تغییر بنیادین در نظام اشتغال

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو
اصلی


مفهوم‌ کارآفرینی‌ تحت‌الشعاع‌ مسائل‌ جامعه‌ قرار گرفته‌ و از حد یک‌ شعار فراتر نرفته‌ و به‌ صحنه‌های‌ کسب‌وکار و سازمان‌ هنوز وارد نشده‌ است ما در کشورهای توسعه یافته شاهد این هستیم که مفهوم‌ کارآفرینی‌ در سطوح‌ اقتصادی‌ به گونه‌ای تعریف می‌شود که جوانان‌ می‌توانند خود را به‌ یک‌ قهرمان‌ تجاری‌ تبدیل‌ کنند اما در کشور ما کارآفرینی‌ بیشتر و البته اشتباهاً‌ به‌ مفهوم ایجاد شغل‌ و تولید ثروت به‌ کار برده‌ می‌شود. البته بحث به همین جا ختم نمی‌شود و امروزه مفاهیم جدیدی همچون کارآفرینی اجتماعی نیز در سطح جامعه مطرح می‌شود و گاها بعضی از بنگاه‌های اقتصادی خود را داعیه دار این مبحث می‌دانند.

به همین منظور و برای مشخص شدن مفاهیم کارآفرینی، کارآفرینی اجتماعی و نقش کارآفرینی اجتماعی در توسعه سرمایه‌های اجتماعی با دکتر روح‌الله حمیدی مطلق؛ مدیر گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی پژوهشکده سیاست‌گذاری دانشگاه شریف به گفتگو نشستیم.

دکتر حمیدی مطلق فارغ التحصیل حوزه سیاست‌گذاری و علاقمند به فعالیت در بخش سیاست‌گذاری مرز بین اقتصاد و اجتماع و اهمیت این موضوع را در شکل گیری و تاسیس گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی پژوهشکده سیاست‌گذاری دانشگاه شریف موثر می‌داند.

محتویات

1.به عنوان سوال نخست بفرمایید ایده اولیه شکل گیری گروه نوآوری و کسب و کار اجتماعی پژوهشکده سیاست‌گذاری دانشگاه شریف چیست و چه فعالیت‌های را دنبال می‌کند؟

وقتی بحث از مرز بین اجتماع و اقتصاد می‌شود یعنی هر فعالیت اقتصادی یک ما با ازای اجتماعی و هر نهاد اجتماعی یک ما به ازای اقتصادی دارد. در گذشته ما فکر می‌کردیم که هر مسیری که اقتصاد در آن پیش برود اجتماع نیز از آن پیروی کرده و بهره‌مند می‌شود؛ پس ما اقتصاد را رها می‌کردیم و به این امید بودیم که میوه‌های اقتصاد را در حوزه اجتماع همچون امنیت، رفاه، عدالت و ... بچینیم.

اما با افزایش تجربه بشر و به ویژه در زمان جنگ جهانی دوم بشر به این نتیجه می‌رسد که لزوما حوزه اقتصاد و اجتماع با یک دیگر رابطه خوبی ندارند، مثلا شما می‌توانید رشد اقتصادی بالا داشته باشید اما از نظر اجتماعی با سطح وسیعی از تبعات اجتماعی مواجه باشید که منجر به ناپایداری اقتصادی شود. بنابراین بین حوزه اجتماع و اقتصاد نیازمند نهادهایی هستیم که نقش آنها تعیین کننده نحوه تاثیر حوزه اقتصاد بر اجتماع است.

بین این نهادها که غالبا وظیفه میانجی گری بین این دو حوزه را بر عهده دارند، برخی مفاهیم جدید تولید شده است مثل کارآفرینی اجتماعی، نوآوری اجتماعی، کسب و کار اجتماعی، بنگاه اجتماعی، بانک اجتماعی، فایننس اجتماعی.

تعریف و انجام کارهای علمی، توسعه‌ای و اجرایی بر روی این مفاهیم جدید ایده شکل گیری این مرکز بوده است.

