زکات فطره

از ویکی خیر
نسخهٔ تاریخ ‏۲۷ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۵۹ توسط Wikikhair (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

زکات فطره یکی از زکاتهای واجب می باشد که به زکات بدن نیز معروف می باشد.

معنای اصطلاحی زکات فطره‌

زکات فطره زکات واجب در عید فطر می باشد.

معانی لغوی فطره

فطره در عنوان یاد شده یا به معناى خلقت؛ یعنى هیئت و صورت مخلوق است یا به معناى اسلام و یا به معناى افطار؛ مقابل روزه. به معناى نخست، مراد از زکات فطره زکات خلقت خواهد بود. به این اعتبار به زکات فطره زکات بدن نیز گفته مى‌شود؛ زیرا موجب سلامت جسم از آفتها مى‌گردد. به معناى دوم، مراد از زکات فطره، زکات اسلام است. تناسب بین زکات فطره و اسلام از این جهت است که زکات از ارکان و شعائر اسلام به شمار مى‌رود و در کاربرد سوم، معناى زکات فطره، زکات افطار از روزه خواهد بود. [۱] [۲]

کاربرد زکات فطره در فقه

از آن در باب زکات سخن گفته‌اند.

احکام زکات فطره

حکم تکلیفى

زکات فطره از واجبات عبادى است؛ از این رو، هنگام اداى آن قصد تقرب به خدا شرط صحت آن است. [۳]

شرایط وجوب

۱.تکلیف؛ بنابر این، زکات فطره از غیر مکلف (نابالغ و دیوانه) ساقط است. [۴] ۲. هوشیاری؛ بنابر این، بر کسى که هنگام غروب آفتاب روز آخر ماه رمضان بیهوش باشد، زکات واجب نیست. [۵] ۳. آزاد بودن؛ بنابر این، زکات فطره از برده ساقط است. [۶] ۴. بی نیازی؛ بر اساس این شرط، بر فقیر زکات واجب نیست. بنابر قول مشهور، مراد از فقیر کسى است که بالفعل یا بالقوه هزینه زندگى خود و خانواده‌اش را به مدت یک سال نداشته باشد. [۷] برخى قدما گفته‌اند: فقیر کسى را گویند که مالک یکى از نصابهاى زکات یا قیمت آن نباشد. [۸] از برخى قدما نقل شده که زکات فطره بر فقیرى که مالک قوت یک شبانه روز خویش باشد واجب است. [۹] البته شکى در استحباب زکات فطره بر فقیر نیست و کمترین آن، این است که مقدار یک صاع (حدود سه کیلو) را با اعضاى خانواده خود دستگردان کند و سپس آن را به عنوان زکات فطره به فقیرى بیرون از خانواده بپردازد. [۱۰] در اینکه وجوب زکات مشروط به این است که شخص، افزون بر مئونه سال، مالک مقدار زکات باشد یا نه، اختلاف مى‌باشد. بنابر قول نخست، بر کسى که مالک مئونه سال است، لیکن افزون بر آن به مقدار زکات مالک نیست، زکات واجب نخواهدبود. برخى بین غنی بالفعل و غنى بالقوه تفصیل داده و در دومى، وجوب زکات را به داشتن افزون بر مئونه سال، به مقدار زکات، مشروط کرده‌اند. [۱۱] ملاک در وجوب فطره بر شخص، داشتن شرایط وجوب قبل از غروب آفتاب شب عید فطر تا تحقق غروب است. بنابر این، بر کسى که پیش از غروب آفتاب واجد شرایط بوده، لیکن هنگام غروب فاقد آنها گشته، فطره واجب نیست؛ هرچند در صورت برخوردارى از شرایط در فاصله زمانى بین غروب آفتاب شب عید و اقامه نماز عید (زوال روز عید)، مانند آنکه در این فاصله نابالغ بالغ گردد، پرداخت فطره مستحب خواهدبود. [۱۲] برخى معاصران گفته‌اند: چنانچه در فاصله زمانى بین غروب و نماز عید، شرایط محقق شود، احتیاط وجوبی در پرداخت زکات فطره است. [۱۳] برخى نیز قائل‌اند: داشتن شرایط هنگام غروب نیز موجب وجوب زکات است؛ هرچند قبل از آن فاقد شرایط بوده است. [۱۴]

