نقش رفتار اجتماعی مطلوب (نیکوکاری) درارتقاء سازه های سرمایه اجتماعی

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

غلامرضاخضرلو [۱]

فریبا مولائی

مریم طایف نیا

چکیده

رفتار اجتماعی مطلوب به‌عنوان فعالیت های داوطلبانه ای که قصد دارند به فرد یا گروهی دیگرسود برساند توصیف می شوند. این رفتارها احساس همدردی، نگرانی و مراقبت و اخلاقیات را بیان می کنند. خدمت به مردم، در تعالیم آسمانی اسلام، از موقعیت ممتازی برخوردار است. احسان و نیکوکاری به‌عنوان یک رفتار اجتماعی مطلوب، تجلی روحیه والا و صفت زیبای نوعدوستی است که در دستان سبز همنوعان جلوه گر می‏شود. سرمایه اجتماعی، یک مفهوم فرا رشته ای است که طی پانزده سال اخیر مورد توجه بسیاری از شاخه های علوم انسانی قرارگرفته است. ادبیات سرمایه اجتماعی، تا به حال، علاوه بر طراحی نظری، در پی آن بوده که اهمیت این روابط را به لحاظ تجربی نیز به اثبات رساند. در این نوشتار، ارتباط میان رفتار اجتماعی مطلوب (نیکوکاری) به مثابه متغیّر مستقل، و سازه های سرمایه اجتماعی به‌عنوان متغیّر وابسته مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. برای دست‌یابی به این هدف، پس از مفهوم پردازی متغیر ها و تبیین نظریه های مربوط به رفتار اجتماعی مطلوب، به کارکرد این مفهوم در ارتقاء سازه های سرمایه اجتماعی مانند: انسجام يا همبستگي اجتماعي، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعي، وفاق اجتماعي، سلامت اجتماعی و حمایت اجتماعی به روش توصیفی- تحلیلی اشاره گردیده است. درآخر پیشنهادهایی در خصوص شيوه هاي افزايش ياری رسانی ارایه شده است.

واژگان کلیدی

رفتار اجتماعی مطلوب، نیکوکاری، سازه ‌های سرمایه اجتماعی

مقدمه

رفتار اجتماعي مطلوب به‌عنوان جنبه‌ای از رفتار انسان كه پيامدهاي مثبتي براي ديگران به دنبال دارد، اخيراً توجه زيادي را به خود جلب كرده است. در رابطه با اين رفتار عناوین مختلفي ازجمله رفتار یاری‌رسانی، رفتار ياري‌ گرانه، رفتار حمايتي و يا رفتار اجتماع‌پسند مورداستفاده قرارگرفته است.

هدف اين نوع رفتار كمك به فردي ديگر و به‌نوعی كاهش نياز شخص ديگر، در موقعيتي اضطراري است. نظریه‌پردازان دلايل متعددي را براي بروز يا عدم بروز اين رفتار ذكر كرده و به تبیین‌های مختلفي در اين زمينه پرداخته‌اند. درواقع از انگیزه‌های مختلفي براي بروز اين رفتار نام‌برده شده است، ازجمله انگیزه‌های شخصي كسب پاداش دروني، تأييد و تحسين اجتماعي، همدلي و... علاوه بر اين، فراهم بودن برخي شرايط ضمن برطرف ساختن موانع به بروز رفتار ياري‌ گرانه كمك خواهد كرد.

آنچه مسلم است این‌گونه رفتارها در جوامع به‌عنوان سرمایه ملی به‌طور اعم و سرمایه اجتماعی به‌طور اخص تلقی می‌شود. سرمایه اجتماعی، مفهومی است که در بسیاری از موارد، توسط تحلیل‌گران اجتماعی برای توضیح طیف وسیعی از فرایندهای اجتماعی به کار می‌رود؛ اما در جامع‌ترین تعریف می‌توان گفت: «سرمایه اجتماعی، مجموعه منابعی است که در ذات روابط خانوادگی و در سازمان‌های اجتماعی جامعه وجود دارد و بر رشد شناختی یا اجتماعی افراد، مؤثر است». اصطلاح سرمایه اجتماعی، به پیوندها و ارتباطات میان افراد جامعه به‌عنوان منبع باارزشی اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل، موجب تحقق اهداف جامعه می‌شوند.

اهمیت این سرمایه تا جایی است که آن‌را مکمل «سرمایه انسانی» می‌دانند و حتی از سرمایه انسانی، به‌عنوان ابزاری برای رسیدن به «سرمایه اجتماعی» نام‌برده می‌شود. درواقع اهمیت این سرمایه، در حدی است که از آن به‌عنوان ثروت نامرئی یک کشور یاد می‌کنند و از رهگذر این سرمایه حیاتی است که انسجام، اعتماد متقابل و حسن اطمینان و همبستگی در جامعه فراهم می‌شود و هرگونه کاهش در آن، منجر به کاهش مشارکت‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان می‌شود و همچنین رشد آسیب‌ها و جرائم اجتماعی، بی‌اعتمادی، یأس و ناامیدی و احساس محرومیت نسبی و بسیاری از ناهنجاری‌ها نتیجه تقلیل سرمایه اجتماعی است. در غیاب‌ سرمایه‌ اجتماعی، اثربخشی سایر سرمایه‌ها از دست‌ می‌رود و بدون سرمایه‌ اجتماعی، راه‌های‌ توسعه‌ و تکامل‌ فرهنگی‌ و اقتصادی ناهموار می‌شود.

مسئله اساسي این مقاله، کشف رابطه و نسبت جامعه‌شناختی رفتار اجتماعی مطلوب (نیکوکاری) در ارتقاء سازه‌های سرمایه اجتماعی است. در این نوشتار، ارتباط میان رفتار اجتماعی مطلوب (نیکوکاری) به‌مثابه متغیّر مستقل و سازه‌های سرمایه اجتماعی به‌عنوان متغیّر وابسته مورد تحلیل و بررسی قرارگرفته است.

برای دست‌یابی به این هدف، پس از مفهوم‌پردازی و تبیین نظریه‌های مربوط به رفتار اجتماعی مطلوب، به کارکرد این مفهوم در ارتقاء سازه‌های سرمایه اجتماعی مانند: انسجام يا همبستگي اجتماعي، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعي، وفاق اجتماعي، سلامت اجتماعی و حمایت اجتماعی اشاره گردیده است.

روش

اين مطالعه به‌صورت مروري کتابخانه‌ای (توصیفی- تحلیلی) صورت گرفته و بدين منظور با جستجوی گسترده و بررسي مستقيم و غيرمستقيم در این خصوص مصاديق مرتبط با رفتار اجتماعی مطلوب (احسان و نیکوکار) در ارتقاء سازه‌های سرمایه اجتماعي از منظر آيات و روايات اسلامي و نيز منابع معتبر داخلی و خارجی استخراج‌شده و بعد از بررسي عميق به‌صورت طبقه‌بندی‌شده ارائه گرديده است.

