احسان
اين صفحه در حال تكميل ميباشد
احسان
انجام دادن کار نیک، نیکی کردن به دیگران، انجام دادن شایسته کاری در شکل کاملآن را احسان گویند.
فهرست مندرجات ۱ - معنای لغوی احسان ۲ - کاربرد واژه احسان ۳ - واژگان مرتبط با احسان ۴ - معنای اصطلاحی احسان ۵ - اهمیت احسان در منابع دینی ۶ - حوزه معنایی احسان در قرآن
۶.۱ - احسان بهمعنای اول ۶.۲ - احسان بهمعنای دوم ۶.۳ - احسان بهمعنای سوم
۷ - جامع بودن احسان بر هر کار خیر ۸ - ارتباط احسان با مفاهیم دیگر ۹ - توسعه قلمرو معنایی احسان ۱۰ - مصادیق احسان ۱۱ - پانویس ۱۲ - منبع
معنای لغوی احسان
احسان، مصدرباب افعال از ریشه «حسن» است. حُسْن (مصدر و اسم مصدر) در مقابل سُوْء و سَوْء
[۱]
[۲]
[۳]
(بدی و بد شدن) و نیز قُبح
[۴]
[۵]
[۶]
[۷] (زشتی و زشتشدن)، بهکار رفته و متناسب با موارد کاربرد در معنای اسم مصدری آن، مفهوم، زیبایی
[۸]
[۹]
[۱۰]
، خوبی، نیکی، شایستگی، مورد پسند و...را میرساند. این واژه و مشتقّاتی چون حَسَن، حَسَنَة، حَسَنَات، حُسْنی، محسن و اَحْسَن که در قرآن نیز فراوان آمده است
[۱۱]
[۱۲]
[۱۳]
[۱۴]
[۱۵]
، در وصف آن دسته از امور دینی و دنیایی بهکار میرود [۱۶] [۱۷] [۱۸]که بهسبب داشتن گونهای از زیبایی عقلی، عاطفی، حسّی و...میتواند با برانگیختن احساس خوشی، رضایت، زیبایی و تحسین در انسان، او را به خود جذب کند. [۱۹] [۲۰] [۲۱]
کاربرد واژه احسان[ویرایش]
واژه احسان در مقابل إساءة بوده
[۲۲]
[۲۳]
[۲۴]
[۲۵]
[۲۶]
و دو گونه کاربرد دارد: با حرف إلی که بیشتر با آن بهکار میرود و نیز با حرف لام و باء بهمعنای نیکی و خوبی کردن به کسی و بدون حرف اضافه، مفهوم کار نیکو کردن و نیز انجام دادن نیکو و شایسته یک کار در شکل کامل آن را میرساند.
[۲۷]
[۲۸]
[۲۹]
واژگان مرتبط با احسان[ویرایش]
قرابت معنایی این واژه با کلماتی چون اِنعام، اِفضال، و برّ، واژهپژوهان
[۳۰]
[۳۱]
[۳۲]
[۳۳]
[۳۴]
و مفسّران
[۳۵]
[۳۶]
[۳۷]
را بر آن داشته است تا به بیان روابط و تفاوتهای آنها بپردازند. احسان که در فارسی بهمعنای خوبی، نیکوکاری، بخشش، انعام، افضال و...آمده،
[۳۸]
در کنار مجموعه اسما و افعال مرتبط با آن بهطور کلّی ۷۱ بار در ۶۶ آیه از ۲۸ سوره بهکار رفتهاست. مفهوم احسان در هر سه معنا، تصویر ارزش و جایگاه آن در نظام فکری و ارزشی اسلام، در کنار بیان و تحلیل مصادیق و پیآمدهای گوناگون روانی، اخلاقی، عرفانی، فردی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و آخرتی آن، حوزه بسیار گستردهای از احادیث شیعه
[۳۹]
[۴۰]
[۴۱]
[۴۲]
[۴۳]
[۴۴]
[۴۵]
۴۶]
و سنّی
[۴۷]
[۴۸]
[۴۹]
[۵۰]
[۵۱]
و نیز مباحث تفسیری، فقهی
[۵۲]
[۵۳]
[۵۴]
[۵۵]
[۵۶]
، اخلاقی
[۵۷]
[۵۸]
[۵۹]
[۶۰]
، عرفانی
[۶۱]
[۶۲]
[۶۳]
[۶۴]
و کلامی
[۶۵]
[۶۶]
[۶۷]
[۶۸]
[۶۹]
[۷۰]
آنان را تشکیل داده و در زبان و ادبیّات آنان نیز اعمّ از فارسی
[۷۱]
[۷۲]
[۷۳]
و عربی بازتاب گستردهای یافته است. بخش قابل توجّهی از احادیث مربوط به احسان که بیشتر به مباحث جزئیتر پرداخته، در تفسیر آیات گوناگون احسان، مورد توجّه و استناد مفسّران شیعه
[۷۴]
[۷۵]
[۷۶]
[۷۷]
و سنّی
[۷۸]
[۷۹]
[۸۰]
[۸۱]
[۸۲]
[۸۳]
قرار گرفته است.
