زنان در ایران مؤسس بسیاری از نهادهای خیریه‌ای از گذشته تابه‌حال بوده‌اند و نقش مهمی در این زمینه‌ایفا می‌کنند. با توجه به مطالعات صورت گرفته و مشاهدات میدانی گزاره‌ای پذیرفته‌شده است که «زنان تمایل بیشتری به امور خیریه و مشارکت‌های اجتماعی دارند»؛ اما عواملی گوناگون بر حضور زنان در این وادی اثرگذار است. 

از عوامل تأثیرگذار می‌توان به وضعیت فرهنگی و اجتماعی حاکم بر کشور میزان تحصیلات زنان جامعه، چگونگی ورود به حوزه‌های خیر و... اشاره کرد. همچنین نوع نگاه حاکمیت در استفاده از ظرفیت زنان در امر خیر نیز عاملی است که با توجه به مشاهدات تاریخی همواره بر مشارکت زنان در این حیطه اثر گذاشته است.

در همین راستا برای بررسی بیشتر با زهرا نژاد بهرام، عضو شورای شهر تهران به گفت‌وگو نشستیم. وی قبل از عضویت در شورای شهر تهران، همچنین در حال حاضر، از پیشگامان عرصه مشارکت اجتماعی و امور خیریه محسوب می‌شود. این عضو شورای شهر تهران‌ همچنین در حوزه مطالعات زنان نیز دستی بر آتش دارد و صاحب اثر «موانع مشارکت سیاسی زنان در ایران» است. 

نژاد بهرام در این گفت‌وگو ضمن تائید تمایل بیشتر زنان به کارهای خیریه‌ای اعتقاد دارد که نگاه حاکمیت به استفاده از توانایی‌های زنان در امور خیر بیشتر مقطعی و در مواقع بحرانی است. وی معتقد است که زنان بهتر است در قالب سمن‌ها و به‌صورت محلی به حوزه خیریه ورود کنند. در ادامه متن کامل این مصاحبه را می‌خوانید.

گفت‌وگو با زهرا نژاد بهرام؛ عضو شورای شهر تهران

  • به‌عنوان سؤال اول، نقش و میزان مشارکت زنان در امر خیر را در جهان و ایران چگونه می‌بینید؟ آیا میزان مشارکت و نقش زنان در امور خیرخواهانه و داوطلبانه تفاوتی با مردان دارد؟

زنان درزمینه مشارکت‌های اجتماعی و خیریه در اکثر کشورهای مختلف جهان - پیشگام هستند که آن‌هم به سبب روحیه مشارکت پذیرشان است. به‌طورمعمول در بسیاری از کشورهای جهان ازجمله ایران، هر نهاد خیریه‌ای که در طول تاریخ برپاشده یا زنان مؤسس آن بوده‌اند یا آنکه در تأسیس آن نهاد نقش بسزایی داشته‌اند.

بنابراین مشارکت زیاد زنان در امر خیر گزاره‌ای پذیرفته‌شده در تمام جهان است. - اتفاقا در کشور ما این قضیه رنگ و بوی بیشتری دارد؛ چراکه به علت ویژگی‌های ملی و مذهبی که کشور ما دارد، رغبت به امر خیر در ایران و ازجمله در میان زنان بسیار بیشتر است.

جلوه‌ها و نمونه‌های این مشارکت نیز بسیار زیاد است. یعنی شما از کارهای خیریه‌ای کوچک در محیط‌های خانوادگی تا تأسیس نهادهای خیریه‌ای بزرگ، مانند مؤسسات خیریه، نقش زنان را مشاهده می‌کنید. 

به‌عنوان‌مثال، شما بعد از انقلاب اسلامی می‌بینید که زنان در امر پشتیبانی جنگ و جلب مشارکت‌ها درزمینهٔ حقوقی مجلس شورای اسلامی می‌تواند از دولت درخواست کند که در آیین‌نامه‌های استخدامی مشارکت افراد در امر خیر مشارکت‌های اجتماعی و کارهای داوطلبانه آنان را مدنظر قرار دهند.
درواقع همان‌گونه که اکنون بسیجی بودن عاملی مثبت در اکثر استخدامی‌های دولتی است و اتفاقا كار مثبتی نیز هست، همان‌گونه نیز مشارکت در امر خیر و کار داوطلبانه دارای امتیاز مثبت باشد.

