مسجد جامع چادگان وموقوفات آن: تفاوت بین نسخهها
جز («مسجد جامع چادگان وموقوفات آن» را محافظت کرد ([ویرایش=تنها مدیران] (بیپایان) [انتقال=تنها مدیران] (بیپایان))) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
مؤلف:[[حمید رضا میر محمدی]] | مؤلف:[[حمید رضا میر محمدی]] | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
− | [[شهرستان چادگان]] در غرب استان اصفهان واقع است. | + | [[شهرستان چادگان]] در غرب استان [[اصفهان]] واقع است. این شهرستان مشتمل بر دو بخش مرکزی و چناررود وچهار دهستان و دو شهر چادگان و شهر رزوه است. شهر چادگان مرکز شهرستان چادگان در ساحل دریاچه ی زایندهرود در فاصله ی 100 کیلومتری شمال غربی شهر اصفهان و 25 کیلومتری داران ـ مرکز شهرستان فریدن ـ واقع گردیده است. |
− | واقع شدن چادگان در ساحل | + | |
− | چادگان ازجمله مناطق کهن | + | واقع شدن چادگان در ساحل دریاچه ی سد [[زایندهرود]]، آب وهوای مناسب و طبیعت زیبای آن، این شهر را در سالهای اخیر به عنوان یکی از مراکز توریستی استان اصفهان مطرح نموده است. |
+ | |||
+ | چادگان ازجمله مناطق کهن ناحیه ی فریدن است و مقبره ی منسوب به کاوه ی آهنگر در شش کیلومتری این شهر، در روستای [[مشهد]] کاوه واقع است | ||
<ref> | <ref> | ||
میر محمدی،حمیدرضا، (1380) «دیپاچه ای بر جغرافیای تاریخ فریدن(پرتیکان باستان) »ارمغان قلم،ص130. | میر محمدی،حمیدرضا، (1380) «دیپاچه ای بر جغرافیای تاریخ فریدن(پرتیکان باستان) »ارمغان قلم،ص130. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | چادگان در سال 1342(ش) به شهر | + | چادگان در سال 1342(ش) به شهر تبدیل شد و در سرشماری 1385 دارای 7037 نفرجمعیت بوده است |
<ref> | <ref> | ||
WWW.Sci.iranet.net. | WWW.Sci.iranet.net. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | از آثار کهن موجود در شهر علاوه بر بافت | + | از آثار کهن موجود در شهر علاوه بر بافت قدیم آن که شامل چندین عمارت عمدتاً از زمان [[قاجار]] است، دو بنای دیگر قابل ذکر است: یکی ساختمان فعلی دفتر میراث فرهنگی معروف به منزل دکتر صالحی، و دیگری مسجد جامع (صرفاً بخش هشتی ورودی آن) که از جمله آثار کهن موجود در این شهر هستند. |
− | == | + | ==بنای مسجد جامع== |
− | آنچه | + | آنچه سینه به سینه نقل شده است حکایت از آن دارد که در سال 1290 ق یک روحانی به نام سید اسد الله و فردی دیگر به نام سید جعفر (که ظاهراً معماربوده) از [[اصفهان]] به چادگان و به منزل [[امام جمعه]] ی وقت [[آیت الله سید محمد مهدی]] میروند. درآن زمان معمول بوده که اگر فرد یا افرادی غیر از وابستگان اهالی به آبادی وارد میشدند، یا به منزل خان آبادی میرفتند و یا افراد ورود ایشان را به اطلاع خان میرساندند. هنگامی که سید اسدالله روحانی اصفهانی وارد چادگان شد، به منزل سید محمد مهدی امام جمعه وارد میشوند. چون امام جمعه ازنظر مالی وضعیت مناسبی نداشت، حاج مصطفیقلیخان، خان بزرگ قریه ی چادگان فردی را به منزل امام جمعه میفرستد که از آنان بخواهد برای پذیرایی بهتر به منزل خان بروند. امام جمعه ی چادگان از رفتن به منزل خان خودداری میکند؛ بنابراین سید اسدالله و سید جعفر نیز به منزل مصطفی قلیخان نمیروند و همگی به منزل روحانی دیگر چادگان، یعنی ملا ابراهیم چادگانی که از نظر اقتصادی وضعیتی مناسبتر داشت میروند. فردای آن روز همگی به منزل مصطفیقلیخان رفته، و از وی میخواهند بخشی از ثروتش را به ساختن [[مسجد]]، حمام و غسال خانه اختصاص دهد تا هم با دادن خمس مالش، اموال خود را پاک کند و هم در آبادانی چادگان گامی بردارد. مصطفی قلیخان میپذیرد و مبلغ سیصد تومان برای ساختن [[مسجد]]، حمام و غسال خانه و مبلغی را نیز جهت کمک به فقرا اختصاص میدهد |
<ref> | <ref> | ||
اطلاعات دریافتی از آقای سید رضا نوحی چادگانی. شایان ذکر آنکه اسناد و مدارک مربوط به موقوفات مسجد جامع را نیز ایشان در اختیارنگارنده قرار داده است که بدین وسیله از ایشان سپاسگزار است؛ وامید است ان شاءالله اسناد ومدارک تاریخی گرد آوری شده را با یاری خداوند به سامان برساند. | اطلاعات دریافتی از آقای سید رضا نوحی چادگانی. شایان ذکر آنکه اسناد و مدارک مربوط به موقوفات مسجد جامع را نیز ایشان در اختیارنگارنده قرار داده است که بدین وسیله از ایشان سپاسگزار است؛ وامید است ان شاءالله اسناد ومدارک تاریخی گرد آوری شده را با یاری خداوند به سامان برساند. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | [[ | + | [[سید محمد مهدی امام جمعه]] مکان بنای مسجد جامع چادگان را مجاور حمام قدیمی و روبروی [[مسجد]] موسوم به علینقیبیک که مسجدی کوچک بوده و تاریخ انشا وقفنامه ی آن سال 1183 ق است |
<ref> | <ref> | ||
اصل وقف نامه ی مسجد فوق که به صورت سنگ نبشته است، در اختیار آقای سید رضا نوحی چادگانی است که نگارنده این وقف نامه را در مجله ی وقف میراث جاویدان، شماره ی 67ذکر نموده است. | اصل وقف نامه ی مسجد فوق که به صورت سنگ نبشته است، در اختیار آقای سید رضا نوحی چادگانی است که نگارنده این وقف نامه را در مجله ی وقف میراث جاویدان، شماره ی 67ذکر نموده است. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | قرار | + | قرار میدهد؛ سپس با هم فکری سید جعفر معمار اصفهانی ساختمان آن را طراحی میکند. |
− | + | تکمیل [[مسجد جامع]] به علت سرما و یخبندان طولانی در منطقه، 13 سال به طول میانجامد و نهایتاً در سال 1305ق به پایان میرسد. | |
− | + | مصطفیقلیخان بخشی قابل توجه از آب و املاک خود را در سال 1305 هـ.ق بر مسجد فوق وقف میکند. | |
− | ==ساختمان | + | ==ساختمان فعلی مسجد== |
− | [[مسجد جامع]] درسال 1354 | + | [[مسجد جامع]] درسال 1354 شمسی نوسازی شده است. در این نوسازی بخش ورودی [[مسجد]] و هشتی قدیمی آن به علت اصالت معماری و سالم بودن آن حفظ گشته و نوسازی نشده است. ساختمان جدید مسجد توسط مرحوم سید حسن فصیحی امام جمعه ی وقت |
<ref> | <ref> | ||
− | مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید حسن فصیحی امام جمعه ی چادگان، فرزند مرحوم سید ابوالفضل فرزند سید علی قاضی-طاب ثراه- است که ایشان از علمای بزرگ منطقه بوده واز مرحوم آیت الهو حاج شیخ عبد الکریم حائری (بنیان گذار حوزه ی علمیه ی قم) اجازه ی اجتهاد داشته است. | + | مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید حسن فصیحی امام جمعه ی چادگان، فرزند مرحوم سید ابوالفضل فرزند سید علی قاضی-طاب ثراه- است که ایشان از علمای بزرگ منطقه بوده واز مرحوم آیت الهو حاج شیخ عبد الکریم حائری (بنیان گذار حوزه ی علمیه ی قم) اجازه ی اجتهاد داشته است. |
</ref> | </ref> | ||
− | وحاج نعمتالهه | + | وحاج نعمتالهه رحیمی ـ معمار چادگانی ـ صورت میگیرد. در نوسازی [[مسجد]] علاوه بر افزایش مساحت، بخشی نیز تحت عنوان حسینیه به ساختمان [[مسجد]] الحاق میگردد. |
− | در داخل ساختمان وضوخانه | + | |
− | + | در داخل ساختمان وضوخانه ی [[مسجد]] که در سمت چپ ورودی [[مسجد]] قرار دارد، دوسنگ قبر نصب گردیده است یکی مربوط به عباسقلیخان اینالو میرپنج چادگانی، فرزند مرحوم حاج مصطفیقلیخان میرپنج (بنیان گذارمسجد) متوفای 1335 ق، و دیگری مربوط به رضاقلیخان فرزند عباسقلیخان است که در سال 1339 فوت کرده است. | |
+ | شایان ذکر آنکه مرحوم مصطفیقلیخان میرپنج | ||
<ref> | <ref> | ||
میر پنج به معنای امیر، وفرمانده ی واحدی در حدود 5 هزار تن، واو بالاتر از «مین باشی» بود.«فرهنگ فارسی معین»، ج 44،ص4490. | میر پنج به معنای امیر، وفرمانده ی واحدی در حدود 5 هزار تن، واو بالاتر از «مین باشی» بود.«فرهنگ فارسی معین»، ج 44،ص4490. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | + | بنیانگذار [[مسجد]] و واقف موقوفات آن در قبرستان وادی السلام [[نجف اشرف]] دفن است. | |
==موقوفات مسجد== | ==موقوفات مسجد== | ||
− | [[مسجد جامع]] | + | [[مسجد جامع]] دارای سه فقره موقوفه بوده است که بزرگترین موقوفه ی مسجد مربوط به آب و املاک مرحوم مصطفیقلیخان میرپنج بوده است که حدود دو دانگ و سه حبه است. این املاک تا سال 1345 جزو موقوفات [[مسجد]] بود و درآمد حاصل از آن به مصرف [[مسجد]] میرسید. در سال 1345 به علت تأسیس سد زایندهرود، اراضی موقوفه ی فوق به زیر آب دریاچه ی سد زاینده رود رفت. شرکت «سد و عمران زاینده رود» اراضی فوق را بدون توجه به وقفی بودن آن ها از زارعان املاک خریداری کرد و بهای آن را پرداخت که اسناد و مدارک آن به تفکیک موجود است. |
