صبر
لمات کلیدی: قرآن ، صبر ، صابران ، انبیاء ، پایداری و استقامت .
محتویات
معنای لغوی صبر
صبر در لغت به حبس ، امساک و در محدودیت قرار دادن اطلاق میگردد؛ [۱] [۲]
معنای اصطلاحی صبر
و در اصطلاحعلم اخلاق به حفظ نفس از اضطراب ، اعتراض وشکایت و همچنین به آرامش و طمأنینه گفته میشود. [۳] صبر موارد مختلفی دارد، از جمله: صبر در خوداری از سخن گفتن را "کتمان " و صبر در اجتناب از خوردن و آشامیدن را "صوم (روزه )" گویند. [۴] [۵]
صبر ابزار امتحان بندگان خدا
انسان و محل زندگی او به نحوی آفریده شده که با آفات ،کمبودها ، موانع و مصیبتهای فراوانی همراه است و همیشه آفات و مصائبی در اموال ، عزیزان، دوستان و... در کمین نعمتهاست که موجب از دست دادن آنها میشود؛ از سویی دیگر انسان در معرض حملات شدید تمایلات نفسانی است که همه این موارد ابزارآزمایش انسان توسط خدای متعال به شمار میآیند: [۶] «وَ نَبْلُوَکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنا تُرْجَعُون»؛ [۷] «و شما را با بدیها و خوبیها آزمایش میکنیم و سرانجام بسوی ما بازگردانده میشوید!». در این میان تنها کسانی از میان موانع و مشکلات، سلامت به مقصد میرسند که با صبر، به قضای الهی راضی شده و تمایلات نفسانی را حبس نموده، و تسلیم ا مر خداوند گشتند. مصائب گوناگون آنان را از شکر ، اطاعت و عبادت خداوند باز نداشته و با وجود تمام مشکلات، خود را به انجام وظایف الهی وادار سازند. [۸]
جایگاه صابرین
خداوند در قرآن کریم در موارد مختلف به شکلهای گوناگون به این موضوع پرداخته و انسانها را با جایگاه و ارزش صبر آشنا ساخته است؛ همچنین به صابرین همراهی و یاری خود را در مراحل سخت زندگی، وعده داده و نعمتهای ویژهای عنایت کرده است: [۹] «وَ بَشِّرِ الصَّابِرین... أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُون»؛ [۱۰] [۱۱] «بشارت ده به استقامتکنندگان!... اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدایتیافتگان!». واژهی صبر و مشتقات آن ۱۰۳ بار در قرآن به کار رفته که نشان از اهمیت ویژه این حرکت اخلاقی از دیدگاهدین مبین اسلام وقرآن کریم دارد.
اقسام صبر
صبر در یک تقسیمبندی کلی به دو قسم تقسیم میشود:
صبر بدنی
۱. صبر بدنی: صبر بدنی در مقابل مشقتهایی است که بر بدن و جسم انسان وارد میشود. این صبر یا با عمل تحقق مییابد، مثلقیام به عبادات مشکل، یا با تحمل و استقامت ، مثل صبر بر کتکهای شدید، امراض بزرگ و جراحات هولناک، که قرآن کریم دربارهی صبر ایوب نبی در برابر امراض و مصیبتهایش اینگونه از او یاد میکند: «وَاذْکُرْ عَبْدَنا أَیُّوبَ إِذْ نادی رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ... إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا»؛ [۱۲] [۱۳] «و به خاطر بیاور بنده ما ایّوب را، هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است... ما ایوب را شکیبا یافتیم.» حضرت ایوب(ع) یکی از انبیاء بزرگ الهی است که دارای مال و فرزندان فراوان و بسیار اهل بخشش بود. او مورد امتحانهای سخت الهی قرار گرفت؛ اموال رااز بین رفت، فرزندان او هلاک شدند، بدن او دچار امراض سخت شد؛ اما او در برابر کوه مصائب و مرضهای شدیدی که بر او وارد شد، صبر نمود و هیچ شکایتی نکرد؛ لذا به عنوان اسوه و الگوی صبر شناخته شد. [۱۴]
