ارتداد

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

کافر شدن پس از مسلمانی را ارتداد گویند. جایگاه اصلی عنوان یاد شده باب حدود است و از آن به مناسبت در باب‌هایی مانند طهارت ، صلات ،زکات ،صوم ،حج ،تجارت ،نکاح ، و ارث سخن رفته است. برخی نیز در باب مستقلی تحت عنوان «کتاب مرتد »، از آن بحث کرده‌اند.

محتویات

تعریف ارتداد

«ارتداد» از واژه «ردد» و در لغت به معنای «بازگشت» است. در فرهنگ دینی به بازگشت از اسلام به کفر «ارتداد و ردّه» گفته می‌شود. [۱] شخص مرتد به کسی گفته می‌شود که از اسلام خارج شده و کافر شده باشد. واژۀ ارتداد ریشۀقرآنی دارد. [۲]

انواع ارتداد

از نظر فقیهان اسلامی مرتد دو نوع است؛ ۱. فطری ۲. ملی .

مرتد فطری

مرتد فطری کسی است که یکی از پدر یا مادرش درحال انعقاد نطفه او مسلمان باشد و این شخص بعد از بلوغش اظهار اسلام نماید و سپس از اسلام خارج شود.

مرتد ملی

مرتد ملی کسی است که پدر و مادرش درحال انعقاد نطفه او کافر باشند و این شخص بعد از بلوغش اظهار کفر نماید و بعد اسلام بیاورد و سپس از اسلام برگردد و اظهار کفر نماید، مثل فردمسیحی که اسلام بیاورد و سپس بهدین مسیحی برگردد. [۳]

حکم مرتد

شخص مرتد اگر مرد باشد، در صورتی که مرتد فطری باشد، اعدام می‌شود و عقد او یا زنش باطل است و اموال او نیز بعد از پرداخت بدهی‌هایش مانند اموال شخص مرده بین ورثه‌اش تقسیم می‌شود. اما اگر مرتد ملی باشد سه روز به او فرصت توبه داده می‌شود و اگر توبه نکرد اعدام می‌شود. این شخص در صورتی که توبه نکند و اعدام شود اموالش تقسیم می‌شود و عقدش باطل است. اگر شخص مرتد زن باشد- چه از نوع فطری و چه از نوع ملی –اعدام نمی‌شود، بلکه زندانی می‌شود تا زمانی که توبه کند و اموال او تا زمانی که زنده است تقسیم نمی‌شود و در صورتی که به خانه شوهر رفته باشد باید عدهطلاق نگه دارد ولی اگر به خانه شوهر نرفته باشد بدون عده از شوهر جدا می‌شود. [۴]

اسباب ارتداد

چند سبب موجب ارتداد یک مسلمان می‌گردد:

انکار یکی از اصول دین

انکار یکی از اصول و پایه‌ های اساسی دین که یک مسلمان باید به آنها اعتقاد داشته باشد مثلتوحید ،نبوت و معاد . «کسانی که به خدا و رسولشکافر شوند و بخواهند بین خدا و پیامبرانش تفرقه بیندازند و بگویند به بعضی از آنها ایمان داریم ولی نسبت به بعضی از آنها کافر هستیم، چنین کسانی کافران حقیقی هستند.» [۵]

انکار ضروری دین

انکار ضروری دین ، یعنی چیزی که جزء دین بوده و به اقامه دلیل و برهان نیاز ندارد. مثل وجوب نماز و روزه در دین اسلام یا حرمت خوردن شراب از نظر اسلام. البته برخی ازفقها معتقدند این قسم فقط در صورتی موجب ارتدادشخص می‌شود که به انکار اصلدین برگردد. «و کسانی که به آنچه که خدا نازل کرده حکم نکنند کافرین هستند.» [۶]

انکار ضروری مذهب

انکار ضروری مذهب مثل امامت ، به نظر برخی از فقها.

