بررسی و آسیب شناسی فعالیت مؤسسات خیریه و تعیین عوامل مؤثر بر بهبود عملکرد آنان: تفاوت بین نسخهها
(←منابع:) |
|||
سطر ۲۶۹: | سطر ۲۶۹: | ||
سومین هدف تحقیق راهکارهایی است که میتوان در جهت رفع موانع و آسیبهای مبتلا به مؤسسات خیریّه استان ارائه نمود. اختصاص کمکهای مالی به [[مؤسسات خیریّه]]، ایجاد تعامل سازنده میان [[بهزیستی]] و [[مؤسسات خیریّه]]، تسهیل ارتباط میان [[مؤسسات خیریّه]] توسط [[بهزیستی]]، بیمه کردن افراد تحت پوشش و مستخدمین [[مؤسسات خیریّه]] توسط [[بهزیستی]]، تسهیل فرایند ثبت و تمدید [[مؤسسات خیریّه]]، تخصصی کردن فعالیت [[مؤسسات خیریّه]]، تسهیل تعاملات [[مؤسسات خیریّه]] با [[بهزیستی]] و سایر سازمانها، تلاش برای جذب [[خیّرین]]، واریز بهموقع یارانههای افراد تحت پوشش توسط [[بهزیستی]]، تخصیص امکانات فرهنگی به [[مؤسسات خیریّه]]، فرهنگسازی درزمینه [[انفاق]] و بازتعریف مجدد آن، تلاش برای خودکفایی مالی [[مؤسسات خیریّه]] با ایجاد [[کارآفرین]]ی برای اعضای تحت پوشش، استخدام مربیان ثابت برای بچههای تحت پوشش [[مؤسسات خیریّه]]، سازگار کردن آموزش با ویژگیهای جامعه هدف، تغییر رویکرد گداپروری، افزایش حمایتهای دولتی از خیریّهها، انجام نظارت بر [[مؤسسات خیریّه]] توسط سمنها، لزوم نظارت بیشتر بهزیستی بر [[مؤسسات خیریّه]]، هدفمند شدن فعالیت [[مؤسسات خیریّه]] و گسترش اقدامات حمایتی [[بهزیستی]] از [[مددجویان]] راهکارهای دادهشده برای بهبود وضعیت [[مؤسسات خیریّه]] میباشد. | سومین هدف تحقیق راهکارهایی است که میتوان در جهت رفع موانع و آسیبهای مبتلا به مؤسسات خیریّه استان ارائه نمود. اختصاص کمکهای مالی به [[مؤسسات خیریّه]]، ایجاد تعامل سازنده میان [[بهزیستی]] و [[مؤسسات خیریّه]]، تسهیل ارتباط میان [[مؤسسات خیریّه]] توسط [[بهزیستی]]، بیمه کردن افراد تحت پوشش و مستخدمین [[مؤسسات خیریّه]] توسط [[بهزیستی]]، تسهیل فرایند ثبت و تمدید [[مؤسسات خیریّه]]، تخصصی کردن فعالیت [[مؤسسات خیریّه]]، تسهیل تعاملات [[مؤسسات خیریّه]] با [[بهزیستی]] و سایر سازمانها، تلاش برای جذب [[خیّرین]]، واریز بهموقع یارانههای افراد تحت پوشش توسط [[بهزیستی]]، تخصیص امکانات فرهنگی به [[مؤسسات خیریّه]]، فرهنگسازی درزمینه [[انفاق]] و بازتعریف مجدد آن، تلاش برای خودکفایی مالی [[مؤسسات خیریّه]] با ایجاد [[کارآفرین]]ی برای اعضای تحت پوشش، استخدام مربیان ثابت برای بچههای تحت پوشش [[مؤسسات خیریّه]]، سازگار کردن آموزش با ویژگیهای جامعه هدف، تغییر رویکرد گداپروری، افزایش حمایتهای دولتی از خیریّهها، انجام نظارت بر [[مؤسسات خیریّه]] توسط سمنها، لزوم نظارت بیشتر بهزیستی بر [[مؤسسات خیریّه]]، هدفمند شدن فعالیت [[مؤسسات خیریّه]] و گسترش اقدامات حمایتی [[بهزیستی]] از [[مددجویان]] راهکارهای دادهشده برای بهبود وضعیت [[مؤسسات خیریّه]] میباشد. | ||
− | ==منابع | + | ==منابع== |
حسنی، غلامرضا (1384) «بررسی وضعیت سازمانهای غیردولتی در استان خراسان و راهکارهای گسترش آنها»، به سفارش اداره کل امور اجتماعی استانداری خراسان. | حسنی، غلامرضا (1384) «بررسی وضعیت سازمانهای غیردولتی در استان خراسان و راهکارهای گسترش آنها»، به سفارش اداره کل امور اجتماعی استانداری خراسان. | ||
سطر ۲۸۶: | سطر ۲۸۶: | ||
صادقی، محمد مسعود (1391)، «فرصتها و تهدیدهای واگذاری فعالیتهای فرهنگی بینالمللی به سازمانهای مردمنهاد با تمرکز بر دستور کار سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی»، ماهنامه روابط فرهنگی، سال دوم، شماره ششم. | صادقی، محمد مسعود (1391)، «فرصتها و تهدیدهای واگذاری فعالیتهای فرهنگی بینالمللی به سازمانهای مردمنهاد با تمرکز بر دستور کار سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی»، ماهنامه روابط فرهنگی، سال دوم، شماره ششم. | ||
− | فیلک، اووه (1388)، «درآمدی بر تحقیق کیفی»، | + | فیلک، اووه (1388)، «درآمدی بر تحقیق کیفی»، ترجمه ی هادی جلیلی. تهران: نشر نی. |
کاویانی فر، ولی (1382)، «N.G.O چیست؟»، مجله اصلاح و تربیت، شماره 19. | کاویانی فر، ولی (1382)، «N.G.O چیست؟»، مجله اصلاح و تربیت، شماره 19. |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۷
مجید فولادیان [۱] ، منوچهر عدالت جو [۲]
محتویات
چکیده
