امید

از ویکی خیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۰۸ توسط Wikikhair (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

انتظار وقوع خیری مسرّت بخش را امید گویند. در فقه از آن به مناسبت در باب‌هایی مانند اجتهاد و تقلید ، طهارت ، صلات ، حج و تفلیس سخن رفته است.

معنای لغوی امید

امید در لغت به معنای گمان وقوع خیری ممکن‌الحصول در آینده آمده است. [۱] [۲] [۳] معانی ترس ، توقع ، انتظار و شوق نیز برای آن ذکر شده است. [۴] [۵] [۶] شاید بتوان گفت این معانی به لوازم معنای امید یا به بخشی از آن اشاره دارد، زیرا از آن رو که متعلق امید امری ممکن الحصول است نه قطعی، و ترس از تحقق نیافتن آن وجود دارد امید را به خوف معنا کرده‌اند و از آن رو که متعلَّق امید، امری خیر و مسرّت بخش است و طبعاً موجب اشتیاق شخص امیدوار به آن امر شده و حالت انتظار و توقع به او دست می‌دهد، امید را به توقع و شوق و انتظار معنا کرده‌اند.

معنای اصطلاحی امید

در اصطلاح علم اخلاق ، به راحتی و لذتی که از انتظار تحقق امری محبوب، در قلب حاصل می‌شود امید می‌گویند. [۷]

واژگان مربوط به امید

موضوع امید در بسیاری از آیات قرآن کریم با مشتقات واژه «رجاء » [۸] و «عسی  » [۹] طرح شده است. در برخی از آیات نیز امید با واژه‌هایی مانند عسی [۱۰] و لعلّ [۱۱] به خداوند نسبت داده شده است. در این‌گونه موارد، اگر نگوییم استعمال امید مجازی است، باید آن را با توجه به انسانها و اعمال و رفتار آنها تصور کرد و گفت خداوند در موارد مزبور خواسته است با این روش، مخاطب یا شخص دیگری را نسبت به وقوع امری امیدوار سازد. افزون بر موارد یاد شده، مفهوم امید در آیات فراوان دیگری که در آنها از خداوند سبحان با اوصاف «رحیم  »، «غفور » و «توّاب » یاد شده و آیات مشتمل بر وعده‌های الهی قابل بررسی و پیگیری است.

واژگان مربوط به ناامیدی

همچنین بحث ناامیدی در قالب واژگانی همچون: «یأس » [۱۲] ، «قنوط  » [۱۳] و «إبلاس» [۱۴] مطرح است. یأس به معنای نبودن امید و طمع [۱۵] [۱۶] ، قنوط به معنای یأس شدید [۱۷] [۱۸] و إبلاس به معنای یأس شدیدی که از سوء عمل شخصی ناشی شده و موجب حزن است [۱۹] یا حزن ناشی از یأس شدید [۲۰] آمده است.

امیدوارترین آیات

برخی درصدد برآمده‌اند تا امید بخش‌ترین آیات را شناسایی کنند. در این زمینه آیات ۴۸ [۲۱] [۲۲] یا ۱۱۰ سوره نساء [۲۳] [۲۴] ،۵۳ سوره زمر [۲۵] [۲۶] [۲۷] ، ۳۰ سوره شوری [۲۸] ، ۴۲ [۲۹] و ۸۴ سوره اسراء [۳۰] [۳۱] [۳۲] [۳۳] ذکر شده است. به نقل حضرت امیر المؤمنین از رسول خدا (صلی الله علیه وآله)امید بخش‌ترین آیات، آیه ۱۱۴ سوره هود [۳۴] است: «واَقِمِ الصَّلوةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وزُلَفـًا مِنَ الَّیلِ اِنَّ الحَسَنـتِ یُذهِبنَ السَّیِّـاتِ». [۳۵] [۳۶] [۳۷] است: «ولَسَوفَ یُعطیکَ رَبُّکَ فَتَرضی» [۳۸] [۳۹] [۴۰]

