حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی مظاهری

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

زندگی نامه حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی مظاهری

تولدم در خانه یک روحانی ساده زیست و متدین که عموم مردم اصفهان در زمان ایشان ، ایشان را به نیکی یاد می‌کردند به نام شیخ محمد حسین کرونی بود . پدر ایشان مرحوم حجة الاسلام والمسلمین ملامیرزا یکی از اوتاد و علماء خوب آن منطقه بودند. سال تولد من در شناسنامه ۱۳۱۰ نوشته شده است. ما چهار برادر بودیم و سه خواهر. عموی من مرحوم حاج میرزا حسن شریعتی از شاگردان ارزشمند میرزا هاشم خوانساری (برادر آیت ا… میرزا محمد باقر صاحب روضات) بودند و از ایشان اجازه اجتهاد داشتند که در اصفهان تحصیل کرده و بعد در کرون مقیم شدند. پدر من وقتی به اصفهان آمدند و مشغول به تحصیل شدند و به مقام علمی رسیدند ، در اصفهان ساکن شده و به تدریس ، اقامه جماعت و منبر پرداختند. بنده اولاد آخر پدرم بودم پدرم دوست داشتند که من روحانی شوم ، ولی برخی نزدیکان بخاطر مشکلات آن زمان ،موافق این کار نبودند و می گفتند ایشان توانش را ندارند ، ولی پدرم می گفتند که من دوست دارم که این بچه نوکر امام حسین(علیه السلام) بشود و خدا توان می دهد و اصرار زیادی داشتند که طلبه شده و به تحصیل مشغول شوم و اینکه در نهایت منبری شوم. و لذا با اصرار پدرم طلبه شدم و در مدرسه میرزا حسین (جنب مسجد سید) مشغول تحصیل شدم. ورود من به تحصیلات حوزوی در سال ۱۳۲۰ بود.

معلمین و اساتید من بطور خلاصه : در اصفهان : مرحوم آیت الله آقای حاج آقا احمد مقدس که یکی از اساتید بسیار ارزشمند مخصوصا در صرف و نحو بودند. مرحوم آیت الله حاج آقا حسن مدرس که جنب مرحوم علامه مجلسی دفن هستند. مرحوم حاج شیخ محمد حسن نجف آبادی که از علماء ارزشمند و بزرگان بودند. مرحوم آیت الله حاج شیخ عباسعلی ادیب. در قم : آیت الله مشکینی و آیت الله سلطانی سپس دوباره به اصفهان برگشتم و از محضر آیت ا… شهید شمس آبادی استفاده کردم. در خلال تحصیل و با پیشنهاد بعضی از دوستان شروع به خواندن دعای کمیل کردم . البته من دعای کمیل را حفظ نداشتم ولی پس از اصرار دوستان برای خواندن دعا ، در طی یک هفته (از شنبه تا پنج شنبه) این دعا را حفظ کردم. در مسجد آقا سید محمود امام (مسجد عصاری) اولین دعای کمیل را از حفظ خواندم (۶۰ سال قبل) با حدود هفت هشت نفر. بعد از مدتی به مسجد سلام که مرحوم آقا شیخ اسماعیل پشمی نماز می خواندند رفتم . کم کم عدد پنج شش نفر اولیه رسید به اینکه تمام شبستان و فضای خارج شبستان پر از جمعیت میشد. بعد از مدتی مرا به تخت پولاد دعوت کردند و آنجا در تکیه کوهی و تکیه ملک شروع به برگزاری مراسم دعا کردیم و کم کم به جایی رسید که چندین هزار نفر در نیمه های شب جمعه در این مراسم شرکت می کردند . البته اصفهان آن روز یکدهم جمعیت کنونی را نداشت. نه تنها از شهر اصفهان ، بلکه از دیگر شهرهای مجاور مانند نجف آباد ، خوراسگان ، خمینی شهر ، شهرضا و … نیز جمعیت برای مراسم دعای کمیل می آمدند. دعای کمیل از دو ساعت مانده به اذان صبح شروع میشد ، ۴۵ دقیقه منبر میرفتم و بعد از آن به مدت یک ساعت و پانزده دقیقه دعای کمیل طول می کشید. عموم پیرمردان که الآن به من می رسند ، می گویند ما از مریدان دعای کمیل بودیم. غالب مسئولین از کسانی هستند که از دعای کمیل استفاده می کردند. بعد از انقلاب دعا را به مسجد جامع انتقال دادیم و قریب به ۳۰ سال است که این دعا دراین مسجد ادامه دارد. در اثر اصرار دوستان از حدود ۵۷ سال پیش دعای ابوحمزه را نیز شروع کردیم. اولین جلسه ای که برگزار شد ،جمعیت زیر ۱۰ نفر بود. دعابسیاری از افراد بودند که در این جلسات مسیر زندگیشان عوض شد و متحول شدند. مثلا اول انقلاب یک جوان نامه ای بمن داد که ما چند جوان هستیم که کمونیست شده بودیم و بصورت اتفاقی به جلسات دعای شما آمده و از مسیر غلطمان دست برداشتیم. بسیاری از افراد بودند که دچار انحرافات فکری ، اخلاقی و … شده بودند و به فیض جلسات دعا به راه راست هدایت شدند. بعد از مدتی در مسیر انجام امور خیر برای نیازمندان ، بیماران ، نابینایان و … نیز افتادیم که همه از برکات دعا بود. بر گرفته از مصاحبه حاج آقا در سال ۸۷