− | متأسفانه | + | متأسفانه زارعین املاک وقفی با فروش این املاک اقدام به جایگزینی آن نکردند؛ از این رو املاک فوق از بین رفته است و اکنون اثری از این رقبات وجود ندارد. |
− | دو باب دکان | + | |
− | + | دو باب دکان وقفی واقع در مجاور درِ ورودی [[مسجد]] نیز در نوسازی [[مسجد]] در سال 1354 جزو ساختمان مسجد گردید. | |
− | لازم است ذکر شود که | + | سومین موقوفه ی [[مسجد]] دو باب دکان صبّاغی (رنگرزی) واقع در آبادی رُزوه از روستاهای فریدن بوده که متأسفانه این موقوفه نیز از بین رفته است. |
− | ==وقفنامه | + | |
− | هو الواقف | + | لازم است ذکر شود که آبادی رُزوه اکنون از شهرهای شهرستان چادگان است و در فاصله ی نه کیلومتری چادگان و بیست کیلومتری شهر داران واقع است. [[امامزاده عبدالله بن زید(ع)]] پدر امامزاده ی جلیل القدر [[سید عبدالعظیم حسنی]] مدفون در شهر ری، در این شهر واقع است. |
− | غرض از نگارش و | + | ==وقفنامه ی مسجد جامع چادگان== |
− | از | + | هو الواقف علی السّرائر و المُطّلع علی الضّمائر. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله الذی جعل الحسناتِ مُذهِباً للسّیئات، و الخیراتِ و المبرّاتِ رافعاً للدّرجات، و بناءَ المساجد للعبادات ظِلّاً لِبانیها فی العرصات، و وقفَ المزارع فی حال الحیوة مُثمِراً فی الرضوان و الجنّات، و أعمال الخیر فی المَلَإ و الخَلَوات رفیقاً فی القبر و العقبات، و طریقةَ محمّد هو أشرف الموجودات وسیلةً للنَّجاة، و مَحبّةَ علی أمیرِ المؤمنین و أولاده الطاهرین ـ علیهم أکملُ التّحّیات ـ حافظاً للنّار و الخطیئات. |
+ | غرض از نگارش و ادای این دیباچه ی مبرّا از رشک و ریب، و مقصود از آغاز و بنای این صحیفه ی مبرّا از نقص و عیب، آن است که شکر و سپاس فزون از وهم و قیاس سزاوار حضرت واقف السّرائر قدیم الاحسان، و بانی بنای این سرای جهان و معمار معموره ی این بلندایوان است که چرخ مقرنس را بیآلت خشت و گِلی برافراشته، و طاق رواق آن را زرین خورشید و صور سیمین کواکب نگاشته، و آیینه خانه ی زُجاجی این نقوش به قبّه ی اختران آراسته، و بهارآرای قدرتش گلهای چهار باغ عناصر را به صَبغ کامل رنگآمیزی نموده، و صلوات زاکیات تحفه ی بارگاه عزّ و جاه حضرت رسالتپناه که پیوند طاعت قبول، بیوساطت شریعت مطهر او صورت نگیرد، و دعای بیمحبّتِ وصی بلافصل او امیرالمؤمنین و اولاد طاهرین او ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ استجابت نپذیرد. | ||
+ | |||
+ | از آنجایی که اگر هر یک از بندگان گوی سعادت از میدان اخلاص رباید و زنگ کدورت عصیان از دل و جان زداید و راه بندگی را به قدوم ارادت پیماید، خداوندِ فعّالٌ لِما یرید «الذی خلق الموتَ والحیوة لِیبلُوَکُم أیکم أحسَنُ عَملاً و هو العزیزُ الغفورُ» | ||
<ref> | <ref> | ||
سوره ی مُلک، آیه ی2:«همان که مرگ وزندگی را پدید آورد تا شمارا بیازماید که کدامتان نیکوکار ترید؛و اوست ارجمند آمرزنده». | سوره ی مُلک، آیه ی2:«همان که مرگ وزندگی را پدید آورد تا شمارا بیازماید که کدامتان نیکوکار ترید؛و اوست ارجمند آمرزنده». | ||
</ref> | </ref> | ||
− | ، الطاف | + | ، الطاف قدیم و اَعطاف کریم خود را شامل حال او گرداند به عمل خیری، تا باعث رستگاری دنیا و [[آخرت ]]او گردد و این اوقاف در این صفحات مصداق این مقال، شاهدِ احوال خیریتمآلِ سرکار عظمت مدار جلالتآثار شوکتاقتدار، مقّرب الخاقان، کهف الحاجّ والمعتمرین حاج مصطفیقلیخان سرتیپ از طایفه ی اینالو چادگانی ـ دام إقباله العالی ـ گشته که نیت ضمیر را به خوانه [خانهی] اخلاص نوشته، و بنیاد عمارات وجودش به آب و گِل نیکاعتقادی سرشته، راستکاری و درستکرداری ایشان کالشمس فی وسط السّماء بر همه کس ظاهر و هویدا گردیده، دنیا وآخرت را به میزان عقل سنجیده، به مضمون آیه ی وافرهدایت «وما الحیوة الدنیا إلا متاعُ الغرور» |
<ref> | <ref> | ||
سوره ی آل عمران، بخشی از آیه ی185:«وزندگی دنیا جز مایه ی فریب نیست». | سوره ی آل عمران، بخشی از آیه ی185:«وزندگی دنیا جز مایه ی فریب نیست». | ||
</ref> | </ref> | ||
− | «وکلّ مَن | + | «وکلّ مَن علیها فانٍ» |
<ref> | <ref> | ||
سوره ی الرحمن،آیه ی26:«هر چه بر زمین است فانی شونده است». | سوره ی الرحمن،آیه ی26:«هر چه بر زمین است فانی شونده است». | ||
</ref> | </ref> | ||
− | و به مفاد «إنّما | + | و به مفاد «إنّما الدنیا فناء لیس للدنیا ثبوت، إنّما الدنیا کبیت نسجته العنکبوت» |
<ref> | <ref> | ||
کفعمی، ابراهیم،«محاسبه ی النفس» قم: نشر قائم آل محمد، ص144.ظاهراًابیاتیاز یک شعر عربی است. | کفعمی، ابراهیم،«محاسبه ی النفس» قم: نشر قائم آل محمد، ص144.ظاهراًابیاتیاز یک شعر عربی است. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | دار | + | دار دنیا را منزلی فانی و ویران دیده، و دلبستن به او از جاهلی و غافلی فهمیده، و سرای آخرت را به مضمون «و الآخرة خیرٌ و أبقی» |
<ref> | <ref> | ||
سوره ی اعلی،آیه ی17:«ومنزل آخرت بسی بهتر وپاینده تراست». | سوره ی اعلی،آیه ی17:«ومنزل آخرت بسی بهتر وپاینده تراست». | ||
</ref> | </ref> | ||
− | کاشانه | + | کاشانه ی با فرّ وجاویدان دانسته، و رشته ی محبت دنیا را از عاقلی و کاملی گسسته، دامن همّـت بر کمر زده، جاهد و ساعی اعمال خیر گردیده، به کریمه ی «من جاء بالحسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أمثالها» |
<ref> | <ref> | ||
بخشی از آیه ی160 سوره ی انعام:«هر کس کار نیکی بیاورد، ده برابر آن پاداش خواهد داشت». | بخشی از آیه ی160 سوره ی انعام:«هر کس کار نیکی بیاورد، ده برابر آن پاداش خواهد داشت». | ||
</ref> | </ref> | ||
− | محضاً لله و قربةً | + | محضاً لله و قربةً الی الله [[مسجد]] و حمام و غسالخانه ـ که عمده ی اعمال حسنه و از لوازمات شریعت مطهره است، در دنیا و عقبی مایه ی نجات و رستگاری و سبب علوّ رتبت و بزرگواری است ـ جنب حمام قدیم در وسط آبادی قریه ی چادگان من قُرای فریدن از بلوکات اصفهان بنیاد نموده، در اول ماه رجب المرجب سنة پیچ ئیل ترکی |
<ref> | <ref> | ||
پیچ ئیل/پیچی ئیل به معنای سال بوزینه، سال نهماز سال های چینی وترکی«فرهنگ بزرگ گیتاشناسی، عباس جعفری،گیتا شناسی»،1366،ص204. | پیچ ئیل/پیچی ئیل به معنای سال بوزینه، سال نهماز سال های چینی وترکی«فرهنگ بزرگ گیتاشناسی، عباس جعفری،گیتا شناسی»،1366،ص204. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | مطابق هزار و | + | مطابق هزار و سیصد و دو هجری. علی هاجِرِها آلافُ التّحیة و الثناء. بنا نهاده از نقد و جنس و مال مخارج و انفاق نموده تا در سال دویم در ماه محرم الحرام از فخّاری |
<ref> | <ref> | ||
فخّاری:کوزه گری، سفال گری،خشت پزی«فرهنگ فارسی معین»،ج2،ص2491. | فخّاری:کوزه گری، سفال گری،خشت پزی«فرهنگ فارسی معین»،ج2،ص2491. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | + | وبنّائی و حجّاری و نجّاری آنچه لازمه ی استحکام آن بوده به اتمام رسانیده، تا از این بنای خیر، «هل جزاءُ الإحسان إلا الإحسان» | |
<ref> | <ref> | ||
سوره ی الرحمن، آیه ی 60:«مگر پاداشی احسان جز احسان است؟». | سوره ی الرحمن، آیه ی 60:«مگر پاداشی احسان جز احسان است؟». | ||
</ref> | </ref> | ||
− | در حق | + | در حق ایشان صادق آید؛ و دستگیر یوم میعاد |
− | + | جزای حسن عمل بین که روزگار هنوز | |
− | خراب | + | خراب مینکند بارگاه کسری را |
− | و محل عبادت کافّة انام، و رافع | + | و محل عبادت کافّة انام، و رافع احتیاج خواص و عوام قرار داده، تا ان شاءالله از کرم عمیم و اعطاف [[خداوند]] رحیم، نام نامی و اسم گرامی ایشان را در طومار «و لاینفِقونَ نَفَقةً صغیرَةً و لا کبیرَةً، و لایقطعون وادیاً إلا کُتِب لَهمُ لِیجزِیهُمُ اللهُ أحسنَ ما کانوا یعملون» |
<ref> | <ref> | ||
