باقیات الصالحات: تفاوت بین نسخهها
جز («باقیات الصالحات» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بیپایان) [انتقال=فقط مدیران] (بیپایان))) |
|||
سطر ۵۵: | سطر ۵۵: | ||
===ویژگیها و پیامدها=== | ===ویژگیها و پیامدها=== | ||
− | روی آوردن به باقیاتالصالحات نشان برخورداری از توفیق و هدایت ویژه الهی بوده: [۵۴]«و یَزیدُ اللّهُ الَّذین اهتَدَوا هُدًی و البـقِیـتُ الصّـلِحـتُ...» [۵۵] | + | روی آوردن به باقیاتالصالحات نشان برخورداری از [[توفیق]] و هدایت ویژه الهی بوده: [۵۴]«و یَزیدُ اللّهُ الَّذین اهتَدَوا هُدًی و البـقِیـتُ الصّـلِحـتُ...» [۵۵] |
آنها بهترین توشه انسان برای جهان آخرت (خیرٌ... ثوابًا) و خداوند خزانهدار آنها وصف شده است (عند ربّک) و ازاینرو انسان بدون هیچ کاستی پاداش آنها را در جهان دیگر مییابد. [۵۶] ارزشهای معنوی ماندگار از دیدگاه قرآن شایسته دلبستگی و امید (خَیرٌ أَملاً)، و فرجام نیکو (بهشت) [۵۷] [۵۸] [۵۹]است (خیرٌ مَرَدًّا)، زیرا انسان بدون شک به پیامدهای مثبت آنها که رحمت و کرامت و ثواب الهی است در جهان دیگر خواهد رسید. [۶۰] | آنها بهترین توشه انسان برای جهان آخرت (خیرٌ... ثوابًا) و خداوند خزانهدار آنها وصف شده است (عند ربّک) و ازاینرو انسان بدون هیچ کاستی پاداش آنها را در جهان دیگر مییابد. [۵۶] ارزشهای معنوی ماندگار از دیدگاه قرآن شایسته دلبستگی و امید (خَیرٌ أَملاً)، و فرجام نیکو (بهشت) [۵۷] [۵۸] [۵۹]است (خیرٌ مَرَدًّا)، زیرا انسان بدون شک به پیامدهای مثبت آنها که رحمت و کرامت و ثواب الهی است در جهان دیگر خواهد رسید. [۶۰] | ||
=== عدم مصداق مال و فرزندان از باقیات صالحات=== | === عدم مصداق مال و فرزندان از باقیات صالحات=== | ||
− | واز سوی دیگر برخی تقابل «المال و البنون» و «الباقیات الصالحات» را بدین معنا دانستهاند که تنها کارهای نیک اخروی از ویژگی خیر و فایده برخوردار است. آنها در حالی جاودان و همیشگی و در نتیجه شایسته امید است که نعمتهای دنیا همواره رو به زوال و نابودی است [۶۱]، زیرا هر چند واژه «خیر» اسم تفضیل است؛ ولی در این آیه برای تفضیل به کار برده نشده است؛ نظیر آیه ۵۴ سوره اسراء [۶۲]: «رَبُّکُم أَعلَمُ بِکُم» و ۲۷ سوره روم [۶۳]: «هُوَأَهوَنُ عَلَیه» [۶۴] [۶۵]و طرف مقابل (مال و فرزندان با دید مادّی) در مقایسه با باقیات الصالحات فاقد خیر و خیر بودن ویژه باقیات الصالحات است [۶۶] [۶۷] یا آنکه با توجّه به پندار مشرکان که مال و فرزندان را خیر میپنداشتند در آیه اسم تفضیل به کار رفته است، بنابراین معنای آیه چنین خواهد شد که باقیات الصالحات نسبت به آنچه شما آن را خیر میپندارید خیر بیشتری در پی دارد. [۶۸] [۶۹] نقش و جایگاه ویژه این مفهوم قرآنی در ادعیه و مناجاتها نیز انعکاس گستردهای داشته است. در برخی دعاها از خداوند به عنوان سرپرست و نگهدارنده باقیات الصالحات (ولیّ الباقیات الصالحات) یاد شده [۷۰] [۷۱] [۷۲]و توفیق انجام دادن آنها از خداوند خواسته شده است. [۷۳] [۷۴] [۷۵] [۷۶] | + | واز سوی دیگر برخی تقابل «المال و البنون» و «الباقیات