توریه

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو


گفتن کلامی و اراده کردن خلاف معنای ظاهر آن را توریه گویند. از این عنوان در ابواب مختلفی نظیر تجارت، طلاق و یمین به مناسبت سخن رفته است.

تعریف توریه

توریه عبارت است از آن‌که انسان در مقام پنهان کردن واقع از شنونده یا مخاطب، کلامی بگوید که مراد وی از آن، معنایی غیر از مفهوم ظاهری آن کلام باشد و این، گاه در لفظ مفرد است- مانند آنکه از لفظ مشترک (اعم از لفظی و معنوی) فرد دور از ذهن را اراده کند؛ به عنوان مثال، مقصود گوینده از «ما» در جملۀ «ما لفلان عندی ودیعة» «ما» ی موصوله باشد نه نافیه یا مراد از «لباس» در «ما له عندی لباس» شب یا زن باشد- و گاه در جمله (اسناد) مانند آنکه بگوید: فلانی نزد من امانتی نگذاشته است و مرادش پنجاه سال پیش باشد یا بگوید: فلان کار را نکردم و منظورش در غیر مکان یا زمانی که آن را انجام داده است باشد.

معنای توریه در لغت و اصطلاح

توریه، در لغت به معنای پنهان کردن، پوشانیدن و افشا نکردن راز است. [۱] [۲] [۳] در اصطلاح متون دینی و فقها توریه آن است که متکلم از سخن خود معنایی را جز آن‌چه مخاطب می‌فهمد (یعنی معنایی خلاف ظاهر) اراده کند. [۴] [۵] [۶] [۷]

معنای توریه در علوم قرآنی

به تعبیر منابع ادبی و علوم قرآنی، توریه که از محسِّنات معنویِ سخن به شمار می‌رود، آن است که گوینده، لفظی را که دو معنای نزدیک و دور (قریب و بعید) دارد، به کار بَرَد و به اتکای قرینه‌ای پنهان، معنای دور را اراده کند، حال آن‌که مخاطب به معنای نزدیک التفات بیابد. در این منابع، توریه با واژه‌هایی چون ایهام و تخییل و مغالطه و توجیه هم معرفی و اقسامی برای آن بیان شده است. [۸] [۹] [۱۰] [۱۱] [۱۲] نجفی اصفهانی [۱۳] توریه مورد بحث را «توریه عرفی» نامیده و آن را متمایز از «توریه بدیعی» دانسته است.

واژه‌های توریه در متون حدیثی و فقهی

در متون حدیثی و فقهی، به ویژه فقه اهل سنّت، کاربرد واژه مِعراض یا مَعاریض به جای توریه (برگرفته از حدیث منسوب به پیامبر اکرم: «اِنّ فی المَعاریضِ لَمَنْدوحةً عن الکِذب» [۱۴] [۱۵] ) هم رایج است و گاه تعابیری دیگر مانند «تأویل» [۱۶] [۱۷] [۱۸] و «تعریض» [۱۹] [۲۰] به کار رفته است (در باره معنای اصلی واژه «تعریض» و تفاوت آن با توریه به این منابع رجوع کنید [۲۱] [۲۲] [۲۳] ).

شرط مصداق یافتن توریه

در صورتی که ظهور سخن در مراد متکلم عرفاً معلوم باشد ولی مخاطب، به علت قصور در فهم، متوجه مقصود نشود، توریه مصداق نمی‌یابد. [۲۴] [۲۵] [۲۶] برخی مؤلفان، قصدِ در افکندن مخاطب را در معنای غیرمراد، جزء مفهوم توریه ذکر کرده‌اند. [۲۷] [۲۸]

توریه در اِسناد

به نظر شهید ثانی [۲۹] توریه علاوه بر لفظ مفرد می‌تواند اِسناد را نیز در بر گیرد.

توریه در افعال

شماری از فقها بر آن‌اند که توریه، علاوه بر اقوال، در افعال هم صورت می‌گیرد. [۳۰] [۳۱] [۳۲]

کاربرد توریه در قرآن

هر چند واژه توریه در قرآن کریم نیامده، در تفاسیر و منابع حدیثی، آیات متعددی از مصادیق توریه شمرده شده است.

بیماری حضرت ابراهیم

از جمله آیات ۸۸ و ۸۹ سوره صافات [۳۳] (فَنَظَرَ نَظْرَةً فی النجومِ، فَقال اِنّی سَقیمٌ: سپس نگاهی به ستارگان افکند و گفت من بیمارم) که گفته حضرت ابراهیم علیه‌السلام است به بت پرستان، پیش از شکستن بت‌ . بیشتر مفسران شیعه [۳۴] [۳۵] [۳۶] [۳۷] و اهل سنّت (از جمله رجوع کنید به این منابع [۳۸] [۳۹] [۴۰] [۴۱] [۴۲] ) آن را بر توریه حمل کرده و مراد وی را بیمار شدن در آینده یا بیماریِ منجر به مرگ یا مردن دانسته‌اند (برای معانی دیگر به این منابع رجوع کنید [۴۳] [۴۴] ). به تصریح مجلسی، [۴۵] در بسیاری از احادیث برای جواز توریه به این آیات استناد شده است. به نظر طباطبائی [۴۶] دلیلی برایبیمار نبودن حضرت ابراهیم علیه‌السلام وجود ندارد و اصولاً سخن گفتن به روش توریه، چون موجب سلب اعتماد از گفتار پیامبران می‌شود، برای آنان روا نیست. [۴۷] [۴۸]

کلام حضرت ابراهیم

آیه دیگر، آیه ۶۳ انبیاء [۴۹] (بَلْ فَعَلَهُ کَبیرُهُمْ هذا) است. به نظر مفسران، مرادِ حضرت ابراهیم از این گفته آن بوده که اگر این بت‌ها سخن می‌گویند شکستن بت‌ها کار بت بزرگ بوده است. به بیان دیگر، حضرت ابراهیم سخن خود را بر شرطی محال تعلیق کرده تا بطلان مدعای بت پرستان را برای آنان به اثبات برساند. [۵۰] [۵۱] [۵۲] [۵۳] احادیثی را نیز مؤید این نظر دانسته‌اند [۵۴] [۵۵] (برای دیگر تفاسیر آیه مبنی بر توریه به این منابع رجوع کنید. [۵۶] [۵۷] [۵۸] هم‌چنین مفسران بدین استناد که گفته‌های حضرت ابراهیم علیه‌السلام در آیات پیشین از باب توریه بوده، این تفسیرِ مجاهد را از آیه ۸۲ سوره شعراء، [۵۹] که مراد از واژه «خطیئة» سخنان کذب آن حضرت در آیات مذکور است، مردود شمرده‌اند، هم‌چنان‌که مراد از کذب را در حدیثی که آن را به حضرت ابراهیم نسبت داده [۶۰] توریه دانسته‌اند. [۶۱] [۶۲] [۶۳] به علاوه، اصولاً نسبت دادن کذب حقیقی به انبیابا عصمت آنان ناسازگار است. [۶۴] [۶۵]

سرقت در قصه یوسف

مفسران، آیه هفتاد سوره یوسف [۶۶] را نیز، که در آن به برادران یوسف علیه‌السلام نسبت سرقت داده شده، از مصادیق توریه دانسته و گفته‌اند که مراد از آن به سرقت بردن حضرت یوسف از پدرش یا استفهام است. این تفسیر در احادیث هم آمده است [۶۷] [۶۸] [۶۹] [۷۰] [۷۱] [۷۲] (برای معانی دیگر به این منابع رجوع کنید [۷۳] [۷۴] ).

