سواد وقفنامه های قاجاری زنجان: تفاوت بین نسخه‌ها

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «مؤلف:اسدالله عبدلی آشتیانی پژوهشگر اسناد. ==چکيده== زنجان را طي قرون «دارال...» ایجاد کرد)
 
جز سواد وقفنامه های قاجاری زنجان» را محافظت کرد ([ویرایش=تنها مدیران] (بی‌پایان) [انتقال=تنها مدیران] (بی‌پایان)))
(بدون تفاوت)

نسخهٔ ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۱۱:۱۲

مؤلف:اسدالله عبدلی آشتیانی پژوهشگر اسناد.

چکيده

زنجان را طي قرون «دارالسعاده» ناميده‌اند. شهري تاريخي با موقوفات بسيار متنوع و قابل تحقيق که از آن جمله مي‌توان به مساجد، مدارس و اماکن عام المنفعه، وقف کتاب، تعزيه داري شهداي کربلا اشاره نمود. اين نوشتار، مجموعه سواد دوازده وقفنامه را از اوايل قاجار مورد بازخواني، مطالعه و معرفي قرار داده که حدودا يک قرن را شامل مي‌شود. اين اسناد حاوي اطلاعات ارزشمندي از تاريخ و جغرافياي موقوفات شهري، رجال شناسي، کتابت و مردم شناسي همراه با مستندات تاريخي را در بر مي‌گيرد. کليد واژه‌ها: اسناد، موقوفات، زنجان، قاجار، وقفنامه.

مقدمه

کتابچه مجموعه سواد وقفنامه‌هاي زنجان که در اين جا بدان مي‌پردازيم، شامل دوازده وقفنامه مي‌باشد و همه آن‌ها رونوشت يا سواد از سند اصلي وقفنامه‌ها است که طي دوازده سال (1209- 1286 هجري قمري) بازنويسي و در آن ثبت گرديده است. تعداد صفحات سفيد اين کتابچه مي‌رساند که قرار بوده مجموعه‌اي مفصل از وقفنامه‌ها را شامل باشد که به دلايل نامعلوم از تحرير آن منصرف شده‌اند. سرفصل‌هاي دوازده گانه اين وقفنامه‌ها عبارتند از: 1- وقفنامه مسجد و مدرسه نصرالله خان افشار،

2- وقفنامه ملايوسف قارپوزآبادي،

3- وقفنامچه يک باب اطاق در جنب کاروانسراي حاجي محسن،

4- وقفنامه قريه قياس،

5- وقفنامه پنج باب دکان در ميدان زنجان،

6- وقفنامه ستاره خانم،


7- وقفنامه کاروانسراي حاجي برات،

8- وقفنامه کتاب حاج عبدالحسين و

9 تا 12- چهار وقفنامه آخر مربوط به قريه اردلان زنجان است.

موقوفه مسجد و مدرسه نصرالله خان

مسجد و مدرسه نصرالله خان در شهر تاريخي زنجان در دوره فتحعلي‌شاه قاجار به سال 1239 هجري قمري در محله‌اي به همين نام در بافت مرکزي شهر توسط نصرالله خان افشار ساخته و طي وقفنامه مفصل واگذار گرديده است. در قسمتي از همين سند درباره شخص واقف که خود حاکم شهر هم بوده آمده: «نخبة الاعيان و الحکام الفخام نصرالله خان زيده عزه و اقباله که توقيفات ابديه و تأييدات سرمديه در جنب دولتخانه خود احداث و بنياد فرمود بعنوان الله تعالي و حسن توفيقاته و محاسن تأييداته در غايت استحکام و نهايت اهتمام صورت انجام پذيرفته» وقفنامه نصرالله خان افشار بر اساس اين وقفنامه قسمتي از املاک زراعي دو قريه چراغ حصاري و کليجه ايجرود و عايدات آسياب و حمام واقع در دارالسعاده زنجان وقف بر مسجد و مدرسه خود کرده و توليت موقوفه را به آقا فتح الله که اعلم علماي آنجا بوده، مي‌دهد که وي صاحب اختيار است هرکس را بخواهد به امامت و نماز جماعت منصوب فرمايد و از مداخل موقوفات که تفصيل آن آمده به جهت او مقرر دارد و مدرس به جهت تدريس و تعليم مدرسه در صورتي که خود نيز از آن امتناع فرمايد معين و وظيفه نيز به جهت مؤذن و خادم و ساليانه ايشان در مدرسه و مسجد در دست او باشد. املاک وقف نصرالله خان جهت مسجد و مدرسه قريه چراغ حصاري من محال سهروردي [۱] از شش دانگ دو دانگ. 2- قريه کليجه سه دانگ و شش دانگ يک طاحونه عليا به جهت مصارف و مخارج مدرسه و مسجد و خرج تعمير به مقتضاي مصلحت و صوابديد. 3- حمام واقعه در دارالسعاده زنجان از شش دانگ سه دانگ. شرايط وقف واقف 1- در صورت نبودن احتياج به تعمير مدرسه «کل مداخل و منافع املاک و طاحونه و حمام را صرف وظيفه امام، مؤذن و خادم و مدرس مدرسه و مباشر دخل و خرج و ساير مباشران و کارکنان که ضرور در کار باشد و وجه گذاران طلاب به اقل ما يقنع برسد. 2- پل مستحدثه واقف نيز داخل تعمير است يعني پلي که در رودخانه دارالسعاده زنجان ساخته هر وقت احتياج به تعمير به‌هم برساند از موقوفات مسجد و مدرسه تعمير نمايند. 3- برکه که تحت الارض در جنب مدرسه که آن را «چهل پله» نامند در حالت احتياج به تعمير و همچنين خلوتخانه در صورت انهدام و حمام و يا جزو ديگر از موقوفات که تعمير آنها لازم باشد. 4- هرسه منصب: توليت و امامت و تدريس او اولي است و به آقا فتح الله واگذار گرديده است. سيد محمد مجتهد زنجاني در وقفنامه مسجد و مدرسه نصرالله خان افشار چند تن از علماي بزرگ زنجان آن عصر پاي وقفنامه را مهر و شاهد بوده‌اند از جمله آقا سيد محمد مجتهد زنجاني با مهر بادامي شکل و سجع مهر: محمد ابن قاسم الحسيني که در معرفي وي آمده است: سيد محمد مجتهد متوفي به سال 1269 هجري قمري در زمان فتحعلي‌شاه و به دستور عبدالله ميرزا دارا حاکم زنجان از قريه سيردان طارم به زنجان آورده شده تا در مسجد جامع شهر ضمن اقامه نماز جمعه و جماعت و ترويج دين، حوزه علميه را نيز داير نمايند. اين مطلب در يکي از تأليفات آن مرحوم موسوم به «انيس الفقها» آورده شده است. آقا سيد محمد مجتهد با همراهي حاجي ميرزا ابوالقاسم مجتهد در جريان فتنه ملا محمد علي زنجاني شرکت و در انهدام فتنه مزبور اقدام نمودند. از ايشان کتاب‌ها و تأليفاتي بدين شرح برجا مانده و موجود است:

1- انيس الفقها،

2- مناسک حج و

3- رساله عمليه  

آرامگاه وي در خيابان نواب صفوي و در حد فاصل بازار پايين و قبرستان پايين قرار دارد. بر روي قبر وي متن زير به خط ثلث حک شده است: «قدار تحل الي الدار السرور عالم الاطلاق الشهير في آفاق الذي من علمه خشيته التعب بالسياق السياق و من حلاوته حلمه جل الاخلايق في الاشياق اعلم العلما السيد المولي السند المعتمد السيد محمد المجتهد طاب ثراه و جعله الجنته و مسکنه و مأوته في التاسع من عشر شهر جمادي من عشر الشهور التاسع من العشرسابع من الماه الثالث من الف الثاني 1296» [۲] آخوند ملاعلي زنجاني در ساير وقفنامچه‌ها توليت موقوفات به آخوند ملا علي (زنجاني) و اولاد ذکور او واگذار گرديده. او در سال 1284 هجري قمري کتابخانه مسجد چهل ستون را تأسيس کرد که به نوعي نخستين کتابخانه عمومي شهر نيز به شمار مي‌آيد. در متن وقفنامچه، وي اين گونه معرفي شده است: «و توليت املاک مزبوره محدوده را به جناب علامة العلما و المجتهدين رئوس الفضلاء و المحققين قدوة الانام و حجة الاسلام آقاي آخوند ملا علي مدظله‌العالي رئوس الازالي و لأعالي مفوض نمود و بعده اطال الله بقائه ان‌شاءالله تعالي با اکبر اولاد ذکور شريعت مدار نسلاً بعد نسل و در صورت انقراض حفظهم الله عن الانقطاع با مجتهد جامع الشرايط است و در ضمن العقد شرط گرديد مادامي که از اولاد سرکار شريعتمدار طالب علم باشند.» [۳] قصيده ميرزا خرم در انتهاي «صورت وقفنامه نصرالله خان» در رساي فوت آخوند ملا علي است که در آن مقام علمي وي با زبان شعر توصيف گرديده است.