برای مطالع ه:

آمنه لاجوردی؛ آموزگار داوطلب مناطق محروم

زنان در زمینه اجتماعی، برای تأمین اقلام موردنیاز جنگ نقش بسیار بسزایی داشتند و در امر خیر وارد می‌شدند. بعد از جنگ نیز زنان‌ همین نقش را در قالب‌های مختلف مانند تأمین جهیزیه نوعروسان، کمک به خانواده‌های نیازمند، یاری‌دادن خانواده‌های نیازمند در بزرگ کردن کودکان یا دیگر اقدامات خیریه ادامه دادند.

اما در چند دهه اخیر شکل امور خیریه و سازمان‌دهی آن دستخوش تغییراتی شده و بیشتر در قالب سازمان‌های غیردولتی و مردمی نمایان شده است. بااین‌حال، باز مشاهده می‌کنیم که زنان چه در جهان و چه در ایران جزء پیشگامان تأسیس نهادهای خیریه‌ای و سمن‌ها هستند.

  • اگر بخواهیم به نقش زنان در امر خیر در کشور خودمان بپردازیم، به نظر شما تا چه اندازه در لایه‌های مختلف حاکمیتی این نگاه وجود دارد که از توانایی‌های زنان در امور خیریه و مشارکت‌های اجتماعی استفاده شود؟

درباره رویکردهای حاکمیتی نیز باید بگویم که به‌طورمعمول به این صورت است که از حضور زنان در امور خیریه و مشارکت‌های اجتماعی حمایت و استقبال می‌شود. اما شاید چون این حمایت بیشتر به‌صورت مقطعی است، درنتیجه امکان سازمان‌دهی مناسب برای حضور مؤثرتر و ادامه‌دار زنان در امور خیریه وجود نداشته است.

این موضوع یک آسیب محسوب می‌شود و نیازمند تغییر است. به‌عنوان‌مثال، اکنون‌که در برخی از مناطق کشور سیل آمده است و حاکمیت نیز به مشارکت مردم در حل بحران نیاز دارد؛ بنابراین به‌طور طبیعی از نقش و مشارکت زنان نیز استقبال می‌کند.

اما بعد از حل بحران، بیشتر مواقع این‌گونه است که این جریان متوقف می‌شود و اغلب به‌صورت زیرپوستی و در قالب همان نهادهای خیریه‌ای که زنان خود در آن فعال هستند، ادامه پیدا می‌کند و حاکمیت چندان کمکی نمی‌کند.

در خصوص چرایی این موضوع باید گفت که اغلب اوقات پس از هر رخدادی مانند سیل یا زلزله و امثال آن، حاکمیت دیگر از بحران عبور کرده است و ضرورتی نمی‌بیند که از مشارکت زنان استفاده کند. اما این در حالی است که به نظر بنده حتی در شرایط غیربحرانی نیز می‌توانیم از ظرفیت امر خیر، به‌ویژه از جانب زنان استفاده کنیم و نباید آن را تنها به بحران‌هایی مانند سیل و زلزله محدود کرد.

رواج امر خیر در هر جامعه‌ای نشان‌دهنده بلوغ فرهنگی آن جامعه است. امروزه مشاهده می‌کنیم که در بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان هنگامی‌که شما قصد داشته باشید درجایی مشغول به کار شوید، از شما می‌پرسند که چند سال کار داوطلبانه انجام داده‌اید یا تا چه اندازه در کارهای خیریه مشارکت کرده‌اید.

اما در کشور ما متأسفانه این‌گونه نیست. این در حالی است که فرهنگ انجام کارهای خیریه در بین هم‌وطنان ما به‌طور کامل نهادینه‌شده است و وجود دارد. اما چون این کار قاعده‌مند نشده است و تنها در مواقع بحرانی از آن استفاده می‌کنیم، جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است.

از همین رو بنده اعتقاد دارم که حاکمیت در این زمینه باید به گونه دیگری نگاه بکند. به‌عنوان‌مثال، درزمینهٔ حقوقی مجلس شورای اسلامی می‌تواند از دولت درخواست کند که در آیین‌نامه‌های استخدامی مشارکت افراد در امر خير، مشارکت‌های اجتماعی و کارهای داوطلبانه آنان را مدنظر قرار دهند. درواقع همان‌گونه که اکنون بسیجی بودن عاملی مثبت در اکثر استخدامی‌های دولتی است و اتفاقا كار مثبتی نیز هست، همان‌گونه نیز مشارکت در امر خیر و کار داوطلبانه دارای امتیاز مثبت باشد.

