تقوا و انفاق (قرآن): تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی « از جلوههای تقواپیشگی انفاق در راه خدا و تامین نیازهای مالی جهاد م...» ایجاد کرد) |
جز («تقوا و انفاق (قرآن)» را محافظت کرد ([ویرایش=فقط مدیران] (بیپایان) [انتقال=فقط مدیران] (بیپایان))) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۷: | سطر ۷: | ||
... واتقوا الله واعلموا ان الله مع المتقین• وانفقوا فی سبیل الله ولا تلقوا بایدیکم الی التهلکة واحسنوا... | ... واتقوا الله واعلموا ان الله مع المتقین• وانفقوا فی سبیل الله ولا تلقوا بایدیکم الی التهلکة واحسنوا... | ||
... و از [[خدا]] بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید [[خدا]] با پرهیزکاران است! | ... و از [[خدا]] بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید [[خدا]] با پرهیزکاران است! | ||
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/17001/1/30/194 بقره/سوره۲، آیه۱۹۴.] |
− | + | </ref> | |
و در راه [[خدا]]، [[انفاق]] کنید! و (با ترک [[انفاق]]،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که [[خداوند]]، [[نیکوکاران]] را دوست میدارد. | و در راه [[خدا]]، [[انفاق]] کنید! و (با ترک [[انفاق]]،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که [[خداوند]]، [[نیکوکاران]] را دوست میدارد. | ||
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/17001/1/30/195 بقره/سوره۲، آیه۱۹۵.] |
− | + | </ref> | |
بیان موضوع [[انفاق]] پس از امر به [[تقوا]] میتواند اشاره به این معنا باشد که از مصادیق [[تقوا]] [[انفاق]] کردن در راه [[خدا]]ست. | بیان موضوع [[انفاق]] پس از امر به [[تقوا]] میتواند اشاره به این معنا باشد که از مصادیق [[تقوا]] [[انفاق]] کردن در راه [[خدا]]ست. | ||
سطر ۲۰: | سطر ۲۰: | ||
در این آیه دستور میدهد برای اقامه جنگ در راه [[خدا]] مال خود را [[انفاق]] کنند، و پاسخ از اینکه چرا [[انفاق]] را مقید کرد به قید (در راه [[خدا]]) همان پاسخی است که اول [[آیات]] در تقیید قتال به قید (در راه [[خدا]]) گفتیم، و حرف (با) در جمله: (بایدیکم) زیادی است، که تنها خاصیت تاکید را دارد. | در این آیه دستور میدهد برای اقامه جنگ در راه [[خدا]] مال خود را [[انفاق]] کنند، و پاسخ از اینکه چرا [[انفاق]] را مقید کرد به قید (در راه [[خدا]]) همان پاسخی است که اول [[آیات]] در تقیید قتال به قید (در راه [[خدا]]) گفتیم، و حرف (با) در جمله: (بایدیکم) زیادی است، که تنها خاصیت تاکید را دارد. | ||
و معنا چنین میشود: دست خود به تهلکه نیفکنید، و این تعبیر کنایه است از اینکه مسلمان نباید نیرو و استطاعت خود را هدر دهند، چون کلمه دست به معنای مظهر قدرت و قوت است، بعضی هم گفتهاند: حرف با، زائد نیست، بلکه با سببیت است، و مفعول لا تلقوا، حذف شده، معنایش (لا تلقوا انفسکم بایدی انفسکم الی التهلکة، یعنی خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید) میباشد و تهلکه به معنای هلاکت است، و هلاکت به معنای آن مسیری است که [[انسان]] نمیتواند بفهمد کجا است، و آن مسیری که نداند به کجا منتهی میشود، و کلمه تهلکه بر وزن تفعله بضمه عین است، و در لغت عرب هیچ مصدر دیگری به این وزن وجود ندارد. آیه شریفه مطلق است، و در نتیجه نهی در آن نهی از تمامی رفتارهای افراطی و تفریطی است، که یکی از مصادیق آن بخل ورزیدن و امساک از [[انفاق]] مال در هنگام جنگ است، که این بخل ورزیدن باعث بطلان نیرو و از بین رفتن قدرت است که باعث غلبه دشمن بر آنان میشود، هم چنان که [[اسراف]] در [[انفاق]] و از بین بردن همه اموال باعث فقر