نقد و بررسی کتاب «چرا وچگونه وقف کنیم»

از ویکی خیر
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ اکتبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۴۱ توسط Wikikhair (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به: ناوبری، جستجو

چکیده

کتاب چرا و چگونه وقف کنیم به اهتمام آقایان دانش پور و ریاحی سامانی در سال 1388 در 304 صفحه و دو بخش و سینزده زیر عنوان به چاپ رسید این کتاب که در نوع خود بدیع و بی نظیر است و حکایت از تلاش نویسندگان آن دارد دارای نکاتی و نواقصی بوده که می توان آن را در چهار عنوان برداشت های شخصی، مطالب نامربوط با موضوع، استناد غیر صحیح به منابع و عدم تناسب مباحث با موضوع کتاب مطرح نمود.

خصوصیات کتابشناسی اثر

چرا و چگونه وقف کنیم

مؤلف: سید علی دانش پور و نادر ریاحی سامانی

تهران: سازمان چاپ و انتشارات

چاپ اول: تابستان 1388

شمارگان: 3000/ وزیری /جلد شومیز/طراحی چهار رنگ

304صفحه / 27 سطر/ 4000تومان

معرفی اجمالی

اثر مذکور دارای دو بخش است:

بخش اول چرا وقف کنیم. این بخش از هفت فصل (که از آنها به کلمه تعبیر شده) تشکیل شده است

کلمه اول: ایجاد انگیزه برای وقف

کلمه دوم: سیر تاریخی سنت حسنه وقف در جهان

کلمه سوم: وقف در کشورهای مسلمان نشین

کلمه چهارم: وقف در کشور ایران قبل و بعد از اسلام

کلمه پنجم: نقش وقف در رفع نیازهای جامعه

کلمه ششم: آسیب شناسی وقف

کلمه هفتم: احیای موقوفات و اشاعه فرهنگ وقف

بخش دوم: چگونه وقف کنیم. این بخش نیز شامل هفت کلمه است

کلمه اول: وقف در حوزه فرهنگ مسلمانان

کلمه دوم: تشریع وقف در صدر اسلام

کلمه سوم: وقف از دیدگاه فقهای هشت گانه مسلمانان

کلمه چهارم: شرط و اهمیت آن در وقف

کلمه پنجم: ارکان وقف

کلمه ششم: احکام وقف

کلمه هفتم: ملحقات ومصطلحات وقف


این کتاب ـ چنان که مولف محترم هم گفته ـ دایرة المعارفی مختصر در زمینه وقف است و تا آنجا که نگارنده این سطور مطلع است کتابی این گونه به زبان فارسی نگاشته نشده است و این خود جای بسی قدر دانی از حسن سلیقه و اهتمام نویسندگان دارد. البته در زبان عربی دانشنامه هایی در این باره نگاشته شده که مفصل تر بوده و از آنجایی که این موضوع در کشورهای عربی چندین سال دارای سابقه است بالطبع با تحقیقات جامع تری انجام می گیرد و کار آنها از این اثر تحقیقی تراست.

این کتاب ارزشمند اولین اثر در موضوع چرایی و چگونگی وقف نمودن و نوعی دایرة المعارف وقف می باشد و موضوعات آن با چنین پیوستگی در کمتر جایی ملاحظه می شود . و از آنجایی که موضوع بدیع است دارای نواقص و کاستی های است که بیان آن در واقع ارج نهادن به زحمات برادران سید علی دانش پور و نادر ریاحی سامانی می باشد تا در چاپ های بعد جبران آن را بنمایند .

در اینجا جا دارد از مطالب مفید این کتاب خصوصا در بخش دوم «چگونه وقف کنیم» تقدیر به عمل آید که نویسندگان محترم با توجه به اشرافی که داشته اند ، بخوبی مطالب را بیان نموده اند علاوه بر آن، این اثر دارای نوآوری هایی در عنوان گذاری هاست مثلاً مؤلف به جای فصل از واژه کلمه استفاده می کند ویا از واژه اشارات (ص16) ویا واژه تذکار (ص18) به جای نکته و تذکر استفاده می کند، که البته این کار چندان مرسوم نبوده شاید نوعی نقص به حساب آید .

نقد اثر

آنچه در ادامه ذکر می کنیم ایراداتی بر این کتاب ارزشمند است که در چند محور کلی بیان می نماییم:

تذکر: این سطور با اجازه از نویسندگان اثر بچاپ رسیده است.

