دانش امر خیر
گفت و گو با دکتر نعمت الله موسی پور دبیر علمی اوبین همایش ملی خیر ماندگار
امروز از یک سو با رشد روزافزون نیازهای خیر کشور و از سوی دیگر حضور پررنگتر خیرین در عرصههای مختلف امر خیر مواجه هستیم و به همین علت بیش از هر زمان دیگری، ضرورت نظم دهی و ساماندهی به امور خیر احساس میشود.
از سوی دیگر کمبود دانشهای مرتبط و تخصصی در این حوزه موجب شده است تا ما کمتر شاهد ایجاد نظامهای هدفمند و مرتبط در این عرصه باشیم، لاکن با توجه به اهمیت برگزاری نخستین همایش علمی خیرماندگار و اهداف و رسالتهای این همایش در بعد تولید دانش با دکتر نعمت الله موسیپور؛ معاون آموزشی دانشگاه فرهنگیان و دبیر علمی نخستین همایش ملی خیرماندگار به گفتگو پرداختیم.
محتویات
- ۱ آیا خیر و خیریه یک حوزه دانشی است؟
- ۲ چرا این حوزه دانشی در بین پژوهشگران مورد غفلت قرار گرفته است؟
- ۳ چه رشتههایی و چه حوزههای دانشی با فعالیت های خیریه ارتباط دارد؟ آیا باید نگاه میان رشتهای این حوزه داشت؟
- ۴ در حالیکه فعالیت خیریه به طور روزمره در جریان است به مبانی نظری این موضوع توجهی نشده است. این امر چه آسیبهایی دارد؟
- ۵ چرا در کنار همایش به برگزاری کارگاههای آموزشی اقدام نمودهاید؟ آیا در این حوزه متولی مشخصی داریم؟
- ۶ خروجی های مشخص (نتایج) زودهنگام و بلند مدت این همایش چیست؟
- ۷ در کنار فعالیتهای خیریه سازمانی، آیا ورود علمی پژوهشگران به حوزه نیکوکاری و آموزش نسل نیکوکار مورد دغدغه است؟
- ۸ در پایان اگر نکته دیگری هست، بفرمایید.
آیا خیر و خیریه یک حوزه دانشی است؟
حوزه های دانشی که امروزه در جامعه با آنها سروکار داریم، حاصل فعالیتهایی هستند که طی قرن-های متعدد به تولید محدود دانش منجر شده و با انباشت آنها و نظم و سازمان یافتن آنها شکلی و نامی یافته و دانش مشخصی را شکل داده است. پس هر یک از آنها، دارای ریشه های نسبتاً عمیق و بلندی هستند و از سوابق طولانی برخوردارند. به عبارت دیگر، هر یک از حوزه های دانشی که پدید آمده بعضا دارای چند ده قرن سابقه تولید علم بوده اند و در مورد آنها گفتگو، تأمل و ایده پردازی شده و امروز ممکن است تنها مرز مشخص یا عنوان مشخصی را به خود اختصاص داده باشند و به عنوان یک حوزه ی علمی و یا دانشی ظهور و بروز پیدا بکنند و حوزه خیر هم همین وضعیت را دارد.
واقعیت امر این است که حوزه خیر دارای سابقه بسیار طولانی در میان ملل مختلف و همچنین در بین ایرانیان است. از این منظر حوزه دانشی خیر دارای میزانی از سرمایه ی دانشی است که ممکن است ما آن را به عنوان یک حوزه ی دانشی، البته با تسامح، قلمداد بکنیم. ممکن است گاهی اوقات به لحاظ شرایط تعاریف مربوط به حوزه های دانشی آن را یک حوزه ی دانشی مستقل قلمداد نکنیم. به یک معنا میتوان گفت حوزه مطالعات خیر در حوزه های علمی مختلف دارای سوابق و دانش باارزش و قابل استفادهای است اما به علت آنکه در حوزه های مختلف پیگیری میشده دارای انسجام موضوعی و ترکیب مناسب برای عنوان مشخص نیست؛ لاکن در همان حوزه ها دارای هویت، ارزش و مسئله بوده و مسئله های آن بررسی شدهاند.