اما در خصوص این که در این پژوهشگاه چه فعالیت‌های انجام می‌شود، ما در این مرکز یک هدف مشترک را دنبال می‌کنیم و آن این است که سعی می‌کنیم محور توسعه‌ای و اجرایی را به محور آکادمیک و به محور سیاست و سیاست‌گذاری متصل کنیم. ما در این سه حوزه شاهد نوعی انفصال هستیم یعنی نه آدم اجرایی حرف آدم سیاسی را متوجه می‌شود، به نوعی می‌توان گفت نه فعالان یک حوزه حرف‌های حوزه دیگر را متوجه می‌شوند و نه درک متقابلی از یک دیگر دارند و نه با یک دیگر کار می‌کنند. ما تلاش می‌کنیم در این مرکز انسان‌های را پرورش دهیم که بتوانند با هر سه زبان سیاسی، آکادمی و اجرایی ارتباط برقرار کند و بستری را برای درک بهتر فعالان این سه حوزه از یک دیگر فراهم کند.

2.در مورد دستاوردهای گروه تاکنون توضیح بفرمایید؟

تولید مسائل اجتماعی مثل یک سیل است و حل مسائل اجتماعی همانند یک آب‌بند در مقابل جوی آب، لذا در این حوزه سرعت ما خیلی خیلی کم است. اما اگر در یک حوزه خاص صحبت کنیم مثلا حاشیه نشینی می‌بینیم که روز به روز مسئله حاشیه نشینی در سیستان و بلوچستان جدی‌تر می‌شود به طوری که تقریبا 60 درصد مردم کلاً حاشیه نشین هستند. ما هنوز نتوانسته‌ایم در کشور برای مواجه شدن با مسئله حاشیه‌نشینی موفق نبوده‌ایم اما تک ستاره‌های موفقی داشته‌ایم. کارهای خوبی انجام شده است اما هیچکدام را نتوانسته‌ایم توسعه بدهیم، به یک دیگر متصل کنیم و در جاهای دیگر اجرایی کنیم.

لذا ما در این مجموعه تلاش می‌کنیم تا از طریق ارتباط با این سه گروهی که قبلا خدمت شما عرض کردم، این مدل‌های توسعه‌ای را که می‌توان در حوزه اجتماعی مسئله را حل کنند، را توسعه دهیم و به یک‌دیگر مرتبط کنیم تا بتوانیم پاسخ‌گوی مسائل اجتماعی باشیم. لذا از دیدگاه ما همین ایجاد گفتمان و گفتمان سازی در حوزه حل نوآورانه مسائل اجتماعی خود یک دستآورد مهم است.

3.گروه همکاری نزدیکی با انجمن حامیان قرض الحسنه و کارآفرینی دارد در این مورد این همکاری و دستاوردهای آن در کارآفرینی اجتماعی توضیح بفرمایید؟

ما در حال حاضر با همکاری انجمن حامیان قرض الحسنه و کارآفرینی و یک مجموعه دیگر به طور همزمان در حال پیاده‌سازی و اجرای کردن یک مدل کارآفرینی اجتماعی هستیم، مثلا ما در شهر گلبافت که منطقه‌ای در شرقی‌ترین نقطه استان کرمان است و از مدار توسعه عقب مانده است در حال اجرای فعالیت‌های توسعه‌ای هستیم به طوری که شما اگر امروز به این منطقه بروید شاهد ایجاد بیش از دویست شغل خواهید بود، شغلی که به هیچ عنوان به منابع دولتی وابسته نبوده و حتی موجب شده که بعضی از مهاجران منطقه نیز به شهر بازگردند و در این مشاغل مشغول فعالیت شوند.

علاوه بر این در خراسان جنوبی، آذربایجان غربی و خوزستان نیز فعالیت‌های خوبی آغاز شده است که این موضوع می‌تواند به شبکه‌سازی و گفتمان‌سازی حل مسائل نوآورانه در حوزه مسائل اجتماعی منجر شود.