تمسخر و دشنام به مقدسات

۴. دشنام دادن و تمسخر کردن خدا ، کتاب‌های آسمانی،ملائکه ، یا هر یک از ضروریاتدین ، اگر چه مستلزم انکار هم نباشد. [۷] [۸]

منظور از ضروری دین

برای ضروری دین به وجوب نماز ، روزه ، حج و مانند آن‌ها مثل زده شده است، لیکن برخی قلمرو آن را گسترش داده و گفته‌اند: مراد از ضروری دین، چیزی است که انکار کننده، به ثبوت آن دردین یقین داشته باشد؛ هر چند نزد همه به ثبوت نرسیده باشد. [۹]

انکار حکم اجماعی

برخی نیز تصریح کرده‌اند که اگر انکار حکمی اجماعی باشد، لیکن به حدّ ضروری دین نرسیده باشد، موجب ارتداد نمی‌شود. [۱۰]

انکار امامان یا یکی از آنان

به قول مشهور، انکار ضروری مذهب مانند انکار امامان علیهم‌السّلام یا یکی از آنان، موجب ارتداد نمی‌شود؛ البته برخی تصریح کرده‌

اند که اگر فرد شیعی منکر ضروری مذهب خویش شود، مرتدّ می‌گردد. [۱۱]

انکار خداوند، توحید، رسالت و...

هر یک از انکار خداوند، توحید ، رسالت ، و انکار یا تکذیب رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله، سببی مستقل برای ارتداد می‌باشند.

شرط در انکار ضروری دین

در این که انکار ضروری دین ، سببی مستقل برای ارتداد است یا در صورتی که به انکار خداوند، رسالت و یا رسول خدا بازگردد، موجب ارتداد می‌شود، اختلاف است. قول نخست به ظاهر کلمات فقها نسبت داده شده است. [۱۲]

غفلت از بازگشت انکار ضروری به انکار توحید و...

بنا بر قول دوم، اگر فرد معتقد به توحید و رسالت ، ضروری دین را انکار کند، در صورتی که از بازگشت انکار یاد شده به انکار توحید یا رسالت غفلت داشته باشد، انکار او موجب ارتداد نیست.

شبهه عدم آگاهی بر ضروری بودن

اگر نسبت به منکر ضروری، شبهۀ عدم آگاهی وی بر ضروری بودن حکمی وجود داشته باشد مانند آن که محل زندگی‌اش دور از بلاد اسلامی باشد؛ به گونه‌ای که احتمال پنهان بودن‌ ضرورتحکمnn ضروری برای او معقول و منطقی باشد به صرف انکار، حکم به کفر وی نمی‌شود. [۱۳]

شرایط ارتداد

شرایط عمومی تکلیف یعنی عقل ، بلوغ ، قصد و اختیار در تحقّق ارتداد نیز معتبر است. بنابراین، بر ارتداد دیوانه، غیر بالغ، غافل، کسی که در خواب است، سهو کننده، بیهوش و مکره مانند گفتن کلمات کفرآمیز از روی تقیّه ، اثری مترتّب نیست. [۱۴]

ادعای مرتد به اکراه

اگر مرتد ادّعای اکراه کند، در صورتی که ادّعای او با شواهدی تأیید گردد، این ادّعا از او پذیرفته می‌شود. [۱۵] [۱۶]

راه‌های اثبات ارتداد

ارتداد با اقرار، بیّنه و صدور رفتار یا گفتار بیانگر ارتداد، ثابت می‌شود. [۱۷]

احکام ارتداد

احکام ارتداد از این قرار است:

توبۀ مرتدّ

توبۀ مرتد ملی اعم از زن و مرد و نیز زن مرتد فطری پذیرفته می‌شود. [۱۸]

توبه مرد مرتد فطری

در قبول توبۀ مرد مرتدّ فطری اختلاف است. قول عدم قبول توبۀ وی به مشهور نسبت داده شده است. برخی بین احکامی که در شریعت بدان تصریح شده مانند وجوب اعدام کردن او، وجوب جدا شدن همسرش از وی و تقسیم دارایی او بین ورثه و غیر آن از سایر احکام مانند طهارت بدن و جواز ازدواج با زن مسلمان، تفصیل داده و توبۀ وی را نسبت به قسم اول از احکام مورد قبول ندانسته‌اند یعنی توبه اثری در رفع آن احکام ندارد بر خلاف قسم دوم از احکام کهتوبه قبول است. [۱۹]