در تحولات علم شناسی و بر اساس رویکردهایی که از دهه هفتاد قرن بیستم میلادی به بعد پدید آمده حوزه ی مطالعات خیر در دنیا به سمت داشتن هویت مستقل سوق داده شد و علوم مرتبط با امر خیر پدیدار شدهاند. در ایران نیز امید است حوزه مطالعات خیر طی یک دهه ی آینده هویت مستقل پیدا کند.
وقتی صحبت از هویت مستقل برای حوزه ی دانشی میشود یعنی آن حوزه از سه ویژگی برخوردار است:
1. جمعی از پژوهشگران و متفکران در آن حوزه شروع به تحقیق، تدوین گزارش و نظرورزی کرده اند، که این اشخاص در واقع هم می توانند به مسئله های جامعه در ارتباط با آن حوزه جواب بدهند و هم جامعه آنها را به عنوان محقق آن عرصه میشناسد و حمایت میکند.
2. یک حوزه دانشی متولیانی دارد که در قالب نهاد علمی یا انجمن اجتماعی فعالیت میکنند؛ که از آن حوزه دانشی حفاظت و به رشد و توسعه آن حوزه ی دانشی کمک میکند. این نهادها در دوره های مختلف تاریخی حیات بشر متفاوت بودهاند و امروزه این مهم بر عهده انجمنهای علمی است. ما امروز در کشور انجمن علمی مطالعات امر خیر نداریم گرچه نهادهای خیریه در جامعه فعالیت دارند و فعالیت آنها هم کاملا مؤثر و پر دامنه است اما به نظر میرسد با شکل گیری انجمن علمی مطالعات امر خیر این شرایط پدید میآید.
3. ویژگی سوم، شکل گیری رشته علمی است. در واقع شکل گیری رشته علمی تا حد زیادی میتواند به دو ویژگی دیگر هم کمک کند یعنی وجه تحقیق را به طور جدی گسترش و اجتماع محققان را سامان می دهد. به طور کلی، به وجود آمدن رشته علمی خود میتواند منجر به دادن هویت خاص به افراد و ایجاد حس تعلق بین آنها میشود و از این طریق، رشته تحصیلی منجر به ایجاد اجتماعات علمی میشود. بنابراین، به نظر می رسد ما وقتی صحبت از حوزه های دانشی می کنیم این را مفروض گرفتهایم که نیاز اجتماعی و عمل اجتماعی وجود دارد و این خود منجر به تولید میزانی از تجربه و تا حدی دانش شده است و حالا نیاز است تا برخی چیزها که همان سه زمینهی است ـ که به آن اشاره کردم ـ به آن اضافه شود.
با این وصف، باید بگویم که بر بنیاد یک عمل اجتماعی، اقدام به نظرورزی، کار پژوهشی و تولید دانش آغاز میشود و برای تقویت آن، ایجاد نهاد اجتماعی و تاسیس رشته به دنبال آن میآید. این چهار زمینه و پایه ی اصلی یک حوزهی دانشی هستند، که در بحث مطالعات امر خیر نیز چنین است. اکنون با عمل اجتماعی به طور گسترده مواجه هستیم و سه مورد دیگر در ظهور هستند و ما طی ده سال آینده شاهد شرایطی خواهیم بود که برای کسی دیگر این سؤال مطرح نخواهد شد که حتی مطالعات خیر چه زمانی شکل گرفته است؟
چرا این حوزه دانشی در بین پژوهشگران مورد غفلت قرار گرفته است؟
در واقع باید اینطور بگویم که کمتر مورد عنایت قرار قرار گرفته است؛ که البته این همان سیر تکاملی تمام دانش های بشری است. واقعیت آن است که تمام دانش های بشری بر یک عمل اجتماعی مورد نیاز جامعه بنا شده اند. ما عمل اجتماعی خیر را در جامعه داریم، مردم از آن بهره می گیرند، مشارکت می کنند و در جامعه جریان دارد. حالا که یک عمل اجتماعی در حال انجام است، عده ای از متفکران و محققان از رشته های مختلف از منظر رشته خود ممکن است علاقهمند شوند تا به بررسی یکی از ابعاد این عمل اجتماعی بپردازند. مثلا وقتی که صحبت از خیِّریه و خیر و خَیرّی در جامعه میشود احتمالا ممکن است یک اقتصاددان که در عرصه ی اقتصاد تأمل می کند با این پرسش مواجه شود که گردش مالی خیریه در یک منطقه یا یک کشور و یا کل جهان چه میزان است. وقتی با این سؤال مواجه میشود، شروع به جستجوی علمی و پردازش اطلاعات موجود میکند و از آنها یک تبیینی را بدست می آورد. که این تبیین به ساخت نظریه در ارتباط با یک موضوع خاص مثلا عملکرد اقتصادی خیریه میشود که ممکن است یک نظریه معمول در تمام رشته های مختلف شود.