سوره ی توبه، آیه ی 121؛«وهیچ وادی را نمی پیمایند مگر اینکه به حساب آنان نوشته می شود تا خدا آنان را بهتر از آنچه می کردند پاداش دهد». | سوره ی توبه، آیه ی 121؛«وهیچ وادی را نمی پیمایند مگر اینکه به حساب آنان نوشته می شود تا خدا آنان را بهتر از آنچه می کردند پاداش دهد». | ||
سطر ۹۷: | سطر ۱۰۳: | ||
کُر:آب جاری؛ مقدار آبی که نجس نشود«فرهنگ فارسی معین»، ج3، ص2926. | کُر:آب جاری؛ مقدار آبی که نجس نشود«فرهنگ فارسی معین»، ج3، ص2926. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | و شبستان و صفه و صحن مسجد و دو اتاق | + | و شبستان و صفه و صحن مسجد و دو اتاق تحتانی و دو ایوان فوقانی رو به فضای درب [[مسجد]] به سمت شارع عام. |
کُر و غسالخانه و شبستان از سمت مشرق به شارع عام، و از سمت جنوب به گلخن | کُر و غسالخانه و شبستان از سمت مشرق به شارع عام، و از سمت جنوب به گلخن | ||
<ref> | <ref> | ||
گلخن:تون گرمابه، اجاق حمام«فرهنگ فارسی معین»، ج3، ص3366. | گلخن:تون گرمابه، اجاق حمام«فرهنگ فارسی معین»، ج3، ص3366. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | حمام، و از سمت مغرب به صفه | + | حمام، و از سمت مغرب به صفه ی [[مسجد]]، و از سمت شمال به خانههای نصرالله ولد مرحوم محمدقاسم، و حدود هشت [هشتی] محدود می شود |
<ref> | <ref> | ||
هشت/هشتی:منسوب به هشت.محوطه ای به شکل کثیر الاضلاع(هشت ضلعی)یا مدور که بین کوچه وخیابان ودر ورودی به حیاط می ساختند ودر دو سوی آن سکوها برای نشستن افراد می گذاشتند.«فرهنگ فارسی معین»، ج4،ص5145. | هشت/هشتی:منسوب به هشت.محوطه ای به شکل کثیر الاضلاع(هشت ضلعی)یا مدور که بین کوچه وخیابان ودر ورودی به حیاط می ساختند ودر دو سوی آن سکوها برای نشستن افراد می گذاشتند.«فرهنگ فارسی معین»، ج4،ص5145. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | و | + | و اتاقهای فوقانی و تحتانی جنبی هشت و صحن و صفه از این قرار است: از سمت جنوب و مغرب و شمال به شارع عام، و از سمت مشرق به شبستان و گلخن و حمام و بانی سابق الذکر [[وقف]] صحیح شرعی و حبس مخلّد ملّی مسجدیت نمودند فرش و زمین شبستان و صفه را بر قاطبه ی امّت خیر البشر و ائمّه ی اثنی عشر، که محل عبادتگاه ایشان بوده باشد، غیر از عبادت را در این دو محل شایسته ندانند و کار دنیا را بر آخرت اختیار ننمایند و وقف عام نمودند بر تمام خلق الله صحن و ایوانچههای صحن و هشت و اتاقهای فوقانی و تحتانی جنبی هشت و پشت بامهای آن ها و پشت بام صفه و شبستان مسجد را به جهت عبادت و آمد و شد و نشستن و برخاستن و گردش کردن و خوابیدن و بیع و شراء |
<ref> | <ref> | ||
شراء:خرید؛فروش«فرهنگ فارسی معین»ج2،ص2034. | شراء:خرید؛فروش«فرهنگ فارسی معین»ج2،ص2034. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | نمودن و منزل گرفتن | + | نمودن و منزل گرفتن اشخاصی که ظاهرالصلاح باشند در اتاقهای تحتانی و فوقانی و ایوانچههای صحن از غریب و رهگذر، کاسب و پیلهور، و طبیب و جرّاح، دراویش و تجّار، صحّاف و مکتبدار، بزّاز و عطّار از هر صنفی که لایق به جای مسجد باشد و خلاف شرعی از آن ها ناشی نشود، تعدّی و خرابی هم بر مسجد وارد نیاید، و لیکن بر متولی لازم است انفع را بر غیر انفع اختیار سازد؛ یعنی منفعتی حاصل شود که صرف مسجد نماید. اهل علم و فضل را بردیگران مقدّم بدارد، اراذل و اوباش، عمله ی دیوان و فرّاش هرگاه بخواهند دراین اتاقها منزل گرفته، مسئول عمل دیوانی باشند، راه ندهد؛ اما دو اتاق تحتانی رو به فضای درب [[مسجد]] از تفصیل فوق خارج هستند و در ذیل معلوم خواهد شد. |
− | بعد ذلک، بر | + | |
+ | بعد ذلک، بر ضمیر مقرّب الخاقان سابق الذکر گذشته و به این خیال افتاده که جایی و مکانی، مزرعه و دکانها به جهت مخارج مسجد و متعلّقات او قرار داده و معین نموده، تا باعث ثبات و دوام او گردد؛ چون دنیا مزرعه ی آخرت است نه جای اقامت، و محل تدارک عاقبت است نه منزل سلامت؛ پس هر کس باید در او تخمی فشاند که عاقبت به کار آید و نهالی نشاند تا آخرت به بار آید؛ بنابراین توفیق بر توفیقات ایشان افزود و بخت بلندِ اقبال و سعادت روی نموده، وقف صحیح شرعی وحبس مخلّد ملّی مسجد مشروح نمودند همگی و تمامی دو باب اتاق تحتانی که واقع اند سمت فضای درب [[مسجد]] و دکان، و قرار دادهاند همگی و تمامی دو دانگ و سه حبّه | ||
<ref> | <ref> | ||
حبّه:هر زمین شش دانگ،وهر دانگ12حبّه است.بنابراین شش دانگ برابربا72حبّه است. | حبّه:هر زمین شش دانگ،وهر دانگ12حبّه است.بنابراین شش دانگ برابربا72حبّه است. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | از جمله شش دانگ هفتاد و دو حبّات آب و املاک مزرعه | + | از جمله شش دانگ هفتاد و دو حبّات آب و املاک مزرعه ی لایدور سفلی من مزارعات قریه ی چادگان، که محدود میشود به املاک چادگان و به دماغه ی تپه ی ده کاه چادگان، که منتهی الیه املاک بابادگان است، و به نهر املاک جلبند و لایدور علیا با جمیع توابع و لواحق از ممرّ و مدخل و شرب و مشارب و کلّما یتعلّق بها. در هر زمان هر صنفی از اصناف دکاندار که مناسب و انفع به حساب باشد، در این دو باب دکان مسکن بدهند؛ و آنچه مال الاجاره ی آن ها میشود، با مداخل حاصله از مزرعه ی مرقومه بعد از وضع مخارج از بذر و حق زارع، صرف مخارج [[مسجد]] از تعمیر و خرابی و چراغ و روضهخوانی واجرت خادم و سایر مخارج متعلقها نمایند؛ و تولیه ی موقوفات مزبوره را از مسجد و حمام و غسالخانه و مزرعه و دکان مادام الحیوة در حق خودشان برقرار، و بعد الحیوة به ولد ذکور اکبر عاقل و ارشد امین کامل خود نسلاً بعد نسل واگذار. عِیاذاً بالله با انقراض اولاد ذکور به عاقله و رشیده و متدینة اولاد اِناث، طبقةً بعد طبقة سزاوارن بودند. |
− | العظمة لله، با انقراض اولاد اِناث به اعدل و صاحب علم | + | العظمة لله، با انقراض اولاد اِناث به اعدل و صاحب علم قریه ی مذکور. با نبودن صاحب علم در قریه ی مزبوره، به عدول مسلمین از اهل آبادی قریه ی مزبوره مفوّض فرمودند هر طبقه از طبقات به ترتیب مسطور. |
− | خداوند تبارک و | + | خداوند تبارک و تعالی را حاضر و ناظر دانسته در مقام بیع و شراء درنیاورند. هبه و صلح را در اینها جایز ندانند تا از عصیان «فَمَن بَدَّلهُ بعد ما سمِعهُ فإنّما إثمُهُ علی الّذین یبدّلونه إنَّ الله سمیعٌ علیم» |
<ref> | <ref> | ||
بخشی از آیه ی 181سوره ی بقره:«پس هر کس آن (وصیت)را بعد از شنیدنش تغییر دهد، گناهش بر کسانی است که آنرا تغییر می دهند ]آری،خدا شنوای داناست[ ». | بخشی از آیه ی 181سوره ی بقره:«پس هر کس آن (وصیت)را بعد از شنیدنش تغییر دهد، گناهش بر کسانی است که آنرا تغییر می دهند ]آری،خدا شنوای داناست[ ». | ||
</ref> | </ref> | ||
محفوظ و مصون باشند. | محفوظ و مصون باشند. | ||
− | بعد ذلک | + | بعد ذلک عالی شأن عزّت وسعادتنشان نصر الله بیک، خلف مرحمتمآب عزیز الله بیک چادگانی این اسباب خیر را غنیمت دانسته، قد راست کرده و به بهای کم... آغاز نموده، به امید اجر بسیار و عطای بیشمار به دستآویز «یا مَن یعطی الکثیرَ بالقلیل» |
<ref> | <ref> | ||
ای آنکه عطا می کنی بسیار را به کم فرازی از دعای حضرت امام صادق (ع) در ماه رجب. | ای آنکه عطا می کنی بسیار را به کم فرازی از دعای حضرت امام صادق (ع) در ماه رجب. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | موفق به | + | موفق به توفیقات ربّ العزّ گردیده، [[وقف]] صحیح شرعی مسجد مرقوم نموده همگی و تمامی نیم دانگ مشاع از کل شش دانگ مزرعه ی مرقومه لایدور سفلی، از قراری که در فوق مرقوم گردیده، و تولیت او را نیز بر متولی مسجد مزبور از قراری که در ورقه مسطور است واگذاشته، و ثوابش را مفوَّض نمود به روح خاتم انبیا و ائمة هدی ـ علیهم آلاف التحیة و الثنّاء ـ تا از پرتو نور ایشان خداوند تبارک و تعالی والد واقف و زوجه ی او، که مرحومه ی مغفوره مبروره زینت خانم، صبیه ی مرحمت و غفران مآبآقا میرزا بیک بوده باشد، از عقبات آخرت برهاند و به درجات عالیه برساند و از جنّات عدن عوض عطا فرماید. |
− | + | توضیح آنکه چون یک دانگ از ملک لایدور سفلی در تملیک علیا مخدّره ی مکرمه ی محترمه ی والده ی عالیجاهِ رفعتجایگاه، نتیجة الخواصّ العظام احمد قلیخان بود، لهذا سه حبّه از جمله ی هفتاد ودو حبّات آب و املاک... آفتاب مزرعه ی شامجان، عوض داده شد. هرگاه من بعد الیوم به خلاف مسطور ادعا شود، باطل و عاطل و از درجه ی اعتبار ساقط و هابط | |