آیات دیگر

مفسران، آیات دیگری را نیز از مصادیق توریه یا اشاره کننده به توریه شمرده‌اند، از جمله آیه ۷۳ سوره کهف، [۷۵] [۷۶] [۷۷] [۷۸] ۸۸ یوسف، [۷۹] [۸۰] ۱۰۶ نحل، [۸۱] [۸۲] [۸۳] و ۱۲۵ نحل [۸۴] [۸۵] (برای آیات دیگر به این منابع رجوع کنید [۸۶] [۸۷] ). در احادیث، توریه از جهات گوناگون مورد توجه قرار گرفته است.

توریه کردن بزرگان

به موجب احادیث، گاه مصالح مهمی وجود داشته که به اقتضای آن‌ها پیامبران و امامان علیهم‌السلام در باره پاره‌ای از امور به گونه مجازی و با توریه سخن می‌گفتند. [۸۸] [۸۹] [۹۰]

مؤمن آل فرعون

علاوه بر پیامبران، کاربرد توریه از سوی برخی صالحان نیز گزارش شده، از جمله در باره حِزقیل، مؤمن آل فرعون، که با توریه کردن در برابر پرسش فرعون، خود را نجات داد. [۹۱] [۹۲]

پیامبر اکرم (ص)

مواردی چند از کاربرد یا تجویز توریه، در سیره پیامبر اکرم صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم نقل شده است، از جمله گفته‌اند که آن حضرت هنگامی که آهنگ سفر یا جهاد داشت، با توریه قصد خود را پنهان می‌کرد تا دشمنان از آن آگاه نشوند، [۹۳] [۹۴] [۹۵] یا آن حضرت سوگند سُوَیْد بن حنظله را مبنی بر آن‌که وائل بن حجر برادر اوست، با حمل کردن سخن او بر توریه تأیید فرمود [۹۶] (برای نمونه‌های دیگر توریه در سیره آن حضرت به این منابع رجوع کنید [۹۷] [۹۸] ).

صحابیان و تابعین

از صحابیان و تابعین نیز موارد متعددی از توریه گزارش شده است. [۹۹] [۱۰۰] [۱۰۱]

امامان (ع)

در سیره امامان شیعه علیهم‌السلام و پیروان آن‌ها نیز توریه کردن به عنوان یکی از راه‌های تقیه در موارد اضطرار، مقبول بوده است (برای نمونه به این منابع رجوع کنید [۱۰۲] [۱۰۳] [۱۰۴] ). احمد بن علی طبرسی [۱۰۵]

با ذکر نمونه‌هایی از توریه امامان، حدیثی نقل کرده که بر طبق آن امام صادق علیه‌السلام توریه یکی از یاران خود را در برابر فردی از مخالفان که در حضور ایشان بود، تأیید فرمود. [۱۰۶] در سخنان امامان، تقیه وتوریه مایه رحمت الهی بر شیعیان و موجب حفظ و سلامت مؤمنان از شر کافران و بدکاران خوانده شده است. [۱۰۷] [۱۰۸] [۱۰۹] [۱۱۰] [۱۱۱] [۱۱۲] با توجه به کثرت وقوع توریه در سخنان امامان، آنان خود بر ضرورتِ درایت و تأمل در احادیث، به منظور بازشناسی موارد تقیه و توریه از دیگر موارد، تأکید کرده‌اند. [۱۱۳]

حکم توریه در منابع فقهی

تفاوت ماهوی توریه با کذب

در منابع فقهی، توریه به عنوان یکی از راه‌های نجات از دروغ‌گویی و سوگند دروغ، در ابواب گوناگون مطرح شده است. این نکته مبتنی بر این نظر است که توریه با کذب تفاوت ماهوی دارد و موضوعاً از آن خارج است.

حکم کلی توریه

در جواز توریه به طور مطلق یا تنها در صورت ضرورت، اختلاف است و نیز در فرض وجود مصلحت لازم در دروغ گفتن آیا در صورت امکان توریه، توریه واجب، و دروغ گفتن حرام می‌شود یا دروغ گفتن با وجود مصلحت در آن حتی با امکان توریه جایز می‌باشد؟ مسئله محلّ اختلاف است. [۱۱۴] [۱۱۵] [۱۱۶]

نظر مشهور در فقه

نظر مشهور در فقه اسلامی نیز همین است که توریه اصولاً مصداق دروغ نیست، زیرا سخنی را می‌توان کذب دانست که مقصود متکلم از آن با واقعیت منطبق نباشد و توریه چنین نیست. [۱۱۷] [۱۱۸] [۱۱۹] هر چند بسیاری از فقها به این نکته تصریح نکرده‌اند، از این امر که فقهای شیعه وجوب توریه را تدبیری برای خروج از کذب در موارد اضطرار دانسته‌اند [۱۲۰] و فقهای اهل سنّت هم با استناد به حدیث نبوی «اِنّ فی المَعاریضِ...» توریه را گشایشی (مندوحه) برای پرهیز از کذب به شمار آورده‌اند (برای نمونه به این منبع رجوع کنید [۱۲۱] )، می‌توان دریافت که اکثر قاطع فقها همین نظر را دارند.

مخالفان جواز توریه

با این‌همه، برخی فقها با این استدلال که معیار صدق و کذبِ سخن، انطباق معنای ظاهر آن با واقعیت است نه انطباق معنای مراد با واقعیت، یا استدلال‌های دیگر، توریه را نوعی کذب شمرده‌اند. [۱۲۲] [۱۲۳] [۱۲۴]

میرزاحسینقلی، القضاءالاسلامی للشیخ مرتضی الانصاری، ج۲، ص۱۴، چاپ حسن سلمان، (بیروت) ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰. </ref> [۱۲۵] شماری دیگر در فرضی که کاربرد لفظ در معنای مراد، از باب مجاز و نیازمند قرائن یا قیودی باشد که در سخن وجود ندارد، آن را مصداق دروغ‌گویی می‌دانند (برای نمونه به این منبع رجوع کنید [۱۲۶] ). نجفی [۱۲۷] در پاره‌ای موارد توریه را عرفاً مصداق کذب می‌شمارد. برخی بر آن‌اند که مفسده کذب، یعنی در جهل افکندن شنونده، در توریه هم وجود دارد. [۱۲۸] [۱۲۹] برخی منابع اهل سنّت کذب را تلویحاً بر دو قسم دانسته و دروغ‌گویی را در برابر توریه کذب محض، حقیقی یا خالص خوانده‌اند. [۱۳۰] [۱۳۱] [۱۳۲] [۱۳۳] اطلاق کذب بر توریه در این منابع برگرفته از متن حدیثی است که واژه کذب در آن بر مفهوم توریه حمل شده است؛ ازین‌رو، برخی مؤلفان، اطلاق مزبور را مجازی و ناشی از شباهت میان توریه (معاریض) و کذب شمرده و به رغم وجود این شباهت، حکم فقهی آن دو را یکسان ندانسته‌اند [۱۳۴] [۱۳۵] (نیز برای اطلاق مشابه در منابع امامی به این منابع رجوع کنید. [۱۳۶] [۱۳۷]