سابقه تاريخي اماکن موقوفه زنجان

در مجموع وقفنامه‌هاي بازخواني شده به اماکن تاريخي مختلف که کارکرد عام المنفعه در آن مشاهده مي‌شود و بخش مهمي از هويت تاريخي اين شهر را تشکيل مي‌دهند تعلق دارد. بدين منظور سير تاريخي اين موقوفات و دوره آن اشاره مي‌گردد:

>مساجد جامع زنجان در عصر قاجار >کاروانسراها >حمام‌ها >پل‌ها >بازار سنتي زنجان >کتابخانه

مساجد جامع زنجان در عصر قاجار

«مسجد جامع زنجان: مساجدي که در اين شهر صدق جامع بر آنها شود يکي مسجد معتبري است که باني آن مرحوم عبدالله ميرزاي دارا بوده است. تاريخ بناي آن 1237 هجري مي‌باشد که بعضي موقوفات از قريه و قيصريه و حمام دارد. توليت آن الان با محمد حسين ميرزاي پيشخدمت، ولد مرحوم اميرزاده محسن ميرزاي امير آخور است. مسجد ديگري هست که مرحوم ميرزا ابوالقاسم مجتهد سي سال قبل ساخته است. سه طرف اين مسجد تمام و يک طرف آن ناتمام است. مسجد ديگر هست که اهل شهر در هزار و دويست و هشتاد و چهار ساخته‌اند و خرابي چنداني ندارد. مسجد ديگر مسجد و مدرسه‌اي است که مرحوم نصرالله خان نايب شهر در 56 سال قبل بنا کرده و موقوفاتي دارد. مسجد ديگري هست معروف به مسجد مرحوم حاجي ميرزا ابوالقاسم از ابنيه قديمه است که 60 سال قبل مرمت شده و حالا باز خيلي خرابي دارد. موقوفات زيادي هم براي اين مسجد هست. مسجد ديگري در هزار و صد و هفتاد و سه (هجري) حاجي پير ولي نامي بنا نموده و چون ملا محمدعلي بابي معروف آن را تعمير کرده، حالا مشهور به مسجد ملا محمد علي است. اين مسجد خرابي زيادي ندارد. بعضي مساجد ديگر هم هست که در شمار جوامع نيست.» [۴] کاروانسراها کاروانسراهاي کهن دژ، گلشن و سراي ملک از جمله آن‌ها هستند که کاروانسراي گلشن و ملک در سال 1345 هجري قمري بازسازي و مرمت شده‌اند که در داخل بازار زنجان قرار گرفته‌اند. وقفنامه‌هاي شماره 1 و 7، به ساير کاروانسراهاي تاريخي اشاره دارد. حمام‌ها حمام‌ها از جمله امکان وقفي هستند که از جمله آن‌ها: 1- حمام قيصريه: در بازار قيصريه زنجان قرار دارد و در دوره قاجاريه ساخته شده است. 2- حمام حاجي داداش: در بازار پايين در بازار ميوه فروش‌ها و در دوره قاجاريه ساخته شده است. 3- حمام مير بهاء: در راسته بازار پايين قرار دارد و در دوره قاجاريه ساخته شده است. وقفنامه شماره 1، اشاره به حمام نصرالله خان دارد که از شش دانگ آن سه دانگ وقف بوده است که نام دقيق آن را نمي‌دانيم. پل‌ها پل‌ها هم از جمله اماکن وقفي هستند: 1- پل مير بهاءالدين زنجان: بر روي رودخانه زنجان رود که در دوره قاجار ساخته شده است. 2- پل سردار: در جنوب شهر زنجان که در دوره قاجاريه ساخته شده است. 3- پل حاج سيد محمد: در جنوب شرقي زنجان که در دوره قاجاريه ساخته شده است. وقفنامه شماره 1، اشاره به پلي دارد که نصرالله خان باني آن بوده که اسم اين پل و مشخصات آن در صورت وقفنامه نيامده است.

بازار سنتي زنجان

«يکي ديگر از آثار تاريخي زنجان مجموعه تاريخي بازار سنتي است که از نظر غناي اقتصادي، فرهنگي و مذهبي يکي از جالب‌ترين مجموعه‌هاي تاريخي - تجاري ايران به شمار مي‌رود. بازار زنجان در قلب بافت قديمي شهر و در راستاي راه‌هاي ورودي آن قرار گرفته است و از دو قسمت بازار بالا و بازار پايين تشکيل مي‌شود. کتابخانه وقف کتاب از جمله موقوفات مهم فرهنگي است که در تاريخ زنجان سابقه ديرين دارد. گزارش کتابخانه‌هاي معظم در اين شهر نشان از فرهنگ غني و پربار اين شهر است. آخوند ملا علي زنجاني در سال 1284 هجري کتابخانه مسجد چهل ستون را تأسيس کرده که به نوعي نخستين کتابخانه عمومي شهر در عصر ناصرالدين شاه بوده است. (وقفنامه شماره 8) وقفنامچه کتب حاج رضا قلي بر قابلين انتفاع از آنها را بيان مي‌کند و نشان از اهميت اين فرهنگ در بين واقفين اين شهر بوده است. اين نسخه به شماره 86209 و فهرست 9771 و شماره قفسه 973 کتابخانه مجلس شوراي اسلامي نگهداري مي‌شود.

