انواع افتراء
افتراء یکی از رذائل اخلاقی هست که در قرآن کریم و روایات اهل بیت مورد توبیخ قرار گرفته هست و در قرآن انواع افتراء مورد بحث قرار گرفته هست؛ که در ذیل به بعضی از آنها پرداخته میشود.
محتویات
افتراء به ملائکه
مشرکان افزون بر افترای به خداوند، گاهی از روی جهالت، به ملائکه نیز افترا زده و آنان را موجوداتی مؤنث معرفی میکردند: «اِنَّ الَّذینَ لا یؤمِنونَ بِالأخِرَةِ لَیسَمّونَ المَلـئِکةَ تَسمِیةَ الاُنثی وما لَهُم بِهِ مِن عِلم». [۱] [۲] [۳] و گاهی آنان را دختران خدا میشمردند: «فاستَفتِهِم اَلِرَبِّک البَناتُ ولَهُمُ البَنون». [۴]
افتراء یهود به جبرئیل
یهود نیز به برخی از فرشتگان الهی افترا میزدند؛ آنان جبرئیل را متهم میکردند که دستورات سخت و دشواری را از جانب خود بر مردم فرود میآورد [۵] [۶] [۷] ، ازاینرو او را دشمن خود میشمردند.
جواب خدا به افتراء یهودیان
خداوند ضمن ردّ این نسبت ناروا آنان را به شدت مذمت کرد: «مَن کانَ عَدُوًّا لِجِبریلَ فَاِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلبِک بِاِذنِ اللّه ... مَن کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ ومَلـئِکتِهِ و رُسُلِهِ و جِبریلَ و میکـئِلَ فَاِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِلکـفِرین». [۸]
افتراء به مریم مقدس
نسبت عمل منافی عفت
تولد عیسی بدون داشتن پدر موجب گشت بنیاسرائیل مادرش مریم را به عمل ناشایست متهم کنند، ازاینرو وقتی مریم با فرزند خویش بهنزد آنان بازگشت او را مذمت کرده، به وی گفتند: چگونه چنین عملی از تو سر زد، در حالی که پدر تو آدم بدی نبود و مادرت نیز آلودگی نداشت: «فَاَتَت بِهِ قَومَها تَحمِلُهُ قالوا یـمَریمُ لَقَد جِئتِ شیــًا فَریـّا یـاُختَ هـرونَ ما کانَ اَبوک امرَأ سَوء و ما کانَت اُمُّک بَغیـّا». [۹]
تبرئه مریم از خویشتن
مریم برای تبرئه خود از این اتهام به فرزند خردسالش اشاره کرده و به آنان فهماند که با وی سخن بگویند. [۱۰] همچنین قرآن در آیه ۱۵۶ سوره نساء [۱۱] به این اتهام اشاره کرده و آن را بهتانی عظیم دانسته است: «وبِکفرِهِم وقَولِهِم عَلی مَریمَ بُهتـنـًا عَظیما».
