الگو:مقالات: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
<div style="font-family:'B Mitra', Tahoma, Arial;font-size:18px"> | <div style="font-family:'B Mitra', Tahoma, Arial;font-size:18px"> | ||
− | '''[[ | + | '''[[ایثار فاطمه]]''' |
− | + | این مقاله در مورد ایثار و جایگاه فاطمه در نزد خدا و ادب او در مقابل فرمان الهی و پیامبر اسلام میباشد... | |
− | |||
− | |||
− | |||
---- | ---- | ||
'''[[قاعده احسان]]''' | '''[[قاعده احسان]]''' | ||
سطر ۲۷: | سطر ۲۴: | ||
وقف در لغت به معنای ایستادن یا به حالت ایستاده ماندن و آرام گرفتن است . و در اصطلاح فقهی، عقدی است که ثمرۀ آن حبس کردن اصل، و رها کردن منفعت آن است. به عبارت دیگر؛ « حبس کردن چیزی از طرف مالکش به وجهی از وجوه، به نحوی که فروش آن ممنوع باشد، به ارث منتقل نگردد قابل هبه نباشد، فروخته نشود و به رهن و اجاره و عاریت و از این قبیل داده نشود. و صرف کردن آن مال در جهتی که واقف تعیین کرده است»... | وقف در لغت به معنای ایستادن یا به حالت ایستاده ماندن و آرام گرفتن است . و در اصطلاح فقهی، عقدی است که ثمرۀ آن حبس کردن اصل، و رها کردن منفعت آن است. به عبارت دیگر؛ « حبس کردن چیزی از طرف مالکش به وجهی از وجوه، به نحوی که فروش آن ممنوع باشد، به ارث منتقل نگردد قابل هبه نباشد، فروخته نشود و به رهن و اجاره و عاریت و از این قبیل داده نشود. و صرف کردن آن مال در جهتی که واقف تعیین کرده است»... | ||
+ | ---- | ||
+ | '''[[خیر]]''' | ||
+ | |||
+ | خَیر مقابل شر است. از آن در بابهای طهارت، وقف، نذر و قضاء سخن گفته اند... | ||
+ | |||
[[Category:مقالات]] | [[Category:مقالات]] | ||
</div> | </div> |
نسخهٔ ۶ آوریل ۲۰۱۵، ساعت ۱۱:۱۷
ایثار فاطمه این مقاله در مورد ایثار و جایگاه فاطمه در نزد خدا و ادب او در مقابل فرمان الهی و پیامبر اسلام میباشد...
قاعده احسان این است که هرگاه کسی به انگیزۀ خدمت و نیکوکاری به دیگران، موجب ورود خسارت به آنان شود، اقدامش مسئولیت آور نیست...
تَعاوُن ، واژهای عربی و قرآنی و معادل با همکاری و یاریگـری و مشارکت و برابر با cooperation لاتیـن...
قرآن کریم برای آبرو و حرمت و شخصیّت مؤمنان فقیر اهمیّت زیادی قائل است. تا آنجا كه حفظ آبرو از جانب فقیران را ارزشمند می شمارد...
وقف در لغت به معنای ایستادن یا به حالت ایستاده ماندن و آرام گرفتن است . و در اصطلاح فقهی، عقدی است که ثمرۀ آن حبس کردن اصل، و رها کردن منفعت آن است. به عبارت دیگر؛ « حبس کردن چیزی از طرف مالکش به وجهی از وجوه، به نحوی که فروش آن ممنوع باشد، به ارث منتقل نگردد قابل هبه نباشد، فروخته نشود و به رهن و اجاره و عاریت و از این قبیل داده نشود. و صرف کردن آن مال در جهتی که واقف تعیین کرده است»...
خَیر مقابل شر است. از آن در بابهای طهارت، وقف، نذر و قضاء سخن گفته اند...