رفیق
رفیق به معنای دوست و هم سفر می باشد.ازآن در باب حج و شهادات سخن گفتهاند.
محتویات
معنای رفیق در عرب
عرب به هم سفر، رفیق و به گروه هم سفران، رُفقَه، رِفقَه یا رُفقاء گوید.
اتخاذ رفیق در سفر
مسافرت كردن به تنهایى مکروه و گرفتن رفیق در سفر، مستحب است؛ [۲] چنان كه مستحب است هم سفران چهار نفر باشند و فزونتر از هفت نفر مكروه است. [۳]
مستحبات انتخاب همسفر
مستحب است مسافر از نظر توانایى مالى هم سفرانى همانند خود برگزیند و برگزیدن رفیق داراتر و نیز نادارتر از خود مكروه است؛ چنان كه مستحب است همه هم سفران توشه سفر خود را روى هم نهاده، درمیان گذارند. همچنین برمسافر مستحب است رفیقى برگزیند كه زینت بخش او باشد و حق و منزلت او را بشناسد. [۴]
حقوق مسافر بر همسفران
در سفر، پیشى گرفتن از رفیق به اندازهاى كه او را نبیند مكروه است. [۵]
از جمله حقوق مسافر بر هم سفران این است كه در صورت بروز بیماری، سه روز نزد او بمانند. [۶]
هم سفر و استطاعت
چنانچه رفتن به سفرحج منوط به جمعى از هم سفران باشد، وجود آنان شرط حصول استطاعت و وجوب حج است. بنابر این، اگر استطاعت مالى زمانى حاصل شود كه بین او و رفقایش مسافت زیادى فاصله افتاده باشد؛ به گونهاى كه امكان پیوستن به آنها نباشد و یا با مشقت مىتواند خود را به آنان برساند، در آن سال حج بر او واجب نمىشود. [۷]
هم سفر و شهادت
به قول مشهور، گواهی دادن برخى هم سفران، به نفع برخى دیگر علیه راه زنان، پذیرفته نیست. [۸] برخى گفتهاند: اگر از شهادت دهندگان چیزى به سرقت نرفته باشد و یا در صورت سرقت، متعرض آنچه از آنان به سرقت رفته، نشوند، شهادتشان پذیرفته است. [۹] [۱۰] [۱۱]
منبع
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۱۲۰-۱۲۱.
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۱۰، ص۱۲۰.
- ↑ الحدائق الناضرة، ج۱۴، ص۵۳.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۴۱۶.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص ۴۱۲.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۴۱۶.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۴۵۷.
- ↑ تذکرة الفقهاء، ۷، ص۹۱.
- ↑ جواهر الکلام،۴۱، ص۷۲.
- ↑ الدروس الشرعیة، ج۲، ص۱۲۷.
- ↑ الروضة البهیة، ج۳، ص۱۳۲- ۱۳۳.
- ↑ الشرح الصغیر، ج۳، ص۳۰۶- ۳۰۷.