صبر نفسی
۲. صبر نفسی: یکی از اقسام صبر، صبر در مقابل شهوات نفسانی است که قرآن اینگونه بیان کرده است: «فَأَمَّا مَنْ طَغی وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا... وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی...»؛ [۱۵] [۱۶] «امّا آن کسی کهطغیان کرده، و زندگی دنیا را مقدّم داشته... و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی بازدارد...». این آیه به دو گروه از انسانها اشاره دارد که یک گروه از آنها در مقابل هوای نفس خود سر فرود آورده و در مقابل زرق و برق آن، صبر خود را از کف داده؛ اما گروه دیگر به خاطر ترس از مقام پروردگار خویش، نفس خویش را حبس نموده و صبر را پیشهی خود میسازد. [۱۷] [۱۸] [۱۹]
انگیزه صبر
از نظر قرآن ، صبر در صورتی ارزشمند است که به قصد تقرب و برای کسب رضای الهی باشد که خداوند صاحبان عقل را چنین ستوده است: «إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْباب... وَالَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ... أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَی الدَّار»؛ [۲۰] [۲۱] «تنها صاحبان اندیشه متذکر میشوند... و آنها که بخاطر ذات (پاک) پروردگارشان شکیبایی میکنند و نماز را برپا میدارند... پایان نیک سرای دیگر، از آن آنهاست». این آیه به صفات اولوالالباب اشاره نموده که یکی از این صفات صبر بر مصائب در راه کسب رضای الهی است. [۲۲]
مراتب صبر
بنابر روایات نقل شده از پیامبر اکرم(ص) ، صبر دارای مراتب سه گانه است: [۲۳]
صبر بر مصیبت
۱. صبر بر مکروهات و مصایب: شکیبایی انسان در برابر حوادث تلخ و ناگوار مثل خسارات مالی، مرگ عزیزان، بیماری و... از جمله مراتب صبر است که قرآن کریم از آن اینگونه یاد کرده است: «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون»؛ [۲۴] [۲۵] «قطعاً همهی شما را با چیزی از ترس ،گرسنگی ، و کاهش در مالها و جانها ومیوهها ، آزمایش میکنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان! آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان میرسد، میگویند: ما از آنِ خدائیم و به سوی او بازمیگردیم!». در این آیه خداوند، به کسانی که در برابر مصایب و مکروهات ، صبر پیشه کردهاند، بشارت میدهد؛ چراکه آنان مالکیت حقیقی را از آن خدا میدانند و او را صاحب حق هرگونه تصرفات در عالم به حساب میآورند؛ پس بهطور قطع چنین کسی از وارد شدن مصایب و مشکلات متأثر نمیگردد. [۲۶]
صبر بر طاعت
۲. صبر بر طاعت تکالیفی که خدای متعال بر عهدهیبندگان قرار داده، با دشواریهایی همراه است؛ لذا ممکن است انسان به خاطر دشواری در انجام آن کوتاهی کرده و آن را ترک کند؛ از این رو قرآن کریم انسانها را به صبر بر امتثال وظایف دینی توصیه کرده است: [۲۷] «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَاصْطَبِرْ لِعِبادَتِه»؛ [۲۸] «همانپروردگار آسمانها و زمین ، و آنچه میان آن دو قرار دارد! او را پرستش کن و در راه عبادتش شکیبا باش!»