<ref> | <ref> | ||
هابط:فرود آینده، نازل«فرهنگ فارسی معین»ج4، ص5079. | هابط:فرود آینده، نازل«فرهنگ فارسی معین»ج4، ص5079. | ||
سطر ۱۳۳: | سطر ۱۴۰: | ||
خواهد بود. | خواهد بود. | ||
− | و | + | و صیغه ی معاوضه به طریق مصالحه به رضایت و اذن و امضای جانبَین جاری و واقع شد. و کان ذلک فی پنجشنبه سیم شهر رجب المرجب من شهور 1303 (مهر: لا إله إلا الله الملک الحق المبین. مصطفی قلی انالو). |
− | + | پوشیده و مخفی نماناد که علیا مخدّره ی مکرمه ی محترمه ی مرقومه ی فوق، اقرار بر معاوضه نمود؛ و اطلاع کامل بر مضمون آیه ی وافرهدایه ی «إنّما هذِهِ الحیوةُ الدّنیا مَتاعٌ و إنَّ الآخرة هِی دار القرار» | |
<ref> | <ref> | ||
آیه ی 39 سوره ی غافر:«این زندگی دنیا تنها کالایی ناچیز است؛ودر حقیقت آن آخرت است که سرای پایدار است». | آیه ی 39 سوره ی غافر:«این زندگی دنیا تنها کالایی ناچیز است؛ودر حقیقت آن آخرت است که سرای پایدار است». | ||
</ref> | </ref> | ||
− | به هم | + | به هم رسانیده، ایشان را سعادت یار و بخت مددکار آمد یک دانگ حقّ خود را از بابت وقفیه، تصدیق و تنفیذ نمودند که ان شاء الله تعالی، بنا بر مضمون «مَن جاء بالحسنةِ فَلَهُ عَشرُ أمثالِها» |
<ref> | <ref> | ||
آیه ی 160 سوره ی انعام : « هر کس کار نیکی بیاورد ده برابر آن پاداش خواهد داشت». | آیه ی 160 سوره ی انعام : « هر کس کار نیکی بیاورد ده برابر آن پاداش خواهد داشت». | ||
</ref> | </ref> | ||
− | محفوظ و بهرهمند گردند و اسمشان در طومار «مَن عَمل صالحاً مِن ذَکر أو | + | محفوظ و بهرهمند گردند و اسمشان در طومار «مَن عَمل صالحاً مِن ذَکر أو اُنثی وَ هُوَ مؤمِنٌ فأولئک یدخلونَ الجنّةَ یرزَقونَ فیها بغیر حِسابٍ» |
<ref> | <ref> | ||
سوره ی غافر، بخشی از آیه ی 40 :« کسانی که کار شایسته کنند، چه مردباشند یا زن، در حالی که ایمان داشته باشند، آنان داخل بهشت می شوند ودر آنجا بی حساب روزی می یابند». | سوره ی غافر، بخشی از آیه ی 40 :« کسانی که کار شایسته کنند، چه مردباشند یا زن، در حالی که ایمان داشته باشند، آنان داخل بهشت می شوند ودر آنجا بی حساب روزی می یابند». | ||
</ref> | </ref> | ||
ثبت گردد. | ثبت گردد. | ||
− | + | ||
+ | این گونه فیضها همه کس را میسر نخواهد شد: «ذلِکَ فضلُ اللهِ یؤتیه مَن یشاءُ و اللهُ ذوالفضل العظیم» | ||
<ref> | <ref> | ||
بخشی از آیه ی 21 سوره ی حدید:« این فضل خداستآن را به هر که بخواهد می دهدو خداوند را فزون بخش بزرگ است». | بخشی از آیه ی 21 سوره ی حدید:« این فضل خداستآن را به هر که بخواهد می دهدو خداوند را فزون بخش بزرگ است». | ||
</ref> | </ref> | ||
− | و معاوضه | + | و معاوضه ی مرقومه ی فوق را طرفین فسخ نمودند؛ و کان ذلک فی تاریخ فوق (مهر آقابیگم بنت محمد رضا). |
− | + | توضیح آنکه نیم دانگ دیگر از آب و املاک مزرعه ی فوق ابتیاعی از عالیجاهرفعت و جلالتدستگاه اشرف الحاجّ علی قلیخان جزء [[وقف]] گردید؛ و عمل وقف باید در او جاری بشود از قراری که در فوق قلمی گردید. | |
− | خداوند تبارک و | + | خداوند تبارک و تعالی روز به روز بر عمر و عزت و دولت و توفیقات حاجی خان سرتیپ ـ دام إجلاله ـ بیفزاید و اعمال خیر ایشان را زیاد بر زیاد بگرداند! |
− | و کان ذلک | + | و کان ذلک فی الثّامن و العشرین من شهر ربیع الثانی 1305. (مهر: لا إله إلا الله الملک الحق المبین. مصطفی قلی انالو). |
− | + | *قرارداد اجاره ی یک باب دکان موقوفه در سنه ی 1247 هـ.ق | |
− | + | *صورت اجاره دوباب دکان موقوفه درسنه 1304 هـ.ق | |
− | + | *صورت مواجب خادم مسجد در سنه ی 1304 | |
− | + | *صورت مخارجات بنایی و حصیربافی مسجد جامع چادگان در سال 1313 | |
− | + | *صورت اجاره ی ملک موقوفه ی مسجد در 1314 | |
− | قرارداد اجاره | + | ===قرارداد اجاره ی یک باب دکان موقوفه در سنه ی 1247 هـ.ق=== |
− | از جانب جلالتمآب، اجلّ اکرم افخم | + | از جانب جلالتمآب، اجلّ اکرم افخم آقای رضا قلیخان یاور |
<ref> | <ref> | ||
یاور: درجه ی نظامی که سابق در ارتش معمول بوده وبه جای آن کلمه ی«سر گرد»برگزیده شده «فرهنگ فارسی معین »، ج4، ص5248. | یاور: درجه ی نظامی که سابق در ارتش معمول بوده وبه جای آن کلمه ی«سر گرد»برگزیده شده «فرهنگ فارسی معین »، ج4، ص5248. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | ـ | + | ـ زید إجلاله ـ نجل |
<ref> | <ref> | ||
نحل:زاده، فرزند، نسل،«فرهنگ فارسی معین»،ج4،ص4678. | نحل:زاده، فرزند، نسل،«فرهنگ فارسی معین»،ج4،ص4678. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | + | جلیل مرحمتپناه آقای عباسقلیخان امیرپنج ـ طاب ثراه ـ متولی مسجد بزرگ چادگان، قبول اجاره ی شرعیه ی اسلامیه نمود عالیشأن آقا رضاقلی ولد مرحوم استاد ابوالقاسم صباغ | |
<ref> | <ref> | ||
صبّاغ:رنگرز، رنگ سازی،«فرهنگ فارسی معین»، ج2،ص2127. | صبّاغ:رنگرز، رنگ سازی،«فرهنگ فارسی معین»، ج2،ص2127. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | + | چادگانی ـ غُفِر له ـ تمامیت یک باب دکان صباغی موقوفه ی [[مسجد بزرگ چادگان]] واقع درقریه رُزوه با کافّه ی ملحقات شرعیه و آب روان که محدود به حدود اربعه است؛ با اثاثیه موجودی آن به لیست جداگانه از حال الی فصل | |
<ref> | <ref> | ||
فصل:جداکردن، مانع، حاجز میان دو چیز «فرهنگ فارسی معین»،ج2، ص255. | فصل:جداکردن، مانع، حاجز میان دو چیز «فرهنگ فارسی معین»،ج2، ص255. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | مدت پنج سال تمام | + | مدت پنج سال تمام دیگر، عید نوروز سلطانی به مال الاجاره مبلغ هفده تومان و نیم نقد که از قرار قسط التعیین هر سال، اول میزان |
<ref> | <ref> | ||
میزان:هفتمین برج از بروج دوازده گانه ی سال شمسی، معادل آبان ماه . اول میزان اول آبان ماه« فرهنگ فارسی معین »، ج4،ص4493. | میزان:هفتمین برج از بروج دوازده گانه ی سال شمسی، معادل آبان ماه . اول میزان اول آبان ماه« فرهنگ فارسی معین »، ج4،ص4493. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | ، مبلغ سه تومان و | + | ، مبلغ سه تومان و نیم درچادگان به اینجانب برساند؛ و ضمن العقد شرط تعمیرات جزئی که حال لازم است به عهده ی مستأجر بوده باشد؛ و بعد از فصل مدت، آب خمره ها را به تصدیق قیمت بگیرد؛ و اساسیه ی [= اثاثیه] دیگر که خودش خرید، یا به قیمت بدهد، یا ببرد؛ و اساسیه ی [= اثاثیه] خود دکان را که حال موجود است، به موجب سیاهه |
<ref> | <ref> | ||
سیاهه : نوشته ای که درآن اقلام دخل وخرج ومانند آن را نویسند؛ مُسوَدّه، صورت حساب«فرهنگ فارسی معین»،ج2،ص1972. | سیاهه : نوشته ای که درآن اقلام دخل وخرج ومانند آن را نویسند؛ مُسوَدّه، صورت حساب«فرهنگ فارسی معین»،ج2،ص1972. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | بدهد. هرچه | + | بدهد. هرچه ازمیان رفته خود از عهده برآید. |
− | و | + | و صیغه ی شرعیه جاری و واقع گردید فی شهر شعبان من 1247 (مهر: أفوض أمری إلی الله |
<ref> | <ref> | ||
بخشی از آیه ی 44 سوره ی غافر :«و کارم را به خدا می سپارم». | بخشی از آیه ی 44 سوره ی غافر :«و کارم را به خدا می سپارم». | ||
</ref> | </ref> | ||
− | عبدُه رضا | + | عبدُه رضا قلی). |
هامش: | هامش: | ||
− | قد | + | قد اُجریت صیغةُ الإجارة الشرعیة کما فیه، بإذن المستأجر فی 18 شهر شعبان 1247 |
− | (مهر: عبد حسن بن ابوالفضل | + | (مهر: عبد حسن بن ابوالفضل الحسینی؛ مقدس الألقاب آقا ملا علیاکبر؛ و عالیحضرت اسد الله؛ جناب عالیجاه خیر الحاجّ حاج شاهمراد بیک ـ زید عزّه ـ؛ جناب نتیجه ی الخوانین العظام آقای مهدیقلیخان ـ زید عزّه ـ؛ احقر غلامحسین ولد مرحوم آقا غلامرضا صباغ چادگانی حاضربودم). |
− | صورت اجاره دوباب دکان موقوفه درسنه 1304 هـ.ق | + | ===صورت اجاره دوباب دکان موقوفه درسنه 1304 هـ.ق=== |
− | مبلغ دوازده تومان نقد از مال الاجاره سنة 1314 | + | مبلغ دوازده تومان نقد از مال الاجاره سنة 1314 شمسی [بابت] دو باب دکان [[مسجد جامع چادگان]]، جهت روشنایی مسجد مرقوم، از ید الله استکی و عبدالرسول شکرائی ـ مستأجر دوباب دکان ـ به اینجانب محمدصابر (نمره ی 1200) خادم مسجد واصل گردید. به تاریخ 5 شهر شعبان 1304صحیح است. محمد صابرخادم |