تبیین مفاهیم ، تاریخچه و پیشینه

رفتار اجتماعی مطلوب  :

[۲] عبارت رفتار اجتماعی مطلوب در دهه 1970 ارائه شد و منجر به تجزیه‌وتحلیل روان‌شناختی کمک‌رسانی، سهیم کردن و فرایندهای مشارکتی شد. آنا بیکر، رفتار اجتماعی مطلوب را به‌عنوان فعالیت‌های داوطلبانه‌ای که قصد دارند به فرد یا گروهی دیگر سود برساند، توصیف کرد (بیکر،2010).

رفتارهاي اجتماعي مطلوب هيجاني تحت عنوان تمايل به یاری‌رساندن به ديگران تحت شرايط هيجاني تعریف‌شده است (هافمن [۳] ،1982 ؛ كارلو [۴] و همكاران، 2002). رفتار حمايتی، رفتاري است كه به‌قصد كمك كردن به ديگران، صرفاً به خاطر نوع‌دوستی [۵] و نه به‌منظور رسيدن به منفعت خاصي انجام می‌شود (آذربايجاني و همكاران، ۱۳۸۵). رفتار امدادگرايانه اجتماعی [۶] ، هر رفتاري كه هدف آن ياري به ديگري است، و مقصود رفتارهايي است كه انگيزه آن ايثار است. يعني اشتياق براي كمك به فرد ديگر، حتي اگر براي آن بايد بهايي پرداخت. زيرا ممكن است فرد با رفتارهاي امدادگرانه پاداش كسب كند، اما فرد ايثارگر به دنبال پاداش نيست و اغلب بهاي گراني نيز می‌پردازد (ارونسون، ويلسون و اكرت [۷] ، 1386). واژه «نوع‌دوستی» به آن دسته از رفتارهای اجتماعی مطلوب اشاره دارد که دارای فشاری مضاعف است، به این معنی که انگیزه یاری‌دهنده ، همدلی و خود را به‌جای دیگران گذاردن است( بیرهوف ، 1387).

بر اساس مطالعات و پژوهش‌هاي انجام‌یافته تاكنون می‌توان چهار نوع رفتار اجتماعي مطلوب را معرفي نمود كه عبارت‌اند از: رفتارهاي اجتماعي مطلوب نوع‌دوستانه [۸] ، رفتارهاي اجتماعي مطلوب متابعت آميز [۹] ، رفتارهاي اجتماعي مطلوب هيجاني [۱۰] و رفتارهاي اجتماعي مطلوب جمعي [۱۱] رفتارهاي اجتماعي مطلوب نوع‌دوستانه تحت عنوان كمك داوطلبانه به ديگران به دليل نگراني نسبت به رفاه و نيازهاي ديگران تعریف‌شده است كه به‌واسطه‌ی پاسخگويي از روي همدردي [۱۲] ، هنجارها و اصول درون سازي شده ثابت براي كمك به ديگران بروز می‌یابد (آيزنبرگ و فابس، 1998). علاوه بر اين فرد یاری‌رسان براي كمك به ديگري، متحمل برخي هزینه‌ها می‌شود. رفتارهاي اجتماعي مطلوب متابعت آميز تحت عنوان یاری‌رسانی به ديگران در پاسخ به درخواست كلامي يا غیرکلامی تعریف‌شده است (آيزنبرگ و همكاران ، 1981 ). رفتارهاي اجتماعي مطلوب جمعي در حضور ديگران به دليل كسب تأييد، احترام ديگران (همسالان، والدين و...) و افزايش ارزش فردي صورت می‌گیرد (بومستر [۱۳] و همكاران، 1992). احساس مسئوليت، پیش‌زمینه مهمي براي رفتارهاي اجتماعي مطلوب است (واينر، 2001).

سرمایه اجتماعی:

[۱۴] سرمایه‌ی اجتماعی ازجمله مفاهیم چندوجهی در علوم اجتماعی است که در اوایل قرن بیستم به‌صورت علمی و دانشگاهی مطرح و از سال 1980 وارد متون علوم سیاسی و جامعه‌شناسی شد (ازکیا و غفاری، 1383: 278؛ وال، 1998: 259). برخی منابع معتقدند واژه سرمایه اجتماعی با مفهومی متفاوت در سال 1890 توسط آلفرد مارشال [۱۵] به‌کاربرده شد. مفهوم جدید سرمایه اجتماعی اولین بار در سال 1919 در مقاله‌ای توسط شخصی به نام هانیفن [۱۶] به کار گرفته شد. این مفهوم به‌طور مستقل در دهه 1950 توسط سیلی [۱۷] و همکارانش، در دهه 1960 توسط جاکوب [۱۸] و در دهه 1970 توسط لوری [۱۹] اقتصاددان، برای تحلیل میراث اجتماعی برده‌داری به کار گرفته شد.

مفهوم سرمایه اجتماعی در دهه 1980 به‌شدت موردتوجه قرار گرفت تا جایی که توانست جایگاه تعریف‌شده‌ای در میان نظریه‌های جامعه‌شناسی به خود اختصاص دهد (توسلی و موسوی، 1384: 6). کاربرد این مفهوم به‌تدریج از دهه 90 به این‌سو در تزها و مقالات دانشگاهی به کار رفت. به‌ویژه در رشته‌های جامعه‌شناسی، اقتصاد، سیاست و آموزش باکارهای افرادی چون کلمن [۲۰] ، پاتنام [۲۱] ، فوکویاما [۲۲] و بوردیو [۲۳] افزایش یافت (ازکیا و فیروزآبادی، 1383: 51). برخلاف مفهوم سرمایه اجتماعی که به‌تازگی وارد ادبیات علوم اجتماعی شده است، سازه‌های سه‌گانه آن، یعنی اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی که در یک رابطه متعامل قرارگرفته و هرکدام تقویت‌کننده دیگری‌اند، ازجمله مفاهیمی هستند که از آغاز طرح مباحث جامعه‌شناختی، اندیشه بسیاری از جامعه‌شناسان کلاسیک را به خود معطوف داشته‌اند. «به نظر آیزنشتاد [۲۴] مهم‌ترین مسئله نظم اجتماعی برای دورکیم [۲۵] و تا حدودی برای تونیس [۲۶] ، اعتماد و همبستگی اجتماعی است، یعنی این‌که بدون انسجام و نوعی اعتماد، پایداری نظم اجتماعی ممکن نیست» (چلبی، 1375: 12).

دیدگاه‌های نظری رفتار اجتماعی مطلوب

مایرز [۲۷] (2005)، هدف از رفتار اجتماعی مطلوب را به‌صورت تبیین‌های نظري زیر مطرح می‌کند:

1) به دست آوردن پاداش - اجتناب از تنبيه

بر اساس این نظریه، تعاملات انساني توسط اصول اقتصاد اجتماعي هدايت می‌شوند . فوا و فوا [۲۸] (1975) معتقدند كه ما نه‌تنها پول و كالاهاي مادي را مبادله می‌کنیم، بلكه كالاهاي اجتماعي مثل عشق، خدمات، اطلاعات و شأن و منزلت اجتماعي را هم مبادله می‌کنیم. در انجام اين كار، ما از يك راهبرد بيشينه-كمينه [۲۹] استفاده می‌کنیم : هزینه‌ها و مخارج را به حداقل و پاداش‌ها را به حداكثر می‌رسانیم. البته اين تئوري به اين معنا نيست كه ما هشيارانه هزینه‌ها و پاداش‌ها را موردبررسی قرار می‌دهیم، بلكه معتقد است چنين ملاحظاتي رفتار ما را پیش‌بینی می‌کند.