افتراء به حضرت عیسی
طبق نقل برخی، بنیاسرائیل افزون بر اینکه مریم را به عمل منافی با عفت متهم میکردند به عیسی(علیه السلام)نیز افترا زده و آن حضرت را بدکار و فرزند بدکاره خطاب میکردند. [۱۲]
افتراء به پیروان انبیاء
پیروان انبیای الهی نیز همانند پیامبران پیوسته در معرض نسبتهای ناروای دشمنان بودند؛مشرکان گاه به آنان نسبت رذالت، ظاهر بینی، و دروغگویی میدادند. [۱۳] «و ما نَرک اتَّبَعَک اِلاَّ الَّذینَ هُم اَراذِلُنا بادِی الرَّأی وما نَری لَکم عَلَینا مِن فَضل بَل نَظُنُّکم کـذِبین». [۱۴] و زمانی آنان را از اشرار میشمردند: «و قالوا ما لَنا لا نَری رِجالاً کنّا نَعُدُّهُم مِنَ الاَشرار». [۱۵] گاهی پیروان پیامبر اسلام را نیز به حسادت داشتن نسبت به خود متهم میکردند. [۱۶] یا به صدقهدهندگان نسبت ریا یا بخل میدادند. [۱۷] [۱۸] [۱۹] یا میگفتند: دین مسلمانان آنان را فریفته است: «اِذ یقولُ المُنـفِقونَ والَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ غَرَّ هـؤُلاءِ دینُهُم» [۲۰]
افتراء به همسران پیامبر
عقب افتادن یکی از همسران پیامبر ازلشکر اسلام و پیوستن او به همراه یکی از مردان مسلمان به قافله مسلمانان باعث گردید گروهی از مسلمانان وی را بهکار ناشایست متهم کنند که خداوند طی آیاتی آن دسته از مسلمانان را که مرتکب چنین اتهامی شدند به شدت مذمت کرد: «اِنَّ الَّذینَ جاءو بِالاِفک عُصبَةٌ مِنکم لا تَحسَبوهُ شَرًّا لَکم بَل هُوَ خَیرٌ لَکم لِکلِّ امرِی مِنهُم مَا اکتَسَبَ مِنَ الاِثمِ والَّذی تَوَلّی کبرَهُ مِنهُم لَهُ عَذابٌ عَظیم ...» [۲۱]
همسر مورد اتهام پیامبر
بیشتر مفسران شأن نزول آیات فوق را عایشه دانستهاند که مورد اتهام گروهی از منافقان به سرکردگی عبداللّه بن ابی سلول قرار گرفت. [۲۲] [۲۳] ولی برخی تفاسیر مصداق آیات مذکور را ماریه قبطیه میدانند که از جانب عایشه مورد افترا قرار گرفت. [۲۴] [۲۵]
افتراء به همسر
قرآن کریم در آیاتی از افترای زوجین نسبت به یکدیگر سخن به میان آورده است.
از شرایط بیعت زنان
در آیه ۱۲ سوره ممتحنه [۲۶] یکی از شرایط بیعت زنان با پیامبر اسلام را عدم افترای آنان به شوهرانشان ذکر میکند: «یـاَیهَا النَّبی اِذا جاءَک المُؤمِنـتُ یبایعنَک عَلی اَن ... ولا یأتینَ بِبُهتـن یفتَرینَهُ بَینَ اَیدیهِنَّ واَرجُلِهِنَّ». مراد از افترا در این آیه نسبت دادن فرزندان دیگران به شوهر است [۲۷] ؛چنانکه در جاهلیت برخی زنان فرزندان نامشروع را به شوهران خویش نسبت میدادند. [۲۸]
افتراء به زنان برای تصاحب مهریه
از دیگر سنتهای غلط جاهلی این بود که برخی از مردان هنگام ازدواج مجدد، همسران سابق خود را به عمل ناشایست زنا متهم میکردند تا مهر آنان را تصاحب کنند. [۲۹] [۳۰] قرآن این عمل را گناهی آشکار دانست و مردان را از آن نهی کرد: «و اِن اَرَدتُمُ استِبدَالَ زَوج مَکانَ زَوج وءَاتَیتُم اِحدهُنَّ قِنطارًا فَلا تَأخُذوا مِنهُ شیــًا اَتَأخُذونَهُ بُهتـنـًا واِثمـًا مُبینا». [۳۱]
احکام شهادت اتهام به همسر
قرآن در آیات ۹-۶ سوره نور [۳۲] از متهم کردن زوجه به زنا از سوی شوهرانی که به جز خود شاهدی بر صدق ادعایشان ندارند یاد کرده و برای چنین اتهامی احکام و دستورات ویژهای تشریع کرده است.