امید عامل حرکت

امید'، عامل حرکت انسان به سوی کمال است. بر پایه روایات هرکس به چیزی امید داشته باشد، برای رسیدن به آن می‌کوشد. [۴۱] [۴۲] [۴۳] [۴۴] انجام اعمال مناسب و پرهیز از امور منافی نشانه امید است: «فَمَن کانَ یَرجوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلیَعمَل عَمَلاً صــلِحـًا ولا یُشرِک بِعِبادَةِ رَبِّهِ اَحَدا» [۴۵] ، بنابراین، تنها کسی که از گناهان پرهیز و به وظیفه خود عمل کرده و اسباب امید را فراهم کند، شایسته است به فضل الهی امید داشته باشد [۴۶] ، چنان‌که قرآن کریم ایمان ، هجرت و جهاد را عوامل امید به رحمت حق دانسته است: «اِنَّ الَّذینَ ءامَنوا والَّذینَ هاجَروا وجـهَدوا فی سَبیلِ اللّهِ اُولـئِکَ یَرجونَ رَحمَتَ اللّهِ» [۴۷] دلیل مطلب یاد شده آن است که هرگونه راحتی قلبی، امید نیست بلکه امر محبوبی که انسان توقع آن را دارد، اگر بیشتر اسباب آن فراهم بود راحتی قلبی ناشی از انتظار آن امید است و اگر اسباب آن فراهم نبود، غرور و حماقت است و اگر معلوم نبود که اسباب آن موجود است یا معدوم، تمنی و آرزوست. [۴۸] [۴۹] حرکت تکاملی انسان باید به خداوند، سرای آخرت، لقای خدا و رحمت الهی منتهی شود و انسان تا به امور یاد شده امید نداشته باشد حرکت تکاملی او تحقق نخواهد یافت، ازاین‌رو قرآن کریم امید به خدا: «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللّهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کانَ یَرجوا اللّهَ...» [۵۰] ، جهان آخرت  :«... و ارجُوا الیَومَ الأخِرَ...» [۵۱] ، لقاء اللّه: «من کان یرجو لقاء اللّه...» [۵۲] و رحمت حق: «... و یَرجوا رَحمَةَ رَبِّه» [۵۳] را مطرح کرده و در حد ضرورت و لزوم از آنها یاد کرده و نیز بیان داشته است که اگر کسی به لقای الهی امید داشته باشد قطعاً به آن خواهد رسید. [۵۴]

متعلَّق امید

امید درقرآن کریم به امور گوناگونی تعلق گرفته است:

امور دنیوی

۱. امور عادی و دنیوی : گاهی متعلَّق امید ، امری دنیوی است، چنان کهیعقوب (علیه السلام) امید داشت خداوند همه فرزندان وی را نزد او جمع آورد [۵۵] و موسی (علیه السلام) امید داشت آتشی بیاورد تا خانواده وی خود را گرم کنند [۵۶] [۵۷] و همسر فرعون امید داشت موسی (علیه السلام) برای وی و فرعون سودی داشته باشد. [۵۸]

امور معنوی

۲. امور معنوی و الهی: در آیات فراوانی امید به امور معنوی و الهی تعلق گرفته است؛ مانند: امید به آخرت [۵۹] ، عفو الهی [۶۰] ، رحمت حق [۶۱] [۶۲] ، رستگاری [۶۳] [۶۴] ، پوشاندن گناهان و وارد کردن به بهشت [۶۵] ، هدایت یافتگی [۶۶] [۶۷] ، تقوا [۶۸] ، شکر گزاری [۶۹] ، تعقّل [۷۰] تفکّر [۷۱] ، تذکّر [۷۲] ، یقین به لقای الهی [۷۳] ، تسلیم [۷۴] ، منع کافران از آسیب‌رساندن به مؤمنان [۷۵] ، پیروز کردن مؤمنان [۷۶] ، نابود ساختن دشمنان و جانشین کردن مؤمنان در زمین [۷۷] ، توبه الهی [۷۸] ، هدایت الهی [۷۹] ، برخورداری از نعمتهای خداوند [۸۰] و ایجاد دوستی بین مؤمنان و دشمنانشان. [۸۱] در برخی آیات نیز به راضی شدن رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) [۸۲] و رسیدن ایشان به مقام محمود که مقام شفاعت است [۸۳] اظهار امید شده است.