درواقع باید تک‌تک افراد جامعه یاد بگیرند که بدون دریافت دستمزد و برای اعتلای جامعه کار کنند و با امر خیر و مشارکت اجتماعی آشنا شوند. به اعتقاد بنده امور خیریه در درون جامعه منشأ تعامل، نعمت و همبستگی ملی است و اعتماد را در بین لایه‌های مختلف جامعه افزایش می‌دهد.

در یک‌کلام امر خیر باعث می‌شود که افراد جامعه نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت کنند و به مشکلات یکدیگر بی‌تفاوت نباشند.

  • اگر بخواهیم به دیدگاه دولت‌های مختلف به ورود زنان در امر خیر بپردازیم، آیا دردولت‌های مختلف نگاه متفاوت نسبت به استفاده از ظرفیت‌های زنان در گستره نیکوکاری وجود داشته است یا همه آنان رویکرد یکسانی را در پیش‌گرفته‌اند؟

به‌طورکلی نگاه دولت‌های مختلف به امر خیر به‌صورت عام، جزء در دولت اصلاحات تفاوت چندانی با یکدیگر نداشته است. در دولت اصلاحات از طریق فعال‌سازی تشکل‌های غیردولتی و سمن‌ها جریانی شکل گرفت که در آن سمن‌ها توانستند جای خود را باز کنند و توسعه پیدا کنند.

درواقع با این کار همان امور خیریه که درگذشته نیز وجود داشت، در قالب سازمان‌دهی جدید که بیشتر از طریق سمن‌ها بود، نمایان شد. تا قبل از این کار، امور خیریه در کشور بیش‌ازحد بدون سازمان‌دهی و بی‌قاعده بود.

اما بعد از دولت اصلاحات این موضوع تا حد درخور توجهی ساماندهی شد. بنابراین من فقط در زمان اصلاحات این تفاوت نگاه را تا حدودی مشاهده کردم. اما این تفاوت نگاه و سازمان‌دهی کردن امور خیریه باعث شد تا زنان زیادی در سمن‌ها و سازمان‌های غیردولتی که اشکال مدرن امر خیر بودند، عضویت پیدا کنند و به فعالیت بپردازند.

اگر اشتباه نکنم بعد از سازمان‌دهی کردن امر خیر در آن زمان، تشکل‌های غیردولتی در حیطه زنان، حدود سه الی چهار برابر شد که اتفاق بسیار مثبتی بود.

در دولت‌های بعد، این نگاه همواره دچار افت‌وخیز بود و مانند سابق نبود. به‌طورکلی معتقد هستم که حاکمیت باید از ظرفیت بخش غیردولتی و مردمی در تمام بخش‌ها استفاده کند تا بتواند امر داوطلبانگی و خیر را در جامعه گسترش دهد. زنان در این زمینه به علت آنکه در اکثر نقاط جهان پیشگام هستند، می‌توانند به تقویت جریان خبر در جامعه کمک کنند.

  • اکنون در جامعه به روش‌های مختلف می‌توان به امر خیر وارد شد. دراین‌باره اگر زنان بخواهند به گستره نیکوکاری وارد شوند، به نظر شما بهتر است این ورود به چه شکلی صورت بگیرد؟ در قالب تأسیس سمن و سازمان غیردولتی مشارکت کنند یا به روشی دیگر؟

به نظرم هراندازه که این حوزه از حالت فردی خارج شود و حالت سازمانی و قاعده‌مند به خود بگیرد، امکان خدمات‌رسانی به جامعه و سازمان‌دهی خود امر خیر نیز بهتر می‌شود. بنابراین ما باید تلاش کنیم که امور پراکنده و مختلف امر خیر را سازمان‌دهی کنیم تا به مقصد نهایی خود که همان برطرف کردن نیاز اساسی جامعه است، برسیم. بر طبق همین قاعده، حوزه زنان نیز باید این راه را در پیش بگیرد و به سمت کارهای سازمانی و قاعده‌مند پیش برود.

