جایگاه ونقش وقف در توسعه فرهنگی
مؤلف: محسن ملک افضلی (استادیار گروه فقه ومبانی حقوق دانشگاه قم)
محتویات
چکيده
امروز يکي از شاخصهاي مهم پيشرفت جوامع بشري، ميزان توسعه يافتگي فرهنگي آنهاست. به هر ميزان کشوري در رشد و توسعه فرهنگي موفق باشد به همان ميزان عرصههاي توسعه و پيشرفت را درنورديده است. از نگاه اسلام، توسعه فرهنگي که مبتني بر ارزشهاي ديني و اسلامي است نقش زيربنايي و اساسيتري نسبت به ساير زمينههاي توسعه ايفا ميکند. در مسير توسعه فرهنگي عواملي همچون دين و مذهب، علم و صنعت و فناوري نقش بسزايي دارند. يکي از عواملي که ميتواند در کنار عوامل ديگر جايگاه مناسبي را در جهت توسعه فرهنگي کشور به خود اختصاص دهد، «وقف» است که در اسلام خود به عنوان يک فرهنگ پيشرفته مورد توجه و اهتمام قرار گرفته است. اين مقاله بر اين فرض استوار است که گسترش کمي و کيفي وقف با راهبردهاي پيشرفت فرهنگي ميتواند گامي اساسي در جهت توسعه يافتگي هر چه بيشتر کشور به ويژه در مقوله فرهنگ، به حساب آيد. کليد واژهها: وقف، توسعه، توسعه فرهنگي، توسعه اسلامي.
مقدمه
گسترش فرهنگ وقف يکي از عمدهترين فاکتورها براي انهدام تراکم ثروت در جامعه و ايجاد بستر مناسب براي رشد ارزشهاي معنوي و الهي در شکل توزيع عادلانه ثروت محسوب ميشود. براي رشد شعوري جامعه، توسعه فرهنگ وقف و انفاق لازم و ضروري است؛ چرا که باعث تعادل اقتصادي و مادي در جامعه ميگردد و با وجود اين تعادل زمينه براي فعليت پيدا کردن توانمنديهاي بالقوه به وجود ميآيد، بدين ترتيب حرکت رو به رشد جامعه آغاز ميگردد. براي در ک بهتر و عميقتر وقف و نقش آن در توسعه جامعه، بايد ضرورت آن را مورد بررسي قرار داد و بايد دانست که چه عاملي ايجاب ميکند که وقف وجود داشته باشد، و اگر وجود داشته در کدام جامعه از ضرورت و فوريت بيشتري برخوردار است. بدون درک اين امر، فهم اهميت وقف و شناختن نقش آن در توسعه فرهنگي جامعه امر بسيار مشکلي است؛ زيرا اين شناخت زماني ميسر است که اولا درک شود که پديده وقف چه خلأهايي را در جامعه پر ميکند و با شناختن اين امر است که ميتوان ميزان تأثير آن را درتوسعه جامعه ارزيابي کرد. در گذشته تحقيقاتي در اين باره صورت گرفته است اما تجربه نشان داده که اين تحقيقات نتوانسته آن طور که بايد و شايد ضرورت به کارگيري وقف در مقوله فرهنگ را به عنوان يک ابزار کارآمد و اصلي در توسعه جامعه، نشان دهد. از جمله اهداف اين مقاله ميتوان به بررسي عوامل رويکرد مردم به موقوفات فرهنگي و بررسي وضعيت موجود و مشکلات در اين زمينه و ارايه راهکارهاي مناسب براي افزايش وقف فرهنگي به عنوان يک فرهنگ حسنه، اشاره کرد. چون ما تعريف زيادي از فرهنگ در دست داريم، لذا در اين تحقيق ابتدا به شناخت فرهنگ و تصورات موجود در مورد مفهوم آن پرداختهايم، سپس نحوه تأثير سنت حسنه وقف در فرهنگ جامعه و نقش آن در توسعه فرهنگي جامعه مورد بررسي قرار گرفته است.
