نماز

از ویکی خیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۹:۲۸ توسط Wikikhair (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

یکی از اعمال و تکالیفی که از طرف خداوند بر انسان واجب شده است نماز می باشد.

واژه شناسی نماز

"نماز" واژه قرآن ی آن "صلاة" [۱] و جمع آن "صلوات" است، "صلاة" در اصل به معنای دعاء است که در بعضی از آیات قرآن به همین معنی آمده است. در آیاتی همچون: [۲] [۳] [۴]

وجه نامگذاری نماز

وجه نامگذاری نماز به صلاة از باب اطلاق جزء به کل است یعنی نماز شامل دعاء هم هست.

نماز در ادیان گذشته

نماز از عباداتی است که هیچ شریعتی از آن خالی نبوده، هر چند که گونه‌های آن بر حسب شریعت‌ های مختلف فرق داشته است. [۵] به دلیل اینکه حضرت ابراهیم (ع) بر پاداری نماز را هم برای خودش و هم برای فرزند ش از خدای متعال طلب نمود: «ربِّ اجْعَلْنِی مُقیمَ الصَّلاَةِ وَ مِن ذُرِّیَّتِی...» [۶] «پروردگار ا! مرا به پا دارندۀ نماز قرار ده و از فرزند انم (نیز)...» و حضرت عیسی (ع) در گهواره از آن سخن گفت: «و َأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا » [۷] «و تا زمانی که زنده‌ام مرا به نماز و زکات توصیه کرده است». جمله "و اوصانی بالصلاة و الزکاة..." اشاره به این است که در شریعت عیسی (ع) نماز و زکات تشریع شده است. [۸]

توجه ویژه خداوند به نماز

نماز در بین عبادات از امتیاز خاصّی برخوردار است، خدای سبحان در آغاز دریافت وحی حضرت موسی (ع) ضمن اشاره به معارف کلی دین، نماز را انتخاب کرده و می‌ فرماید: «...اَقِمِ الصَّلاةَ لذکری » [۹] «... نماز را برای یاد من بپا دار.» از این آیه دو نکته روشن می‌ شود: ۱) نماز اختصاص به شریعت خاتم الانبیاء (ص) ندارد.

۲) إقامه نماز باید برای یاد خدا باشد. [۱۰]

اهمیّت نماز

۱) نماز از [[واجبات الهی است: «إِنَّ الصَّلاَةَ کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَابًا مَّوْقُوتًا » [۱۱] «نماز، وظیفه ثابت و معیّن برایمؤمنان است.» "کتابت"کنایه است از واجب بودن و واجب کردن، پس طبق این آیه، نماز بر مؤمنان نوشته و واجبی است دارای وقت. [۱۲]

۲) بر پاداری نماز از صفات مؤمنان حقیقی است: [۱۳] [۱۴] [۱۵] «الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقثْنَاهُمْ یُنفِقُونَ » [۱۶] «آنها که نماز را برپا می دارند و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم، انفاق می‌ کنند.»

۳) محافظت از نماز، نخستین نشانه عملی تقوا ومعاد باوری است: «...وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُونَ » [۱۷] «...آنها که به آخرت ایمان دارند و به آن(قرآن ) ایمان می‌ آورند و برنمازهای خویش، مراقبت می‌کنند.»

تا آنجایی که به پای بندی نماز در میدانِ جنگ تأکید شده است.

[۱۸]

۴) نماز، نخستین نشانه حکومت صالحان در روی زمین است: «الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ...» [۱۹] «کسانی که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیم، نماز را برپا می دارند... »

۵)نماز باز دارنده از زشتی ها و بدی ها: «...وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَ الْمُنکَرِ...» [۲۰]

«...ونماز را بر پادار، که نماز (انسان )را از زشتیها و گناه باز می دارد...»

سیاق آیات شاهد بر این است که منظور از این باز داری، بازداریِ طبیعت نماز از فحشاء و منکر است.