2) مبادله اجتماعی

[۳۰] پاداش‌هايي كه رفتار مطلوب را برمی‌انگیزند، ممكن است دروني يا بيروني باشند. زماني كه تجّار پولي اهدا می‌کنند تا وجهه شرکت شان را بالا ببرند، يا زماني كه يك نفر فرد ديگري را سوار می‌کند به اين اميد كه دوستي پيدا كند يا از او قدرداني شود، پاداش بيروني است. ما چيزي می‌دهیم تا چيزي بگيريم.

اما گاهي اوقات هم پاداش دروني است چون یاری‌رساندن احساس خود ارزشمندي، رضايت دروني فرد را افزايش می‌دهد و در فرد احساس خوبي نسبت به خودش ايجاد می‌کند. اين مسئله می‌تواند توجيه كند كه چرا گاهي اوقات افراد از خانه بيرون می‌آیند تا در حق غریبه‌ای كه ديگر هرگز او را نخواهند ديد، لطف و مهرباني كنند .

3) نرم‌ها (هنجارهاي) اجتماعی

[۳۱] اغلب ما به ديگران كمك می‌کنیم، نه به اين دليل كه هشيارانه حساب کرده‌ایم كه چنين رفتاري به نفع ماست، بلكه به خاطر شكل ظریف‌ تری از نفع شخصي اين كار را انجام می‌دهیم: به دليل اينكه برخي عوامل به ما می‌گوید كه بايد اين كار را انجام دهيم. ما بايد به يك همسايه جديد در جابه‌جایی و نقل انتقالش كمك كنيم يا بايد كيفي را كه پیداکرده‌ایم به صاحبش برگردانيم. هنجارها اين بایدونبایدها را براي ما مشخص می‌کند.

4) روان‌شناسی تكاملی

[۳۲] در چهارمین تبيين، رفتارهاي مطلوب از تئوري تكاملي نشئت می‌گیرد. روانشناسي تكاملي اعتقاد دارد كه عصاره و اساس زندگي بقاي ژني است. ژن‌های ما به شیوه‌ای ما را برمی‌انگیزند كه بيشترين فرصت را براي بقاء داشته باشيم .خودخواهي ژنتيكي بايد ما را براي دو نوع ويژه یاری‌رسانی مبتني بر ازخودگذشتگي آماده كند: حفاظت از خويشاوندان [۳۳] و رابطه متقابل يا معامله به‌مثل [۳۴] ۱ - محافظت از خویشاوندان ژن‌های ما، ما را مستعد مراقبت از بستگان و نزدیکان مان می‌کنند. بنابراين يكي از ژن‌های ازخودگذشتگي كه بقاي ژنتيكي افراد را افزايش می‌دهد، ايثار و فداكاري براي فرزندانمان است. والديني كه رفاه فرزندانشان را مقدم بر رفاه خود می‌دانند، نسبت به والديني كه بچه‌هایشان را فراموش می‌کنند، بيشتر احتمال دارد كه ژن‌هایشان را به نسل بعد منتقل كنند. خودخواهي ژنتيكي (در سطح زیست‌شناختی)، نوع‌دوستی والديني (در سطح روان‌شناختی) را پرورش می‌دهد.

2- رابطه متقابل (معامله به‌مثل): نفع شخصي ژنتيكي می‌تواند رابطه متقابل را نيز پیش‌بینی كند. تري ورز [۳۵] استدلال می‌کند كه ارگانيزمي به ارگانيزم ديگر كمك می‌کند چون انتظار دارد كه اين كمك را باز پس بگيرد. فرد دهنده انتظار دارد كه بعداً گيرنده باشد، درحالی‌که شكست در روابط متقابل به خشونت و مجازات منتهي می‌شود .اصل رابطه متقابل در گروه‌های كوچك و منزوي مثلاً در دهکده‌های روستايي قوی‌تر از شهرهاي بزرگ عمل می‌کند .مدارس، شهرها و خوابگاه‌های كوچك همگي يك روح جمعي ايجاد می‌کنند. افرادي كه در شهرهاي بزرگ هستند در مقايسه با افرادي كه در شهرهاي كوچك يا نواحي روستايي زندگي می‌کنند، كمتر مايلند يك پيغام تلفني را منتقل كنند، كمتر احتمال دارد نامه گم‌شده‌ای را پست كنند يا به بچه گم‌شده‌ای كمك كنند (سجادی نژاد،1387: 23-15).

5) فرضيه همدلي - نوع‌دوستی

تبيين ديگر و تااندازه‌ای متفاوت با نظریه‌های قبلي درباره رفتار مطلوب اين است كه یاری‌رسانی صرفاً به دنبال همدلي با فرد نيازمند و باانگیزه نوع‌دوستی انجام می‌گیرد .مبناي اين فرضيه اين است كه همدلي موجب رفتار نوع‌دوستانه می‌شود. فرض اينكه يك آمادگي براي همدلي كه در موقعیت‌های خاصي كه در آن فردي نيازمند كمك است برانگيخته شود، دليل رفتار نوع‌دوستانه است( بيرهوف، 2005).

سازه‌های سرمایه اجتماعی

منظور از سرمایۀ اجتماعی، میزان سرمایه و منابعی است که افراد و گروه‌ها از طریق پیوندهاي مستقیم و غیرمستقیم با یکدیگر (و نوع این ارتباطات) می‌توانند به دست آورند (چلبی،1375: 75). افراد متعددي مانند فوكوياما، گريلي [۳۶] ، وارنر [۳۷] ، روف [۳۸] و آمرمان [۳۹] از «دين» به‌عنوان عامل موجد سرمايه اجتماعي ياد نموده‌اند (شجاعی زند،1381: 485). در خصوص اسلام، پارسونز [۴۰] معتقد است: در اسلام زمينه بروز سرمايه اجتماعي به خاطر جهت‌ گيري مثبت آن به‌سوی دنيا و نسبت به جامعه و سياست و تأکید فراوان بر مسئوليت‌هاي اجتماعي مؤمنان به‌مراتب افزون‌تر و قدرتمندتر از اديان ديگر است(پارسونز،1379: 70)؛ چنان‌كه هالن كروتز [۴۱] ، وسترلند [۴۲] و جان ول [۴۳] نيز به اين مطلب اشاره نموده‌اند (شجاعی زند،1381: 486-485).

اصلی

انسجام يا همبستگي اجتماعي

همبستگی اجتماعی [۴۴] از مفاهیم کلیدی جامعه‌شناسي است که در علوم اجتماعی کاربرد بسیاری دارد.

