انفاق در ادیان توحیدی

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

دکتر افسانه پایمرد [۱]

اصلی

مقدمه

آدمی‌ از بدو تولد تا پایان زندگی‌ خویش ، به‌حکم فطرت الهی به فضیلت‌های اخلاقی‌ گرایش دارد. به‌بیان‌دیگر معنویت سالاری و اخلاق محوری در تار و پود فطرت انسان‌ها‌ از سوی خداوند نهادینه شده است. در این میان سلسله‌ سفیران الهی نیز در طول تاریخ بشریت، همراه با فراخوانی امت‌ها بر پرستش خدای واحد، همواره با اتکا به ارزش‌های اخلاقی‌ مشترک، انسان‌ها را به رشد و رویش رهنمون می‌ساختند. اگر چه بدون تردید در دین مبین اسلام آموزه‌های اخلاقی‌ و وحیانی به‌طور تمام و کمال مطرح گردیده است ؛ اما هر صاحب اندیشه‌ای، اهداف و وجوه مشترک ادیان توحیدی را در پرتو تعالیم اخلاقی‌ آنان به‌روشنی می‌بیند و در میان فضیلت‌های اخلاقی‌ مشترک ، تشویق به امر انفاق و برانگیختن حس نوعدوستی‌ در بین انسان‌ها به‌منظور برقراری عدالت اجتماعی که از اهداف اصلی ارسال رسل و انزال کتب بوده است، در عصر امروز از اهمیت بیشتری برخوردار است.

در این مقاله‌، با تکیه بر قرآن کریم به‌عنوان اصلی‌ترین منبع الهی و حجت سخن ما در باب انفاق و با اشاره به انفاق در تورات و انجیل، با هدف تطبیق آموزه‌های اخلاقی‌ ادیان ابراهیمی و ترغیب هرچه تمام‌تر به دستگیری از قشر ضعیف، تلاش می‌شود از این راهکار الهی در رفع معضل طبقات اجتماعی و احیای عدالت اجتماعی سخن گفته شود.

تبیین موضوع

یکی‌ از مشکلات بزرگ اجتماعی که در همه اعصار جوامع دچار آن بوده‌اند، مشکل فاصله طبقاتی است. در عصر امروز نیز به‌رغم تمام پیشرفت‌های صنعتی‌ و مادی و به‌رغم تلاش آحاد افراد جامعه جهت ارتقاء سطح مادی و معاش خویش، باید گفت این معضل به‌مراتب بیشتر از گذشته به چشم می‌خورد. شکاف و اختلافات طبقاتی که معلول بی‌عدالتی اجتماعی و اقتصادی است، همواره مورد توجه پیامبران و مصلحان بشری بوده است و با اندیشه برقراری عدالت اجتماعی، آن را مبنای قوانین ، برنامه‌ها و اصلاحات اجتماعی خود قرار داده‌اند.

در قرآن کریم نیز عدالت اجتماعی، به‌عنوان یکی‌ از اهداف بعثت انبیا معرفی‌ شده تا آن جا که می‌خوانیم:

"لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و أنزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط..."(حدید/۲۵) "

به تحقیق پیامبران خویش را با دلایل روشن خود فرستادیم و با ایشان کتاب و میزان را نازل کردیم، برای این‌که به اجرای عدالت قیام کند...."

تلاش برای برقراری عدالت اجتماعی در طول تاریخ بشریت از سوی فلاسفه و حکما نیز مطرح شده تا آنجا که افلاطون تلاش کرد بر اساس ایده‌های خود حکومت آسمانی بر روی زمین یا مدینه فاضله را بنیان نهد و یکی از شاخصه‌های مهم جامعه او احیای عدالت بود. افلاطون هماهنگی و توافق میان اعضای جامعه را گاهی‌ زیبایی‌ می‌نامید و زمانی‌ نیکی‌ ولی‌ همیشه این زیبایی‌ و نیکی‌ را عدالت می‌نامید و انسان‌ها را به آن فرا می‌خواند.