هامش: | هامش: | ||
− | اعترف کما رُقِّم | + | اعترف کما رُقِّم فی التاریخ سید حسن الحسینی (مهر عبد حسن بن ابوالفضل الحسینی). |
<ref> | <ref> | ||
آیت اله سید حسن حسینی فرزند آیت الله سید علی قاضی چادگانی، از علمای قرن اخیر چادگان است. | آیت اله سید حسن حسینی فرزند آیت الله سید علی قاضی چادگانی، از علمای قرن اخیر چادگان است. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | صورت مواجب خادم | + | ===صورت مواجب خادم مسجد در سنه ی 1304=== |
− | مقدار هشتاد من به وزن شاه | + | مقدار هشتاد من به وزن شاه ی |
<ref> | <ref> | ||
مقیاس وزن معادل 80 سیر معادل 2من معمولی (تبریز) برابر 6کیلو گرم است «فرهنگ بزرگ گیتا شناسی»، ص344. | مقیاس وزن معادل 80 سیر معادل 2من معمولی (تبریز) برابر 6کیلو گرم است «فرهنگ بزرگ گیتا شناسی»، ص344. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | گندم در سنه | + | گندم در سنه ی 1314 شمسی بابت مواجب خادم [[مسجد جامع چادگان]] از ملک موقوفه ی مسجدِ مرقوم، حسب الحوالة آقای مفخّم السلطان، از کربلائی علیجان، مستأجر ملکِ مرقوم واصل گردید به اینجانب محمد صابر خادم نادی چادگانی، دارای هویت نمره ی 1200. به تاریخ 20 جمادی الثانی 1354. |
− | + | صحیح است محمد صابرخادم | |
هامش: | هامش: | ||
− | + | آقای ملا صابر اقرار به وصول مقدارِ مرقوم نمود به تاریخ 2 جمادی الثانی 1354. عبد حسن بن ابوالفضل الحسینی. | |
− | صورت مخارجات | + | ===صورت مخارجات بنایی و حصیربافی مسجد جامع چادگان در سال 1313=== |
− | به | + | به تاریخ 26 تیرماه 1313، آنچه از کربلائی علیجان بابت مخارجات بنّائی [[مسجد جامع چادگان]] و مخارجات حصیربافی گرفته شده؛ و قیمت حصیر از قرار ذیل است |
<ref> | <ref> | ||
صورت حساب فوق به طریق سیاق نوشته شده که به صورت حساب معمول تبدیل گردیده است. که تفاوت جزئی در جمع کل مشاهده می گردد. | صورت حساب فوق به طریق سیاق نوشته شده که به صورت حساب معمول تبدیل گردیده است. که تفاوت جزئی در جمع کل مشاهده می گردد. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | بابت | + | بابت قیمت سنگ،11 ریال، جوداده شده، 30 من |
− | بابت مزد | + | بابت مزد یک روز بنّا با پنج نفر عمله، گندم داده شده، 10 من |
− | مواجب | + | مواجب آقای ملا صابر،گندم، 80 من |
− | + | ایضاً مزد چند نفر عمله، جو داده شده، 24 من و صد درم و پنج سیر | |
− | + | قیمت خشت، جو داده شده، 10 من | |
− | استاد | + | استاد رضاقلی کورهپز: بابت قیمت آجر، جو گرفته 24 من |
− | بابت مخارج | + | بابت مخارج بیست و چهار روز، حصیربافی از قند و چای و نان 34 ریال، گندمِ دادهشده 44 من |
− | بابت | + | بابت قیمت حصیر و مزد حصیربافی، گندمِ دادهشده از قرار یک من سی شاهی |
<ref> | <ref> | ||
سی شاهد معادل یک ریال ونیم. | سی شاهد معادل یک ریال ونیم. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | + | یکصد و شصت وسه من | |
<ref> | <ref> | ||
مقدار فوق به حساب سیاق یک صد وشصت وچهار نوشته شده ولی به حروف یکصد وشصت وسه نوشته شده است. | مقدار فوق به حساب سیاق یک صد وشصت وچهار نوشته شده ولی به حروف یکصد وشصت وسه نوشته شده است. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | + | ایضاً کربلایی رضاقلی کورهپز بابت قیمت، آخرگندمِ گرفته 21 من | |
− | + | ایضاً گندم 10 من | |
− | جمع مقدارمرقوم ازجو،102تومان | + | جمع مقدارمرقوم ازجو،102تومان یکصد و یک من و نیم بابت کرایه |
− | جمع | + | جمع کلی گندم، 320 من |
− | بابت | + | بابت کرایه ی حصیر از قرار باری دوازده ریال، جو 36 من |
− | صورت اجاره | + | ===صورت اجاره ی ملک موقوفه ی مسجد در 1314=== |
− | + | عالیجاه کربلائی علیخان مستأجر ملکِ موقوفه ی [[مسجد جامع چادگان]] مقدار سی و یک من گندم حمل از اصفهان نموده جهت قیمت چراغ مسجد به تاریخ 12 / 11 / 14. سید حسن فصیحی | |
<ref> | <ref> | ||
سید حسن فصیحی فرزند آیت الله سید علی قاضی چادگانی از علمای قرن اخیر چادگان است. | سید حسن فصیحی فرزند آیت الله سید علی قاضی چادگانی از علمای قرن اخیر چادگان است. | ||
</ref> | </ref> | ||
− | + | شایان ذکر آنکه مسجد جامع فعلی چادگان فاقد هرگونه موقوفه است و کلیه ی موقوفاتی که ذکرآن گذشت، از حالت وقف خارج گردیده است. امید است ـ ان شاء الله ـ انتشار این اسناد گامی در جهت احیاء موقوفات آن باشد | |
<ref> | <ref> | ||
نگارنده از آقای سید رضا نوحی چادگانی به خاطر در اختیار نهادن اسناد ومدارک در ارائه شده در این مقاله ونیز تلاش در جهت شناساییو احیاء موقوفات فوق سپاسگزار است. | نگارنده از آقای سید رضا نوحی چادگانی به خاطر در اختیار نهادن اسناد ومدارک در ارائه شده در این مقاله ونیز تلاش در جهت شناساییو احیاء موقوفات فوق سپاسگزار است. |
نسخهٔ ۱۶ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۵۱
مؤلف:حمید رضا میر محمدی
محتویات
مقدمه
شهرستان چادگان در غرب استان اصفهان واقع است. این شهرستان مشتمل بر دو بخش مرکزی و چناررود وچهار دهستان و دو شهر چادگان و شهر رزوه است. شهر چادگان مرکز شهرستان چادگان در ساحل دریاچه ی زایندهرود در فاصله ی 100 کیلومتری شمال غربی شهر اصفهان و 25 کیلومتری داران ـ مرکز شهرستان فریدن ـ واقع گردیده است.
واقع شدن چادگان در ساحل دریاچه ی سد زایندهرود، آب وهوای مناسب و طبیعت زیبای آن، این شهر را در سالهای اخیر به عنوان یکی از مراکز توریستی استان اصفهان مطرح نموده است.
چادگان ازجمله مناطق کهن ناحیه ی فریدن است و مقبره ی منسوب به کاوه ی آهنگر در شش کیلومتری این شهر، در روستای مشهد کاوه واقع است [۱] چادگان در سال 1342(ش) به شهر تبدیل شد و در سرشماری 1385 دارای 7037 نفرجمعیت بوده است [۲] از آثار کهن موجود در شهر علاوه بر بافت قدیم آن که شامل چندین عمارت عمدتاً از زمان قاجار است، دو بنای دیگر قابل ذکر است: یکی ساختمان فعلی دفتر میراث فرهنگی معروف به منزل دکتر صالحی، و دیگری مسجد جامع (صرفاً بخش هشتی ورودی آن) که از جمله آثار کهن موجود در این شهر هستند.
بنای مسجد جامع
آنچه سینه به سینه نقل شده است حکایت از آن دارد که در سال 1290 ق یک روحانی به نام سید اسد الله و فردی دیگر به نام سید جعفر (که ظاهراً معماربوده) از اصفهان به چادگان و به منزل امام جمعه ی وقت آیت الله سید محمد مهدی میروند. درآن زمان معمول بوده که اگر فرد یا افرادی غیر از وابستگان اهالی به آبادی وارد میشدند، یا به منزل خان آبادی میرفتند و یا افراد ورود ایشان را به اطلاع خان میرساندند. هنگامی که سید اسدالله روحانی اصفهانی وارد چادگان شد، به منزل سید محمد مهدی امام جمعه وارد میشوند. چون امام جمعه ازنظر مالی وضعیت مناسبی نداشت، حاج مصطفیقلیخان، خان بزرگ قریه ی چادگان فردی را به منزل امام جمعه میفرستد که از آنان بخواهد برای پذیرایی بهتر به منزل خان بروند. امام جمعه ی چادگان از رفتن به منزل خان خودداری میکند؛ بنابراین سید اسدالله و سید جعفر نیز به منزل مصطفی قلیخان نمیروند و همگی به منزل روحانی دیگر چادگان، یعنی ملا ابراهیم چادگانی که از نظر اقتصادی وضعیتی مناسبتر داشت میروند. فردای آن روز همگی به منزل مصطفیقلیخان رفته، و از وی میخواهند بخشی از ثروتش را به ساختن مسجد، حمام و غسال خانه اختصاص دهد تا هم با دادن خمس مالش، اموال خود را پاک کند و هم در آبادانی چادگان گامی بردارد. مصطفی قلیخان میپذیرد و مبلغ سیصد تومان برای ساختن مسجد، حمام و غسال خانه و مبلغی را نیز جهت کمک به فقرا اختصاص میدهد [۳] سید محمد مهدی امام جمعه مکان بنای مسجد جامع چادگان را مجاور حمام قدیمی و روبروی مسجد موسوم به علینقیبیک که مسجدی کوچک بوده و تاریخ انشا وقفنامه ی آن سال 1183 ق است [۴] قرار میدهد؛ سپس با هم فکری سید جعفر معمار اصفهانی ساختمان آن را طراحی میکند. تکمیل مسجد جامع به علت سرما و یخبندان طولانی در منطقه، 13 سال به طول میانجامد و نهایتاً در سال 1305ق به پایان میرسد. مصطفیقلیخان بخشی قابل توجه از آب و املاک خود را در سال 1305 هـ.ق بر مسجد فوق وقف میکند.
