دیدگاهی نوآورانه به اخلاقيات

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

اخلاقیات حوزه ای از دانش است و از این نقطه نظر به رفتار انسان می پردازد که چگونه (از طریق کنش هایمان) به افراد بهتری تبدیل می شویم. حوزه های زیادی وجود دارند که مانند (اخلاقیات) رفتار انسان را بررسی می کنند. اما از نظر اینکه رفتار انسان با چه دیدی تحلیل می شود باهم تفاوت دارند. برای مثال، علم فیزیک فعالیت را از منظر حرکت تحلیل می کند؛ فیزیولوژی از منظر چگونگی عملکرد اندام ها این کار را انجام می دهد؛ علم اقتصاد از منظر استفاده کارآمد از منابع این کار را انجام میدهد؛ و جامعه شناسی از طریق الگوهای عمومی رفتار جمعی این کار را می کند. اخلاقیات نیز به رفتار انسان می پردازد، اما روی نوع تأثیر کنش ها بر روی هویت ما تمرکز می کند.

اتخاذ این دیدگاه به اخلاقیات، نتیجه این مشاهده است که بشر (از طریق کنش هایش) نه تنها کارها را انجام می دهد، بلکه «هویت خودش را می سازد». کاملا روشن است که از طریق کنش هایمان کارها را انجام می دهیم. با این حال، آنچه واضح نیست بعد دیگریست که مربوط به نتیجه ای است که در درون خود فرد باقی می ماند: اقداماتمان (کنشهایمان) ما را تغییر می دهند.

اغلب این طور گفته می شود که انسانها در هنگام تولد، از همه گونه ها ناتوان ترند. با این حال، در طی حیات به درجه ای از تکامل دست پیدا می کنیم که در بین تمام مخلوقات زنده، موقعیتی برتر پیدا می کنیم. در طی زندگی، مجموعه ای از مهارت های فنی، ویژگی های شخصیتی و نیز دانشی کسب می کنیم که هر یک از ما را به فردی که هستیم تبدیل می کنند. بنابراین می توانیم این طور بگوییم که همگی متعلق به یک گونه هستیم و زمینه مشترکی داریم که همه ما را با هم متحد می کند، اما همه با هم تفاوت داریم و منحصر بفرد و تکرارناپذیر هستیم .

درک این مسئله که کنش های ما، نه تنها دنیا را، بلکه هویت ما را نیز دگرگون می کند نشان می دهد که چگونه اخلاقیات را در ارزیابی کنش های خود وارد می کنیم. بنابراین، آنچه اخلاقیات به آن گرایش دارد، تأثیر کنش ها روی رفتار انسان است، چون کنشها ما را به انسانهای بهتر یا بدتری تبدیل می کنند.

از آنجایی که انسانها طبیعتا به ارتباط با سایرین تمایل دارند (ما ذاتا اجتماعی هستیم و به تنهایی نمی توانیم همه ظرفیت های خود را به دست آوریم و باید با سایر انسانها ارتباط برقرار کنیم)، اتخاذ این دیدگاه به اخلاقیات نمی تواند در سطح فردی باقی بماند و باید به سایر انسانهایی که (مستقیم یا غیر مستقیم) با این کنش ارتباط دارند، گسترش یابد. این ایده که کنش های ما سایرین را نیز تحت تأثیر قرار می دهند و باعث تغییر (خوب یا بد) آنها نیز می شوند، مطلب غیر قطعی دیگری است. این مطلب خصوصا در حوزه فعالیت کاری اهمیت پیدا می کند و برای تجسم مناسب معنا و مفهوم مدیریت کسب و کارها، امری بنیادین است.

تولید محصولات، ارائه خدمات و تولید مزایای اقتصادی از نتایج فعالیت تجاری است، اما نتایج کسب و کار تنها به این موارد محدود نیست. حتی پا را فراتر می گذارم که بگویم اینها مهم ترین موارد نیست، مدیریت شرکت به معنی آن است که بدانیم به چه افرادی کمک می کنیم تا از طریق تصميمات ما تکامل یابند. در سال ۱۹۵۴ پیتر دراکر[۱]این گونه اظهار کرد که «هدف کسب و کار، خلق مشتری است». اگر این مطلب را در حوزه وسیع تری در نظر بگیریم، می توان گفت که تصمیماتی که می گیریم، اهداف و محرک هایی که تعیین می کنیم و محصولاتی که ارائه می کنیم (چه خوب و چه بد) همگی به خلق مشتریان، کارمندان و شرکت ها منجر می شوند.

از این نظر، اخلاقیات تنها فهرستی از آنچه که باید انجام دهیم و یا آنچه نباید انجام دهیم نیست. اخلاقیات مانند سایر علوم یک آرمان هنجاری (صرفا رفتار را مشاهده نمی کند و تلاش می کند تا درباره ارزش هر رفتاری قضاوت کند) و جهت گیری خاصی دارد (تنها درباره کنش های انسان نظریه پردازی نمی کند و امیدوار است که چنین کنش هایی واقعأ رخ دهند). اخلاقیات نه تنها روی مفهوم تبدیل به انسانی بهتر عميقا تفكر می کند، بلکه درباره نحوه دستیابی به این هدف نیز راهنمایی هایی ارائه می کند.