البته بازداری آن به نحو اقتضاء است نه علیت تامه، که هر کس نماز خواند، دیگر نتواند گناه کند یعنی نمازی که با رعایت آداب و شرائط مطلوبِ شرع، انجام یافته قدرت باز دارندگی از گناه را دارد، به شرطی که خود شخص اراده بر انجام گناه نداشته باشد. [۲۱] [۲۲]

سهل انگاری در نماز

«فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ » [۲۳]

«پس وای بر نمازگزارانی که در نماز خود سهل انگاری می‌کنند.»

یعنی آنهایی که از نمازشان غافلند، اهتمامی به امر نماز ندارند و از فوت شدنش باکی ندارند؛ چه اینکه به کلّی فوت شود و چه اینکه بعضی وقتها، و یا اینکه وقت فضیلتش از دست برود و چه اینکه ارکان و شرائطش و احکام و مسائلش را ندانسته، نمازی باطل بخوانند. [۲۴]

از امام صادق (ع) روایت شده: «إنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفَّاً بِالصّلاة » [۲۵] «همانا شفاعت ما به سبک شمارندۀ نماز نمی‌رسد.»

پی‌آمدِ سنگین بی‌نمازی

انسان با نماز نخواندن جهنم ی و اهل دوزخ می‌شود، قرآن از گفتگوی میان بهشتیان و دوزخ یان خبر می‌ دهد که بهشت یان از علّت جهنمی شدن اهل دوزخ سئوال می‌ کنند. در جواب آنان، اولین سخنی که بر زبان می آورند بی‌نمازی و بی‌ تفاوتی نسبت به نماز است: «مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ » [۲۶] «چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت؟! می‌ گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.»

منظور از "صلاة" در اینجا، نماز معمول در اسلام نیست بلکه منظور عبادتی خاص است به درگاه خدای تعالی که با همه عبادت ها یعنی عبادت در شریعت های آسمانی که از حیث کم و کیف از همدیگر مختلفند می‌ سازد. [۲۷]

معنای خشوع در نماز

"خشوع" به معنی حالت تواضع و ادب جسمی و روحی است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمی در انسان پیدا می‌ شود و آثارش در بدن ظاهر می‌ گردد. قرآن کریم ، خشوع را از صفات مؤمنین حقیقی بر شمرده است: «الّذین هُم فی صَلاتِهم خَاشِعُون » [۲۸] «آنها که درنما شان خشوع دارند.»

              • یعنی اشاره به اینکه نماز آنها الفاظ و حرکاتی بی‌روح و فاقد معنی نیست، بلکه به هنگام نماز آن چنان حالت توجه به پروردگار در آنها پیدا می‌شود که از غیر او جدا می‌گردند و به او می‌پیوندند. چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگار می‌شوند که بر تمام ذرات وجودشان اثر می‌گذارد، خود را ذره‌ای می‌بینند در برابر وجودی بی‌پایان، و قطره‌ای در برابر اقیانوس بیکران.

[۲۹]

محافظت بر نماز

«حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ و الصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَ قُومُواْ لِلّهِ قَانِتِینَ» [۳۰] «در انجام همه نمازها (به خصوص) نماز وسطی کوشا باشید! و از روی خضوع و اطاعت، برای خدا بپاخیزید » در آیه دیگری می‌فرماید: «وَ الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ » [۳۱] «و آنها که بر نماز هایشان مواظبت می‌نمایند » منظور، محافظت از عدد نماز است یعنی مؤمنان محافظت دارند که یکی از نمازهایشان فوت نشود و دائماً مراقب آنند؛ بخاطر اینکه "صلاة" به صیغه جمع آمده و به ضمیر "هم" اضافه شده است . در سوره معارج لفظ "صلاة" مفرد آمده است: «وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ » [۳۲] در این آیه منظور از محافظت بر نماز، رعایت صفات کمالی نماز است؛ یعنی آن طور نماز بخواند که شرع دستور داده است. [۳۳]

حكمت و فلسفه نماز

گرچه نماز چیزی نیست كه فلسفه‌ اش بر كسی مخفی باشد، ولی دقت در متون آیات و روایات اسلامی ما را به نكات بیشتری در این زمینه رهنمون می‌گردد:

نماز ذکرالله اکبر

روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خدا است, همان « ذكر الله » است كه در آیه‌ی فوق به عنوان برترین بیان شده است. البته ذكری كه مقدمه‌ی فکر, و فكری كه انگیزه عمل بوده باشد, چنانكه در حدیث ی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ آمده است كه در تفسیر جمله‌ی و لذكر الله اكبر فرمود: ذكرا لله عند ما احل و حرم « یاد خدا كردن به هنگام انجام حلال وحرام » (یعنی به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد.) [۳۴]

نماز پاک کنند ی گناهان

نماز وسیله ی شستشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است چرا كه خواه ناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته می‌كند, لذا در حدیثی می‌خوانیم: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ از یاران خود سؤال كرد: لو كان علی باب دار الحد كم نهر و اغتسل فی كل یوم منه خمس مرات اكان یبقی فی جسه من الدرن شیء؟ قلت لا, قال: فان مثل الصلاه كمثل النهر الجاری كلما صلی كفرت ما بینهما من الذنوب: « اگر بر در خانه یكی از شما نهر ی از آب صاف و پاکیزه باشد و در هر روز پنج بار خود را در آن شستشو دهد, آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او می‌ماند؟». در پاسخ عرض كردند: نه, فرمود: « نماز درست همانند این آب جاری است, هر زمان كه انسان نمازی می خواند گناهان ی كه در میان دونماز انجام شده است از میان می رود» [۳۵] و به این ترتیب جراحاتی كه بر روح و جان انسان از گناه می‌نشیند, با مرهم نماز التیام می یابد و زنگارهائی كه بر قلب می نشیند زدوده می‌شود.

نماز سدی در برابر گناهان

نماز سدی در برابر گناهان آینده است, چرا كه روح ایمان را در انسان تقویت می‌كند, و نهال تقوا را در دل پرورش می دهد, و می دانیم « ایمان » و « تقوا » نیرومند ترین سد دربرابر گناهان است, و این همان چیزی است كه در آیه ی فوق به عنوان نهی از فحشاء و منکر بیان شده است , و همان است كه در احادیث متعددی می خوانیم : افراد گناه كاری بودند كه شرح حال آنها را برای پیشوایان اسلام بیان كردند فرمودند: غم مخورید, نماز آنها را اصلاح می كند و كرد.

نماز غفلت را از بین می‌برد

نماز, غفلت زدا است, بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است كه هدف آفرینش خود را فراموش كنند و غرق در زندگی مادی و لذائذ زود گذر گردند, اما نماز به حکم این كه در فواصل مختلف, و در هر شبانه روز پنج بار انجام می‌شود, مرتباً به انسان اخطار می كند, هشدار می‌دهد, هدف آفرینش او را خاطر نشان می‌سازد, موقعیت او را در جهان به او گوشزد می كند و این نعمت بزرگی است كه انسان وسیله ای در اختیار داشته باشد كه در هر شبانه روز چند مرتبه قویا به او بیدار باش گوید.

نماز کبر را از بین می‌برد

نماز خودبینی و کبر را درهم می‌شكند, چرا كه انسان در هر شبانه روز هفده ركعت و در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاك در برابر خدا می‌گذارد, خود را ذره ی كوچكی در برابر عظمت او می‌بیند, بلكه صفری در برابر بی نهایت. پرده های غرور و خود خواهی را كنار می‌زند, تکبر و برتری جوئی را در هم می‌كوبد. به همین دلیل علی ـ علیه السّلام ـ در آنحدیث معروفی كه فلسفه های عبادات اسلامی در آن منعكس شده است بعد از ایمان, نخستین عبادت را كه نماز است با همین هدف تبیین می‌كند می‌فرماید: فرض الله الایمان تطهیراً من الشرك و الصلوه تنزیهاً عن الكبر ... : خداوند ایمان را برای پاكسازی انسانها از شرک واجب كرده است و نماز را برای پاكسازی از كبر » [۳۶]