مجموعه وقفنامه‌‌هاي قاجاري زنجان

>وقفنامه شماره 1 >وقفنامه شماره 2 >وقفنامه شماره 3 >وقفنامه شماره 4 >وقفنامه شماره 5 >وقفنامه شماره 6 >وقفنامه شماره 7 >وقفنامه شماره 8 >وقفنامه شماره 9 >وقفنامه شماره 10 >وقفنامه شماره 11 >وقفنامه شماره 12 وقفنامه شماره 1 [وقفنامه مسجد و مدرسه نصرالله خان در زنجان] صورت وقفنامه کليجه و چراغ حصاري بسم الله الرحمن الرحيم الحمدالله کماهو اهلهُ و کُلما دام مُلکه و لاحمد لاحدٍ الاله الاله الامرُ و الهُکم الهُ واحد لااله الا هو علي عُلوهُ و عم آلاوءه هوالله الواحدُ الاحدُ الودود السامعُ الصمد لامدرک لسموِه و لا مدرک لعلوِه لاوله لهُ و لا لهو و لا وهم و لا سهو مهدالمهاد سواء الطود و الوهاد لهُ الحمدٍ مدار کلمه و دوام مُلکه و علمه و السلامُ لا کرم رُسُله ارسله ادلالاً لحکمه محمدٍ رسوله و ادل معلومه لادرس لهُ و هو مدرسُ مَدرسَ کل العلوم ما سُئل احداً و کل الاسرار صارلهُ معلوماً هو محلل الحلال و محرم الحرام و اله العلماء الاعلام الا دلاء الکرام اولهم حامل لواء الحمدٌ و اکملهم عٌمرا والي العصر و العهد ستايش بي آلايشي که اهل اخلاص با خلوص نيت و صفاء طوبت اهداء بارگاه صمديت نمايند و سپاس بلند اساسي که ارباب اختصاص در غايت خضوع و خشوع مختص درگاه احديت دانند مخصوص پروردگار احد صمديست که وقوف واقفان مواقف صوامع عالم ملکوت در بندگي و اطاعت اوست و سجود ساجدان مساجد و معابد اقليم جبروت بر پيشگاه بارگاه جلال و بزرگواران و مبدعي که ابنيه رفيعه افلاک از چابکدستي معمار قدرت کامله او کمتر نمونه‌ايست. و عجايبات مختلفه مرکز خاک از ذخاير صنايع بي منتهاي حکمت شامله ادادني موُنه باني امرش به اشاره سرانگشت کن طاق مقرنس آسمان معلي را باز نيست «ولقد زينا السماء الدنيا بزينه الکواکب» افراشته و فرش ملون زمين را با انواع تزيين «و لقد خلقنا الارض و جعلنا لکم فجاجاً سبلاً لعلکم تهتدون» نگاشته و درود نامعدود و سلام و صلوات نا محدود بر مقتداي نبين و امام مرسلين و رحمة للعالمين مصداق کلام صدق انتظام «کنت نبياً و آدم بين الماء و الطين» آنکه بي مشقت درس و تعليم معلم علوم اولين و آخرين و بدون تحمل کلفت تعلم و تدرس مُدرس مدرس طبقه کروبين آمد علت غائي ايجاد جميع ممکنات از قبه افلاک تا خطه خاک برهان مبين «لولاک لما خلقتُ الافلاک» مقدم در تحلي بحليه وجود موخر در تجلي نورظهور بعالم شهود منعوث بنعت «انّک لعلي خُلقٍ عظيمٍ» موصوف بوصف «انک لمن المرسلين علي صراطٍ مستقيم» مژده ده قدوم بهجت لزومش مسيح «بقوله اني مبشر برسولٍ واني من بعدي اسمه الاحمد المکرم الاکرام الممجد الامجد النبي الامي العربي الهاشمي المصطفي محمد (ص) و بر آل اطهار و اولاد ابرار اخيارش مصاديق کريمه «وجعلنا هم ائمة يهدون بامرنا» مدرسان مدارس «و علمنا هم من لدنا النجبا النقيا النجبا الاتقيا الازکيا الاوليا الاوصيا الاصفيا العلما العظما الکرما الفصحا البلغا الرمئا الامراء الشفعا الشهداء السعداء الفقها الصلحا الرمقا الشجعا الاکفا الحنفا الظرفا العتقا الطلقا الکبراء الندما النظراء الخلفاء الشرفاء العقلاء البدلاء الرفقاء السفراء الارباء الاحباء الاجلاء الادّلاء الاحلاء الکرام سلاماً دائماً ابداً سرمداً مُتعالياً متوالياً متواتراً متکاثراً متظافراً متضاعفاً الي يوم القيامه» و بعد برارباب فطانت و ذکا و اصحاب کياست و صفا مخفي نيست که بمفاد نص صريح صحيح «الدنيا مزرعةُ الاخرة» هرکه در اين سراي عاريت همت براصدار اعمال شايسته گماشت و پنج روزه زندگي را بکردار نيک مصروف داشت و در اين مزرعه هرچه زودتر تخم نيکوئي کاشت و مادام الاختيار بناي رفيعي در نيکنامي افراشت ذخيره آخرت او مهيا شد و مقام او در دار خلد که تغيير و زوالي در آن نيست معين گرديد. فطوبي له و حُسن مآب سيما بانيان ابنيه رفيعه ابواب البر و بقاع الخير که عهدي بعيد و آمدي مديد بر صفحه روزگار ناپايدار پايدار و برقرار و بمصداق صحيحه «ثلثه في قبورهم [حواشي / سجلات] / (مهر: علي اکبر الحسيني) و اعمالهم في ديوانهم» بعداز فوت و پس از موت نيز انافآنا فيض آن واصل و لا ينقطع ثمر آن بتجديد متواصل آيد خصوصاً بناي مساجد و معابد که نظر بحديث صحيح «من نبي مسجد کمحفص قطاه نبي الله له نبياًفي الجنته» عوض آن مستحق الوقوع در جنت عدنست «لهم فيها نعيم مقيم» سعادتمند آنکه اين توفيقات رفيق او گردد و بلندمرتبه کسيکه اين سعادت ابديه را دريابد «وذالک فضل الله يوتيه من يشاء و الله ذوالفضل العظيم» مصداق اينمقال حال فرخ مآل عالي جاه رفيع و منيع جايگاه شوکت و جلالت دستگاه دولت و اقبال همراه فخامت و مناعت اکتسناه مجدت و نجدت پناه ابهت و فتوت آگاه زبدة الاقران و الاشباه عمدة الخوانين و الاجلة العظام قدوة الاعاظم و الاشراف الکرام نخبة الاعيان و الحکام الفخام نصرالله خان زيد عزه و اقباله که توفيقات ابديه و تاييدات سرمديه شامل حال و کافل احوال او گرديده مسجد و مدرسه در جنب دولتخانه خود احداث و بنياد فرموده بعون الله تعالي و حسن توفيقاته و محاسن تاييداته در غايت استحکام و نهايت اهتمام صورت انجام و اتمام پذيرفته که في الواقع بنايي است چون عهد اهل وفا ووفاق مستحکم و متين و مانند توافق ارباب اتفاق با اجزاء وارکاني پس موافق ورزين چون کلام فصحا مختصر و مليح و همچون منظر شهدا دلگشا و صحيح «وقف موبد» شرعي و حبس مخلد اسلامي نمود «قربة الي الله و نيلاً لمثوباته العظمي و طلباً لمرضاته القصوي» برکافه اهل اسلام از متشبثان باذيال ائمه انام عليهم سلام‌الله المهيمن السلامً «اما المسجد فللمصلين الذينهم في صلواتهم خاشعون و اما المدرسه فلمُحّصلي العلوم وليتفقهوا في الدين و لينذرو اقومهم اذا رجعواليهم لعلهم يُحذرون» و از اينکه از لوازم است تعيين شخصي امين صالح متورع داناي کامل که متصدي امور متعلقه بآن وراتق و فاتق و امروناهي و متولي تقسيم وظايف و مباشر تحديد اساس وتعمير در حين اندراس باشد و آنکه مصداق عدالت و ماصدق کياست و فطانت بود عاليجناب فضايل و فواضل اکتساب حقايق و دقايق نصاب عوارف و معارف انتساب اخلاق و محاسن آداب سلالة الافاضل و الاطياب زبدة المتورعين و قدوة المعتزلين آقا فتح الله، فتح الله عليه ابواب الفوز و الفلاح و بلغه مايشاه. توليت آنرا مفوض و محول نمود من جميع الجهات و من حيث الوجوه بمعظم اليه که از هر جهت و هر حيثيت مختار و صاحب اختيار باشد يعني هرکس را قابل و عادل داند و سزاوار امامت و نماز جماعت در صورتيکه معظم اليه را عذري باشد که خود بآن نپردازد در مسجد منصوب فرمايد که به امامت مسلمانان قيام نمايد و بقدريکه صلاح و قابل داند از مداخل موقوفات که تفصيل آن خواهد آمد بجهت او مقرر دارد و مُدرسي بجهت تدريس و تعليم در صورتيکه خود نيز از آن استنکاف فرمايد معين و وظيفه نيز بجهت او وهکذا مؤذن و خادم و ساليانه ايشان و هر حجره را سه نفر طلبه مگر آنکه صلاح در زيادتر يا کمتر داند و ساليانه يا ماهانه يا يوميه ايشان غايةالمراد و نهاية المقصود في تلک المواد آنکه کل اوامر و نواهي و منع و رجز و اذن و رخصت و ادخال و اخراج و عزل و نصب و حظ و ياس طرا اجمعا از حيثيت مدرسه و مسجد موکول و مرجوع براي زرين و صلاح مستحکم متين معظم اليه ميباشد. دون مايستثني احدً اويُقصد اخراج شيئي من اَمره و نهيه و منعه وزجرهو ايصاله و امتناعه و غير ذالک مما حُرر اولم يحرّرو زبرام لم يزيرو ايضاً وقف موبد و حبس دائم مخلد فرمود «خالصاً لوجهه الکريم و استجلاً بالنواله الجسيم» املاک مفصله مشخصه معينه ضمن را: قريه: چراغ حصاري من محال سهرورد با جميع توابع ولواحق و منضمات من التلال و الجبال و العيون و الانهار و الاشجار و دهکده و بيوتات و علف زار و غيرها از جمله شش دانگ؛ دو دانگ. حمام: واقعه در دارالسعاده زنجان از شش دانگ سه دانگ بعبارت آخري نصف ديگراست. [حواشي / سجلات] «مخفي نماناد که آقا سيد محمد سردابي الاصل املاکيه وقف بوده که عبارت باشد از سه دانگ کليجه و شش دانگ طاحونه عليا در قريه مزبوره آنها را حک نموده در وقفنامه و چراغ حصاري