مدیریت توسعه در رویكرد جدید خود در كشورهای در حال توسعه نیازمند همكاری و همیاری میان بخشهای خصوصی، دولتی و سازمانهای غیردولتی است. سازمانهای غیردولتی در این شرایط جایگاه عمدهای در توسعه پیدا كردهاند. خیریهها در ایران به دلیل نوپایی خود دچار مسائل و مشكلاتی هستند، اگرچه در نگاه اول، همواره بحثهایی چون «كمبود اعتبار و مسائل و مشكلات مالی» بهعنوان نقطه سنگینی موانع موجود در راه فعالیت این سازمانها خودنمایی كرده است اما به نظر میرسد مهمترین مسائل پیش روی آنها مربوط به مشكلات درون خود سازمانها است . مشكلاتی كه با توجه به ساختار سازمانها طبیعی مینماید ولی میتوان با بهکارگیری راهبردهای مناسب و اثرگذار برای غلبه بر آنان ، موجبات كارآیی هر چه بیشتر سازمانهای مردمنهاد را فراهم نمود. هدف اصلی در این تحقیق بررسی آسیبها و چالشهای پیش روی مؤسسات خیریه استان خراسان رضوی است. بر این اساس به بررسی دلایل و چرایی ناکارآمدی این مؤسسات در استان پرداخته شده است و در نهایت راهکارهایی را برای کاهش آسیبها و افزایش کارآیی مؤسسات خیریه ارائه گردیده است. برای تحقق اهداف تحقیق حاضر با مسئولین 23 موسسه خیریه در سطح شهر مشهد مصاحبههای عمیق صورت گرفته است. نتایج بیانگر آن است که مهمترین مشکلات شامل مشکلات با بهزیستی، مشکلات با خیرین، مشکلات با سایر سازمانهای مربوطه، مشکلات با افراد نیازمند، مشکلات پرسنل، مشکلات والدین و سرپرستان، مشکلات مالی مؤسسات خیریه، نقص قانون و مشکلات ثبت و تمدید مؤسسات خیریه است. و مهمترین راهکارهای اخذ شده از یافتههای تحقیق برای بهبود وضعیت مؤسسات خیریه شامل: ایجاد تعامل سازنده میان بهزیستی و مؤسسات خیریه، تسهیل ارتباط میان مؤسسات خیریه توسط بهزیستی، تسهیل فرایند ثبت و تمدید، تخصصی کردن فعالیت مؤسسات، تخصیص امکانات فرهنگی به مؤسسات خیریه، فرهنگسازی در زمینه انفاق و باز تعریف مجدد آن، تلاش برای خودکفایی مالی مؤسسات خیریه با ایجاد کارآفرینی برای اعضای تحت پوشش، استخدام مربیان ثابت برای بچههای تحت پوشش مؤسسات خیریه، سازگار کردن آموزش با ویژگیهای جامعه هدف، تغییر رویکرد گداپروری، انجام نظارت بر مؤسسات خیریه توسط خود ان جی او ها، لزوم نظارت بیشتر بهزیستی بر مؤسسات خیریهها، هدفمند شدن فعالیت مؤسسات خیریه، است.
واژگان کلیدی
مؤسسات خیریه، آسیبشناسی، سازمان بهزیستی، فرهنگسازی، نظارت بر فعالیتها
مقدمه
جمعيت شهرنشين دنيا در فاصله سالهاي1970 تا پايان قرن بيستم، با جهشي بي سابقه رشد يافته است.
اين مسئله در كنار ضرورت وجود امكانات، درخواستها و نيازها، تغيير نقش ساكنين شهر به «شهروند» را در مطالعات شهري به موضوعي محوري بدل ساخته است. چنانچه بخواهيم در توسعه شهرها، پاسخگوي احتياجات امروزی باشيم و سهم نسل هاي آينده از منابع را نيز در نظر بگیریم، بايستي اداره شهرها را بر پایه مشاركت آگاهانه شهروندان تعريف و برنامه ريزي كنيم.
اين برنامه ريزي اقتضا میکند كه نهادهاي غيردولتي بهعنوان شريك و نه رقيب در امور مربوط به اداره شهرها مشاركت داشته باشند. همچنين، با اعمال سياست تمركززدايي، قدرت تصميم گيري اجتماعات محلي افزايش يابد و توانمندسازي در سطوح پائين و اطلاع رساني و فضاي امن از بالا فراهم شود.
امروزه، پيروان نظريهها و ديدگاههاي مختلف توجه خود را به حمايت از مشاركت تمام افراد در اداره امور جامعه معطوف ساخته و در پي ايجاد بستر مناسب و يافتن الگوهاي مشاركتي براي اين بستر و شهروندان هستند.
نكته قابلتأمل در راستاي تبديل افراد به شهروندان مشارکت جو آن است كه سیاستگذاریها، برنامهریزیها و طراحي الگوها متناسب با مقتضيات جامعه باشد.
بدين معنا كه ابتدا بايستي شناخت مناسب نسبت به جامعه و شرايط آن و نگرشها و رفتارهاي افراد به دست آورد و سپس مطابق با آن و برحسب اولویتها اقدام به برنامهریزی و طراحي الگوها نمود.
جامعه ايران نيز درزمینه مشاركت از ويژگي خاصي برخوردار است كه بدون شناخت آنها نمیتوان اقدام به ارائه الگوها نمود. از منظر برخي صاحب نظران (پيران، 1376) به دلايل گوناگون تاريخي و فرهنگي مشاركت اجتماعي داراي تناقضي ریشهدار است.
اين تناقض نشان میدهد كه ايرانيان در عرصههای غيررسمي و خصوصي سخت مشارکت جو بودهاند، ليكن در عرصههای رسمي، مشارکت جو نیستند.
از طرفي ديگر، اینگونه همکاریها و مشارکتها در بسياري از اين عرصهها مبتني بر اجبار و غيرانتخابي بوده است. اين نكته معناي فني و تخصصي مشاركت اجتماعي را با خصايص هدفمند بودن، آزادي انتخاب و ... بسيار پيچيده میسازد. اين پيچيدگي نشانگر وجود پیش شرطها و الزامات خاص است كه بايستي شناسايي شوند.
