تقوا و وفای به عهد (قرآن)

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

از جلوه‌های تقواپیشگی وفای به عهد و پیمان انسان‌های متقی می‌باشد.

وفای به عهد و پیمان

وفای به پیمان ها، از آثار تقواپیشگی می‌باشد: واذکروا نعمة الله علیکم ومیثـقه الذی واثقکم به اذ قلتم سمعنا واطعنا واتقوا الله ان الله علیم بذات الصدور. و به یاد آورید نعمت خدا را بر شما، و پیمانی را که با تاکید از شما گرفت، آن زمان که گفتید: «شنیدیم و اطاعت کردیم»! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که خدا، از آنچه درون سینه‌هاست، آگاه است! [۱] الذین عـهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فی کل مرة وهم لا یتقون. همان کسانی که با آنها پیمان بستی سپس هر بار عهد و پیمان خود را می‌شکنند و (از پیمان شکنی و خیانت،) پرهیز ندارند. [۲]

پیمان‌های الهی

بتناسب بحثی که در آیه گذشته درباره قسمتی از احکام اسلام و تکمیل نعمت‌های الهی گذشت در این آیه بار دیگر مسلمانان را به اهمیت نعمت‌های بی پایان خداوند که مهمترین آنها نعمت ایمان و اسلام و هدایت است، توجه داده می‌فرماید: نعمت‌های خدا را بیاد بیاورید. (و اذکروا نعمة الله علیکم). گرچه نعمت در اینجا مفرد است ولی معنی جنس دارد و جنس در اینجا در معنی عموم استعمال شده و به این ترتیب همه نعمت‌ها را شامل می‌شود. البته این احتمال نیز در آیه هست که منظور خصوص نعمت اسلام باشد که در آیه قبل اجمالا به آن اشاره شده است آنجا که می‌گوید: و لیتم نعمته علیکم. و چه نعمتی از آن بالاتر که در سایه اسلام، همه گونه مواهب و افتخارات و امکانات نصیب مسلمانان شد و جمعیتی که قبلا کاملا پراکنده و جاهل و گمراه و خونخوار و فاسد و مفسد بودند به صورت جمعیتی متشکل و متحد و دانا با امکانات مادی و معنوی فراوان در آمدند. سپس پیمانی را که با خدا بسته‌اند، یادآور شده می‌گوید: پیمانی را که بطور محکم خدا با شما بست فراموش نکنید، آن زمان که گفتید شنیدیم و اطاعت کردیم. (و میثاقه الذی واثقکم به اذ قلتم سمعنا و اطعنا). در اینکه منظور از این پیمان کدام پیمان است، دو احتمال وجود دارد، نخست پیمانی که مسلمانان در آغاز اسلام در حدیبیه و یا حجة الوداع و یا عقبه و یا همهمسلمانان به مجرد قبول اسلام بطور ضمنی با خدا بسته‌اند و دیگر پیمانی که به حکم فطرت و آفرینش، هر کسی با خدای خود بسته است و همان است که گاهی از آن بنام عالم ذر تعبیر می‌شود. توضیح اینکه: خداوند به هنگام آفرینش انسان، استعدادهای قابل ملاحظه‌ای به او دارد و مواهب بی شماری در اختیار او گذاشت، از جمله استعداد مطالعه اسرار آفرینش و شناخت پروردگار بوسیله آنها و همچنین عقل و هوش و ادراکی که بوسیله آن پیامبرانش را بشناسد و دستورهای آنها را بکار بندد خداوند با دادن این استعدادها عملا از آنها پیمان گرفته که این استعدادها را عاطل و باطل نگذارند و از آن در مسیر صحیح بهره گیرند و افراد انسان نیز به زبان حال و استعداد فریاد بر آورده‌اند که سمعنا و اطعنا: شنیدیم و به کار بستیم. این پیمان وسیع ترین و محکم ترین و عمومی‌ترین پیمانی است که خداوند از بندگان خود گرفته است و همان است که علی علیه‌السلام در خطبه اول نهج البلاغه به آن اشاره کرده می‌فرماید: لیستادوهم میثاق فطرته: پیامبران برای این برانگیخته شدند که مردم را دعوت به وفا کردن به پیمان فطرت کنند. بدیهی است این پیمان وسیع، همه مسائل دینی را نیز در بر می‌گیرد. و هیچ مانعی ندارد که آیه اشاره به تمام پیمان‌های تکوینی و تشریعی (پیمان‌هایی که خدا به حکم فطرت گرفته و یا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در مراحل مختلف از مسلمانان گرفت) باشد، و از اینجا روشن می‌شود حدیثی که می‌گوید: منظور از میثاق همان پیمانی بود که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در حجة الوداع در موضوع ولایت علی علیه‌السلام گرفت با آنچه در بالا ذکر کردیم سازگار است زیرا بارها گفته‌ایم که تفسیرهایی که در ذیل آیات در این گونه موارد می‌آید اشاره به یکی از مصداق‌های روشن است نه به معنی انحصار. ضمنا باید توجه داشت که میثاق در اصل از ماده وثاقة یا وثوق به معنی بستن و محکم کردن چیزی با طناب و مانند آن است، و بعدا به هر کاری که موجب آرامش خاطر می‌شود گفته شده و از آنجا که عهد و پیمان شبیه گرهی است که میان دو نفر یا دو گروه می‌خورد و موجب آرامش فکر آنها است، به آن میثاق می‌گویند. و در پایان آیه برای تاکید این معنی می‌فرماید: پرهیزگاری پیشه کنید خداوند از اسرار درون سینه‌ها آگاه است. (و اتقوا الله ان الله علیم بذات الصدور). تعبیر به بذات الصدور که ترکیبی از ذات بمعنی عین و حقیقت و صدور به معنی سینه‌ها است، اشاره به این است که خداوند از دقیق ترین اسراری که در اعماق روح آدمی نهفته است و هیچکس جز خودش از آن آگاهی ندارد با خبر است. اما اینکه چگونه عواطف و احساسات و نیات و تصمیمات به قلب و درون سینه‌ها نسبت داده شده. [۳]

منبع

فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «وفای به عهد».

پانویس