در روان‌شناسی اجتماعی، همبستگی به کششی اطلاق می‌شود که یک گروه در اعضای خود می‌یابد و همه نیروهای انگیزشی که احساس فرد را به گروه تحت تأثیر قرار می‌دهند، گاه در درون خود فرد و گاه بیرون از او ریشه‌دارند (گولد، 1376). [۴۵] امیل دورکیم از اولین جامعه‌شناسانی است که مفهوم انسجام و همبستگی اجتماعی را موردمطالعه قرار داده است و وجود آنرا برای هر جامعه‌اي لازم مي‌داند. وحدت [۴۶] ، وفاق [۴۷] و وفاداری [۴۸] که ناشی از علایق، احساسات و همدلی و کنش‌های مشترک است، از لوازم همبستگی اجتماعی به شمار می‌رود (آکسفورد، 1998). انسجام واژه‌ای است كه نوعي هماهنگي همراه بانظم را به ذهن متبادر می‌کند و در فارسي به معناي يگانه شدن، یكتايي و يگانگي كاربرد دارد (دهخدا،1342).

انسجام يا همبستگي اجتماعي معمولاً مفهومي را می‌رساند كه بر پایه‌ی آن در سطح يك گروه يا يك جامعه، اعضا به يكديگر وابسته‌اند و به‌طور متقابل نيازمند يكديگر (بيرو [۴۹] ،۱۳70: ۴۰۰). طبق آنچه عموماً در جامعه‌شناسی از مفهوم انسجام اجتماعي مستفاد می‌شود، اين مفهوم به درجه يا نوع همگرايي يك جامعه و درواقع، به پيوندها و روابطي كه اعضاي يك جامعه يا گروه را به يكديگر مرتبط می‌سازند، اشاره دارد. هكتر [۵۰] (۱۹۸۷) مفهوم انسجام اجتماعي را با سطح، مقدار يا شدت همكاري اعضاي گروه در راستاي دستيابي به اهداف جمعي مرتبط می‌داند (ويدگرن،۱۹۹۷: ۷۵۵ ). [۵۱] انسجام اجتماعي دلالت بر توافق جمعي ميان يک جامعه دارد. به عبارتي «انسجام در کل ناظر به ميزان و الگوي رابطه متقابل بين کنش‌ گران، گروه‌ها و خرده‌فرهنگ‌های تمایزیافته است» (افروغ، ۱۳۷۸ :140).

انسجام اجتماعي دريک حوزه تعاملي معين شکل و معنا پيدا می‌کند. دورکيم احساسي را که در میدان تعاملي به وجود می‌آید، عاطفه جمعي می‌نامد. صریح‌ترین آیه‌ای كه به موضوع همبستگي اجتماعي اشاره دارد، آيه 103سوره آل‌عمران است. در اين آيه، هیچ‌یک از ویژگی‌های انساني ازجمله مشتركات قومي، خوني، نژادي، زباني و ... به‌عنوان عامل همبستگي شناخته‌نشده است (مدرسی ،1377: 627) زيرا هیچ‌یک از اين ویژگی‌ها برخاسته از فطرت مشترك همه انسان‌ها نيست.

مشارکت اجتماعی

مفهوم مشارکت [۵۲] قدمتی به درازای تاریخ زندگی اجتماعی بشر دارد که در طول حیات طولانی خود روند تکامل و دگرگونی را پشت سر گذاشته و به اقتضای شرایط زمانی و مکانی خود تعاریف مختلفی به خود دیده است. کائوتری [۵۳] اعتقاد دارد که مشارکت به قدمت تاریخ بشری پیشینه دارد چراکه نظر و عمل مشارکت در بطن هر جامعه و در مفاهیمی چون دل‌بستگی، اتحاد، همکاری، انجمن و مانند آن‌ها نهفته است و از قدیم شالوده پیدایش اجتماعی ـ انسان‌شناختی نوع بشر تلقی شده است (اکبری؛ 28:1383). به نظر هال [۵۴] تعارض بین دیدگاه‌های عمل‌گرایانه و دیدگاه‌های عمدتاً فلسفی از مشارکت موجب شده است که مفهوم مشارکت تبدیل به یک مفهوم چندوجهی شود و در طی زمان بامعنای متفاوتی هویدا شود(ازکیا و غفاري؛ 183:1380).

سازمان بین‌المللی کار مشارکت را سهم افراد یا گروه‌های سازمان‌یافته و جمعیت فعال، ازلحاظ اقتصادی در تسریع اقتصادی و اجتماعی بیان مي‌نماید (اکبری؛ 29:1383). در اسلام، اصول فراواني وجود دارند كه کنش‌گران را به مشاركت اجتماعی دعوت می‌کند. برخي از اين اصول عبارت‌اند از:

1- تعاون و همكاري: انسان به‌حکم اجتماعي بودن، در جهت آسايش و تأمین آرامش و امنيت خود، به ديگران نيازمند است و همين نيازها او را در جهت تعاون و مشاركت با ديگران ترغيب، تشويق و گاه مجبور مي‌كنند. چنان‌كه خداوند در آيه 2 سوره مائده مي‌فرمايد: [۵۵] همواره درراه نيكى و پرهيزگارى باهم تعاون كنيد و هرگز درراه گناه و تعدى همكارى ننماييد.

2- مشورت در اسلام: مشورت و مشاركت دادن ديگران در تصميمات جمعي در امور مهم سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي و به بيان مختصر، آنچه به سرنوشت جامعه مربوط است، از مهم‌ترین مسائلي است كه اسلام آنرا با دقت و اهميت خاصي مطرح نموده است و درآیات، روايات و تاريخ پيشوايان بزرگ اسلام، جايگاه ويژه‌اي دارد (مكارم شيرازى، 1375: 111).

خداوند در آيه 159 سوره آل‌عمران به پيامبر دستور مي‌دهد كه با مسلمانان در امور، به مشورت بپردازد : [۵۶] در کارها با آنان مشورت کن؛ و در آيه 38 سوره شوري، مشورت با دیگران را يكي از اوصاف برجسته مؤمنان در كنار ايمان به خداوند و برپايي نماز قرار داده است (پیشین: 118-111).

3- اصل «مسئوليت‌ پذيري»: يكي از اصول اجتماعي بنيادي موردنظر دين اسلام، اهتمام مسلمانان و مسئوليت‌ پذيري آنان نسبت به همديگر است كه از آن به «تکامل اجتماعي» نيز تعبير شده است؛ يعني مسئوليت و تكاليفي كه اعضاي جامعه نسبت به همديگر دارند (زاهدى‌اصل،1371: 61).