حکم توریه ابتدایی

هر چند حکم فقهی توریه ابتدایی (یعنی توریه‌ای که بدواً و بدون ضرورت، صورت گیرد) کمتر در منابع فقهی مطرح شده، برخی فقها، به ویژه آنان که توریه را موضوعاً خارج از کذب می‌دانند، به جواز آن (با حصول شرایطی) تصریح و به احادیث هم استناد کرده‌اند. [۱۳۸] [۱۳۹] [۱۴۰] [۱۴۱] [۱۴۲] برخی فقهای اهل سنّت چنین توریه‌ای را با استناد به احادیث یا بدین استدلال که مصداق تدلیس به شمار می‌رود، جایز ندانسته‌اند. [۱۴۳] [۱۴۴] [۱۴۵]

توریه در هنگام ضرورت

هم‌چنین فقیهانی که توریه یا برخی موارد آن را نوعی کذب به شمار آورده‌اند، آن را (مانند کذب) تنها به هنگام ضرورت جایز می‌دانند. [۱۴۶] [۱۴۷] [۱۴۸]

در منابع فقهی، تصریح به جواز توریه (یا وجوب آن) عمدتاً در ابوابی آمده است که به مباحثی چون دروغ ناشی از اضطرار (از جمله سوگند دروغ) و اکراه بر انجام دادن معاملات پرداخته‌اند. درصورتی که شخصِ مضطر برای دفع آزار و ستم دیگران از جان یا مال خود یا وابستگانش ناگزیر به سوگند دروغ خوردن باشد، فقها به استناد آیات و احادیث و ادله عام دیگر، توریه را برای او جایز دانسته‌اند؛ [۱۴۹] [۱۵۰] [۱۵۱] مثلاً گفته‌اند اگر شخصی ودیعه‌ای در دست دارد و دیگری بخواهد آن مال را از او به ستم بستاند، ودیعه گیرنده می‌تواند با انکار ودیعه و سوگند توریه‌ ، خود را از شر وی برهاند [۱۵۲] [۱۵۳] [۱۵۴] [۱۵۵] [۱۵۶] [۱۵۷] یا اگر مدیون به سبب ناتوانی شدید مالی (اِعسار) از عهده بازپرداخت وام (دَیْن) بر نیاید و از طرفی اقرار به وام موجب رسیدن زیان به او و خانواده‌اش گردد، می‌تواند با سوگند توریه‌ اصل وام را انکار کند [۱۵۸]

جعفر بن حسن محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۳، ص۳۲، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸. </ref> [۱۵۹]

(نیز برای این فروع و موارد دیگر به این منابع رجوع کنید [۱۶۰] [۱۶۱] [۱۶۲] [۱۶۳] [۱۶۴] ).

حکم توریه در فرض اضطرار به کذب

موضوع مهم فقهی در فرض اضطرار به کذب آن است که آیا اگر شخصی بتواند با توریه کردن از کذب رهایی یابد، این کار بر او واجب است یا نه؟

فقهای شیعه

شیخ انصاری [۱۶۵] قول به وجوب را نظر مشهور فقهای شیعه دانسته است [۱۶۶] [۱۶۷] (نیز برای موارد تصریح به وجوب به این منابع رجوع کنید [۱۶۸] [۱۶۹] [۱۷۰] [۱۷۱] [۱۷۲] ). یکی از دلایل این نظر، آن است که در فرض امکان توریه، اضطرار به کذب که شرط جواز آن است وجود ندارد و از این‌رو کذب جایز نیست (برای این دلیل و ادله دیگر و نقد آن‌ها به این منابع رجوع کنید [۱۷۳] [۱۷۴] ). با این‌همه، به نظر برخی فقها احادیثی که دروغ را در این موارد تجویز کرده، آن را منوط به ناتوان بودن از توریه نکرده‌اند [۱۷۵] [۱۷۶] [۱۷۷] و چه بسا التزام به این امر موجب عسر و حرج شود. البته این فقها توریه کردن را بهتر و با احتیاط سازگارتر دانسته‌اند (برای تفصیل و نقد به این منبع رجوع کنید [۱۷۸] ).

فقهای اهل سنت

فقهای اهل سنّت در باره وجوب توریه در موارد اضطرار بر کذب، اختلاف نظر دارند. [۱۷۹] [۱۸۰] معدودی از فقهای اهل سنّت اصولاً کذب را در هیچ موردی جایز ندانسته و موارد کذب مُجاز (از جمله کذب در جنگ) را بر توریه حمل کرده‌اند. [۱۸۱] [۱۸۲] [۱۸۳]

حکم توریه در اکراه بر عقود

به نظر شیخ انصاری [۱۸۴] فقهای شیعه در فرض اکراه بر عقود و ایقاعات، مانند اکراه بر اجرای صیغه طلاق بر خلاف موارد اضطرار بر کذب قائل به وجوب توریه نشده‌اند. [۱۸۵] [۱۸۶] [۱۸۷] [۱۸۸] [۱۸۹] [۱۹۰] نظر مشهور اهل سنّت نیز عدم وجوب توریه در صورت اکراه است. [۱۹۱] [۱۹۲] شیخ انصاری [۱۹۳] [۱۹۴] وجود تفاوت مذکور را چنین توجیه می‌کند که در اکراه در معامله خود معامله واقعی مورد اکراه است که در ادله مربوط به آن، ناتوانی از توریه شرط نشده، ولی در اضطرار بر کذب با فرض امکان توریه اضطرار تحقق نمی‌یابد (برای توضیح و نقد به این منابع رجوع کنید [۱۹۵] [۱۹۶] ).

شروط جواز یا وجوب توریه

ضایع نشدن حق دیگران

شرط مهم جواز (یا وجوب) توریه، که فقها به ویژه در باره توریه در سوگند خوردن ذکر کرده‌اند، آن است که توریه موجب ضایع کردن حق دیگران و ستم بر آنان نشود، حتی فقهایی که جواز توریه را منوط به تحقق ضرورت یا مصلحت نکرده‌اند، به لزوم این شرط قائل‌اند [۱۹۷] [۱۹۸] [۱۹۹] (برای ادله به این منبع رجوع کنید [۲۰۰] ). بر این اساس، توریه هر یک از دو طرف دعوا که حق با او نباشد، جایز نیست [۲۰۱] و به علاوه، چنین توریه‌ای برای توریه کننده سودی در بر نخواهد داشت، زیرا به استناد احادیث، هرگاه سوگند خورنده ظالم باشد، سوگند بر پایه نیت طرف دیگر دعوا صورت می‌گیرد، ولی اگر وی ذی‌حق باشد، سوگند او بر مبنای قصد خودش واقع می‌شود. [۲۰۲] [۲۰۳] [۲۰۴] [۲۰۵] در صورتی که توریه موجب تضییع حق دیگری نشود و حق توریه کننده هم مورد ستم نباشد، برخی فقها توریه را جایز دانسته‌اند [۲۰۶] [۲۰۷] [۲۰۸] (برای مباحث تفصیلی احکام وضعی توریه در سوگند به این منبع رجوع کنید [۲۰۹] ).