>فرهنگ >پيشينه استفاده از وقف در زمينههاي فرهنگي >عوامل رويکرد مردم به وقف فرهنگي >بررسي وضعيت موجود >راهکارهاي افزايش استقبال از وقف در زمينه فرهنگي
فرهنگ
واژه فرهنگ از جمله واژگاني است که مفهوم آن همواره ميان دانشوران مورد توجه بوده است و در هر شاخه علمي به فراخور موضوعات مورد بحث تعريفي از آن به عمل آمده است. [۱] اين واژه کهن فارسي در لغت معناي مختلفي دارد همچون: عقل، دانش و بزرگي. به گفته برخي نويسندگان صدها تعريف از آن به عمل آمده است، لذا يافتن تعريفي اصطلاحي که قدر جامع همه پندارهاي دانشوران با گرايشهاي گوناگون آنان در اين خصوص باشد، کاري بس دشوار است. با اين حال تعريف اين واژه به «سبک زندگي» کم و بيش مورد اتفاق صاحب نظران قرار گرفته است. [۲] اين تعريف اصطلاحي ناظر به «چگونگي زيستن انسان» است که نگاهي ساختاري، عقلاني و مدبرانه بر آن حاکم است و بسته به نوع ايدئولوژي و وابستگيهاي مادي و معنوي و به طورکلي نظام معرفتي حاکم بر ايشان، شيوه و روش خاصي را براي زندگي خويش رقم ميزنند. اين تأثير و تأثر است که فرهنگ را به فرهنگ «انساني» و «الهي» متصف ميکند و آثار آن را در زندگي اجتماعي مينماياند. در نهايت فرهنگ در مورد کل يک جمعيت، همان نقشي را دارد که شخصيت در مورد يک فرد. [۳] کنه اين تعريف و ساير تعاريفي که از فرهنگ به عمل آمده است ناظر بر ويژگيهاي آدمي است که در ادب، خرد، دانش، تعليم و تربيت، معرفت، هنر، صنعت، حکمت و... تجلي مييابد. [۴] بر اساس اين ويژگيها که نشان از فرهنگ آدميان دارد، ميتوان عناصر اساسي فرهنگ را «دانش و هنر» برشمرد، يا آن را مجموعهاي از ديدگاهها، ارزشها، اعتقادات و باورهاي خودساخته و در عين حال غير ارادي يک جامعه يا ملت که بر رفتار آنها حاکم است، برشمرد. [۵] علاوه بر اين عناصر معنوي، برخي فرهنگ را در بردارنده جنبههاي مادي زندگي اجتماعي انسان دانسته و فنها و هنر را از مقوله فرهنگ دانستهاند. [۶]
پيشينه استفاده از وقف در زمينههاي فرهنگي
آمار نشان ميدهد که شمار موقوفات پس از پيروزي انقلاب اسلامي افزايش چشمگيري داشته است به طوري که در سال 90 نزديک به 2000 وقف جديد در کشور ثبت شده است. اکثر موقوفات در جهت رفع نيازهاي ضروري جامعه از جمله فرهنگي و اجتماعي است. تنوع در نيات جديد نيز حايز اهميت ميباشد به طوري که موقوفاتي با نيت ارتقاع دانش هستهاي، درمان بيماريهاي خاص و اين قبيل موارد ايجاد گرديده است. [۷] مروري بر موقوفات نشان ميدهد که بخش زيادي از آنها به مراکز علمي آموزشي همچون دانشگاهها، مدارس، مراکز تحقيقاتي و... اختصاص دارد که از رويکرد فرهنگي وقف حکايت ميکند. در گذشته بسياري از اين مراکز از طريق موقوفات اداره ميشد و تعداد زيادي از اقشار کم درآمد جامعه که برخي از استعداد درخشاني هم برخوردار بودند و به علت نداشتن امکانات قادر به تحصيل نبودند به اين مدارس و مراکز وارد ميشدند و خيلي از بزرگان ما از ميان همين طبقه شريف و محروم و در همين مراکز رشد کرده و مدارج بالاي علمي را طي کردهاند. [۸] همچنين از ديگر نقشهاي وقف در زمينه توسعه فرهنگي ميتوان به: رشد خصايل خوب انساني همچون فداکاري و گذشت، معرفي جهان اسلام به بيگانگان، توسعه کتاب و کتابخواني، توسعه هنر در کليه رشتهها و... اشاره کرد. [۹] وقف فرهنگي به معناي برخوردار ساختن اقشار محروم جامعه از مزاياي فرهنگي، در جهت توسعه فرهنگي جامعه، رمق خلاقيت را در وجود جامعه ميدواند، وقتي جامعه خلاق شود، تفکر در جامعه زنده ميگردد و با زنده شدن تفکر در يک جامعه، آن جامعه هرگز رو به فقر گام بر نميدارد؛ براي اين که تفکر، جامعه و افراد آن را به شناخت درست از زمان و نقش آن در تکامل پديدهها هدايت ميکند. بنابراين موقوفات کشور يکي از منابع مهم و سرمايههاي بزرگ جامعه است و چنانچه به صورت صحيح مورد استفاده قرار گيرد، ميتواند در تحقق بسياري از اهداف فرهنگي و امور عام المنفعه مؤثر باشد. انسانهايي که نهادهاي فرهنگي را به جامعه وقف ميکنند، آگاه باشند که در واقع با اين وقف به جامعه، انديشه را به جامعه اهدا نمودهاند؛ انديشهاي که بدون آن حتي نميتوان خداي خويش را شناخت و همه بايد بدانند که اگر تفکر را به افراد جامعه اعطا کنند نه تنها جامعه را نجات دادهاند، بلکه خود را نيز جاودانه کردهاند؛ زيرا نسلهاي بعدي خواهند دانست که چه افرادي و به چه ميزان، بقاي نسل خويش را با اهداي تفکر به جامعه تضمين نمودهاند. [۱۰]
