اخلاص در انفاق (قرآن)

از ویکی خیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ مهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۲۶ توسط Wikikhair (بحث | مشارکت‌ها) (مقالات, ویکی خیر ,انفاق, صدقه, قرآن ,امر خیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

قرآن کریم بعضی از علامت ها و موجبات اخلاص در انفاق را تذکر می دهد مانند: ایمان واقعی به خدا و قیامت ، تقوا ، وصف ابرار ، پاداش مضاعف، ارزش مضاعف، و در نهایت اینکه سودمند بودن انفاق منوط به قصد اخلاص در آن می باشد.

ایمان حقیقی

ایمان واقعی به خدا و قیامت ، موجب اخلاص در انفاق می شود: «ومن الاعراب من یؤمن بالله والیوم الاخر ویتخذ ما ینفق قربـت عند الله وصلوت الرسول ...» گروه (دیگری) از عربهای بادیه نشین ایمان به‌خدا و روز رستاخیز دارند، و آنچه را انفاق می‌کنند مایه تقرب نزد خدا، و دعاهای پیامبر میدانند، ... . [۱] [۲] [۳] [۴] [۵]

تقوا

در قرآن کریم اخلاص در انفاق از ویژگی های با تقواترین افراد ذکر شده است: «وسیجنبها الاتقی• الذی یؤتی ماله یتزکی» و به زودی باتقواترین مردم از آن دور داشته می‌شود•همان کس که مال خود را (در راه خدا) می‌بخشد تا تزکیه نفس کند• و هیچ کس را نزد او حق نعمتی نیست تا بخواهد (به وسیله این انفاق) او را جزا دهد•بلکه تنها هدفش جلب رضای پروردگار بزرگ او است. [۶] [۷] [۸] [۹] [۱۰]

معنای اتقی

و مراد از کلمه اتقی هر کسی است که از شخصی دیگر باتقواتر باشد، و بیش از او از مخاطر پروا کند، چون بعضی از مردم تنها این مقدار با تقوا هستند که از اتلاف نفوس و کشتن مردم پرهیز می‌کنند، و بعضی هستند که تنها از فساد اموال می‌پرهیزند، و بعضی هستند که چون از فقر می‌ترسند، به همین جهت از انفاق مال در راه خدا خودداری می‌کنند، و همچنین بعضی هستند که از خدا می‌پرهیزند، و مال خود را در راه رضای او انفاق می‌کنند، و از همه این چند طایفه باتقواتر آن کسی است که از خدا پروا نموده مال خود را در راه او انفاق می‌کند، و به عبارت دیگر کسی است که از خسران آخرت می‌پرهیزد، و به همین انگیزه مال خود را انفاق می‌کند. پس مفضل علیه کلمه ((اتقی) ) کسی است که با دادن مال از خدا نمی‌پرهیزد، هر چند که از پاره‌ای مخاطر دنیوی پرهیز دارد، و یا سایر اعمال صالح را انجام داده، به این مقدار از خدای تعالی پروا می‌کند.

پس آیه شریفه به حسب مدلولش عام است و اختصاص به طایفه‌ای ندارد، دلیل بر این معنا این است که کلمه ((اتقی)) را با جمله ((الذی یوتی ماله) ) توصیف کرده، و معلوم است که این توصیف امری است عمومی، و همچنین توصیف‌های بعدی، و این منافات ندارد با اینکه آیات و یا همه سوره به خاطر یک واقعه خاصی نازل شده باشد، همچنان که در روایات اسباب نزول سبب خاصی برایش ذکر شده. [۱۱]

وصف ابرار

در قرآن کریم اخلاص در انفاق از اوصاف ابرار ذکر شده است: «... ولـکن البر... وءاتی المال علی حبه ذوی القربی...» ... بلکه نیکی (و نیکوکار) کسانی هستند که ... مال (خود) را با علاقه ای که به آن دارند به خویشاوندان ... انفاق می‌کنند، .... [۱۲] [۱۳] [۱۴] بدون شک گذشتن از مال و ثروت برای همه کس کار آسانی نیست، هنگامی که به مرحله ایثار برسد، چرا که حب آن تقریبا در همه دلها است، و تعبیر علی حبه نیز اشاره به همین حقیقت است که آنها در برابر این خواسته دل برای رضای خدا مقاومت می‌کنند. [۱۵]