و مسکنت و در نتیجه انحطاط حیات و بطلان مروت میشود. | و معنا چنین میشود: دست خود به تهلکه نیفکنید، و این تعبیر کنایه است از اینکه مسلمان نباید نیرو و استطاعت خود را هدر دهند، چون کلمه دست به معنای مظهر قدرت و قوت است، بعضی هم گفتهاند: حرف با، زائد نیست، بلکه با سببیت است، و مفعول لا تلقوا، حذف شده، معنایش (لا تلقوا انفسکم بایدی انفسکم الی التهلکة، یعنی خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید) میباشد و تهلکه به معنای هلاکت است، و هلاکت به معنای آن مسیری است که [[انسان]] نمیتواند بفهمد کجا است، و آن مسیری که نداند به کجا منتهی میشود، و کلمه تهلکه بر وزن تفعله بضمه عین است، و در لغت عرب هیچ مصدر دیگری به این وزن وجود ندارد. آیه شریفه مطلق است، و در نتیجه نهی در آن نهی از تمامی رفتارهای افراطی و تفریطی است، که یکی از مصادیق آن بخل ورزیدن و امساک از [[انفاق]] مال در هنگام جنگ است، که این بخل ورزیدن باعث بطلان نیرو و از بین رفتن قدرت است که باعث غلبه دشمن بر آنان میشود، هم چنان که [[اسراف]] در [[انفاق]] و از بین بردن همه اموال باعث فقر و مسکنت و در نتیجه انحطاط حیات و بطلان مروت میشود. | ||
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/50081/2/93/%D8%A3%D9%8E%D9%86%D9%81%D9%90%D9%82%D9%8F%D9%88%D8%A7 ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج۲، ص۹۳.] |
− | + | </ref> | |
==دیدگاه آیتالله مکارم== | ==دیدگاه آیتالله مکارم== | ||
این آیه تکمیلی است بر [[آیات]] [[جهاد]]، زیرا [[جهاد]] به همان اندازه که به مردان با اخلاص و کار آزموده نیازمند است به اموال و ثروت نیز احتیاج دارد، [[جهاد]] هم نفرات آماده از نظر روحی و جسمی لازم دارد، و هم انواع سلاح و تجهیزات جنگی، درست است که عامل تعیین کننده سرنوشت جنگ در درجه اول سربازاناند، ولی سرباز بدون وسایل و تجهیزات کافی (اعم از سلاح، مهمات، وسیله نقل و انتقال، مواد غذایی، وسایل درمانی) کاری از او ساخته نیست. | این آیه تکمیلی است بر [[آیات]] [[جهاد]]، زیرا [[جهاد]] به همان اندازه که به مردان با اخلاص و کار آزموده نیازمند است به اموال و ثروت نیز احتیاج دارد، [[جهاد]] هم نفرات آماده از نظر روحی و جسمی لازم دارد، و هم انواع سلاح و تجهیزات جنگی، درست است که عامل تعیین کننده سرنوشت جنگ در درجه اول سربازاناند، ولی سرباز بدون وسایل و تجهیزات کافی (اعم از سلاح، مهمات، وسیله نقل و انتقال، مواد غذایی، وسایل درمانی) کاری از او ساخته نیست. | ||
لذا در اسلام تامین وسایل [[جهاد]] با دشمنان از واجبات شمرده شده و از جمله در آیه مورد بحث با صراحت دستور میدهد، و میفرماید: در راه [[خدا]] [[انفاق]] کنید و خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید (و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة). مخصوصا در عصر نزول این [[آیات]]، بسیاری از مسلمانان، شور و شوق جهاد در سر داشتند، ولی چون وسایل جنگ را هر کس شخصا فراهم میکرد و بعضی [[فقیر]] و نیازمند بودند. آن چنان که طبق آیه ۹۲ [[سوره توبه]] | لذا در اسلام تامین وسایل [[جهاد]] با دشمنان از واجبات شمرده شده و از جمله در آیه مورد بحث با صراحت دستور میدهد، و میفرماید: در راه [[خدا]] [[انفاق]] کنید و خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید (و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة). مخصوصا در عصر نزول این [[آیات]]، بسیاری از مسلمانان، شور و شوق جهاد در سر داشتند، ولی چون وسایل جنگ را هر کس شخصا فراهم میکرد و بعضی [[فقیر]] و نیازمند بودند. آن چنان که طبق آیه ۹۲ [[سوره توبه]] | ||
