیّر عادت کنیم و 30 سال همان‌گونه ادامه دهیم باید نوآوری و خلاقیت و افزایش اثربخشی و بهره وری را ملاک قرار دهیم. بعضی وقت‌ها حواسمان جمع رفع نیازهای مادی طرف است ولی نیازهای معنوی، روحی و عاطفی را نادیده می گیریم. پولی را هم که ما می‌دهیم از بین می رود و بعضی وقت ها اختلاف در زندگی آن آدم ایجاد می شود. بعضی وقت ها نیاز به یک خیریه داریم که حواسش جلب نیازهای معنوی است و کاری به نیاز مادی آن خانواده ندارد.

نقش خَیّرین در گسترش فرهنگ نیکوکاری چیست؟

ببینید باید در خَیّرین روحیه ی تبلیغ ایجاد کرد، بعضی از آن‌ها به دلیل آنکه نمی‌خواهند اجر کارشان از بین برود نقش تبلیغی خودشان را فراموش می کنند. ما باید از خیرین بخواهیم تحولاتی که این کار خیر در زندگی آن‌ها ایجاد کرده است را بگویند.

به‌طور مثال یک فرد روشن‌دل حاصل عمر خود را در یک روستا به یک مدرسه تبدیل کرده بود. وقتی مدرسه افتتاح شد، چون نمی‌توانست بچه‌ها را ببیند دوست داشت که دستش را بر سر بچه ها بکشد. در روز افتتاح چون بچه ها قدشان بلند و کوتاه بود، بنده خدا دستش به سر آن ها نمی‌رسید و بچه ها می رفتند و دست او را می بوسیدند. ما از این صحنه فیلم گرفتیم و به هر آدم نیکوکاری نشان می‌دادیم بغضش می-ترکید و می‌گفت من برای مدرسه‌سازی آماده‌ام. ظاهرش یک تصویر ساده بود ولی رابطه عمیق انسان ها را با هم نشان می‌داد.

نقش و جایگاه شورای انقلاب فرهنگی در توسعه فرهنگ خیر و نیکوکاری چیست؟

شورای انقلاب فرهنگی، شورای سیاست‌گذاری برای توسعه فرهنگ است، که یکی از زیرشاخه‌های مهم فرهنگ ایجاد احساس ضرورت کار خیر در زندگی مردم است. البته باید بگویم که یکی از حوزه‌های که حق آن ادا نشده همین کار خیر است. اما در حال حاضر مشکل در سیاست‌گذاری ما نیست، مشکل در مرحله اجراست. ما حتی اگر امروز هم در شورای انقلاب فرهنگی یک سند سیاستی محکم برای توسعه امر خیر داشته باشیم، اما اراده لازم در وزارت‌خانه‌ها و دولت‌ها برای اجرا نباشد، مثل این است که ما آن سند را هم نداریم. متأسفانه اراده اجرای مطالعه امر خیر و استفاده از این ظرفیت‌ها با موانع فرهنگی همچون وابستگی به نفت، تمرکزگرایی و عدم فرصت برای ارتباط با متن مردم در کار خیر فراموش شده است.

به نظرتان الزامات فرهنگی شعار هر ایرانی یک نیکوکاری چیست؟

هر ایرانی یک نیکوکار شعاری بالقوه است؛ بالفعل کردن آن طبیعتاً بر بستر بهبود عمومی فرهنگ جامعه محقق می‌شود. لذا اگر مجموعه کارکردهای دستگاه‌های فرهنگی همچون آموزش وپرورش، رسانه ملی، دانشگاه ها و روحانیت در کنار درس، کارکردهای فرهنگی دستگاه های غیرفرهنگی، همگی عرصه مداخله خود را در فرهنگ بشناسند و امر خیر و امر نیکوکاری را به عنوان شاخص برجسته یک مسلمان مد نظر قرار بدهند و راهکارهایی را شناسایی و اجرایی کنند، این شعار تحقق پیدا می کند. به‌طور مثال برای این که بچه ها را با فرهنگ نیکوکاری آشنا کنیم، باید از مثال‌هایی استفاده کنیم که برای او قابل‌فهم باشد مثلاً به داداش کوچکت کمک کن، یا چگونه می‌توانی به مادرت کمک کنی؟ این که ما می‌گوییم ساختار را اصلاح کنیم، کافی نیست؛ هم باید روی فرد کار کنیم، هم ساختار را اصلاح کنیم و هم روش‌ها را اصلاح کنیم تا بذر صفتی که مدنظر ما است، کاشته شود، رشد کند، میوه بدهد و میوه آن هم پاداش روحی و روانی بگیرد تا نهادینه شود. به‌طورکلی برای تحقق این شعار ابتدا باید تعریف ما از کار خیر گسترش پیدا کند، مصادیق مختلف آن را پیدا کنیم، در کنار آن باید به فکر تغییر ساختارها، روش ها و تقویت روحیه اجتماعی بودن آدم ها هم باشیم.