داءب قرآن

در این جمله بجای اینکه کلمه (بر) به کسره را تعریف کند، کلمه (بر) به فتحه را تعریف کرد، تا هم بیان و تعریف مردان نیکوکار را کرده باشد و در ضمن اوصافشان را هم شرح داده باشد، و هم اشاره کرده باشد باینکه مفهوم خالی از مصداق و حقیقت، هیچ اثری و فضیلتی ندارد. ذکر مصداق در کنار مفهوم، داءب قرآن در تمام بیاناتش می‌باشد. و این خود داءب قرآن در تمامی بیاناتش است که وقتی میخواهد مقامات معنوی را بیان کند، با شرح احوال و تعریف رجال دارنده آن مقام، بیان میکند و به بیان مفهوم تنها قناعت نمیکند. [۱۶] «ان الابرار ...• ویطعمون الطعام علی حبه ...• انما نطعمکم لوجه الله ...» ابرار (نیکان) ...•و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهند• (و می‌گویند) ما شما را برای خدا اطعام می‌کنیم ... . [۱۷] [۱۸] [۱۹]

اخلاص بادیه نشینان

قرآن کریم از وجود انفاق گران خالص میان بادیه نشینان خبر می دهد: «ومن الاعراب من یؤمن بالله والیوم الاخر ویتخذ ما ینفق قربـت عند الله وصلوت الرسول الا انها قربة لهم ...» گروه (دیگری) از عربهای بادیه نشین ایمان به‌خدا و روز رستاخیز دارند، و آنچه را انفاق می‌کنند مایه تقرب نزد خدا، و دعاهای پیامبر میدانند، آگاه باشید اینها مایه تقرب آنها است... . [۲۰] [۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴]

پاداش مضاعف

خداوند به بندگانش وعده می دهد که،اخلاص در انفاق موجب پاداش مضاعف می باشد: «مثل الذین ینفقون امولهم فی سبیل الله کمثل حبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة والله یضـعف لمن یشاء والله وسع علیم» کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند، که در هر خوشه، یکصد دانه باشد، و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می‌کند، و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست. [۲۵] [۲۶] [۲۷] [۲۸] [۲۹] [۳۰] «ومثل الذین ینفقون امولهم ابتغاء مرضات الله وتثبیتا من انفسهم کمثل جنة بربوة اصابها وابل فـاتت اکلها ضعفین فان لم یصبها وابل فطـل...» و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا، و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق می‌کنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد، و باران های درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب ، به حد کافی بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد و اگر باران درشتی بر آن نبارد لا اقل بارانهای ریز و شبنم بر آن می‌بارد و باز هم میوه و ثمر می‌دهد و شاداب و با طراوت است ... . [۳۱] [۳۲] [۳۳] [۳۴] [۳۵] [۳۶]

ارزش مضاعف

ارزش مضاعف انفاق در سایه خلوص نیت می باشد: «مثل الذین ینفقون امولهم فی سبیل الله کمثل حبة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة والله یضـعف لمن یشاء والله وسع علیم» کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند، که در هر خوشه، یکصد دانه باشد، و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می‌کند، و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست. [۳۷] [۳۸] [۳۹] [۴۰] [۴۱] [۴۲] «ومثل الذین ینفقون امولهم ابتغاء مرضات الله وتثبیتا من انفسهم کمثل جنة بربوة اصابها وابل فـاتت اکلها ضعفین...» و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا، و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق می‌کنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد، و باران های درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب ، به حد کافی بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد ... . [۴۳] [۴۴] [۴۵] [۴۶] [۴۷] [۴۸]

