کار آفرینی، نوآوری و تغییر

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

اگر چه صاحب نظران در مورد تعریف دقیق کارآفرینی اجتماعی توافق نظر ندارند اما من تا حدود زیادی با دیدگاه سالی اسبورگ[۱]از بنیاد اسکول[۲]و راجر مارتین[۳]موافقم. آنها به کسانی که از طريق الهام، خلاقیت، اقدام مستقیم، و شجاعت، یک «تعادل حالت پایا» را شناسایی می کنند و سپس به چالش می کشند، «کارآفرینان اجتماعی» می گویند. این کار آفرینان اجتماعی، اشتیاق، مدل های کسب و کار موفق، تمرکز بر نتایج، و انتظارات بالا را هم برای خود و هم برای مشتریانشان ترویج می کنند.

در آغاز، بسیاری از ما که شروع به فعالیت در این زمینه کرده بودیم، به اشتباه می پنداشتیم که یک سازمان خوب و یا یک ایده، به طور طبیعی به رشد ایده آل می رسد و هیچ گونه نگرانی ای در مورد نحوه ی پیشرفت کار وجود ندارد؛ درست به طریقی که نوآوری های محصولات تجاری مانند تلفن های همراه و شرکت های هواپیمایی ارزان قیمت شروع به ایجاد تحول در صنایع مربوطه ی خود کردند.

من با گذشت زمان نه تنها با میزان موانعی که بر سر راه انتشار یک ایده ی خوب وجود دارد، آشنا شدم بلکه فهمیدم هر تغییر واقعی به چیزی بیشتر از رشد یک سازمان واحد نیاز دارد. این کشفیات سبب شد که ما بر کارآفرینی مدنی تمرکز کنیم.

در بسیاری از مناطقی که کار آفرینان اجتماعی در آن مشغول به فعالیت هستند، امکانات کافی وجود ندارد. افرادی که ما تلاش می کنیم به آنها خدمتی کنیم، از عهده ی هزینه های خرید خدمات مورد نیاز بر نمی آیند. در نتیجه شخص دیگری هزینه های آنها را می پردازد. بنابراین، سرمایه ی کارآفرینی لازم برای اثبات یک مفهوم منجر به رشد گسترده ی مورد نیاز به منظور ایجاد تغییرات اساسی در مقیاس بزرگ نمی شود.

ناگزیر، سرمایه گذاران خیر و اجتماعی بر یک راهبرد خروج[۴]که در نهایت دولت را به مثابه ی منبع نهایی رشد یک سازمان می نگرد، تکیه می کنند. در نتیجه، امکان رشد هر ایده، هم به دولت و هم به شبکه ی تأمین کنندگان، سرمایه گذاران و سیاست مداران موجود بستگی دارد که نقش عمده ای در وضع کنونی ایفا می کنند. در واقع، در محدوده های فعالیت کارآفرینان اجتماعی (مثلا آموزش و پرورش، بهداشت، فقرزدایی، خدمات اجتماعی، خدمات به کودک و خانواده، توسعه ی اقتصادی محله های فقیر، اسكان اقشار کم درآمد)، دولت - یعنی سیاست های کلی، تأمین منابع مالی و تعدیل تأمین کنندگان آن - نقش غالب را بر عهده دارد. در بسیاری از این عرصه ها، از جمله آموزش و پرورش مدارس چند مقطعی[۵]، منابع مالیاتی قسمت عظیمی از هزینه های کل را تأمین می کنند که گاهی این مقدار بیش از ۹۰ درصد کل هزینه ها است.