لقای خداوند

۳. لقای خداوند: در آیاتی، امید به لقای الهی تعلق گرفته است؛ مانند ۵ سوره عنکبوت [۸۴] و ۲۱ سوره احزاب . [۸۵]

امید مؤمن به لقاء الله

امید به لقای الهی: مؤمنان خاص امیدشان به لقای الهی است. [۸۶] [۸۷] شبیه این مضمون در آیه ۶ سوره ممتحنه [۸۸] نیز آمده است. نوع مفسران در این‌گونه موارد امید (به)خدا را با حذف مضاف به معنای امید به ثواب و نعمت خداوند گرفته یا با تأویل بردن کلمه «یرجوا» به معنای «یخاف» و «یَخْشی»، جمله «یرجوا اللّه» را «از خدا می‌ترسند» معنا می‌کنند. [۸۹] [۹۰] [۹۱]

منظور از امید به لقاء الله

لیکن تحقیق در این زمینه آن است که آیه از معنای ظاهر و حقیقی خود خارج نگشته و در تفسیر آن به اراده خلاف ظاهر یا تقدیر گرفتن احتیاجی نیست، بر این اساس امید به خداوند مفهوم لطیف خود را دارد، زیرا رجاء و امیدبه ثواب الهی مرتبه‌ای از امید برای انسانهایی است که خداوند را از روی حجاب می‌شناسند و به اوایمان دارند؛ امّا متعلق امید انسانهای اهل یقین ، خود خداوندسبحان است. [۹۲] به گفته‌ای دیگر: امید به خدا به معنای تعلق قلب به خداوند وایمان به اوست [۹۳] ، چنان‌کهرسول‌ خدا (صلی الله علیه وآله)و ائمه هدی (علیهم السلام) در دعا ها و مناجاتهایشان خداوند سبحان را تنها امید خود: «اللّهم أنت الْمُرْجی» «اللّهم أنت المَرْجُوّ» «أنت رجائی» و نهایت امید خویش در مسیر بازگشت، «إنّک... و غایة رجائی فی منقلبی و مثوای» دانسته‌اند. ازاین‌رو انسانهای کامل برخلاف دیگر انسانها که متعلق امید آنان ثواب، نعمت وبهشت بوده و از کیفر الهی بیمناک‌اند، متعلق امید و بیم آنها وصل و هجران خداوند سبحان است، چنان‌که دردعای کمیل آمده است: «فهبنی یا الهی و سیدی و مولای و ربّی صبرتُ علی عذابک فکیف أصبر علی فراقک». [۹۴] [۹۵]

آثار امید

گستره امید و آثار آن: همه انسانها به نوعی امیدوارند؛ امّا هرگز وسعت محدوده امید انسان مادّی که تنها به دنیا و نعمتهای زوال‌پذیر آن دل بسته است به اندازه محدوده امید انسان الهی نیست که افزون بر نعمتهایدنیا [۹۶] چشم روشنی او در نعمتهای ماندگار آخرت [۹۷] و بالاتر از آن لقای الهی [۹۸] است و اساساً این دو قابل قیاس نیستند: «وما اوتیتُم مِن شَیء فَمَتـعُ الحَیوةِ الدُّنیا وزینَتُها وما عِندَ اللّهِ خَیرٌ واَبقی اَفَلا تَعقِلون اَفَمَن وَعَدنـهُ وَعدًا حَسَنـًا فَهُوَ لـقیهِ کَمَن مَتَّعنـهُ مَتـعَ الحَیوةِ الدُّنیا ثُمَّ هُوَ یَومَ القِیـمَةِ مِنَ المُحضَرین». [۹۹]