فردی دیگر ممکن است در حوزه مدیریت این سؤال را بکند که مدیریت خیریه ها به چه نحو است؟ همین سؤال ممکن است برای یک جغرافیدان از حیث آمایش سرزمینی به وجود بیاید و یا جامعه شناس و همین طور رشتههای مختلف ممکن است ورود پیدا کنند. وقتی که این رشته های مختلف و پراکنده هستند، در نگاه فردی که به تمامیت خیر مینگرد این احساس پدید میآید که امر خیر مورد غفلت واقع شده است. اما اگر همین تلاش های پراکنده ی فکری را ما در کنار هم بگذاریم بعد می بینیم که حجم عظیمی از دانش وجود داشته منتهی پراکنده بوده است.
یکی از کارهایی که در هنگام شکل گیری یک حوزه دانشی رخ میدهد این است که افراد متخصص رشته های متعدد به لحاظ تعلق موضوعی خاص، دور هم جمع می شوند و اجتماع علمی چندرشتهای را پدید می آورند. مثلا فرض کنید دانشمند مدیریت، دانشمند جغرافیا، دانشمند جامعهشناسی، دانشمند روانشناسی، پژوهشگر تعلیم و تربیت، پژوهشگر مدیریت و اقتصاد و غیر به جهت آن که در حوزه امر خیر کار می کنند، با یکدیگر مرتبط شوند، گفتگوی ماهانه تشکیل و اجتماع سالانهای تشکیل بدهند. بعد میبینید که صدای آنها صدای خیلی رساتر و بلندتر و دانش آنها یک دانش عظیمتری خواهد شد. اگر ما همین مجموعه دانشی را کنار هم بگذاریم، میبینیم که خیلی هم دست خالی نیستیم و دست خالی نبودهایم. اصل موضوع بر میگردد به همین موضوع که عمل اجتماعی از ابعاد مختلفی مورد توجه قرار می گیرد. منتهی خود این موضوع که چطور ممکن است عمل اجتماعی مورد توجه محققان قرار بگیرد، سازوکار پیچیدهای دارد. یعنی توجه پژوهشگر به موضوع از سویی و درخواست عمل کنندگان از سوی دیگر سبب تولید دانش میشود. چرا که گاهی اوقات عملگرها یعنی کسانی در عرصه عمل هستند، متقاضی توجه بیشتر پژوهشگران به عمل آنها میشوند. مثلا خیرین با این سوال مواجه میشوند که ما چگونه میتوانیم پدیده خیریه را بهتر مدیریت کنیم. پس پای دانشمندان به این عرصه باز میشود. از سوی دیگر، مواقعی هست که خود متفکران متوجه یک زمینه اجتماعی می شوند. یعنی زمینه ی اجتماعی در حال طی کردن راه خود است، پس متفکری توجهش جلب میشود که این زمینه چرا اینگونه عمل می کند و چگونه می توان عمل آن را بهتر کرد. در هر دو صورت تولید دانش به اصطلاح روش مند محقق میشود.