داشتن فهرستی از قوانینی که درست و غلط، کنش های خوب و کنشهایی که باید از آنها پرهیز کرد را تعریف می کند، رفتار اخلاقی را تسهیل می کنند. اما باید بدانیم که این نتایج نه خود به خود پدیدار می شوند، نه به واسطه خودشان قابل توجیه اند. این نتایج حاصل تفکراتی است که بیشتر در مورد آنچه که برای بشر خوب است و کنش هایی که انسان را به فرد بهتری تبدیل میکنند، صورت پذیرفته است. بررسی کلی اخلاقیات باید شامل تفکر پیرامون خوبیها (چیزهایی که ظاهرا خوب به نظر نمی رسند، اما واقعا خوبند)، ارزشها (عادت هایی که از طریق تکرار کنش ها به دست آمده است)، و قوانین (که، در هر مورد، کمک می کند در مورد کارهایی که باید انجام دهیم تعمق کنیم) باشد (فونترودونا و همکاران، ۲۰۱۰).

تصور کنید می خواهیم از شهری به شهر دیگر رانندگی کنیم. ابتدا باید بدانیم که چگونه رانندگی کنیم؛ سپس باید تصمیم بگیریم که مقصد سفر کجا خواهد بود. در آغاز سفر، جستجو برای علائم رانندگی، که ما را راهنمایی می کنند و درباره شرایط جاده به ما هشدار می دهند، کار مفیدی است. اما اگر رانندگی بلد نباشیم یا ندانیم که به کجا می رویم، علائم جاده بی فایده خواهند بود. از طرف دیگر، به جز هشدارهای عمومی پیرامون خطراتی که ممکن است با آنها مواجه شویم، این علائم (یا حتی هر آنچه که سیستم موقعیت یاب جهانی[۲]به ما می گوید) نباید تصمیماتی را که درباره تغییر مسیر یا تطبیق شیوه رانندگی خود با شرایطمان اتخاذ می کنیم، مختل کند. به همین ترتیب، اخلاقيات بحثی است که اولا به مسیری که در زندگی خود دنبال می کنیم (خوبی هایی که می خواهیم به آن دست پیدا کنیم یا آنچه که امیدواریم به آن دست پیدا کنیم) می پردازد. ثانيا، اخلاقیات فرآیند یادگیری درباره نحوه اداره زندگی است (چگونه شخصیتمان شکل می گیرد، روش زندگی و طرز فکرهای اخلاقی مد نظرمان کدام است). نهایتا، اخلاقیات به منزله مناظره ای است که در آن، اصول اخلاقی ما را در مسیر درست هدایت می کنند. : اگر فردی ادعا کند که اخلاقیات تنها به یک اصل محدود می شود (چیزی شبیه به اولین اصل بدیهی که هر علمی بر پایه آن بنا و سایر نظریه ها از روی آن استنتاج میشود)، پاسخ نسبتا ساده است.

اولین اصل اخلاقی می گوید: «نیکی کنید و از گناه بپرهیزید)». اخلاقیات ما را به نیکوکاری دعوت می کند. ضرب المثلی مشهور و قدیمی می گوید «sapere aude) «جرآت دانستن داشته باش» اخلاقیات مسئله دیگری را مطرح می کند: «agere aude» «جرأت عمل کردن داشته باش».

اولین گام برای انجام کار نیک، پرهیز از بدی است (اولین گام به سمت جلو این است که به عقب حرکت نکنید)، و عمدتا به همین دلیل است که معیارهای اخلاقی مفیدند و به ما کمک می کنند تا گناه نکنیم (از این راه نروید، از این راه بروید، از این سرعت فراتر نروید، مراقب این پیچ باشید و غیره). اما ورای حداقلی خاص، همگی باید به یاد داشته باشیم که همیشه طيف وسیعی از شیوه های نیکوکاری وجود دارد. به همین دلیل است که اصل اول «انجام کار نیک» به دو نتیجه مهم ختم می شود: اول اینکه کارهای خوب زیادی وجود دارند که می توانید انجام دهید» (انجام کارهای خوب هیچ محدودیتی ندارد، خوبی محدودیتی ندارد، همیشه می توانید خوب تر باشید)؛ و دوم اینکه «به شیوه های متعددی می توان کارهای خوب انجام داد» (ضرورت ندارد که همه به یک شکل رفتار کنیم، یک مشکل را می توان به شیوه های مختلف حل کرد که همگی قابل قبول و برخی بهتر از بقیه هستند).

به طور خلاصه، اخلاقیات ما را تشویق می کند تا کار خوب انجام دهیم و سعی کنیم هر بار کارها را بهبود بخشیم، و اخلاقیات از طریق کارهایی که انجام می دهیم ما را به افراد بهتری تبدیل می کند. این نقطه نظر، گذشته از اینکه رویکردی نوآورانه به اخلاقیات ارائه می کند، ذاتا از عنصر نوآوری برخوردار است. اخلاقیات الزاما به نوآوری منجر می شود. همراستا با این اصل که «اگر همیشه کارها را به همان صورت همیشگی انجام دهید، همیشه همان نتیجه را به دست می آورید»، و همراستا با این هدف که اگر می خواهیم پیوسته بهبود یابیم و پیشرفت کنیم، دیگر نمی توانیم عقب بنشینیم و مانند قبل کارها را انجام دهیم. همان طور که در اخلاقیات مشخص شده است، جستجو به دنبال تعالی، لزوما به معنی گرایش به سمت نوآوری و رفتارهای جدید است تا به این طریق بتوان پیشرفت کرد. اخلاقیات فرآیند بهبود مستمر است که لزوما به معنی برخورداری از طرز فکری نوآورانه است.


پانویس

  1. Peter Drucker
  2. (Global Positioning System (GPS