البته ما نباید از این مسئله غافل شویم که ما در این عرصه نیازمند توسعه نیروی انسانی هستیم ما در حوزه‌های کارآفرینی اجتماعی و نوآوری اجتماعی نیروی انسانی نداریم. برای آموزش نیروی انسانی در حوزه نوآوری اجتماعی و کار آفرینی اجتماعی نمی‌توان از روش‌های معمول آموزشی استفاده کرد، در این حوزه نیازمند یک نوع و تیپ خاصی از آموزش هستیم.

4.آنچه من از صحبت‌های شما متوجه شدم این است که بین کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی تفاوت‌های از نظر ماهیتی و اجرایی وجود دارد؟ این دو چگونه از یک دیگر تمایز پیدا می‌کنند؟

بسته به تعریفی که شما از کار آفرینی می‌کنید می‌تواند نسبت آن را با کار آفرینی اجتماعی معلوم کنید. در جامعه امروزی ما کارآفرینی را از زاویه ایجاد شغل تعریف می‌کنند یعنی ایجاد شغل برای دیگران که این تعبیر اشتباه است، به هر حال من تعریفی که استفاده می‌کنم توان تغییر است؛ کارآفرین به فردی گفته می‌شود که بتواند از امکانات موجود استفاده کرده و با بهم ریختن قواعد موجود و ایجاد قواعد جدید، فعالیتی را انجام دهد.

بنابراین تعریف تفاوت کارآفرینی و کار آفرینی اجتماعی در حوزه عملکرد آنها تعبیر می‌شود یکی به دنبال تغییر در حوزه اقتصاد و دیگری به دنبال تغییر در حوزه اجتماع.

اصلی

به طور کلی کارآفرینی یعنی تغییر روش‌های تولید ثروت و کارآفرینی اجتماعی یعنی حل یک موضوع و یا یک معظل اجتماعی با استفاده از تکنیک‌ها و روش های جدید که می‌تواند بحث ایجاد اشتغال، رفع مسئله اجتماعی مثل فقر، مثل اعتیاد و ... باشد، به طور کلی در کارآفرینی اجتماعی لزوما ما به دنبال ایجاد یک بنگاه و کسب سود و ثروت نیستیم بلکه هدف اصلی رفع مسئله اجتماعی است. به طور مثال فعالیت ما در گلبافت کرمان به دو دلیل ایجاد اشتغال برای افراد خاص و رفع بیکاری در یک منطقه خاص و دوم این که ما به دنبال ایجاد یک روش جدید برای مواجهه با مسئله بیکاری است، یک نوع کارآفرینی اجتماعی است.

5.با توجه به شرایط ایران از جهات مختلف و شرایط ویژه اشتغال، آیا کارآفرینی اجتماعی می تواند راه حلی برای اشتغال باشد؟

بهتر است این سوال این گونه مطرح شود که آیا به غیر از نگاه اجتماعی به کارآفرینی امروز می‌توان مسئله بیکاری را حل کرد؟ یعنی یک خورده سخت گیرانه‌تر من شواهد و استدلالات زیادی دارم که می‌گویم یکی از محورهای حل مسئله اشتغال در ایران کارآفرینی اجتماعی است.

دلیل ما در حوزه اقتصاد جایی که با بنگاه‌های اقتصادی با سود با سهام با بازار طرفیم این حوزه یک ظرفیتی داریم برای حل موضوع اجتماع که این ظرفیت هم مشخص است، در کشور به دلیل نبود زیر ساخت‌ها مناسب در عرصه اقتصاد و همچنین نبود نهادهای توزیع عادلانه و منصفانه شغل در کشور ایجاد شغل و اقصاد به سمت تهران است. لذا باید انگیزه فرا سوداوری وجود داشته باشد که بتوان در شهرستان‌های دوردست فعالیت‌های اقتصادی انجام داد.