کسانى‌ که فطره شان بر شخص واجب است

هرکس عیال (نان خور) شخص به شمار رود؛ بالغ باشد یا نابالغ؛ آزاد باشد یا برده؛ مسلمان باشد یا کافر، زکاتش بر او (معیل) با فراهم بودن شرایط، واجب است. [۱۵] [۱۶] زکات فطره مهمان بر میزبان واجب است؛ لیکن در اینکه صرف صدق عنوان مهمان- که با مهمان شدن در آخرین لحظه باقى مانده از ماه رمضان، به گونه‌اى که با حالت مهمانى داخل شب عید شود تحقق مى‌یابد- موجب وجوب زکات فطره بر میزبان است، یا صدق عرفى عنوان «عیال» بر مهمان، شرط وجوب آن مى‌باشد و مجرد صدق عنوان مهمان کفایت نمى‌کند، اختلاف است. شرط بودن مهمانى در طول ماه؛ نیمه دوم ماه؛ دهه آخر ماه؛ دو شب آخر ماه و شب آخر ماه از دیگر اقوال در مسئله است. [۱۷] [۱۸] بنابر قول دوم، در وجوب زکات فطره، عنوان مهمان، خصوصیت و موضوعیت ندارد؛ بلکه آنچه موضوعیت دارد صدق عنوان «عیال» بر مهمان است؛ لیکن در اینکه صدق عیال بر مهمان متوقف بر باقى ماندن وى براى مدتى نزد میزبان است یا باقى ماندن در شب عید فطر نیز در صدق عنوان «عیال» کفایت مى‌کند، اختلاف است. البته بر کسى که شب عید براى افطار دعوت مى‌شود و پس از افطار مى‌رود، عنوان «عیال» صادق نیست؛ هرچند ورودش بر میزبان پیش از غروب باشد. [۱۹] [۲۰] آیا زکات فطره زوجه بر شوهر و برده بر مولا، مطلقا واجب است، هرچند نان خور آنان به شمار نروند یا تنها درصورتى که نان خور شوهر و مولا باشند و یا درصورتى که نفقه ایشان بر آن دو واجب باشد، هرچند نان خور محسوب نشوند؟ مسئله اختلافى است. [۲۱] البته اختلاف در صورتى است که زوجه و برده نان خور دیگرى نباشند؛ و گرنه اختلافى در سقوط زکات از عهده شوهر و مولا نیست. [۲۲] زکات از کسى که فطره او بر عهده دیگرى مى‌باشد، ساقط است؛ [۲۳] هرچند وى زکات را نپردازد. البته در فرضى که معیل، فقیر و عیال، غنی باشد آیا بر عیال، پرداخت زکات از طرف خود واجب است یا نه؟ اختلاف است. [۲۴] [۲۵]

جنس و مقدار زکات فطره

کلمات فقها در بیان جنس زکات فطره مختلف است. برخى، تنها گندم، جو، خرما و کشمش را ذکر کرده‌اند. برخى دیگر، ذرت یا کشک را نیز به آنها افزوده‌اند. گروه سوم، آن پنج چیز را به اضافه شیر ذکر کرده و گروه چهارم، برنج را نیز بر شش چیز یاد شده افزوده‌اند. مشهور متأخران، جنس زکات فطره را قوت غالب بیشتر مردم دانسته‌اند. [۲۶] [۲۷] [۲۸] در زکات فطره، پرداخت قیمت اجناس یاد شده نیز کفایت مى‌کند. [۲۹]

مقدار زکات فطره

براى هر نفر در غیر شیر یک صاع (چهار مُد، برابر شش رطل مدنى و نه رطل عراقى، حدود سه کیلو گرم) است. در شیر، گروهى مقدار آن را چهار رطل ذکر کرده‌اند؛ هرچند مشهور مقدار آن را نیز یک صاع دانسته‌اند. بنابر قول نخست، در اینکه مراد از رطل، رطل عراقى است یا مدنى اختلاف است. [۳۰] [۳۱]

زمان وجوب زکات فطره

زمان وجوب زکات فطره بنابر قول مشهور میان متأخران، غروب روز آخر ماه رمضان است. برخى، زمان وجوب را طلوع فجر روز عید دانسته‌اند. [۳۲] [۳۳] پایان وقت وجوب پرداخت آن نیز اختلافى است. برخى آن را هنگام گزاردن نماز عید، برخى دیگر زوال روز عید و گروه سوم، غروب آن روز دانسته‌اند. [۳۴] در اینکه پرداخت زکات فطره در ماه رمضان، پیش از فرارسیدن زمان وجوب آن، جایز است یا نه، اختلافى است. بنابر قول به جواز، پرداخت زکات فطره از اول ماه رمضان جایز مى‌باشد. [۳۵] هرگاه فرد در طول وقت وجوب، فطره را پرداخت نکند، در صورتى که آن را به قصد قربت از مال خود جدا کرده و کنار گذاشته باشد، همان را به عنوان زکات فطره خارج مى‌سازد، اما اگر جدا نکرده باشد در اینکه زکات از ذمه او ساقط مى‌شود یا نه و در فرض عدم سقوط در اینکه باید زکات را به نیت ادا بپردازد یا قضا، اقوال مختلف است. [۳۶] هر گاه پس از کنار گذاشتن زکات، با امکان پرداخت، آن را نپردازد، ضامن است. [۳۷]