معنای اصطلاحی احسان[ویرایش]
مفسّران، افزون بر دیدگاههای متفاوت در تفسیر پارهای از آیات مربوط
[۸۴]
[۸۵]
[۸۶]
کوشیدهاند تا تعریف واحدی از احسان ارائه کنند. امّا بیشتر تعاریف بهسبب گستردگی مصادیق و عناصر دخیل در مفهوم احسان و نیز عدم تفکیک کامل بین کاربردهای سهگانه آن، جامعیت لازم را ندارد. تعاریفی چون، رساندن نفع نیکو و شایسته ستایش به دیگری،
[۸۷]
[۸۸]
[۸۹]
کاری که از سر آگاهی و به شکل شایسته انجام پذیرد،
[۹۰]
و نیز انجام کاری به شکل نیکو و با انگیزه خدایی و رساندن خیر یا سودی به دیگری بدون چشم داشت هرگونه پاداش و جبران کردنی
[۹۱]
[۹۲]از این قبیلند.
[۹۳]
[۹۴]
از مجموع آیات برمیآید که عناصر مهمّی چون ایمان، انگیزه و نیّت الهی (حُسن فاعلی)، نیک بودن ذاتی یک کار (حُسن فعلی)، شکل شایسته انجام (هیأت صدور)، رساندن خیر و خوبی به دیگری، در مفاهیم سه گانه احسان دخیلند. در پارهای از مصادیق، همه و در پارهای دیگر فقط بخشی از عناصر یادشده، مرز معنایی احسان را تشکیل میدهند. بنابراین، ارائه تعریف جامع برای هر سه معنا و همه مصادیق آنها امکانپذیر نیست.
اهمیت احسان در منابع دینی[ویرایش]
استناد به آیات و روایات مربوط به احسان برای استنباط احکام فقهی، در ابواب گوناگونی چون بیع، نکاح، طلاق، جهاد، ضمان و قصاص به شکل گسترده بهوسیله فقیهان اهلسنّت
[۹۵]
[۹۶]
[۹۷]
[۹۸]
[۹۹]
و شیعه
[۱۰۰]
[۱۰۱]
[۱۰۲]
[۱۰۳]
[۱۰۴]
صورت گرفته است. قاعده احسان از قواعد مهمّ فقهی و مبتنی بر آیات ۹۲ـ۹۳ سوره توبه
[۱۰۵]
که کاربرد فراوانی در ابواب گوناگون فقهی دارد، از رویکردهای مهمّ احسان در فقه اسلامی است.
[۱۰۶]
[۱۰۷]
[۱۰۸]
در منابع اخلاقی
[۱۰۹]
[۱۱۰]
[۱۱۱]
و عرفانی
[۱۱۲]
[۱۱۳]
[۱۱۴]
[۱۱۵]
[۱۱۶]
نیز آیات و روایات احسان همراه با پارهای تحلیلها، برداشتها، پیامدهای احسان و آثار غفلت از آن در فرایند سلوک و تکامل اخلاقی و معنوی فرد و جامعه و نیز ترسیم حوزههای گوناگون آن آمده است.