عوامل رويکرد مردم به وقف فرهنگي
وقف يکي از مظاهر تزکيه نفس و وارستگي از تعلقات نفساني و نفي روحيه زر اندوزي است، موقوفات فرهنگي در سير تاريخ بسياري از گرههاي مادي مردم را گشوده و در کاستن فقر و محروميت تأثير مثبتي گذاشته است، به طور خلاصه در بعد فردي تأثير وقف نمودن براي ايجاد آرامش رواني و ارضاي عواطف نوع دوستي و گسترش اخلاق حسنه و نهايتا عدم وابستگيهاي نفساني و مادي و در بعد اجتماعي براي پرکردن خلأهاي اقتصادي در جامعه و کاستن فاصله طبقاتي و تعديل ثروت و رفع محروميت و فقر ميباشد. گرايش انسان به ابديت خود نيز از اساسيترين انگيزههاي وقف نمودن است چرا که فناپذير بودن انسان درگذر زمان وي را با درد جاودانگي آشنا ساخته و بشر به انحاي مختلف در جستجوي راهي براي امتداد اثر خود به پهناي مکان و درازاي زمان بوده است، ساختن کاخها، ايجاد آثار و بناهاي استثنايي و هنري، نگارش کتب، اختراعات و اکتشافات نمونهاي از آنهاست. به هر حال انسان کوشيده است تا با توسل به انواع شيوهها عليرغم فنا و نيستي که خود ميداند و منتظر آن است، بقا و جاودانگي خود را رقم زده و تضمين کند، يکي از اين شيوهها، پديدهاي به نام وقف فرهنگي است که در هر گوشه و کنار نشاني از آن را ميتوان يافت: مساجد، گرمابه ها، مدارس، دانشگاه ها، کتابخانه ها و... که همگي نمونه و نمادي براي نيل به جاودانگي است، اگرچه وقف در بين تمامي ملل رايج بوده و هست اما موقوفاتي که در کشور عزيز ايران موجود است با تنوع محل مصرف و نوع رقبات، ديد وسيع ساکنان اين خطه را در ظرافت و باريکبيني آنان در لحاظ نمودن و در نظر گرفتن جزيي ترين ابعاد نيازهاي ضروري جامعه را نشان ميدهد و صد البته تأثير اسلام در به وجود آمدن چنين موقوفاتي چشمگير را بيش از همه بايد پذيرفت. همچنين روحيه تعاون اجتماعي و سبقت در خيرات در نهاد وقف در زمينه فرهنگ عينيت مي يابد و به عمل واقف مهر ابديت ميزند. در اين گونه موقوفات دو بعد خوددوستي و نوع دوستي انسان به منصه ظهور ميرسد. يکي از هنرهاي اسلام به منظور نفوذ بيشتر کلامش در انسان استفاده از خوددوستي (حب نفس) است که در آيات مختلف خطاب به انسان عنوان ميکند که اگر خودت را دوست داري به انجام واجبات و کارهاي نيکو و ترک محرمات همت گمار. در وقف نيز از بعد خوددوستي انسان استفاده کرده و عضويت در اين نهاد را راهي مي داند که در آن نام انسان و مالکيت اموال و دارايي هاي او تا ابد تضمين مي-شود و در مواردي که مد نظر دارد، عايدات آن به مصرف مي رسد. بعد دوم اجتماعي نهاد وقف که از زيبايي بيشتري برخوردار است نوع دوستي، غيرخواهي و مردم گرايي است. در اين بعد بهترين روابط انساني حاکم مي گردد. و ديوارهاي تنگ فردپرستي و بي تفاوتي نسبت به زندگي ديگران فرو مي ريزد. [۱۱] وقف زمينه ساز و بسترساز تحقق اهداف دين و مقاصد شريعت است. اگر دين را برنامهاي براي ارتقاي ابعاد انساني آدمي و تأسيس جامعهاي مطلوب بدانيم، وقف، پارهاي ا ز آن برنامه براي نيل به آن اهداف است. در سوره توبه آيه 60 ميفرمايد: «إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاکِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ ؛ صدقات، تنها به تهيدستان و بينوايان و متصديّان [گردآوري و پخش] آن و کساني که دلشان به دست آورده ميشود و در [راه آزادي] بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده، اختصاص دارد.» ملاحظه ميشود که صدقات (که وقف را نيز صدقه جاريه گفتهاند) چه مصارف مختلفي دارند.