بحث دوم نقش دولت در اقتصاد که به هیچ وجه قابل کتمان نیست اما حاکمیت در کشور ما دارای نواقص ساختاری است مثل همان نقایص ساختاری که بخش خصوصی و بخش اقتصاد دارد، این نواقص ساختاری موجب شده تا اشتغال و تولید را به سمت تهران و کلان شهرها سوق دهد به خاطر همین حاکمیت هم به تنهایی نمی‌تواند، لذا ما یک ضلع سومی در حوزه اشتغال داریم که آن بخش اجتماعی است، به همین دلیل باید این سه ضلعی توان و همت خود را برای اصلاح ساختار تولید اشتغال با صرف هزینه و بدون چشم داشت انجام دهد تا اشتغال و تولید در جای خود (مناطق کمتر توسعه یافته) ایجاد شود. لذا بدون توجه به نگاه کار آفرین اجتماعی ایجاد تغییرات بنیادین در نظام اشتغال کشور غیر ممکن خواهد بود.

6.با توجه به وضعیت تولید آیا کارآفرینی اجتماعی در حوزه تولید موفق خواهد بود؟

این سوال بیشتر یک سوال اقتصادی است تا مرتبط با حوزه کارآفرینی اما باید بگویم که ابتدا باید بررسی کنیم چرا در جاهایی که هم مزیت طبیعی وجود دارد هم اقلیم مناسب داریم و هم فرصت مناسب مثلا حوزه فرش چرا نمی‌توانیم موفق عمل کنیم.

مشکل اصلی در حوزه ساختارها و نهادها است، ما ساختارها و نهادهای ساخته ایم که به جای کمک به تولید موجب گران شدن تولید می‌شوند، اتفاقا بنده معتقدم یک کارآفرین اجتماعی است که بدون چشم داشت به منفعت مالی و با توجه به وجود مزیت‌های جغرافیایی، طبیعی، فرهنگی و اقلیم مناسب در یک منطقه کمتر برخوردار مثل اطراف کرمان و سیستان و بلوچستان حضور پیدا می کند و تمام تلاش خود را برای اصلاح ساختارها ایجاد نهادهای جدید انجام می‌دهد چرا که انگیزه او فراتر از کسب ثروت است، او دغدغه رفع و حل مشکل مسئله اجتماعی را دارد.

7.نقش خیریه ها در این حوزه را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا خیریه می تواند به سمت اشتغالزایی برود؟ اگر بلی کارآفرینی یا کارآفرینی اجتماعی؟

برای پاسخ دادن به این سوال ابتدا باید ببینیم نقش خیریه ها چیست؟ یک مفهوم کلی وجود دارد که نقش خیریه‌ها توزیع پول وثروت است اما از طرفی در غرب و آمریکا می‌بینیم خیریه‌ها در زمینه‌های نوآوری گام بر می‌دارند.

به نظر من یکی از مهمترین ظرف‌هایی که مفهوم کار آفرینی‌ اجتماعی در این ظرف می‌شیند ساختاری است به نام خیریه بنابراین وقتی می‌گویم کار آفرینی اجتماعی، در خصوص یک مفهوم صحبت می‌کنیم. اما خیریه چیست؟ خیریه یک ظرف است شما می‌توانید آن روح را در این کالبد بدمید بنابراین خیریه و کارآفرینی اجتماعی دو چیز متمایز از یک دیگر نیست کما این که مفهوم تعاون هم همین گونه است، حتی مفهوم کارآفرینی اجتماعی می‌تواند در کالبدی به نام بانک دمیده شود.

مثلا ممکن است در حوزه سلامت همچنان داشتن یک خیریه بهتر است اما این که بتوانیم روش‌های جمع‌آوری منابع مالیمان را از مردم تغییر دهیم آن می‌شود کارآفرینی اجتماعی.

اعداد بسیاری در حوزه گردش مالی خیریه‌ها اعلام می‌شود، اما به طور کلی می‌گویند معادل 15 تا 20 درصد بودجه بودجه عمومی کشور را خیریه ها در حوزه رفاه هزینه می‌کنند.

