تعاون قرآن و تورات (قرآن)

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

تعاون یکی از اصول اخلاقی مهم است که در قرآن با صیغه امر به آن اشاره شده و همین امر نشانگر اهمیت و ارزشمندی آن است.

ادعای کافران

قرآن و تورات ، دو جادوی پشتیبان یکدیگر، در ادعای کافران صدر اسلام بودند. «فلما جاءهم الحق من عندنا قالوا لولا اوتی مثل ما اوتی موسی او لم یکفروا بما اوتی موسی من قبل قالوا سحران تظـهرا وقالوا انا بکل کـفرون»؛ ولی هنگامی که حقّ از نزد ما برای آنها آمد گفتند: «چرا مثل همان چیزی که به موسی داده شد به این پیامبر داده نشده است؟!» مگر بهانه‌جویانی همانند آنان، معجزاتی را که در گذشته به موسی داده شد، انکار نکردند و گفتند: «این دو نفر (موسی و هارون‌ ) دو ساحرند که دست به دست هم داده‌اند (تا ما را گمراه کنند) و ما به هر دو کافر یم»؟! [۱]

پاسخ قرآن به بهانه جویی کافران

چرا عصاى موسى در دست او نیست ؟ چرا ید بیضا ندارد؟ چرا دریا براى او شکافته نمى شود؟ چرا دشمنانش غرق نمى شوند؟ چرا و چرا؟!... قرآن به پاسخ این بهانه جوئى پرداخته مى گوید: (مگر بهانه جویانى همانند اینها معجزاتى را که در گذشته به موسى داده شد انکار نکردند)؟! (او لم یکفروا بما اوتى موسى من قبل ). مگر نگفتند این دو (موسى و هارون ) دو نفر ساحرند که دست به دست هم داده اند (تا ما را گمراه کنند) و ما به هر کدام از آنها کافریم ! (قالوا سحران تظاهرا و قالوا انا بکل کافرون ). تعبیر به (سحران) با اینکه قاعدتا (ساحران) باید گفته شود براى شدت تاءکید است ، چرا که عرب وقتى در مورد کسى مؤ کدا سخن مى گوید او را عین ( عدالت ) یا ( ظلم ) و یا ( سحر ) مى شمرد. این احتمال نیز وجود دارد که مراد از (سحران) دو معجزه بزرگ موسى ( عصا ) و (ید بیضاء) باشد. و اگر گفته شود که این انکارها چه ارتباطى با مشرکان مکه دارد؟ این مربوط به فرعونیان کفر پیشه است ، پاسخ آن روشن است و آن اینکه منظور این است که مساءله بهانه جوئى چیز تازهاى نیست ، اینها همه از یک قماشند و سخنانشان شباهت زیادى با هم دارد و خط و روش و برنامه آنها یکى است.

دیگر تفاسیر

تفسیر روشن آیه فوق همان بود که گفتیم ولى جمعى از مفسران آیه را طور دیگرى تفسیر کرده اند و گفته اند: منظور از (سحران تظاهرا) حضرت موسى و پیامبر بزرگ اسلام است چرا که مشرکان عرب مى گفتند این هر دو ساحر بودند و ما نسبت به هر دو کافریم ، و در اینجا یک جریان تاریخى نیز نقل کرده اند که اهل مکه گروهى را به سراغ رؤ ساى یهود در یکى از اعیادشان فرستادند و در باره پیامبر اسلام از آنها سؤ ال کردند که آیا محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) براستىپیامبر خدااست ؟ آنها در پاسخ گفتند: ما در تورات او را با اوصافش یافته ایم. نمایندگان بازگشتند و ماجرا را به مشرکان مکه گفتند، در اینجا بود که آنها جمله (سحران تظاهرا) و (انا بکل کافرون) (این هر دو ساحر بودند و ما نسبت به هر دو کافر هستیم ) را گفتند. اما با توجه به دو نکته این تفسیر، بعید به نظر مى رسد: نخست اینکه کمتر در تاریخ و روایات دیده شده که مشرکان عرب ، موسى (علیه السلام ) را متهم به ساحر بودن کنند و شاید فقط در اینجا چنین احتمالى داده شده باشد. دیگر اینکه چگونه ممکن است کسى ادعا کند که موسى و محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با وجود تقریبا دو هزار سال فاصله ساحرانى بودند که به پشتیبانى یکدیگر برخاستند مگر ممکن است ساحرى از هزاران سال قبل بداند چه کسى در آینده ، ظهور خواهد کرد و چه دعوى مطرح مى کند؟! به هر حالمشرکان لجوج اصرار داشتند که چرا پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) معجزاتى همچون موسى نداشته است ؟ و از سوى دیگر نه به گفته ها و گواهى تورات در باره علائم پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) اعتنا مى کردند، و نه به قرآن مجید. [۲] [۳]

منبع

فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «تعاون قرآن و تورات»

پانویس