تشکيل مؤسسه خیریّه تجلي حس نوعدوستی است که در جایجای ايران قابلمشاهده است. اما آفتی همیشگی این مؤسسات را تهدید میکند و آن مشکلات گوناگونی است که باعث تعطیلی زودهنگام بسیاری از مؤسسات خیریّه در کشور میشود. لذا در این طرح پژوهشی به آسیبشناسی مؤسسات خیریّه در کشور خواهیم پرداخت تا با بررسي نتايج آن از عواملي که باعث رکود در فعاليت اين سازمانها میشود پرهيز کرد و در مقابل از تجارب مثبت و مفيد آنها بهره گرفت.
اهمیت و ضرورت
امروزه مؤسسات خیریّه بهمنزله شاخهاي از بخش سوم، در كنار بخشهای دولتي و خصوصي سر برافراشتهاند و بهسرعت درحالتوسعه و گسترش ميباشند.
بخش سوم اصطلاحي است براي بيان بخشي كه متفاوت با بخشهای خصوصي و دولتي و داراي ماهيتي داوطلبانه است. بخش سوم فاصله ميان دولت و مردم را با تشكلي مردمي پر میکند و اهدافي را كه نه دولتي و نه انتفاعي است، دنبال مينمايد.
خیریّهها بهعنوان سازمانهای غيردولتي، شاخهاي از خانواده بخش سوم هستند كه بهصورت سازمانهای غيرانتفاعي، سازمانهای خیریّه، سازمانهای بشردوستانه و سازمانهای داوطلبانه ایجادشده و توسعهیافتهاند.
در بسياري از كشورها به سازمانهای غيردولتي بهمنزلهي رکني از جامعه مدني نگريسته میشود و ساير سیاستگذاران بر اين باورند كه با رشد اين نوع سازمانها از بازار گرایی و دولتگرايي بیشازحد كه از بحرانهای امروز دنياست، كاسته شده و نوعي تعادل بين بخشهای مختلف جامعه ايجاد میگردد.
مديريت توسعه در رويكرد جديد خود در كشورهاي درحالتوسعه نيازمند همكاري و همياري ميان بخشهای خصوصي، دولتي و سازمانهای غيردولتي است. در توفيق برنامههاي توسعه نقش مشاركت مردمي بسيار مؤثر و تعيينكننده است.
هر كشوري بايد راهكارهاي توسعه خود را طراحي كند و بنا به مقتضيات و شرايط خاص و با بهرهگيري از توانمندسازي انساني كه معطوف به مشاركت نيروهاي بومي و متخصص كشورهاست، مديريت توسعه را به حركتي مردمي تبديل كند.
سازمانهای غيردولتي نيز در اين شرايط جايگاه عمدهاي در توسعه پیداکردهاند، زيرا سازمانهای مذكور میتوانند با ايفاي نقشها و كاركردهاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي، بخش دولتي را در امور توسعه ياري دهند و بهطور مؤثري در فرآيند توسعه عمل كنند.
سازمانهای غيردولتي با ساختارهاي انعطاف پذير و گستردگي و پراكندگي در نقاط دوردست كشور قادر به انجام بسياري از فعالیتها هستند، كه دولتها و بخش خصوصي توانايي انجام دادن آنها را ندارند.
امروزه خیریّهها با فعالیتهای غیردولتی و غیرانتفاعی و داوطلبانه در جهت رفاه و خدمات عمومي به انجام فعاليت میپردازند و هدفشان كاهش دردها و افزايش منافع فقرا و محیطزیست و تأمین خدمات اجتماعي میباشد.
خیریّهها در ايران به دليل نوپايي خود دچار مسائل و مشكلاتي هستند، اگرچه در نگاه اول ، همواره بحثهایی چون «كمبود اعتبار و مسائل و مشكلات مالي» بهعنوان نقطه سنگين موانع موجود در راه فعاليت اين سازمانها خودنمايي كرده است اما به نظر میرسد مهمترین مسائل پيش روي آنها مربوط به مشكلات درون خود سازمانها میباشد.
مشكلاتي كه با توجه به ساختار سازمانها طبيعي مینماید ولي میتوان با بهکارگیری راهبردهای مناسب و اثرگذار براي غلبه بر آنان، موجبات کارایی هر چه بيشتر سازمانهای مردمنهاد را فراهم نمود و آسیبها را شناسايي و آنها را مرتفع كرد تا زمینههای رشد و شكوفايي اين سازمانهای مردمنهاد را نظارهگر باشيم.
بنابراین اهداف مشخص این تحقیق موارد ذیل است:
شناسایی آسیبها و چالشهای پیش روی مؤسسات خیریّه در استان خراسان رضوی ارائه راهکارهای عملیاتی خروج از وضعیت فعلی و کاهش آسیبها
سؤالات تحقیق
سؤال اصلی این پژوهش معطوف به بررسی و ارزیابی وضعیت خیریّههای موجود در استان و شناسایی نقاط ضعف و قوت آنهاست تا با شناخت آسیبها و موانع در راه فعالیت این تشکلها راهکارهایی را برای رفع این آسیبها و مشکلات ارائه دهد.
درنتیجه پس از واکاوی ادبیات نظری و تجربی مربوط به موضوع این مؤسسات در سه سطوح مختلف میتوان پرسشهای زیر را طرح کرد:
نقاط ضعف و قوت(محدودیتها و چالشها) مؤسسات خیریّه موجود در استان کدامند؟
مسائل و مشکلات و آسیبهای فراروی فعالیت مؤسسات خیریّه استان کدامند؟
چه راهکارهایی را میتوان در جهت رفع موانع و آسیبهای مبتلابه مؤسسات خیریّه در استان ارائه کرد؟
ادبیات و چارچوب مفهومی
مفهوم سازمانهای غیردولتی از اوايل دهه 1980 بهطور فراوان در ادبيات مربوط به توسعه و مشاركت رايج شده است. قبل از اين زمان، اين سازمانها در حوزه مذهب و امور خیریّه فعاليت ميكردند و بيشتر به «سازمانهای خیریّه» موسوم بودند.