الصالحات» را بدین معنا دانستهاند که تنها کارهای نیک اخروی از ویژگی خیر و فایده برخوردار است. آنها در حالی جاودان و همیشگی و در نتیجه شایسته امید است که نعمتهای دنیا همواره رو به زوال و نابودی است [۶۱]، زیرا هر چند واژه «خیر» اسم تفضیل است؛ ولی در این آیه برای تفضیل به کار برده نشده است؛ نظیر آیه ۵۴ سوره اسراء [۶۲]: «رَبُّکُم أَعلَمُ بِکُم» و ۲۷ سوره روم [۶۳]: «هُوَأَهوَنُ عَلَیه» [۶۴] [۶۵]و طرف مقابل (مال و فرزندان با دید مادّی) در مقایسه با باقیات الصالحات فاقد خیر و خیر بودن ویژه باقیات الصالحات است [۶۶] [۶۷] یا آنکه با توجّه به پندار مشرکان که مال و فرزندان را خیر میپنداشتند در آیه اسم تفضیل به کار رفته است، بنابراین معنای آیه چنین خواهد شد که باقیات الصالحات نسبت به آنچه شما آن را خیر میپندارید خیر بیشتری در پی دارد. [۶۸] [۶۹] نقش و جایگاه ویژه این مفهوم قرآنی در ادعیه و مناجاتها نیز انعکاس گستردهای داشته است. در برخی دعاها از خداوند به عنوان سرپرست و نگهدارنده باقیات الصالحات (ولیّ الباقیات الصالحات) یاد شده [۷۰] [۷۱] [۷۲]و [[توفیق]] انجام دادن آنها از خداوند خواسته شده است. [۷۳] [۷۴] [۷۵] [۷۶] |
==در مجموع از بیان مفسران== | ==در مجموع از بیان مفسران== |
نسخهٔ ۹ مارس ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۱۵
محتویات
باقیات صالحات
باقیاتِصالِحات، تعبیری قرآنی که در فرهنگ اسلامی جایگاهی ویژه یافته، و با وجود تفاسیر گوناگونی که از آن ارائه شده، در مجموع به معنی هر امر صالحی است که ثواب آن تا ابد باقی باشد.
معنای باقیات صالحات
این تعبیر از دو واژه «باقیات» از مصدر «بقاء» به معنای جاودانگی و «صالحات» از مصدر «صلاح» به معنای نیکی، ضدّ تباهی [۱] [۲][۳] ترکیب یافته و اصطلاحی است قرآنی که به ماندگاری پاداش کارهای نیک برای انسان اشاره دارد. [۴]
آیات مربوط به باقیات صالحات
در قرآن دو بار به این اصطلاح تصریح شده است: یکی در آیه ۴۶ سوره کهف [۵]و یک بار در آیه ۷۹ سوره مریم. [۶]افزون بر آن آیاتی که انسان را به پیش فرستادن کارهای نیک فرمان میدهد، [۷] [۸]آیاتی که از رسیدن انسان به پاداش کارهای نیکش خبر میدهد،[۹] [۱۰] [۱۱] [۱۲]آیاتی که از حسرت گنهکاران بعد از مرگ به سبب انجام ندادن کارهای نیک حکایت دارد، [۱۳][۱۴]و آیاتی که از درخواست گنهکاران برای بازگشت به دنیا جهت انجام کارهای نیک سخن میگوید، [۱۵]همگی با مفهوم باقیات الصالحات ارتباط دارد؛ همچنین آیه «بَقِیَّتُ اللّهِ خَیرٌ لَکُم» [۱۶] بنا به نظر برخی مفسران [۱۷][۱۸]و آیه «مَن کانَ یُریدُ حَرثَ الأخِرَةِ نَزِد لَهُ فی حَرثِهِ» [۱۹] بنا به روایتی از امیر مؤمنان(علیه السلام) [۲۰] [۲۱] [۲۲] به باقیات الصالحات تفسیر شده است. پس مفسران از آن تفسیرهای گوناگونی کردهاند که همه را میتوان به یک معنای جامع بازگرداند و آن «هر عمل صالحی از قول یا فعل است که برای آخرت بماند». [۲۳]
به عقیده برخی مراد از باقیات صالحات آثار نیک است که در دنیا باقی است [۲۴] و به نص قرآن، تمام اعمال اعم از نیک و بد در جهان و نزد خداوند محفوظند.