در این راستا اندیشمندان و مکتب‌های اقتصادی جهان همواره به فکر چاره و حل این مشکل بوده‌اند. لغو مالکیت فردی از سوی کمونیسم و اخذ مالیات‌های سنگین از سرمایه‌داران بزرگ، از جمله تدابیری است که از سوی مکاتب مادی سعی‌ در از بین بردن بی‌عدالتی‌های اجتماعی و اقتصادی در طبقه غنی‌ و ضعیف دارد. اما به‌جرئت می‌توان گفت این چاره‌جویی‌ها نتوانسته است گام مؤثری در تعدیل و توزیع ثروت در جوامع باشد زیرا حل این مشکل با روح مادیگری که بر جهان حکومت می‌کند ممکن نیست. و این در حالی‌ است که قرآن کریم به‌عنوان اصلی‌ترین و کامل‌ترین کتاب راهنما برای بشریت در هزار و چهار صد سال پیش با تدابیری حکیمانه برای کاهش یا مهار فاصله طبقاتی راهکارهایی اساسی‌ و بنیادین تحت عنوان انفاق معرفی‌ می‌فرماید. خداوند پاره‌ای از انفاقات از قبیل خمس، زکات، کفارات مالی‌ و اقسام فدیه را واجب نمود و پاره‌ای از صدقات و اموری از قبیل وقف ، سکنی دادن مادام‌العمر به افراد، وصیت‌، بخشش‌ و غیر آن را مستحب نمود تا ضمن ترمیم فاصله طبقاتی، انسان‌ها را به حفظ همدلی و همبستگی‌ اجتماعی فراخواند.

علاوه بر راهکار‌های فوق تشویق و ترغیب به فرهنگ قرض‌الحسنه و تحریم رباخواری نمونه‌هایی‌ از خط‌مشی کلی‌ نظام اقتصاد اسلامی است که در برابر تفاوت‌های مادی بین دو قشر برخوردار و محروم ، خط کنترل و جهت‌دهی‌ به سمت تعادل و توازن ثروت در جامعه است. در میان برنامه‌ها و راهکار‌های مذکور به نظر می‌رسد، انفاق نقش جامع‌تری دارد و گویی راهکار‌های دیگر را نیز شامل می‌شود تا آنجا که این واژه بیش از هفتاد بار در قرآن کریم تکرار شده است. اهمیت انفاق به‌اندازه‌ای است که خداوند در سرآغاز کتاب هدایت در سوره بقره از اوصاف معرف تقوی تنها پنج صفت را ذکر می‌کند که آنها عبارت‌اند از: ایمان به غیب، اقامه نماز، انفاق از آنچه خدای سبحان روزی کرده، ایمان به آنچه بر انبیاء خود نازل فرموده و تحصیل یقین به آخرت و دارندگان این صفت را بر طریق هدایت الهی و از رستگاران می‌داند.(بقره/۵-۲)

از نظر مفهوم لغوی باید گفت؛ واژه انفاق در لغت به معنی‌ خرج کردن و هزینه کردن است و این عنوان شامل نفقه‌هایی مانند نفقه همسر و فرزندان و حتی مالی‌ که انسان در مصارف شخصی خود هزینه می‌کند نیز می‌شود اما در اصطلاح اخلاقی انفاق به معنای بخشش مال در راهخدا است که در این صورت از مصادیق احسان و نیکوکاری است و خداوند در اولین آیات خود، از این فضیلت اخلاقی که از مهم‌ترین و اصلی‌ترین صفات بندگی است یاد می‌کند.

مطابق نظر مفسران، خداوند در آیه مزبور بخشش و انفاق را آن‌چنان تعمیم می‌دهد که تمام مواهب مادی و معنوی را در بر می‌گیرد و انسان‌های پرهیزگار کسانی‌ هستند که نه‌تنها از اموال خود بلکه از علم و عقل و دانش، نیرو‌های جسمانی‌، مقام و موقعیتِ اجتماعی خود و به بیان ساده‌تر از تمام سرمایه‌های مادی و معنوی خویش به آنان که نیاز دارند می‌بخشند. آفریدگار در خلق قوانین و نوامیس خود، یکی‌ از قوانین هستی‌ را بارش قرار داد. قانون بارش به این معناست که انسان‌ها با الهام از طبیعت ببخشند، پول، دانش، کتاب، سخن خوب، فکر ناب، مهر و محبت و خلاصه هر آنچه که در توان دارند. آری بی‌مضایقه بخشیدن، قانون طبیعت است. خورشید نیز سالها است که بی‌مضایقه بر عالم می‌تابد .