فرق بین امید موحد و غیر موحد

از جمله تفاوتهای اساسی و بنیادین بین موحدان و غیر آنان تفاوت در کیفیت نگرش به فرجام انسانها و چگونگی سرانجام وضع زمین است؛ پیروان ادیان الهی براساس داده‌های کتب آسمانی، معتقد به ظهور و بروز منجی انسانها بوده [۱۰۰] و جهان را به سوی صلح و صفا در حرکت می‌بینند و به فرا رسیدن روزی امید دارند که متقیان و صالحان بر دنیا حکومت کنند: «و لَقَد کَتَبنا فِی الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّکرِ اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّــلِحون». [۱۰۱] انسانهای بهره‌مند از تعلیمات انبیا ومؤمن به غیب بر این باورند که زندگی همراه با سعادت، خوشبختی و مقرون با عدل و آزادی در انتظار بشر است؛ امّا انسان مادی مسلک که از تعلیمات پیامبران و غیب بهره‌ای ندارد ممکن است به آینده بشر بدبین بوده و حتی احتمال دهد که زندگی بشر قبل از رسیدن به کمال خاتمه یافته و عمر جهان به انجام برسد [۱۰۲]

امیدواری شیعه به ظهور منجی

ازاین‌روشیعه با الهام از تعالیم نورانی معصومین (علیهم السلام)به فرا رسیدن روزی امیدوار است که جهان با ظهور حضرت قائم(عج) از ظلم و بیداد رهایی یافته و از عدل و داد پرشود، زمین برکات خود را ظاهر کند و تهیدستی یافت نشود و این همان تحقق معنای سخن خداوند است که عاقبت از آن متقیان است [۱۰۳] ، چنان که باطل از بین رفتنی و حق پایدار و ثابت است. [۱۰۴] [۱۰۵] [۱۰۶] [۱۰۷]

کیفر ناامیدان به ظهور منجی

و کسانی که به ایام اللّه ـ که براساس روایتی از مصادیق آن، روز ظهور حضرت مهدی(عج) و رجعت ائمه (علیهم السلام)است [۱۰۸] [۱۰۹] [۱۱۰] ـ امید ندارند باید منتظر کیفر سخت الهی باشند: «قُل لِلَّذینَ ءامَنوا یَغفِروا لِلَّذینَ لا یَرجونَ اَیّامَ‌اللّهِ لِیَجزِیَ قَومـًا بِما کانوا یَکسِبون». [۱۱۱]

آثار دیگر امید

از آیات قرآن می‌توان آثار گوناگونی برای امید استفاده کرد؛ از جمله: صدور اعمال صالح [۱۱۲] [۱۱۳] ، صبر در برابر مشکلات [۱۱۴] [۱۱۵]

«اِن تَکونوا تَألَمونَ فَاِنَّهُم یَألَمونَ کَما تَألَمونَ وتَرجونَ مِنَ اللّهِ ما لا یَرجونَ...»

[۱۱۶] و برخورد نیکو با مستمندان [۱۱۷] [۱۱۸]

«واِمّا تُعرِضَنَّ عَنهُمُ ابتِغاءَ رَحمَة مِن رَبِّکَ تَرجوها فَقُل لَهُم قَولاً مَیسورا».