تحقق اضطرار

شرط دیگری که برخی برای وجوب و حتی جواز توریه قائل‌اند، تحقق اضطرار (به معنای عام آن) است؛ یعنی، عاملی که نیاز به سخن گفتن یا سوگند خوردن یا بر زبان آوردن صیغه عقد را ایجاب کند، محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۳، ص۱۴۹، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. </ref> [۲۱۰] برخی، صرفاً وجود نیاز و مصلحت را لازم دانسته‌اند [۲۱۱] [۲۱۲] [۲۱۳] [۲۱۴] و برخی دیگر، وجود اغراض کم اهمیت، مانند تأدیب و مزاح، را کافی شمرده‌اند. [۲۱۵] [۲۱۶] البته توریه معمولاً در منابع فقهی در حالاتی مطرح می‌شود که ضرورتی، دروغ گفتن را اجتناب ناپذیر کرده باشد و در موارد وجوب توریه، تحقق این شرط، مفروض است.

مفسده نداشتن

برخی فقها این نکته را یادآور شده‌اند که نباید بر توریه کردن مفسده‌ای مترتب شود و توریه مشمول عنوان حرامی باشد وگرنه توریه حرام خواهد بود، [۲۱۷] [۲۱۸] از جمله مصادیق این امر، حرمت توریه در مواردی است که بیان کردن و اظهار واقعیت واجب به شمار می‌رود، مانند لزوم بیان کردن واقع در بیع مرابحه. [۲۱۹] [۲۲۰]

توانایی بر توریه کردن

هم‌چنین فقها شرط وجوب توریه را در موارد اضطرار یا اکراه بر کذب، تواناییِ مضطر یا مکرَه نسبت به توریه کردن دانسته‌اند و در غیر این صورت توریه را واجب نمی‌دانند. [۲۲۱] [۲۲۲] شیخ انصاری [۲۲۳] بر این باور است که حمل سخنانی از امامان که در مقام تقیه صادر شده بر توریه، از حمل آن بر کذبِ دارای مصلحت، سزاوارتر است. [۲۲۴]

نمونه‌هایی از مصادیق توریه

چنان‌چه رهایی مؤمنی یا بازگرداندن مال مظلومی و یا دفع ستم از انسانی یا مال و یا عرض او متوقّف بر دروغ گفتن باشد در صورتی که امکان توریه وجود داشته باشد بنابر قول برخی واجب است توریه شود و در صورت عدم امکان، قسم دروغ، جایز بلکه واجب است. [۲۲۵] [۲۲۶] [۲۲۷] [۲۲۸] [۲۲۹] برخی بر وجوب توریه در این صورت اشکال کرده [۲۳۰] و برخی، آن را واجب ندانسته‌اند. [۲۳۱] [۲۳۲] هرگاه کسی علیه دیگری مدّعی طلبی باشد که وی آن را ادا کرده و یا طلبکار او را ابراء نموده است و مدّعی علیه از این بیم داشته باشد که ادعای ابراء یا ادای دین به دلیل نداشتن بیّنه منتقل به قسم شود و مدّعی با قسم طلب ادعایی خود را بگیرد، جایز است اصل‌طلب او را انکار کند و بر آن قسم بخورد به شرط آن‌که توریه نماید تا دروغ لازم نیاید. [۲۳۳]

فهرست منابع

(۲) محمدحسن بن جعفر آشتیانی، کتاب القضاء، قم ۱۳۶۳ ش.

(۳) محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، مصر: ادارة الطباعة المنیریه، (بی تا).

(۴) ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش.

(۵) ابن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۷.

(۶) ابن براج، المهذب کتاب الایمان، در سلسلة الینابیع الفقهیة، چاپ علی اصغر مروارید، بیروت: دارالتراث، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.

(۷) ابن تیمیّه، کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیة فی الفقه، چاپ عبدالرحمان محمدقاسم عاصمی نجدی، (قاهره، بی تا).

(۸) ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.

(۹) ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، چاپ محمود فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت ۱۳۷۹.

(۱۰) ابن حمزه، الوسیلة الی نیل الفضیلة، کتاب الایمان و النذور، در سلسلة الینابیع الفقهیة.

(۱۱) ابن زهره، غنیة النزوع، فصل فی الودیعة.

(۱۲) ابن عابدین، حاشیة ردّالمحتار علی الدر المختار، شرح تنویر الابصار، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.

(۱۳) ابن قدامه، المغنی، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.

(۱۴) ابن قیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت (بی تا).

(۱۵) ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، چاپ محمود عبدالقادر ارناؤوط، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.

(۱۶) ابن مفلح حنبلی، المبدع فی شرح المقنع، بیروت ۱۴۰۰.

(۱۷) ابن مفلح مقدسی، کتاب الفروع فی فقه الامام احمد بن حنبل، و معه تصحیح الفروع لعلی بن سلیمان مرداوی، چاپ عبدالرزاق مهدی، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.

(۱۸) ابن منظور، لسان العرب.

(۱۹) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره، بی تا)، چاپ افست (بیروت، بی تا).

(۲۰) محمدحسین اصفهانی، بحوث فی الاصول، قم ۱۴۱۶.

(۲۱) مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب و، شرح الارشاد، چاپ افست قم ۱۴۱۶.

(۲۳) یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.

(۲۴) محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.

(۲۵) عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرار التأویل، چاپ عبدالقادر عشاحسونه، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.

(۲۶) احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، چاپ محمد عبدالقادر عطا، مکه ۱۴۱۴/۱۹۹۴.

(۲۷) محمد بن حسین بیهقی نیشابوری کیدری، اصباح الشیعة کتاب الودیعة، در سلسلة الینابیع الفقهیة.

(۲۸) مسعود بن عمر تفتازانی، کتاب المطول، با حواشی میرسید شریف جرجانی، قم: داوری، (بی تا).

(۲۹) التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمدالحسن بن علی العسکری، چاپ محمدباقر ابطحی، قم: مدرسة الامام المهدی (ع)، ۱۴۰۹.

(۳۰) محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، تقریرات درس آیة اللة خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.

(۳۱) عبدالرحمان بن محمد ثعالبی، الجواهرالحسان فی تفسیر القرآن، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، (بی تا).

(۳۲) علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.

(۳۳) احمد بن علی جصاص، کتاب احکام القرآن، چاپ محمدصادق قمحاوی، بیروت ۱۴۰۵.

(۳۴) محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، مع تعالیق جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بی تا).

(۳۵) روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، المکاسب المحرمة، چاپ مجتبی تهرانی، قم ۱۳۸۱.

(۳۶) احمد خوانساری، جامع المدارک فی شرح المختصر النافع، تهران ۱۳۸۳ـ۱۴۰۲.

(۳۷) محمد بن احمد دسوقی، حاشیة علی شرح العلامة سعدالدین التفتازانی علی المتن التلخیص، استانبول (بی تا)، چاپ افست اصفهان (بی تا).