اما چرا کمتر توجه شده است؟ احتمالا یکی از این دو گروه غفلت کردهاند. ممکن است عمل کننده ها، احساس بی نیازی میکنند. یعنی نیازی نمیبینند که کسی در این زمینه به آنها چیزی بیاموزد. همچنین، ممکن است محققان موضوعات دیگر را دارای اولویت بیشتر از پدیده امر خیر میبینند. البته هر دو مورد قابل دستکاری یا به اصطلاح، قابل تغییر است. یعنی هم عمل کنندگان حوزه امر خیر کم کم متوجه خواهند شد و به اهمیت موضوع پژوهش پی خواهند برد و کم کم به استفاده از روشها، دانش ها و امکانات جدید ترغیب میشوند و هم محققان حوزههای مختلف کم کم متوجه این پدیده عظیم و موثر در حیات بشر میشوند که نیازمند تحقیق و جستجوی علمی است. البته راهکار سومی هم هست که اگر فرض کنیم عمل گرها به این موضوع روی نیاورند و اگر فرض کنیم محققان هم به این موضوع اهمیت ندهند، آن وقت نهادهای اجتماعی میتوانند تلاش کنند این دو را (متولیان امر خیر و پژوهشگران) را متوجه یکدیگر کنند. آنچه امروز بنیاد خیریه راهبری آلاء در پی آن است، ایفای چنین نقشی است.
چه رشتههایی و چه حوزههای دانشی با فعالیت های خیریه ارتباط دارد؟ آیا باید نگاه میان رشتهای این حوزه داشت؟
اولا دانش های خالص در دنیای امروز تقریبا رسمیتی ندارند. به عبارتی دیگر خالصسازی علوم که جزء آرزوهای بشر در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم بود در شرایط امروز ناممکن است. به عبارت دیگر همه علوم، نیاز به یک علم دیگر یا به چند علم دیگر دارند؛ به ویژه این موضوع در عرصه عمل ظهور بیشتری دارد.
وقتی از علوم خالص صحبت می کنیم از یک حلقه یا یک هسته ی اصلی فقط صحبت می کنیم که آن هسته اصلی در یک بطن فوق العاده مبهمی ممکن است که جدای از علوم دیگر باشد. من می خواهم از تشبیه پیاز استفاده کنم. شما اگر لایه اول پیاز را ببرید احتمالا لایه دوم، سوم، چهارم، پنجم و آخریش را هم ببرید باز یک لایه است یعنی گویی هیچ هسته ای در آن میان نیست که شما آنجا به هسته اصلی دست پیدا کنید. در علوم هم همین وضعیت است و این لایه ها در واقع کاملا با لایه های دیگر علم در هم آمیخته شدهاند تا جایی که ما هیچ هسته منفکی را به راحتی نمیتوانیم شناسایی کنیم. فقط ما میتوانیم در یک حدودی، در یک موضوعاتی و از یک منظری یک علم را تفکیک و بررسی کنیم. از این جهت همه علوم میانرشتهای محسوب میشوند. اما در برخی از علوم، این موضوع شفافتر است. مطالعات خیر از جمله این موضوعات است که اصولا نیازمند بکارگیری علوم مختلف است و اصولا با بکارگیری علوم مختلف ظهور پیدا می کند و از این نظر مطالعات خیر یکی از حوزههای میان رشته ای تمام عیار محسوب میشود.
حوزه امر خیر به دلیل آنکه حوزه عمل است جنبه های مختلف آن را علوم انسانی مختلف میتوانند بررسی کنند و مخصوصا از این نظر تقریبا همه علوم انسانی و اجتماعی به نوعی درگیر موضوع هستند. مثلا فلسفه، تاریخ، جغرافیا، روانشناسی، جامعهشناسی، تعلم و تربیت، برنامه ریزی، اقتصاد، حسابداری، حقوق، علوم اسلامی مثل فقه، علم سیاست و احتمالا علوم دیگر حوزه علوم اجتماعی و علوم انسانی در بحث مطالعات امر خیر صاحب نقش هستند.