نماز پرورش دهنده فضائل اخلاقی

نماز وسیله پرورش فضائل اخلاق و تكامل معنوی انسان است, چرا كه انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون می‌برد, به ملکوت آسمانها دعوت می‌كند, و با فرشتگان هم صدا و همراز می‌سازد, خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا می بیند و با او به گفتگو بر می‌خیزد. تكرار این عمل در شبانه روز آن هم با تكیه روی صفات خدا, رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصاً با كمک گرفتن از سوره های مختلف قرآن بعد از حمد كه بهترین دعوت كننده به سوی نیكیها و پاكیها است اثر قابل ملاحظه ای در پرورش فضائل اخلاقی در وجود انسان دارد. لذا در حدیث ی از امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ می‌خوانیم كه در فلسفه نماز فرمود: الصلوه قربان كلی تقی : « نماز وسیله ی تقرب هر پرهیزكاری به خدا است.» [۳۷]

نماز با ارزش کننده اعمال انسان

نماز به سایر اعمال انسان ارزش و روح می دهد ـ چرا كه نماز روح اخلاص را زنده می‌كند, زیرا نماز مجموعه ای است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه, تكرار این مجموع در شبانه روز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان می پاشد و روح اخلاص را تقویت می كند. لذا در حدیثی معروفی می‌خوانیم كه امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ در وصایای خود بعد ازآن كه فرق مباركش با شمشیر ابن ملجم جنایتكار شكافته شد فرمود: الله الله فی الصلوه فانها عمود دینكم : « خدا را خدا درباره نماز , چرا كه ستون دین شما است». [۳۸] می‌دانیم هنگامی كه عمود خیمه در هم بشكند یا سقوط كند هر قدر طنابها و میخهای اطراف محكم باشد اثری ندارد, همچنین هنگامی كه ارتباط بندگان با خدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهد داد. در حدیثی از امام صادق ـ علیه السّلام ـ می‌خوانیم: اول ما یحاسب به العبد الصلوه فان قبلت قبلا سائل عمله, و ان ردت رد علیه سائل عمله: « نخستین چیزی كه در قیامت از بندگان حساب می شود نماز است اگر مقبول افتاد سائر اعمالشان قبول می شود, و اگر مردود شد سائر اعمال نیز مردود می‌شود»! شاید دلیل این سخن آن باشد كه نماز رمز ارتباط خلق و خالق است, اگر به طور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص كه وسیله قبولی سائر اعمال است در او زنده می‌شود, و گرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده می گردد و از درجه اعتبار ساقط می‌شود.

نماز دعوت کننده به پاکسازی

نماز قطع نظر از محتوای خودش با توجه به شرائط صحت دعوت به پاكسازی زندگی می‌كند, چرا كه می دانیم مکان نماز گزار, لباس نمازگزار, فرشی كه بر آن نماز می‌خواند, آبی كه با آن وضو می گیرد و غسل می‌كند, محلی كه در آن غسل و وضو انجام می‌شود باید از هر گونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد كسی كه آلوده به تجاوز و ظلم, ریا, غصب, كم فروشی, رشوه خواری و كسی اموال حرام باشد چگوه می‌تواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابر این تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه روز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران.

نماز کامل عامل مؤثر برای ترک بسیاری از گناهان

نماز علاوه بر شرائط قبول یا به تعبیر دیگر صحت شرائط كمال دارد كه رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر برای ترک سیاری از گناهان است. در كتب فقهی و منابع حدیث مور زیادی به عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است از جمله مسأله شرب خمر است كه در روایات آمده است: لا تقبل صلوه شارب الخمر اربعین یوماً الا ان یتوب: « نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر این كه توبه كند.» [۳۹] و در روایات متعددی می خوانیم: از جمله كسانی كه در نمازآنها قبول نخواهد شد پیشوای ستمگر است» [۴۰] و در بعضی از روایات دیگر تصریح شده است كه نماز كسی كه زکات نمی پردازد قبول نخواهد شد, و همچنین روایات دیگری كه می گوید: خوردن غذای حرام یا عجب و خود بینی از موانع قبول نماز است, پیدا است كه فراهم كردن این شرایط قبولی تا چه حد سازنده است؟