با این حال، سرزنش دولت به منزله ی مانع اصلی پیشرفت این فرآیند، سبب حل مسئله نمی شود و مشکل همچنان پابرجاست. پوگو[۶] که یک شخصیت کمدی است این مسئله را به وضوح بیان می کند و می گوید: «ما دشمن را ملاقات کردیم و فهمیدیم در اصل دشمن، خود ما هستیم». تأمین کنندگان موجود و اعضای آن ها، کارکنان، مدیران و گاهی اوقات مشتریان آنها، بر سرمایه گذاران - چه خصوصی و چه عمومی - اعمال نفوذ می کنند تا آنها صرف نظر از نتایج، حمایت خود را افزایش دهند. آنچنانکه مایر زالو[۷]روبر تا آش[۸]اثبات کرده اند، سازمان ها به طور طبیعی در طول زمان مراحلی را طی می کنند که شامل «تحول هدف[۹]، تغییر به سوی صیانت سازمانی[۱۰]و سرمایه دار سالاری»[۱۱]است. به عبارت دیگر، اشتیاقی که نوآوری تحول گرای دیروز را ایجاد کرد، جای خود را به نگهداری از سازمان می دهد که این امر به نوبه ی خود باعث ایجاد موانعی بر سر راه ورود رقبای بالقوه می شود. این تحول، تحجر سیستم را در پی دارد و باعث می شود تغییر مسیر منابع نادر جامعه به سمت فعالان و فعالیت های متهورانه و جدید سخت تر گردد. به عبارت دیگر، نمی توان با اضافه کردن نوآوری های جدید بر مبنای یک حد متوسط، سبب ایجاد تحول اجتماعی شد.

بنابر این، ما در این کتاب بر روی مفهومی تمرکز می کنیم که تا حدودی کارآفرینی اجتماعی را پوشش می دهد و آن هم «کار آفرینی مدنی» است. داو هنتون[۱۲]کارآفرینی مدنی را به صورت زیر توصیف می کند: «کمک به جوامع برای توسعه و سازماندهی دارایی های اقتصادی شان و ایجاد روابط مولد و منعطف در میان بخش های دولتی، خصوصی و مدنی».

از نظر هنتنون، این اصطلاح با «دو سنت مهم آمریکایی ترکیب شده است: 1) کارآفرینی که روح شرکت است و ۲) جنبه ی مدنی که روح جامعه است». ما عمدا از این اصطلاح استفاده می کنیم تا بر یکی از مفروضات اصلی خود تأكيد کنیم و آن هم اینکه «یک رهبر در هر بخش می تواند نوآوری و پیشرفت اجتماعی ایجاد کند». این تعریف با مفهوم سنتی کارآفرینی اجتماعی به منزله ی «تلاشی انتفاعی یا غیر انتفاعی در یک مأموریت اجتماعی» همسو است اما به آن محدود نمی شود. این تعریف شامل کسانی می شود که با تأمین ملزومات برای نوآوری و تغییر سبب می شوند امکان و احتمال پیشرفت بیشتر شود. برای ما کارآفرینی مدنی هم نشان گر روح تغییر و هم نشانگر روح جامعه است.

پانویــس

  1. Sally Osberg
  2. . Skoll Foundation :بنیاد اسکول، یک نهاد کارآفرینی اجتماعی واقع در کالیفرنیا است که با هدف ایجاد تغییرات عمده از طریق سرمایه گذاری و پیوند دادن کار آفرینان اجتماعی از سراسر دنیا برای حل مهم ترین معضلات اجتماعی فعالیت می کند (مترجم).
  3. Roger Martin
  4. Exit strategy:راهبرد خروج، وسیله ی ترک وضعیت کنونی است، چه اینکه بعد از رسیدن به یک هدف از پیش تعیین شده صورت گیرد، و یا به عنوان یک استراتژی برای کاهش اثرات یک شکست مورد استفاده قرار گیرد. یک سازمان یا فرد بدون راهبرد خروج ممکن است در باتلاق گرفتار آید (مترجم).
  5. education k-12 : مدارسی که از پایه پیش دبستانی تا پیش دانشگاهی را در خود جای می دهند(مترجم)
  6. Pogo
  7. Mayer Zald
  8. Roberta Ash
  9. . Goal transformation
  10. . Organizational maintenance
  11. . oligarchization
  12. . Doug Henton