نحوه شهادت مرد
از جمله مرد باید ۴ مرتبه به نام خدا شهادت دهد که در این ادعا راست میگوید: «والَّذینَ یرمونَ اَزوجَهُم ولَم یکن لَهُم شُهَداءُ اِلاّ اَنفُسُهُم فَشَهـدَةُ اَحَدِهِم اَربَعُ شَهـدت بِاللّهِ اِنَّهُ لَمِنَ الصّـدِقین»؛ [۳۳] و در مرتبه پنجم بگوید: لعنت خدا بر او باد اگر دروغ بگوید: «والخـمِسَةُ اَنَّ لَعنَتَ اللّهِ عَلَیهِ اِن کانَ مِنَ الکـذِبین». [۳۴]
نحوه شهادت زن
و زن اگر این اتهام را نپذیرفت میتواند برای رفع آن ۴ بار با نام خدا شهادت دهد که مرد دروغ میگوید: «ویدرَؤُا عَنهَا العَذابَ اَن تَشهَدَ اَربَعَ شَهـدت بِاللّهِ اِنَّهُ لَمِنَ الکـذِبین»؛ [۳۵] و در مرتبه پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد در این نسبت راست بگوید: « والخـمِسَةَ اَنَّ غَضَبَ اللّهِ عَلَیها اِن کانَ مِنَ الصّـدِقین». [۳۶] در پی اجرای این دستورات بر هر یک از زن و مرد احکامی مترتب خواهد شد.
افتراء به زنان عفیف
هیچکس حق ندارد زنان عفیف را به عمل ناشایست متهم کند و کسی که چنین اتهامی نسبت به آنان روا دارد باید ۴ شاهد برای اثبات ادعای خود اقامه کند. در غیر این صورت کیفر افترا زنندگان ۸۰ تازیانه است، افزون بر اینکه آنان فاسق شده و شهادت شان نیز پذیرفته نخواهد شد، جز آنکه از عمل خود توبه کنند: «والَّذینَ یرمونَ المُحصَنـتِ ثُمَّ لَم یأتوا بِاَربَعَةِ شُهَداءَ فَاجلِدوهُم ثَمـنینَ جَلدَةً ولا تَقبَلوا لَهُم شَهـدَةً اَبَدًا واُولـئِک هُمُ الفـسِقون اِلاَّ الَّذینَ تابوا مِن بَعدِ ذلِک واَصلَحوا فَاِنَّ اللّهَ غَفورٌ رَحیم». [۳۷]
لعن نتیجه افتراء به زنان عفیف
همچنین قرآن در آیه ۲۳ همین سوره افرادی را که زنان پاکدامن و بیخبر از هرگونه آلودگی را به عمل منافی با عفت متهم کنند، مورد لعن قرار داده و به آنان وعده عذاب عظیم اخروی داده است: «اِنَّ الَّذینَ یرمونَ المُحصَنـتِ الغـفِلـتِ المُؤمِنـتِ لُعِنوا فِی الدُّنیا والأخِرَةِ ولَهُم عَذابٌ عَظیم».
