سنخ شناسی مشارکت

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

طبقه بندی های مختلفی از مشارکت ارائه شده است که از آن میان، مشارکت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی رایج ترین آنهاست. مشارکت اقتصادی با فرایند، تولید و نظام های تولیدی رابطه ای تنگاتنگ دارد. تعاونی ها سازمان یافته ترین اشكال مشارکت اقتصادی اند؛ هر چند که برخی از صاحب نظران مفهوم «تعاون»[۱]و «مشارکت» را مترادف هم نمی دانند. در گزارش توسعه انسانی ۱۹۹۳ سازمان ملل، بر مشارکت اقتصادی تأکید شده است. این گزارش بر توسعه بازارهایی تأکید دارد که به مردم امکان می دهد به طور کامل در سازو کار آن مشارکت کنند و عادلانه در سود آن سهیم شوند. یکی از روشهای بهینه سازی عملکرد اقتصادی و افزایش فرصت های مشارکت، کاهش مقررات دولتی، آزادسازی خلاقیت درونی و فروش بنگاه های دولتی کم بازده است.

مشارکت سیاسی به معنی شرکت در اعمال قدرت است؛ اعمال قدرتی که قرن ها در دست افراد، گروه ها یا طبقات اجتماعی معینی بوده است و مردم در فرایندهای سیاسی جامعه خود نقشی نداشتند. به همین علت است که گسترش مشارکت، همبستگی قوی با ساختار سیاسی جامعه دارد و به هر میزان که ساختار سیاسی، مشارکت مردم را مجاز شمارد، زمینه مشارکت مردم در تمامی عرصه ها تقویت می شود. در گزارش توسعه انسانی آمده است: «اگر مردم نمی توانند برای رسیدن به پایگاه دولت مشکلات را برطرف کنند و در قدرت سهیم شوند، دولت ها می توانند با «تمرکز زدایی» به سمت مردم حرکت کنند» (سازمان ملل متحد، ۱۹۹۳). برای آگاهی بیشتر در این زمینه به فصل برنامه ریزی مشارکتی رجوع کنید.

مشارکت فرهنگی ارتباط تنگاتنگی با مشارکت سیاسی دارد. در این نوع مشارکت، مردم در تولید فرهنگ و ارتقای آن در بین گروه ها دخالت می کنند. تقویت هنر مردمی، تسهیل و تعامل فرهنگی در جوامع چند فرهنگی و افزایش وفاق اجتماعی در جوامع چند قومی، از عرصه های مهم مشارکت فرهنگی است. از مباحث مهم مشارکت فرهنگی که ارتباط محکمی با مشارکت سیاسی دارد، آموزش های مدنی است. از دیگر عرصه های مشارکت فرهنگی، تشكل انجمن ها، گروه های مشارکت و در مجموع تقویت نهادهای مدنی است که دو وظیفه اساسی یعنی حفظ آزادی های فردی و ارتقای وفاق جمعی از طریق تصحیح رابطه فرد و دولت دارند. در واقع، بدون ارتقای سطح آگاهی های افراد و تقویت شعور جمعی و درک منافع گروهی نمی توان به حفظ و تقویت جامعه مدنی پرداخت.

مشارکت اجتماعی از انواع مهم مشارکت محسوب می شود. گرچه تمامی اشكال مشارکت دارای نوعی رابطه اجتماعی اند و از این رو بحثی جامعه شناختی به شمار می آیند، اما عرصه هایی در زندگی جمعی وجود دارد که آن ها را از خرده نظام اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جدا می کند. چنین عرصه هایی به عمل متقابل گروه های اجتماعی با محیط پیرامونشان مربوط است. مشارکت های محلی، روستایی، شهری، انواع انجمن ها، گروه ها، تشکل های مردمی و ... از جمله عرصه های مشارکت اجتماعی هستند. مفهوم شهروندی نقطه اشتراک مشارکت اجتماعی و سیاسی است. مبارزه مشترک افراد برای حق تشکیل انجمن ها، اجتماعات، سازمان های داوطلبانه و غیردولتی به عنوان حقوق اولیه شهروندی، از مظاهر مهم مشارکت اجتماعی به شمار می آید پیران، ۱۳۷۶، ص ۱۲).

مشارکت اجتماعی فرایندی است که از طریق آن اجتماع، جماعت یا گروه با هم می پیوندند تا عملکردهای مورد انتظار یا مورد نیاز را به اجرا در آورند. مشارکت اجتماعی همچنین فرایندی است که از طریق آن شخصیت انسانی شکل می گیرد و فرد برای زندگی گروهی آماده می شود (دری نو گورانی، ۱۳۶۹، ص ۳۵).

این موضوع اهمیت دارد که نباید بسیجی را که «برگزیدگان» برای نیل به مقاصد خویش راه می اندازند، با مشارکت یکی بدانیم. بیشتر نظام های سیاسی می کوشند تا نمادهای همبستگی حکومت و اقتدار مقامات را در میان شهروندان خود جا بیندازند. در بیشتر کشورها، کودکان دبستانی باید سوگند وفاداری را فرا گیرند و آن را از حفظ بخوانند. رسانه های جمعی انباشته از تبلیغات و تلاش هایی است که رهبران حکومتی برای جلب حمایت مردم از نمادهای وحدت و تاریخ ملی به تقویت آن مبادرت می ورزند.

نظام های اقتدارگرای معاصر، به ویژه دولت های تک حزبی بر مشارکت نمادین شهروندان تأکید بیشتری دارند. این نظام ها، تمامی شهروندان را بسیج می کنند تا در روز انتخابات رأی خود را به نفع نامزد حزب واحد به صندوق ها بریزند و در مراسم و بزرگداشت ها، گروه های کار و نظایر آن شرکت جویند. به همین دلیل، بسیاری از این حکومت ها برنامه های سرگرم کننده گسترده ای را به ویژه برای درگیر ساختن جوانان راه می اندازند. البته تأثیر این تلاش ها بر نگرش های شهروندان به ظاهر کمتر از حد توقع حکام است.

پانویس

  1. cooperation