(۳۸) حبیب اللّه بن محمدعلی رشتی، بدائع الافکار، تهران ۱۳۱۳.

(۳۹) محمدصادق روحانی، منهاج الفقاهة: التعلیق علی مکاسب الشیخ الاعظم، (قم) ۱۳۷۶ ش.

(۴۰) محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، جمال حمدی ذهبی، و ابراهیم عبداللّه کردی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.

(۴۱) زمخشری.

(۴۲) حمزة بن عبدالعزیز سلاّ ر دیلمی، المراسم العلویة فی الاحکام النبویة، چاپ محسن حسینی امینی، قم ۱۴۱۴.

(۴۳) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت ۱۹۷۳.

(۴۴) محمد بن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

(۴۵) محمد بن علی شوکانی، فتح القدیر، بیروت: دارالفکر، (بی تا).

(۴۶) محمد بن علی شوکانی، نیل الاوطار، بیروت ۱۹۷۳.

(۴۷) زین الدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.

(۴۸) طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن.

(۴۹) محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، چاپ محمدحسین طباطبائی، قم: مکتبة الداوری، (بی تا).

(۵۰) احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.

(۵۱) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.

(۵۲) طبری، جامع البیان.

(۵۳) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.

(۵۴) محمد بن حسن طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، قم: قدس محمدی، (بی تا).

(۵۵) حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویة، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.

(۵۶) حسن بن یوسف علامه حلّی، ارشاد الاذهان الی احکام الایمان، چاپ فارس حسّون، قم ۱۴۱۰.

(۵۷) حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.

(۵۸) عبداللّه عیسی ابراهیم غدیری، القاموس الجامع للمصطلحات الفقهیة، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.

(۵۹) محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.

(۶۰) محمد بن حسن فخرالمحققین، ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، چاپ حسین موسوی کرمانی و علی پناه اشتهاردی و عبدالرحیم بروجردی، قم ۱۳۸۷ـ۱۳۸۹، چاپ افست ۱۳۶۳ ش.

(۶۱) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.

(۶۲) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.

(۶۳) احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر، بیروت ۱۹۸۷.

(۶۴) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت: دارالفکر، (بی تا).

(۶۵) محمد رواس قلعه جی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، کویت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.

(۶۶) مجلسی، بحارالانوار.

(۶۷) جعفر بن حسن محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.

(۶۸) محمد بن محمد مفید، المقنعة، قم ۱۴۱۳.

(۶۹) ناصر مکارم شیرازی، انوار الفقاهة: کتاب التجارة المکاسب المحرمة، قم ۱۴۱۵.

(۷۰) الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، ۱۴۰۸/۱۹۸۷.

(۷۱) میرزاحسینقلی، القضاءالاسلامی للشیخ مرتضی الانصاری، چاپ حسن سلمان، (بیروت) ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰.

(۷۲) ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸ـ۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.

(۷۳) محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.

(۷۴) محمدرضا نجفی اصفهانی، وقایة الاذهان، قم ۱۴۱۳.

(۷۵) احمد بن محمد نحاس، معانی القرآن الکریم، چاپ محمدعلی صابونی، مکه ۱۴۰۸ـ۱۴۰۹.

(۷۶) محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، چاپ محمد کلانتر و محمدرضا مظفر، نجف ۱۳۷۵/۱۹۵۵.

(۷۷) حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم ۱۴۰۷ـ۱۴۰۸.

(۷۸) یحیی بن شرف نووی، شرح النووی علی صحیح المسلم، بیروت ۱۳۹۲.

(۷۹) یحیی بن شرف نووی، منهاج الطالبین، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).

(۸۰) احمد هاشمی، جواهر البلاغة فی المعانی و البیان و البدیع، مصر ۱۳۵۸، چاپ افست قم ۱۳۶۹ ش.

(۸۱) علی هاشمی شاهرودی، محاضرات فی الفقه الجعفری، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، ج ۱، قم ۱۴۰۸؛

منبع

دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «توریه»،شماره۴۰۳۲.

فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۶۶۲.