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/17001/1/201/92 توبه/سوره۹، آیه۹۲.] |
− | + | </ref> | |
گریه میکردند و اشک میریختند که چرا وسیله شرکت در جنگ ندارند: تولوا و اعینهم تفیض من الدمع حزنا الا یجدوا ما ینفقون، آری در چنین شرایطی نقش انفاقها بسیار مهم و سرنوشت ساز بود. | گریه میکردند و اشک میریختند که چرا وسیله شرکت در جنگ ندارند: تولوا و اعینهم تفیض من الدمع حزنا الا یجدوا ما ینفقون، آری در چنین شرایطی نقش انفاقها بسیار مهم و سرنوشت ساز بود. | ||
− | جمله: و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة، (با دست خویش خود را به هلاکت نیفکنید) هر چند در مورد ترک [[انفاق]]، برای [[جهاد اسلامی]] وارد شده، ولی مفهوم وسیع و گستردهای دارد که موارد زیاد دیگری را نیز شامل میشود، از جمله اینکه [[انسان]] [[حق]] ندارد از جادههای خطرناک (چه از نظر ناامنی و چه عوامل جوی یا غیر آن) بدون پیش بینیهای لازم بگذرد، یا غذایی که به احتمال قوی آلوده به سم است تناول کند، و یا حتی در میدان [[جهاد]] بدون نقشه و برنامه وارد عمل شود، در تمام این موارد، [[ | + | جمله: و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة، (با دست خویش خود را به هلاکت نیفکنید) هر چند در مورد ترک [[انفاق]]، برای [[جهاد اسلامی]] وارد شده، ولی مفهوم وسیع و گستردهای دارد که موارد زیاد دیگری را نیز شامل میشود، از جمله اینکه [[انسان]] [[حق]] ندارد از جادههای خطرناک (چه از نظر ناامنی و چه عوامل جوی یا غیر آن) بدون پیش بینیهای لازم بگذرد، یا غذایی که به احتمال قوی آلوده به سم است تناول کند، و یا حتی در میدان [[جهاد]] بدون نقشه و برنامه وارد عمل شود، در تمام این موارد، [[انسان]] بی جهت جان خود را به خطر انداخته و مسئول است. |
− | ولی اینکه بعضی از ناآگاهان، هرگونه جهاد ابتدایی را القاء نفس در هلاکت پنداشتهاند، و گاه تا آنجا به پیش میروند که قیام سالار شهیدان امام حسین علیهالسّلام در کربلا را مصداق آن میشمرند، ناشی از نهایت نادانی و عدم درک آیه است، زیرا القای نفس در هلاکت مربوط به جایی است که هدفی بالاتر از جان در خطر نباشد، و الا باید جان را فدای حفظ آن هدف مقدس کرد، همان گونه که امام حسین علیهالسّلام و تمام شهیدان راه خدا این کار را کردند. | + | ولی اینکه بعضی از ناآگاهان، هرگونه [[جهاد]] ابتدایی را القاء نفس در هلاکت پنداشتهاند، و گاه تا آنجا به پیش میروند که قیام سالار شهیدان [[امام حسین ]]علیهالسّلام در کربلا را مصداق آن میشمرند، ناشی از نهایت نادانی و عدم درک آیه است، زیرا القای[[ نفس]] در هلاکت مربوط به جایی است که هدفی بالاتر از جان در خطر نباشد، و الا باید جان را فدای حفظ آن هدف مقدس کرد، همان گونه که [[امام حسین علیهالسّلام ]]و تمام شهیدان راه [[خدا]] این کار را کردند. |
− | آیا اگر کسی ببیند جان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در خطر است و خود را سپر برای حفظ او کند (همان کاری که علی علیهالسّلام در جنگ احد کرد و یا در لیلة المبیت آن شبی که در بستر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم خوابید) چنین کسی القاء نفس در هلاکت کرده و کار خلافی انجام داده؟ آیا باید بنشیند تا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را به قتل برسانند و بگوید القاء نفس در هلاکت جایز نیست. حق این است که مفهوم آیه روشن است و تمسک به آن در این گونه موارد نوعی ابلهی است. آری اگر هدف آن قدر مهم نباشد که ارزش جان باختن را داشته باشد و یا اگر مهم است راه حلهای بهتر و مناسبتری دارد، در چنین جایی نباید جان خویشتن را به خطر انداخت (موارد تقیه مجاز نیز از همین قبیل است). در آخر آیه دستور به نیکوکاری داده، میفرماید: و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد (و احسنوا ان الله یحب المحسنین). | + | آیا اگر کسی ببیند جان [[پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم]] در خطر است و خود را سپر برای حفظ او کند (همان کاری که [[علی علیهالسّلام ]]در [[جنگ احد]] کرد و یا در لیلة المبیت آن شبی که در بستر [[پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم]] خوابید) چنین کسی القاء [[نفس]] در هلاکت کرده و کار خلافی انجام داده؟ آیا باید بنشیند تا [[پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم]] را به قتل برسانند و بگوید القاء [[نفس ]]در هلاکت جایز نیست. [[حق]] این است که مفهوم آیه روشن است و تمسک به آن در این گونه موارد نوعی ابلهی است. آری اگر هدف آن قدر مهم نباشد که ارزش جان باختن را داشته باشد و یا اگر مهم است راه حلهای بهتر و مناسبتری دارد، در چنین جایی نباید جان خویشتن را به خطر انداخت (موارد تقیه مجاز نیز از همین قبیل است). در آخر آیه دستور به نیکوکاری داده، میفرماید: و نیکی کنید که [[خداوند ]]نیکوکاران را دوست دارد (و احسنوا ان الله یحب المحسنین). ] |
− | + | <ref> | |
− | [ | + | [http://lib.eshia.ir/50082/2/35/%D8%AA%DA%A9%D9%85%DB%8C%D9%84%D9%89 تفسیر نمونه، مکارم، ج۲، ص۳۵-۳۷.] |
− | + | </ref> | |
==منبع== | ==منبع== | ||
− | فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «انفاق». | + | [http://lib.eshia.ir/10061/8/351/%D8%AA%D8%A3%D9%85%D9%8A%D9%86 فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «انفاق».] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۷:۵۷
از جلوههای تقواپیشگی انفاق در راه خدا و تامین نیازهای مالی جهاد میباشد.
انفاق
انفاق در راه خدا و تامین نیازهای مالی جهاد، از آثار تقوا و خداترسی میباشد: ... واتقوا الله واعلموا ان الله مع المتقین• وانفقوا فی سبیل الله ولا تلقوا بایدیکم الی التهلکة واحسنوا... ... و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید خدا با پرهیزکاران است! [۱] و در راه خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد. [۲] بیان موضوع انفاق پس از امر به تقوا میتواند اشاره به این معنا باشد که از مصادیق تقوا انفاق کردن در راه خداست.
دیدگاه علامه طباطبایی
در این آیه دستور میدهد برای اقامه جنگ در راه خدا مال خود را انفاق کنند، و پاسخ از اینکه چرا انفاق را مقید کرد به قید (در راه خدا) همان پاسخی است که اول آیات در تقیید قتال به قید (در راه خدا) گفتیم، و حرف (با) در جمله: (بایدیکم) زیادی است، که تنها خاصیت تاکید را دارد. و معنا چنین میشود: دست خود به تهلکه نیفکنید، و این تعبیر کنایه است از اینکه مسلمان نباید نیرو و استطاعت خود را هدر دهند، چون کلمه دست به معنای مظهر قدرت و قوت است، بعضی هم گفتهاند: حرف با، زائد نیست، بلکه با سببیت است، و مفعول لا تلقوا، حذف شده، معنایش (لا تلقوا انفسکم بایدی انفسکم الی التهلکة، یعنی خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید) میباشد و تهلکه به معنای هلاکت است، و هلاکت به معنای آن مسیری است که انسان نمیتواند بفهمد کجا است، و آن مسیری که نداند به کجا منتهی میشود، و کلمه تهلکه بر وزن تفعله بضمه عین است، و در لغت عرب هیچ مصدر دیگری به این وزن وجود ندارد. آیه شریفه مطلق است، و در نتیجه نهی در آن نهی از تمامی رفتارهای افراطی و تفریطی است، که یکی از مصادیق آن بخل ورزیدن و امساک از انفاق مال در هنگام جنگ است، که این بخل ورزیدن باعث بطلان نیرو و از بین رفتن قدرت است که باعث غلبه دشمن بر آنان میشود، هم چنان که اسراف در انفاق و از بین بردن همه اموال باعث فقر و مسکنت و در نتیجه انحطاط حیات و بطلان مروت میشود. [۳]