مصرف زکات فطره

بنابر قول مشهور و معروف میان فقها، مصرف زکات فطره، همان مصرف زکات مال است. [۳۸] ظاهر کلام برخى قدما، اختصاص مصرف زکات فطره به فقرا است. [۳۹] برخى معاصران نیز احتیاط وجوبی را در پرداخت زکات فطره به آنان دانسته‌اند. [۴۰] بنابر قول گروهى، دادن زکات فطره به مخالف مستضعف در صورت عدم وجود فقیر مؤمن (شیعه دوازده امامى) جایز است. [۴۱] [۴۲] [۴۳] مالک مى‌تواند زکات فطره اش را مستقیم به مستحق بپردازد؛ هرچند تحویل آن به امام علیه السّلام یا نایب او افضل است. [۴۴] بنابر قول مشهور، پرداخت کمتر از یک صاع از زکات فطره به فقیر جایز نیست؛ مگر آنکه فقرا زیاد باشند؛ به گونه‌اى که دادن یک صاع به همه آنان امکان پذیر نباشد، که در این صورت گروهى قائل به جواز پرداخت کمتر از یک صاع شده‌اند. در ناحیه زیادى، دادن بیش از یک صاع، بلکه تا حد رفع فقر از فقیر جایز است. [۴۵] [۴۶] مستحب است زکات فطره به فقراى خویشاوند و سپس همسایگان اختصاص داده شود؛ چنان که ترجیح فقراى اهل علم و فضیلت بر غیر آنان در دادن زکات فطره مستحب است. [۴۷]

منبع

فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، ج۴، ص۲۵۷-۲۶۱.

پانویس

  1. مدارک الأحکام، ج۵، ص۳۰۷.
  2. کتاب الزکاة (شیخ انصاری)، ص۳۹۷.
  3. العروة الوثقی، ج۴، ص۲۰۴.
  4. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۴۸۴-۴۸۵.
  5. جواهر الکلام، ج۱۵، ۴۸۵.
  6. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۴۸۵-۴۸۶.
  7. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۴۸۸-۴۹۰.
  8. الخلاف، ج۲، ص۱۴۶.
  9. مختلف الشیعة، ج۳، ص۲۶۱.
  10. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۴۹۲.
  11. مستمسک العروة ج۹، ص۳۹۰-۳۹۲.
  12. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۴۹۹.
  13. منهاج الصالحین (خویی)، ج۱، ص۳۲۰.
  14. العروة الوثقی، ج۴، ص۲۰۵-۲۰۶.
  15. العروة الوثقی‌، ج۴، ص۲۰۶.
  16. مستمسک العروة، ج۹، ص۳۹۶-۳۹۷.
  17. العروة الوثقی‌، ج۴، ص۲۰۷-۲۰۸.
  18. موسوعة الخوئى، ج۲۴، ص۳۹۳-۳۹۴.
  19. العروة الوثقی‌، ج۴، ص۲۰۷.
  20. موسوعة الخوئى، ج۲۴، ص۲۹۳-۲۹۶.
  21. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۵۰۲-۵۰۴.
  22. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۵۰۴.
  23. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۵۰۵.
  24. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۵۰۷.
  25. العروة الوثقی، ج۴، ص۲۰۹.
  26. الحدائق الناضرة، ج۱۲، ص۲۷۹.
  27. مستند الشیعة، ج۹، ص۴۰۵-۴۰۶.
  28. جواهر الکلام، ج۱۵، ۵۱۴-۵۱۸.
  29. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۵۱۸.
  30. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۵۲۲-۵۲۵.
  31. موسوعة الخوئى، ج۲۴، ص۴۵۳.
  32. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۵۲۷.
  33. العروة الوثقی‌، ج۴، ص۲۲۲.
  34. الحدائق الناضرة، ج۱۲، ص۳۰۱.
  35. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۵۲۹.
  36. جواهر الکلام ج۱۵، ص۵۳۴-۵۳۶.
  37. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۵۳۸.
  38. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۵۳۸.
  39. المقنعة، ج۱، ص۲۵۲.
  40. العروة الوثقی، ج۴، ص۲۲۵.
  41. النهایة، ص۱۹۲.
  42. الجامع للشرائع، ص۱۴۰.
  43. شرائع الإسلام، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۲.
  44. ریاض المسائل، ج۵، ص۲۳۰-۲۳۱.
  45. حواهر الکلام، ج۱۵، ص۵۴۱-۵۴۲.
  46. مستمسک العروة، ج۹، ص۴۳۸.
  47. جواهر الکلام، ج۱۵، ص۵۴۲-۵۴۳.