[۱۱۹]

همراهی بیم و امید

همراهی بیم و امید: برخی، از آیات [۱۲۰] لزوم همراهی خوف و رجا را استفاده کرده‌اند: «نَبِّئ عِبادی اَنّی اَنَا الغَفورُ الرَّحیم و اَنَّ عَذابی هُوَ العَذابُ الاَلیم» زیرا آیه اول بشارت به مغفرت و رحمت الهی و آیه دوم انذار به عذاب دردناک است. جالب‌تر از آیه یاد شده در این باره آیه ۳۰ سوره آل عمران [۱۲۱] است:«... ویُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفسَهُ واللّهُ رَءُوفٌ بِالعِباد». و لطیف‌تر از آیات پیشین آیه ۳۳ سوره ق [۱۲۲] است؛ آنجا که می‌فرماید:«... مَن خَشِیَ الرَّحمـنَ بِالغَیبِ» زیراخوف و خشیت ، به رحمان که بیانگر رحمت الهی است معلق شده تا دربردارنده خوف در متن امنیت باشد. [۱۲۳] در آیه‌ای نیز به خوف و رجای اولیای الهی، تصریح شده است: «... یَرجونَ رَحمَتَهُ و یَخافونَ عَذابَه». [۱۲۴]

علت همراهی بیم و امید

راز لزوم همراهی بیم و امید این است که تقویت یک جانبه روح امید در انسان آفاتی در پی دارد؛ بر پایه روایتی امید و بیم همواره باید توأم باشد، تا انسان با داشتن امید از خطر ورود در زمره کافران رهایی یافته و با دارا بودن بیم، خود را از مکر الهی در امان نبیند: «اِنَّهُ لا یایـَسُ مِن رَوحِ اللّهِ اِلاَّ القَومُ الکـفِرون» [۱۲۵] ، «اَفَاَمِنوا مَکرَ اللّهِ فَلا یَأمَنُ مَکرَ اللّهِ اِلاَّ القَومُ الخـسِرون». [۱۲۶] [۱۲۷] امیر مؤمنان ، امام علی (علیه السلام) بیم و امید را به دو بالی تشبیه می‌کند که انسان (بنده) با آن به سوی رضوان الهی پر می‌کشد و دو چشمی که به وسیله آن وعده‌ها و وعیدهای خدا را می‌بیند. [۱۲۸]

لزوم یکسان بودن بیم و امید

از مسائلی که در باره همراهی بیم و امید مطرح شده لزوم، برابری یا ترجیح یکی از آن دو است؛ امام باقر (علیه السلام)فرمودند: بنده مؤمنی نیست مگر اینکه در قلب او دو نور وجود دارد: نور بیم و نور امید ، که هر یک اگر وزن شود از دیگری فزون‌تر و سنگین‌تر نخواهد بود. [۱۲۹] ابن‌ عربی می‌گوید: سزاوار است در هنگام احتضار امید انسان بر بیم او غلبه کند؛ ولی قبل از آن باید خوف و رجای انسان یکسان باشد. [۱۳۰]

ناامیدی از زذائل اخلاقی

ناامیدی: یأس و ناامیدی از رحمت خدا از گناهان کبیره است و خداوند از آن نهی کرده است [۱۳۱]

«... لا تَقنَطوا مِن رَحمَةِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعـًا»

[۱۳۲] و تنها گمراهان [۱۳۳] [۱۳۴] «قالَ و مَن یَقنَطُ مِن رَحمَةِ رَبِّهِ اِلاَّالضّالّون» [۱۳۵] و کافران [۱۳۶] [۱۳۷] [۱۳۸] از رحمت حق ناامیدند. در ادعیه و روایات اهل بیت (علیهم السلام)برخی از گناهان موجب ناامیدی شخص دانسته شده است. [۱۳۹] [۱۴۰] انسان باید در هر شرایطی به رحمت خدا امیدوار باشد، زیرا گاهی در اوج ناامیدی رحمت حق شامل حال بندگانش می‌شود [۱۴۱] [۱۴۲]

«و هُوَ الَّذی یُنَزِّلُ الغَیثَ مِن بَعدِ ما قَنَطوا و یَنشُرُ رَحمَتَهُ...».

[۱۴۳] [۱۴۴] [۱۴۵] [۱۴۶]

نتایج ناامیدی

کفر به آیات خدا و لقای الهی را عامل ناامیدی از رحمت حق دانسته است [۱۴۷] [۱۴۸]

«والَّذینَ کَفَروا بِـایـتِ اللّهِ ولِقائِهِ اُولـئِکَ یَئِسوا مِن رَحمَتی...».