نجاست و طهارت مرتدّ

ارتداد موجب نجاست مرتدّ می‌شود، لیکن مرتدّ ملّی و نیز مرتدّ فطری- بنا بر قول به پذیرش توبۀ او- و زن مرتدّ اعم از ملّی و فطری، در صورت توبه و بازگشت به اسلام، پاک می‌شوند. [۲۰] [۲۱]

عبادت‌های مرتدّ

بر مرتدّواجب است پس از توبه، نمازهای فوت شده در دوران ارتداد، بلکه عبادت‌های انجام ندادۀ دیگر مانندروزه و حج را قضا کند.

عدم تفاوت در حکم بین مرتد ملی و فطری

در حکم یاد شده تفاوتی میان مرتدّ ملّی‌ و فطری نیست؛ گرچه برخی در ثبوت حکم نسبت به مرتدّ فطری- بنا بر قول به پذیرفته نشدن توبۀ او- اشکال کرده‌اند. [۲۲]

ارتداد در اثنای عمل

در این که ارتداد در اثنای عمل عبادی مانند اذان ، نماز و روزه ، موجب بطلان آن می‌شود- هرچند پس از ارتداد، فوری توبه کند- یا نه، اختلاف است. [۲۳] [۲۴] [۲۵] در صحّتروزۀ روزه‌داری که مرتدّ شود، سپس پیش از آن که روزۀ خود راباطل کند، توبه نماید، اختلاف است، [۲۶] لیکن احرام محرمی که در اثنای احرام مرتدّ شود، سپس توبه کند، باطل نمی‌شود. [۲۷] [۲۸] همچنین ارتداد به هنگام وضو و غسل - در صورت توبۀ فوری- موجب بطلان نمی‌شود. [۲۹] [۳۰]

نکاح مرتدّ

بحث رابطۀ ارتداد و نکاح از دو حیث مطرح است: نکاح موجود و ازدواج جدید.

نکاح موجود

اگر زن و شوهر یا یکی از آن دو مرتدّ شوند، در صورتی که ارتداد پیش از دخول باشد، عقد نکاح باطل می‌شود، و اگر پس از دخول باشد، در مرتدّ فطری حکم پیش از دخول جاری است، ولی بطلان عقد در مرتدّ ملّی و نیز زن مرتدّ اعم از فطری و ملّی، منوط به اتمام عدّه است. در صورت توبه پیش از تمام شدن زمان عدّه، عقد باطل نمی‌شود. [۳۱]

ازدواج جدید

ازدواج مرد مرتدّ با زن مسلمان و عکس آن پیش از توبه جایز نیست. در جواز ازدواج مرتدّ با غیر مسلمان (اهل کتاب)، اختلاف است. ازدواج برای مرتدّ ملّی و نیز فطری- بنا بر قول به قبول توبۀ او- پس از توبه جایز است. [۳۲] اگر زن قبل از دخول مرتدّ شود، استحقاق مهر ندارد، و اگر شوهر پیش از آن مرتدّ گردد، در این که زنمستحق همۀ مهر یا نصف آن است، اختلاف می‌باشد. در ارتداد پس از دخول، مهر ثابت است. [۳۳]

ولایت مرتدّ

مرد مرتدّ بر فرزندانش که مسلمان یا در حکم مسلمان هستند، ولایت ندارد. [۳۴]

فرزند مرتدّ

فرزندی که پیش از ارتداد پدر و مادر یا یکی از آنان‌ به دنیا آمده یا نطفه‌اش منعقد شده باشد، در حکم مسلمان است.