فروع باقیات صالحات
در سخن از فروع باقیات صالحات، نخست باید یادآور شد که بر اساس روایاتی از شیعه و اهل سنت، اذکاری همچون حمد و تکبیر و تسبیح از مصادیق شاخص آن دانسته شده، و بر تأثیر این اذکار در محو آثار گناهان تأکید شده است. [۲۵] [۲۶]مجلسی [۲۷] [۲۸] [۲۹] و غزالی [۳۰] نیز در علت سفارش به این اذکار و شناختن آنها به عنوان باقیات صالحات، با توجه به محتوای عمیق معرفتی و آثار روحی آنها نکاتی بیان کردهاند. [۳۱] [۳۲] [۳۳] [۳۴]
ترغیب قرآن برای باقیات صالحات
آیه ۴۶ سوره کهف [۳۵] بعد از اشاره به ناپایداری نعمتهای جهان مادی، مال و فرزندان را زینت زندگی دنیا شناسانده و انسانها را به تلاش برای دستیابی به توشه آخرت فرا میخواند: «اَلمالُ والبَنونَ زینَةُ الحَیوةِ الدُّنیا والبـقِیـتُ الصّــلِحـتُ خَیرٌعِندَ رَبِّکَ ثَوابـًا وخَیرٌ اَمَلا». در این آیه توشه آخرت همان کارهای نیک وصفشده که پاداششان ماندگار و نزد خداوند نیکوتر بوده، امید داشتن به آنها سزاوار است. درجای دیگر پس از بیان سرنوشت شوم گمراهان و ستمگران، گام نهادن در مسیر هدایت الهی سبب افزایش هدایت حق شمرده شده و افزون بر اشاره به نیکوتر بودن پاداش باقیات الصالحات نزد خداوند از سرانجام نیکوی آنها یاد میشود: «ویَزیدُ اللّهُ الَّذینَ اهتَدَوا هُدًی والبـقیـتُ الصّــلِحـتُ خَیرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوابـًا وخَیرٌمَرَدّا». [۳۶]
وجه تسمیه باقیات صالحات
مفسران عموماً وجه تسمیه باقیات الصالحات را ماندن پاداش آن برای جهان ابدی میدانند. [۳۷] [۳۸] [۳۹] [۴۰]
بعضی با نگاه عرفانی در اینباره گفتهاند: هر عمل و سخنی که انسان را به معرفت، محبّت و اطاعت پروردگار باقی و فنا ناپذیر وا دارد باقیات الصالحات است. [۴۱] به بیان دیگر چون حقیقت روحانی انسان فناناپذیر است پس هر کمال و عمل نیک ناشی از آن نیز فناناپذیر بوده، نزد پروردگار باقی است. [۴۲]
ارتباط اعمال نیک با باقیات صالحات
بههر حال آیات قرآن صریحاً بر محفوظ ماندن همه اعمال انسان از نیک و بد نزد خداوند دلالت دارد [۴۳] [۴۴] [۴۵] [۴۶] [۴۷] و به خصوصِ اعمال نیک او باقیات الصالحات گفته میشود. [۴۸] [۴۹] [۵۰] ظاهر بسیاری از آیات قرآن نیز دلالت دارد که روز قیامت اعمال انسان اعمّ از نیک و بد در برابر وی حاضر میگردد و پاداش و کیفر هرکس با خود عملش داده میشود [۵۱] [۵۲] [۵۳] ، بنابراین، اعمال نیک انسان باقیات الصالحات است.