عوض او وقف نموده و نوشته چنانکه شهود کثيري در خدمت حجة الاسلام والدي العلامة سلمه الله بر اين مقاله شهادت دادند و در پشت محکوک نوشته حک السک و مني و به اينقدر فهم که صک کتاب باصاد است فرق نداره مواظب اينگونه امور عظميه شده است بلي شخص را اخوف خدا که نباشد ادعاي امامت و نبوت والوهيت نيز ميتواند نمايد چنانکه چه بسا اشخاصيکه نموده‌اند و بعد ‌‌از حک السّک نوشته «والاصلاح باطلاعي» وهکذا تحت هردو کلام را مهر نموده و اغرب در نزد علماء آنستکه تغيير وقف را که صريح آيه بر عدم جواز اوست اصلاح ناميده اعوذ بالله من غضب الله حرّره حسن ابن علي» به جهت وظايف مذکوره در وجه حضرات مسطوره و بمصارف و مخارج مدرسه و مسجد و خرج تعمير بمقتضاي مصلحت و صوابديد متولي عزعليه چنانکه سبق ذکر يافت که همچون روح در ملک بدن يا نازل منزله عقل کل که مدبران عالم اصغر و اکبراند درصورت عدم استقلال از جزوي و کلي متضمن مفاسد عظيمه خواهد بود در صورت اطلاق اختيار اوا بصر است. بصحت و سقم امور و قدر قابليت هرکس باين کيفيت که مادام مسجد و مدرسه را احتياج بتعمير نيست. کل مداخل و منافع املاک و طاحونه و حمام را صرف وظيفه امام و مؤذن و خادم مسجد و مُدرس مدرسه و مباشر دخل و خرج و ساير مباشران و کارکنان که ضرور و در کار باشند و وجه گذران طلاب باقل مايقنع هر قدر بهرکس مصلحت داند بقدر ضرور تهم و معاش هم علي قدر مراتبهم وزيهم مقدم برساير مصارف داشته برساند و از اينکه تشخيص حق التوليه به جهات عديده از لوازم و تعين آن با واقف است مقدار و مبلغ مفصله معينه ضمن که عبارتست از عُشر محصول و ماحصل و مداخل و منافع کل مفصلات فوق يعني بعبارت واضحه ده يک جنس و نقد حاصل از املاک موقوفه بامضاء واقف معظم اليه جهة سرکار متولي معين گرديد و هرگاه فاضلي نيز بماند بعداز اخراج حق التوليه و ايصال بهمه اينها متولي مختار است که هر ضمينه به جهة مسجد و مدرسه که صلاح داند بعمل آورد و بمقتضاي مصلحت بهريک از طلبه مدرسه و خدام مسجد که خواهد برساند و بعداز آنکه احتياج به تعمير افتاد اگر ساليست که معيشت بر مردم فراخ و نرخها ارزانست حصه مداخل موقوفات را به مصرف تعمير برساند الّا حق التوليه خود و وظيفه امام و مُدرس اگر غير متولي باشند و در آن هنگام بر سرکار خود و وظيفه مؤذن و خادم و هرگاه برخلاف ماذکر که العياذبالله ساليست که معيشت تنگ و نرخهاي گران است. نصف مداخل را بمصرف تعمير مصروف دارند و نصف ديگر را به حضرات مذکوره و طلبه تقسيم فرمايد و پل مستحدثه واقف نيز داخل تعمير است يعني پلي که در رودخانه دارالسعاده زنجان ساخته هر وقت احتياج به تعمير به هم رساند از موقوفات مسجد و مدرسه تعمير نمايند فاما همان قاعده که در تعمير آنها مقرر شد در اينجا نيز مرعي دارند و هکذا ايضاً برکه که تحت الارض در جنب مدرسه به جهت معبر آب ساخته وآن نيز وقف مسجد است ومدرسه که باصطلاح اتراک چهل پايه نامند در حالت احتياج به تعمير و همچنين خلوتخانه در صورت انهدام و کذالک حمام يا جزو ديگر از موقوفات که تعمير آنها لازم شود و صيغه وقف بر هريک از موقوفات وقوع و جريان يافت و اقباض به متولي معظم اليه گرديد و او قبض و ضبط شرعي به عمل آورد و عمل به وقفيت فرموده هريک از موقوف عليهم را خظي که بالفعل مي بايست برساند رسانيد و کل شرايط صحت و لزوم و ملزومات شرعيه معمول شد «وقفاً خاصاً صحيحاً شرعياً اسلامياً بحيث لايمکن التغير والتبدل للواقف ولا لاحدٍ غيره عاجلا ام آجلاً حالاً اواستقبالاً» و بعد از متولي حرسه الله مفوض به اورع و اصلح و اتقي از اولاد اوست و هکذا نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن و در صورت انقراض العياذ بالله يا عدم عدالت و صلاحيت ايشان متولي راست که در حال حيوة خود شخصي متدين امين عادل صالح را که شايسته و برازنده امرتوليت داند نصب و تعيين نمايد که بعد فوته مباشر اين امور باشد و هکذا آن شخص نيز اين قاعده را مرعي دارد و هکذا هر متولي در هر عهدو اَوان و هر عصر و زمان و هريک از متوليها در هر عهد و عصر اگر شايسته هرسه منصب باشد يعني توليت و امامت و تدريس او اولي است از غير در صورتيکه هرسه را مباشر شود سه وظيفه خظ او باشد و اگر منصب دو وظيفه نيز دو و اگر يک؛ يک مگر در سال تعمير که صاحب سه منصب و دو منصب به نصف قانع شود خلاصه اذن واقف در هر امري فرع عدالت متولي است که آن اصل است در صورت ملکه راسخه عدالت بهر وجهي از وجوه که تصرف کند مختار و ماذون است والّاي بسته توليت نخواهد بود. «و کذالک الي ان يرث الله الارض و من عليها فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه و الله واسع عليهم ان الينا ايابهم ثم ان علينا حسابهم اللهم اعل لواء دول موسس اساس الصوامع و دور دوائر اعمار عمار المدارس ما دار الدوار و عمرالعمار وادار الادوار و مدور السماء و حرکها محرکها و اصلح ماله و طول عمر عالم العلوم و حصل اماله و صوارم اعمال المعسور سهل له و رسوم اکمال الکمال کمل له و دوام المعمور و اهله السرور وامررالمدرس و الدرس و اکرم المؤسس و المؤسس و سلم کلهم صدور الاهوال کلما طلال حول الحول والاحوال و له الحمد اولاً و دائماً و سرمداً کل حال و حُرر ذالک في 23 شهر شعبان المعظم سنه 1239. [حواشي / سجلات / صفحه اول]- [کتيبه سمت راست] صورت آنچه آقا سيد غفار نوشته بسم الله العالم وا لواقف علي السرائر و لضمائر قدوقع الوقف والحبس في العبارة المزبوره و اطلاق المنفعة مع قاطبة لاحکام و الشرايط المعتبره في الشرع الا نور في الصحة و اللزوم المقرره و هوکذالک و انا اقل السادات من الشاهدين علي ذالک. محل مهر وي که سجع وي: (عبده غفار الموسوي) - جاي سه مهر ديگر که نوشته‌اند: قد اعترف الواقف وقفه الله تعالي بخذا فير فيه ما من الاوقاف المسطوره في هذاه الصک عندي پس مهري ايست: (لا الله الا الله الملک الحق المبين عبده حسين) مهر ديگر: (اللهم صل علي محمد و آل محمد)- مهرسيم اين است: (عبده حسين ابن محمد الموسوي) [کتيبه وسط] صورت آنچه آقا سيد محمد زنجاني نوشته است: بسم الله خير الاسماء- الحمدالله الواقف علي السرائر و الضمائر و الصلوة علي محمدٍ المبعوث علي القبائل و العشائر واله المکرمين المنزهين عن الکبائرو الصغائر و بعد قد حصل الوقوف بخذافير الاوقاف و شرائطها المقرره فيه المرقومه المختومه بکافه لواز مهافي الصحه و اللزوم و خلوها من النواقص و النواقض و اقرار الواقف الواقف بماله و مالهُ بالوقف الموبد والحبس المخلد حسبما زبره في تلک الصحيفه الصحيحه الدي. سجع مهر وي که بادامي است: (محمد ابن قاسم الحسيني) آقا سيد جليل نوشته: قداعترف الواقف الموفق بصحه جميع ماز برفي الصحيحفه الصحيحه الشرعيه، از اينجا مهر نموده و سجع وي: (عبده الراجي جليل الحسيني) [کتيبه کنار/ چپ افقي] آنچه آقا محسن مرحوم نوشته در فوق ورقه اين است: هوالواقف علي کل حال قد جرت صيغه الوقفيته الصحيحه الشرعيه بالعربيه والفارسيه علي الاسلوب المقرره و وقوع الوقف من الواقف الموفق مدله في عمرالسعيد و العيش الرغيد الي يوم الوعيد علي الشرائط العديد عندي ما کتب في 1239. محل مهر وي که سجع او اين است: (مهر: افوض امري الي الله عبده محمد محسن) [حواشي ستون سمت راست سجع مهرهاي:] - و بعد بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين زا واصله الاصيل سيان في 4 شهر شعبان سنه 1289؛ (مهر: ناخوانا) - زا واصله سيان؛ (مهر: ايها يوسف الصديق) - زا واصله سيان؛ (مهر: داود ابن اسمعيل...) - خيرالحاج حاجي ابوطالب اخ واقف وسجع مهرش: (يا علي ابن ابي طالب) - قد حصل العلم به توجه القطع بتوقيف مدرسه المبارک و جميع الجهات المسطوره، خير الحاج حاجي محسن که سجع مهر مربع: (العبد المذنب محسن) - حرره اخ وکيل الواقف الشرعي؛ سجع مهرش: (يا عباسعلي) - عاليحضرت خيرالحاج حاجي محمد ولد مرحوم صفي قلي؛ سجع مهرش: (شرف برانبيا دارد محمد 110) - اقل سادات علي ويردي ابن ابراهيم ا لموسوي؛ سجع مهرش: (عبده الراجي علي ويردي الموسوي) - عاليشان عزت و سعادت بنيان عبدالله بيک ابن