من فکر می‌کنم با این منابع و این پشتوانه هنوز جا دارد که کارایی و بهره‌وری خیریه‌ها بیشتر شود و شواهدی هم وجود دارد که گواه این موضوع است، غالبا افراد خیّر و خیریه‌ها با رویکرد رفع مسائل اجتماعی وارد این حوزه می‌شوند اما به دلیل آن که هنوز خوب مسئله را نشناخته اند، مسیر اشتباهی را انتخاب می‌کنند که در نتیجه آن نه تنها مسائل اجتماعی حل نمی‌شود بلکه مسائل اجتماعی گسترش پیدا می‌کند مثلا ارائه خدمات به حاشیه نشین‌های شهری خود افزودن بر مسئله حاشیه نشینی است.

لذا در این خصوص ما نیازمند بازسازی نظام خیریه‌ای هستیم.

این که خیریه‌ها می‌توانند به سمت اشتغال بروند بله می‌توانند منتها همان طور که گفتم بحث اصلی این است که چه فعالیتی و در چه کالبدی، اما در خصوص نوع کارآفرینی خیریه‌ها دقیقا باید به سمت کارآفرینی اجتماعی حرکت کنند.

8.وضعیت کارآفرینی اجتماعی را در ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا تاثیرگذار بوده است؟ آیا در حال گسترش است؟

به طور کلی کار آفرینی اجتماعی یک چیز نوپاست، خیلی زود است ارزیابی کنیم یا شواهد مطلق ارئه کنیم که تاثیر داشته یا نداشته است. نحوه تفسیر اجرا و ورود مفاهم جدید به کشورهای مختلف هم با توجه به ساختارهای نهادی و فرهنگ حاکم بر آنها متفاوت است مثلا شما چیزی که از کارآفرینی اجتماعی در ایران درک می‌کنید با هند و یا دانمارک تفاوت دارد.

ولی اگر مفهوم را کنار بگزاریم و برویم سراغ روح کارآفرینی که در گذشته هم بوده است اما با عنوانی دیگر و در آینده هم خواهد بود و تا بشر وجود دارد این موضوع هم هست، لذا اگر بخواهیم این چنین بررسی کنیم که ما در کشور توانسته‌ایم یک جثه از این مفهوم ایجاد کنیم و یا آدم‌های متخصص به حد کافی در این حوزه تربیت کنیم، جواب منفی است.

بنابراین موضوع کاملاً نوپاست و هنوز نتوانسته‌ایم به صورت جدی از ظرفیت این حوزه به اندازه کافی در حل مسائل اجتماعی استفاده نکرده‌ایم. به طور کلی در هر یک از حوزه‌های کارآفرینی اجتماعی مثلا توسعه محلی که موضوع کار خود مرکز هم هست، یا اعتیاد، فقر و ... افرادی که خوب کار کنند به شمار کمتر از انگشتان یک دست در حال فعالیت هستند.

9.مهم ترین معضلات و مشکلات پیش روی کارآفرینی اجتماعی در ایران چیست؟

ببینید بسته به اینکه این روح در چه کالبدی، در چه حوزه‌ای می‌خواهد دمیده شود معضلات و مشکلات آن هم متفاوت است، پس ما نمی‌توانیم یک نسخه واحد بپیچیم. اما به صورت خیلی خیلی کلی می‌توان مشکلات این حوزه را این گونه تقسیم بندی کرد.

1. نوپا بودن حوزه و توسعه منابع انسانی و نیروهای انسانی در این حوزه بسیار محدود است، حداقل بیست سال باید در این عرصه فعالیت کنیم تا به یک جثه از نیروهای انسانی خوب در کشور برسیم.


2. نگاه حاکمیتی به این حوزه است مثلا برای کار کردن با چند کشاورز در یک روستا باید با ده‌ها نهاد و دستگاه حکومتی هماهنگ شوید لذا حاکمیت این موضوع را نمی‌شناسد.


3. دستگاه‌های امنیتی با این موضوع آشنایی ندارند.


4. سازمان‌های بین‌المللی شناختی از مفهوم کارآفرینی اجتماعی در کشور ندارند.