نتایج عمل به باقیات صالحات
ویژگیها و پیامدها
روی آوردن به باقیاتالصالحات نشان برخورداری از توفیق و هدایت ویژه الهی بوده: [۵۴]«و یَزیدُ اللّهُ الَّذین اهتَدَوا هُدًی و البـقِیـتُ الصّـلِحـتُ...» [۵۵] آنها بهترین توشه انسان برای جهان آخرت (خیرٌ... ثوابًا) و خداوند خزانهدار آنها وصف شده است (عند ربّک) و ازاینرو انسان بدون هیچ کاستی پاداش آنها را در جهان دیگر مییابد. [۵۶] ارزشهای معنوی ماندگار از دیدگاه قرآن شایسته دلبستگی و امید (خَیرٌ أَملاً)، و فرجام نیکو (بهشت) [۵۷] [۵۸] [۵۹]است (خیرٌ مَرَدًّا)، زیرا انسان بدون شک به پیامدهای مثبت آنها که رحمت و کرامت و ثواب الهی است در جهان دیگر خواهد رسید. [۶۰]
عدم مصداق مال و فرزندان از باقیات صالحات
واز سوی دیگر برخی تقابل «المال و البنون» و «الباقیات الصالحات» را بدین معنا دانستهاند که تنها کارهای نیک اخروی از ویژگی خیر و فایده برخوردار است. آنها در حالی جاودان و همیشگی و در نتیجه شایسته امید است که نعمتهای دنیا همواره رو به زوال و نابودی است [۶۱]، زیرا هر چند واژه «خیر» اسم تفضیل است؛ ولی در این آیه برای تفضیل به کار برده نشده است؛ نظیر آیه ۵۴ سوره اسراء [۶۲]: «رَبُّکُم أَعلَمُ بِکُم» و ۲۷ سوره روم [۶۳]: «هُوَأَهوَنُ عَلَیه» [۶۴] [۶۵]و طرف مقابل (مال و فرزندان با دید مادّی) در مقایسه با باقیات الصالحات فاقد خیر و خیر بودن ویژه باقیات الصالحات است [۶۶] [۶۷] یا آنکه با توجّه به پندار مشرکان که مال و فرزندان را خیر میپنداشتند در آیه اسم تفضیل به کار رفته است، بنابراین معنای آیه چنین خواهد شد که باقیات الصالحات نسبت به آنچه شما آن را خیر میپندارید خیر بیشتری در پی دارد. [۶۸] [۶۹] نقش و جایگاه ویژه این مفهوم قرآنی در ادعیه و مناجاتها نیز انعکاس گستردهای داشته است. در برخی دعاها از خداوند به عنوان سرپرست و نگهدارنده باقیات الصالحات (ولیّ الباقیات الصالحات) یاد شده [۷۰] [۷۱] [۷۲]و توفیق انجام دادن آنها از خداوند خواسته شده است. [۷۳] [۷۴] [۷۵] [۷۶]
در مجموع از بیان مفسران
در مجموع از بیان بیشتر مفسران به دست میآید که همه باورها، سخنان و اعمال نیک را میتوان از باقیات صالحات دانست و موارد خاصی که در روایات بر آن تأکید شده، در واقع مصداقهایی از این تعبیر کلی است. [۷۷] [۷۸] [۷۹] [۸۰] [۸۱] [۸۲] [۸۳] گفتنی است که برداشتهای گوناگون از باقیات صالحات موجب شده است تا در طی سدههای پیاپی، شماری از آثار در زمینه های گوناگون اذکار و ادعیه، اصول عقاید یا فضایل اهل بیت (علیهالسلام) با عنوان الباقیات الصالحات نوشته شود.