صبر در معصیت
۳. صبر در معصیت: بالاترین مرحله از صبر، صبر بر معصیت است و آن ایستادگی در برابر شعلههای سرکششهوات و هیجانهای برخاسته از هوی وهوس] و یامقامات دنیوی است؛ چراکه بیشتر انسانها در برابر فقر و گرفتاری طغیان نمیکنند؛ ولی وقتی خدا مقام ، پول و صحّت بدن بدهد، آن وقت خیلی سخت است که خودش را سالم نگه دارد و صبر پیشه کند و این نعمت موجب غفلت و معصیت او نگردد. از این قسم به صبر بر نعمت نیز تعبیر میکنند. [۲۹] قرآن کریم در این باره میفرماید: «وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ نَعْماءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّیِّئاتُ عَنِّی إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ إِلاَّ الَّذینَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات»؛ [۳۰] [۳۱] «و اگر بعد از شدّت و رنجی که به او رسیده، نعمتهایی به او بچشانیم، میگوید: مشکلات از من برطرف شد، و دیگر باز نخواهد گشت! و غرق شادی و غفلت و فخر فروشی میشود... مگر آنها که (در سایهیایمان راستین،) صبر و استقامت ورزیدند و کارهای شایسته انجام دادند.» صبر در برابر معصیتها و هوای نفس آنقدر عظیم است که حتی یوسف نبی(ع) نیز خود را از شرّ آن ایمن ندانسته و به خدا پناهنده میشود: [۳۲] «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی»؛ [۳۳] «من هرگز خودم را تبرئه نمیکنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر میکند، مگر آنچه را پروردگارم رحم کند!». یوسف(ع) فرزند یعقوب نبی(ع) که در کودکی مورد حسد برادران خود قرار گرفت و با بیرحمی او را در چاه انداختند، سپس به بهایی اندک فروختند؛ و در مصر نیز به دلیل ردّ درخواست نامشروع همسر عزیز مصر و دیگر زنان مصری، سالها به زندان افتاد، اما در برابر همهی این مصائب صبر پیشه کرد و برخدا توکل نمود. [۳۴]
مصادیق صابران
در قرآن کریم مصادیق زیادی برای صبر و صابران ذکر شده که به برخی از آنها اشاره میگردد:
صبر انبیاء
۱. صبر و پایداری انبیاء(ع) قرآن کریم سرگذشت پیامبران الهی را به عنوان الگوی صبر و استقامت بیان نموده و میفرماید: «وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ مَا ضَعُفُواْ وَ مَااسْتَکَانُواْ...»؛ [۳۵] «چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنها جنگ کردند، آنها هیچگاه در برابر آنچه در راه خدا به آن میرسیدند، سست نشدند، و ناتوان نگردیدند و تن به تسلیم ندادند...». خداوند در این آیه برای تشویق وترغیب مؤمنان به سوی جهاد ، از سرگذشت پیامبران گذشته و صبر و پایداری آنان در راه خدا و تحمل سختیهای جدال با دشمنان خبر میدهد، تا مؤمنان از آنان سرمشق بگیرند و در مقابل مشقّات جنگ، سست نشوند. [۳۶]
صبر مجاهدان
۲. صبر مجاهدان یکی از مصادیق بارز صبر، صبری است که مجاهدان در راه خدا در میادین نبرد حق ، علیه باطل از خود نشان داده و با صبر خود بر دشمن غلبه نمودهاند: «کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ»؛ [۳۷] «چه بسیار گروه اندکی که به یاری و اذن خدا بر گروه بسیاری غلبه کرده است و خداوند با صابران است.» این آیه به خوبی نشان میدهد که آنچه در جهاد با دشمن اهمیت دارد، زیادی تعداد نفرات نیست؛ بلکه ایمان به یاری خدا و صبر در برابر مشکلات جهاد است که نتیجهیجنگ را تعیین میکند. [۳۸]
صبر در برابر دشمنان
۳. صبر در برابر دسیسه ها صبر در برابر دسیسه های دشمنان از دیگر مصادیق صبر است که قرآن کریم از آن یاد نموده و مؤمنان را به آن سفارش کرده است: «إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنتُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُواْ بِهَا وَ إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَیَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئًا»؛ [۳۹] «اگر نیکی به شما رسد، ناراحت میشوند و اگر حادثهی ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال میگردند؛ اما اگر (در برابر آنها) استقامت و پرهیزکاری پیشه کنید، نقشههای (خائنانهی) آنها به شما زیانی نمیرساند.» خداوند در این آیه به مؤمنان آموزش میدهد که با مسلّح شدن به صبر و تقوا هیچگونه آسیبی از ناحیهی دشمنان به آنها کارساز نخواهد شد؛ چراکه با این سلاح از تصمیمهای عجولانه پرهیز نموده و به درستی تدبیر مینمایند و این چیزی جز محفوظ ماندن از کید دشمنان نیست. [۴۰]