نماز تقویت کننده روح انضباط

نماز روح انضباط را در انسان تقویت می كند, چرا كه دقیقاً باید در اوقات معینی انجام گیرد كه تأخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز است, همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام قعود و رکوع و سجود و مانند آن كه رعایت آنها, پذیرش انضباط را در برنامه های زندگی كاملاً آسان می‌سازد. همه اینها فوائدی است كه در نماز, قطع نظر از مسأله جماعت وجود دارد و اگر ویژگی جماعت را بر آن بیفزائیم ـ كه روح نماز همان جماعت است ـ برکات بی شمار دیگری دارد كه این جا جای شرح آن نیست, بعلاوه كم و بیش همه از آن آگاهیم. گفتار خود را در زمینه فلسفه و اسرار نماز با حدیث جامعی كه از امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السّلام ـ نقل شده پایان می‌دهیم: امام در پاسخ نامه ای كه از فلسفه نمازدر آن سؤال شده بود چنین فرمود: علت تشریع نماز این است كه توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است, و مبارزه با شرک و بت پرستی, و قیام در پیشگاه پروردگاردر نهایت خضوع و نهایت تواضع, و اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته, و نهادن پیشانی بر زمین همه روز برای تعظیم پروردگار . و نیز هدف این است كه انسان همواره هشیار و متذكر باشد, گرد و غبار فراموشكاری بر دل او ننشیند, مست و مغرور نشود, خاشع و خاضع باشد, طالب و علاقمند افزونی در مواهب دین و دنیا گردد. علاوه بر این كه مداومتذكر خداوند در شب و روز كه در پرتو نماز حاصل می‌گردد, سبب می شود كه انسان مولا و مدبر و خالق خود را فراموش نكند, روح سركشی و طغیانگری بر او غلبه ننماید. و همین توجه به خداوند و قیام در برابر او, انسان را از معاصی باز می دارد. و از انواع فساد جلوگیری می كند. [۴۱]

بازداری از حرص و آز و كم طاقتی

خداوند متعال می فرماید: انسان حریص و كم طاقت آفریده شده و هنگامی كه بدی به او رسد بی تابی می كند و هنگامی كه خوبی به او رسد مانع از دیگران می شود, مگر نماز گزاران, آنان كه نماز ها را پیوسته انجام می دهند. [۴۲] انسان دارای غرائز منفی و مثبتی است كه اگر غرائز منفی او بر اثر تعلیمات الهی كنترل نگردد, به گمراهی كشیده خواهد شد و یكی از آن غرائز منفی خصلت زشت حرص و آز و خصلت زشت بی تابی در برابر حوادث تلخ است بنابراین برای تعدیل این دو خصلت و جلوگیری از طغیان آن نیاز به تربیت الهی دارد و خداوند قادر و متعال ارتباط برقرار می كند, در پرتو این ارتباط, به وثوق و اطمینانی نسبت به آن یگانه بی همتا می‌رسد و نسبت به رزق فقط خدا را می بیند و مال و دارایی خود را از او می‌داند و با روحیه توکل و تسلیم, از آز و حرص دور می شود و در مقابل آن چه از خدا به او می‌رسد, خود را بنده خدا می‌داند و بی طاقتی نخواهد كرد.

استقامت و بردباری

نماز انسان را با پناه گاهی مطمئن و یاری مهربان آشنا می‌كند كه در مقابله با سختی ها و مشكلات زندگی به او اتكاء می كند و در برابر آنها ذلیل و خوار نمی‌گردد, بر همین اساس, خداوند متعال دو مورد در قرآن می‌فرماید: از خصلت صبر و نماز کمک بجویید, [۴۳] [۴۴] و این امر در روان شناسی هم به اثبات رسیده است که با آرامش و اطمینان روحی که از گذر ایمان و اعتقاد حاصل می‌شود، انسان می‌تواند امواج سهمگین مشکلات را در هم بشکند.