مهمترین عنصر بارز در اين نهادها، داوطلبانه بودن فعاليت و بیتوجهی به سود حاصل از فعاليت براي افراد مشارکتکننده است. بر همين اساس در دهه 1970 تعداد نسبتاً محدود سازمانهای غیردولتی در جامعه را واجد فعالیتهای تقریباً موازي و همگام با دولت و مهمتر از همه نقشهاي خیریّه و مذهبي ميدانستند. گاهي به دليل برخي فعالیتهای توجه به حقوق مردم و غيره آنها را سياسي خواندهاند. (1997:7 Green& Matthias)
ازنظر تاریخی گروههای مردمنهاد نسبتاً گذشته طولانی دارند، چنانچه قبل از تأسیس سازمان ملل متحد یکرشته فعالیتهای مردمی که از جوانبی تداعیکننده و یا مبادی سازمانهای غیردولتی کنونی هستند انجام مییافت.
اکثراً فعالان طرفدار محیطزیست، ریشه در سدههای گذشته دارند؛ چراکه اگر محیطزیست را مجموعهای از آب، هوا، خاک و عوامل درونی و بیرونی مربوط به حیات موجودات زنده بدانیم، آنوقت هر فعالیتی که به طرفداری از یکایک آنها صورت گیرد و جهت تحقق آن، افراد به گونهی غیرانتفاعی بسیج شوند، میتوان آنها را گروههای مردمنهاد نامید.
با توجه به این رویکرد، بایستی پیدایش دستههای داوطلب را اولین بار در سال 1388 میلادی جستجو کرد زیرا در تاریخ ذکرشده در انگلستان فعالان کنترل آلودگی هوا خود را سازماندهی نمودند.
بعدازاین است که یک سلسله تلاشهای سازمانیافته، نظیر دوستان بینالمللی طبیعت به سال 1895، شورای بینالمللی حفظ پرندگان در سال 1922، حمایت از حیاتوحش و امثالهم، خود را حامیان محیطزیست اعلام نمودند.
علاوه بر این، قبل از تأسیس سازمان ملل متحد، جنبشهای مردمنهادی چون مقابله با بردهفروشی، حمایت از حقوق زنان و ... صورت گرفته است که آثار و نتایج درخور توجه داشتهاند. بااینحال به نظر نمیرسد که تا صدور منشور ملل متحد و تأکید ماده 71 آن به سازمانهای غیردولتی، جهانیان با عبارت ذکرشده آشنا باشند.
بنابراین مرحله اساسی پیدایش گروههای غیرانتفاعی را بایستی بعد از صدور منشور ملل متحد جستجو کرد. بین سالهای 1960-1987 در فرانسه بیش از 54000 اتحادیه، در سال 1994، 275000 نهاد خیریّه در انگلستان و در هندوستان بیش از هزاران جنبش بیداری روستا، متأثر از سنتهای گاندی بر اساس سازمانهای غیردولتی بسیج شدهاند.
بااینهمه سال 1989، را نقطه عطفی در تاریخ جنبش سازمانهای غیردولتی دانستهاند زیرا بعدازاین است که گروههای غیرانتفاعی در سراسر جهان گسترش یافتهاند. (امیر کواسمی، 1388)
پیدایش بیدرنگ و روزافزون نهادهای مردمی، محصول دو انقلاب انفورماتیک و رشد طبقه متوسط و چهار بحران در حوزههای توسعه، دولت رفاه، فروپاشی بلوک شرق و محیطزیست میباشد که در دو دهه اخیر رویداده است. (امیر کواسمی، 1388)
در جامعهشناسی سیاسی، انجمنهای داوطلبانه جزئی از نیروهای اجتماعی هستند که حد واسط بین حوزه اقتصادی و سیاسی بوده و بخش اصلی حوزه عمومی را میسازند.
این سازمانها ابزارهای اعمالنظر و اثرگذاری مردم بر دو حوزه دیگر میباشند(سرایی و قاسمی، 28:1381) بهعبارتدیگر گروهی از افراد که بهطور داوطلبانه و باهدف غیرانتفاعی گرد هم میآیند و در سطح محلی، ملی یا بینالمللی فعالیت میکنند(سازمان ملل،1992).
پس تشکل غیردولتی عبارت است از نهادی مستقل، بدون وابستگی به دولت، که به دست افرادی خیرخواه و بشردوست اداره میشود. آنها برای انجام هدفی مشترک و معین گرد هم آمدهاند تا خدمات مشخصی را بهصورت داوطلبانه و غیرانتفاعی انجام دهند و نسبت به مردمی که برای خدمت به آنان اعلام موجودیت نمودهاند احساس مسئولیت کنند( نمازی، 259:1380).
سالمون لستر و هلموت آنهی سازمانهای غیردولتی را تشکل مستقل، منعطف، دموکراتیک و غیرانتفاعی تعریف میکنند که فعالیتهای خود را در جهت کمک به تقویت بنیههای اقتصادی و اجتماعی گروههای حاشیهای، حل معضلات عامه و گاه رفع مسائل قشر خاصی متمرکز نمودهاند. (دولت رفتار حقیقی، 1388)
سازمانهای غیردولتی، دارای کارکردهای زیادی هستند که ناشی از نوع ساختار و ماهیت داوطلبانه آنهاست. کارکردهای سازمانهای غیردولتی را میتوان بهصورت:
1ـ اطلاعرسانی،
2ـ پایداری تولید و مصرف،
3ـ بسیج مردم (جلب مشارکتهای مردمی)،
4ـ ایجاد، گسترش و تقویت هماهنگی بین بخشهای دولتی و مردم،
5ـ گسترش نظارت عمومی،
6ـ ارزیابی و پروژهها و فعالیتهای عمومی،
7ـ گسترش و تقویت ارتباطات بینالمللی،
8ـ بسیج منابع(جلب سرمایه)،
9ـ افزایش بهرهوری ردهبندی نمود(سرنی، 1988). به چهار جزء اصلی در فرآیند توسعه اشاره میشود که سازمانهای غیردولتی بهطور مؤثری میتوانند در انجام دادن آنها ایفای نقش کنند که عبارتاند از:
1ـ جهت دادن به تلاشهای افراد برای تحقق اهداف
2ـ تأکید بر ایجاد تغییر در جامعه
3ـ رعایت اصول ارزشی در امر توسعه
4ـ استمرار در امر توسعه(توماس،1999).
این سازمانها باید واجد صلاحیتها و شایستگیهای حرفهای باشند تا بتوانند با اثربخشی اهداف خود را تحقق بخشند.