ساختمان فعلی مسجد
مسجد جامع درسال 1354 شمسی نوسازی شده است. در این نوسازی بخش ورودی مسجد و هشتی قدیمی آن به علت اصالت معماری و سالم بودن آن حفظ گشته و نوسازی نشده است. ساختمان جدید مسجد توسط مرحوم سید حسن فصیحی امام جمعه ی وقت [۵] وحاج نعمتالهه رحیمی ـ معمار چادگانی ـ صورت میگیرد. در نوسازی مسجد علاوه بر افزایش مساحت، بخشی نیز تحت عنوان حسینیه به ساختمان مسجد الحاق میگردد.
در داخل ساختمان وضوخانه ی مسجد که در سمت چپ ورودی مسجد قرار دارد، دوسنگ قبر نصب گردیده است یکی مربوط به عباسقلیخان اینالو میرپنج چادگانی، فرزند مرحوم حاج مصطفیقلیخان میرپنج (بنیان گذارمسجد) متوفای 1335 ق، و دیگری مربوط به رضاقلیخان فرزند عباسقلیخان است که در سال 1339 فوت کرده است. شایان ذکر آنکه مرحوم مصطفیقلیخان میرپنج [۶] بنیانگذار مسجد و واقف موقوفات آن در قبرستان وادی السلام نجف اشرف دفن است.
موقوفات مسجد
مسجد جامع دارای سه فقره موقوفه بوده است که بزرگترین موقوفه ی مسجد مربوط به آب و املاک مرحوم مصطفیقلیخان میرپنج بوده است که حدود دو دانگ و سه حبه است. این املاک تا سال 1345 جزو موقوفات مسجد بود و درآمد حاصل از آن به مصرف مسجد میرسید. در سال 1345 به علت تأسیس سد زایندهرود، اراضی موقوفه ی فوق به زیر آب دریاچه ی سد زاینده رود رفت. شرکت «سد و عمران زاینده رود» اراضی فوق را بدون توجه به وقفی بودن آن ها از زارعان املاک خریداری کرد و بهای آن را پرداخت که اسناد و مدارک آن به تفکیک موجود است. متأسفانه زارعین املاک وقفی با فروش این املاک اقدام به جایگزینی آن نکردند؛ از این رو املاک فوق از بین رفته است و اکنون اثری از این رقبات وجود ندارد.
دو باب دکان وقفی واقع در مجاور درِ ورودی مسجد نیز در نوسازی مسجد در سال 1354 جزو ساختمان مسجد گردید. سومین موقوفه ی مسجد دو باب دکان صبّاغی (رنگرزی) واقع در آبادی رُزوه از روستاهای فریدن بوده که متأسفانه این موقوفه نیز از بین رفته است.
لازم است ذکر شود که آبادی رُزوه اکنون از شهرهای شهرستان چادگان است و در فاصله ی نه کیلومتری چادگان و بیست کیلومتری شهر داران واقع است. امامزاده عبدالله بن زید(ع) پدر امامزاده ی جلیل القدر سید عبدالعظیم حسنی مدفون در شهر ری، در این شهر واقع است.
وقفنامه ی مسجد جامع چادگان
هو الواقف علی السّرائر و المُطّلع علی الضّمائر. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله الذی جعل الحسناتِ مُذهِباً للسّیئات، و الخیراتِ و المبرّاتِ رافعاً للدّرجات، و بناءَ المساجد للعبادات ظِلّاً لِبانیها فی العرصات، و وقفَ المزارع فی حال الحیوة مُثمِراً فی الرضوان و الجنّات، و أعمال الخیر فی المَلَإ و الخَلَوات رفیقاً فی القبر و العقبات، و طریقةَ محمّد هو أشرف الموجودات وسیلةً للنَّجاة، و مَحبّةَ علی أمیرِ المؤمنین و أولاده الطاهرین ـ علیهم أکملُ التّحّیات ـ حافظاً للنّار و الخطیئات. غرض از نگارش و ادای این دیباچه ی مبرّا از رشک و ریب، و مقصود از آغاز و بنای این صحیفه ی مبرّا از نقص و عیب، آن است که شکر و سپاس فزون از وهم و قیاس سزاوار حضرت واقف السّرائر قدیم الاحسان، و بانی بنای این سرای جهان و معمار معموره ی این بلندایوان است که چرخ مقرنس را بیآلت خشت و گِلی برافراشته، و طاق رواق آن را زرین خورشید و صور سیمین کواکب نگاشته، و آیینه خانه ی زُجاجی این نقوش به قبّه ی اختران آراسته، و بهارآرای قدرتش گلهای چهار باغ عناصر را به صَبغ کامل رنگآمیزی نموده، و صلوات زاکیات تحفه ی بارگاه عزّ و جاه حضرت رسالتپناه که پیوند طاعت قبول، بیوساطت شریعت مطهر او صورت نگیرد، و دعای بیمحبّتِ وصی بلافصل او امیرالمؤمنین و اولاد طاهرین او ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ استجابت نپذیرد.
از آنجایی که اگر هر یک از بندگان گوی سعادت از میدان اخلاص رباید و زنگ کدورت عصیان از دل و جان زداید و راه بندگی را به قدوم ارادت پیماید، خداوندِ فعّالٌ لِما یرید «الذی خلق الموتَ والحیوة لِیبلُوَکُم أیکم أحسَنُ عَملاً و هو العزیزُ الغفورُ» [۷] ، الطاف قدیم و اَعطاف کریم خود را شامل حال او گرداند به عمل خیری، تا باعث رستگاری دنیا و آخرت او گردد و این اوقاف در این صفحات مصداق این مقال، شاهدِ احوال خیریتمآلِ سرکار عظمت مدار جلالتآثار شوکتاقتدار، مقّرب الخاقان، کهف الحاجّ والمعتمرین حاج مصطفیقلیخان سرتیپ از طایفه ی اینالو چادگانی ـ دام إقباله العالی ـ گشته که نیت ضمیر را به خوانه [خانهی] اخلاص نوشته، و بنیاد عمارات وجودش به آب و گِل نیکاعتقادی سرشته، راستکاری و درستکرداری ایشان کالشمس فی وسط السّماء بر همه کس ظاهر و هویدا گردیده، دنیا وآخرت را به میزان عقل سنجیده، به مضمون آیه ی وافرهدایت «وما الحیوة الدنیا إلا متاعُ الغرور» [۸] «وکلّ مَن علیها فانٍ» [۹] و به مفاد «إنّما الدنیا فناء لیس للدنیا ثبوت، إنّما الدنیا کبیت نسجته العنکبوت» [۱۰] دار دنیا را منزلی فانی و ویران دیده، و دلبستن به او از جاهلی و غافلی فهمیده، و سرای آخرت را به مضمون «و الآخرة خیرٌ و أبقی» [۱۱]
کاشانه ی با فرّ وجاویدان دانسته، و رشته ی محبت دنیا را از عاقلی و کاملی گسسته، دامن همّـت بر کمر زده، جاهد و ساعی اعمال خیر گردیده، به کریمه ی «من جاء بالحسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أمثالها» [۱۲] محضاً لله و قربةً الی الله مسجد و حمام و غسالخانه ـ که عمده ی اعمال حسنه و از لوازمات شریعت مطهره است، در دنیا و عقبی مایه ی نجات و رستگاری و سبب علوّ رتبت و بزرگواری است ـ جنب حمام قدیم در وسط آبادی قریه ی چادگان من قُرای فریدن از بلوکات اصفهان بنیاد نموده، در اول ماه رجب المرجب سنة پیچ ئیل ترکی [۱۳]
مطابق هزار و سیصد و دو هجری. علی هاجِرِها آلافُ التّحیة و الثناء. بنا نهاده از نقد و جنس و مال مخارج و انفاق نموده تا در سال دویم در ماه محرم الحرام از فخّاری [۱۴] وبنّائی و حجّاری و نجّاری آنچه لازمه ی استحکام آن بوده به اتمام رسانیده، تا از این بنای خیر، «هل جزاءُ الإحسان إلا الإحسان» [۱۵] در حق ایشان صادق آید؛ و دستگیر یوم میعاد
جزای حسن عمل بین که روزگار هنوز خراب مینکند بارگاه کسری را
و محل عبادت کافّة انام، و رافع احتیاج خواص و عوام قرار داده، تا ان شاءالله از کرم عمیم و اعطاف خداوند رحیم، نام نامی و اسم گرامی ایشان را در طومار «و لاینفِقونَ نَفَقةً صغیرَةً و لا کبیرَةً، و لایقطعون وادیاً إلا کُتِب لَهمُ لِیجزِیهُمُ اللهُ أحسنَ ما کانوا یعملون» [۱۶] ثبت کند. مسجد مشتمل است بر کُر [۱۷] و شبستان و صفه و صحن مسجد و دو اتاق تحتانی و دو ایوان فوقانی رو به فضای درب مسجد به سمت شارع عام. کُر و غسالخانه و شبستان از سمت مشرق به شارع عام، و از سمت جنوب به گلخن [۱۸] حمام، و از سمت مغرب به صفه ی مسجد، و از سمت شمال به خانههای نصرالله ولد مرحوم محمدقاسم، و حدود هشت [هشتی] محدود می شود [۱۹] و اتاقهای فوقانی و تحتانی جنبی هشت و صحن و صفه از این قرار است: از سمت جنوب و مغرب و شمال به شارع عام، و از سمت مشرق به شبستان و گلخن و حمام و بانی سابق الذکر وقف صحیح شرعی و حبس مخلّد ملّی مسجدیت نمودند فرش و زمین شبستان و صفه را بر قاطبه ی امّت خیر البشر و ائمّه ی اثنی عشر، که محل عبادتگاه ایشان بوده باشد، غیر از عبادت را در این دو محل شایسته ندانند و کار دنیا را بر آخرت اختیار ننمایند و وقف عام نمودند بر تمام خلق الله صحن و ایوانچههای صحن و هشت و اتاقهای فوقانی و تحتانی جنبی هشت و پشت بامهای آن ها و پشت بام صفه و شبستان مسجد را به جهت عبادت و آمد و شد و نشستن و برخاستن و گردش کردن و خوابیدن و بیع و شراء [۲۰] نمودن و منزل گرفتن اشخاصی که ظاهرالصلاح باشند در اتاقهای تحتانی و فوقانی و ایوانچههای صحن از غریب و رهگذر، کاسب و پیلهور، و طبیب و جرّاح، دراویش و تجّار، صحّاف و مکتبدار، بزّاز و عطّار از هر صنفی که لایق به جای مسجد باشد و خلاف شرعی از آن ها ناشی نشود، تعدّی و خرابی هم بر مسجد وارد نیاید، و لیکن بر متولی لازم است انفع را بر غیر انفع اختیار سازد؛ یعنی منفعتی حاصل شود که صرف مسجد نماید. اهل علم و فضل را بردیگران مقدّم بدارد، اراذل و اوباش، عمله ی دیوان و فرّاش هرگاه بخواهند دراین اتاقها منزل گرفته، مسئول عمل دیوانی باشند، راه ندهد؛ اما دو اتاق تحتانی رو به فضای درب مسجد از تفصیل فوق خارج هستند و در ذیل معلوم خواهد شد.
