بررسی دیدگاههای انسان فقیر نسبت به دریافت مساعده در فضای رمان بیچارگان: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «سیروس حسینپور <ref> دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی، دانشگاه آزاد واحد نر...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۷ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۳۰
سیروس حسینپور [۱] ، محمد اسکندرینسب [۲] ، بهمن بخشی [۳]
چکیده
این مقاله در پی طرح رویکردهای اجتماعیای که در پیرنگ رمان بیچارگان اثر داستایوفسکی، به اشخاص فقیر و شیوۀ مساعدت به آنها روا شده است. با اتکای نظری بر مقالۀ فقیر، اثر گئورگ زیمل که سه سنخ فقیر را بر اساس عناصر حق و وظیفه تمیز داده، توانستیم علاوه بر آن سه، سنخ جدیدی از فقر را از بطن رمان استخراج کنیم. در این مقاله، جنبههایی از رابطۀ فقیر و اجتماع بررسی شد تا دریابیم فقیر حق خود میداند که مورد مساعدت قرار گیرد یا اینکه وی مساعدت را حق خود نمیداند و نهایتاً در مورد مساعدت کننده، این رابطه در خصوص با خصیصۀ وظیفه سنجیده شد. در دیدگاه اول، انسان فقیر صرفاً حق خود میداند از جانب اشخاص مورد مساعدت و صدقه قرار گیرد درصورتیکه در دیدگاه دوم یک رابطه رفت و برگشتی بین حق و وظیفه وجود دارد؛ یعنی با اینکه در ابتدا فقیر حق خود نمیداند و صدقه هم از طرف مساعده کننده بهعنوان وظیفه مطلق تلقی نمیشود، ولی با تکرار عمل صدقه دادن هم فقیر حق خود میداند و هم مساعده کننده وظیفۀ خود. درنهایت دیدگاه سوم مبتنی بر وظیفۀ اخلاقی است که اجتماع یا ناظران، بر عهده اغنیا میگذارند تا دستگیر فقرایی باشند که با آنها رابطۀ نزدیکی دارند. بررسی ما نشان میدهد که چگونه فقر در شرایط مدرن، باعث شد علیرغم تخصیص هزینهها برای زدودن چهرۀ خشن فقر از شهرها بهوسیلۀ افزایش مؤسسات و نوانخانهها، جامعۀ مدرن نتوانست تکدیگری ناشی از این چهره را مخفی کند.
واژگان کلیدی
انسان فقیر؛ مساعده؛ حق؛ وظیفه؛ مساعده کننده