بنابراین انفاق یک قانون عمومی است. در جهان آفرینش با اندکی‌ تأمل در سازمان بدن هر موجود زنده مشاهده می‌کنیم قلب انسان تنها برای خود کار نمی‌کند بلکه از آنچه عمل می‌کند و یا به‌عبارت‌دیگر محصول عمل او به تمام سلول‌ها می‌رسد. مغز، ریه و سایر دستگاه‌های بدن انسان همه از نتیجه فعالیت و تلاش خود، سایر اعضا را بهره‌مند می‌کنند و هر عضوی از اعضا بدن در حقیقت در کنار سایر اعضا، یک پیکر سالم واحد را تشکیل می‌دهند و چه زیبا گفت استاد سخن ، سعدی شیرازی که:

بنی‌آدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار

بی‌شک جامعه انسانی‌ نیز به منزله‌ تن‌ واحد و دارای عضوهای مختلف است. اعضای آن‌ هرچند اسامی و اشکال مختلف دارند اما در مجموع یک تن‌ را تشکیل می‌دهند و در غرض و هدف زیستن متحد هستند. پس اگر فردی از جامعه که عضوی از یک مجموعه است دچار فقر و تنگدستی شد به حکم فطرت انسانی‌ و آموزه‌های قرآنی که در اموال توانگران حقی‌ است برای سائلین و محرومان(الذاریات/۱۹)؛ وظیفه انسانی و الهی او ایجاب می‌کند تا به دستگیری او بشتابد و بدیهی است مقصود از این تکلیف انسانی‌ و دینی، ایجاد الزامی است تا اعضاء جامعه در تأمین معاش یکدیگر تلاش کنند و توانا دست ناتوان را بگیرد. مطابق آنچه گفتیم ارتباط انسان‌ها با یکدیگر در حقیقت نتیجه ارتباط و پیوند با خداست. انسانی‌ که به خدا پیوسته به‌حکم جمله "ممّا رزقناهم ینفقون" همه روزی‌ها و مواهب را از طرف خداوند می‌داند نه از ناحیه خودش و چنین انسان وارسته‌ای به‌روشنی می‌داند که چند روزی امانت‌دار مواهبی است که از سوی پروردگار به او عطا شده است. بنابراین نه تنها از انفاق و بخشش ناراحت نمی‌شود بلکه خرسند نیز می‌گردد چرا که یقین دارد مطابق وعده الهی در کتاب آسمانی نتایج و برکات مادی و معنوی حاصل از عمل خویش را به‌زودی دریافت می‌کند. این طرز تفکر و نگرش علاوه بر اینکه نفس انسان را تزکیه نموده جهان "تنازع بقاء" را به "دنیای تعاون" مبدل می‌سازد. همچنین خداوند در سوره بقره در آیات ۲۷۴-۲۶۱ ضمن ترسیمی بسیار زیبا از عمل انفاق، به ذکر آداب، شرایط و فضیلت این عمل اخلاقی‌ می‌‌پردازد. در ابتدا عمل کسانی‌ که در راه خدا انفاق می‌کنند به دانه پر برکتی که در زمین مستعدی افشانده شده تشبیه می‌فرماید: "مثل الذین ینفقون اموالهم في سبیل الله کمثل حبة انبتت سبع سنابل في کل سنبلة مائة حبة والله یضاعف لمن یشاء والله واسع علیم" (بقره/۲۶۱) "حکایت آنان که اموال خویش را در راه خدا انفاق می‌کنند ، حکایت دانه‌ای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه آن صد دانه باشد و خدا برای هر که بخواهد دو برابر هم می‌کند، و خداوند وسعت بخش و داناست."

از منظر قرآن کریم وقتی‌ انفاق در راه خدا و با انگیزه تحصیل رضای او باشد، رشد و نمو آن از لوازم تخلف‌ ناپذیر آن خواهد بود، زیرا محال است انفاق در راه خدا با ضرر‌هایی‌ توأم باشد.