بلوغ فرزند و نپذیرفتن اسلام

اگر بالغ شود و اسلام را نپذیرد، در این که مرتدّ فطری است یا ملّی، اختلاف است. چنانچه نطفه‌اش از پدر و مادر مرتدّ منعقد شده باشد، در حکم مرتدّ است؛ [۳۵] گرچه برخی هر دو احتمال یعنی در حکم کافر یا در حکم مسلمان بودن وی را داده‌اند. [۳۶]

تصرفات مرتدّ

تصرفات مرتدّ فطری در اموال- بنا بر قول به پذیرفته نشدن توبۀ او و خروج وی از اهلیّت تملّک- نافذ و صحیح نیست، [۳۷] ولی بنا بر قول به پذیرفته شدن، تصرفات وی پس از توبه ، صحیح است. [۳۸]

تصرفات مرتدّ ملی پس از توبه

تصرفات مرتدّ ملّی پس از توبه صحیح است، لیکن پیش از توبه و پس از حکم حاکم به ممنوعیّت وی از تصرف، نافذ نیست.

تصرفات مرتدّ ملی پیش از توبه

در این که تصرفات مرتدّ ملّی در اموال خود پیش از توبه و حکم حاکم به حجر صحیح است یا به نفس ارتداد، از تصرف ممنوع می‌شود، اختلاف است.

تصرفات غیر مالی مرتد ملی

تصرفات غیر مالی مرتدّ ملّی مانعی ندارد و در کلمات فقها نسبت به جواز و عدم جواز تصرف مرتدّ فطری، اشاره‌ای نشده است. [۳۹]

ضمان مرتدّ

مرتدّ اعم ازملّی وفطری در صورت اتلاف مال، جان و یا عضوی از اعضای مسلمان در هر صورتضامن است، بر خلافکافر حربی که بنا به تصریح برخی آنچه را از مسلمان در دارالحرب اتلاف کند ضامن نخواهد بود. [۴۰]

قصاص مرتدّ

اگر مرتدّ، ذمّی را بکشد، درقصاص او اختلاف است، [۴۱] ولی در صورت توبه و بازگشت به اسلام ، قصاص نمی‌شود؛ هرچند باید دیه را پرداخت کند. [۴۲] اگر ذمّی، مرتدّ را بکشد،قصاص می‌شود، ولی اگرمسلمان او را بکشد، قصاص نمی‌شود و در لزوم پرداختدیه ، اختلاف است. [۴۳]

ارث مرتدّ

مرتدّ از مسلمان ارث نمی‌برد، امّا مسلمان از او ارث می‌برد.

مرگ مرتد و عدم وجود ورثه مسلمان

اگر مرتد بمیرد و وارث مسلمان یا کسی که در حکم مسلمان است مانند کودک نداشته باشد، امام علیه‌السّلام وارث او است. [۴۴]

کیفر مرتدّ

کیفر مرتدّ ملّی- در صورتی که توبه نکند- و نیز مرتدّ فطری حتی در صورتتوبه - به قول مشهور- قتل است، لیکن کیفر زن مرتد اعم از فطری و ملّی زندان است تا توبه کند یا بمیرد. در این که تنها امام یا نایب او حق اجرای حدّ را دارد یا برای دیگران نیز جایز می‌باشد، اختلاف است. [۴۵] [۴۶] [۴۷]

علل سخت گیری اسلام در ارتداد

شاید این سئوال مطرح باشد که علت این همه سخت‌گیری اسلام در مورد شخص مرتد چیست؟ و اگر اسلام معتقد به آزادی عقیده هست که هست، آیا احکام اسلام در موردمرتد با مسئله آزادی عقیده در تعارض نیست؟

مقدمات پاسخ به این پرسش

برای پاسخ به این پرسش‌ها که عمدتا هم به عنوان شبهه در مورد احکام اسلامی از سوی دشمنان اسلام و روشن‌فکران متاثر از جهان غرب در اذهان جوانان ما القاء می‌شود باید به موارد زیر توجه کرد:

شرایط ویژه اسلام مبنی بر حکم به ارتداد

در وهله اول باید به این نکته توجه داشت که شخص مرتد به صرف شک و تردید اعدام نمی‌شود بلکه در صورتی این حکم در مورد او اجرا می‌شود که شخص با قول یا عملکرد کفرآمیز ارتداد خود را اظهار کند و راه عناد و کج‌روی پیش گرفته و در صدد تضعیف آئین اسلام برآید و الا کسی که در ظاهر شهادتین بر زبان جاری کرده تا زمانی که اظهار اسلام می‌کند کسی حق تعرض به او را ندارد. [۴۸] [۴۹]

عدم اجرای حکم ارتداد در صورت علنی نشدن

لذا مرتد در اصطلاح به کسی گفته می‌شود که بعد از قبول اسلام ، با بلوغ و سلامتعقل و از روی عمد و اختیار به گفتار و کرداری درجامعه دست بزند که نشان دهنده تکذیب ، استهزاء و تبلیغ علیه دین اسلام و ضروریات دینی باشد. بنابراین احکام ارتداد در مورد کسانی که رد و انکار خود را آشکار و علنی نمی‌کنند، اجراء نمی‌شود و از سوی دیگر از نظر اسلامتجسس در حریم خصوصی افراد و تفتیشعقاید حرام است. [۵۰]

قبول دین از روی تحقیق و انکار بعد از آن

بنابراین هرکس درانتخاب هر عقیده‌ای آزاد است ولی نمی‌تواند با بیان عقائد انحرافی و گمراه کننده هنجارهای اعتقادی جامعه اسلامی را بشکند. برخی معتقدند برای تحققارتداد شخص باید دین را به صورت تحقیقی پذیرفته باشد، نه این که انتخاب دین ازسوی او تقلیدی و ایمانش به دین غیر تحقیقی باشد. استاد جوادی آملی می‌فرماید: «ارتداد آن است که کسی محققانه دین را بپذیرد سپس دین را کنار گذارد. در ارتداد یک نکته مهم این است که شخص پیش از این دین را با برهان منطقی پذیرفته باشد. ... بنابراین ارتداد یعنی، کسی که یقین معرفت شناختی دارد با این حال دین را به بازی بگیرد و از آن اعلام بیزاری کند.» [۵۱]

سرچشمه گرفتن دین از منبع کمال مطلق

نکته قابل توجه دیگر این است که چون همه احکام اسلام از منبع علم و کمال مطلق الهی سرچشمه می‌گیرد لذا همه آنها تابع مصالح و مفاسد واقعی بندگان است. ازطرف دیگر عقل انسان به دلیل محدودیت خود امکان دسترسی به علت واقعی احکام را ندارد، بنابراین اگر در مواردی انسان به علت تشریع حکمی از سوی خداوند پی نبرد نباید در مقابل آن حکم موضع‌گیری کند و مثلا آن را غیرعقلانی یا خشن و غیرانسانی قلمداد کند، بلکه باید به حکم عقل در چنین مواردی تابع و تسلیم شرع باشد.

علل عنوان شده برای حکم اسلام به ارتداد

علاوه برمطالب ذکر شده، درمورد تشریع حکم مرتد و علت سخت‌گیری دین اسلام نسبت به این مسئله دلایلی ذکر شده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود:

بازداری از انتخاب کورکورانه

اسلام دینی است که از هرگونه تحمیل و اجبار در عقیده منع می‌کند ودعوت خود را مبتنی بر بینش وتعقل ساخته و از دین‌ گرایی کورکورانه و تقلیدی محض نهی و نکوهش می‌کند. لذا بندگانی را که سخنان مختلف را می‌شنوند و بهترین آنها را انتخاب می‌کنند بشارت می‌دهد. [۵۲] به همین دلیلاسلام فرصت تحقیق و بررسی به اشخاص می‌دهد تا بتواننددین حق را انتخاب کنند. در روایت است که شخصی خدمت پیامبر آمد و از ایشان دو ماه فرصت تحقیق در مورد اسلام خواست و پیامبر به ایشان به جای دوماه، چهار ماه فرصت و امان برای تحقیق درمورد حقانیت دین اسلام دادند. [۵۳] در کنار این دعوت آگاهانه و انتخاب‌گرانه، اسلام با بیان احکام ارتداد هشدار می‌دهد که هرگاه حقانیت اسلام را به خوبی شناخته و مسلمان شدید، دیگر نمی‌توانید از آن بازگردید. این سخت‌گیری سبب می‌شود تا مردم دین را امری ساده و تشریفاتی ندانند و در پذیرش و انتخاب آن نهایت دقت را بکنند. [۵۴]