کتب نوشته شده
شهید اول رسالهای کوتاه با عنوان الباقیاتالصالحات در تفسیر تسبیحات اربعه نگاشته و این کلمات نورانی را دربردارنده اصول پنجگانه توحید، عدل، نبوّت، امامت و معاد میداند و معتقد است هرکس به (حقیقت) این کلمات برسد به ایمان کامل که همان باقیاتالصالحات است دست یافته است. [۸۴]بیاضی این رساله را با عنوان الکلمات النافعات فی شرح الباقیاتالصالحات شرح کرده است. [۸۵] [۸۶] [۸۷] [۸۸] افزون بر آن، میتوان به این آثار اشاره کرد: نوشته سید حسن بن دلدار لکهنوی در باب اصول عقاید به اردو (چ لکهنو، ۱۲۹۵ق)؛ نوشته شیخ عباس قمی در باب ادعیه و اذکار که در ۱۳۴۶ق، و پس از آن در حاشیه مفاتیح الجنان بارها به چاپ رسیده است؛ دیوانی از عبدالباقی فاروقی (نظم ۱۲۷۰ق) در فضایل اهل بیت (علیهالسلام) که مکرر از جمله در ۱۲۷۶ق به چاپ رسیده است. [۸۹] [۹۰]
فهرست منابع
(۱) آقابزرگ طهرانی، الذریعة. (۲) محمد ابنبابویه، ثواب الاعمال، به کوشش محمدمهدی حسن خرسان، قم، ۱۳۶۴ق. (۳) ابوالفتوح رازی، روض الجنان، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، ۱۳۶۵ش. (۴) احمد بن حنبل، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق. (۵) شرفالدین علی استرابادی، تأویل الایات الظاهرة، قم، ۱۴۰۹ق. (۶) حاجیخلیفه، کشف. (۷) محمد حاکم نیشابوری، المستدرک، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴ق. (۸) محمود زمخشری، الکشاف، قاهره، ۱۳۷۳ق. (۹) سیوطی، الدر المنثور، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۱۰) محمد شیخ طوسی، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی. (۱۱) محمدحسین طباطبایی، المیزان، تهران، ۱۳۸۳ق. (۱۲) محمد غزالی، احیاء علوم الدین، بیروت، ۱۴۰۶ق. (۱۳) محسن فیض کاشانی، الصافی، تهران، ۱۳۸۷ق. (۱۴) قرآن کریم. (۱۵) محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، ۱۹۶۵م. (۱۶) محمد کلینی، الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۸ق. (۱۷) محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. (۱۸) احمد میبدی، کشف الاسرار، تهران، ۱۳۶۱ش.
۱. ↑ لسان العرب، ج۱۴، ص۸۰. ۲. ↑ مقاییس اللغه، ج۳، ص۳۰۳. ۳. ↑ المصباح، ص۳۴۵، «صلح». ۴. ↑ مفردات، ص۱۳۹، «بقی». ۵. ↑ کهف/سوره۱۸، آیه۴۶. ۶. ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۷۶. ۷. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۲۳. ۸. ↑ کهف/سوره۱۸، آیه۱۱۰. ۹. ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۱۰. ۱۰. ↑ آلعمران/سوره۳، آیه۳۰ ۱۱. ↑ زلزال /سوره۹۹، آیه۸-۷. ۱۲. ↑ مزمّل/سوره۷۳، آیه۲۰. ۱۳. ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۳۹. ۱۴. ↑ فجر/سوره۸۹، آیه۲۴. ۱۵. ↑ مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۰-۹۹. ۱۶. ↑ هود/سوره۱۱، آیه۸۶. ۱۷. ↑ مجمعالبیان، ج۵، ص۳۲۱. ۱۸. ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص۴۲. ۱۹. ↑ شوری/سوره۴۲، آیه۲۰. ۲۰. ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۲۶۹. ۲۱. ↑ الدرالمنثور، ج۷، ص۳۴۴. ۲۲. ↑ فتح القدیر، ج۴، ص۵۳۶. ۲۳. ↑ محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۰، ص۴۱۴، بیروت، ۱۹۶۵م. ۲۴. ↑ محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۱۰۹-۱۱۰، تهران، ۱۳۸۳ق. ۲۵. ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج۱۲، ص۳۶۱-۳۶۲، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، ۱۳۶۵ش. ۲۶. ↑ محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۴۱۵، بیروت، ۱۹۶۵م. ۲۷. ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۸۳، ص۹۰،بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. ۲۸. ↑ محمد باقر مجلسی، ج۸۳، ص۳۰-۳۳، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. ۲۹. ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۸۳، ص۱۶۷- ۱۷۵، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. ۳۰. ↑ محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۱، ص۳۵۷- ۳۶۰، بیروت، ۱۴۰۶ق. ۳۱. ↑ احمد بن حنبل، مسند، ج۳، ص۷۵، قاهره، ۱۳۱۳ق. ۳۲. ↑ محمد کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۰۶، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۸ق. ۳۳. ↑ محمد ابنبابویه، ثواب الاعمال، ج۱، ص۸، به کوشش محمدمهدی حسن خرسان، قم، ۱۳۶۴ق. ۳۴. ↑ محمد حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۱، ص۵۱۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴ق. ۳۵. ↑ کهف/سوره۱۸، آیه۴۶. ۳۶. ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۷۶. ۳۷. ↑ التبیان، ج۷، ص۵۲. ۳۸. ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۲۶۹. ۳۹. ↑ التفسیرالکبیر، ج۲۱، ص۲۴۸. ۴۰. ↑ مفتاحالفلاح، ص۱۱. ۴۱. ↑ . التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۱۳۱. ۴۲. ↑ مخزن العرفان، ج۸، ص۳۹. ۴۳. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۷۲. ۴۴. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۸۱. ۴۵. ↑ آلعمران/سوره۳، آیه۱۸۰. ۴۶. ↑ کهف/سوره۱۸، آیه۴۹. ۴۷. ↑ زلزال /سوره۹۹، آیه۸-۶. ۴۸. ↑ المیزان، ج۱۳، ص۳۱۹. ۴۹. ↑ پیام قرآن، ج۶، ص۱۱۶. ۵۰. ↑ الفرقان، ج۴ـ۵، ص۱۰۵. ۵۱. ↑ المیزان، ج۱، ص۹۳۹۲. ۵۲. ↑ المیزان، ج۲، ص۱۸۰. ۵۳. ↑ پیام قرآن، ج۶، ص۱۱۵. ۵۴. ↑ المیزان، ج۱۴، ص۱۰۲. ۵۵. ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۷۶. ۵۶. ↑ المیزان، ج۱۴، ص۱۰۲. ۵۷. ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۱۳۱. ۵۸. ↑ تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۵۰۱. ۵۹. ↑ المیزان، ج۱۳، ص۳۱۹. ۶۰. ↑ المیزان، ج۱۴، ص۱۰۲. ۶۱. ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۱۳۱. ۶۲. ↑ اسراء/سوره۱۷، آیه۵۴. ۶۳. ↑ روم/سوره۳۰، آیه۲۷. ۶۴. ↑ الباقیات الصالحات، ص۲۸. ۶۵. ↑ شرح ابنعقیل، ج۱، ص۱۸۲. ۶۶. ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۲۶۹. ۶۷. ↑ الباقیات الصالحات، ص۲۸. ۶۸. ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۱۳۱. ۶۹. ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۲۶۹. ۷۰. ↑ المزار، ص۹۲. ۷۱. ↑ بحارالانوار، ج۹۷، ص۲۱۸. ۷۲. ↑ بحارالانوار، ج۹۱، ص۱۲۴. ۷۳. ↑ اقبال الاعمال، ج۲، ص۲۲۵. ۷۴. ↑ بحار الانوار، ج۹۷، ص۲۱۸. ۷۵. ↑ بحار الانوار، ج۸۸، ص۸۰. ۷۶. ↑ بحار الانوار، ج۸۸، ص۹۲. ۷۷. ↑ محمد شیخ طوسی، التبیان، ج۷، ص۵۲، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی. ۷۸. ↑ محمد شیخ طوسی، التبیان، ج۷، ص۱۴۶، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی. ۷۹. ↑ محمود زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۷۲۵، قاهره، ۱۳۷۳ق. ۸۰. ↑ احمد میبدی، ج۵، ص۶۸۸، کشف الاسرار، تهران، ۱۳۶۱ش. ۸۱. ↑ سیوطی، الدر المنثور، ج۵، ص۳۹۶، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م. ۸۲. ↑ محسن فیض کاشانی، الصافی، ج۲، ص۱۵، تهران، ۱۳۸۷ق. ۸۳. ↑ احمد میبدی، ج۵، ص۶۹۵، کشف الاسرار، تهران، ۱۳۶۱ش. ۸۴. ↑ المصباح فی الادعیه، ج۱، ص۲۷۷. ۸۵. ↑ الذریعه، ج۱۸، ص۱۲۰. ۸۶. ↑ الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۷. ۸۷. ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۳، ص۱۲. ۸۸. ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۱۸، ص۱۲۰. ۸۹. ↑ حاجیخلیفه، کشف، ج۱، ص۲۱۸.
