مسئولیت اجتماعی شرکتی( برگرفته از کتاب مسئولیت اجتماعی شرکتی رویکردی جامع)

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو


مسئولیت اجتماعی شرکتی جامع ترین و در عین حال مبهم ترین مفهوم در حوزه پژوهش های کسب و کار و جامعه است. براساس بسیاری از مقالات و نوشته ها، مسئولیت اجتماعی دارای معنایی است که همواره و برای همه افراد، یکسان نیست (کارول، ۱۹۹۹). فردریک و همکاران[۱] (۱۹۹۲)، با بیان این که در تعریف این مفهوم، از کلمات کلی اخلاق گرایانه و نیز گزاره های پایه ای درباره کرامت انسانی، برابری و خیرخواهی اجتماعی استفاده میشود، ابهام در مفهوم مسئولیت اجتماعی را ناشی از عدم شفافیت این كلمات و گزاره ها معرفی می کند. با این حال، دالسرود[۲] (۲۰۰۶) با تحلیل محتوای ۳۷ تعریف مختلف از مسئولیت اجتماعی شرکتی، اعلام کرد که هماهنگی زیادی بین این تعاریف وجود دارد و آنچه موجب ابهام این مفهوم می شود، به تعریف این واژه مربوط نبوده و ناشی از نحوه شکل گیری مسئولیت اجتماعی در بسترهای متفاوت است. وی همچنین پنج بعد را به عنوان مهم ترین ابعاد مسئولیت اجتماعی شرکتی در این تعاریف شناسایی کرد: بعد محیطی، بعد اجتماعی، بعد اقتصادی، بعد ذینفعان، بعد داوطلبانه بودن.

اگوینیس و گلبواس[۳] (۲۰۱۲) مروری بر روی ۵۵۸ مقاله و ۱۰۲ کتاب با موضوع مسئولیت اجتماعی انجام دادند و با اعلام اینکه این مفهوم، از منظر رشته های علمی و لنزهای مختلف مورد مطالعه قرار گرفته و دارای سطوح تحلیلی گوناگونی است، کوشیدند تا با بررسی چندسطحی و چندرشته ای آن، مدلی منسجم و یکپارچه ارائه دهند. آنها دریافتند که مسئولیت اجتماعی اغلب در سطح کلان (یعنی سطح نهادی و سطح سازمانی مورد بررسی قرار گرفته و سطح خرد (یعنی سطح فردی) توجه کمتری را به خود جلب کرده است.

در نگاه اولیه می توان مسئولیت اجتماعی را سازهای مفهومی در نظر گرفت که هدف آن توصيف روابط بین کسب و کار و جامعه بزرگتر پیرامون آن است و به بازتعریف نقش و الزامات کسب و کارهای خصوصی در جامعه می پردازد. ولی از سوی دیگر برخی از پژوهشگران تأکید کرده اند که این مفهوم دارای ابعاد درونی و بیرونی است و بنگاه علاوه بر گروه های موجود در محیط پیرامون آن از قبیل جوامع محلی، جامعه و محیط طبیعی، در برابر افرادی مانند کارکنان و سهامداران که در قلمرو سلسله مراتب سازمانی قرار می گیرند نیز مسئولیت دارد (تنچاتی و همکاران[۴] ، ۲۰۰۴) .

تعریف های اولیه از مسئولیت اجتماعی مبتنی بر این بودند که کسب و کارها در تصمیم گیری های خود، جنبه های اجتماعی را نیز در نظر بگیرند و مردان کسب و کار، تصمیمات و فرآیندهای خود را با اهداف و ارزش های جامعه خود در یک راستا قرار دهند (تنچاتی و همکاران، ۲۰۰۴). هرچند در آغاز این دیدگاه جنجال برانگیز بود و دانش پژوهان دیگر، آن را به عنوان کوششی آنارشیستی برای تهدید پایه های جامعه آزاد، می نگریستند، ولی در دهه های بعد توانست ابتکار عمل را در دست بگیرد و هم اکنون اتفاق نظر وجود دارد که شرکت ها علاوه بر فعالیت های اقتصادی و مالی و نیز رعایت قوانین و مقررات باید ملاحظات اخلاقی و اجتماعی را نیز در تصمیم ها و فعالیت های خود رعایت کنند (گوری[۵] ، ۲۰۰۴)

بسیاری از دانش پژوهان، حکومت ها و سازمان های بین المللی اعتقاد دارند که مسئولیت اجتماعی باید داوطلبانه باقی بماند و با تحمیل رفتارهای مسئولانه بر روی بنگاه های خصوصی کاملا مخالف هستند. از طرف دیگر، برای بسیاری از مدافعان، این مفهوم جایگزینی برای کنترل قانونی است (گوری، ۲۰۰۴)، به خصوص از آن حیث که تردیدهای زیادی در مورد اثربخشی قانون گذاری در دنیای جهانی شده فعلی وجود دارد و جلوگیری از زیاده طلبی شرکت ها به وسیله قانون، ناممکن به نظر می رسد (سار و همکاران[۶] ، ۲۰۰۱). البته گروهی از نویسندگان نیز وجود دارند که با داوطلبانه بودن مسئولیت های اجتماعی موافق نیستند و معتقدند که ایده داوطلبانه بودن مسئولیت اجتماعی از سوی پژوهشگران و نمایندگان حوزه کسب و کارها مطرح می شود تا بنگاه ها بتوانند از عدم قانون گذاری سود ببرند (کاینرت[۷] ، ۲۰۰۸).