برداشت های شخصی

گاه مؤلف بر اساس آیه یا روایتی یا داستانی در صدد استنباط مطلبی است که این استنباط شخصی بوده و از نظر علمی چندان صحیح به نظر نمی رسد. نمونه های زیر مؤید مدعا است:

تفسیری

1/1/1) در ص38 با توجه به آیه «المجاهدین باموالهم و انفسهم» آمده: در آیه شریفه خداوند متعال دو مرتبه جهاد با مال را بر جهاد با جان مقدم داشته است.

گویا مؤلف محترم می خواهد چنین استنباط کند جهاد با مال بر جهاد با جان برتری دارد، در حالی که بنا بر تصریح بسیاری از ادیبان و فقهای شیعه وسنی عطف با واو دلالت بر ترتیب و برتری نمی کند.

2/1/1) بر اساس آیه شریفه «و اذا یرفع ابراهیم القواعد» استفاده شده که ساختن کعبه توسط حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام از مقوله وقف بوده، در حالی که چنین استنباطی نه از ظاهر آیه بر می آید و نه در روایات به آنها اشاره شده، بلکه کاری که ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام انجام دادند تجدید بنای خانه خدا آن هم به فرمان خدا بود و این ربطی به مسأله وقف ندارد.

روایی

مؤلف در ص31 در ذیل عنوان تحلیل نقلی، روایتی از امیر المومنین علیه السلام نقل می کند به این مضمون که بهترین توشه برای قبر پرهیزگاری است.

أولاً: وقف چه ربطی به پرهیزگاری دارد. وقف از مقوله احسان و انفاق است و تقوا از مقوله خویشتن داری.

ثانیاً: برای اثبات مدعا بهتر بود از روایاتی که پیرامون باقیات الصالحات و صدقه جاریه اند استفاده می شد که هم با این بخش مناسب بود و هم نیازمند توجیه و تفسیر دور از ذهن نبود. مثلاً در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده: «ست خصال ینتفع بها المؤمن من بعد موته ولد صالح یستغفر له و مصحف یقرأ فیه و قلیب یحفره و غرس یغرسه و صدقة ماء یجریه و سنة حسنة یؤخذ بها بعده». (بحار الأنوار: 100/181)

تاریخی

1/3/1) در ص32 مطلبی تحت عنوان تحلیل تاریخی آمده ویک داستان از نادر شاه نقل شده است. مؤلف محترم بر آن است تا با این داستان بفهماند که وقف باعث جاودانه شدن اموال می شود، در حالی که در این ماجرا آمده اموال نادر شاه ـ علی رغم موقوفه بودن ـ ازبین رفت.

2/3/1) مؤلف می نویسد: بشر اندیشمند تلاش فراوان کرده به نحوی اموال و ثروت خود را جاودان کند. ودر حاشیه می نویسد: گورهای فراوان کشف شده که فلزات قیمتی در آن پیدا شده، دلیل بر این مدعاست (ص 43).

معمولاً اموال و چیزهای قیمتی را به خاطر اعتقاد به جهان پس از مرگ با اموات دفن می کردند، از این رو در بعضی از تمدن های دنیای باستان همراه با متوفی همسرش را هم دفن می کردند (رک: تاریخ تمدن، تألیف ویل دورانت، ج1). و مسلماً دفن کردن همسر از روی تلاش برای جاودانه کردن اموال نیست.

ذکر مطالب نامربوط با موضوع

مؤلف در بسیاری از موارد (و بیشتر در حاشیه) مطالبی را ذکر می کند که اصلاً ربطی به وقف و موضوع کتاب ندارد. و از آنجا که این مباحث به صورت استطرادی و حاشیه ای مطرح می شود، خواننده کتاب را با مباحث نامربوط و گاه ناقص درگیر می کند.

1/2) نمونه هایی از این مطالب درمتن عبارتند از:

. دین ایرانیان قبل از زرتشت (ص 75).

. چگونگی پیدایش مذاهب هشتگانه فقهی مسلمانان (ص184).

. چگونگی پیدایش مذاهب چهار گانه اهل سنت (ص192).

2/2) نمونه هایی از این مطالب درحاشیه ها عبارتند از:

. شرح حال میرزا محمّد علی طوسی شاعر معاصر نادر شاه افشار (حاشیه ص 34).

. زندگی و تاریخ زرتشت (ص 78، حاشیه 2).

. الهی بودن تعلیمات زرتشت وترویج مکتب او (ص 78، حاشیه 3).

. تغییر اوستا در طول تاریخ (ص 78، حاشیه 4).

. بحث درباره تاریخ مشروطه (ص80، حاشیه2).

. تبدیل تاریخ قمری به شمسی و تاریحچه آن (ص81، حاشیه3).