احاديث زيادي در اين زمينه وجود دارند كه اهميت اين اصل را مي‌رسانند؛ مانند اين فرمايش پيامبر [۵۷] (کلینی،1360: 238): به‌حکم اينكه اگر كسي در ميان گروهي باشد و در خدمت آن گروه نباشد بيگانه است، معناي حديث اين مي‌شود كه اگر مسلماني در ميان مسلمانان باشد و در خدمت آنان نبوده و كاري به كار آنان نداشته باشد، جزو مسلمانان نيست و از آنان بيگانه است (اسفندیاری،1375: 98). دوركيم يكي از كاركردهاي دين را نظارت و كنترل اجتماعي قلمداد نموده، معتقد است: دين از طريق تقويت ارزش‌ها و هنجارهاي مهم و مسئول دانستن انسان‌ها در سرنوشت مشترك شان، نقش مهمي در كنترل اجتماعي ايفا مي‌كند (کوزر،1383: 200). [۵۸]

اعتماد اجتماعي

اعتماد اجتماعی [۵۹] به‌عنوان شاخصی از سرمایه اجتماعی (کوک،2001)، [۶۰] از عواملی است که زمینه‌ساز مشارکت و همکاری میان اعضای جامعه است. اهمیت اعتماد در روابط و پیوندهای اجتماعی و خانوادگی به‌گونه‌ای است که می‌توان این پدیده را یکی از مهم‌ترین عناصر اساسی سرمایه اجتماعی زندگی خانوادگی و انسانی تا به امروز تلقی نمود که زمینه همکاری و تعامل را در ابعاد مختلفِ جامعه و خانواده گسترش می‌دهد؛ درحالی‌که کاهش اعتماد اجتماعی در خانواده و حتی در جامعه موجب این می‌گردد که «همواره نوعی ترس از برقراری رابطه و احساس ناامنی بین اعضاء خانواده و جامعه به وجود آید که مانع از تداوم و تقویت رابطه و کاهش همکاری و تعاملات اجتماعی و خانوادگی می‌گردد که در این صورت فردگرایی و منفعت‌ طلبی که منشأ بسیاری از انحرافات و نابسامانی‌های اجتماعی است در جامعه رواج می‌یابد» (باستانی و همکاران،1387: 43-42).

در اسلام آنچه در اين رابطه مهم است اينكه كنش‌گران اجتماعي به‌طور آزادانه و به‌عنوان «وظيفه» و «تكليف»، وظایف شان را در قبال همديگر انجام دهند. تحقق چنين وضعيتي در زندگي سالم اجتماعي، درگرو آن است كه افراد اعتماد و اطمينان داشته باشند كه كنش‌ گران اجتماعي قوانين، هنجارها و حقوق خود و دیگران را محترم تلقّي نموده، عدالت و مهرورزي نسبت به همديگر را مقدّس به‌حساب مي‌آورند و هر كس خود را در هر وضعيت، در قبال اجتماع، متعهد و مسئول مي‌داند.

سازوكارهايي كه از طريق دين اسلام اعتماد اجتماعي را ايجاد و تقويت مي‌كند و آن‌را از ساير مكاتب ممتاز مي‌سازد، عبارت‌اند از: اصل وفاي به عهد و اداي امانت، اخلاص و صداقت، نهي غرور اضرار به غير، اصل نفي غدر و تجاوز، اصل «مساوات» و ممنوعيت استثمار (زاهدى‌اصل،1371).

وفاق اجتماعي

تعاريف متعددي از وفاق اجتماعي [۶۱] شده است كه در هركدام از آن‌ها به‌نوعی يك يا چند عنصر ازجمله: نوعي توافق جمعي، مجموعه‌ای از اصول و قواعد اجتماعي، تعامل و احساس وجود دارد.

وفاق اجتماعي از توافق جمعي بر سر مجموعه‌ای از اصول و قواعد اجتماعي كه در يك ميدان تعاملي اجتماعي [۶۲] كه خود موجد «انرژي عاطفي» است به وجود می‌آید. انرژي عاطفي هم‌زمان نتيجه و موجود (علت و معلول) توافق اجتماعي است (چلبي، 1372: 18-17). اسلام به‌عنوان کامل‌ترین دین برای هدایت بشر، بهترین معیارها و محورها را برای وفاق اجتماعی و همبستگی امت اسلامی اصول و مبادی دین معرفی می‌کند که از فطرت سلیم بشری نشئت‌گرفته است. علامه محمدتقی جعفری می‌گوید: آنچه می‌تواند حیات انسان را در این جهان هستی دارای فلسفه و هدف قابل‌ قبول نماید، دین است.

اصول و مبادی کلی که متن دین الهی را تشکیل می‌دهند، همواره در طول تاریخ متحد بوده‌اند؛ بنابراین، بنای وحدت امت اسلامی، همان دین فطری است. آگوست كنت [۶۳] نیز معتقد است: دين به انسان‌ها اجازه می‌دهد تا بر اميال خودخواهانه فائق آيند و به خاطر عشق به همنوعان خود، فراتر از اين خودپرستی‌ها عمل كنند. دين همان شيرازه نيرومندي است كه افراد جامعه را با يك كيش و نظام عقيدتي مشترك به همديگر پيوند می‌دهد. دين، سنگ بناي سامان اجتماعي است و براي مشروع ساختن فرمان‌های حكومت، اجتناب‌ ناپذیر است. هيچ قدرت دنيوي نيست كه بدون پشتيباني يك قدرت معنوي دوام آورد (كوزر، 34:1383).

سلامت اجتماعی

سلامت اجتماعی [۶۴] و رابطه آن با سرمایه اجتماعی امروزه از مهم‌ترین مفاهیمی هستند که در چند دهه اخیر موردتوجه پژوهش‌ گران مطالعات جامعه‌شناسی و برنامه‌ریزی رفاه اجتماعی در هر حوزه‌ای ازجمله نهاد اجتماعی خانواده قرارگرفته است. سلامت اجتماعی مؤلفه‌ای از مفهوم سلامتی می‌باشد که به معنی توانائی ایفاي نقش‌های اجتماعی است، بدون اینکه به‌طور عینی یا ذهنی قصد آسیب رساندن به دیگري در کار باشد (ریموند و همکاران، 2004 . به نقل از باباپور و همکاران، 1388 ).

«سلامت [۶۵] موضوعی مطرح در همه فرهنگ‌هاست و تعریف آن در هر جامعه‌ای تااندازه‌ای به حس مشترک مردمان از سلامت و فرهنگ آن‌ها بازمی‌گردد» (سجادی و همکاران، 1384: 244).

سازمان جهانی بهداشت (1979)، در تعریفی «سلامت را به‌عنوان حالتی از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی، نه صرفاً فقدان بیماری، تعریف می‌کند». گلداسمیت [۶۶] سلامت اجتماعی را «ارزیابی رفتارهای معنی‌دار مثبت و منفی فرد در ارتباط با دیگران» تعریف می‌کند و آن‌را یکی از اساسی‌ترین شاخص‌های سلامت هر جامعه‌ای ازجمله خانواده معرفی می‌نماید که منجر به کارایی فرد در خانواده و جامعه خواهد شد (لارسون [۶۷] ، 1993: 285). عده‌ای از دانشمندان بر این باورند که بسیاري از متغیرهاي سلامتی به‌وسیله باورهاي دینی و مذهبی تبیین می‌شوند. درواقع مذهب یکی از عوامل تأثیرگذار بر رفتار و شناخت به شمار می‌رود (هادیان‌فرد، 1384).

آن‌ها معتقدند مذهب به انسان کمک می‌کند تا معناي حوادث زندگی مخصوصاً حوادثی را که دردناك و اضطراب‌زا هستند را درك کرده و باعث دلگرمی و خرسندي مطبوعی درروان و روحیه او بشود (سواتزکی [۶۸] و همکاران، 2005). البته باید اشاره کرد که دین در چنین شرایطی بر فرآیندهاي فکري و ارزیابی رویدادهاي روزمره فرد تأثیر می‌گذارد، به‌طوری‌که برخی پژوهش‌ گران بر این باورند که به کمک باورهاي دینی مقابله با هیجان‌ها و شرایط اجتماعی تسهیل می‌گردد (دینر [۶۹] و همکاران ،2002).