حوزه و محدوده مسئولیت های اجتماعی شرکتی نیز شایان توجه است. این محدوده می تواند به طور بالقوه از عدم مسئولیت اجتماعی و فعالیت اقتصادی صرف تا حل مهم ترین مسائل اجتماعی و حتی جهانی مانند فقر، بیکاری و غیره را که کسب و کارها به تنهایی توان رسیدگی به آنها را ندارند، در بر گیرد (فيشر[۸] ، ۲۰۰۴). گروهی از افراد، شرکت ها را ملزم میدانند که از منابع به روشی استفاده کنند که منافع آنها شامل حال جامعه شود و بدون توجه به سودهای حاصله برای شرکت، جامعه را مورد ملاحظه قرار دهند (اشنایدر و همکاران[۹] ، ۲۰۰۳). این رویکرد نیز دارای نگاهی بیشینه ای به مسئولیت اجتماعی بنگاه ها است.

بسیاری از نویسندگان معتقدند که شرکت ها و کسب و کارها به تأمین انتظارات جامعه متکی هستند و اگر تحت فشار تقاضاهای جامعه نبودند، به مسئولیت های خود، عمل نمی کردند. این مطلب را می توان از نحوه تکامل مسئولیت اجتماعی شرکتی در طول دهه های گذشته استنتاج کرد. چند دهه پیش، از بخشش های مالی شرکتها در امور خیریه، به گرمی قدردانی میشد (کروتره[۱۰] ، ۲۰۰۴)، ولی امروزه، بخشش مالی صرف، بیشتر به عنوان ترفندهای بازاریابی با روابط عمومی در نظر گرفته می شود. استفاده از این رویکردها در بسیاری از موارد با عنوان بازاریابی خیرخواهانه[۱۱]، انجام می پذیرد که در ادامه مورد اشاره قرار خواهد گرفت.

برای مشخص کردن چارچوب مسئولیت اجتماعی شرکتی در ساده ترین و در عین حال جامع ترین شکل ممکن، می توان آن را دارای دو جزء اساسی دانست: اول اینکه شرکت ها باید در بلندمدت علاوه بر ایجاد ارزش های اقتصادی، در پیشرفت کلی جامعه نیز ایفای نقش کنند. در این راستا موفقيت شرکت براساس میزان دستیابی به اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی سنجیده میشود. جزء دیگر مسئولیت اجتماعی، مدیریت روابط با ذینفعان و جامعه در حالت کلی است: از آنجا که شرکت درواقع موجودیتی سازمانی است که به همکاری بین گروههای مختلف و (ناهمگن) ذینفعان وابسته است محدوده مسئولیت اجتماعی شرکتی، ایجاد تعادل بین منافع متعارض ذینفعان را نیز شامل می شود (گرافلند و همکاران[۱۲] ، ۲۰۰۴).

مباحثی که درباره واژگان عبارت «مسئولیت اجتماعی شرکتی» صورت گرفته است نیز باید مورد توجه قرار گیرد. به عنوان نمونه برخی از دانش پژوهان پیشنهاد می کنند که به جای لفظ «مسئولیت» از کلمه «مسئولیتها» استفاده شود تا آشکار باشد که شرکت باید الزامات گوناگونی را در برابر محيط و جامعه پیرامونی خود رعایت کند. همچنین برای عبارت مسئولیت اجتماعی شرکتی نیز جایگزین هایی پیشنهاد شده است. از جمله اصطلاح «حسابداری اجتماعی شرکتی»[۱۳] (CSA) که کاملا با تعریف عبارت مسئولیت اجتماعی شرکتی هم راستا است (وان مارویجک[۱۴] ، ۲۰۰۳) و به دلیل معرفی اصطلاحی جدید برای مفهوم قبلی، حاصلی جز افزودن به سردرگمی ها نداشته است. شاید به همین دلیل است که عبارت CSA هرگز با اقبال روبه رو نشده است. اصطلاح «مسئولیت اخلاقی شرکتی[۱۵]» نیز اصطلاح متأخرتری است که باز هم مطلب چندانی به اصطلاح قبلی اضافه نمی کند.

صرف نظر از ترکیب واژه های به کار گرفته شده برای توصیف پدیده مسئولیت اجتماعی شرکتی و تعهداتی که کسب کارها در برابر جامعه دارند، این بحث علمی جدید توانسته است تا حضور خود را در سالهای اخیر به خوبی توجیه کند. به هر حال، هر شرکتی برای تضمین رشد آتی خود، به کامیابی جامعه وابسته بوده و به یک محیط اجتماعی باثبات نیازمند است و در صورت وجود ناآرامی از هم گسیختگی و خشونت، با تهدید روبه رو می شود (فردریک، ۲۰۰۴).

پانویس

  1. Frederick et al
  2. Dahlsrud
  3. Aguinis and Glavas
  4. Tencati et al
  5. Gowri
  6. Sarre et al
  7. Keinert
  8. Fisher
  9. Snider et al
  10. Crowther
  11. Causc-related Marketing
  12. Graafland et al
  13. Corporate Societal Accountability
  14. Van Marrewijk
  15. Corporate Moral Responsibility