بررسي وضعيت موجود
در حال حاضر به نظر ميرسد ميزان موقوفات رشد قابل قبولي نداشته است دليل اصلي اين امر را ميتوان حضور مراکز موازي دانست که در زمينه امور خيريه فعالند. با وجود ظرفيتهاي بسيار در زمينه ارايه خدمات، سازمان اوقاف فقط در مورد اوقافي که خواست واقفان در کمک به مستمندان و امور خيريه بوده هزينه کرده است. در بررسيهاي جديد ميتوان به اين نکته تأکيد کرد که مشکل عمده مديريت موقوفات، کمبود امکان بهرهوري از موقوفات است. موقوفات زماني ميتواند جايگاه شايستهاي در توسعه فرهنگي جامعه داشته باشد که بهرهوري اقتصادي آنها بالا و سودهاي حاصل از مديريت بهينه منابع موقوفه قابل توجه باشد. به اين ترتيب درآمد حاصل براي امور خير هزينه شده و منشأ آثار اجتماعي و فرهنگي متعددي متناسب با خواست واقفان ميشود.
راهکارهاي افزايش استقبال از وقف در زمينه فرهنگي
عمل به وقف از سوي مردم مهمترين راه گسترش فرهنگ وقف است اما بايد توجه داشت که مردم نيازمند راهنمايي و آموزشهاي ديني عملي در اين زمينه هستند. از اين رو مسؤولان کشور به ويژه دست اندرکاران امور مذهبي و فرهنگي ميتوانند با يک برنامه ريزي صحيح و سياست اصولي در جهت دهي افکار عمومي به سمت فرهنگ وقف مؤثر باشند. اگر ما بتوانيم مردم را از فوايد بي شمار معنوي و مادي وقف آگاه سازيم، قطعا ميتوان نتيجه مثبت گرفت چرا که مردم معتقد با شنيدن کلام خداي سبحان و باور کردن وعده هاي قرآن کريم و اهل بيت (عليهم السلام)، مشتاقانه از جان و مال و فرزندان خود ميگذرند و مطمئنا در وقف اموال پيش قدم خواهند شد. [۱۲] براي شکوفايي وقف در جامعه بايد فرهنگ وقف را ترويج کرد. براي اين منظور، تنها يک نهاد يا ارگان مسؤول نيست بلکه همه دستگاههاي تبليغي و اجرايي کشور موظفاند تا در جهت اعتلاي فرهنگ وقف در جامعه با يکديگر همکاري کرده و زمينههاي شکوفايي آن را فراهم آورند. آثار مثبت وقف در زمينه هاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي در جامعه ايجاب ميکند که در گسترش وقف تلاش جدي داشته باشيم. چرا که اگر به اين سنت حسنه عمل شود بسياري از مشکلات فعلي جامعه ما قابل حل خواهد بود. سازمان اوقاف و امور خيريه، مبلغان دين، ائمه جمعه و جماعات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان تبليغات اسلامي، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، وزارت فرهنگ و آموزش عالي، وزارت آموزش و پرورش، سازمان صدا و سيما، وزارت کشور و مجلس شوراي اسلامي از جمله نهادها و وزارتخانه هايي هستند که در چگونگي ترويج و اشاعه فرهنگ وقف در جامعه نقش اساسي دارند. [۱۳] در اينجا به طور اجمالي راههايي که براي افزايش وقف فرهنگي بايد انجام گيرد را بيان ميکنيم:
>سازمان اوقاف و امور خيريه >مجلس شوراي اسلامي >وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي
سازمان اوقاف و امور خيريه
يکي از دلايل استقبال کم مردم از اوقاف فرهنگي، عدم آگاهي مردم نسبت به جايگاه وقف در اسلام و جايگاه اوقاف فرهنگي و نقش آن در توسعه جامعه است. مردم هنوز به حرمت خاص وقف آگاه نيستند. از سوي ديگر، مردم با مسايل و موارد مصرف اوقاف آشنا نيستند. بنابراين، سازمان اوقاف بايد با انتشار کتاب يا مجله و يا از طريق مبلغان ديني جايگاه و اهميت وقف فرهنگي را در جامعه مشخص کند تا زمينه گرايش مرم به آن فراهم آيد. - نامگذاري يک دهه از يک ماه سال به نام دهه اوقاف فرهنگي؛ در اين دهه با