بعد ذلک، بر ضمیر مقرّب الخاقان سابق الذکر گذشته و به این خیال افتاده که جایی و مکانی، مزرعه و دکانها به جهت مخارج مسجد و متعلّقات او قرار داده و معین نموده، تا باعث ثبات و دوام او گردد؛ چون دنیا مزرعه ی آخرت است نه جای اقامت، و محل تدارک عاقبت است نه منزل سلامت؛ پس هر کس باید در او تخمی فشاند که عاقبت به کار آید و نهالی نشاند تا آخرت به بار آید؛ بنابراین توفیق بر توفیقات ایشان افزود و بخت بلندِ اقبال و سعادت روی نموده، وقف صحیح شرعی وحبس مخلّد ملّی مسجد مشروح نمودند همگی و تمامی دو باب اتاق تحتانی که واقع اند سمت فضای درب مسجد و دکان، و قرار دادهاند همگی و تمامی دو دانگ و سه حبّه [۲۱] از جمله شش دانگ هفتاد و دو حبّات آب و املاک مزرعه ی لایدور سفلی من مزارعات قریه ی چادگان، که محدود میشود به املاک چادگان و به دماغه ی تپه ی ده کاه چادگان، که منتهی الیه املاک بابادگان است، و به نهر املاک جلبند و لایدور علیا با جمیع توابع و لواحق از ممرّ و مدخل و شرب و مشارب و کلّما یتعلّق بها. در هر زمان هر صنفی از اصناف دکاندار که مناسب و انفع به حساب باشد، در این دو باب دکان مسکن بدهند؛ و آنچه مال الاجاره ی آن ها میشود، با مداخل حاصله از مزرعه ی مرقومه بعد از وضع مخارج از بذر و حق زارع، صرف مخارج مسجد از تعمیر و خرابی و چراغ و روضهخوانی واجرت خادم و سایر مخارج متعلقها نمایند؛ و تولیه ی موقوفات مزبوره را از مسجد و حمام و غسالخانه و مزرعه و دکان مادام الحیوة در حق خودشان برقرار، و بعد الحیوة به ولد ذکور اکبر عاقل و ارشد امین کامل خود نسلاً بعد نسل واگذار. عِیاذاً بالله با انقراض اولاد ذکور به عاقله و رشیده و متدینة اولاد اِناث، طبقةً بعد طبقة سزاوارن بودند. العظمة لله، با انقراض اولاد اِناث به اعدل و صاحب علم قریه ی مذکور. با نبودن صاحب علم در قریه ی مزبوره، به عدول مسلمین از اهل آبادی قریه ی مزبوره مفوّض فرمودند هر طبقه از طبقات به ترتیب مسطور. خداوند تبارک و تعالی را حاضر و ناظر دانسته در مقام بیع و شراء درنیاورند. هبه و صلح را در اینها جایز ندانند تا از عصیان «فَمَن بَدَّلهُ بعد ما سمِعهُ فإنّما إثمُهُ علی الّذین یبدّلونه إنَّ الله سمیعٌ علیم» [۲۲] محفوظ و مصون باشند. بعد ذلک عالی شأن عزّت وسعادتنشان نصر الله بیک، خلف مرحمتمآب عزیز الله بیک چادگانی این اسباب خیر را غنیمت دانسته، قد راست کرده و به بهای کم... آغاز نموده، به امید اجر بسیار و عطای بیشمار به دستآویز «یا مَن یعطی الکثیرَ بالقلیل» [۲۳] موفق به توفیقات ربّ العزّ گردیده، وقف صحیح شرعی مسجد مرقوم نموده همگی و تمامی نیم دانگ مشاع از کل شش دانگ مزرعه ی مرقومه لایدور سفلی، از قراری که در فوق مرقوم گردیده، و تولیت او را نیز بر متولی مسجد مزبور از قراری که در ورقه مسطور است واگذاشته، و ثوابش را مفوَّض نمود به روح خاتم انبیا و ائمة هدی ـ علیهم آلاف التحیة و الثنّاء ـ تا از پرتو نور ایشان خداوند تبارک و تعالی والد واقف و زوجه ی او، که مرحومه ی مغفوره مبروره زینت خانم، صبیه ی مرحمت و غفران مآبآقا میرزا بیک بوده باشد، از عقبات آخرت برهاند و به درجات عالیه برساند و از جنّات عدن عوض عطا فرماید. توضیح آنکه چون یک دانگ از ملک لایدور سفلی در تملیک علیا مخدّره ی مکرمه ی محترمه ی والده ی عالیجاهِ رفعتجایگاه، نتیجة الخواصّ العظام احمد قلیخان بود، لهذا سه حبّه از جمله ی هفتاد ودو حبّات آب و املاک... آفتاب مزرعه ی شامجان، عوض داده شد. هرگاه من بعد الیوم به خلاف مسطور ادعا شود، باطل و عاطل و از درجه ی اعتبار ساقط و هابط [۲۴]
خواهد بود. و صیغه ی معاوضه به طریق مصالحه به رضایت و اذن و امضای جانبَین جاری و واقع شد. و کان ذلک فی پنجشنبه سیم شهر رجب المرجب من شهور 1303 (مهر: لا إله إلا الله الملک الحق المبین. مصطفی قلی انالو). پوشیده و مخفی نماناد که علیا مخدّره ی مکرمه ی محترمه ی مرقومه ی فوق، اقرار بر معاوضه نمود؛ و اطلاع کامل بر مضمون آیه ی وافرهدایه ی «إنّما هذِهِ الحیوةُ الدّنیا مَتاعٌ و إنَّ الآخرة هِی دار القرار» [۲۵] به هم رسانیده، ایشان را سعادت یار و بخت مددکار آمد یک دانگ حقّ خود را از بابت وقفیه، تصدیق و تنفیذ نمودند که ان شاء الله تعالی، بنا بر مضمون «مَن جاء بالحسنةِ فَلَهُ عَشرُ أمثالِها» [۲۶] محفوظ و بهرهمند گردند و اسمشان در طومار «مَن عَمل صالحاً مِن ذَکر أو اُنثی وَ هُوَ مؤمِنٌ فأولئک یدخلونَ الجنّةَ یرزَقونَ فیها بغیر حِسابٍ» [۲۷] ثبت گردد.
این گونه فیضها همه کس را میسر نخواهد شد: «ذلِکَ فضلُ اللهِ یؤتیه مَن یشاءُ و اللهُ ذوالفضل العظیم» [۲۸] و معاوضه ی مرقومه ی فوق را طرفین فسخ نمودند؛ و کان ذلک فی تاریخ فوق (مهر آقابیگم بنت محمد رضا). توضیح آنکه نیم دانگ دیگر از آب و املاک مزرعه ی فوق ابتیاعی از عالیجاهرفعت و جلالتدستگاه اشرف الحاجّ علی قلیخان جزء وقف گردید؛ و عمل وقف باید در او جاری بشود از قراری که در فوق قلمی گردید. خداوند تبارک و تعالی روز به روز بر عمر و عزت و دولت و توفیقات حاجی خان سرتیپ ـ دام إجلاله ـ بیفزاید و اعمال خیر ایشان را زیاد بر زیاد بگرداند! و کان ذلک فی الثّامن و العشرین من شهر ربیع الثانی 1305. (مهر: لا إله إلا الله الملک الحق المبین. مصطفی قلی انالو).
- قرارداد اجاره ی یک باب دکان موقوفه در سنه ی 1247 هـ.ق
- صورت اجاره دوباب دکان موقوفه درسنه 1304 هـ.ق
- صورت مواجب خادم مسجد در سنه ی 1304
- صورت مخارجات بنایی و حصیربافی مسجد جامع چادگان در سال 1313
- صورت اجاره ی ملک موقوفه ی مسجد در 1314
قرارداد اجاره ی یک باب دکان موقوفه در سنه ی 1247 هـ.ق
از جانب جلالتمآب، اجلّ اکرم افخم آقای رضا قلیخان یاور [۲۹] ـ زید إجلاله ـ نجل [۳۰] جلیل مرحمتپناه آقای عباسقلیخان امیرپنج ـ طاب ثراه ـ متولی مسجد بزرگ چادگان، قبول اجاره ی شرعیه ی اسلامیه نمود عالیشأن آقا رضاقلی ولد مرحوم استاد ابوالقاسم صباغ [۳۱] چادگانی ـ غُفِر له ـ تمامیت یک باب دکان صباغی موقوفه ی مسجد بزرگ چادگان واقع درقریه رُزوه با کافّه ی ملحقات شرعیه و آب روان که محدود به حدود اربعه است؛ با اثاثیه موجودی آن به لیست جداگانه از حال الی فصل [۳۲] مدت پنج سال تمام دیگر، عید نوروز سلطانی به مال الاجاره مبلغ هفده تومان و نیم نقد که از قرار قسط التعیین هر سال، اول میزان [۳۳] ، مبلغ سه تومان و نیم درچادگان به اینجانب برساند؛ و ضمن العقد شرط تعمیرات جزئی که حال لازم است به عهده ی مستأجر بوده باشد؛ و بعد از فصل مدت، آب خمره ها را به تصدیق قیمت بگیرد؛ و اساسیه ی [= اثاثیه] دیگر که خودش خرید، یا به قیمت بدهد، یا ببرد؛ و اساسیه ی [= اثاثیه] خود دکان را که حال موجود است، به موجب سیاهه [۳۴] بدهد. هرچه ازمیان رفته خود از عهده برآید. و صیغه ی شرعیه جاری و واقع گردید فی شهر شعبان من 1247 (مهر: أفوض أمری إلی الله [۳۵] عبدُه رضا قلی). هامش: قد اُجریت صیغةُ الإجارة الشرعیة کما فیه، بإذن المستأجر فی 18 شهر شعبان 1247 (مهر: عبد حسن بن ابوالفضل الحسینی؛ مقدس الألقاب آقا ملا علیاکبر؛ و عالیحضرت اسد الله؛ جناب عالیجاه خیر الحاجّ حاج شاهمراد بیک ـ زید عزّه ـ؛ جناب نتیجه ی الخوانین العظام آقای مهدیقلیخان ـ زید عزّه ـ؛ احقر غلامحسین ولد مرحوم آقا غلامرضا صباغ چادگانی حاضربودم).