۹۰. ↑ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج۳، ص۱۱-۱۲.- ↑ لسان العرب، ج۱۴، ص۸۰.
- ↑ مقاییس اللغه، ج۳، ص۳۰۳.
- ↑ المصباح، ص۳۴۵، «صلح».
- ↑ مفردات، ص۱۳۹، «بقی».
- ↑ کهف/سوره۱۸، آیه۴۶.
- ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۷۶.
- ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۲۳.
- ↑ کهف/سوره۱۸، آیه۱۱۰.
- ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۱۰.
- ↑ آلعمران/سوره۳، آیه۳۰
- ↑ زلزال /سوره۹۹، آیه۸-۷.
- ↑ مزمّل/سوره۷۳، آیه۲۰.
- ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۳۹.
- ↑ فجر/سوره۸۹، آیه۲۴.
- ↑ مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۰-۹۹.
- ↑ هود/سوره۱۱، آیه۸۶.
- ↑ مجمعالبیان، ج۵، ص۳۲۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص۴۲.
- ↑ شوری/سوره۴۲، آیه۲۰.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۲۶۹.
- ↑ فتح القدیر، ج۴، ص۵۳۶.
- ↑ الدرالمنثور، ج۷، ص۳۴۴.
- ↑ محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۰، ص۴۱۴، بیروت، ۱۹۶۵م.
- ↑ محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۱۰۹-۱۱۰، تهران، ۱۳۸۳ق.
- ↑ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج۱۲، ص۳۶۱-۳۶۲، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، ۱۳۶۵ش
- ↑ محمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۴۱۵، بیروت، ۱۹۶۵م.
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۸۳، ص۹۰،بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
- ↑ محمد باقر مجلسی، ج۸۳، ص۳۰-۳۳، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
- ↑ محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج۸۳، ص۱۶۷- ۱۷۵، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳م.
- ↑ محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۱، ص۳۵۷- ۳۶۰، بیروت، ۱۴۰۶ق.
- ↑ احمد بن حنبل، مسند، ج۳، ص۷۵، قاهره، ۱۳۱۳ق.
- ↑ محمد ابنبابویه، ثواب الاعمال، ج۱، ص۸، به کوشش محمدمهدی حسن خرسان، قم، ۱۳۶۴ق.
- ↑ محمد کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۰۶، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۸ق.
- ↑ محمد حاکم نیشابوری، المستدرک، ج۱، ص۵۱۲، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۴ق.
- ↑ کهف/سوره۱۸، آیه۴۶.
- ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۷۶.
- ↑ التبیان، ج۷، ص۵۲.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۲۶۹.
- ↑ التفسیرالکبیر، ج۲۱، ص۲۴۸.
- ↑ مفتاحالفلاح، ص۱۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۱، ص۱۳۱.
- ↑ مخزن العرفان، ج۸، ص۳۹.
- ↑ زلزال /سوره۹۹، آیه۸-۶.
- ↑ کهف/سوره۱۸، آیه۴۹.
- ↑ آلعمران/سوره۳، آیه۱۸۰.
- ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۸۱.
- ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۷۲.
- ↑ المیزان، ج۱۳، ص۳۱۹.
- ↑ پیام قرآن، ج۶، ص۱۱۶.
- ↑ الفرقان، ج۴ـ۵، ص۱۰۵.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۹۳۹۲.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۱۸۰.
- ↑ پیام قرآن، ج۶، ص۱۱۵.