گاهی این صلاحیتها در اعضای سازمان وجود دارد و گاهی نیز باید این تخصصها را از خارج سازمان بهصورت مشاورهای موقتی تأمین کرد؛ لیکن اتکای آنها بر منابع داخلی و محلی و منطقهای باشد و سپس از منافع خارجی که تعهدات محدوده کنندهای را ایجاد نمیکنند، استفاده نمایید(لوئیز،2001).
نوآوری و خلاقیت و ارائه ایدههای نو در اثربخشی سازمانهای غیردولتی نقش عمدهای ایفا و بقای این سازمانها را تأمین میکنند. اگر سازمانهای غیردولتی نتوانند خود را با شرایط روز تطبیق دهند و برای باقی ماندن در عرصه رقابتی، از نوآوری و خلاقیت بهرهای نداشته باشند، محکوم به زوال خواهند بود. این سازمانها به علت کوچکی و استقلالِ عمل، بهسادگی میتوانند ایدههای نو را مطرح کرده، بیازمایند و بهکارگیرند و این مزیتی است که سازمانهای بزرگ و دیوانسالار از آن محروماند.
نکتهای که در ارتباط با نقش سازمانهای غیردولتی و رابطه دولت در این زمینه باید اشاره شود، این است که هیچگاه زمینه فعالیت سازمانهای غیردولتی بهاندازهای نخواهد بود که به آنها اجازه دهد تا بهتدریج دولت را از صحنه خارج و رفتهرفته نیروهای نئولیبرال را در جامعه گسترش دهند.
از طرفی، بسیاری از سازمانهای غیردولتی با این فرض کار میکنند که دولتها باید تعهداتی را قبول کرده و مسئولیت اقداماتی را که آنها انجام میدهند و یا ناکام در پیاده کردن آنها میباشند، بر عهده گیرند.
از طرفی، در رابطه فعالیت بخش دولت و بخش سازمانهای غیردولتی در جامعه و عرصههای مختلف، همواره چهار الگو وجود داشته که طی آن، نحوه فعالیت سازمانهای غیردولتی در کنار دولت بهخوبی مشخصشده است. این چهار الگو بدین قرار میباشند:
1. الگوی ایستا، که با ویژگی فعالیت محدود دولت و یک بخش ضعیفتر سازمانهای غیردولتی مشخص میشود
2. الگوی آزاد، که با ویژگی فعالیت محدود دولت و یک بخش قوی سازمانهای غیردولتی مشخص میشود؛
3. الگوی دموکراتیک اجتماعی، که مشخصه آن، درگیری وسیع دولت در فعالیت رفاه اجتماعی و درگیری محدود بخش سازمانهای غیردولتی میباشد؛ و
4.الگوی انبازی و شراکتی، که در آن هم دولت و هم بخش سازمانهای غیردولتی فعالانه و اغلب با همکاری همدیگر در حل مسائل جامعه درگیرند(ادواردز و هولم، 43:2000).
رزاقی معتقد است که فقدان دانش و ادبیات نظری در عرصه سازمانهای غیردولتی، بسیاری از این سازمانها را وابسته به دولت کرده است و این برای دولتها بد نیست.
چراکه دولتها همواره برای مشروعیت خود به نهادهایی مدنی نیازمندند که این مشروعیت را برای آنها به ارمغان بیاورد. درحالیکه ازیک طرف، دخالت دولت در امور این سازمانها، علاوه بر پارادوکسی که با جوهره این سازمانها ایجاد میکند، هیچگاه نمیتواند در دایره توانمندسازی این نهادها و حتی دولت ثمری داشته باشد و از سویی، خاطره ناخوشایندی که ازاینگونه نهادها در جامعه برجای میماند، توسعه نهادهای مدنی را با مشکلات فرهنگی مواجه میسازد.
بههرحال باید به یادداشت که دخالت در این راستا، تا زمانی موضوعیت دارد که بسترسازیها را موردتوجه قرار دهد، در غیر این صورت، سرنوشت این سازمانها همانند سرنوشت سازمانهای شترمرغی خواهد بود.
در ضمن فراموش نکنیم که سازمانهای غیردولتی بهعنوان نمود نهادهای مدنی بهمنظور کاهش حجم دولت و ایجاد مشارکت مدنی در دنیا شکلگرفتهاند. ازاینرو، سازمانهای غیردولتی دولت سالار، چه به لحاظ نظری و چه از زاویه کارکرد اجتماعی با بنبست مواجه خواهند شد(رزاقی،14:1384).
به نظر عبیدالله خان در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه با کارگزاریهای گوناگون توسعه، بهمنظور انجام برنامههای اجرایی خاص، دست به تشکیل سازمانهای محلی زدهاند. این قبیل سازمانها، بهمنزله بسط بوروکراسی دولتی تلقی میشوند و وظیفه آنها بیش از آنکه بسیج منابع محلی و خودگردانی باشد، دریافت منابع خارج از محل است(عبیدالله خان، 75:1365). درمجموع با الهام از مبانی مفهومی و نظری مباحث مربوط به آسیبشناسی سازمانهای غیردولتی بررسی در قالب مدل زیر دنبال شده است.
روش تحقیق
پژوهش کيفي میتواند اشکال جديدي از دانستن را در سه حوزه ترکيب و به وجود آورد:
1)شناخت ديگران،
2)توسعه شناخت پديدهها،
3) توليد شناخت عميق يا انعکاسي.
در پژوهش حاضر برای دستیابی به بخش عمدهای از اهداف تحقیق به سراغ متخصصان، کارشناسان، مدیران و صاحب نظران مرتبط با امر خیریّهها خواهیم رفت تا به گردآوری و تحلیل نظرات آنها بپردازیم. تکنیک مورداستفاده در این بخش مصاحبه عمیق و مفصل خواهد بود.
شايد مهمترین جنبه منحصربهفرد مطالعه موردي درزمینه علوم اجتماعي و خدمات انسانی، انتخاب مورد براي مطالعه است.
كار بر روي مورد بهصورت دروني با موردي آغاز میشود كه مورد شناسايي قرارگرفته است. (پاتون 1990، ين، 1381: [۳] ).
هیچچیز بهاندازه انتخاب درستِ مورد، اهميت ندارد براي اين طرح، نمونه رسمي موردنیاز است.