حوزه معنایی احسان در قرآن[ویرایش]
گفتیم که احسان سه معنا دارد: ۱.انجام دادن کار نیک. ۲.نیکی کردن به دیگران. ۳.انجام دادن نیکو و شایسته یک کار درشکل کامل آن. واژه احسان به هر سه معنا در قرآن بهکار رفته است.
← احسان بهمعنای اول معنای نخست، (انجام دادن کار نیک) بهطور عمده در آیاتی به چشم میخورد که پس از بیان اموری چند، عاملان آن، محسن خوانده شدهاند.
[۱۱۷]
[۱۱۸]
[۱۱۹]
در این آیات، ضمن بیان مصادیق کارهای نیک، خداوند، مخاطبان قرآن را به انجامدادن کار نیک ترغیب کرده است. آیاتی که با تصویر بخشهای مهمّی از شخصیّت فکری، عاطفی و رفتاری شماری از پیامبران، آنها را نمونه بارزی از مُحسنان (نیکوکاران) معرّفی میکند نیز در این دسته جای دارند.
[۱۲۰]
[۱۲۱]
[۱۲۲]
← احسان بهمعنای دوم در پارهای دیگر از آیات، بدون تعیین مصادیق نیکی، به نیکی کردن به دیگران (معنایدوم) امر و سفارش شده است.
[۱۲۳]
[۱۲۴]
[۱۲۵]
← احسان بهمعنای سوم احسان بهمعنای انجام دادن نیکو و شایسته یک کار درشکل کامل آن (معنای سوم) نیز در آیاتی بهچشم میخورد.
[۱۲۶]
[۱۲۷]
[۱۲۸] چنانکه از کاربردهای قرآنی نیز بر میآید، فاعل احسان در معنای اخیر، محسن خوانده نمیشود.
[۱۲۹]
[۱۳۰]
جامع بودن احسان بر هر کار خیر[ویرایش]
مطالعه و تأمّل در آیات نشان میدهد که احسان، مفهومی انتزاعی، و جامع هر گونه خیر و نیکی است،
[۱۳۱]
[۱۳۲]
[۱۳۳]
و برای عرب عصر نزول، مفهومی شناخته شده بوده است سخنی که حتّی از برخی سران شرک در ستایش از آیه «اِنَّ اللّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ والاِحسـنِ» [۱۳۴]گزارش شده است، مؤیّد آشنایی یادشده میباشد.
[۱۳۵]
[۱۳۶]
[۱۳۷] البته با این تفاوت که قرآن آن را که بیشتر در قلمرو روابط انسانی کاربرد داشته به حوزه معنایی نسبتاً جدیدی آورده است. ازجمله پارهای از مصادیق احسان در حوزه ارتباط انسان با خدا، دین و پیامبر(صلی الله علیه وآله)میتواند از این قبیل باشد.
ارتباط احسان با مفاهیم دیگر[ویرایش]
احسان که در نظر غالب مفسّران، حُسن آن عقلی است و از راه سیره عقلا تأیید میشود،
[۱۳۸]
[۱۳۹]
[۱۴۰]در عین تفاوت مفهومی، از حیث مصادیق، دارای گسترهای یکسان با برخی مفاهیم بنیادین و پردامنه دیگر قرآن است.
ازجمله در پارهای آیات، «تقوا»
[۱۴۱]
[۱۴۲]
[۱۴۳]، و در پارهای دیگر، ایمان و عمل صالح
[۱۴۴]
، به احسان (انجام دادن کار نیک)، تعریف شده است.
همچنین از مقایسه برخی آیات با یکدیگر بر میآید که انجام دادن عمل صالح
[۱۴۵]
[۱۴۶]
[۱۴۷]
[۱۴۸]
و حسنه
[۱۴۹]
[۱۵۰]
مترادف با احسان بهمعنای انجامدادن کار نیک است.
