چرا باید اثرگذاری نوآوری اجتماعی را بسنجیم؟

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

اولتراد گونترا[۱]و توماس گونتر[۲]

طبق تعریف مرکز نوآوری اجتماعی مدرسه تحصیلات تکمیلی کسب و کار استنفورد (۲۰۰۹)، «نوآوری اجتماعی راه کاری نوین برای مسائل اجتماعی است که اثرگذارتر، کارآمدتر، پایدارتر، یا معقول تر از راه کارهای کنونی است و ارزش حاصل از آن عمدتا به کل جامعه تعلق می گیرد تا فراد خاص». این تعریف بر نتیجه، یعنی پیامد نوآوری، متمرکز است. برای قضاوت پیرامون اینکه آیا راهکار مد نظر اثرگذارتر، کارآمدتر، پایدارتر یا معقول تر است یا نه، ضروری است که اثرگذاری نوآوری های اجتماعی را در راستای چهار مسیر یاد شده اندازه گیری کنیم. علاوه بر این، ارزش ایجاد شده باید در میان جامعه و افراد توزیع شود. سازمانها (چه انتفاعی یا غیر انتفاعی) در میان جامعه و افراد در نقش نظام های اجتماعی - مکانیکی ظاهر می شوند که راه کارهای فنی و سازمانی (از قبیل ماشین آلات، ساختمانها، فرآیندها) را با انسانها، که در قالب ذینفعان داخلی (یعنی نیروی کار) یا بیرونی (یعنی مشتریان سازمان که بخشی از نظام اجتماعی محسوب می شوند، ترکیب می کنند. نوآوری های اجتماعی برای افراد ارزش می آفرینند (برای مثال، دستمزد مناسب)، اما برای جامعه هم انباشت ارزش را به ارمغان می آورند. بنابراین، سازمان ها ذاتا کمربندهای انتقالی برای نوآوری اجتماعی محسوب می شوند. در حالی که در سازمانهای غیر انتفاعی اهداف غیر مالی بر اهداف مالی، از قبیل کسب سود یا افزایش ارزش سهام داران، غالب است اولویت سازمان های انتفاعی بالعكس است و اهدافی مانند فراهم کردن امکان تحصیل یا کمک های پزشکی، اهداف ثانویه محسوب می شوند.

در این فصل، مبنا را بر رویکردهای اندازه گیری ای قرار می دهیم که برای اندازه گیری کل نوآوری ها، که در دسته منافع غیر ملموس قرار می گیرند، بسط داده شده است و با بسط و ترکیب رویکردهای موجود، اثر نوآوری اجتماعی را از منظر اثرگذاری، کارآمد بودن، پایداری، و عادلانه بودن و از نظر ارزش آفرینی برای جامعه اندازه می گیریم. برای اندازه گیری این موارد، همیشه از [[[چشم انداز]] سازمانی شروع می کنیم و تحلیل خود را به سطح خصوصی و اجتماعی بسط میدهیم.

با توجه به تعاریفی که در کل از نوآوری ارائه شده است، گذشته از چشم انداز مبتنی بر پیامد، چشم انداز مبتنی بر فرآیند نوآوری های اجتماعی هم باید مد نظر قرار داده شود.

با توجه به تعریف کلی مبتی بر فرآیندی که بارقه[۳]و همکاران پیشنهاد کرده اند (۲۰۰۹، صفحه ۱۳۳۴) (نوآوری فرآیندی چند مرحله ای است که طی آن سازمان ها ایده ها را به محصولات، خدمات یا فرآیندهای جدید یا بهبود یافته تبدیل می کنند تا با موفقیت، موقعیت خود را در بازار بهبود ببخشند و ضمن رقابت با رقبای خود را از آنان متمایز کنند)، تعریف مبتنی بر فرآیند نوآوری اجتماعی از نظر:

  • ایده نیازی که برآورده نشده است،
  • انتخاب ایده ای نویدبخش و آزمون عملی آن،
  • یافتن سازمانهای حامی که تحقق نوآوری در مقیاس بزرگ را میسر می کنند و
  • یادگیری تطابق پذیری مستمر.

بر مراحل مختلف نوآوری اجتماعی متمرکز است (شارا[۴]و نایسنس[۵] ).

ترتيب ارائه مطالب این فصل به شرح زیر است: بر مبنای تعریف فوق و دسته بندی نوآوری های اجتماعی، این پرسش را مطرح می کنیم که چرا اثر نوآوری های اجتماعی به طور مقتضی در بخش حسابداری اندازه گیری نمی شود (بخش ۲). در بخش ۳، روشهای مختلف اندازه گیری نوآوری های اجتماعی ارائه و به بحث گذاشته می شود و در ادامه در بخش ۴، که به چگونگی استنتاج شاخص های عملکردی کلیدی برای اندازه گیری نوآوری های اجتماعی خاص اختصاص دارد، موشکافی می شود. در بخش ۵، پیش از نتیجه گیری و ارائه توصیه هایی برای پژوهش ها و طرز کار آینده، نشان می دهیم که چگونه می توانیم نوآوری های اجتماعی را در کنترل مدیریت ادغام کنیم.


پانویس

  1. Edeltraud Guenther
  2. Thomas Guenther
  3. Baregeh
  4. Sharta
  5. Nyssens