مشابه این تمثیل در انجیل مرقس نیز آمده است: "گوش کنید روزی کشاورزی رفت تا در مزرعه‌اش تخم بکارد، هنگامی که تخم می‌پاشید، مقداری از تخم‌ها در جاده‌ها افتاد و پرنده‌ها آمده آنها را از آن زمین خشک برداشتند و خوردند. مقداری نیز روی خاکی افتاد که زیرش سنگ بود به همین خاطر زود سبز شد ولی‌ طولی نکشید زیر حرارت آفتاب سوختند و از بین رفتند چون ریشه محکمی نداشتند. بعضی‌ از تخم‌ها نیز در میان خار‌ها ریختند، خار‌ها دور آنها را گرفتند و نگذاشتند ثمری بدهند اما مقداری از تخم‌ها در زمین خوب و حاصلخیز افتاد و سی‌ برابر زیادتر و بعضی‌ تا شصت و حتی صد برابر ثمر دادند، اگر گوش دارید، گوش کنید." (مرقس /۴/۹-۳) بعد از این موعظه از سوی عیسی(ع) پیروان حضرت از او پرسیدند منظور از این داستان چه بود ؟ حضرت پاسخ دادند: " خداوند به شما با این مثال اجازه فرمود تا اسرار ملکوتش را درک نمایید.... زمین خوب و حاصلخیز دل انسان‌هایی‌ است که پیام خدا را با جان و دل‌ می‌پذیرند و در مقابل سی‌ برابر، شصت و حتی صد برابر ثمر می‌دهد."(مرقس/۴/۲۰-۱۰)

آری در مسیحیت کمک به نیازمندان و رسیدگی به وضعیت آنها دقیقاً برگرفته از تعالیم مسیح (ع)است. در بسیاری از فراز‌ها و نکات مورد بحث در انجیل، فقرا و معلولین و نیازمندان را که محرومیت‌های شدید دارند، در تماس با حضرت عیسی (ع) می‌‌نگریم و این مهم که حضرت همواره انسان‌ها را به رسیدگی اوضاع معیشتی آنان فراخوانده است. پولس و دیگر نویسندگان عهد جدید نیز نشان می‌دهند که چگونه مراقبت از نیازمندان، به‌عنوان یک بخش پذیرفته‌شده از آیین مسیحیت تبدیل شد. پولس می‌نویسد: "‌ای برادران ،از انجام کار نیک خسته نشویم زیرا به‌زودی پاداش خود را درو خواهیم کرد به شرطی که دست از کار نکشیم."(غلاطیان/۶/ ۹)

از دیدگاه آیین یهود نیز فقرا طبقه‌ای مستحق توجه هستند. در سفر تثنیه تحت عنوان قانون عشریه می‌خوانیم : " از تمامی محصولاتتان هر ساله باید یک‌دهم را کنار بگذارید ... منظور از این کار این است که بیاموزید همیشه خداوند را در زندگی‌ خود احترام کنید." (سفر تثنیه /۱۴/ ۲۴-۲۲) در فراز دیگر می‌خوانیم: "در آخر هر سه سال باید عشریه تمام محصولات خویش را در شهر خود جمع کنید تا آن را به لاوی‌ها که در میان شما ملکی ندارند و همچنین غریبان، بیوه‌زنان و یتیمان شهرتان بدهید تا بخورند و سیر شوند. آنگاه خداوند شمارا درکار‌هایتان برکت خواهد داد."(سفرتثنیه/۱۴/۲۹-۲۸)

در زندگی‌نامه آلبرت انیشتین می‌خوانیم: پدر و مادر انیشتین یهودی بودند، آنها مذهبی‌ نبودند هر چند بعضی‌ رسم‌های قدیمی‌ یهودی را حفظ کرده بودند مثلاً اینکه هر هفته یک آدم فقیری را دعوت می‌کردند تا یک وعده غذا با او بخورند.

کامل‌ترین کتاب راهنما و راهگشای بشریت قران کریم، پس از ذکر تمثیلی که از آن‌ یاد شد، در خصوص آداب و شرایط انفاق می‌فرماید: " الذین ینفقون امولهم في سبیل الله ثم لایتبعون ماانفقوا منْا ولا اذی لهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون " (بقره/۲۶۲) "کسانی‌ که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند سپس به دنبال انفاقی که کرده‌اند، منت نمی‌گذارند و آزاری نمی‌رسانند ، پاداش آنها در نزد پروردگارشان محفوظ است و نه ترسی دارند و نه غمگین می‌شوند." و در آیات تکمیلی بعدی می‌فرماید:" قول معروف و مغفرة خیر من صدقة یتبعها اذی والله غني حلیم " (بقره/۲۶۳) " گفتار پسندیده و عفو و گذشت از بخششی که آزاری به دنبال آن باشد بهتر است و خداوند بی‌نیاز و بردبار است."