دیدگاه آیتالله مکارم
این آیه تکمیلی است بر آیات جهاد، زیرا جهاد به همان اندازه که به مردان با اخلاص و کار آزموده نیازمند است به اموال و ثروت نیز احتیاج دارد، جهاد هم نفرات آماده از نظر روحی و جسمی لازم دارد، و هم انواع سلاح و تجهیزات جنگی، درست است که عامل تعیین کننده سرنوشت جنگ در درجه اول سربازاناند، ولی سرباز بدون وسایل و تجهیزات کافی (اعم از سلاح، مهمات، وسیله نقل و انتقال، مواد غذایی، وسایل درمانی) کاری از او ساخته نیست. لذا در اسلام تامین وسایل جهاد با دشمنان از واجبات شمرده شده و از جمله در آیه مورد بحث با صراحت دستور میدهد، و میفرماید: در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید (و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة). مخصوصا در عصر نزول این آیات، بسیاری از مسلمانان، شور و شوق جهاد در سر داشتند، ولی چون وسایل جنگ را هر کس شخصا فراهم میکرد و بعضی فقیر و نیازمند بودند. آن چنان که طبق آیه ۹۲ سوره توبه [۴] گریه میکردند و اشک میریختند که چرا وسیله شرکت در جنگ ندارند: تولوا و اعینهم تفیض من الدمع حزنا الا یجدوا ما ینفقون، آری در چنین شرایطی نقش انفاقها بسیار مهم و سرنوشت ساز بود. جمله: و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة، (با دست خویش خود را به هلاکت نیفکنید) هر چند در مورد ترک انفاق، برای جهاد اسلامی وارد شده، ولی مفهوم وسیع و گستردهای دارد که موارد زیاد دیگری را نیز شامل میشود، از جمله اینکه انسان حق ندارد از جادههای خطرناک (چه از نظر ناامنی و چه عوامل جوی یا غیر آن) بدون پیش بینیهای لازم بگذرد، یا غذایی که به احتمال قوی آلوده به سم است تناول کند، و یا حتی در میدان جهاد بدون نقشه و برنامه وارد عمل شود، در تمام این موارد، انسان بی جهت جان خود را به خطر انداخته و مسئول است. ولی اینکه بعضی از ناآگاهان، هرگونه جهاد ابتدایی را القاء نفس در هلاکت پنداشتهاند، و گاه تا آنجا به پیش میروند که قیام سالار شهیدان امام حسین علیهالسّلام در کربلا را مصداق آن میشمرند، ناشی از نهایت نادانی و عدم درک آیه است، زیرا القاینفس در هلاکت مربوط به جایی است که هدفی بالاتر از جان در خطر نباشد، و الا باید جان را فدای حفظ آن هدف مقدس کرد، همان گونه که امام حسین علیهالسّلام و تمام شهیدان راه خدا این کار را کردند. آیا اگر کسی ببیند جان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در خطر است و خود را سپر برای حفظ او کند (همان کاری که علی علیهالسّلام در جنگ احد کرد و یا در لیلة المبیت آن شبی که در بستر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم خوابید) چنین کسی القاء نفس در هلاکت کرده و کار خلافی انجام داده؟ آیا باید بنشیند تا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم را به قتل برسانند و بگوید القاء نفس در هلاکت جایز نیست. حق این است که مفهوم آیه روشن است و تمسک به آن در این گونه موارد نوعی ابلهی است. آری اگر هدف آن قدر مهم نباشد که ارزش جان باختن را داشته باشد و یا اگر مهم است راه حلهای بهتر و مناسبتری دارد، در چنین جایی نباید جان خویشتن را به خطر انداخت (موارد تقیه مجاز نیز از همین قبیل است). در آخر آیه دستور به نیکوکاری داده، میفرماید: و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد (و احسنوا ان الله یحب المحسنین). ] [۵]
منبع
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «انفاق».