سودمندی به شرط اخلاص

سودمند بودن انفاق منوط به قصد اخلاص در آن می باشد: «... وما تنفقوا من خیر فلانفسکم و ما تنفقون الا ابتغاء وجه الله...» ... و آنچه را از خوبی ها و اموال انفاق می‌کنید، برای خودتان است، (ولی) جز برای رضای خدا، انفاق نکنید! ... . [۴۹] [۵۰] [۵۱] [۵۲] [۵۳]

شرط ارزشمندی انفاق

اخلاص، شرط ارزشمندی انفاق است. من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا فیضـعفه له اضعافا کثیرة... [۵۴] [۵۵] «کیست آن کس که به(بندگان) خدا وام نیکویی دهد تا( خدا ) آن را برای او چند برابر بیفزاید و خداست که(در معیشت بندگان) تنگی و گشایش پدید می‌آورد و به سوی او بازگردانده می‌شوید» (مراد از قرض الحسنه انفاق خالصانه و از مال حلال است.) آیاتی از قرآن اخلاص، در انفاق و قرض دادن را امری مطلوب و مستحب معرفی می‌کند. مقصود از قرض در آیه، انفاق است که خداوند متعال به جهت ترغیب در انفاق آن را قرض به خدا نامیده است. [۵۶] من ذا الذی یقرض الله قرضـا حسنـا.. [۵۷] " کیست که به خدا وام نیکو دهد (و از اموالی که به او ارزانی داشته انفاق کند) تا خداوند آن را برای او چندین برابر کند؟ و برای او پاداش پرارزشی است! "

تشویق در مورد" انفاق فی سبیل الله" از تعبیر جالب دیگری استفاده کرده، می‌گوید: " کیست که به خدا قرض نیکویی دهد و از اموالی که به او بخشیده است انفاق نماید، تا آن را برای او چندین برابر کند؟ و برای او پاداش فراوان و پر ارزشی است" (من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له و له اجر کریم). راستی تعبیر عجیبی است خدایی که بخشنده تمام نعمتها است، و همه ذرات وجود ما لحظه به لحظه از دریای بی پایان فیض او بهره می‌گیرد و مملوک او است، ما را صاحبان اموال شمرده، و در مقام گرفتن وام از ما برآمده، و بر خلاف وام های معمولی عین همان مقدار باز پس می‌دهند، او چندین برابر، گاه صدها و گاه هزار برابر، بر آن اضافه می‌کند و علاوه بر این ها وعده" اجر کریم" که پاداشی است عظیم که جز خدا نمی‌داند نیز می‌دهد. [۵۸]

انگیزه‌های انفاق

در این آیه خدا را وام گیرنده، و انسان ها را وام دهنده می‌شمرد، وامی که مساله تحریم ربا در آن راه ندارد و چندین برابر تا هزاران برابر در مقابل آن پرداخته می‌شود، اضافه بر پاداش عظیمی که در هیچ اندیشه‌ای نمی‌گنجد! اینها همه برای این است که بینشهای انحرافی و انگیزه‌های حرص و آز و حسد و خودخواهی و طول امل را که مانع از انفاق است از میان ببرد، و جامعه‌ای بر اساس پیوندهای عاطفی و روح اجتماعی و تعاون عمیق بسازد. [۵۹] ان تقرضوا الله قرضـا حسنـا یضـعفه لکم ویغفرلکم والله شکور حلیم. . [۶۰] "اگر به خدا قرض الحسنه دهید، آن را برای شما مضاعف می‌سازد و شما را می‌بخشد و خداوند شکرکننده و بردبار است" منظور از" اقراض خدای تعالی" انفاق در راه خدا است، و اگر این عمل را قرض دادن به خدا، و آن مال انفاق شده را قرض حسن خوانده، به این منظور بوده که مسلمین را به انفاق ترغیب کرده باشد.