برپايي نمايشگاه در زمينه اوقاف، برگزاري مسابقات ويژه وقف، انجام سخنرانيها در مساجد، مدارس و دانشگاه هاي کشور، معرفي واقفان به مردم و... مردم را با اوقاف بيشتر آشنا کنند. - تهيه کتاب در زمينه معرفي منابع تحقيقي درباره وقف فرهنگي (کتاب شناسي وقف) با همکاري وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي؛ متأسفانه در کشور ما درباره وقف در زمينه فرهنگ، کمتر تحقيق و مطالعه شده است و اين نيز به دليل عدم دسترسي محققان به منابع در اين زمينه ميباشد. انجام تحقيق و مطالعه درباره اوقاف به گسترش فرهنگ وقف در جامعه کمک ميکند. - تشويق واقفان کوچک در زمينه فرهنگي براي اين که کمکم حس وقف کردن در مردم به وجود آيد. - معرفي واقفان فرهنگي گذشته و حال در قالب يک کتاب يا مجله يا مطبوعات؛ به خاطر اين که انگيزه وقف کردن در مردم پديد آيد و بدانند که انجام کارهاي خير توسط آنها مورد تقدير جامعه و مسؤولان است. - جمعآوري و نگارش انديشه وقف کنندگان و انگيزههاي واقف از وقف به صورت کتاب يا مقاله و درج آن در مطبوعات کشور. - تهيه فهرست کامل موقوفات فرهنگي کشور از سوي سازمان اوقاف و معرفي آنها به مردم از طريق صدا و سيما. مجلس شوراي اسلامي تدوين قوانين جديد در مورد وقف در زمينه فرهنگ و مشخص کردن مصارف آن با توجه به نيازهاي جامعه پس از مشورت با مقام معظم ولايت فقيه و از بين بردن نارساييهاي قانوني در زمينه اوقاف. - در نظر گرفتن مجازات سخت براي کساني که به موقوفات فرهنگي تعدي و تجاوز ميکنند. - در نظر گرفتن امتياز و تسهيلات براي واقفان فرهنگي تا ديگران نيز به انجام اين مهم مبادرت ورزند از طريق تصويب قوانين در اين زمينه.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي
تدوين، نگارش و چاپ کتاب در زمينه وقف فرهنگي و چگونگي تأثير آن در توسعه جامعه؛ اکثر منابع در زمينه وقف، عربي است که براي استفادهي عموم بايد به فارسي برگردانده شود. - انجام کارهاي تحقيقاتي براي شناسايي فرهنگ وقف در ايران و ساير کشورها؛ - برگزاري همايشهاي ادواري دربارهي راههاي احياي موقوفات فرهنگي با همکاري سازمان اوقاف. [۱۴] علاوه بر مواردي که ياد شد ميتوان به موارد ديگري نيز اشاره کرد که در افزايش وقف در زمينه فرهنگي موثرند ازجمله: - تبيين آيات وقف براي متمولين متدين؛ برخي از اين آيات عبارتند از: الف.«وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًي وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَّرَدًّا؛ و خداوند کساني را که هدايت يافتهاند بر هدايتشان ميافزايد، و نيکيهاي ماندگار، نزد پروردگارت از حيث پاداش بهتر و خوش فرجامتر است.» (مريم / 76) ب.«لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّي تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ؛ هرگز به نيکوکاري نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق کنيد؛ و از هر چه انفاق کنيد قطعا خدا بدان داناست.» (آل عمران / 92) - بيان سيره و سخن اهل بيت (عليهم السلام) در زمينه وقف فرهنگي؛ از آنجايي که مردم متدين جامعه، اهل بيت (عليهم السلام) را به عنوان الگوي کامل پذيرفتهاند، راه وروش آن گراميان براي مردم از اهميت والايي برخوردار است. به اين جهت بيان سيره و سخن آنان تأثير بسزايي در تمايل مردم به سوي وقف در زمينه فرهنگ خواهد داشت؛ چون امامان ما نيازهاي جامعه را با وقف تأمين ميکردند و اهداف فرهنگي و تعليم و