پانویس

ده:مقالات
  1. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ذیل «وری»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
  2. ابن منظور، لسان العرب، ذیل «وری».
  3. محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، ذیل «وری»، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
  4. احمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر، ذیل «وری»، بیروت ۱۹۸۷.
  5. فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل «وری»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
  6. علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات، ج۱، ص۹۷، چاپ ابراهیم ابیاری، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
  7. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۶، بیروت ۱۹۷۳.
  8. مسعود بن عمر تفتازانی، کتاب المطول، ج۱، ص۴۲۵، با حواشی میرسید شریف جرجانی، قم: داوری، (بی تا).
  9. محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۳، ص۴۹۳، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، جمال حمدی ذهبی، و ابراهیم عبداللّه کردی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
  10. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۶، بیروت ۱۹۷۳.
  11. محمد بن احمد دسوقی، حاشیة علی شرح العلامة سعدالدین التفتازانی علی المتن التلخیص، ج۲، ص۵۲۹ـ۵۳۰، استانبول (بی تا)، چاپ افست اصفهان (بی تا).
  12. احمد هاشمی، جواهر البلاغة فی المعانی و البیان و البدیع، ج۱، ص۳۷۷ـ۳۷۸، مصر ۱۳۵۸، چاپ افست قم ۱۳۶۹ ش.
  13. محمدرضا نجفی اصفهانی، وقایة الاذهان، ج۱، ص۸۸۹۰، قم ۱۴۱۳.
  14. احمد بن حسین بیهقی، السنن الکبری، ج۱۰، ص۱۹۹، چاپ محمد عبدالقادر عطا، مکه ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
  15. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۱۰، ص۵۹۴، چاپ محمود فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت ۱۳۷۹.
  16. ابن قدامه، المغنی، ج۱۱، ص۲۴۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  17. ابن قدامه، المغنی، ج۱۱، ص۲۴۵، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  18. حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، ج۳، ص۲۸۲، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.
  19. ابن قیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، ج۳، ص۲۳۵، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت (بی تا).
  20. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۳۲۳ـ۳۲۵، چاپ محمد کلانتر و محمدرضا مظفر، نجف ۱۳۷۵/۱۹۵۵.
  21. حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویة، ج۱، ص۱۲۷ـ۱۲۸، الحاوی لکتاب ابی هلال العسکری و جزءاً من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
  22. محمد رواس قلعه جی، الموسوعة الفقهیة المیسرة، ذیل «تعریض»، کویت ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
  23. الموسوعة الفقهیة، کویت: وزارة الاوقاف و الشئون الاسلامیه، ذیل «تعریض»، ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
  24. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۳۹۸ـ۳۹۹، تقریرات درس آیة اللة خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
  25. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۳، ص۳۰۱، تقریرات درس آیة اللة خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
  26. محمدصادق روحانی، منهاج الفقاهة:التعلیق علی مکاسب الشیخ الاعظم، ج۲، ص۱۲۶، (قم) ۱۳۷۶ ش.
  27. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب و، ج۱، ص۵۰، شرح الارشاد، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
  28. عبداللّه عیسی ابراهیم غدیری، القاموس الجامع للمصطلحات الفقهیة، ذیل واژه، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۸.
  29. زین الدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۱۱، ص۲۹۳، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.
  30. ابن قیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، ج۳، ص۲۳۹، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت (بی تا).
  31. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۳، ص۴۷۰، چاپ محمود فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت ۱۳۷۹.
  32. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۳، ص۳۰۱۳۰۲، تقریرات درس آیة اللة خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
  33. صافات/سوره۳۷، آیه۸۸۸۹.
  34. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل آیات ۸۸ و ۸۹ سوره صافا
  35. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیات ۸۸ و ۸۹ سوره صافات.
  36. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۳۹۹ـ۴۰۰، تقریرات درس آیة اللة خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
  37. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۴۰۲، تقریرات درس آیة اللة خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
  38. احمد بن علی جصاص، کتاب احکام القرآن، ج۴، ص۳۹۳، چاپ محمدصادق قمحاوی، بیروت ۱۴۰۵.
  39. زمخشری، ذیل آیات ۸۸ و ۸۹ سوره صافات.
  40. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیات ۸۸ و ۸۹ سوره صافات، بیروت:دارالفکر، (بی تا).
  41. عبدالرحمان بن محمد ثعالبی، الجواهرالحسان فی تفسیر القرآن، ذیل آیات ۸۸ و ۸۹ سوره صافات، بیروت:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، (بی تا).
  42. محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، ذیل آیات ۸۸ و ۸۹ سوره صافات، مصر: ادارة الطباعة المنیریه، (بی تا).
  43. ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، ذیل آیات ۸۸ و ۸۹ سوره صافات، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
  44. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۴۰۲، تقریرات درس آیة اللة خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
  45. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۲، ص۵۰.
  46. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل آیات ۸۸ و ۸۹ سوره صافات.
  47. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل انبیاء:۶۳.
  48. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۳.
  49. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۳.
  50. زمخشری، ذیل انبیاء: ۶۳.
  51. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل انبیاء:۶۳.
  52. ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، ذیل انبیاء: ۶۳، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
  53. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل انبیاء:۶۳، بیروت:دارالفکر، (بی تا).
  54. طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ذیل انبیاء:۶۳.
  55. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۴۰۲، تقریرات درس آیة اللة خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
  56. زمخشری، ذیل انبیاء: ۶۳.
  57. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۲، ص۵۴.
  58. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۹۲۴۰.
  59. شعراء/سوره۲۶، آیه۸۲.
  60. یحیی بن شرف نووی، شرح النووی علی صحیح المسلم، ج۱۵، ص۱۲۳، بیروت ۱۳۹۲.
  61. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل انبیاء:۶۳.
  62. عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرار التأویل، ذیل شعراء: ۸۲، چاپ عبدالقادر عشاحسونه، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
  63. محمد بن علی شوکانی، فتح القدیر، ذیل شعراء: ۸۲، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
  64. محمد بن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۳۰، ص۲۱۱، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  65. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل انبیاء:۶۳.
  66. یوسف/سوره۱۲، آیه۷۰.
  67. عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرار التأویل، ذیل یوسف: ۷۰، چاپ عبدالقادر عشاحسونه، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
  68. محمود بن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، ذیل یوسف: ۷۰، مصر: ادارة الطباعة المنیریه، (بی تا).
  69. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۲، ص۲۴۱.
  70. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲، ص۴۲۵.
  71. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۳۹۹ـ۴۰۰، تقریرات درس آیة اللة خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
  72. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۴۰۲ـ۴۰۳، تقریرات درس آیة اللة خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
  73. احمد بن محمد نحاس، معانی القرآن الکریم، ذیل ذیل یوسف: ۷۰، چاپ محمدعلی صابونی، مکه ۱۴۰۸ـ۱۴۰۹.
  74. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل ذیل یوسف:۷۰، بیروت:دارالفکر، (بی تا).
  75. کهف/سوره۱۸، آیه۷۳.
  76. طبری، جامع البیان، ذیل کهف: ۷۳.
  77. فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ذیل کهف:۷۳.
  78. عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرار التأویل، ذیل کهف: ۷۳، چاپ عبدالقادر عشاحسونه، بیروت ۱۴۱۶/۱۹۹۶.
  79. یوسف/سوره۱۲، آیه۸۸.
  80. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل یوسف:۸۸، بیروت:دارالفکر، (بی تا).
  81. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۶.
