مفلس
محتویات
مفلس
مُفَلَّس فقیری است که رفته باشد خوبهای مالش و باقی مانده باشد فلوسهای او یعنی پولهای خرد و ریزه که به فارسی آن را پشیز گویند.
[۱] و یا مفلس کسی است که دراهم او تبدیل به فلوس شده باشد، یا بهجایی رسیده باشد که حتی فلوس هم نداشته باشد.
[۲] [۳] و به عبارت دیگر مفلس در عرف کسی است که مالی و پولی ندارد که رفع احتیاج کند.
معانی اصطلاحی مفلس
و در عرف فقهاء کسی است که دین وی از مالش بیشتر است و دارائیش برای ادای آن کافی نیست.
[۴] [۵] یا کسی است که حاکم او را مفلس خواند و از تصرف در اموال محجور و ممنوع نماید.
منبع
جابری عربلو، محسن، فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، ص۱۶۶-۱۶۷.
پانویس
- ↑ حاشیه شرح لمعه، ج۱، ص۳۰۳۰.
- ↑ لسان العرب، ماده «فلس»، ج۶، ص۱۶۵.
- ↑ مجمع البحرین، ج۳، ص۴۲۷.
- ↑ المغنی (ابن قدامه)، ج۴، ص۳۰۶
- ↑ مغنی المحتاج، ج۲، ص۱۴۶.
- ↑ حاشیه شرح لمعه، ج۱، ص۳۰۳۰.
- ↑ المغنی (ابن قدامه)، ج۴، ص۳۰۶.
- ↑ مغنی المحتاج، ج۲، ص۱۴۶.
- ↑ لسان العرب، ماده «فلس»، ج۶، ص۱۶۶.
- ↑ مجمع البحرین، ص۳۴۵.