مرحوم شاه محمد بيک سجع مهرش: (يا اباعبدالله) - عاليحضرت حاجي علي محمد ولد مرحوم شکور سجع مهرش: (پيرو دين نبي علي محمد) - عاليحضرت آقا عوضعلي ابن مرحوم حاجي باقر المشهور به آقا داداش؛سجع مهرش: (عبده عيوض علي) - خيرالحاج حاجي فضلعلي سجع مهرش: (افوض امري الي الله عبده فضلعلي) - عاليشان حسن بيک مکري سجع مهرش: (عبده الراجي محمد حسن) - حاجي ابوالحسن کاوندي (مهر: يا ابوالحسن) - حاجي محمدعلي ابن رضا (مهر: العبد المذنب علي) [حواشي / سجلات / صفحه سوم] صورت آنچه مرحوم آقا محسن درباب تقسيم کليجه فيمابين نصرالله خان مرحوم واقف و ساير ملّاک قريه مزبوره در حاشيه وقفنامه نوشته اين است: [طغرايي است با اين عنوان:] «هو الله تعالي شأنه العزيز» املاک قريه کلجه فيمابين ملّاک و هم عاليجاه عزت و شوکت دستگاه خان جليل المرتبه و ايشان نصرالله خان نصره الله في کل اوان و عاليحضرات رفيعا الدرجات عمدة الحاج حاجي درگاه و حاجي محمد قلي و حاجي مولاقلي مفروض عاليجاه مشارا اليه از نصف موازي دو شعير کم است و موازي دو حجرطا‌حونه کائنه در قريه مزبوره مشاع حال تحرير آنها را از اين قرار: چون طاحونه سفلي از طاحونه عليا مرغوب بود او را به ايشان واگذار نموده طاحونه سفلي بعلاوه موازي دو شعير که زياده از نصف ايشان در ميان ملک خان داشته اند قبول نموده به سهام صيغه معاوضه و مبادله صدور يافت فعلي نصف قريه مزبوره و طاحونه عليا مختص عاليجاه مزبور و نصف ديگر طاحونه سفلي مختص ايشان هر نحو اراده نمايند مختارند. تحريراً في شهر شوال المکرم من شهور 1239. [حواشي / سجلات] مهر آقا محسن است، سجعش اين است: (و من يتوکل علي الله فهوحسبه عبده محسن)- تحت اين کلمه محل مهر حاجي محمد قلي که سجع اين است: (عبده محمد قلي)- در تحت اين کلمه مهر حاجي درگاه است- محل مهر نصرالله خان که سجع وي چنان است: (افوض امري الي الله عبده نصرالله)- تحت اين کلمه محل مهر حاجي مولاقلي که سجع وي: (مولاقلي) و بعد: بسم الله الرحمن الرحيم نستعين مخفي نماناد چون مدرسه و مسجد مرحوم نصرالله خان که وقف بود و ورثه مرحو م بقيه سه دانگ کلجه را که وقف او بوده است متصرف شده بودند استرداد شد با ابنيه عادله و بي متولي بود لهذا توليت مسجد و مدرسه و سه دانگ قريه و طاحونه و حمام را واگذار نمودم به نور چشم مکرم شيخ حسن که بحسب الغبطه در آنها تصرف نمايد و احدي از سخن او تجاوز ننمايد و وکيل مختار در امروي نمودم انشاالله با نهايت دقت و احتياط معمول خواهند داشت في غره شهر جمادي الاولي سنه 1289. وقفنامه شماره 2 [سواد وقفنامه ملا يوسف در قارپوزآباد قزوين] هوالله شانه العزيز سواد وقفنامچه يک قطعه باغ منعب در قارپوزآباد از ملا يوسف که عمل نيز به وقفيت قطعه مزبور مشتمله بر پنجاه بوطه شده است با اولاد آنها 1209. بسم الله الرحمن الرحيم الحمدالله الواقف علي السرائر و الضمائر از توفيقات خداوندي عاليجناب ملايوسف ابن مرحوم کربلايي محمد طاهر قارپوزآبادي مؤيد و مسدد بوده وقف موبد شرعي نمود مساحت يک قطعه باغ منعب واقعه در فسدميانه در قارپوزآباد من قراء قزوين را محدود بحدود اربعه شرقاً باغ ملا بخشعلي و محمد علي- غرباً به باغ قدمعلي - شمالاً باغ اللهوردي - جنو باً زمين بياض که پنجاه بوطه است باحق السقايه و منضمات و لوازمات و ملحقات بحيث لا يستثني منها شئي به اولاد ذکور جناب افقه الفقهاء و اورع التقياء حاوي الفروع و الاصول جامع المنتول و المعقول الوحيد في عصره و لفريد في دهره سرکار شريعت مدار آخوند ملا علي سلمه الله بشرط اينکه عالم يا طالب علم و درس خواندن و متشرع باشد هرکدام محصل و درس‌خوان نباشد خارج از اين عمل است نسلا بعد نسل در هر طبقه اولاد ذکور طالب علم اخذ منافع نمايد و توليت او را مفوض و مرجوع نمود به سرکار شريعتمدار آقاي معظم اليه بعد با اکبر اولاد ذکور که عالم يا طالب علم باشد و صيغه وقف جاري شده عمل بوقفيت گرديد فمن بدله ما سعمه فإنما اثمه علي الذين يبدلونه و کان ذالک في ثالث عشر شهر ذي قعده الحرام سنه 1274. وقفنامه شماره 3 سواد وقفنامچه يک باب اطاق از آقا عباسقلي که آقا سيد تقي اجاره نموده و در او سکني بدين وجه نموده است و معمول به آن است [سنه:]1209. بسم الله الرحمن الرحيم بعد الحمد و الصلوة چون از تأئيدات رباني و توفيقات سبحاني رضوان مکان خلد آشيان آقاعباسقلي ابن مرحوم مبرور الحاج محمد حسن يکباب اطاق واقعه در سمت شمالي عمارت مسطوره محدوده در ذيل را از کل شش دانگ مستثني داشته شمالاً حاجي مهدي و آقا خليل- جنوبا متصل به دکاکين بازار- شرقا کاروانسراي حاجي محسن- غربا خود آقا سيد تقي شيرواني الاسم وقف موبد شرعي کرده جهت مظلوم آل محمد اباعبدالله الحسين صلوات الله و سلامه عليه باحق الاستطراق او چون عمارت مزبور شرعا منتقل سرکار شريعتمدار فخرالفقهاء و المجتهدين الوحيد في عصره مجتهد العصر و الزماني آخوند ملاعلي سلمه الله تعالي شده بود از والدة مرحومه آقا عباسقلي و آقا مصطفي قلي در حال تحرير شب هشتم شهر رمضان المبارک سنه 1274 سرکار آقاي معظم اليه عمارت مزبوره را بمبايعه شرعيه جزميه منتقل عاليجناب سلالة السادات العظام آقا مير محمد تقي ابن مرحوم آقا سيد حسين نموده از جهت توضيح اين ورقه نگارش رفت که دانسته شود. يک باب اطاق مزبور داخل در مبايعه نيست بجانب آقا سيد تقي باجاره شرعيه داده شد الي نود سال هلالي هر سالي در مقابل چهار هزار دينار28 نخودي و ده عدد يک توماني که در تمام نود سال هلالي سي و شش تومان ريال ناصرالدين شاهي 28 نخودي باشد و مال الاجاره را هر سالي باطلاع سرکار شريعتمدار آقاي معظم اليه در مصارف مقدره مظلوم آل محمد (ع) مصروف دارد و در قباله مفرده علي حده در دست جناب آقا سيد تقي است اشاره اجماليه بر استثناء يکباب اطاق وقف شده مع الاشعار بر اينکه تفصيل در ورقه عليحده مزبور است و هي هذه الورقة والسلام خيرختام في التاريخ المزبور المقرر عاليشان سعادت نشان آقا مصطفي قلي هم اقرار بوقفيت يکباب اطاق مزبور و حق الاستطراق او کرده و امضاء و قبول اجاره واقعه را هم کرده حرفي از ايشان باقي نمانده و کان ذالک في هشتم شهر رمضان سنه 1274. وقفنامه شماره 4 [سواد وقفنامه قريه قياس از حاجي رضا قلي] سواد وقفنامچه يک دانگ از قريه قياس که منافع نصفي به تعزيه سيد الشهداء و نصفي به طلاب علوم دينيه صرف شود از حاجي عبدالحسين وصاية از برادرش حاجي رضا قلي مرحوم که معمول به است؛ تا حال که سنه 1209. بسم الله الرحمن الرحيم بعد الحمد و الصلوة در حال تحرير که بيست و پنجم شهر ربيع الاول است هزار و دويست و هشتاد هجري است علي هاجر ما آلاف التحية و الثناء سنه 1280 عاليشان زبدة الماثل و الاقران سَني القدر والشان آقا عبدالحسين خلف رضوان مکان الحاج ميرزا وصاية ثابته از جانب برادر مرحوم مبرور خود حاجي رضاقلي را وقف مؤبد شرعي و حبس مخلد اسلامي نمود مساحت يکدانگ از جمله شش دانگ قريه قياس را با کل لوازمات و ضمايمات و توابعات من الارض و المائية والديمية والتلال والجبال والعيون والانهاروالد هکده والمرابض والمراتع و المعالف والمزارع المستقله السابقه باي اسم کانت سواء رقم ام لم يرقم بدون الاستثناء و من حيث الحدود بينهما معلوم و مشخص است نصفي به تعزيه‌داري مظلوم آل عبا و خامس من اهل الکساء جناب سيدالشهداء روحنا فداه ونصفي بطلاب علوم دينيه و صيغه وقف بنحو مزبور جاري شده يکدانگ وقف بنحو مزبور جاري شده يکدانگ وقف براين دوفقره شده نيم دانگ وقف جناب سيدالشهداء روح العالمين له الفداء و نيمدانگ را وقف بر طلاب علوم دينيه کرده و توليت او را مفوض و مرجوع کرد بجناب شريعتمدار قدوة الفقهاء و اجل العلماء و الفضلاء العالم الرباني و الفاضل الصمداني الفقيه البشير مجتهد العصر و الزماني الآخوند ملا علي سلمه الله تعالي مادام گونه حيا ادام الله تعالي بقائه و بعد از آن جناب مسطلاب هرکس را وصي قرار بدهد و وصي خود را ارصياء در وصيت ديگري قرار فرمايد. که وصي بعد از خود وصي تعيين نمايد الي انقراض العالم اوصياء آتيه متولي ميباشند خدا