بی‌تردید در جهان‌بینی اسلامی، هر عملی‌ برای رسیدن به حد آرمانی خود شرایط و اصول خاص خود را دارد. از دیدگاه قرآن کریم، هدف از انفاق تنها ترمیم شکاف طبقاتی و رفع نیاز تهیدستان نیست بلکه تعالی و تکامل شخص انفاق کننده نیز منظور نظر شارع است. از این رو قرآن کریم به‌منظور حفظ کرامت و شخصیت مستمندان و تکامل فرد انفاق کننده ، انسان‌ها را از بخشش با منت و آزار نهی می‌فرماید. زیرا که اثر آن را خنثی می‌کند و اجر عظیمش را از بین می‌برد. خداوند در ادامه انسان‌ها را از انگیزه‌های ناپاک برای بخشش بر حذر می‌دارد و می‌فرماید کسی‌ که در انفاق مرتکب ریا می‌شود، ثوابی بر عملش مترتب نمی‌شود، هر چند ظاهر عملش هیچ نقص و قصوری ندارد و آنگاه انفاق با منت را تشبیه به دارنده بوستانی می‌کند که آتش آن را می‌سوزاند. قرآن کریم ضمن تأکید بر بخشش از اموال مرغوب شرط دیگر قبولی انفاق را پاکی و حلال بودن مال می‌داند که این امر با مراجعه به فطرت و عقل هر شخصی نیز به‌روشنی قابل استنتاج است. در آخرین آیات با موضوع انفاق در سوره بقره، خداوند انفاق نکردن به دلیل ترس از فقر و تهیدستی را وسوسه و وعده شیطانی می‌داند و بار دیگر یادآور می‌شود کسانی که اموالشان را برای دستیابی به خشنودی پروردگار در نهان و آشکار انفاق می‌کنند، نه ترسی آنان را فرو می‌گیرد و نه اندوهگین می‌شوند و پاداش کردار خود را نزد آفریدگار خواهند داشت.(بقره/۲۷۴-۲۶۴)

نتیجه

مطابق آنچه گفته شد یکی‌ از پیام‌های اخلاقی‌ ادیان توحیدی و از آداب نیکوی مشترک آنها، انفاق و رسیدگی به وضع محرومان و مستمندان است که در طول تاریخ بشریت ، پیامبران تأکید فراوانی به آن داشته و پیوسته انسان‌ها را به این مبانی ارزشی دعوت کرده‌اند. همچنین می‌توان گفت این اصول اخلاقی پایدار به صور گوناگون، در شریعت‌های مختلف و در ادوار تاریخی متجلی شده‌اند و به‌عنوان یک فضیلت در همه زمان‌ها و در همه مکان‌ها و با هر فاعلی ستوده و ارزشمند است. امید است نتیجه این نوع نگرش چیزی نباشد جز تجلی‌ و به بار نشستن مشترکات اخلاقی‌ ادیان ابراهیمی در سراسر جهان.

منابع

۱- قرآن کریم .

۲- کتاب مقدس. (انجیل و تورات)

۳- تفسیر المیزان ، طباطبائی ، محمد حسین ،ترجمه محمدباقر موسوی همدانی ،قم ، دفتر انتشارت اسلامی ،۱۳۷۴ .

۴- تفسیر نمونه، مکارم شیرازی ، ناصر ، تهران ،چاپ نهم ، دارالکتب الاسلامیه ، ۱۳۸۷ .

۵-اخلاق در قران،مصباح یزدی،محمدتقی، تحقیق و نگارش محمدحسین اسکندری ،چاپ ۳۶، قم ، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ، ۱۳۸۳.

۶-انیشتین ،جعفریان ، حبیبه ، تهران ،انتشارات سروش صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران ، چاپ دوم ، ۱۳۸۳.

۷- ماجراهای جاودان در فلسفه ، هنری توماس ، ترجمه احمد شهسا ، تهران ،انتشارات ققنوس ،چاپ دوازدهم ، ۱۳۹۴ .

۸- همه‌چیز با خدا ممکن است، حورایی ، مجتبی، تهران ، انتشارات دکمله گران ، چاپ بیست و هفتم ، ۱۳۸۹ .

پانوبس

  1. محقق و مدرس دانشگاه