اسراف: تفاوت بین نسخهها
سطر ۵۳: | سطر ۵۳: | ||
[http://lib.eshia.ir/17001/1/365/%D8%A3%D9%8E%D9%86%D9%81%D9%8E%D9%82%D9%8F%D9%88%D8%A7 فرقان/سوره۲۵، آیه۶۷.] | [http://lib.eshia.ir/17001/1/365/%D8%A3%D9%8E%D9%86%D9%81%D9%8E%D9%82%D9%8F%D9%88%D8%A7 فرقان/سوره۲۵، آیه۶۷.] | ||
</ref> | </ref> | ||
− | که مرز تعیین اسراف به شمار میرود و تشخیص آن برعهده | + | که مرز تعیین اسراف به شمار میرود و تشخیص آن برعهده [[عقل]]، [[شرع]] یا [[عرف]] است. |
<ref> | <ref> | ||
تفسیرالمنار، ج۶، ص۳۵۱. | تفسیرالمنار، ج۶، ص۳۵۱. |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ نوامبر ۲۰۱۷، ساعت ۰۶:۲۳
زیادهروی و تجاوز از حدّ اعتدال را اسراف گویند. مباحث مربوط به آن در فقه در ضمن دیگر مباحث فقهی در بابهای گوناگون عبادات، عقود، ایقاعات و احکام، به مناسبت مطرح شده است.
محتویات
معنای حد وسط در اسراف
مفهوم «حدّ وسط» که دو طرف آن، افراط و تفریط است، مفهومی نسبی است که به اختلاف اشخاص، زمان و مکان فرق میکند. از کلمات فقها برمیآید هر کاری که غرض عقلایی به آن تعلّق گرفته باشد اسراف نیست؛ به این معنا که خروج از حدّ اعتدال در آن جا مصداق پیدا نمیکند؛ [۱] آن چنان که از نظر عقلا، با صرف مال در موارد ناشایست، اسراف مصداق پیدا میکند. [۲]
تعداد واژه اسراف در قرآن
واژه اسراف و مشتقات آنکه جمعاً ۲۳ بار در قرآن بهکار رفته [۳] ، مفهومی گسترده دارد. [۴]
توضیح واژه اسراف
اسراف هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را در برمیگیرد. [۵] [۶] [۷] ازاینرو برخی با تقسیم این معنای عام، «اسراف» را درخصوص زیادهروی و «سرف» را تنها در مفهوم «کوتاهی» بهکار بردهاند. [۸] البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمیشود و بیشتر در زیاده روی ظهور دارد، بدین جهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» [۹] که به معنای تضییق و بخل است دانستهاند. [۱۰] [۱۱] [۱۲]
قوام مقابل اسراف
افزون بر موارد پیشین، از واژه «قوام» (حد وسط و اعتدال) نیز در قرآن یاد شده است، [۱۳] که مرز تعیین اسراف به شمار میرود و تشخیص آن برعهده عقل، شرع یا عرف است. [۱۴] [۱۵] چون اسراف همواره با نوعی زیادهروی و گاه کوتاهی ملازم و در همه مصادیق آن به نحوی سرپیچی از فرمانهای الهی نمایان است. [۱۶] [۱۷] ، با فساد ارتباط مستقیم دارد [۱۸] [۱۹] ، زیرا بر هم زدن حالت تعادل در هر امری، موجب فساد در آن میشود. [۲۰] [۲۱] [۲۲] بر همین اساس، اسراف را که نابود کننده امکانات و داراییهای گوناگون انسان است، با سُرفه (کرمی که درختان را میخورد و از درون میپوساند) همریشه دانستهاند. [۲۳] [۲۴] [۲۵]
ارتباط بین اسراف و رذائل دیگر
افزون بر این، بررسی موارد کاربرد اسراف در قرآن نشان میدهد که بین آن و دیگر مفاهیم فراگیر و کلیدی، در محدوده ضد ارزشها چون کفر، ظلم، فسق و... ارتباط عمیق مفهومی و پیوند گسترده مصداقی برقرار است. [۲۶] [۲۷]
اسراف و تبذیر
بین اسراف و تبذیر ارتباط و تفاوتی هست.