. تحریف تورات (ص84، حاشیه4).

. معنوی لغوی و اصطلاحی معبد (ص95، حاشیه2).

. زندگی ابن بطوطه (ص111، حاشیه1).

. تأثیر زبان عربی بر دیگر زبان ها و وارد شدن لغات زبان عربی به زبان فارسی(ص151، حاشیه1).

. بحث درباره صحابی، تابعی ومخضرم (ص171، حاشیه3).

. ویژگی مذهب فقهی امامیه (ص187، حاشیه1)

. ویژگی مذهب زیدیه (ص190، حاشیه 1 و2).

. ویژگی مذهب حنفیه (ص195، حاشیه1).

. ویژگی مذهب مالکیه (ص197، حاشیه1).

. ویژگی مذهب شافعیه (ص199، حاشیه3).

. ویژگی مذهب حنبلیه (ص200، حاشیه1).

استناد به منابع

یکی از محسنات این کتاب استنادات آن است ولی دارای اشکالهایی است که اشاره می شود 1/3) مؤلف محترم در ارجاع به منابع بر اساس شیوه مرسوم عمل نمی کند.

مثلاً در اشاره به آیات قرآنی می نویسد: ق ک: 2/67. (به جای سوره بقره: آیه 67) در حالی که اولاً به کار بردن علامت اختصاری برای قرآن کریم نه مرسوم است و نه پسندیده، ثانیاً در ارجاع دادن به سوره ها و آیات قرآن نیازی نیست ابتداء کلمه قرآن کریم ذکر شود، بلکه می بایست نام سوره (و احیاناً شماره آن) و شماره آیه ذکر شود.

در استناد به منابع دیگر هم شیوه مؤلف چندان پسندیده نیست.

مثلاً در ص33 چنین آمده است: مجمل التواریخ (تألیف أبو الحسن بن محمّد أمین گلستانه، تصحیح استاد مدرس رضوی، 1334ش، ص16 و17) که می بایست عبارت داخل پرانتز در پاورقی درج شود. و نیز در ص 216 آمده: نظام الوقف و . . . فی الوطن العربی، ص137، چاپ 2003، بیروت، که اولاً حذف بخشی از نام کتاب معمول نیست، ثانیاً اشاره به سال و محل چاپ می بایست یا در فهرست منابع و مآخذ باشد و یا در پاورقی.

2/3) عدم استناد به منابع: مؤلف محترم در ص163 تقریر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و عمل آن حضرت را از مستندات وقف بر می شمرد، ولی منبعی نه برای تقریر آن حضرت گزارش می کند و نه فعل ایشان.

و یا در ص151 هنگام بیان اصطلاح وقف از منظر فقهای مسلمان، منبعی گزارش نمی شود.

3/3) استفاده نه چندان متناسب از منابع: مثلاً در ص150 که به مبحث وقف در لغت اختصاص یافته، از کتاب موسوعة الوقف استفاده شده، که می بایست این مبحث با توجه به لغت نامه های معتبر نگاشته می شد.

و یا در ص209 آمده: بعضی از قواعد فقه در تمام ابواب فقه کاربرد دارند و بعضی از قواعد فقه در چند باب فقه و بعضی اختصاص به یک باب فقهی دارند. این مطلب به وسائل الشیعة ج13 استناد داده شده، در حالی که اصلاً در وسائل این مطلب به چشم نمی خورد. مؤلف محترم می توانست این مطلب را به القواعد الفقهیة آیت الله مکارم شیرازی یا القواعد الفقهیة مرحوم آیت الله بجنوردی مستند کند.

عدم تناسب مباحث مطرح شده

مؤلف محترم از ص232 تا 236 به بحث در باره شرطیت قصد قربت در وقف می پردازد و به استدلال و مناقشه در باره ادله قائلین به شرط و ادله قائلین به عدم شرط می پردازد، در حالی که این مسأله یک مبحث تخصصی و اجتهادی است و نیازی به طرح آن در این کتاب نیست.

از سوی دیگر در مبحث بیع موقوفات از نظر فقهای مسلمان (ص263ـ266) تنها به نظر مرحوم شیخ انصاری، صاحب عروة و مرحوم امام خمینی اشاره می کند، که بهتر بود بحث مفصل تری انجام می شد ولا اقل نظر فتوایی ـ و نه لزوماً استدلالی ـ مراجع معاصر تقلید مطرح می شد.

ضمن تشکر از نویسندگان این کتاب امید آن داریم شاهد اثر های زیبای دیگر از آنان باشیم .

انشاء الله