حمایت اجتماعی

هر ارتباطی که فرد در زندگی خود برقرار می‌کند شامل حمایت‌هایی است که از خانواده، دوستان و یا جامعه دریافت می‌کند و همه این‌ها مستقیماً سلامت او را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

مطالعات نشان داده‌اند که مشارکت اجتماعی پایین و فقدان حمایت اجتماعی اثرات منفی روی سلامت افراد دارد (هرزونگ [۷۰] و دیگران،2002: 606). هاووس [۷۱] ودیگران (1982) حمایت اجتماعی را نوعی مبادله بین فردی می‌داند که پیوندهای عاطفی، کمک‌های مؤثر ابزاری، ارائه اطلاعات، اظهارنظر و ارزیابی دیگران را دربر می‌گیرند.

حمایت اجتماعی می‌تواند حمایت عاطفی [۷۲] ، ابزاری [۷۳] یا مالی (اقتصادی) و حمایت دولتی باشد. حمایت عاطفی را می‌توان ایجاد نوعی رابطه صمیمی و بامحبت نظیر دوست داشتن و عشق ورزیدن و احترام گذاشتن به دیگران تعریف کرد.

حمایت اقتصادی یا ابزاری را می‌توان در انجام کارهایی چون پول یا ابزاری یا کمکی به دیگران قرض دادن مشاهده کرد. حمایت دولتی را نیز در ارائه خدمات و تسهیلات از سوی دولت و نهادهای دولتی می‌توان تعریف کرد. حمایت اجتماعی تعهدات متقابلی را به وجود می‌آورد و حالتی را ایجاد می‌کند که در آن شخص احساس دوست داشته شدن، مراقبت، عزت‌ نفس و ارزشمند بودن داشته و این‌ها با نتایج سلامتی و کیفیت زندگی ارتباط مستقیم دارند.

بررسي آيات، روايات و سیره پيامبر اعظم (صلی‌الله علیه و آله) و ائمه اطهار علیهم‌السلام نشان مي‌دهد كه مسلمانان در برابر يكديگر و حتي در مقابل افراد غيرمسلمان، وظيفه‌اي انساني بر عهده‌دارند. در اين ميان حمایت اجتماعي به‌صورت تكليف و وظیفه‌ای است كه حكومت اسلامي در برابر شهروندان و انسان‌ها بر عهده دارد كه هرچند به‌ظاهر اخلاقي به نظر مي‌رسد، اما در عمل آميخته و تنگاتنگ با احكام عمليه نه‌تنها درزمینه اقتصادي بلكه در زمينه‌هاي اجتماعي، حقوقي، علمي و نیز همه زمینه‌های كاربردي در عرصه حيات بشري و آئين زندگي است.

شیوه‌های افزايش یاری‌رسانی

يكي از مهم‌ترین راه‌های افزايش یاری‌رسانی خنثي كردن موانع یاری‌رسانی است كه عبارت‌اند از:

1) كاهش ابهام، افزايش مسئولیت‌پذیری:

يكي از عواملي كه در موقعیت‌های پيچيده مانع تصمیم‌گیری در جهت یاری‌رسانی می‌شود، ابهام موقعيت و عدم تفسير درست موقعيت است.

بنابراين، كمك به افراد براي تفسير درست موقعيت و پذيرش مسئولیت در موقعيت، درگيري آن‌ها در موقعيت را افزايش می‌دهد .مسئله ديگر اين است كه يكي از عواملي كه سبب مسئولیت و درنتيجه مانع یاری‌رسانی می‌شود، ناشناس بودن و گمنامی افراداست. درخواست شخصي(كاري كه گداها انجام می‌دهند). تماس چشمي، ابراز نام فرد، احتمال موافقت با درخواست كمك فرد را افزايش می‌دهد. همچنين وقتي شخص انتظار دارد قرباني يا شاهد ديگر را دوباره ملاقات كند، احتمال یاری‌رسانی افزايش می‌یابد (جوادیان و همکاران، 1392: 102- 83).

2) احساس گناه و توجه به خودپنداری:

مطالعات متعدد نشان داده كه ايجاد احساس گناه در افراد، یاری‌رسانی بعدي را افزايش می‌دهد. در آزمايشي كه به سرپرستي ريچارد كاتزر [۷۴] (1976) به نقل از بارون و برن (2005) انجام گرفت وقتي بازديدكنندگان موزه هنر پورتلند از علامت «لطفاً دست نزنيد، اگر به آن‌ها دست بزنيد، اشياء فرسوده و تخريب می‌شوند»، تخطي كردند، ۸۵ درصد افرادي كه احساس گناه می‌کردند به فاصله كوتاهي پس‌ازآن به آزمايشگري كه به‌طور تصادفي چيزي را به زمين می‌انداخت، پيشنهاد كمك می‌کردند درحالی‌که از كساني كه به آن‌ها تذكر داده نشده بود، فقط 3/1 كمك كردند.

3) آموختن آموزه‌های نوع‌دوستی و یاری‌رسانی به افراد:

چهار روش براي اين آموزش پیشنهادشده است:

الف) آموزش شامل سازي اخلاقي: كلاً كساني كه یاری‌رسانی را تبليغ می‌کنند همگي در يك نكته مشتركند. آن‌ها ساير افراد (افراد نيازمند كمك) را در درون چرخه انساني ارزش‌های اخلاقي و قوانين عدالت‌خواهانه خودشان قرار می‌دهند.

آن‌ها می‌گویند اين افراد هم افرادي شبيه به خود ما هستند، تفاوتي با ما ندارند و بنابراين بايد به آن‌ها كمك كنيم .درصورتی‌که اگر افراد يا حتي حيوانات را از دايره مشغله‌های اخلاقي خود خارج كنیم (مثلاً آن‌ها را اشخاصي به‌دردنخور و غيرانساني بدانيم)، اين مسئله همه انواع صدمه و آسيب رساندن از تبعيض تا نسل‌کشی نسبت به آن‌ها را توجيه می‌کند.

ب) راه دوم سرمشق دهي است: اگر ما افرادي كه كمك می‌کنند را ببينيم يا درباره آن‌ها مطلبي بخوانيم، احتمال یاری‌رسانی افزايش پيدا می‌کند. الگوهاي رفتار مطلوب حتي اگر زنده نباشند و به‌صورت الگوي تلويزيوني باشند نيز در افزايش یاری‌رسانی نقش دارند.

پ) اسناد دادن رفتار ياري‌گرانه به انگیزه‌های نوع‌دوستانه: اين اثر به خاطر توجيه اضافي است. وقتي توجيهي كه براي يك عمل وجود دارد بیش‌ازحد كافي است، ممكن است شخص آن عمل را به‌جای يك انگيزه دروني، به يك انگيزه بيروني نسبت دهد. دادن پاداش به افراد براي انجام آنچه آن‌ها به‌هرحال انجام می‌دهند، انگيزش دروني را ضعيف می‌کند.

ت) یاددادن عواملي كه مانع یاری‌رسانی می‌شود يا یاری‌رسانی را تحريك می‌کند و آگاه كردن افراد از عوامل تأثيرگذار بر یاری‌رسانی نيز می‌تواند به‌صورت بالقوه یاری‌رسانی را افزايش دهد (بارون و برن، 2005).