ارتباط بین اسراف و تبذیر
مفهوم تبذیر و مشتقاتش در ارتباط نزدیک معنایی با اسراف است. این واژه و مشتقاتش که سه بار و در دو آیه متوالی آمده [۲۸] درلغت به معنای تباه ساختن اموال است. [۲۹] کهاز دور ریختن یا پاشیدن بذر در مکانی نامساعد و به روشی نادرست به استعاره گرفته شده [۳۰] [۳۱] و همیشه با نوعی پاشیدگی، بینظمی و بیبرنامگی همراه است. [۳۲]
فرق بین اسراف و تبذیر
اسراف و تبذیر بهرغم ارتباط نزدیک، تفاوتهایی نیز با همدارند:
اسراف فراگیر از تبذیر
۱. اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه انحراف (اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و...) میشود [۳۳] [۳۴] امّا تبذیر، بیشتر در امور مالی و اقتصادی [۳۵] ، و به ندرت در موارد دیگر بهکار میرود [۳۶] ؛ مثلا روایتی در مقام توصیه به پذیرش ولایت علی(علیه السلام) از تبذیر در این امر، نهیمیکند. [۳۷] به بیان دیگر تبذیر در خصوص مال کاربرد دارد، امّا اسراف هم در مال و هم در افعالی که از انسان صادر میشود. اسراف در فعل مانند این که ولیّ مقتول علاوه بر قاتل، دیگری را بکشد. علاوه بر آن، اسراف در مال، هزینه کردن آن بیش از حدّ سزاوار است، ولی تبذیر، صرف مال در مسیری است که سزاوار نیست مانند هزینه کردن آن در راه معصیت؛ [۳۸] [۳۹] هر چند واژۀ تبذیر در مورد اسراف مالی نیز به کار رفته است؛ زیرا تجاوز از حدّ مطلوب و معقول که معنای اسراف است، هزینه کردن مال در جایگاهی است که سزاوار نیست. از این رو، برخی به تفاوت نخست بسنده کردهاند. [۴۰]
اسراف عام از تبذیر
۲. اسراف، گاه بر زیادهروی در انجام دادن عملی مباح، اطلاق میشود؛ مانند زیادهروی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و ناشایست، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست. [۴۱] [۴۲] [۴۳] بنابراین، مصادیق آن را میتوان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست؛ امّا تبذیر غالباً بهصورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق مییابد؛ مثلا به شخصی انفاق کند تا با آن، حرامی را مرتکب شود. [۴۴] [۴۵] [۴۶] پس تبذیر بر خلاف اسراف، هیچ گاه برای بیان زیادهروی در امور خیر، چون انفاق بهکار نرفته است. [۴۷] بر همین اساس، امام صادق(علیه السلام)تبذیر را جزئی از اسراف دانسته [۴۸] [۴۹] واسراف بر وجه تبذیر از اسرافهای دیگر زشتتر شمرده شده است. [۵۰] [۵۱]
عوامل و ريشههای اسراف
هر يک از انواع گوناگون اسراف، ريشههای روانی مخصوص به خود و کنش و واکنش متقابل با آنها را دارد.
شهوت پرستی
[۵۲] قرآن از زبان حضرت لوط عليه السلام [۵۳] [۵۴] شهوت رانی را عامل گرايش قوم لوط به اسراف اخلاقی میشمارد؛ همچنين در آيه ۲۸ کهف در مقام نهی پیامبر صلی الله عليه و آله از اطاعت افراطگرايان، آنان را پيرو هواهای نفسانی خويش میشناساند.
غفلت از ياد خدا
[۵۵] آيه ۲۸ کهف افراطگرايان را کسانی میشمارد که قلبشان از ياد خدا غافل شده است.
روحيه ناسپاسی و کفران نعمت
[۵۶] خداوند در آيات ۲۶-۲۷ اسراء پس از نهی از تبذیر و بيان اخوت مبذّران با شياطين، میفرمايد: شيطان در برابر پروردگارش بسيار ناسپاس بود.