از مورد انتظار میرود كه بخشي از جمعيت موردها را بازنمايي كند. ليكن حتي در مورد مطالعات موردي جمعي، حجم نمونه معمولاً آنقدر کم است كه انتخاب تصادفي را تضمين نمیکند.
در كار ميداني كيفي ما نمونه هدفمندي طرحریزی، تنوعي را ايجاد و فرصتهایی را براي مطالعه فشرده آماده میکنیم. بر اساس همین شیوه نمونهگیری تعدادی از مدیران خیریّهها، صاحب نظران و کارشناسان جهت مطالعه و بررسی انتخاب میشوند.
روش تحلیل دادههای کیفی:
در بررسيهاي کيفي، نخستين گام در تحليل دادهها، خواندن اصلي و اوليه يادداشتها در ميدان پژوهش بهمنظور تشخيص هرگونه مضمون، درونمایه، و يا فرضيههايي است که بايد موردتوجه قرار گیرد و يا از آنها صرف نظر شود (برگ، 1998).
پژوهشگر بايد بهگونهای نظامدار، هرگونه موضوعات عمده، مسائل يا درونمایههای عمدهاي را که در سوابق وجود دارد استخراج کند.
دومين گام، رمزگذاري هرگونه الگوي نظامدار در يادداشتها و انجام تحليل محتواي عميق است. البته اين راهبرد تحليل از طريق انجام کدگذاري به گونه مستقل و تحليل محتوا بهوسیله اشخاص مستقل و جداگانه تقويت خواهد شد. تحلیل دادهها با استفاده از رمزگذاری نظری انجام میگیرد.
در این شیوه، ابتدا رمزهای مناسب به بخشهای مختلف دادهها اختصاص داده میشود و این مرزها در قالب مقولهها دستهبندی میشوند که این فرایند، رمزگذاری آزاد نامیده میشود، سپس پژوهشگر با اندیشیدن در مورد ابعاد متفاوت این مقولهها و یافتن پیوندهای میان آنها به رمزگذاری محوری اقدام میکند.
نتایج تحقیق
برای تحقق اهداف تحقیق حاضر با 23 مسئول مؤسسات خیریّه و کارشناسان مرتبط با سازمانهای مردمنهاد در سطح شهر مشهد مصاحبههای عمیق صورت گرفته است.
نتایج مصاحبهها با استفاده از روش کدگذاری دادهمحور مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته است. در ادامه نتایج اصلی بر اساس اهداف با توجه به چهار شاخصه اصلی موردتوجه(نقاط قوت، نقاط ضعف، مشکلات مؤسسات و راهکارها) ارائه میشود: میتوان نقاط قوت مؤسسات خیریّه موردبررسی را بهطورکلی جذب خیّرین، داشتن پرسنل توانمند، رعایت استانداردهای تعیینشده، بهکارگیری ابتکار و خلاقیت، نحوه اداره، اقدامات مثبت برای مددجویان، کارا بودن، ایجاد همبستگی اجتماعی، اطلاعرسانی گسترده، ارتباط مناسب با افراد تحت پوشش و برخورداری از حمایتهای مردمی دانست.
بهطورکلی نقاط ضعف مؤسسات خیریّه موردبررسی عدم آگاهی خیریّهها از چگونگی ایفای نقش، سو استفاده برخی مؤسسات خیریّه از کمکهای مردم و بهزیستی، نبود نگاه کارشناسی در مؤسسین خیریّهها، هدفمند نبودن فعالیتها، عدم اطلاعرسانی درباره حیطه وظایف مؤسسات، عدم ورود مؤسسات خیریّه به بحث اشتغال، عدم فعالیت در حیطههای تخصصی و عدم فعالیت در حیطههای تخصصی میباشند.
همچنین مؤسسات خیریّه موردبررسی دارای مشکلاتی با بهزیستی، سازمانهای مربوط، خیّرین، افراد نیازمند، و والدین و سرپرستان و پرسنل، مشکلات مالی، مشکلات ثبت و تمدید، نقص قانون، مشکلات و معضلات کلی میباشند.
در انتها افراد مورد مصاحبه پیشنهادهایی را برای بهبود وضعیت مؤسسات خیریّه ارائه نمودهاند.
این پیشنهادها عبارتاند از؛ اختصاص کمکهای مالی به مؤسسات خیریّه، تسهیل ارتباط میان مؤسسات خیریّه توسط بهزیستی، تسهیل فرایند ثبت و تمدید مؤسسات خیریّه، تسهیل تعاملات مؤسسات خیریّه با بهزیستی و سایر سازمانها، واریز بهموقع یارانههای افراد تحت پوشش توسط بهزیستی، فرهنگ سازی درزمینه انفاق و بازتعریف مجدد آن، استخدام مربیان ثابت برای بچههای تحت پوشش مؤسسات خیریّه، افزایش حمایتهای دولتی از خیریّهها، لزوم نظارت بیشتر بهزیستی بر مؤسسات خیریّه، هدفمند شدن فعالیت مؤسسات خیریّه، ایجاد تعامل سازنده میان بهزیستی و مؤسسات خیریّه، بیمه کردن افراد تحت پوشش و مستخدمین مؤسسات خیریّه توسط بهزیستی، تخصصی کردن فعالیت مؤسسات خیریّه، تلاش برای جذب خیّرین، تخصیص امکانات فرهنگی به مؤسسات خیریّه، تلاش برای خودکفایی مالیمؤسسات خیریّه با ایجاد کارآفرینی برای اعضای تحت پوشش، سازگار کردن آموزش با ویژگیهای جامعه هدف، تغییر رویکرد گداپروری، انجام نظارت بر مؤسسات خیریّه توسط خود سمنها، گسترش اقدامات حمایتی بهزیستی از مددجویان و گسترش فعالیت مؤسسات خیریّه.
[[|اصلی|وسط]]
شکل4. پیشنهادات
در ادامه با توجه به دادههای کدگذاری شده میتوان عملکرد مؤسسات خیریّه موردبررسی را با توجه به مدل مفهومی ارائهشده ترسیم نمود.
بر طبق مدل مفهومی میتوان عملکرد سازمانهای دولتی را در سه سطح عاملیتی، فرایندی و ساختاری موردبررسی قرارداد.
