تقوا و گواهی حق (قرآن)
از جلوههای تقواپیشگی ادای شهادت حق و صحیح میباشد.
ادای شهادت صحیح
ادای شهادت به درستی و راستی، از جلوههای تقواپیشگی میباشد: ذلک ادنی ان یاتوا بالشهـدة علی وجهها... واتقوا الله واسمعوا... این کار، نزدیک تر است به اینکه گواهی بحق دهند، ... از (مخالفت) خدا بپرهیزید، و گوش فرا دهید!... . [۱]
دیدگاه مفسرین
در حقیقت فلسفه احکامی را که در زمینه شهادت در آیات قبل گذشت بیان میکند که: اگر طبق دستور بالا عمل شود یعنی دو شاهد را بعد از نماز و در حضور جمع به گواهی بطلبند، و در صورت بروز خیانت آنها، افراد دیگری از ورثه جای آنها را بگیرند و حق را آشکار سازند، این برنامه سبب میشود که شهود در امر شهادت دقت به خرج دهند و آن را بر طبق واقع (به خاطر ترس از خدا یا به خاطر ترس از خلق خدا) انجام دهند (ذلک ادنی ان یاتوا بالشهادة علی وجه ها او یخافوا ان ترد ایمان بعد ایمانهم). در حقیقت این کار سبب میشود که حداکثر ترس از مسئولیت در برابر خدا و یا بندگان خدا در آنها بیدار گردد و از محور حق منحرف نشوند. و در آخر آیه برای تاکید روی تمام احکام گذشته دستور میدهد: پرهیزگاری پیشه کنید و گوش به فرمان خدا فرا دهید و بدانید خداوند جمعیت فاسقان را هدایت نخواهد کرد (و اتقوا الله و اسمعوا و الله لا یهدی القوم الفاسقین). [۲] ذلک ادنی ان یاتوا بالشهادة علی وجهها او یخافوا ان ترد ایمان بعد ایمانهم...، این آیه شریفه در مقام بیان حکمت تشریع است، و آن این است که این حکم به این ترتیبی که خدای تعالی مقرر داشته برای رسیدن به واقع نزدیک ترین راه است به احتیاط و هم به اینکه شهود در شهادت خود تعدی نکنند و بترسند از اینکه مشتشان باز شده و شهادتشان بعد از قبول رد شود. آری، انسان دارای هوای نفسی است که دائما او را دعوت میکند به اینکه از هر چیزی که برایش میسور است کام دل بگیرد، و آنچه را که هوس میکند مرتکب شود، چه اینکه هوسرانی مشروع باشد و چه نامشروع، چه عدالت باشد و چه ظلم و تجاوز به حق دیگران و غلبه بر آنان. انسان طبعا چنین است، مگر اینکه مانعی در کار خود ببیند که او را از این تجاوزات باز دارد، و قویترین موانع نفسانی همانا ایمان به خدایی است که برگشت همه بندگان و حساب اعمال آنان و قضاوت در بین شان و پاداش مستوفای کار نیکشان به دست اوست، و وقتی مساله وصیت، حقیقت امرش بر حسب فرض پوشیده و مجهول باشد برای کشف آن جز شهادت کسانی که متوفی، ایشان را بر وصیت خود گواه گرفته راه دیگری نیست، بنابراین قویترین چیزی که انسان را نسبت به راستگویی گواهان مطمئن میسازد این است که از ایمان درونی آنان استفاده نموده و از آنان سوگند به خداوند (یمین) گرفته شود، و به فرض اینکه معلوم شد در این شهادت دروغ گفته و خیانت کردهاند سوگند را به ورثه و اولیای میت برگردانیده و آنان را بر خیانت گواهان سوگند داد، و این دو کار یعنی سوگند دادن آن دو گواه و پس از آن رد سوگند به ورثه بهترین وسیله است برای واداری شهود به راستی و قویترین موانع است از انحرافشان. خدای تعالی پس از بیان این حکم مردم را موعظه و انذار نموده و فرموده: و اتقوا الله و اسمعوا و الله لا یهدی القوم الفاسقین، و معنی آن روشن است. [۳]
منبع
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «گواهی حق».