در حالیکه فعالیت خیریه به طور روزمره در جریان است به مبانی نظری این موضوع توجهی نشده است. این امر چه آسیبهایی دارد؟
راستش آسیب ناآگاهی یا کم آگاهی آنقدر زیاد است که نمیتوان حتی به خوبی آنها را تشریح کرد. یعنی اگر ما میگویم علوم مختلف ورود پیدا نکرده اند یا کم ورود پیدا کرده اند یعنی دانش به قدر کافی تولید نشده. وقتی دانش به قدر کافی تولید نشده و عمل به ناچار انجام میشود، یعنی عمل نامبتنی بر آگاهی و دور از تبیین علمی و آگاهانه است. از این نظر، عمل، عمل نسنجیده ای است. احتمالا چنین عملی فاصلهاش با عمل عقلانی و علمی قابل توجه است. اگر چه خود عمل وقتی انجام می شود آثار مثبت و منفی را به دنبال دارد و حتما این آثار مثبت آنقدر چشمگیر هست که استمرار آن را الزامی و ضروری کنند و آنچه که ما اینجا می بینیم هم به این معنا نیست که اگر عمل خیر انجام شده هیچ خیری و دانشی حاصل نشده است. قطعا وقتی عمل خیر انجام میشود تجربه ای و دانشی تولید و مورد استفاده قرار می گیرد. اما منظورم این است که اگر این امر که امروز انجام میشود، توأم شود با دانش سازمانیافته میتواند مفیدتر و مؤثرتر واقع شود. قطعا زمانی که هواپیما نبود مردم باز هم سفر می کردند ولی وقتی سفر را با دانش جدید امروز آمیختند، سفرها سریع تر، با سهولت و امنیت بیشتری انجام میشود.
قطعا خیریه در جهان امروز تا حد زیادی خود را به دانش نزدیک کرده و از دانش روز بهره میبرد اما اگر بهرهمندی از دانش امروز را بیشتر کند، قطعا دستاوردهای بیشتری را هم کسب خواهد کرد. اگر این موضوع را بومیتر ببینیم متوجه میشویم که این موضوع بیشتر در حوزه ایران وجود دارد که عمل خیر خیلی مورد توجه محققان قرار نگرفته است. گرچه در ایران هم محققان پرتلاش و صاحب نامی هستند که در حوزه خیر تلاش های جدی به عمل آورده و دستاوردهای ارزشمندی را ارائه کرده اند؛ اما همه گیر نشده است. همایش ملی خیر ماندگار در پی ایجاد حساسیت برای این موضوع است. این فرصت را پدید میآورد تا پژوهشگران به ارائه آراء خود بپردازند، همدیگر را بشناسند، به نقادی و طرح مسالهها بپردازند و البته برای پژوهشهای بعدی با هم همکاری کنند.
چرا در کنار همایش به برگزاری کارگاههای آموزشی اقدام نمودهاید؟ آیا در این حوزه متولی مشخصی داریم؟
آموزش امر خیر خیلی مورد عنایت قرار نگرفته است. ما نه تنها رشته مطالعات خیر نداریم که حتی آموزش های پراکنده هم محدود و معدود بوده اند. به تشخیص شورای سیاستگذاری همایش، این همایش فرصتی را فراهم کرد که برای آموزش افرادی که در امر خیر فعالیت دارند، هم اقدام شود. این فرصت ایجاد میشود تا در واقع ارتباط بین نظرورزان، پژوهشگران و متفکران با کسانی که دست اندکار، عمل کننده و خیِّر هستند، پدید آمده و از این طریق تجربه های دانشی به ویژه تجارب جهانی به عمل کنندگان ایرانی منتقل شود.