تکبر، خودکامگی، استعمار و سيطرهجويی
[۵۷] [۵۸] خداوند در آيات ۸۳ یونس و ۳۱ دخان فرعون را مردی اسرافگر و برتریجو میخواند؛ همچنين از زبان بلقیس، ملکه قوم سبأ، در آيه ۳۴ نمل درباره پادشاهان میگويد: آنان هنگامی که به منطقه آبادی وارد شوند، آن را به فساد و تباهی میکشند.مقايسه اين آيه با آيات مربوط به فرعون نوعی رابطه جانشينی بين فساد اجتماعی و اسراف برقرار میسازد.
عجب و خودبينی
[۵۹] در آيه ۱۲ یونس از انسانهايی ياد شده که هنگام سختی، از خدا ياری طلبيده و در آسايش، او را از ياد میبرند. خداوند درباره اين افراد میفرمايد: اين چنين برای اسرافکاران اعمالشان زينت داده شده که زشتی عمل خود را ادراک نمی کنند.افزون بر عوامل پيشگفته، میتوان تقلید، چشم و همچشمی، وسواس، تربيت خانوادگی، احساس حقارت و خودکمبينی و داشتن ثروت فراوان، بدون برخورداری از اخلاق دينی را جزو عوامل اسراف دانست. [۶۰] مفهوم اسراف در قرآن مصادیق متعددی دارد که در معنای همه، نوعی تجاوز از حدّ اعتدال وجود دارد، در ذیل بعضی از انواع اسراف ذکر میشود.
اسراف در فقه
در غالب کتابهای فقهی دربارۀ اسراف، بحث مستقلی مطرح نشده است، بلکه مباحث مربوط به آن، در ضمن دیگر مباحث فقهی در بابهای گوناگون عبادات، عقود، ایقاعات و احکام، به مناسبت مطرح شده است. البته برخی در این خصوص، رسالۀ مستقلّی نگاشته و از جهات گوناگون آن را مورد بحث قرار دادهاند. [۶۱]
حکم تکلیفی اسراف
اسراف، حرام است، [۶۲] بلکه برخی حرمت آن را از ضروریات دین دانسته [۶۳] و برخی دیگر در ردیف گناهان کبیره شمردهاند. [۶۴] [۶۵]
حکم وضعی اسراف
مهمترین حکم وضعی مترتّب براسراف، ضمان است که به تناسب موارد و مصادیق اسراف، در بابهای گوناگون فقهی بدان اشاره شده است.
مثالهایی برای حکم وضعی
مانند ضمان ولیّ یتیم در صورت اسراف در هزینه کردن مال وی، [۶۶] ضمان حاکم یا اجرا کنندۀ حدّ در صورت تجاوز از اندازۀ تعیین شده، [۶۷] ضمن قصاص کننده در صورت اسراف در قصاص، [۶۸] ضمان اسراف کننده در تأدیب کودک، همسر یا بردۀ خویش، [۶۹] ضمان پرداخت کنندۀ خمس نسبت به خمس مقداری از مؤنه که اسراف کرده [۷۰] و ضمان امین مانند مستأجر، وکیل، مستعیر و ودعی در صورت اسراف در مورد امانت. [۷۱] [۷۲]
تحقق سفاهت با اسراف
سفاهت از اسباب حجر و تحقّق بخش آن، اسراف و تبذیر در اموال است. [۷۳]
منبع
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۵۰۷-۵۰۹. دانشنامه موضوعی قرآن
پانویس
- ↑ مستند العروة (الصلاة) ج۲، ص۲۳۹.
- ↑ عوائد الایام، ص۶۳۵.
- ↑ المعجمالاحصائی، ج۱، ص۴۵۴، «سرف».
- ↑ لسانالعرب، ج۹، ۱۴۹، «سرف».
- ↑ مجمعالبیان، ج۴، ص۱۷۶.
- ↑ روحالمعانی، مج۴، ج۶، ص۱۷۴.
- ↑ التحقیق، ج۵، ص۱۱۰، «سرف».
- ↑ جامعالبیان، مج۳، ج۴، ص۳۳۷.
- ↑ فرقان/سوره۲۵، آیه۶۷.
- ↑ التبیان، ج۳، ص۱۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج۲، ص۸۵۴.
- ↑ التفسیرالکبیر، ج۲۴، ص۱۰۹.
- ↑ فرقان/سوره۲۵، آیه۶۷.