صبر در برابر مکذبین
۴. صبر در برابر تکذیب کنندگان: از مواردی که قرآن کریم برای تشویق و ترغیب به روحیه صبر از آن یاد نموده، ذکر صبر و شکیبایی انبیاء گذشته در برابر تکذیب کفار عصر خود میباشد: «قَدْنَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذی یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لایُکَذِّبُونَکَ... وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِکَ فَصَبَرُواْ عَلَی مَا کُذِّبُواْ وَ أُوذُواْ حَتَّی أَتَاهُمْ نَصْرُنَا»؛ [۴۱] «ما میدانیم که گفتار آنها، تو راغمگین میکند، ولی (غم مخور! و بدان که) آنها تو را تکذیب نمیکنند... پیامبرانی پیش از تو نیز تکذیب شدند و در برابر تکذیبها صبر و استقامت کردند، و (در این راه) آزار دیدند، تا هنگامی که یاری ما به آنها رسید، (تو نیز چنین باش).» پیامبر اسلام(ص) در گفتگوهای منطقی ومبارزات فکری که با مشرکان لجوج داشت، گاهی از شدت لجاجت آنها و عدم تأثیر سخن در روح آنان و گاهی از نسبتهای ناروایی که به ایشان میدادند، غمگین و اندوهناک میشد؛ اما خداوند برای دلداری پیامبر به ذکر مشکلاتانبیاء گذشته و شکیبایی آنان در برابردشمنان میپرداخت، تا با دلگرمی و صبر و استقامت بیشتر، برنامهی خویش را تعقیب کند. [۴۲]
صبر در روابط اجتماعی
۵. صبر در روابط با دیگران: انسانها در زندگی خود با افکار و عقاید گوناگونی، موافق یا مخالف برخورد میکنند، که به لحاظ اهمیت، انسان را به موضعگیریهای متفاوتی وادار میکند؛ لذا قرآن کریم به مؤمنان سفارش میکند که برای مقابله با عقاید باطل و رفتار خشونت آمیز دشمنان اسلام ، صبر پیشه کنند و به بهترین وجه به مقابله با آنها برخیزند: [۴۳] «ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ الَّذینَ صَبَرُوا وَ ما یُلَقَّاها إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظیمٍ»؛ [۴۴] [۴۵] «بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است! امّا جز کسانی که دارای صبر و استقامتند، به این مقام نمیرسند، و جز کسانی که بهره عظیمی (از ایمان و تقوا ) دارند، به آن نایل نمیگردند!».
فضیلت صبر
فضیلت و ارزش صبر در آیینهی قرآن : در باب ارزش والای صبر همین بس که قرآن در آیات متعددی با عبارت «الله مع الصابرین»، «إنّ الله یحبّ الصابرین» و عبارات دیگر به آنانمژده میدهد که خداوند با صابران همراه است و آنان را بسیار دوست دارد. [۴۶] [۴۷] [۴۸] [۴۹] [۵۰] و در بیان علت رسیدن بعضی از بنی اسرائیل به مقام امامت و هدایت مردم میفرماید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ»؛ [۵۱] «و از آنان امامان (و پیشوایانی ) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت میکردند؛ چون شکیبایی نمودند، و بهآیات مایقین داشتند.» در این آیه صبر را از مقدمات رسیدن به مقام پیشوایی شمرده و انسان را در مقام قرب الهی تا جایی بالا میبرد که شایستگیامامت بر مردم را پیدا میکند که خود دلیلی آشکار بر ارزش والای صبر در راه خداست. [۵۲]
نتایج صبر
پاداش و منزلت صابران: خداوند در موارد مختلف به پاداش صابران پرداخته هست. «وَ جَزاهُمْ بِماصَبَرُوا جَنَّةً وَ حَریراً...»؛ [۵۳] [۵۴] [۵۵] [۵۶] [۵۷] [۵۸] [۵۹] «و در برابر صبرشان، بهشت و لباسهای حریر بهشتی را به آنها پاداش میدهد!...». این آیه و آیات بعد که در وصف صبر بر گرسنگی و ایثار طعام امام علی(ع) و خانواده ایشان نازل شده است، به پاداش آن اشاره نموده و نعمتهای بهشتی را که به خاطر صبر به آن بزرگوارن داده شده، بیان میکند، و این خود بیانگر نشانهای بر پاداش عظیم و منزلت صابران در درگاه خداوند است. [۶۰]
منبع
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودی، دمشق بیروت، دارالعلم الدارالشامیة، ۱۴۱۲ق، چاپ اول، ص۲۷۳.