و در آیاتی دیگر تأکید شده است که نباید هنگام وقوع سختیها و مشکلات از رحمت حق ناامید شد. [۱۴۹] [۱۵۰]

امید در فقه

امید در فقه دارای احکامی می‌باشد که به آنها اشاره می‌شود.

انواع امید

امید بر دو گونه است:

داعی بر عمل

شرط صحّت عبادت ، نیّت به معنای قصد انجام عمل به عنوان امتثال و تقرّب به خداوند است.

غرض صحیح و غیر صحیح در نیت

اگر غرض از امتثال، تحصیل ثواب و رفع عقاب باشد- به این معنا که داعی بر امتثال، امید به ثواب الهی و رهایی از عقاب باشد- نیّت صحیح است، ولی اگر به قصد معاوضه و داد و ستد باشد، صحّت آن مورد اشکال قرار گرفته است. [۱۵۱]

انجام عمل غیر حرام به قصد امید ثواب

عمل غیر حرامی را که وجوب ، استحباب ، اباحه یا کراهت آن معلوم نیست، می‌توان به امید ثواب انجام داد. [۱۵۲]

شرط حکم

در برخی موارد، امید شرط حکم قرار می‌گیرد.

شرط جواز تیمم

کسی که وظیفه‌اشتیمّم است، در این که در وسعت وقت می‌تواند تیمّم کند و نماز بخواند یا آن که باید تا آخر وقت صبر کند و یا وجوب صبر منوط به امید به زوال عذر تا پایان وقت است و در صورت علم به عدم زوال، مبادرت به تیمّم جایز است، اختلاف می‌باشد. [۱۵۳]

شرط در فروش امولا مفلّس

بر بستان‌کارانمستحب است هنگام فروش مال مفلّس، برای افزایش قیمت کالا حضور داشته باشند. برخی در صورت امید به افزایش قیمت به واسطۀ حضور طلب‌کاران ، حضور آنان را واجب دانسته‌اند. [۱۵۴]

وجود مانع برای انجام حج

به قول مشهور، اگر انجام حج با مانعی برخورد کند و امیدی به برطرف شدن آن نباشد، در صورت استقرار حج (وجوب آن در سال‌های قبل) بر وی واجب است‌ برای حج نایب بگیرد و اگر با امید به زوال عذر نایب بگیرد، کفایت نمی‌کند و بعد از زوال عذر باید، خود، حج بگزارد. [۱۵۵]

جستجوی آب برای وضو و غسل

بر کسی که برای وضو یا غسل جهت خواندن نماز ، آب در اختیار ندارد، واجب است جستجو کند. وجوب جستجو مشروط به امید دستیابی به آب است و در فرض ناامیدی، جستجو واجب نیست. [۱۵۶]

منبع

دانشنامه موضوعی قرآن

فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۱، ص۷۰۳-۷۰۴.