نکرده اوصيا منقرض شوند با اعلم علماي بلاد ايران و کربلا و نجف اشرف است خدا نکرده بعد از الانقراض با اعدل اهل زنجان است و عاليشان آقا عبدالحسين اين وقف را حسب الوصيه از اخ مرحوم مزبور خود کرده با اذن سرکار شريعت مدار آخوند معظم اليه سلمه الله تعالي چنانکه ساير وصاياي مقررة مرحوم مسطور را با اذن و اطلاع سرکار ايشان کرده وقفاً صحيحاً شرعياً فمن بدله بعد سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه و کان ذالک في بيست و پنجم شهر ربيع المولود سنه 1280. وقفنامه شماره 5 [سواد وقفنامه پنج باب دکان در ميدان زنجان] سواد وقفنامچه پنج باب دکان واقع در ميدان جديدي که در بيرون قلعه زنجان در سمت دروازه تبريز از آقا عبدالخالق خلف صدق مرحوم الحاج نجفعلي که منافع آنها به طالب علم از اولاد حجة الاسلام اعلي الله مقامه برسد و عملي نيز شده تا حال سنه 1209. بسم الله الرحمن الرحيم بعدالحمد و الصلوة لبّ مرام و خُلص کلام از نگارش اينکلمات شرعيه و آرايش اينسطور مرضيبه آنکه در اين وقت توفيق رباني و تأئيد جناب اقدس سبحاني شامل حال سعادت اشتمال عاليشان زبدَة الاماثل و الاقران آقاعبدالخالق بن مرحمت و رضوان معان حاجي نجفقلي زنجاني گرديده وقف مؤبد شرعي نمود همگي موازي پنج باب دکان متصرفي خود را که در بيرون قلعه در ميدان جديد واقع است بحدود اربعه مفصله شرقياً ساحت ميدان غربياً خندق متصل بقبرستان جنوباً شارع عام شمالياً دکان آقا کاظم و زمين بياض برکافه طلاب علوم دينيه و ثواب غير محصور آن را ثلاثا برخود و بر والدين خود توزيع نمود و توليت دکانين مزبوره محدوده را بجناب علامة العلماء و المجتهدين رئيس الفضلاء و المحققين قدوة الانام وحجة الاسلام آقائي آخوند ملاعلي مدظله العالي علي رؤس الازالي و الأعالي مفوض نمود و بعده اطال الله بقائه ان شاء الله تعالي بااکبرا ولاد ذکور شريعت مدار نسلا بعد نسل و در صورت انقراض حفظهم الله عن الانقطاع با مجتهد جامع الشرائط است و در ضمن العقد شرط گرديد ماداميکه از اولاد سرکار شريعت مدار طالب علم باشند منافع دکاکين مزبوره. بآنها برسد والا منافع دکاکين مسطوره بطلّاب برسد وصيغه وقف بقرار مرقوم صدور يافت و قبض و اقباض بعمل آمد که ان‌شاءالله من بعد را باقتضاء وقف بدون تغيير معمول دارند فمن بدله بعد ماسمعه فانما اثمه علي الذين يبدّلونه و کان وقوع ذالک في سابع شهر ربيع الثاني من الشهورالمنتظمه هزارو دويست و هشتاد و يک هجري و علي هاجر ما آلاف التحية و السلام وبالهندسه سنه 1281. مخفي نماند که خرج مصارف لازمه دکاکين موقوفه مقدم بر صرف بطلاب علوم دينيه است بعد از وضع مخارج تعمير و ساير لوازم بصرف طلاب بنحوي که تحرير يافته است برسانند حرر في التاريخ. وقفنامه شماره 6 [سواد وقفنامچه ستاره خانم بنت حاجي عسکر زنجاني] سواد وقفنامچه دوازده شعير از سراي مشهدي علي از ستاره خانم که الحال سه شعير از او معمول به؛ باقي مغصوب است. سنه 1209. بسم الله الرحمن الرحيم بعد الحمد و الصلوة غرض از تحرير اين کلمات شرعيه آيات آنست که خدارت آداب ستاره خانم بنت مرحوم حاجي علي عسکر زنجاني وقف موبد و حبس مخلد نمود همگي و تمامي مساحت دوازده شعير سراي از جمله ششش دانگ يکباب سراي مشهدي علي را با کافه توابع و لواحق و ضمايم من البنيان و الاعيان و الحُجرات و لدروب والشاببيک و الاخشاب و البئر مطرح النتج و مجري الميزآب و من الحقوق الداخليه و الخارجيه بحيث لايستثني شيء منها سواء ذکرام لم يذکر و سمي ام لم يسم برکافه مؤمنين ماداميکه صيغه مزبوره حيات دارد بعد وفاتها در تعزيه جناب سيدالشهداء خامس آل عباسبط محمد المصطفي و نورعين علي المرتضي و نور حديقه فاطمة الزاهراءمولانا ومولي الکونين ابي عبدالله الحسين عليه السلام منافع اين مساحت صرف و خرج شود الي اَن يرث الله الارض و تفويض نمود توليت مساحت مزبوره را بغيرسرکار شريعت مدار فخر المحققين و عمدة المدققين وزبدة المجتهدين العالم الرباني و الفاضل الصمداني قبلة الانام و حجة الاسلام آلاخوند ملّاعلي سلمه الله تعالي و بعد از ايشان به اکبر اولاد ذکور ايشان و همچنين طبقه بعد از طبقه ماداميکه متعاقب هم بوجود بيايند و علي التقدير الانقراض پس با مجتهد جامع الشرايط است تا اينکه خداوند خود زمين را ارث ببرد و ثواب وقف را سواي زوج خود کربلايي عبدالجبار و پسرانش يعقوب و اسماعيل و خودش بجبهة امتثال امر حضرت الدهر گاه خرجي ضرور شود از براي همين سراي از منافع خودش خرج نمايند بخودش و ديگر ستاره خانم مزبوره عالمة و عابدة مصالحه صحيحه شرعيه نمود با سرکار شريعت مدار قبلة الانام و حجة الاسلام مزبور در فوق جميع مايملک خود را بحيث لم يبق.لها حق و علاقه در مقابل مبلغ يک تومان نقد ريال ناصرالدين شاهي وزن 26 نخودي رواجا هزار دينار و سرکار حجة الاسلام در ضمن عقد لازم خارج برذمه خود دارد و آورد يکباب عمارت اندروني و بيروني که از مصالحه مزبور بجناب ايشان در جزء همين مصالحه انتقال يافت بود آنها را بعد از وفات ستاره خانم فروخته و از ثمن آنها از يک نفر آدم معتبر يعني عادل حج بلد گرفته از براي کربلايي عبدالجبار مرحوم آن يکنفر نائب از دارالسعاده زنجان بنيابت مشاراليه مزبور رفته اعمال حج را بعمل بياورد و مابقي ثمن عمارتها را حجة الاسلام بدهد از براي صيغه مزبوره مرقومه استيجار صوم و صلوه نمايد و ما بقي مايملک را از نقود و از ظروف و فروش و از رخوت وزينت آلات بحيثيکه هيچ چيز استثناء نشود و مال قبلةالانام است و لکن مادام حيوة ستاره خانم مسطوره مخلفات و اثاث البيت و عمارتها در تصرف مشاراليها ببايد باشد از منافع آنها منتفع شود بعد از وفات جميع مايملک ويرا که منتقل بحجة الاسلام شده است. بايد جناب ايشان دام ظله العالي ضبط و تصرف مالکانه نمايند صيغتان مزبورتان صدور يافت مساحت مزبوره قبض و تصرف شدوکان ذالک في نهم شهر رجب المرجب من شهور سنه هزار و دويست و هشتاد و شش هجري علي هاجرها آلاف التحتية و الثناء و بالهندسه سنه 1286. وقفنامه شماره 7 [سواد وقفنامچه کاروانسراي حاجي برات وعمارت و باغ] سواد وريقه که ملا نورالدين مرحوم در باب وقفيت يک دانگ از کاروانسراي حاجي برات و سه دانگ از دو باب دکان جنبين وي و يک باب عمارت و يک قطعه باغ منعب و يک قطعه باغ مشجر که در يد اولاد مشهدي حسن مغصوب است. سنه 1209. بسم الله الرحمن الرحيم مخفي نماند که مرحومان حاجي مولاقلي و حاجي تقي و حاجي زين‌العابدين اولاد حاجي نور محمد مرحوم زنجاني در املاک مفصل بالسويه شريک بوده‌اند پس يکدانگ کاروانسرا دو دانگ؛ دو دانگ: کاروانسراء سه دانگ، دکان طرف شمالي کاروانسراء سه دانگ- دکان طرف غربي کاروانسراء سه دانگ - عمارت يکباب - باغ عنب يک قطعه - باغ مشجريکقطعه. عمارت چهار دانگ باغ مال حاجي تقي ميباشد وحاجي تقي مرحوم در اسلامبول وفات کرده است و بعد از وفاتش در ميان خلق چنين شايع شده بود که جميع املاکش را وقف کرده از براي فقرا و برادرش حاجي مولا قلي را در اين خصوص وصي کرده و توليت وقف را نيز باو واگذار کرده است و طبق اين يک طغري وصيت‌نامچه هم بوده است لهذا حاجي مولاقلي باين وصيت مادام الحيوة عمل کرده منافع املاک را بفقرا ميداد و ساير وراث حاجي تقي نيز معترض او نشده بودند و جاحي مولاقلي مرحوم در وقت وفات خود برادر خود حاجي زين‌العابدين را که پدر حقير است. در اين خصوص وصي کرده بود و حاجي زين‌العابدين مرحوم نيز در مدت عمر به اين طريق رفتار کرده و در وقت وفات بنده حقير نورالدين را وصي کرده بود چونکه آنوقت صغير بوده ام لهذا ملا محمد علي را منضم کرده بود تا بلوغ بنده امور با او باشد و بعد از بلوغ تفويض بنده نمايد و چونکه در بعضي اين از منه حقير بوجود نيامده و در [... يک کلمه ناخوانا] طفل بوده که قابل ادراک اين مرحله‌ها نبوده‌ام پس بعد از بلوغ از مردم تجسس کردم از گفته خلق و کثرت نوشته جات و قراين حاليه استفاضه مفيد ظن به اصل وقف و عمل کردن حاجي مولاقلي بوقف حاصل شد چونکه بناي علما خصوصاً مجتهدي که بنده مقلد او بودم به اين بود که در وقف