جمله" یضاعفه لکم و یغفر لکم" اشاره است به حسن جزایی که خدای تعالی در دنیا و آخرت به انفاق گران می‌دهد. [۶۱] . واقرضوا الله قرضـا حسنـا.. [۶۲] "... و به خدا «قرض الحسنه» دهید (در راه او انفاق نمایید). .. " الذین ینفقون امولهم فی سبیل الله ثم لایتبعون ما انفقوا منا و لا اذی لهم اجرهم عند ربهم... • یـایها الذین ءامنوا لاتبطـلوا صدقـتکم بالمن والاذی کالذی ینفق ماله رئاء الناس... [۶۳] [۶۴] «کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، سپس در پی آنچه انفاق کرده‌اند، منت و آزاری روا نمی‌دارند، پاداش آنان برایشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است، و بیمی بر آنان نیست و اندوهگین نمی‌شوند. ؛ ... ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید، صدقه‌های خود را با منت و آزار ، باطل مکنید، مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم، انفاق می‌کند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد. پس مثل او همچون مثل سنگ خارایی است که بر روی آن، خاکی (نشسته) است، و رگباری به آن رسیده و آن (سنگ) را سخت و صاف بر جای نهاده است. آنان (ریاکاران) نیز از آنچه به دست آورده‌اند، بهره‌ای نمی‌برند؛ و خداوند، گروه کافران را هدایت نمی‌کند.» جمله «ثم لایتبعون... منا ولا اذی» پس از «فی سبیل الله» درصدد بیان این معنا است که انفاق ارزشمند، باید دارای حسن فعلی (فی سبیل الله) و حسن فاعلی ( اخلاص ) باشد.

و مثل الذین ینفقون امولهم ابتغاء مرضات الله وتثبیتا من انفسهم کمثل جنة بربوة اصابها وابل فـاتت اکلها ضعفین فان لم یصبها وابل فطـل... [۶۵] «و مثل (صدقات) کسانی که اموال خویش را برای طلب خشنودی خدا و استواری روحشان انفاق می‌کنند، همچون مثل باغی است که بر فراز پشته‌ای قرار دارد (که اگر) رگباری بر آن برسد، دو چندان محصول برآورد، و اگر رگباری هم بر آن نرسد، باران ریزی (برای آن بس است)، و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست.»

... وما تنفقوا من خیر فلانفسکم وما تنفقون الا ابتغاء وجه الله وما تنفقوا من خیر یوف الیکم... [۶۶] «هدایت آنان بر عهده تو نیست، بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت می‌کند، و هر مالی که انفاق کنید، به سود خود شماست، و جز برای طلب خشنودی خدا انفاق مکنید، و هر مالی را که انفاق کنید ( پاداش آن) به طور کامل به شما داده خواهد شد و ستمی بر شما نخواهد رفت.»

پیمان بنی اسرا ئیل

... وقال الله انی معکم لـئن اقمتم الصلوة... واقرضتم الله قرضا حسنا لاکفرن عنکم سیـاتکم ولادخلنکم جنـت تجری من تحتها الانهـر... [۶۷] «در حقیقت خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده سرکرده برانگیختیم و خدا فرمود من با شما هستم اگر نماز برپا دارید و زکات بدهید و به فرستادگانم ایمان بیاورید و یاریشان کنید و وام نیکویی به خدا بدهید قطعا گناهانتان را از شما می‌زدایم و شما را به باغهایی که از زیر آن نهرها روان است در می‌آورم پس هر کس از شما بعد از این کفر ورزد در حقیقت از راه راست گمراه شده است»

اخلاص در انفاق به نزدیکان

فـات ذا القربی حقه والمسکین و ابن السبیل ذلک خیر للذین یریدون وجه الله... • ... وما ءاتیتم من زکوة تریدون وجه الله فاولـئک هم المضعفون. [۶۸] [۶۹] [۷۰] «پس حق خویشاوند و تنگدست و در راه مانده را بده این(انفاق) برای کسانی که خواهان خشنودی خدایند بهتر است و اینان همان رستگارانند؛ و آنچه(به قصد) ربا می‌دهید تا در اموال مردم سود و افزایش بردارد نزد خدا فزونی نمی‌گیرد و آنچه را از زکات در حالی که خشنودی خدا را خواستارید دادید پس آنان همان فزونی یافتگانن».