نتیجه‌گیری

در دهه‌ی اخير، كشور ما شاهد تغييرات اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي بوده است. اين تغييرات شرايطي را در كشور فراهم كرده است كه تغيير جهت‌گیری‌های ارزشي يا فاصله گرفتن و تفاوت نسل‌ها ازجمله پيامدهاي چنين شرايطي است. مسئله اساسي در این نوشتار، کشف رابطه و نسبت جامعه‌شناختی رفتار اجتماعی مطلوب (نیکوکاری) در ارتقاء سازه‌های سرمایه اجتماعی بود که با مفهوم‌پردازی و تبیین نظریه‌های مربوط به رفتار اجتماعی مطلوب، به کارکرد این مفهوم در ارتقاء سازه‌های سرمایه اجتماعی مانند: انسجام يا همبستگي اجتماعي، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعي، وفاق اجتماعي، سلامت اجتماعی و حمایت اجتماعی پرداخت.

احساس مسئوليت، پیش‌زمینه مهمي براي رفتارهاي اجتماعي مطلوب است که موجب اعتماد و همبستگی اجتماعی می‌شود و بدون آن‌ها پایداری نظم اجتماعی ممکن نیست. به نظر می‌رسد در دیدگاه‌های نظری رفتار اجتماعی مطلوب، فرضيه همدلي-نوع‌دوستی مهم‌ترین عامل می‌باشد. تبیین‌های تفصیلی نشان داد که رفتارهاي اجتماعي مطلوب موجب تحکیم سازه‌های سرمایه اجتماعی می‌شود. درنهایت برای توسعه امر احسان و نیکوکاری راه‌هایی برای افزايش یاری‌رسانی و خنثي كردن موانع یاری‌رسانی پیشنهادشده است که كاهش ابهام، افزايش مسئولیت‌پذیری؛ احساس گناه و توجه به خود پنداره؛ و آموختن آموزه‌های نوع‌دوستی و یاری‌رسانی به افراد ازجمله آن‌ها می‌باشند.

منابع

آذربايجاني، مسعود؛ سالاري فر، محمدرضا؛ عباسي، اكبر؛ كاوياني، محمد؛ موسوي اصل، مهدي. (1382). «روانشناسي اجتماعي با نگرشي بر منابع اسلامی» تهران : انتشارات حوزه و دانشگاه و انتشارات سمت .

ارونسون، اليوت؛ ويلسون، تيموتي، دي؛ اكرت، روبين، ام. (2005). «روانشناسي اجتماعي». ترجمه افسانه شیخ‌الاسلام زاده. تهران: ما و شما .

ازکیا، مصطفی و غفاري، غلامرضا. (1380) «بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت اجتماعی در نواحی روستایی شهر کاشان» نشریه نامه علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دوره 17، شماره 17.

ازکیا، مصطفی و فیروزآبادی، احمد.(1383). «سرمایه اجتماعی و نقش آن در تشکل‌های تولیدی (مطالعه موردی: حوزه آبخیز کرخه)». مجله جامعه‌شناسی ایران، سال پنجم، شماره 4.

ازکیا، مصطفی و غفاري، غلامرضا.(1383). «توسعه روستایی با تأکید بر جامعه روستایی ایران». تهران: نشر نی.

افروغ، عماد. (۱۳۷۸). «خرده‌فرهنگ‌ها، مشارکت و وفاق اجتماعی: مجموعه مقالات وفاق اجتماعی و فرهنگ عمومی». چاپ اول، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

اکبری، امین. (1383). «نقش سرمایه‌ی اجتماعی در مشارکت: بررسی تأثیر سرمایه‌ی اجتماعی بر مشارکت سیاسی، اجتماعی (مطالعه موردی روستای فارسنج از توابع سقز)». دانشگاه تهران: دانشکده علوم اجتماعی.

اسفنديارى، محمد. (1375). «بعد اجتماعى اسلام». قم: نشر خرم.

باباپور خیرالدین، ج و دیگران (1388) «بررسی نقش عوامل جمعیت شناختی در سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه تبریز» فصلنامه روانشناسی دانشگاه تبریز، شماره16، 1-19 باستانی، سوسن و دیگران. (1387). «سرمایه اجتماعی شبکه و روابط متقابل بین شخصی». مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، سال 16، شماره 61.

بیرو، آلن. (1370). «فرهنگ علوم اجتماعی»، ترجمه: باقر ساروخانی. تهران: نشر کیهان.

بيرهوف، هانس ورنر. ( 1387). «رفتارهاي اجتماعي مطلوب از ديدگاه روانشناسي اجتماعي» . ترجمه رضوان صدقي نژاد. تهران : نشر گل‌آذین، چاپ دوم.

پارسونز، تالكوت.(1379). «ساخت‌هاى منطقى جامعه‌شناسى دينى ماكس وبر در عقلانيت و آزادى». ترجمه: یدالله موقنى و احمد تديّن. تهران: نشر هرمس.

پورستار، ملیحه؛ حکمتی، عیسی.(1389). «پیش‌بینی سلامت اجتماعی بر اساس باورهاي دینی در بین دانشجویان دختر». نشریه زن و مطالعات خانواده ،سال دوم شماره 7، 27-40.

تاجبخش، کیان. (1389). «سرمایه اجتماعی: اعتماد، دموکراسی و توسعه». تهران: نشر شیرازه.

توسلی، غلام عباس و موسوی، مرضیه. (1384). «مفهوم سرمایه در نظریات کلاسیک و جدید با تأکید بر نظریه‌های سرمایه اجتماعی». نامه علوم اجتماعی، شماره 26.

جواديان، سید رضا؛ راهب، غنچه؛ قاسمی، وحيد؛ رهگذر، مهدي. (1392). «سنجش رفتارهاي اجتماعي مطلوب جوانان شهر اصفهان و عوامل شخصيتي مؤثر بر آن». مجله پژوهش و برنامه‌ریزی شهري، سال چهارم، شماره چهاردهم.

چلبی، مسعود. (1375). «جامعه‌شناسی نظم: تشریح و تحلیل نظری نظم اجتماعی». تهران: نشر نی.

چلبی، مسعود. (1372). «وفاق اجتماعي». نامه علوم اجتماعي، شماره 3. ص 18.

خداپناهی، م. ك و دیگران (1379) «بررسی نقش ساخت شخصیت در جهت‌گیری مذهبی دانشجویان». مجله روانشناسی، سال چهارم، شماره2 ، 185-204.

دهخدا، علی‌اکبر. (1342). «لغت‌نامه». تهران: دانشگاه تهران جلد 8.

سجادی، حمیرا و صدرالسادات، سید جلال. (1384). «شاخص‌های سلامت اجتماعی». فصلنامه سیاسی اقتصادی، شماره 207 و 208.

سجادي نژاد، مرضيه سادات ؛ رنجبر كهن ، زهره. (1378). «رفتار مطلوب اجتماعي». فصلنامه توسعه علوم رفتاری (ویژه روانشناسی اجتماعی1)، سال اول، شماره اول.