استفاضه کافي است لهذا بنده اقدام کردم بعمل وصيت کردن و لکن بعمل کردن حاجي زين‌العابدين بوقف اجمالاً و وصي کردن بنده علم قطعي حاصل شده بود و ملامحمد علي که منضم به وصيت بود دو دانگ عمارت حاجي تقي را با مشهدي آقابابا در مقابل دو دانگ کاروانسرا معاوضه کرده بود و دو دانگ باغ مشجره را با مشهدي حسن در مقابل يک دانگ دکان معاوضه کرده بود چونکه معاوضه وقف جايز نبود لهذا بنده عمارت را از مشهدي آقابابا استرداد نمودم و در اين خصوص يک حکمي از جناب ميرزا عبدالواسع گرفته‌ام لکن با مشهدي حسن حرف زدن را مصلحت ندانستم منافع يکدانگ دکان او را در عوض منافع دو دانگ باغ در اين مدت تقاص ميکنم هرگاه بعد از اين مصلحت باشد گفتگو مي‌کنم پس سه دانگ دکان که در دست بنده است يک‌دانگ مال ورثه مشهدي حسن است و يک قطعه باغ که در ورثه مشهدي حسن است دو دانگش وقف فقراء است و از يک جهت کار بنده قدري مشکل بود شد که مشهور ميان علماء دين است که هرگاه موصي به وصي اذن در ايصاء ندهد وصي نميتواند وصي ديگر بگيرد بلکه امرش مفوض به حاکم شرع است لکن وصي من لاوصي له و اذن دادن حاجي تقي به حاجي مولاقلي در وصي کردن حاجي زين‌العابدين يا غير او معلوم نبود اگرچه قاعده مشهوره تقاضا مي‌کند صحت جميع اين سه وصيت را که شده است لکن حقير احتياطاً از مجتهد جامع الشرايط اذن نيز گرفتم در تصرف املاک مزبوره و بنده خودم چونکه فقير بودم از منافع املاک مزبوره خودم نيز صرف مي‌کنم اگرچه عبارت وصيت‌نامچه حاجي زين‌العابدين اين طور بود که منافع املاک را وصي به فقرا بدهد و مقتضاي اين عبارت اين است که خود وصي خارج باشد لکن بنده از قراين چنين فهميدم که منظور او دادن غير نيست بلکه صرف فقرا است کائناً من کان پس املاک مزبوره نه مال من است و نه دخلي به ورثه دارد و هرکس که خواهد از بابت ارث از او چيزي ببرد غاصب و ظالم خواهد بود. و اين املاک را به يد بعد از وفات تفويض کردم به مجتهد الزمان آخوند ملاعلي - سلمه الله التعالي - هر طور صلاح بداند عمل نمايد و هرگاه به شخص ديگر تفويض نمايد ماذون است ولکن عاليحضرت کربلايي جبار و مشهدي نجفعلي را وکيل کردم که بعد از رفتن من به دقت تمام به اين املاک رسيده و منافعش را گرفته به استحضار قبله گاهي مجتهد الزمان آخوند ملاعلي - سلمه الله تعالي - روانه کربلاي معلي نمايند و به کربلايي جبار آنچه سپرده‌ام از منافع املاک در جايش خرج بکند والسلام علي من اتبع الهدي کتبه به يده الفانيه اقل الطلاب نورالدين نقل استفاضه که در خصوص وقف نوشتم من باب الاحتياط بود و الا چون که ايشان عمل به وقف کرده بودند لهذا محمول بر صحت است. وقفنامه شماره 8 [سواد وقفنامچه کتب موقوفه حاج رضا قلي بر قابلين انتفاع] سواد وقفنامچه کتب موقوفه خيرالحاج الحاج عبدالحسين وصاية از حاج رضاقلي که از ثلث وي ابتياع نموده بر قابلين انتفاع از آنها و عمل بوقفيت نيز شده سنه 1209. بسم الله الذي هو السميع البصير و الواقف علي الضمائر و السرائر و الصلوة و السلام علي سيد الانبياء و المرسلين محمد و آله الطيبين الطاهرين المعصومين عن الکبائر و الصغائر بعد الحمد و الصلوة منظور از انتظام و آرايش اين مسطور شرعيه و مقصود از ارتسام و نگارش اين کلمات مرضيه آنکه توفيقات وافره رباني و تأييدات متظافره جناب اقدس سبحاني شامل حال خيرمآل عاليشان سعادت و صلاحيت عمدة الاماثل و الاقران آقا عبدالحسين حفظ الله تعالي ابن رضوان معان حاجي ميرزا طاب ثراه زنجاني که وصي ثابت الوصاية برادر مبرور و مرحوم خود حاجي رضا قلي مي شود. علي حسب الوصية از ثلث مال مرحوم مرقوم. صورت تفصيل کتب موقوفه از قرار تفصيل ذيل: شرح قاموس دو جلد - منهاج العارفين [يک] جلد - حق اليقين 3 جلد - شرح لمعه سه جلد- فصول سه جلد - حاشيه شيح محمد تقي سه جلد - رجال ابوعلي [يک] جلد - معالم الاصول دو جلد - جواهر الکلام شش جلد- احقاق الحق دو جلد - قوانين چاپ تبريز سه جلد - مطول سه جلد - ضوابط دو جلد - مستند الشيعه دو نسخه چهار جلد - صحاح الغة دو جلد - شرح تحرير قوشچي دو جلد - شوارق دو جلد - ذکري دو جلد - شرح صحيفه دو جلد - جامع الشواهد سه جلد - مناهج الاصول دو جلد - تفسير بيضاوي دو جلد - جامع المقاصد دو نسخه چهار جلد - شرح ارشاد اردبيلي دو جلد - مسالک دو جلد، سماء العالم [يک] جلد - مقتل بحار [يک] جلد - ديوان امير دو جلد - ترجمه نهج البلاغه دو جلد - فقه صافي [يک] جلد - کشف اللسام دو نسخه چهار جلد - انوار النعمانيه [يک] جلد - وسائل تمام سه جلد - مبسوط دو جلد، سرائر دو جلد - شرح کبير سه جلد - شرح سيد عليخان کبير [يک] جلد - احتجاج شيخ طبرسي [يک] جلد - عيون اخبار الرضا دو جلد - مدارک [يک] جلد - تذکره علامه دو جلد - شرايع چهار جلد - قواعد شهيد اول رحمه الله [يک] جلد - عوايد حاجي ملا احمد دو جلد - لؤلؤ البحرين [يک] جلد - فقه الرضا دو جلد - معتبر دو جلد - غررودرر دو جلد - تصريح دو جلد - مغني البيت دو جلد - شرح رضي دو جلد - منظومه بحرالعلوم دو جلد - نهايه ابن اسير دو جلد - معراج السعادة [يک] جلد - حياةالقلوب جلد اول [يک] جلد - ابواب الجنان [يک] جلد - جامع المقدمات [يک] جلد - حمله ملا بمانعلي [يک] جلد - حيوة القلوب جلد دوم [يک] جلد - عُدةالداعي سيوطي چهار جلد - مجمع البحرين چهار جلد - تفسير صافي [يک] جلد. کتب مفصله مسطوره در فوق را گرفته برکافه مؤمنين و مسلمين از ذکور و اناث و کبير و صغير از علماء و طلاب و غيره کساني که قابليت انتفاع از مطالعه و ملاحظه آنها داشته باشند. وقف مؤبد نموده و توليت آنها را به جناب علامة العلماء والمجتهدين افضل الفضلاء والمحققين قبلة‌الانام و حجةالاسلام و المسلمين سرکار شريعت مدار آخوند ملا علي مجتهد سلّمه الله تعالي ان‌شاءالله مفوض نمود بعد از وفات ايشان اطال عمره ان‌شاءالله تعالي با ولد اکبر ايشان از ذکر و هکذا تناسلو وتعاقبو و علي تقدير الانقراض خداي نخواسته با اعلم مجتهدين ايران و نجف اشرف و کربلاي معلّي الي ان يرث الله الارض و در ضمن العقد شرط اين که از بلده زنجان بيرون نبرند مگر به اذن متولي بهر جا که صلاح داند و احدي در زنجان و جاي ديگر زياده از شش ماه نگاه ندارند مگر به اذن جديد از سرکار متولي و ثواب بي حساب آنرا به روح پرفتوح مُوصي مزبور واگذار نمود و صيغه وقف بقرار مسطور جريان يافت و بعد از قبض و اقباض عمل به مقتضاي وقف گرديد و کان تحرير ذالک في شهر جمادي الاولي من شهور المعظم سنه 1280. وقفنامه شماره 9 [سواد وقفنامچه قريه اردلان] سواد وقفنامچه نيم دانگ از قريه اردلان بر تعزيه سيد مظلومان که در قريه مزبوره نوشته شده بود و معمول به است تا حال که سنه 1209. بسم الله الرحمن الرحيم باعث بر تحرير و تسطير و ترقيم اين کلمات واضحه الدلالات لوامع البينات آنست که حاضر محکمه شرع مطاع لازم الابتاع گرديد عالي حضرت ستوده خصلت حاجي محمد بيک خلف صدق مرحوم مغفور المبرور عبدالرحمن بيک شاهسون من طايفه دوقوز و بعد الحضور و وضوح المعرفة با حواله در حيني که اقارير شرعيه از وي مسبوع و مقبول بود بدون لاکراه و الاجبار بل بالطوع و الرغبه وقف صحيح شرعي ملي ديني اسلامي نمود بذر نيمدانگ ملک آبي و ديمي از اراضي و صحاري مع کلما يتعلق بها از جمله منضمات و مدخلات و غيره باسم سامي مبارک روحي و روح العالمين فداه جناب سيدالشهداء ابا عبدالله عليه السلام که سال به سال هر چه مداخل و منافع ملک موروثي مشاراليه که در قريه اردلان واقع است در تعزيه و روضه‌خواني جناب سيدالشهداء خرج نموده باشد و توليت ملک موقوف را واگذار نمود به جناب قدوة المحققين فخرالعلماء اعظم العظما اعلم العلماء جناب سرکار آخوند ملاعلي ساکن بلده زنجان مشهور به ملاعلي قارپوز آبادي ظله العالي ادام الله تعالي طلاله علي روس الخلايق در حين حيات و بعد از وفات واقف را که سرکار معظم اليه که مرقوم متصدي اخراجات و ضبط ملک موقوفي شده در هر وجهي که خود سرکار ولي مزبور صلاح دانسته باشد خرج نموده باشد اين چند کلمه بر سبيل وقف‌نامچه قلمي گرديد حرر ذالک في شهر محرم الحرام