  82. احمد بن علی جصاص، کتاب احکام القرآن، ج۵، ص۱۶، چاپ محمدصادق قمحاوی، بیروت ۱۴۰۵.
  83. محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل نحل:۱۰۶، بیروت:دارالفکر، (بی تا).
  84. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۵.
  85. طبری، جامع البیان، ذیل نحل: ۱۲۵.
  86. محمد بن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۳، ص۴۹۳ـ۴۹۴، چاپ یوسف عبدالرحمان مرعشلی، جمال حمدی ذهبی، و ابراهیم عبداللّه کردی، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
  87. عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۲۶۲۲۷، بیروت ۱۹۷۳.
  88. مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۲۰۹.
  89. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۲۶.
  90. مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۰.
  91. التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمدالحسن بن علی العسکری، چاپ محمدباقر ابطحی، ج۱، ص۳۵۶۳۵۷، قم:مدرسة الامام المهدی (ع)، ۱۴۰۹.
  92. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۲، ص۲۶۳۲۶۴، قم ۱۴۰۷۱۴۰۸.
  93. ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث والاثر، ج۴، ص۱۶۰، چاپ محمود محمد طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش.
  94. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۸، ص۱۱۷، چاپ محمود فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت ۱۳۷۹.
  95. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۳۲۳، چاپ محمد کلانتر و محمدرضا مظفر، نجف ۱۳۷۵/۱۹۵۵.
  96. سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود، ج۳، ص۲۲۴، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره، بی تا)، چاپ افست (بیروت، بی تا).
  97. محمد بن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۷، ص۱۲۱ـ ۱۲۲، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
  98. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۰، ص۲۳۹.
  99. محمد بن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۳۰، ص۲۱۳، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  100. ابن قیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، ج۳، ص۱۹۱ـ۱۹۵، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت (بی تا).
  101. محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۴، ص۳۲۱، مع تعالیق جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
  102. مجلسی، بحارالانوار، ج۳۱، ص۵۰۳۵۰۵.
  103. مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۱۳۱.
  104. حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۲، ص۲۶۶، قم ۱۴۰۷۱۴۰۸.
  105. احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷۰ـ۳۷۱، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
  106. التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمدالحسن بن علی العسکری، چاپ محمدباقر ابطحی، ج۱، ص۳۵۵ ۳۵۶، قم:مدرسة الامام المهدی (ع)، ۱۴۰۹.
  107. التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمدالحسن بن علی العسکری، چاپ محمدباقر ابطحی، ج۱، ص۱۸۹، قم:مدرسة الامام المهدی (ع)، ۱۴۰۹.
  108. احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۴۰، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
  109. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، ص۳۲۸.
  110. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۵، ص۳۳.
  111. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۵۱۶.
  112. مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲، ص۴۰۴۴۰۵.
  113. مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۱۸۴.
  114. جامع المقاصد ج۴، ص۲۷.
  115. مسالک الافهام ج۹، ص۲۰۷.
  116. جواهر الکلام ج۲۲، ص۷۲-۷۳.
  117. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب و، ج۱، ص۵۰، شرح الارشاد، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
  118. محمدحسین اصفهانی، بحوث فی الاصول، ج۲، ص۳۱۳۲، قم ۱۴۱۶.
  119. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۳۹۵ـ۳۹۸، تقریرات درس آیة اللة خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
  120. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب و، ج۱، ص۵۰، شرح الارشاد، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
  121. محمد بن علی شوکانی، نیل الاوطار، ج۹، ص۱۱۰ـ۱۱۱، بیروت ۱۹۷۳.
  122. ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، ج۱، ص۴۱۹، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸.
  123. حبیب اللّه بن محمدعلی رشتی، بدائع الافکار، ج۱، ص۲۶۲، تهران ۱۳۱۳.
  124. ابن تیمیّه، کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیة فی الفقه، ج۲۸، ص۲۲۳، چاپ عبدالرحمان محمدقاسم عاصمی نجدی، (قاهره، بی تا).
  125. علی هاشمی شاهرودی، محاضرات فی الفقه الجعفری، ج۱، ص۴۷۶، تقریرات درس آیة اللّه خوئی، ج ۱، قم ۱۴۰۸.
  126. ناصر مکارم شیرازی، انوار الفقاهة: کتاب التجارة المکاسب المحرمة، ج۱، ص۴۰۷ـ۴۰۸، قم ۱۴۱۵.
  127. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۱، ص۳۸۹، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
  128. ابن قیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، ج۳، ص۲۳۶، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت (بی تا).
  129. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب و، ج۱، ص۵۰، شرح الارشاد، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
  130. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۶، ص۱۶۰، چاپ محمود فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت ۱۳۷۹.
  131. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۶، ص۳۹۱، چاپ محمود فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت ۱۳۷۹.
  132. محمد بن علی شوکانی، نیل الاوطار، ج۸، ص۸۵، بیروت ۱۹۷۳.
  133. ابن عابدین، حاشیة ردّالمحتار علی الدر المختار، ج۶، ص۴۲۸، شرح تنویر الابصار، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.
  134. ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر، ج۵، ص۳۶۰ـ۳۶۱، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.
  135. ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، ج۴، ص۳۱۷، چاپ محمود عبدالقادر ارناؤوط، بیروت ۱۴۲۰/۱۹۹۹.
  136. میرزاحسینقلی، القضاءالاسلامی للشیخ مرتضی الانصاری، ج۲، ص۱۵ـ۱۶، چاپ حسن سلمان، (بیروت) ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰.
  137. روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ج۲، ص۴۳، المکاسب المحرمة، چاپ مجتبی تهرانی، قم ۱۳۸۱.
  138. ابن مفلح حنبلی، المبدع فی شرح المقنع، ج۹، ص۲۸۲، بیروت ۱۴۰۰.
  139. زین الدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۰۷، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.
  140. محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۴، ص۳۲۱، مع تعالیق جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
  141. میرزاحسینقلی، القضاءالاسلامی للشیخ مرتضی الانصاری، ج۲، ص۱۴ـ۱۶، چاپ حسن سلمان، (بیروت) ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰.
  142. روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، ج۲، ص۴۷۴۹، المکاسب المحرمة، چاپ مجتبی تهرانی، قم ۱۳۸۱.
  143. ابن قیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، ج۳، ص۲۳۶، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت (بی تا).
  144. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۱۰، ص۵۹۵، چاپ محمود فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت ۱۳۷۹.
  145. ابن مفلح حنبلی، المبدع فی شرح المقنع، ج۹، ص۲۸۲، بیروت ۱۴۰۰.
  146. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۳، ص۱۴۹، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  147. زین الدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۰۷، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.
  148. ناصر مکارم شیرازی، انوار الفقاهة: کتاب التجارة المکاسب المحرمة، ج۱، ص۴۰۸، قم ۱۴۱۵.
  149. محمد بن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۳۰، ص۲۱۱ـ۲۱۲، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  150. محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۴، ص۳۲۱، مع تعالیق جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
  151. میرزاحسینقلی، القضاءالاسلامی للشیخ مرتضی الانصاری، ج۲، ص۱۶ـ۱۸، چاپ حسن سلمان، (بیروت) ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰.
  152. محمد بن حسن طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ج۱، ص۵۵۹، قم:قدس محمدی، (بی تا).
  153. ابن براج، المهذب کتاب الایمان، ج۱، ص۷۸، در سلسلة الینابیع الفقهیة، چاپ علی اصغر مروارید، بیروت: دارالتراث، ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
  154. ابن حمزه، الوسیلة الی نیل الفضیلة، ج۱، ص۱۲۲، کتاب الایمان و النذور، در سلسلة الینابیع الفقهیة.
  155. محمد بن حسین بیهقی نیشابوری کیدری، اصباح الشیعة کتاب الودیعة، ج۱، ص۱۳۱، در سلسلة الینابیع الفقهیة.
  156. ابن زهره، غنیة النزوع، ج۱، ص۱۲۸، فصل فی الودیعة.
  157. محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۳، ص۸۸، مع تعالیق جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
  158. ابن ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۲، ص۳۵، قم ۱۴۱۷.