تعلّم را در نظرداشتند چنان که اين کار را مسلمانان در طول تاريخ از اهل بيت (عليهم السلام) ياد گرفتند. [۱۵] - مشخص کردن نيازهاي روز جامعه؛ يکي از راهکارها ميتواند روشن شدن مصاديق وقف در عصر ما باشد يعني علاوه بر اين که با آيات و روايات مردم به سوي وقف ترغيب ميشوند بايد نمونههاي عيني نيازهاي جامعه به وقف در زمينه فرهنگ را در مقابلشان قرار داد تا آنان ضمن علاقهاي که به آن پيدا کردهاند مشکلات و نيازها را لمس کنند و در اين باره قدمهايي بردارند و براي دنيا و آخرت خود و نسل آينده در اين زمينه تلاش کنند. - مطمئن کردن مردم به آينده موقوفات فرهنگي؛ مردم نبايد در مورد عملکرد متوليان وقف ترديد داشته باشند؛ آنان بايد اطمينان کامل پيدا کنند که اموال موقوفه آنها پايمال نخواهد شد و در مسير ارزشي خود استفاده ميشود. همچنان که خداوند متعال پايداري و سود اخروي آن را تضمين نموده است، متوليان وقف نيز بايد با عملکرد مخلصانه اين را ثابت کنند. عدم اطلاع از بهرههاي مادي و معنوي وقف و عدم اطمينان از بهره گيري صحيح و رعايت نکردن آيات وقف از موانع مهم تمايل به وقف کردن در زمينه فرهنگ در عصر ماست. [۱۶] - بيان آثار وقف فرهنگي؛ تأکيد بر آثار وقف فرهنگي در مطرح شدن پذيرش و ترويج آن تأثير فراواني دارد. بايد مردم را آگاه کنيم که وقف فرهنگي سنت حسنهاي است که فقر زدايي کرده و فاصله طبقاتي را کاهش ميدهد. کساني که ثروتمند هستند در راه احياء فقرا و کمک به نيازمندان وقف ميکنند که اين اقدام عدالت اجتماعي را در پي دارد. اين افراد از امکاناتي که خود برخوردارند، ديگران را نيز برخوردار ميکنند، مخوصا با وقف مراکز آموزشي، رفاهي و بهداشتي ميتوان فرهنگ وقف را در جامعه رونق داد. - درکتب آموزشي ابتدايي تا دبيرستان اشارهاي به اين سنت حسنه نشده است، لازم است تا مسؤولان آموزشي و مؤلفان کتب درسي در جهت رفع اين نقيصه اقدام کنند و در کتب درسي بابي در خصوص وقف فرهنگي گنجانده شود. - همچنان که دربرنامههاي صدا و سيما، با هماهنگي سازمان ميراث فرهنگي برنامه هايي در خصوص آثار تاريخي و ميراث فرهنگي تهيه و ارايه ميشود، ازموقوفات فرهنگي نيز که ميراثهاي معنوي و فرهنگي نياکان پاک طينت ما هستند و در گوشه و کنار اين پهنه مقدس نيز کم نيستند، از مدارس و بيمارستانها و... گزارش تهيه و ارايه گردد و توجيه شود که اين موقوفات منشأ چه اثرات مثبت اجتماعي و فرهنگي بودهاند، واقف آن آثار نيز معرفي شود. - افرادي در جامعه زندگي ميکنند که بنا به عللي مقطوع النسل ميباشند و به همين جهت با نااميدي که به آينده دارند هر آنچه دارند خرج مينمايند، براي جلوگيري از اسراف و تبذير و تضييع اموال بايد به آنان فهماند که براي تداوم حيات معنوي خود و باقي گذاشتن ياد خود، در طرح يا پروژهاي فرهنگي و عام المنفعه سرمايهگذاري نمايند تا خير دنيا و آخرت نصيب شان شده و رستگار شوند. - رقباتي که در گذر زمان به علت قلّت درآمد يا عدم رسيدگي و اهمال، تخريب گرديدهاند و موجبات دلسردي مردم و ايجاد ذهنيت منفي ميشوند، به هر نحو ممکن در اسرع وقت تبديل به احسن يا استفاده بهينه شود. يا با سرمايهگذاري بازسازي گردد تا از وقف فرهنگي، منظرهاي نامطلوب رؤيت نشود. - شورايي از افراد خير، ثروتمند، دانشگاهي و حوزوي در مراکز استانها با رياست مدير کل اوقاف استان تحت عنوان «شوراي فرهنگ اوقاف» جهت بررسي مسايل وقف فرهنگي و تبليغات و تشويق به اين سنت حسنه تشکيل گردد.