سنه 1274. وقفنامه شماره 10 [سواد وقفنامچه قريه اردلان] سواد وقفنامچه نيم دانگ از قريه اردلان بر تعزيه سيد مظلومان که به تقرير حجة الاسلام اعلي الله مقامه به نحوي که صيغه وقف جريان يافته در شهر زنجان نوشته شده و عمل شده. بسم الله الرحمن الرحيم بعد الحمد و الصلوة منظور از نگارش اين کلمات شرعيه آنکه عاليشان صلاحيت نشان حاجي محمد بيک ابن مرحمت انتساب عبدالرحمن بيک شاهسون از طايفه دوقوز در حالت صحت بدن و کمال عقل و مشاعر بالطوعٍ و الرغبه و الاختيار من دون شائبه لا اکراه و الاجبار عالماً و عامداً وقف موبد شرعي نمود همگي و تمامي مساحت نيمدانگ ملک از جمله ششدانگ قريه اردلان با کافه توابع و لواحق من اراضي المائيه و الديميه و التلال و الجبال و العيون و الانهار و يونجه‌زار و علف‌زار و باغات و دهکده و بيوتات و محل الاکه است و الحمام و الطواحين و المزارع و المراتع با جميع منضمات شرعيه و عرفيه بحيث لا يستثني منها شئي سواء سمي هاهنا ام لم يسم ذوکر اولم يذکر که منابع نيمدانگ ملک از قريه مسطوره هر سال در تعزيه سيد مظلومان مولانا و مولي العالمين ابي عبدالله الحسين عليه و علي آبائه و اولاده آلاف التحية و الثناء و السلام خرج شود و توليت آنرا به سرکار شريعت مدار عمدة العلماء و المجتهدين و زبدة الفقهاء و المحققين قبلة الانام و حجة الاسلام آخوند ملاعلي مجتهد سلّمه الله تعالي واگذار نمود و بعد از انقطاع فيض حيات آقاي حجة الاسلام طول الله عمره ان‌شاءالله تعالي توليت آن مرجوع به ولد اکبر از اولاد ذکور نسلاً بعد نسل و بطناً بعد بطن و پس از انقطاع نسل هرگز نشود ان‌شاءالله با اعلم علماي ايران الي ان يرث الله الارض و توضيحاً سرکار شريعت مدار که متولي شرعي مي‌باشد. در صرف و خرج منافع نيمدانگ مرقوم مختار است بهر نحوي که در راه تعزيه‌داري صلاح دانسته خرج فرمايند اختيار دارند و صيغه وقف علي حسب التحرير صدور يافت و کان تحرير ذالک في شهر محرم الحرام سنه 1274. وقفنامه شماره 11 [سواد وقفنامچه عمارت در قريه اردلان] سواد وقفنامچه شش دانگ عمارت واقعه در قريه اردلان از حاجي محمد بيک بر تعزيه سيد مظلومان که معمول است تا اين که 11 شهر ربيع المولود من سنه.1209. و ايضاً واقف مزبور در متن حاجي محمد بيک به رضا و رغبت خود موازي شش دانگ يکباب عمارت واقعه در قريه اردلان به حدود اربعه مسطوره وقف موبد شرعي نمود که هر سال منافع عمارت محدوده در تعزيه سيد مظلومان ابي عبدالله الحسين روحنا و روح العالمين له الفداء خرج شود و توليت آن را هم به سرکار شريعت مدار حجة الاسلام آقاي مرقوم در متن سلّمه الله تعالي مادام الحيوة و بعد ولد اکبر از اولاد ذکور نسلاً بعد نسل و بعد از انقطاع نسل العياذ بالله با اعلم علماي دينيه مفوض نمود و صيغه وقف صدور يافت فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدّلونه تحريراً في شهر محرم الحرام سنه 1280. وقفنامه شماره 12 [سواد وقفنامچه قريه اردلان] سواد وقفنامچه دو قطعه آبي و ديمي و يک قطعه يونجه‌زار از قريه اردلان که محمد حسين سلطان وقف نموده و چهار شعيري که محمد امين بيک از قريه مزبوره وقف نموده و جميع وراث او بعد اقرارهم بما زبر احتياطا خود نيز وقف نمودند و موازي چهار شعير از زميني که کربلايي بيگلر از قريه مزبوره وقف نموده همگي بر تعزيه سيد مظلومان و حجة الاسلام بر حکم وقف و عمل به او فرموده‌اند. سنه 1209 بسم الله الرحمن الرحيم بعد الحمد و الصلوة چون در تاريخ عشر ثالث شهر ربيع الثاني من شهور سنه هزار و دويست و هشتاد اين داعيان اقل الطلبه وارد محل خدابنده‌لو و خرود شديم در اين مابين عاليشأن کربلايي بيگلر و هدايت الله بيک و علياشأنان عالم خان و خانم جهان خانم و بلقيس خانم وراث عاليشأن محمدحسين سلطان مرحوم ساکن قريه اردلان وارد و مذکور نمودند که پدر ما محمدحسين سلطان مرحوم مساحت دو قطعه زمين زراعت يک قطعه آبي و يک قطعه ديمي به مساحت حدود و قطعات مزبوره: حدود زمين آبي: شرقا: ملک قريه دشتک مشهور بتوفير تپه است. غربا: سيلاب که به جنوب مي‌رود. جنوبا: نهر زراعت. شمالا: جاده بزرگ. حدود زمين ديمي: شرقا: ملک آقا مير بيک. غربا: از عمارت حاجي محمد بيک خط مستقيم تا به کوه رود. جنوبا: جاده بزرگ. شمالا: کوه بزرگ. و يک قطعه يونجه‌زار همه محدود است بحدود اربعه مشخصه فيمابين الملاک وقف نموده بود که مداخل: شرقا: يونجه‌زار حاجي محمد بيک و رضا بيک. غربا: يونجه‌زار کربلايي نعمت‌الله و علي رضا بيک. جنوبا: به چمن بزرگ. شمالا: باغچه حاجي محمد بيک. و محصول قطعات مزبوره در تعزيه ابي‌عبدالله عليه الصلوة و السلام خرج و مصرف شود و در حال حيوة خود منافع آنها را خرج مي‌نمود و ايضاً برادر ما عاليشان محمد امين بيک مرحوم مساحت چهار شعير الا ربع شعير ملک حصه خود را از ارث پدري از قريه اردلان با جميع متعلقات و منضمات وقف ابي‌عبدالله عليه‌السلام نموده بود چون الحال محمد امين بيک هم وفات نموده کرده ملک مزبور بر فرض عدم صحت وقف في الواقع قطعات مسطور و ملک مسطوره به ماها منتقل خواهد شد. فلهذا مراعات الاحتياط و تاکيد الانضباط از قبل ماها بر قطعات مسطوره مشخصه و بر ملک مزبور صيغه. وقف را جاري نمائيد و توليت آنها با جناب علامة العلما و زبدة الفقها و قبلة الانام و حجة الاسلام آلاخوند الا علي سلّمه الله باشد که سال به سال منافع و محصول آنها را در تعزيه ابي‌عبدالله عليه السلام خرج و مصرف نمايد بهر طوريکه مصلحت بدانند و بعد از آن حجة الاسلام با اولاد و ارشد ايشان باشد نسلاً بعد نسل بوده وبعد انقطاعهم العياذ الله با اعلم علماء زنجان باشد بعد صدورتوکيل عنهم ايانا صيغه وقف را بر قطعات مرقومه و بر ملک مزبور بر حسب‌التقدير و التحرير في الفوق عربيه و عجميه جاري نموديم فعلي هذا قطعات مزبوره و ملک مزبوره وقف و توليت او با جناب حجة الاسلام مرقوم معظم اليه و با اولاد ايشان است کلما حرّر في الفوق و کان ذالک تحريراً و قوعاً في بيست و ششم شهر ربيع الثاني من شهور سنه 1280 و ايضاً وقف نمود کربلايي بيگلر مساحت چهار شعير ملک الرّبع شعير از قريه ارث پدري خود را با جميع متعلقات باَبي‌عبدالله عليه السلام که در تعزيه آن بزرگوار خرج شود. و توليت او را به جناب قبلة الانام و حجة الاسلام آلاخوند ملاعلي سلمه الله و بعد از او با ولد ارشد او نسلا بعد نسل و بعد انقطاعهم العياذ و بالله باعلم علماء بلده زنجان تفويض نمود و صيغه وقف جاري شد في تاريخ المزبور في المتن هذا النسخ العزه المزبوره کلها مطابقاً لاصولها من البداية الي النهاية. [حواشي / سجلات] (مهر: و بعد علي ابن علي)- (مهر: عبده مرتضي الحسيني)- (مهر: عبده هدايت الله)- (مهر: محمد علي) توليت مجموع املاک مزبوره در ده طغري وقفنامچه مصوره با حجة الاسلام اعلي مقامه بوده و بعده با اکبر اولاد ايشان نسلا بعد نسل حرره في الشهر ربيع المولود سنه 1209. وقفنامه باغ ملا يوسف - وقفنامه اطاق آقا عباسعلي مرحوم - وقفنامه يک دانگ قياسيه - وقفنامه پنج باب دکان عبدالخالق - وقفنامه ستاره خانم از کاروانسراي مشهدي براتعلي - وقفنامه حاجي تقي به خط آخوند ملا نورالدين - وقفنامه کتب موقوفه از حاجي عبدالحسين - وقفنامه نيم دانگ قريه اردلان از حاجي محمد بيک دو نسخه - وقفنامه کربلايي بيگلر.

منابع

1- مراة البلدان، محمد حسن اعتماد السلطنه، ج 4، به کوشش: دکتر عبدالحسين نوايي و ميرهاشم محدث، چاپ دانشگاه تهران (1368)

2- گنجينه شهر زنديگان، فروغ يارمحمدي، نشر نيکان کتاب (1391)

پانویس

  1. قریه ای است از قراء سهرورد از محال زنجان قدیم النسق ملکی میرزا علی مستوفی پیشکار خمسه،محصول این قریه غله ودیمی است. یک چشمه ضعیفی داردجزیی یونجه کاری می شود . اراضی آن کم است وبه واسطه کمی مرتع ،احشام و اغنام نگاه می دارند .(مراةالبلدان، ص2182).
  2. گنجینه شهر زندیکان،ص20.
  3. وقفنامه های شماره 2الی 12 شامل 11 وقفنامه تولیت موقوفات به عهده آخوند ملا علی واولاد ذکور وی که در متن بدان تأکید شده است .
  4. مرااة البلدان،ص2012.