- ↑ تفسیرالمنار، ج۶، ص۳۵۱.
- ↑ التحقیق، ج۵، ص۱۱۰، «سرف».
- ↑ تفسیرنمونه، ج۱۵، ص۳۰۷۳۰۸.
- ↑ الدرالمنثور، ج۳، ص۳۶۹.
- ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۵۲-۱۲۱.
- ↑ تفسیرنمونه، ج۱۵، ص۳۰۷۳۰۹.
- ↑ تفسیر المنار، ج۶، ص۳۵۲.
- ↑ الفرقان، ج۱۵، ص۱۶۹.
- ↑ المیزان، ج۱۵، ص۳۰۶.
- ↑ لسانالعرب، ج۶، ص۲۴۴۲۴۵.
- ↑ المفردات فی غریبالقرآن، ص۲۳۱، «سرف».
- ↑ تفسیر المنار، ج۶، ص۳۵۱.
- ↑ مفاهیم اخلاقی، ص۳۱۴ـ۳۱۳.
- ↑ مفاهیم اخلاقی، ص۳۵۹-۳۵۳.
- ↑ اسراء/سوره۱۷، آیه۲۷-۲۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۱۹۳.
- ↑ مفردات، ص۴۰، «بذر».
- ↑ مجمعالبیان، ج۶، ص۶۳۳.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۲۳۸، «بذر».
- ↑ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۲۸.
- ↑ تفسیر المنار، ج۸، ص۳۸۵.
- ↑ [مفردات، ص۴۰، «سرف».]
- ↑ الفرقان، ج۱۵، ص۱۶۵.
- ↑ تفسیرعیاشی، ج۲، ص۲۸۸.
- ↑ مجمع البحرین، واژه «بذر» ج۳، ص۲۱۷.
- ↑ مستمسک العروة ج۷، ص۳۳۹.
- ↑ الموسوعة الفقهیة المیسّرة ج۳، ص۱۸۴.
- ↑ احکامالقرآن، ج۳، ص۵۱.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج۷، ص۱۲۳ـ۱۲۵.
- ↑ الفروقاللغویه، ص۱۱۵.
- ↑ مجمعالبحرین، ج۱، ص۱۷۰.
- ↑ الفرقان، ج۱۵، ص۱۶۵.
- ↑ روحالمعانی، مج۹، ج۱۵، ص۹۰.
- ↑ التحریر والتنویر، ج۱۵، ص۷۹.
- ↑ وسائلالشیعه، ج۹، ص۴۶.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۰۲.
- ↑ الفروق اللغویه، ص۱۱۵.
- ↑ روحالمعانی، مج۹، ج۱۵، ص۹۰.
- ↑ راهنما، ج ۶، ص ۱۰۸.
- ↑ اعراف(سوره۷)،آیه۸۱
- ↑ نمل(سوره۲۷)،آیه۵
- ↑ التحقيق، ج ۵، ص ۱۱۰.
- ↑ التحرير و التنوير، ج ۱۵، ص ۸۱.
- ↑ التحقيق، ج ۱، ص ۲۳۸.
- ↑ راهنما، ج ۷، ص ۵۲۳.
- ↑ راهنما، ج ۷، ص ۳۹۱.
- ↑ پژوهشی در اسراف، ص ۸۷- ۱۰۳.
- ↑ عوائد الایام، ص۶۳۵.
- ↑ السرائر ج۱، ص۴۴۰.
- ↑ عوائد الایام، ص۶۱۵.
- ↑ جواهر الکلام ج۱۳، ص۳۱۳.
- ↑ جواهر الکلام ج۱۳، ص۳۲۰.
- ↑ جامع المقاصد ج۱۱، ص۲۸۸.
- ↑ جواهر الکلام ج۴۱، ص۴۷۳.
- ↑ جواهر الکلام ج۴۲، ص۳۰.
- ↑ تذکرة الفقهاء (ق) ج۲، ص۳۱۸.
- ↑ العروة الوثقی ج۲، ص۳۹۴.
- ↑ جواهر الکلام ج۲۷، ص۱۸۳.
- ↑ جواهر الکلام ج۲۷، ص۲۱۵.
- ↑ جواهر الکلام ج۲۶، ص۵۲.