اهمیت گونه شناسی در پدیده های اجتماعی

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

دانشمندان علوم اجتماعی و از جمله جامعه شناسان، چه در نظر و چه در عمل، نشان داده اند که برای گونه شناسی اهمیت زیادی قائل بوده اند؛ چراکه طبقه بندی، حتی طبقه بندی های عرضی و کاربردی، تا اندازه زیادی از آشفتگی ها و در هم ریختگی های ذهنی می کاهد، و نه تنها کار شناخت را به مراتب آسان تر می کند، بلکه یادگیری را سرعت می بخشد، و قدرت تمیز پدیده های اجتماعی که غالبا مبهم و در هم آمیخته و در نظر اول غیرقابل تفکیک اند را فراهم می سازد.

طبقه بندی های ذاتی و بنیادی و منطقی تر سبب می شوند، که تفاوت های اساسی تر پدیده هایی که در نگاه نخست در پس مشابهت های فراوان اما بی اهمیت، پنهان مانده اند، و همانند به نظر می رسند، شناخته شود، و متقابلا مشترکات بنیادی پدیده هایی که در پشت نقاب تفاوت های ظاهری و جزیی، ناهمانند به نظر می آیند، دانسته شود؛ و بدین ترتیب در شناخت ما نسبت به واقعیت، دگرگونی های اساسی ایجاد شود.

رده بندی های بنیادی به مثابه صافی هایی عمل می کنند، که با جلوگیری از نفوذ عوامل آلاینده گمراه کننده، در مشاهده و استنباط و شناخت ما از واقعیت صراحت و شدت می بخشد و راه را برای نگاه کردن نافذتر از زوایای متفاوت بعدی باز می کند. این رده بندی ها سبب می شوند، که واقعیت پدیده های اجتماعی، از بسیاری حشو و زواید و لایه ها و لباس ها و نقاب های فریبنده ظاهری زدوده شود؛ و طرح و ساخت اساسی و بنیادی واقعیت و قواعد و روابط اساسی بین پدیده های اجتماعی، که غالبا تعمیم پذیر و جهان شمول نیز هستند، بر ما ظاهر شوند؛ چرا که «قسمت اعظم معرفتی که درباره جهان زندگی وجود دارد، سنخی شده است. به عبارت دیگر، این معرفت ها، بر خصوصیت فردی یا منحصر به فرد اشیاء و اشخاص دلالت نمی کند، بلکه اشاره به ویژگی های سنخی آنها دارد».[۱]

پانویس

  1. نیکلاس آبرکرامبی،استفن هیل و برایان اس،ترنر،فرهنگ جامعه شناسی، ترجمه حسن پویان، تهران، چاپخش، 1367،ص396.