نظم و انضباط

انجام نماز در اوقات معین و مخصوص، آداب نماز در مورد نیت و قیام و رکوعو سجود و جای گرفتن هر موضوعی در محل خودش، علاوه بر آثار مفیدی که در روح انسان می‌گذارد موجب نظم و انظباط در زندگی خواهد شد و همان طور که در زندگی بزرگان ما این امر به وضوح مشهود بود و با توجه به این که یکی از عوامل پیشرفت و بسیار مهم در تکامل، نظم و انضباط است و مسائل تربیتی در پرتو نظم و انضباط است که به نتیجه می‌رسد، جایگاه نماز در تکامل انسان بهتر معلوم می‌شود.

منابع

سایت بژوهه


اندیشه قم

پانویس

  1. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن مادّه «صلی».
  2. توبه/ سوره۹، آیه ۱۰۳.
  3. احزاب/ سوره۳۳، آیه۵۶.
  4. بقره/ سوره۲، آیه۱۵۷.
  5. راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن،ص۴۹۱.
  6. ابراهیم/ سوره۱۴، آیه۴۰.
  7. مریم/ سوره۱۹، آیه۳۱.
  8. المیزان فی تفسیر القران، ج۱۴، ص۴۷.
  9. طه/ سوره۲۰، آیه۱۴.
  10. جوادي آملي، عبدالله؛ تفسير موضوعي قرآن كريم، قم، نشر اسراء، ۱۳۷۶ ش، ج۷، ص۱۳۰.
  11. نساء/ سوره۴، آیه۱۰۳.
  12. المیزان فی تفسیر القران، ج۵، ص۶۳.
  13. توبه/ سوره۹، آیه۷۱.
  14. ابراهیم/ سوره۱۴، آیه۳۱.
  15. لقمان/ سوره۳۱، آیه۳.
  16. انفال/ سوره۸، آیه۳.
  17. انعام/ سوره۶، آیه۹۲.
  18. نساء/ سوره۴، آیه۱۰۲.
  19. حج/ سوره۲۲، آیه۴۱
  20. عنکبوت/ سوره۲۹، آیه۴۵.
  21. المیزان فی تفسیر القران،ج۱۶،ص۱۳۳.
  22. ترجمه المیزان، ج۱۶، ص۱۹۸.
  23. ماعون/سوره۱۰۷، آیه۵-۴.
  24. المیزان فی تفسیر القران، ج۲۰، ص۳۶۸.
  25. شيخ صدوق، من لايحضره الفقيه، قم، انتشارات جامعه مدرسين، ۱۴۱۳ هجري قمري، ج۱، ص۲۰۶.
  26. مدثر/ سوره۷۴، آیه۴۳-۴۲
  27. المیزان فی تفسیر القران، ج۲۰، ص۹۷.
  28. مومنون/ سوره۲۳، آیه۲.
  29. مكارم شيرازي، ناصر؛ تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ۱۳۷۴ ش، ج ۱۴، ص ۱۹۴.
  30. بقره/ سوره۲، آیه۲۳۸.
  31. مومنون/ سوره۲۳، آیه۹.
  32. معارج/سوره۷۰، آیه۳۴.
  33. المیزان فی تفسیر القران، ج۲۰، ص۱۷.
  34. بحار الانوار، ج۸۲، ص۲۰۰.
  35. وسائل الشیعه، ج۳، ص۷.
  36. نهج البلاغه, كلمات قصار ۲۵۲.
  37. نهج البلاغه, كلمات قصار, جمله ۱۳۶.
  38. نهج البلاغه, نامه ها ( وصیت ) ۴۷.
  39. بحار الانوار، ج۸۴، ص۳۱۷-۳۲۰.
  40. بحار الانوار، ج۸۴، ص۳۱۸.
  41. وسائل الشیعه، ج۳، ص۴.
  42. معارج/ سوره۷۰، آیات۱۹-۲۴.
  43. بقره/ سوره۲، آیه۴۵.
  44. بقره/ سوره۲، آیه۱۵۳.