[۱۵۱] در تفاوت مفهومی احسان با مفاهیم یادشده برای نمونه میتوان ازجمله بهمعنای پرهیزگاری برای خدا در تقوا که بیانگر انگیزه خدایی فعل است و مفهوم «نیکبودن» دراحسان که بیشتر «حُسن» فعل را میرساند، اشاره کرد. از سوی دیگر، شماری از آیات، مفاهیم عامی چون ظلم
[۱۵۲]
[۱۵۳]
[۱۵۴]
، کفر و تکذیب آیات الهی
[۱۵۵]
[۱۵۶]
[۱۵۷]
[۱۵۸]
و تعدّی از حدود الهی را
[۱۵۹]
در برابر احسان بهمعنای «انجامدادن کار نیک» آوردهاست.
توسعه قلمرو معنایی احسان[ویرایش]
احسان بهصورت یکی از مفاهیم بنیادین و پردامنه قرآن، هر چند بیش از همه در گستره اخلاق بهکار رفته است، امّا قلمرو معنای قرآنی آن، افزون بر چارچوب کلّی اعتقادی، با ترسیم نظامی از ارزشهای اساسی اسلام که در هم تنیده و تفکیکناپذیرند، شاکله عاطفی، رفتاری و گفتاری مؤمنان را در حوزههای گوناگون ارتباط با خدا
[۱۶۰]
[۱۶۱]، خود
[۱۶۲]
، دیگران
[۱۶۳]
[۱۶۴]
۱۶۵]
، دین
[۱۶۶]
[۱۶۷]
و بیگانگان
[۱۶۸] به تصویر میکشد. توجه به تصویر جنبههای گوناگون شخصیّت شماری از انبیا و معرّفی آنان در جمع محسنان میتواند دلیل دیگری بر توسعه قلمرو معنایی یادشده باشد.
[۱۶۹]
[۱۷۰]
[۱۷۱]
مصادیق احسان[ویرایش]
ایمان به خدا و پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و انجام فضائل اخلاقی و جهاد در راه خدا و ...ازمصادیق احسان به شمار میرود. برای کسب اطلاع بیشتر از مصادیق احسان به مقالاتی با عناوین مصادیق احسان مراجعه شود.
پانویس[ویرایش]
۱. ↑ ترتیبالعین، ص۱۸۰. ۲. ↑ مقاییساللغه، ج۲، ص۵۸. ۳. ↑ التحقیق، ج۲، ص۲۲۱ـ۲۲۲، «حسن». ۴. ↑ لسانالعرب، ج۱۳، ص۱۱۴. ۵. ↑ جمهرة اللغه، ج۱، ص۵۳۵. ۶. ↑ مقاییس اللغه، ج۲، ص۵۸. ۷. ↑ الصحاح، ج۵، ص۲۰۹۹، «حسن». ۸. ↑ تاج العروس، ج۱۸، ص۱۴۰. ۹. ↑ اقرب الموارد، ج۱، ص۶۴۹، «حسن». ۱۰. ↑ القاموس المحیط، ج۲، ص۱۵۶۳. ۱۱. ↑ نحل/سوره۱۶، آیه۶۷. ۱۲. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۰۱. ۱۳. ↑ هود/سوره۱۱، آیه۱۱۴. ۱۴. ↑ اعراف/سوره۷، آیه۱۳۷. ۱۵. ↑ نساء/سوره۴، آیه۵۹. ۱۶. ↑ التحقیق، ج۲، ص۲۲۱ـ۲۲۲، «حسن». ۱۷. ↑ مفردات، ص۱۱۹-۱۱۸. ۱۸. ↑ لسانالعرب، ج۳، ص۱۷۸۱۷۹. ۱۹. ↑ بصائر ذوی التمییز، ج۲، ص۶۷. ۲۰. ↑ مفاهیم اخلاقی، ص۲۷۸ـ۲۸۰. ۲۱. ↑ مفردات، ص۱۱۸. ۲۲. ↑ مقاییس اللغه، ج۲، ص۵۸. ۲۳. ↑ القاموس المحیط، ج۲، ص۱۵۶۴. ۲۴. ↑ لسانالعرب، ج۳، ص۱۷۹، «حسن». ۲۵. ↑ إسراء/سوره۱۷، آیه۷. ۲۶. ↑ نجم/سوره۵۳، آیه۳۱. ۲۷. ↑ المصباح المنیر، ص۱۳۶. ۲۸. ↑ لسانالعرب، ج۱۳، ص۱۷. ۲۹. ↑ الصحاح، ج۵، ص۲۰۹۹. ۳۰. ↑ مفردات، ص۱۱۹. ۳۱. ↑ مفردات، ص۲۳۶. ۳۲. ↑ مفردات، ص۸۱۵. ۳۳. ↑ الفروق اللغویه، ص۲۳. ۳۴. ↑ الفروق اللغویه، ص۵۴۸. ۳۵. ↑ التبیان، ج۳، ص۱۴. ۳۶. ↑ المیزان، ج۲۰، ص۱۲۴. ۳۷. ↑ المیزان، ج۲۰، ص۲۰۲. ۳۸. ↑ لغتنامه، ج۱، ص۹۲۶. ۳۹. ↑ المحاسن، ج۱، ص۲۵۵. ۴۰. ↑ الکافی، ج۲، ص۱۰۷. ۴۱. ↑ الکافی، ج۲، ص۱۵۷. ۴۲. ↑ الکافی، ج۲، ص۴۳۲. ۴۳. ↑ الکافی، ج۵، ص۵۱۱. ۴۴. ↑ الکافی، ج۸، ص۱۱. ۴۵. ↑ منلایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۵. ۴۶. ↑ منلایحضره الفقیه، ج۳، ص۲۷۲۲۷۳. ۴۷. ↑ مسند احمد، ج۱، ص۴۶. ۴۸. ↑ مسند احمد، ج۵، ص۱۰۳. ۴۹. ↑ صحیحالبخاری، ج۱، ص۲۲. ۵۰. ↑ صحیح مسلم، ج۳، ص۳۴. ۵۱. ↑ صحیح مسلم، ج۶، ص۷۲. ۵۲. ↑ الانتصار، ص۴۴۳. ۵۳. ↑ المبسوط، ج۷، ص۵۶. ۵۴. ↑ المبسوط، ج۲۰، ص۱۶۶. ۵۵. ↑ المغنی، ج۸، ص۴۸. ۵۶. ↑ المغنی، ج۸، ص۲۳۳. ۵۷. ↑ شعبالایمان، ج۷، ص۵۰۱. ۵۸. ↑ احیاء علومالدین، ج۲، ص۷۹۳ـ۷۹۹. ۵۹. ↑ احیاء علومالدین، ج۳، ص۱۸۲ـ۱۸۴. ۶۰. ↑ جامعالسعادات، ج۳، ص۷۳. ۶۱. ↑ شرح فصوصالحکم، ص۶۱۵. ۶۲. ↑ مصباحالانس، ص۲۲ـ۲۳. ۶۳. ↑ تمهیدالقواعد، ص۱۳۶ـ۱۳۷. ۶۴. ↑ تمهیدالقواعد، ص۱۴۵ـ۱۴۶. ۶۵. ↑ الاقتصاد الهادی، ص۴۸. ۶۶. ↑ الاقتصاد الهادی، ص۱۲۱ـ۱۲۳. ۶۷. ↑ کشفالمراد، ص۴۱۸ـ۴۱۹. ۶۸. ↑ کشفالمراد، ص۴۶۰. ۶۹. ↑ شرح المواقف الایجی، ص۲۰۳. ۷۰. ↑ شرح المواقف الایجی، ص۳۰۶. ۷۱. ↑ کلیات، ص۲۴۱ـ۲۶۴. ۷۲. ↑ مثنوی مولوی. ۷۳. ↑ دیوان پروین اعتصامی. ۷۴. ↑ مجمعالبیان، ج۶، ص۶۳۱ـ۶۳۲. ۷۵. ↑ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۶۷. ۷۶. ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۴۶. ۷۷. ↑ المیزان، ج۱۳، ص۹۸. ۷۸. ↑ الکشاف، ج۲، ص۶۵۸ـ۶۶۰. ۷۹. ↑ الدرالمنثور، ج۱، ص۱۷۴. ۸۰. ↑ الدرالمنثور، ج۱، ص۵۰۱. ۸۱. ↑ احکامالقرآن، ج۳، ص۲۹۱. ۸۲. ↑ احکامالقرآن، ج۳، ص۵۱۱. ۸۳. ↑ احکامالقرآن، ج۳، ص۵۱۶. ۸۴. ↑ جامعالبیان، مج۵، ج۵، ص۴۱۹. ۸۵. ↑ مجمعالبیان، ج۲، ص۵۱۶. ۸۶. ↑ تفسیر ابنکثیر، ج۱، ص۲۷۹. ۸۷. ↑ التبیان، ج۲، ص۱۵۳. ۸۸. ↑ التبیان، ج۴، ص۴۲۶. ۸۹. ↑ التبیان، ج۶، ص۱۸۹. ۹۰. ↑ مجمعالبیان، ج۱، ص۲۴۸. ۹۱. ↑ المیزان، ج۴، ص۲۰. ۹۲. ↑ المیزان، ج۱۲، ص۳۳۲. ۹۳. ↑ روحالمعانی، مج۹، ج۱۶، ص۴۸. ۹۴. ↑ تفسیرابیالسعود، ج۱، ص۱۴۷۱۴۸. ۹۵. ↑ المبسوط سرخسی، ج۵، ص۴۶ـ۴۷. ۹۶. ↑ المبسوط سرخسی، ج۵، ص۱۹۰ـ۲۰۱. ۹۷. ↑ المغنی، ج۷، ص۴۳۳. ۹۸. ↑ المغنی، ج۸، ص۴۸. ۹۹. ↑ المغنی، ج۱۰، ص۴۶۰. ۱۰۰. ↑ شرایع الاسلام، ج۲، ص۲۰. ۱۰۱. ↑ الدروس، ج۳، ص۱۸۱. ۱۰۲. ↑ جواهرالکلام، ج۲۰، ص۲۹۱. ۱۰۳. ↑ جواهرالکلام، ج۲۱، ص۲۴. ۱۰۴. ↑ جواهرالکلام، ج۲۱، ص۱۸۰. ۱۰۵. ↑ توبه/سوره۹، آیه۹۳-۹۲. ۱۰۶. ↑ العناوین الفقهیه، ج۲، ص۴۷۳. ۱۰۷. ↑ الموسوعة الفقهیه، ج۱، ص۳۲۳ـ۳۲۷. ۱۰۸. ↑ القواعد الفقهیه، ج۲، ص۲۵۱۲۷۹. ۱۰۹. ↑ شعب الایمان، ج۷، ص۵۰۱. ۱۱۰. ↑ احیاء علومالدین، ج۲، ص۷۹۳ـ۷۹۹. ۱۱۱. ↑ موسوعة اخلاق القرآن، ج۱، ص۴۳ـ۵۳. ۱۱۲. ↑ شرح فصوص الحکم، ص۶۱۵. ۱۱۳. ↑ مصباحالانس، ص۲۲ـ۲۳. ۱۱۴. ↑ مصباحالانس، ص۵۵. ۱۱۵. ↑ تمهید القواعد، ج۱، ص۱۵۱ـ۱۵۴. ۱۱۶. ↑ تمهید القواعد، ج۱، ص۱۶۰ـ۱۶۲. ۱۱۷. ↑ بقره/سوره۲، آیه۵۸. ۱۱۸. ↑ آلعمران/سوره۳، آیه۱۳۴. ۱۱۹. ↑ اعراف/سوره۷، آیه۵۶-۵۵. ۱۲۰. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۵۶-۵۱. ۱۲۱. ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۱۴. ۱۲۲. ↑ صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۵-۱۰۲. ۱۲۳. ↑ نساء/سوره۴، آیه۳۶. ۱۲۴. ↑ انعام/سوره۶، آیه۱۵۱. ۱۲۵. ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۷۷. ۱۲۶. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۲۳. ۱۲۷. ↑ سجده/سوره۳۲، آیه۷. ۱۲۸. ↑ تغابن/سوره۶۴، آیه۳. ۱۲۹. ↑ مجمعالبیان، ج۱، ص۵۱۵. ۱۳۰. ↑ التبیان، ج۱، ص۲۶۷. ۱۳۱. ↑ جامعالبیان، مج۸، ج۱۴، ص۲۱۴. ۱۳۲. ↑ مجمعالبیان، ج۶، ص۵۸۶. ۱۳۳. ↑ موسوعة اخلاق القرآن، ج۱، ص۴۳. ۱۳۴. ↑ نحل/سوره۱۶، آیه۹۰. ۱۳۵. ↑ مجمعالبیان، ج۶، ص۵۸۷. ۱۳۶. ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۱۱۰. ۱۳۷. ↑ تفسیر ابنکثیر، ج۲، ص۶۰۴ـ۶۰۵. ۱۳۸. ↑ شرح الاسماء، ج۱، ص۳۱۴. ۱۳۹. ↑ فقه القرآن، ج۱، ص۲۱۳. ۱۴۰. ↑ المیزان، ج۱، ص۹۵. ۱۴۱. ↑ آلعمران/سوره۳، آیه۱۳۴-۱۳۳. ۱۴۲. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۹۰. ۱۴۳. ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۳۴-۳۳. ۱۴۴. ↑ کهف/سوره۱۸، آیه۳۰. ۱۴۵. ↑ بقره/سوره۲، آیه۶۲. ۱۴۶. ↑ بقره/سوره۲، آیه۸۱. ۱۴۷. ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۱۲. ۱۴۸. ↑ نساء/سوره۴، آیه۱۲۵. ۱۴۹. ↑ انعام/سوره۶، آیه۱۶۰. ۱۵۰. ↑ نمل/سوره۲۷، آیه۸۹. ۱۵۱. ↑ المیزان، ج۱، ص۲۵۸. ۱۵۲. ↑ بقره/سوره۲، آیه۵۹-۵۸. ۱۵۳. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۷۹-۷۸. ۱۵۴. ↑ صافات/سوره۳۷، آیه۱۱۳. ۱۵۵. ↑ مائده/سوره۵، آیه۸۶. ۱۵۶. ↑ لقمان/سوره۳۱، آیه۲۳-۲۲. ۱۵۷. ↑ زمر/سوره۳۹، آیه۵۹-۵۸. ۱۵۸. ↑ مرسلات/سوره۷۷، آیه۴۵-۴۰. ۱۵۹. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۲۹. ۱۶۰. ↑ بقره/سوره۲، آیه۵۸. ۱۶۱. ↑ آلعمران/سوره۳، آیه۱۴۸. ۱۶۲. ↑ إسراء/سوره۱۷، آیه۷. ۱۶۳. ↑ بقره/سوره۲، آیه۸۳. ۱۶۴. ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۹۵. ۱۶۵. ↑ آلعمران/سوره۳، آیه۴. ۱۶۶. ↑ انعام/سوره۶، آیه۸۴. ۱۶۷. ↑ توبه/سوره۹، آیه۹۱. ۱۶۸. ↑ مائده/سوره۵، آیه۱۳. ۱۶۹. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۵۶. ۱۷۰. ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۱۴. ۱۷۱. ↑ صافات/سوره۳۷، آیه۸۰.
منبع[ویرایش]
دانشنامه موضوعی قرآن