در سطح عاملیتی نوع فعالیت سازمانهای خیریّه موردبررسی، قلمرو فعالیت و عوامل مربوط به مدیران و کارکنان قرار دارد. همانطور که دادههای استخراجشده از مصاحبهها نشان میدهند مؤسسات موردبررسی دارای مدیران و کارکنان توانمند و دارای ازخودگذشتگی و ایثار میباشند.
در سطح فرایندی با مباحثی همچون کیفیت مالی، کیفیت اطلاعرسانی و عوامل مربوط به مردم روبهرو هستیم. کیفیت مالی مؤسسات خیریّه موردبررسی نامطلوب، کیفیت اطلاعرسانی ضعیف و استقبال مردم خوب و اعتماد مردم به این مؤسسات کم میباشد. شاید در کنار هم قرار گرفتن استقبال زیاد مردم از مؤسسات خیریّه و اعتماد کم مردم به یکدیگر نشانگر عدم توافق در خیّرین برای کمک به مؤسسات خیریّه میباشد.
در سطح ساختاری نیز با ارتباط مؤسسات خیریّه با سایر نهاد و سازمانهای دولتی و تأثیر این مؤسسات بر سیاستها و برنامههای دولت روبهرو هستیم. همانطور که دادههای مستخرج از مصاحبهها نشان میدهد ارتباط مؤسسات خیریّه با سازمانهای دولتی ضعیف و نامناسب و فعالیتهای انجامشده توسط این مؤسسات ضمن کاهش بار دولتها امکان جلوگیری و کاهش آسیبهای اجتماعی را فراهم آورده است
نتیجهگیری
برای تحقق اهداف تحقیق حاضر با مسئولین 23 مؤسسه خیریّه در سطح شهر مشهد مصاحبههای عمیق صورت گرفت.
نتایج مصاحبهها با استفاده از روش کدگذاری داده محور مورد تجزیهوتحلیل قرارگرفته است. در بخش ابتدایی تحقیق ویژگیهای کلی مؤسسات خیریّه ارائه شد.
اهداف و فعالیتهای مؤسسات خیریّه موردبررسی شامل خدمات فرهنگی، آموزشی، نگهداری، مالی، درمانی و اشتغالزایی میباشد. قلمرو فعالیت مؤسسات موردبررسی شهر مشهد و خارج از شهر مشهد میباشد.
مجوز تأسیس مؤسسات موردبررسی از نیروی انتظامی، فرمانداری و بهزیستی بوده است و در حال حاضر تمام مؤسسات موردبررسی زیر نظر بهزیستی فعالیت خود را پیگیری مینمایند.
منابع مالی تأمین خیریّهها شامل خیّرین، یارانه بهزیستی و کمکهای هیئتامنا میباشد. انواع کمکهایی که مؤسسات خیریّه از خیّرین دریافت میکردند شامل کمکهای نقدی، غیر نقدی، آموزشی، خدمات روانی-اجتماعی و بهداشتی-درمانی میباشد.
یعنی علاوه بر کمکهای نقدی و غیرنقدی، افراد متخصص بهطور رایگان را در اختیار مؤسسات خیریّه قرار میدهند. مؤسسات موردبررسی افراد نیازمند را از طریق نمایندگان استانی و شهرستانی، گروههای داوطلب مردمی، مراجعه حضوری افراد نیازمند و یا از طریق معلمان مدارس و سایر افراد قابلاعتماد شناسایی مینمایند.
تحقیق حاضر در پی بررسی چند هدف است. اولین هدف بررسی و شناخت نقاط ضعف و قوت مؤسسات خیریّه استان است. دارا بودن پرسنل توانمند، رعایت استانداردهای تعیینشده، بهکارگیری ابتکار و خلاقیت از سوی مؤسسات خیریّه، ارتباط مناسب با افراد تحت پوشش، اطلاعرسانی گسترده، ایجاد همبستگی اجتماعی میان جامعه تحت پوشش، کارا بودن، اقدامات نوآورانه، مدیریت هیئتامنایی و مدیریت مشارکتی ازجمله نقاط قوتی است که مؤسسات موردبررسی دارا میباشند.
استفاده از رسانهها و افراد ذینفوذ، جلب نظر فرهنگیان برای اختصاص کمک به کودکان نیازمند، رایزنی با مراجع تقلید برای اختصاص وجوه شرعیه به خیریّهها و نصب صندوقهای کمک به افراد تحت پوشش در سطح مساجد شهر ازجمله راهکارهای ارائهشده برای جذب مخاطب از سوی مؤسسات خیریّه هستند.
حمایت مالی و روانی از پرسنل، علاقه و ایثار پرسنل، نظارت مداوم بر پرسنل مؤسسات خیریّه، بهرهگیری از مدیران توانمند، درک صحیح پرسنل از مسائل اجتماعی و امکان کسب تجربه توسط اعضا موجب بهبود عملکرد مؤسسات خیریّه شده است.
عمل کردن بر طبق دستورالعملهای بهزیستی و تحت نظارت بهزیستی بودن موجب بهبود فعالیت مؤسسات و در برخی مواقع کسب رتبه برتر توسط مراکز خیریّه استان بوده است.
نوآوریهایی همچون انجام درمانهای متناسب با هر مورد و تفکیک معلولین تربیت پذیر و آموزش پذیر و ارائه خدمات متناسب با هرکدام موجب بهبود عملکرد مؤسسات خیریّه شده است.
تشکیل سایتی جامع از فعالیتها و دستاوردهای مرکز خیریّه و انتشار نشریه توسط مرکز موجب آگاهسازی مردم از فعالیت مؤسسات خیریّه شده است. سازمانیافتگی، کمک به دولت، فعالیت هدفمند و موضوعی و کاهش و پیشگیری از آسیبهای اجتماعی نشان از کارایی و سازمانیافتگی فعالیت مؤسسات خیریّه دارد.
آموزش در مورد نحوه رفتار با معلولین، تلاش برای رفع گداپروری و فعالیت درزمینه مسکن مددجویان ازجمله اقدامات نوآورانه مؤسسات خیریّه میباشد. اداره هیئتامنایی مراکز و مردمنهاد بودن آنها دو امر مثبت درزمینه اداره مؤسسات خیریّه میباشد.