صورت اجاره دوباب دکان موقوفه درسنه 1304 هـ.ق
مبلغ دوازده تومان نقد از مال الاجاره سنة 1314 شمسی [بابت] دو باب دکان مسجد جامع چادگان، جهت روشنایی مسجد مرقوم، از ید الله استکی و عبدالرسول شکرائی ـ مستأجر دوباب دکان ـ به اینجانب محمدصابر (نمره ی 1200) خادم مسجد واصل گردید. به تاریخ 5 شهر شعبان 1304صحیح است. محمد صابرخادم هامش: اعترف کما رُقِّم فی التاریخ سید حسن الحسینی (مهر عبد حسن بن ابوالفضل الحسینی). [۳۶]
صورت مواجب خادم مسجد در سنه ی 1304
مقدار هشتاد من به وزن شاه ی [۳۷] گندم در سنه ی 1314 شمسی بابت مواجب خادم مسجد جامع چادگان از ملک موقوفه ی مسجدِ مرقوم، حسب الحوالة آقای مفخّم السلطان، از کربلائی علیجان، مستأجر ملکِ مرقوم واصل گردید به اینجانب محمد صابر خادم نادی چادگانی، دارای هویت نمره ی 1200. به تاریخ 20 جمادی الثانی 1354. صحیح است محمد صابرخادم هامش: آقای ملا صابر اقرار به وصول مقدارِ مرقوم نمود به تاریخ 2 جمادی الثانی 1354. عبد حسن بن ابوالفضل الحسینی.
صورت مخارجات بنایی و حصیربافی مسجد جامع چادگان در سال 1313
به تاریخ 26 تیرماه 1313، آنچه از کربلائی علیجان بابت مخارجات بنّائی مسجد جامع چادگان و مخارجات حصیربافی گرفته شده؛ و قیمت حصیر از قرار ذیل است [۳۸] بابت قیمت سنگ،11 ریال، جوداده شده، 30 من بابت مزد یک روز بنّا با پنج نفر عمله، گندم داده شده، 10 من مواجب آقای ملا صابر،گندم، 80 من ایضاً مزد چند نفر عمله، جو داده شده، 24 من و صد درم و پنج سیر قیمت خشت، جو داده شده، 10 من
استاد رضاقلی کورهپز: بابت قیمت آجر، جو گرفته 24 من بابت مخارج بیست و چهار روز، حصیربافی از قند و چای و نان 34 ریال، گندمِ دادهشده 44 من بابت قیمت حصیر و مزد حصیربافی، گندمِ دادهشده از قرار یک من سی شاهی [۳۹] یکصد و شصت وسه من [۴۰] ایضاً کربلایی رضاقلی کورهپز بابت قیمت، آخرگندمِ گرفته 21 من ایضاً گندم 10 من
جمع مقدارمرقوم ازجو،102تومان یکصد و یک من و نیم بابت کرایه جمع کلی گندم، 320 من بابت کرایه ی حصیر از قرار باری دوازده ریال، جو 36 من
صورت اجاره ی ملک موقوفه ی مسجد در 1314
عالیجاه کربلائی علیخان مستأجر ملکِ موقوفه ی مسجد جامع چادگان مقدار سی و یک من گندم حمل از اصفهان نموده جهت قیمت چراغ مسجد به تاریخ 12 / 11 / 14. سید حسن فصیحی [۴۱] شایان ذکر آنکه مسجد جامع فعلی چادگان فاقد هرگونه موقوفه است و کلیه ی موقوفاتی که ذکرآن گذشت، از حالت وقف خارج گردیده است. امید است ـ ان شاء الله ـ انتشار این اسناد گامی در جهت احیاء موقوفات آن باشد [۴۲]
پانویس
- ↑ میر محمدی،حمیدرضا، (1380) «دیپاچه ای بر جغرافیای تاریخ فریدن(پرتیکان باستان) »ارمغان قلم،ص130.
- ↑ WWW.Sci.iranet.net.
- ↑ اطلاعات دریافتی از آقای سید رضا نوحی چادگانی. شایان ذکر آنکه اسناد و مدارک مربوط به موقوفات مسجد جامع را نیز ایشان در اختیارنگارنده قرار داده است که بدین وسیله از ایشان سپاسگزار است؛ وامید است ان شاءالله اسناد ومدارک تاریخی گرد آوری شده را با یاری خداوند به سامان برساند.
- ↑ اصل وقف نامه ی مسجد فوق که به صورت سنگ نبشته است، در اختیار آقای سید رضا نوحی چادگانی است که نگارنده این وقف نامه را در مجله ی وقف میراث جاویدان، شماره ی 67ذکر نموده است.
- ↑ مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید حسن فصیحی امام جمعه ی چادگان، فرزند مرحوم سید ابوالفضل فرزند سید علی قاضی-طاب ثراه- است که ایشان از علمای بزرگ منطقه بوده واز مرحوم آیت الهو حاج شیخ عبد الکریم حائری (بنیان گذار حوزه ی علمیه ی قم) اجازه ی اجتهاد داشته است.
- ↑ میر پنج به معنای امیر، وفرمانده ی واحدی در حدود 5 هزار تن، واو بالاتر از «مین باشی» بود.«فرهنگ فارسی معین»، ج 44،ص4490.
- ↑ سوره ی مُلک، آیه ی2:«همان که مرگ وزندگی را پدید آورد تا شمارا بیازماید که کدامتان نیکوکار ترید؛و اوست ارجمند آمرزنده».
- ↑ سوره ی آل عمران، بخشی از آیه ی185:«وزندگی دنیا جز مایه ی فریب نیست».
- ↑ سوره ی الرحمن،آیه ی26:«هر چه بر زمین است فانی شونده است».
- ↑ کفعمی، ابراهیم،«محاسبه ی النفس» قم: نشر قائم آل محمد، ص144.ظاهراًابیاتیاز یک شعر عربی است.
- ↑ سوره ی اعلی،آیه ی17:«ومنزل آخرت بسی بهتر وپاینده تراست».
- ↑ بخشی از آیه ی160 سوره ی انعام:«هر کس کار نیکی بیاورد، ده برابر آن پاداش خواهد داشت».
- ↑ پیچ ئیل/پیچی ئیل به معنای سال بوزینه، سال نهماز سال های چینی وترکی«فرهنگ بزرگ گیتاشناسی، عباس جعفری،گیتا شناسی»،1366،ص204.
- ↑ فخّاری:کوزه گری، سفال گری،خشت پزی«فرهنگ فارسی معین»،ج2،ص2491.
- ↑ سوره ی الرحمن، آیه ی 60:«مگر پاداشی احسان جز احسان است؟».
- ↑ سوره ی توبه، آیه ی 121؛«وهیچ وادی را نمی پیمایند مگر اینکه به حساب آنان نوشته می شود تا خدا آنان را بهتر از آنچه می کردند پاداش دهد».
- ↑ کُر:آب جاری؛ مقدار آبی که نجس نشود«فرهنگ فارسی معین»، ج3، ص2926.
- ↑ گلخن:تون گرمابه، اجاق حمام«فرهنگ فارسی معین»، ج3، ص3366.
- ↑ هشت/هشتی:منسوب به هشت.محوطه ای به شکل کثیر الاضلاع(هشت ضلعی)یا مدور که بین کوچه وخیابان ودر ورودی به حیاط می ساختند ودر دو سوی آن سکوها برای نشستن افراد می گذاشتند.«فرهنگ فارسی معین»، ج4،ص5145.
- ↑ شراء:خرید؛فروش«فرهنگ فارسی معین»ج2،ص2034.
- ↑ حبّه:هر زمین شش دانگ،وهر دانگ12حبّه است.بنابراین شش دانگ برابربا72حبّه است.
- ↑ بخشی از آیه ی 181سوره ی بقره:«پس هر کس آن (وصیت)را بعد از شنیدنش تغییر دهد، گناهش بر کسانی است که آنرا تغییر می دهند ]آری،خدا شنوای داناست[ ».
- ↑ ای آنکه عطا می کنی بسیار را به کم فرازی از دعای حضرت امام صادق (ع) در ماه رجب.
- ↑ هابط:فرود آینده، نازل«فرهنگ فارسی معین»ج4، ص5079.
- ↑ آیه ی 39 سوره ی غافر:«این زندگی دنیا تنها کالایی ناچیز است؛ودر حقیقت آن آخرت است که سرای پایدار است».
- ↑ آیه ی 160 سوره ی انعام : « هر کس کار نیکی بیاورد ده برابر آن پاداش خواهد داشت».
- ↑ سوره ی غافر، بخشی از آیه ی 40 :« کسانی که کار شایسته کنند، چه مردباشند یا زن، در حالی که ایمان داشته باشند، آنان داخل بهشت می شوند ودر آنجا بی حساب روزی می یابند».
- ↑ بخشی از آیه ی 21 سوره ی حدید:« این فضل خداستآن را به هر که بخواهد می دهدو خداوند را فزون بخش بزرگ است».
- ↑ یاور: درجه ی نظامی که سابق در ارتش معمول بوده وبه جای آن کلمه ی«سر گرد»برگزیده شده «فرهنگ فارسی معین »، ج4، ص5248.
- ↑ نحل:زاده، فرزند، نسل،«فرهنگ فارسی معین»،ج4،ص4678.
- ↑ صبّاغ:رنگرز، رنگ سازی،«فرهنگ فارسی معین»، ج2،ص2127.
- ↑ فصل:جداکردن، مانع، حاجز میان دو چیز «فرهنگ فارسی معین»،ج2، ص255.
- ↑ میزان:هفتمین برج از بروج دوازده گانه ی سال شمسی، معادل آبان ماه . اول میزان اول آبان ماه« فرهنگ فارسی معین »، ج4،ص4493.
- ↑ سیاهه : نوشته ای که درآن اقلام دخل وخرج ومانند آن را نویسند؛ مُسوَدّه، صورت حساب«فرهنگ فارسی معین»،ج2،ص1972.
- ↑ بخشی از آیه ی 44 سوره ی غافر :«و کارم را به خدا می سپارم».
- ↑ آیت اله سید حسن حسینی فرزند آیت الله سید علی قاضی چادگانی، از علمای قرن اخیر چادگان است.
- ↑ مقیاس وزن معادل 80 سیر معادل 2من معمولی (تبریز) برابر 6کیلو گرم است «فرهنگ بزرگ گیتا شناسی»، ص344.
- ↑ صورت حساب فوق به طریق سیاق نوشته شده که به صورت حساب معمول تبدیل گردیده است. که تفاوت جزئی در جمع کل مشاهده می گردد.
- ↑ سی شاهد معادل یک ریال ونیم.
- ↑ مقدار فوق به حساب سیاق یک صد وشصت وچهار نوشته شده ولی به حروف یکصد وشصت وسه نوشته شده است.
- ↑ سید حسن فصیحی فرزند آیت الله سید علی قاضی چادگانی از علمای قرن اخیر چادگان است.
- ↑ نگارنده از آقای سید رضا نوحی چادگانی به خاطر در اختیار نهادن اسناد ومدارک در ارائه شده در این مقاله ونیز تلاش در جهت شناساییو احیاء موقوفات فوق سپاسگزار است.