پانویس

  1. مفردات، ص۳۴۶.
  2. الفروق‌اللغویه، ص۲۴۸، «رجا».
  3. التحقیق، ج۴، ص۷۰، «رجو».
  4. مجمع‌البحرین، ج۲، ص۱۵۵، «رجو».
  5. نثر طوبی، ج۱، ص۲۹۷.
  6. کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۸۴۴، «رجاء».
  7. المحجة البیضاء، ج۷، ص۲۴۹.
  8. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵.
  9. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۹.
  10. مائده/سوره۵، آیه۵۲.
  11. طه/سوره۲۰، آیه۴۴.
  12. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۳.
  13. حجر/سوره۱۵، آیه۵۵.
  14. روم/سوره۳۰، آیه۴۹.
  15. مقاییس اللغه، ج۶، ص۱۵۳.
  16. مفردات، ص۵۵۲، «یأس».
  17. لسان‌العرب، ج۱۱، ص۳۱۹.
  18. التحقیق، ج۹، ص۳۲۵، «قنط».
  19. التحقیق، ج۱، ص۳۳۰، «بلس».
  20. مفردات، ص۱۴۳، «بلس».
  21. نساء/سوره۴، آیه۴۸.
  22. مجمع البیان، ج۳، ص۱۰۱.
  23. نساء/سوره۴، آیه۱۱۰.
  24. تفسیر قرطبی، ج۵، ص۱۰۶.
  25. زمر/سوره۳۹، آیه۵۳.
  26. التبیان، ج۹، ص۳۷.
  27. تفسیر فرات کوفی، ص۵۷۰.
  28. شوری/سوره۴۲، آیه۳۰.
  29. اسراء/سوره۱۷، آیه۴۲.
  30. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۴.
  31. مجمع‌البیان، ج۶، ص۲۸۷.
  32. الصافی، ج۴، ص۴۷۶.
  33. البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۴۴۷.
  34. هود/سوره۱۱، آیه۱۱۴.
  35. تفسیر ابوحمزه ثمالی، ص۲۰۳.
  36. مجمع‌البیان، ج۵، ص۳۰۸-۳۰۷.
  37. ضحی/سوره۹۳، آیه۵.
  38. مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۶۵.
  39. التفسیرالکبیر، ج۳۱، ص۲۱۳.
  40. الدرالمنثور، ج۸، ص۵۴۳.
  41. نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰.
  42. الکافی، ج۲، ص۶۸.
  43. تحف‌العقول، ص۲۱۳.
  44. تحف‌العقول، ص۳۶۲.
  45. کهف/سوره۱۸، آیه۱۱۰.
  46. احیاء علوم الدین، ج۴، ص۲۳۱۸.
  47. بقره/سوره۲، آیه۲۱۸.
  48. المحجة البیضاء، ج۷، ص۲۴۹.
  49. جامع السعادات، ج۱، ص۲۸۱.
  50. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۱.
  51. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۶.
  52. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵.
  53. زمر/سوره۳۹، آیه۹.
  54. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵.
  55. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۳.
  56. نمل/سوره۲۷، آیه۷.
  57. قصص/سوره۲۸، آیه۲۹.
  58. قصص/سوره۲۸، آیه۹.
  59. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۹.
  60. نساء/سوره،۴ آیه۹۹.
  61. اسراء/سوره۱۷، آیه۸.
  62. نور/سوره۲۴، آیه۵۶.
  63. قصص/سوره۲۸، آیه۶۷.
  64. آل‌عمران/سوره،۳ آیه۲۰۰.
  65. تحریم/سوره۶۶، آیه۸.
  66. توبه/سوره۹، آیه۱۸.
  67. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.
  68. بقره/سوره۲، آیه۲۱.
  69. بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.
  70. یوسف/سوره۱۲، آیه۲.
  71. بقره/سوره۲، آیه۲۶۶.
  72. انعام/سوره۶، آیه۱۵۲.
  73. رعد/سوره۱۳، آیه۲.
  74. نحل/سوره۱۶، آیه۸۱.
  75. نساء/سوره۴، آیه۸۴.
  76. مائده/سوره۵، آیه۵۲.
  77. اعراف/سوره۷، آیه۱۲۹.
  78. توبه/سوره۹، آیه۱۰۲.
  79. کهف/سوره۱۸، آیه۲۴.
  80. کهف/سوره۱۸، آیه۴۰.
  81. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۷.