توجه: بنابراین قول که آیه فوق در مکه نازل شده باشد، مقصود از زکات، انفاق مستحبی است.



منبع

فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «اخلاص در انفاق».

پانویس

  1. توبه/سوره۹، آیه۹۹.
  2. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۸، ص۹۵.
  3. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۹، ص۵۰۳.
  4. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۲، ص۳۶۹.
  5. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۵، ص۱۱۰.
  6. لیل/سوره۹۲، آیه۱۷.
  7. لیل/سوره۹۲، آیه۱۸.
  8. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲۷، ص۷۹.
  9. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۷، ص۴۹۸.
  10. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱۰، ص۳۷۷.
  11. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲۰، ص۵۱۵.
  12. بقره/سوره۲، آیه۱۷۷.
  13. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۲۱۴.
  14. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۱، ص۴۸۲.
  15. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۱، ص۵۹۹.
  16. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۱، ص۶۴۹.
  17. انسان/سوره۷۶، آیه۵.
  18. انسان/سوره۷۶، آیه۸.
  19. انسان/سوره۷۶، آیه۹.
  20. توبه/سوره۹، آیه۹۹.
  21. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۸، ص۹۵.
  22. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۹، ص۵۰۳.
  23. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۲، ص۳۶۹.
  24. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۵، ص۱۱۰.
  25. بقره/سوره۲، آیه۲۶۱.
  26. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲، ص۳۱۲.
  27. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲، ص۵۹۱.
  28. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۲۹۵.
  29. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۲، ص۱۷۹.
  30. تفسیر نورالثقلین، شیخ حویزی، ج۱، ص۲۸۲.
  31. بقره/سوره۲، آیه۲۶۵.
  32. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲، ص۳۲۵.
  33. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲، ص ۵۹۹.
  34. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص ۲۹۶.
  35. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۲، ص ۱۸۷.
  36. تفسیر نورالثقلین، شیخ حویزی، ج۱، ص۲۸۵.
  37. بقره/سوره۲، آیه۲۶۱.
  38. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲، ص۳۱۲.
  39. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲، ص۵۹۱.
  40. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۲۹۵.
  41. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۲، ص۱۷۹.
  42. تفسیر نورالثقلین، شیخ حویزی، ج۱، ص۲۸۲.
  43. بقره/سوره۲، آیه۲۶۵.
  44. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲، ص۳۲۵.
  45. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲، ص ۵۹۹.
  46. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص ۲۹۶.
  47. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۲، ص ۱۸۷.
  48. تفسیر نورالثقلین، شیخ حویزی، ج۱، ص۲۸۵.
  49. بقره/سوره۲، آیه۲۷۲.
  50. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج۲، ص۳۴۹.
  51. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی، ج۲، ص۶۱۱.
  52. تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج۱، ص۳۰۰.
  53. مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۲، ص۲۰۰.
  54. مجمع البیان، ذیل آیه۲۴۵، سوره بقره.
  55. بقره/سوره۲، آیه۲۴۵.
  56. طبرسی، مجمع البیان، ج ۲، ص۱۳۶.
  57. حدید/سوره۵۷، آیه۱۱.
  58. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۳۲۱.
  59. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۳۲۲.
  60. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۷.
  61. طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۵۱۹.
  62. مزمل/سوره۷۳، آیه۲۰.
  63. بقره/سوره۲، آیه۲۶۲.
  64. بقره/سوره۲، آیه۲۶۴.
  65. بقره/سوره۲، آیه۲۶۵.
  66. بقره/سوره۲، آیه۲۷۲.
  67. مائده/سوره۵، آیه۱۲.
  68. المیزان، ذیل آیه۳۸، سوره روم.
  69. روم/سوره۳۰، آیه۳۸.
  70. روم/سوره۳۰، آیه۳۹.