  • حوزه‌ها و زمینه‌های مختلفی در جامعه وجود دارد که می‌توان برای امر خیر به آن‌ها ورود کرد. به نظر شما چه حوزه‌هایی برای فعالیت و ورود زنان مناسب‌تر است؟

به نظرم اکثر زمینه‌ها برای فعالیت زنان در امور خیریه مناسب است. به‌عنوان‌مثال، از حوزه‌های محیط زیستی تا توانمندسازی زنان، کارآفرینی زنان ، رفع مشکلات معلولان وتوانیابان، موضوع کودکان کار و زنان سرپرست خانوار ازجمله حوزه‌هایی در جامعه هستند که زنان می‌توانند به آن ورود کنند.

به اعتقاد بنده زنان زیادی در جامعه وجود دارند که تمایل به انجام کار خیر دارند؛ اما نمی‌دانند که به چه صورتی اقدام کنند. بهتر است این افراد به سمت سمن‌ها و سازمان‌های غیردولتی بروند و این سازمان‌ها نیز به نظرم ظرفیت پذیرش این افراد را که اغلب خوش‌فکر و دارای ایده هستند، دارند.

  • اگر بخواهیم به تفاوت ورود زنان به امور خیر در ایران با سایر کشور بپردازیم، آیا در این خصوص تفاوت خاصی بین ایران و سایر کشورها وجود دارد؟

ببینید به نظرم زنان در کشور ما تمایل خوبی برای انجام کارهای خیریه‌ای دارند و از این لحاظ کشورمان ظرفیت خوبی دارد. اما به نظرم هراندازه که زنان بتوانند به‌صورت محلی به امر خیر ورود کنند، بهتر خواهد بود تا آنکه بخواهند به‌صورت منطقه‌ای با کشوری فعالیت کنند.

چراکه اگر به‌صورت محلی فعالیت کنند، بهتر می‌توانند با جوامع هدف ارتباط برقرار کنند. این موضوع را ازآن‌جهت می‌گویم که زنان مسئولیت‌های متعددی نسبت به خانواده و فرزندان خوددارند. بنابراین هراندازه که شبکه‌ای اقدام کنند و در محله‌ها فعالیت کنند، امکان عرضه خدمات از سمت زنان به جوامع هدف بیشتر خواهد بود.

اغلب اقشار مختلف برای ورود به گستره نیکوکاری دچار اشتباهاتی می‌شوند یا آنکه یک سری آسیب‌های پرتکرار برای ورود به امر خیردربرخی حوزه‌ها وجود دارد. آیا در ورود زنان به امر خیر این اشتباهات پرتکرار وجود دارد؟

فکر نمی‌کنم که آسیب خاصی داشته باشد؛ اما قطعاً انجام کار خیر نیز در هر زمینه‌ای که باشد، نیاز به مهارت خاص خود دارد. نباید فراموش کرد که ما در انجام امر خیر نیاز به ارتباط‌گیری با افرادی داریم که همانند ما قصد انجام کار خیر دارند.

همچنین نیاز به مهارت‌هایی داریم که بتوانیم توانایی‌های خودمان را به مرحله اجرایی برسانیم. به‌طور کل به اعتقاد بنده ما درزمینهٔ ورود به امر خیر، نیازمند آموزش پیش از اقدام هستیم و این نیاز در سراسر کشور و در تمام حوزه‌ها احساس می‌شود که حیطه زنان نیز از آن مستثنا نیست.

بیشتر بخوانید :

بررسی دو عامل وراثت و محیط در بروز رفتار خیرخواهانه

درواقع اگر آسیبی نیز وجود داشته باشد، از این ناحیه خواهد بود. یعنی وقتی‌که ما هیچ آموزشی برای انجام امر خیرندیده‌ایم؛ اما قصد انجام کار خیر نیز داریم، درواقع مصداق . همان ضرب‌المثل فارسی است که می‌خواهیم ابروی فردی را درست کنیم؛ اما چشمش را کور می‌کنیم.

نیاز به این آموزش به‌ویژه هنگامی‌که می‌خواهیم دایره فعالیت خودمان را گسترده‌تر کنیم، بیشتر احساس می‌شود. درواقع با آموزش می‌توانیم هم‌ظرفیت‌های خودمان را شناسایی کنیم و هم می‌توانیم این ظرفیت‌ها را در مسیر درست و مناسب خود به اقدام برسانیم. نکته آخر آنکه توانایی انجام کار گروهی در امور خیریه و مشارکت‌های اجتماعی یک مهارت لازم است که باید افراد آن را کسب کنند.