افتراء به بیگناه
قرآن کریم افترا زدن به مؤمنان بیگناه را عملی قبیح و گناهی آشکار دانسته است:«والَّذینَ یؤذونَ المُؤمِنینَ والمُؤمِنـتِ بِغَیرِ مَا اکتَسَبوا فَقَدِ احتَمَلوا بُهتـنـًا واِثمـًا مُبینـا». [۳۸] از لحن آیه استفاده میشود که گروهی در مدینه برای افراد با ایمان شایعه پراکنی کرده و نسبتهای ناروا به آنان میدادند. [۳۹]
قبیح بودن افتراء به کافر
همچنین قرآن افترا زدن به بیگناهان ـ چه مسلمان و چه کافر ـ را عملی ناپسند و گناهی آشکار شمرده است: «و مَن یکسِب خَطِیـَةً اَو اِثمـًا ثُمَّ یرمِ بِهِ بَرِیــًا فَقَدِ احتَمَلَ بُهتـنـًا واِثمـًا مُبینـا». [۴۰]
شأن نزول آیه
در شأن نزول آیه آمده است که مسلمانی مرتکب سرقت شد و مال مسروقه را در خانه فردی یهودی به امانت گذاشت. پس از کشف ماجرا افراد قبیله آن مسلمان برای نجات وی، یهودی را به سرقت متهم کردند که آیه فوق نازل شد و این امر را بهتان و گناه شمرد. [۴۱] [۴۲]
افتراء به بیگناه قبیحترین اعمال
در روایات نیز افترا به بیگناهان از زشتترین اعمال دانسته شده است. در روایتی امام صادق(علیه السلام)جرم افترا به بیگناه را سنگینتر از کوههای عظیم دانسته است. [۴۳] [۴۴] [۴۵] در روایتی دیگر پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: هرکس به مرد یا زن مؤمنی بهتان زندخداوند او را بر تلّی از آتش وارد کند تا از عهده اتهام خود برآید. [۴۶] [۴۷]
منبع
پانویس
- ↑ نجم/سوره۵۳، آیه۲۸-۲۷.
- ↑ صافّات/سوره۳۷، آیه۱۵۰.
- ↑ زخرف/سوره۴۳، آیه۱۹.
- ↑ صافّات/سوره۳۷، آیه۱۴۹.
- ↑ جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۶۰۶.
- ↑ جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۶۰۸.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۳۱.
- ↑ بقره/سوره۲، آیه۹۸-۹۷.
- ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۲۸-۲۷.
- ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۲۹.
- ↑ نساء/سوره۴، آیه۱۵۶.
- ↑ مجمعالبیان، ج۳، ص۲۰۸.
- ↑ جامع البیان، مج۷، ج۱۲، ص۳۶-۳۷.
- ↑ هود/سوره۱۱، آیه۲۷.
- ↑ ص/سوره۳۸، آیه۶۲.
- ↑ فتح/سوره۴۸، آیه۱۵.
- ↑ مجمعالبیان، ج۵، ص۸۴.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج۲، ص۱۹۸.
- ↑ توبه/سوره۹، آیه۷۹.
- ↑ انفال/سوره۸، آیه۴۹.
- ↑ نور/سوره۲۴، آیه۲۰-۱۱.
- ↑ جامعالبیان، مج۱۰، ج۱۸، ص۱۱۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج۷، ص۲۰۴-۲۰۶.
- ↑ تفسیر القمی، ج۲، ص۹۹.
- ↑ البرهان، ج۴، ص۵۲-۵۳.
- ↑ ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج۹، ص۴۵۶.
- ↑ مجمعالبیان، ج۹، ص۴۱۴.
- ↑ الصافی، ج۱، ص۴۳۴.
- ↑ تفسیرنمونه، ج۳، ص۳۲۱-۳۲۲.
- ↑ نساء/سوره۴، آیه۲۰.
- ↑ نور/سوره۲۴، آیه۹-۶.
- ↑ نور/سوره۲۴، آیه۶.
- ↑ نور/سوره۲۴، آیه۷.
- ↑ نور/سوره۲۴، آیه۸.
- ↑ نور/سوره۲۴، آیه۹.
- ↑ نور/سوره۲۴، آیه۵-۴.
- ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۵۸.
- ↑ تفسیرنمونه، ج۱۷، ص۴۲۴.
- ↑ نساء/سوره۴، آیه۱۱۲.
- ↑ جامعالبیان، مج۴، ج۵، ص۳۷۲.
- ↑ روضالجنان، ج۶، ص۱۰۱.
- ↑ الخصال، ص۳۴۸.
- ↑ مستدرکالوسائل، ج۹، ص۱۲۸.
- ↑ سفینةالبحار، ج۱، ص۲۸۰.
- ↑ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۸۸.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۹۴.