- ↑ ابن منظور، محمدبنمکرم؛ لسانالعرب، بیروت، دارصادر، ۱۴۱۴ق، چاپ سوم، ج۴، ص۴۳۸.
- ↑ مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۱۸۲.
- ↑ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۷۳.
- ↑ لسان العرب، ج۴، ص۴۳۸.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، چاپ سوم، ج۷، ص۷۵-۷۴.[۶]
- ↑ انبیاء/سوره۲۱، آیه۳۵.
- ↑ بلاغی نجفی، محمدجواد؛ آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت، ۱۴۲۰ق، چاپ اول، ج۱، ص۱۴۱.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش، چاپ اول، ج۱، ص۵۳۱-۵۳۰.
- ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۵۵.
- ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۵۷.
- ↑ ص/سوره۳۸، آیه۴۱.
- ↑ ص/سوره۳۸، آیه۴۴.
- ↑ طباطبائی(علامه)، سیّدمحمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیه قم، ۱۴۱۷ق، چاپ پنجم، ج۱۷، ص۲۰۹-۲۰۸.
- ↑ نازعات/سوره۷۹، آیه۳۷.
- ↑ نازعات/سوره۷۹، آیه۴۰.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۰۷.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۰۹.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲۶، ص۱۱۰.
- ↑ رعد/سوره۱۳، آیه۱۹.
- ↑ رعد/سوره۱۳، آیه۲۲.
- ↑ سبزواری نجفی، محمدبن حبیب الله؛ الجدید فی تفسیر القرآن المجید، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۶ق، چاپ اول، ج۴، ص۱۲۴.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب؛ اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۹۱.
- ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۵۵.
- ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۵۶.
- ↑ طیب، سید عبدالحسین؛ أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، ۱۳۷۸ش، چاپ دوم، ج۲، ص۲۵۹-۲۶۱.
- ↑ مدرسی، سید محمدتقی؛ من هدی القرآن، تهران، دار محبی الحسین، ۱۴۱۹ق، چاپ اول، ج۷، ص۷۷.
- ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۶۵.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۹، ص۳۳.
- ↑ هود/سوره۱۱، آیه۱۰.
- ↑ هود/سوره۱۱، آیه۱۱.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاءالتراث العربی، ج۶، ص۱۵۵.
- ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۵۳.
- ↑ حسینی همدانی، سیدمحمدحسین؛ انوار درخشان، تحقیق محمدباقر بهبودی، تهران، کتابفروشی لطفی، ۱۴۰۴ق، چاپ اول، ج۹، ص۹.
- ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۶.
- ↑ بانوی اصفهانی امین، سیّده نصرت، مخزن العرفان فی تفسیر قرآن، تهران، نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش، ج۳، ص۲۸۸.
- ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۴۹.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۴۴.
- ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۲۰.
- ↑ طالقانی، سید محمود؛ پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۲ش، چاپ چهارم، ج۵، ص۳۰۷.
- ↑ انعام/سوره۵، آیه۳۴-۳۳.
- ↑ تفسیرنمونه، ج۵، ص۲۰۹.
- ↑ سبزواری نجفی، محمدبن حبیبالله؛ ارشاد الاذهان الی تفسیر القرآن، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۹ق، چاپ اول،ج۱، ص۴۸۵.
- ↑ فصلت/سوره۴۱، آیه۳۴.
- ↑ فصلت/سوره۴۱، آیه۳۵.
- ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۵۷-۱۵۵.
- ↑ هود/سوره۱۱، آیه۱۱.
- ↑ رعد/سوره۱۳، آیه۲۳.
- ↑ رعد/سوره۱۳، آیه۲۴.
- ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۶.
- ↑ سجده/سوره۳۲، آیه۲۴.
- ↑ صادقی تهرانی، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۵ش، چاپ دوم، ج۲۳، ص۳۰۱.
- ↑ انسان/سوره۷۶، آیه۱۲.
- ↑ فرقان/سوره۲۵، آیه۷۵.
- ↑ رعد/سوره۱۳، آیه۲۴.
- ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۵۷.
- ↑ نحل/سوره۱۶، آیه۹۶.
- ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۵۴.
- ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۱۰.
- ↑ مغنیه، محمدجواد؛ تفسیر الکاشف، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۴۲۴ق، چاپ اول، ج۷، ص۴۸۳.