شجاعى زند، علیرضا.(1381). «عرفى شدن در تجربه مسيحى و اسلامى». تهران: مركز بازشناسى اسلام و ايران.

عبدي، ز و دیگران (1386) «سالمندي موفق در پرتو مذهب و باورهاي دینی». مجله سالمندي ایران، سال دوم، شماره 4، 293-299.

کلینی، محمد.(1369). «اصول کافی». ترجمه جواد مصطفوی. جلد 2، تهران: نشر علميه اسلامي.

كوزر، ليوئيس. (1383). «زندگي و انديشه بزرگان جامعه‌شناسی». ترجمه: محسن ثلاثي، تهران: انتشارات علمي.

گولد، جولیوس وکولب، ولیام. (1376). «فرهنگ علوم اجتماعی». تهران: انتشارات مازیار.

مدرسي، سید محمدتقی. (1377). «من هدى القرآن». ترجمه: احمد آرام. جلد 1، مشهد: آستان قدس رضوى.

مكارم شيرازى، ناصر. (1375). «پيام قرآن». جلد 10، قم: مدرسه اميرالمؤمنين.

نازک تبار، ح و دیگران (1386) «نقش دین‌داری در ممانعت از بزهکاري جوانان شهر تهران». فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعی، سال ششم، شماره 22،.233-257 هادیان فرد، حبیب. (1384). «احساس ذهنی بهزیستی و فعالیت‌های مذهبی در گروهی از مسلمانان». نشریه: روان‌پزشکی و روانشناسی بالینی ایران تابستان ، شماره 41، 232 - 224.

Baker,anna,( 2010). “Factor which influence prosocial behavior”,: www.myfreearticle.com. Baron, R. A., & Byrne. (2005). “Social Psychology”, ed., Allyn and Bacon.

Brown, B.H. & Tierney, B. (2009). “Religion and subjective well-being among the elderly in china”. The Journal of Socio-Economics, 38: 310-319.

Buhrmester, D., Goldfarb, J., and Cantrell, D. (1992). “Selfpresentation when sharing with friends and nonfriends”. J. Early Adolescent. 12: 61–79.

Carlo, G., & Randall, B. A. (2002). “The development of a measure of prosocial behaviors for late adolescents”. Journal of Youth and Adolescence, 31: 31-44.

Day, J.M. (2009). “Religion, spirituality and positive psychology in adulthood: a developmental view”. Journal of Development: DOI 10.1007/s10804-009-9086-7

Diener, E., Lucas, R.E., & Oishi, S. (2002). “Subjective Well-being: Handbook of positive psychology”. In R.C. Snyder., S.J. Lopez (Eds.). Oxford University

Press.

Eisenberg, N., and Fabes, R. A. (1998). “Prosocial development”. In Damon W. (Series ed.) and Eisenberg, N. (Vol. ed.), Handbook of Child Psychology, Vol. 3: Social, Emotional, and Personality Development (5th edn.). Wiley, New York, pp. 701–778.

Eisenberg, N., Cameron, E., Tryon, K., and Dodez, R. (1981). “Socialization of prosocial behavior in the preschool classroom”. Dev. Psychol. 71: 773–782. Hoffman, M. L. (1982). “Development of prosocial motivation: Empathy and guilt”. In Eisenberg, N. (ed.), the Development of Prosocial Behavior. Academic Press, New York, pp. 218-231.

Herzong,A.R :ofstedal, M.B &Wheeler, L .M .(2002). “Social Engagement and its Relationship to health”, clinical Geriatric Medicine, 18(3),ix. Hornby,A.S.(1998) “oxford advanced lerner's dictionary fifth editionEntry or solidarity”

House. J.S. and Robbins, C. and Metzner. H. L. (1982). “The association of social relationships and activities with martality: prospective evidence form the tecamseh community heath study”. American Journal of Epidemiology. No.116.

Keyes, C. L. M. (1998). “Social well-being”. Social Psychology Quarterly, 61 (2): 121-140.

Keyes, C.L.M (2006). “Mental health in adolescents: is Americas youth flourishing?” American Journal of Orthopsychiatry, 76: 395-402.

Larson, James. (1993). “the measurement of social well-being”, social Indicators Research 28, pp285-296.

Mayers, D. G. (2005). “Social Psychology”. Boston: Mc Grow Company.

Pichon, I., Boccato, G., & Saroglou, V. (2007). “Nonconscious influences of religion on prosociality: A priming study”. European Journal of Social Psychology, 37: 1032–1045.

Saroglou, V. (2006). “Religion’s role in prosocial behaviour: Myth or reality?” American Psychological Association Psychology of Religion Newsletter, 31(2): 2-9.

Sawatzky, R., Ratner, P. A., & Chiu, L. (2005). “A metaanalysis of relationship between spirituality and quality of life”. Social Indicators Research, 72: 153-188.

Wall , Ellen, Gabriele Ferrazzi, and Frans Schryer .(1998). “Getting the Goods, on Social Capital” ,Rural Sociology,63(2). Weiner, B. (2001). “An attributional approach to perceived responsibility for transgressions: Extensions to child abuse, punishment goals and political

ideology”. In A.E. Auhagen & H.W. Bierhoff (Eds.) Responsibility the many faces of a social phenomenon (pp. 49-59). London: Routledge. World Health organization(WHO). (1979), “Health for all”, Sr.No5

لینک مقاله در سیویلیکا

پانویس

  1. کارشناسی ارشد، مدرس دانشگاه فرهنگیان
  2. Prosocial behavior
  3. Hoffman
  4. Carlo
  5. Altruism
  6. Helping behavior
  7. Aronson, Wilson & Ecrett
  8. Altruistic prosocial behaviors
  9. Compliant prosocial behaviors
  10. Emotional prosocial behaviors
  11. Public prosocial behaviors.
  12. Sympathy
  13. Buhrmester
  14. Social Capital
  15. Alfred Marshall
  16. Hanifan
  17. Seeley
  18. Jacobs
  19. Loury
  20. Colman
  21. Putnam
  22. Fukuyama
  23. Bourdieu
  24. Eisenstsdt
  25. Durkheim
  26. Toennies
  27. Myers
  28. Foa & Foa
  29. MinimizeMaximize
  30. Social exchange
  31. Social Norms
  32. Evolutional Psychology
  33. Kin Protection
  34. Reciprocity norm.
  35. Trivers
  36. Grilly
  37. Warner
  38. Roff
  39. Amerman
  40. Parsons
  41. Halen crotz
  42. Westerland
  43. Jon vall
  44. social solidarity
  45. Gould
  46. unity
  47. agreement
  48. suppok
  49. Biro
  50. Hekter
  51. Widgreen
  52. participation
  53. Gaotri
  54. Hall
  55. وَ تَعَاوَنُواْ عَلَي الْبرِّ وَالتَّقْوَي وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَي الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ
  56. وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ
  57. من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم
  58. kozer
  59. social trust
  60. cook
  61. Social Consensus
  62. Communal
  63. August Comte
  64. Social Wellbeing
  65. Health
  66. Goldsmith
  67. Larson
  68. Sawatzky
  69. Diner
  70. Herzong
  71. House
  72. Emotional Support
  73. Instrumental Support
  74. Richard Katzer