  82. طه/سوره۲۰، آیه۱۳۰.
  83. اسراء/سوره،۱۷ آیه۷۹.
  84. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵.
  85. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۱.
  86. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵.
  87. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۱.
  88. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۶.
  89. جامع‌البیان، مج۱۱، ج۲۱، ص۱۷۳.
  90. کشف‌الاسرار، ج۸، ص۲۸.
  91. مجمع البیان، ج۸، ص۵۴۸.
  92. تفسیر صدرالمتألهین، ج۳، ص۲۰۴.
  93. المیزان، ج۱۶، ص۲۸۹.
  94. اقبال‌الاعمال، ج۳، ص۳۳۵.
  95. بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۹۶.
  96. اعراف/سوره۷، آیه۳۲.
  97. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۱.
  98. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۵.
  99. قصص/سوره۲۸، آیه۶۱-۶۰.
  100. تاریخ الغیبة الکبری، ص۲۵۳.
  101. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۵.
  102. مجموعه آثار، ج۳، ص۳۶۱-۳۵۸، «امدادهای غیبی در زندگی بشر».
  103. بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۹-۳۳۸.
  104. رعد/سوره۱۳، آیه۱۷.
  105. اسراء/سوره۱۷، آیه۸۱.
  106. انفال/سوره۸، آیه۸.
  107. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۸.
  108. الخصال، ص۱۰۸.
  109. نورالثقلین، ج۲، ص۵۲۶.
  110. اطیب‌البیان، ج۱۲، ص۱۱۴.
  111. جاثیه/سوره۴۵، آیه۱۴.
  112. مجمع‌البیان، ج۶، ص۷۷۰.
  113. کهف/سوره۱۸، آیه۱۱۰.
  114. المیزان، ج۵، ص۶۳.
  115. تفسیرنمونه، ج۴، ص۱۰۹.
  116. نساء/سوره۴، آیه۱۰۴.
  117. مجمع‌البیان، ج۶، ص۶۳۴.
  118. المیزان، ج۱۳، ص۸۳-۸۲.
  119. اسراء/سوره۱۷، آیه۲۸.
  120. حجر/سوره۱۵، آیه۵۰-۴۹.
  121. آل‌عمران/سوره۳، آیه۳۰.
  122. ق/سوره۵۰، آیه۳۳.
  123. تفسیر صدرالمتالهین، ج۳، ص۲۰۶-۲۰۵.
  124. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۷.
  125. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۷.
  126. اعراف/سوره۷، آیه۹۹.
  127. نهج‌البلاغه، حکمت ۳۷۷.
  128. بحارالانوار، ج۶۷، ص۳۹۰.
  129. الکافی، ج۲، ص۶۷.
  130. الفتوحات المکیه، ج۱۳، ص۶۱۹.
  131. المیزان، ج۱۱، ص۲۳۴.
  132. زمر/سوره۳۹، آیه۵۳.
  133. مجمع‌البيان، ج۶، ص۵۲۳.
  134. المیزان، ج۱۲، ص۱۸۱.
  135. حجر/سوره۱۵، آیه۵۶.
  136. مجمع البیان، ج۵، ص۳۹۵.
  137. المیزان، ج۱۱، ص۲۳۵-۲۳۴.
  138. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۷.
  139. اقبال الاعمال، ج۱، ص۱۱۵.
  140. مکاتیب الرسول، ج۳، ص۵۷۴.
  141. المیزان، ج۱۶، ص۲۰۲.
  142. تفسیرنمونه،ج۱۶، ص۴۷۰۴۶۹.
  143. شوری/سوره۴۲، آیه۲۸.
  144. روم/سوره۳۰، آیه۴۹.
  145. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۱۰.
  146. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۳.
  147. مجمع‌البیان، ج۸، ص۴۳۸.
  148. المیزان، ج۱۶، ص۱۱۹.
  149. تفسیر قمی، ج۲، ص۲۶۷.
  150. تفسیرنمونه، ج۲۰، ص۳۲۰.
  151. العروة الوثقی، ج۱، ص۶۱۴.
  152. العروة الوثقی، ج۱، ص۱۱.
  153. جواهر الکلام، ج۵، ص۱۵۷-۱۶۴.
  154. جواهر الکلام، ج۲۵، ص۳۲۹.
  155. العروة الوثقی، ج۲، ص۴۶۲.
  156. جواهر الکلام، ج۵، ص۷۶.