جلوگیری از تحقیر و تضعیف عقاید دینی در جامعه

طبق بیان قرآن گروهی از اهل کتاب برای ایجاد تزلزل در عقاید مسلمانان و در نتیجه تضعیف پایه‌ های نظام اسلامی ، به هم کیشان خود سفارش می‌کردند که مسلمان شوند و پس از مدتی از اسلام دست بردارند تا به این وسیله مسلمانان را از دینشان بازگردانند. [۵۵] [۵۶] مسلما وضع و جعل احکام مرتد دشمنان اسلام را در تحقق این هدف شوم ناکام می‌گذاشت. و در جامعه جهانی امروز نیز دشمن از چنین ترفند‌هایی استفاده می‌کند. [۵۷] [۵۸]

پاسداری از نظام اسلامی

برخی از بزرگان در این مورد می‌فرمایند: «اگر دراسلام در امور مربوط به مرتد سخت گیری شدید کرده است،فلسفه مهمی داشته است و این موضوع جنبه سیاسی و عمیقی دارد.» [۵۹] در واقع اگر قرار باشد ورود و خروج به اسلام ، آزاد و بدون قانون باشد و خروج از آن هیچ سختی به دنبال نداشته باشد، دشمنان اسلام به آسانی وارد اردوگاه مسلمین شده پس از آگاهی بر اسرار مسلمانان و دست‌یابی به مقاصد شوم خود از آن خارج شوند و این مسئله جامعه اسلامی را در معرض فروپاشی قرار می دهد. اندیشمندانی مانند مارسل بوازار-استاد حقوق دانشگاه ژنو- می‌گوید: «علت سخت‌گیری اسلام درباره مرتد شاید بدان جهت باشد که درنظام حکومتی و سیستم اداری جوامع اسلامی، ایمان به خدا صرفا جنبه اعتقادی و درون قلبی ندارد، بلکه جزء بندهای پیوستگی امت و پایه‌های حکومت است، به طوری که با فقدان آن قوام و دوام جامعه اسلامی متلاشی می‌شود و مانندقتل یافتنه وفساد است که نمی‌تواند قابل تحمل باشد.» [۶۰]

مصلحت شخصی مرتد و جامعه

اسلام زندگی انسان را محدود به زندگی دنیوی نمی‌داند بلکه زندگی واقعی انسان را زندگی اخروی می‌داند لذا درصدد نشان دادن راه سعادت ابدی به اوست و به همین دلیل با هرچیزی که مانع وصول انسان‌ها به این مقصود متعالی است به مبارزه برخاسته، به دنبال حذف و نابودی عوامل انحطاط و گمراهی انسان‌ها است. انسان مرتدی که از راه خدا و پیامبرش گریخته و با دین خدا به عناد می‌پردازد، چه بسا باعث گمراهی دیگر افرادجامعه شود. این شخص هر لحظه از عمر خود را درجهت شقاوت و نگون‌بختی بیشتر سپری کرده،رنج و عذاب بیشتری را برای خود ذخیره می کند. بنابراین دوام زندگی چنین شخصی هم برای خودش زیان‌بار است و هم برای جامعه اسلامی و وضع مجازات اسلامی برای چنین شخصی از طرفی نقش بازدارنده برای برخی افراد جامعه دارد تا دنبال چنین سرنوشت شومی نباشند و از طرف دیگر اگر کسی به چنین راهی روی آورد، با اجرای حکم مرتد در موردش، هم خود او از شقاوت بیشتر رهایی می‌یابد و هم جامعه از گزند او مصون می‌ماند. [۶۱] [۶۲]

منبع

فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۳۶۶.