  159. محمدکاظم بن عبدالعظیم طباطبائی یزدی، العروة الوثقی، ج۳، ص۲۰۴، چاپ محمدحسین طباطبائی، قم: مکتبة الداوری، (بی تا).
  160. محمد بن محمد مفید، المقنعة، ج۱، ص۵۵۷، قم ۱۴۱۳.
  161. حمزة بن عبدالعزیز سلاّ ر دیلمی، المراسم العلویة فی الاحکام النبویة، ج۱، ص۱۸۸، چاپ محسن حسینی امینی، قم ۱۴۱۴.
  162. محمد بن حسن طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ج۱، ص۶۰۳، قم:قدس محمدی، (بی تا).
  163. زین الدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۱۱، ص۲۹۲، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.
  164. محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۳، ص۳۶۹، مع تعالیق جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
  165. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب و، ج۱، ص۵۱، شرح الارشاد، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
  166. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۹، ص۴۰۸.
  167. مجلسی، بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۵۲.
  168. جعفر بن حسن محقق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج۳، ص۱۸۰، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، قم ۱۴۰۸.
  169. حسن بن یوسف علامه حلّی، ارشاد الاذهان الی احکام الایمان، ج۲، ص۴۶، چاپ فارس حسّون، قم ۱۴۱۰.
  170. حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، ج۲، ص۱۸۸، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.
  171. حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، ج۳، ص۲۷۰، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.
  172. حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، ج۳، ص۲۸۳، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.
  173. محمدحسن بن جعفر آشتیانی، کتاب القضاء، ج۱، ص۲۲۳ـ۲۲۴، قم ۱۳۶۳ ش.
  174. میرزاحسینقلی، القضاءالاسلامی للشیخ مرتضی الانصاری، ج۲، ص۱۸ـ۱۹، چاپ حسن سلمان، (بیروت) ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰.
  175. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۲، ص۴۶۱، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
  176. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب و، ج۱، ص۵۰، شرح الارشاد، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
  177. احمد خوانساری، جامع المدارک فی شرح المختصر النافع، ج۵، ص۶۶، تهران ۱۳۸۳۱۴۰۲.
  178. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۴۰۶ـ۴۰۸، تقریرات درس آیة اللة خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
  179. ابن قیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، ج۳، ص۲۳۵، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت (بی تا).
  180. ابن مفلح مقدسی، کتاب الفروع فی فقه الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۶۳۱ـ۶۳۲، و معه تصحیح الفروع لعلی بن سلیمان مرداوی، چاپ عبدالرزاق مهدی، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۲.
  181. یحیی بن شرف نووی، شرح النووی علی صحیح المسلم، ج۱۲، ص۵۴، بیروت ۱۳۹۲.
  182. یحیی بن شرف نووی، شرح النووی علی صحیح المسلم، ج۱۶، ص۱۵۸، بیروت ۱۳۹۲.
  183. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۶، ص۱۵۹ـ۱۶۰، چاپ محمود فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت ۱۳۷۹.
  184. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب و، ج۱، ص۵۲، شرح الارشاد، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
  185. میرزاحسینقلی، القضاءالاسلامی للشیخ مرتضی الانصاری، ج۲، ص۱۹ـ۲۰، چاپ حسن سلمان، (بیروت) ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰.
  186. حسن بن یوسف علامه حلّی، قواعدالاحکام، ج۳، ص۱۲۲، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.
  187. زین الدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۲، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.
  188. زین الدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۰۶، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.
  189. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۱، ص۲۶۵، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
  190. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۱، ص۳۸۸، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
  191. یحیی بن شرف نووی، منهاج الطالبین، ج۱، ص۱۰۷، بیروت: دارالمعرفه، (بی تا).
  192. محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۳، ص۲۹۰، مع تعالیق جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
  193. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب و، ج۱، ص۵۲، شرح الارشاد، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
  194. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب و، ج۱، ص۱۲۱، شرح الارشاد، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
  195. میرزاحسینقلی، القضاءالاسلامی للشیخ مرتضی الانصاری، ج۲، ص۲۰ـ۲۱، چاپ حسن سلمان، (بیروت) ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰.
  196. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۴۰۹ـ۴۱۰، تقریرات درس آیة اللة خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
  197. یحیی بن شرف نووی، شرح النووی علی صحیح المسلم، ج۱۴، ص۱۲۴، بیروت ۱۳۹۲.
  198. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری: شرح صحیح البخاری، ج۱۰، ص۵۹۵، چاپ محمود فؤاد عبدالباقی و محب الدین خطیب، بیروت ۱۳۷۹.
  199. زین الدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۰۷، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.
  200. میرزاحسینقلی، القضاءالاسلامی للشیخ مرتضی الانصاری، ج۲، ص۲۱ـ۲۳، چاپ حسن سلمان، (بیروت) ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰.
  201. میرزاحسینقلی، القضاءالاسلامی للشیخ مرتضی الانصاری، ج۲، ص۲۳، چاپ حسن سلمان، (بیروت) ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰.
  202. ابن قدامه، المغنی، ج۱۱، ص۲۴۳ـ۲۴۴، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  203. یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۲۱، ص۴۱۰، قم ۱۳۶۳۱۳۶۷ ش.
  204. یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، ج۲۵، ص۳۸۸۳۸۹، قم ۱۳۶۳۱۳۶۷ ش.
  205. محمدحسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱۱، ص۳۸۷، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
  206. ابن قدامه، المغنی، ج۱۱، ص۲۴۴، چاپ افست بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
  207. محمد بن حسن فخرالمحققین، ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، ج۴، ص۴۶، چاپ حسین موسوی کرمانی و علی پناه اشتهاردی و عبدالرحیم بروجردی، قم ۱۳۸۷۱۳۸۹، چاپ افست ۱۳۶۳ ش.
  208. ابن مفلح حنبلی، المبدع فی شرح المقنع، ج۷، ص۳۷۵، بیروت ۱۴۰۰.
  209. میرزاحسینقلی، القضاءالاسلامی للشیخ مرتضی الانصاری، ج۲، ص۲۳ـ۲۵، چاپ حسن سلمان، (بیروت) ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰.
  210. زین الدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۰۷، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹.
  211. یحیی بن شرف نووی، شرح النووی علی صحیح المسلم، ج۱۴، ص۱۲۴، بیروت ۱۳۹۲.
  212. ابن قیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، ج۳، ص۲۳۶، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت (بی تا).
  213. زین الدین بن علی شهید ثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۹، ص۲۰۷، قم ۱۴۱۳۱۴۱۹.
  214. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۳۲۳، چاپ محمد کلانتر و محمدرضا مظفر، نجف ۱۳۷۵/۱۹۵۵.
  215. محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۳، ص۱۴۹، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  216. محمدمهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۳۲۳، چاپ محمد کلانتر و محمدرضا مظفر، نجف ۱۳۷۵/۱۹۵۵.
  217. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب و، ج۱، ص۵۰، شرح الارشاد، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
  218. میرزاحسینقلی، القضاءالاسلامی للشیخ مرتضی الانصاری، ج۲، ص۲۳، چاپ حسن سلمان، (بیروت) ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰.
  219. محمد بن احمد شمس الائمه سرخسی، کتاب المبسوط، ج۱۳، ص۷۸، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
  220. ابن قیّم جوزیّه، اعلام الموقعین عن رب العالمین، ج۳، ص۲۳۵، چاپ طه عبدالرؤف سعد، بیروت (بی تا).
  221. محمد بن حسن طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ج۱، ص۵۵۹، قم:قدس محمدی، (بی تا).
  222. محمد بن احمد خطیب شربینی، مغنی المحتاج الی معرفة معانی الفاظ المنهاج، ج۳، ص۸۸، مع تعالیق جوبلی بن ابراهیم شافعی، بیروت: دارالفکر، (بی تا).
  223. مرتضی بن محمدامین انصاری، کتاب المکاسب و، ج۱، ص۵۲، شرح الارشاد، چاپ افست قم ۱۴۱۶.
  224. محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهة فی المعاملات، ج۱، ص۴۱۱ـ۴۱۳، تقریرات درس آیة اللة خوئی، قم ۱۳۷۱ ش.
  225. المراسم العلویة، ص۱۸۸.
  226. شرائع الإسلام ج۲، ص۴۰۲.
  227. قواعد ج۲، ص۱۸۸.
  228. جامع المقاصد ج۴، ص۲۷.
  229. الروضة البهیة ج۴، ص۲۳۵.
  230. نهایة المرام ج۲، ص۳۴۱.
  231. جواهر الکلام ج۲۲، ص۷۳.
  232. جواهر الکلام ج۳۵، ص۳۴۲-۳۴۳.
  233. جواهر الکلام ج۳۲، ص۲۰۴-۲۰۵.