نقاط ضعف مؤسسات خیریّه که توسط مصاحبهشوندگان مورداشاره قرارگرفته است، عبارت است از: عدم اطلاعرسانی درباره حیطه وظایف مؤسسات خیریّه، منفعل بودن و عدم بهرهگیری از فرصتها ،عدم ورود مؤسسات خیریّه به بحث اشتغال، نبود نگاه کارشناسی در مؤسسین خیریّهها، انحراف از اهداف اولیه خیریّه و تغییر زمینه فعالیتهای اصلی، هدفمند نبودن فعالیتها، امکان سو استفاده مؤسسات خیریّه از کمکهای مردم و بهزیستی و عدم آگاهی خیریّهها از چگونگی ایفای نقش شان.
دومین هدف تحقیق حاضر بررسی مسائل و مشکلات و آسیبهای فراروی مؤسسات خیریّه استان بوده است. مصاحبهشوندگان موارد متعددی را ذیل عنوان مشکلات و آسیبهای فرا روی مؤسسات خیریّه عنوان نمودهاند.
مشکلات عنوانشده از سوی مؤسسات خیریّه شامل مشکلات با بهزیستی، مشکلات با خیّرین، مشکلات با سایر سازمانهای مربوطه، مشکلات با افراد نیازمند، مشکلات پرسنل، مشکلات والدین و سرپرستان، مشکلات کلی مؤسسات خیریّه، مشکلات مالی مؤسسات خیریّه، نقص قانون و مشکلات ثبت و تمدید مؤسسات خیریّه است.
سومین هدف تحقیق راهکارهایی است که میتوان در جهت رفع موانع و آسیبهای مبتلا به مؤسسات خیریّه استان ارائه نمود. اختصاص کمکهای مالی به مؤسسات خیریّه، ایجاد تعامل سازنده میان بهزیستی و مؤسسات خیریّه، تسهیل ارتباط میان مؤسسات خیریّه توسط بهزیستی، بیمه کردن افراد تحت پوشش و مستخدمین مؤسسات خیریّه توسط بهزیستی، تسهیل فرایند ثبت و تمدید مؤسسات خیریّه، تخصصی کردن فعالیت مؤسسات خیریّه، تسهیل تعاملات مؤسسات خیریّه با بهزیستی و سایر سازمانها، تلاش برای جذب خیّرین، واریز بهموقع یارانههای افراد تحت پوشش توسط بهزیستی، تخصیص امکانات فرهنگی به مؤسسات خیریّه، فرهنگسازی درزمینه انفاق و بازتعریف مجدد آن، تلاش برای خودکفایی مالی مؤسسات خیریّه با ایجاد کارآفرینی برای اعضای تحت پوشش، استخدام مربیان ثابت برای بچههای تحت پوشش مؤسسات خیریّه، سازگار کردن آموزش با ویژگیهای جامعه هدف، تغییر رویکرد گداپروری، افزایش حمایتهای دولتی از خیریّهها، انجام نظارت بر مؤسسات خیریّه توسط سمنها، لزوم نظارت بیشتر بهزیستی بر مؤسسات خیریّه، هدفمند شدن فعالیت مؤسسات خیریّه و گسترش اقدامات حمایتی بهزیستی از مددجویان راهکارهای دادهشده برای بهبود وضعیت مؤسسات خیریّه میباشد.
منابع
حسنی، غلامرضا (1384) «بررسی وضعیت سازمانهای غیردولتی در استان خراسان و راهکارهای گسترش آنها»، به سفارش اداره کل امور اجتماعی استانداری خراسان.
اعتباریان، اکبر و همکاران (1384)، «دموکراسی و گسترش N.G.O ها در اروپای مرکزی و خاوری»، مجله سیاسی اقتصادی، شماره 219 و 220.
امیر کواسمی، ایوب (1388)، «علل رشد فزاینده سازمانهای غیردولتی»، فصلنامه سیاست خارجی، شماره 88.
پرویز،پیران (1376) «کارنامه شورا در گام نخست،شهر شهروند مدار»، مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 119 و 120.
حکیمان، ابوالقاسم (1382)، «N.G.O یا سازمانهای غیردولتی»، ماهنامه روابط عمومی، شماره 28.
دولت رفتار حقیقی، محمدرضا ( 1388)، «جایگاه و ماهیت حقوقی سازمانهای غیردولتی با تأکید بر نظام حقوقی ایران»، مجله تحقیقات حقوقی، شماره 49. شفیعی، نوذر (1380) «جهانیشدن و سازمانهای غیردولتی»، فصلنامه مصباح، شماره 37.
صادقی، محمد مسعود (1391)، «فرصتها و تهدیدهای واگذاری فعالیتهای فرهنگی بینالمللی به سازمانهای مردمنهاد با تمرکز بر دستور کار سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی»، ماهنامه روابط فرهنگی، سال دوم، شماره ششم.
فیلک، اووه (1388)، «درآمدی بر تحقیق کیفی»، ترجمه ی هادی جلیلی. تهران: نشر نی.
کاویانی فر، ولی (1382)، «N.G.O چیست؟»، مجله اصلاح و تربیت، شماره 19.
نمازي، محمد؛ شوشتريان، زكيه (1380)، «بررسي عملكرد اقتصادي بورس اوراق بهادار ايران»، فصلنامه پژوهشها و سياستهاي اقتصادي، زمستان. Andrew Green and Ann Matthias, (1997) “Non-Governmental Organizations and Health in Developing Countries”, First published in Great Britain.
Bad sham A.A (1995). “our urban future: new paradigms for equity and sustaninability”. london and new jersey.
Bulter R.& Wilson D.C.(1990). “managing voluntary and nin-profit organization”. LONDON:ROTLEDGE.
Hulms d.(1994), “social development research and third sector.im rethi;ing social develop ment,Edi by booth”,longman.
Patton, Michael Quiin, (2002), “Qualitative research & Evaluation”, Sage publication.
Poterr D.(1996). “NG.O and envirormental policies asia and Africa”, London.frank cass.
Smith (1989), “Anisotropy of Shock Accelerated Ion Distributions in Interplanetary Space”, Journal of Geophysical Research, A94, 5474-5478 Thomas A.(1996).NGO : and environmental politiece asia and Africa.Eid by david potter.London.
Tongsvate M. and Tips W.(1998), “coordiniation between government and voluntary organization (NGO S)”. in thailands rual development ,vol8.