سایت پژوهه


پانویس

  1. المفردات فی غریب القران، ص۱۹۲-۱۹۳.
  2. بقره /سوره۲، آیه۲۱۷.
  3. تحریرالوسیله، ج۲، ص۳۶۶.
  4. تحریرالوسیله، ج۲، ص۴۹۴-۴۹۵.
  5. سوره۴، آیه۱۵۰-۱۵۱.
  6. سوره مائده،‌ آیه۴۴.
  7. دایرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص۴۶۱-۴۶۲.
  8. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۰.
  9. مجمع الفائدة، ج۳، ص۱۹۹.
  10. جواهر الکلام، ج۶، ص۴۹.
  11. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۲.
  12. مستمسک العروة، ج۱، ص۳۷۸.
  13. جواهر الکلام، ج۶، ص۴۹.
  14. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۹.
  15. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۱۰.
  16. تحریرالوسیله، ج۲، ص۴۹۵.
  17. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۰۰.
  18. جواهرالکلام، ج۴۱، ص۶۱۱-۶۱۳.
  19. جواهرالکلام، ج۴۱، ص۶۰۵.
  20. جواهرالکلام، ج۶، ص۲۹۳-۲۹۸.
  21. العروة الوثقی، ج۱، ص۱۴۱.
  22. جواهر الکلام، ج۱۳، ص۱۴.
  23. جواهر الکلام، ج۹، ص۱۲۰.
  24. جواهر الکلام، ج۱۶، ص۳۲۷.
  25. العروة الوثقی، ج۲، ص۴۶۶.
  26. جواهر الکلام، ج۱۶، ص۳۲۷.
  27. جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۰۴.
  28. العروة الوثقی، ج۲، ص۴۶۶.
  29. جواهر الکلام، ج۹، ص۱۲۱.
  30. العروة الوثقی، ج۲، ص۴۶۶.
  31. جواهر الکلام، ج۳۰، ص۴۷-۵۰.
  32. عروة الوثقی،ج۱،ص۲۷۲.
  33. جواهر الکلام، ج۳۰، ص۴۸.
  34. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۲۹.
  35. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۱۶.
  36. الدروس، ج۲، ص۵۴.
  37. المهذّب البارع، ج۴، ص۳۴۲.
  38. مستمسک العروة، ج۲، ص۱۲۰.
  39. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۲۰.
  40. جواهر الکلام، ج۴۱، ص۶۲۵.
  41. جواهر الکلام، ج۴۲، ص۱۶۳.
  42. جواهر الکلام، ج۴۲، ص۱۶۴.
  43. جواهر الکلام، ج۴۲، ص۱۶۵.
  44. جواهر الکلام، ج۳۹، ص۱۵-۱۷.
  45. المبسوط، ج۷، ص۲۸۲.
  46. الدروس، ج۲، ص۵۲.
  47. الجامع للشرائع، ص۵۶۷.
  48. دایرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص۴۶۸.
  49. کلام فلسفی ، محمدحسن قدردان قراملکی، ص۵۱۲
  50. دین وآزادی، محمدتقی مصباح یزدی، ص۱۰۵-۱۰۶.
  51. روزنامه جمهوری اسلامی ، ویژه نامه صحیفه حوزه ، ش۴۸، ۳۰اردیبهشت ماه ۱۳۸۱، ص۱۴
  52. سوره زمر،‌ آیه۱۸.
  53. اسدالغابة، ج۳، ص۲۲.
  54. پرسش ها وپاسخ های دانشجویی، ص۳۱۷.
  55. سوره آل عمران، آیه۷۲.
  56. مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۲.
  57. پرسش ها وپاسخ‌های دانشجویی، ص۳۱۴-۳۱۵.
  58. دایرة المعارف قرآن کریم، ج۲، ص۴۷۹.
  59. مجله مکتب اسلام ، تیرماه سال ۱۳۶۳، ص۱۱.
  60. ارتداد دراسلام،‌ عیسی ولایتی، ص۲۵۰.
  61. پرسش‌ها وپاسخ‌های دانشجویی ، ص۳۱۳.
  62. کلام فلسفی، ص۵۱۳-۵۱۴.