خروجی های مشخص (نتایج) زودهنگام و بلند مدت این همایش چیست؟
اصل موضوع همایش برای این بود که نوعی حساسیت و توجه به مسئله ی ایجاد و بسترهای لازم برای تولید دانش سازمانیافته پدید آید و در عین حال نوعی آشنایی بین پژوهشگران این عرصه حاصل شود و تبادل نظر در میان آنان حاصل شود. در واقع ایجاد فرصتی برای اجتماع عالمان در این عرصه ی دانشی از اصلیترین اهداف این همایش است که به نظر ما در کوتاه مدت از طریق این همایش و استمرار آن به دست خواهد آمد و حساسیت ها به این موضوع بیشتر خواهد شد و اجتماع عالمان را در این زمینه رقم خواهد زد. همچنین، نوعی یارگیری یا افزایش جمعیت محققان در این عرصه را هم مورد نظر است. نوعی تبادل نظر بین خیران و محققان در اینجا صورت می گیرد و محققان با مسئله های تازه ای آشنا خواهند شد که در حوزه ی خیر نیاز است که به آن مسئله ها بپردازند و فرصتی پدید میآید برای تحقیقات آینده و مخصوصا تحقیقات مبتنی بر مسئله. به نظر می آید که تحقیقات مسئله محور طی یکی دو سال آینده می تواند به حل برخی از مسائل واقعی خیرین و امر خیر در ایران کمک کنند. این هم یکی از آثار بلندمدت این کار است. ما البته امیدوار هستیم با شکل گیری اجتماع عالمان این عرصه، دستاوردهای دیگری مثل تأسیس نهاد علمی و همینطور تأسیس رشتهی مطالعات خیر را هم بتوانیم دنبال کنیم.
در کنار فعالیتهای خیریه سازمانی، آیا ورود علمی پژوهشگران به حوزه نیکوکاری و آموزش نسل نیکوکار مورد دغدغه است؟
یکی از موارد اساسی، در واقع ایجاد زمینه های همین دغدغه است. در واقع باید بین کسانی که عمل می کنند با کسانی که فکر، تحقیق و نظر تولید می کنند ارتباط برقرار شود تا بتوانند هر دو از ثمرات آن بهرهمند شوند. یعنی این ارتباط و آگاهی هم برای محققان خیر دارد و هم برای عمل کنندگان. این آشنایی برای محققان زمینه ای را ایجاد می کند تا آنها به مسئله های واقعی بپردازند و برای خیران زمینه ای را ایجاد می کند تا آنها از دستاوردهای فکری و دستاوردهای پژوهشی بتوانند بیشتر بهره بگیرند. این آشنایی بین خیران و عمل کنندگان و پژوهشگران را ما خیر دوجانبه و خیر طرفینی قلمداد می کنیم. .
در پایان اگر نکته دیگری هست، بفرمایید.
امر خیر در ایران از یک طرف با واقعیت هایی مواجه است و از طرف دیگر می تواند وضعیت مطلوبی داشته باشد. واقعیت امر خیر این است که خیلی با مسئله فقر و غنا آمیخته شده و گویی که خیِّری یعنی ثروت داشتن و به فقرا هم کمک رساندن. این موضوع پیامدهایی دارد؛ از جمله اینکه هر کس که می خواهد به خیِّری و خیر و کار خیر فکر کند گویی باید تلاش خود را صرف ثروتمند شدن کند تا بتواند کار خیر بکند. در حالی که ما می دانیم که نیکوکاری و خیر دارای زمینه های وسیع تری است. می توان گفت همه افراد، خیِّر هستند. اینکه بنیاد خیریه راهبری آلاء شعارش را هر ایرانی یک نیکو کار قرار داده، به نظر من نگاهش به همین مفهوم جدید خیر است. یعنی فراتر رفتن از پیوند بین ثروت و خیرّی کردن. اینکه ما بتوانیم شرایطی را ایجاد کنیم که موضوعات متعددی که میتوانند زمینه ساز خیر باشند را شناسایی کنیم و آنها را در واقع ترویج و مردم را قانع کنیم به آنها روی بیاورند، یکی از آن کارهای اساسی است که فقط از طریق تلاش های فکری و پژوهشی، حاصل میشود و از طریق آموزش و فرهنگسازی میتوان آن را در جامعه گسترش داد. چنین نگاهی، از طریق پدید آمدن یک فرهنگ تازه امکان پذیر میشود. بنابراین روی آوردن به این موضوع فقط بازتولید فرهنگ کنونی نیست. روی آوردن به موضوع خیر فراتر رفتن از فرهنگ کنونی امر خیر و بازسازی و اصلاح و در واقع کمک به تحقق فرهنگ خیر بر اساس شرایط روز جهان و روز کشور خواهد بود.