نتيجه
از آنچه بيان شد ميتوان اين نتيجه را گرفت که: وقف ميتواند راهگشاي حل مسايل و مشکلات و نيازهاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و مذهبي جامعه باشد اما تأکيد بيشتر ما بر امر توسعه فرهنگي از طريق وقف و بنيادهاي وقفي به منظور رسيدن به توسعهاي پايدار است. زيرا اگر قرار باشد ساختمان توسعه همه جانبه کشورمان شکل بگيرد بايستي به پايه و اساس و فونداسيون آن توجه کامل نماييم که دوام و بقاي آن را تضمين کند. و الا کارهاي روبنايي و ظاهر سازي و مونتاژ کاري و... ممکن است ظاهر پيشرفتهاي به ما نشان بدهد ولي دوامي ندارد و براي هميشه ما را وابسته به ديگران نگاه ميدارد و چاره ساز نيست. با نگاهي به کشورهاي پيشرفته و توسعه يافته مييابيم که فقط توسعه فرهنگي از جمله توليد علم و دانش و انجام پژوهشهاي بنيادي و مديريت صحيح در آن جوامع توانسته زمينه ساز اصلي توسعه آنها باشد زيرا کشورهاي اسلامي علي رغم معادن و منابع عظيم خدادادي و مواد اوليهاي که در اختيار دارند به دليل نداشتن علم و تکنولوژي لازم و کمبود نيروي انساني ماهر و متخصص، آنها را با کمترين قيمت به کشورهاي پيشرفته صادر ميکنند و برعکس کالاهاي ساخته شده از همين مواد را با بالاترين قيمتها از همان کشورها خريداري مينمايند. همچنين ذکر اين نکته ضروري است که وقف يکي از برترين و پردوامترين مظاهر احسان و نيکوکاري به مردم، و خدمت به هم نوعان و کمک به مصالح جامعه و تنظيم امور فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي است. ميتوان به جرأت ادعا کرد که اگر اوقاف در مسير صحيح به راه انداخته شود و واقفان به راه معقول و درستي هدايت شوند، بسياري از مشکلات جامعه حل ميشود. به عبارت ديگر، کارنامه درخشان وقف اين نويد را به ما ميدهد که از طريق گسترش موقوفات فرهنگي و هدايت آنها ميتوان اکثر نيازها و ضروريات جامعه را تأمين کرد و سنگيني اين امر را از بيتالمال مسلمين برداشت يا لااقل از فشار آنها بر بودجه کل کشور کاست. با توجه به کارکردهاي مثبت وقف در جامعه ضروري است که از طريق تدوين يک سياست اصولي و برنامهريزي شده از سوي دولت به منظور شکوفايي فرهنگ وقف به عنوان عملي مهم در توسعه جامعه، زمينههاي احياي اين سنت حسنه و نبوي را فراهم آورد. اين امر مستلزم تلاش همه دستگاههاي اجرايي کشور است. از همه مهمتر، عمل مسؤولان به وقف به عنوان الگو ميتواند در گرايش و سوقدهي مردم در عمل به وقف مؤثر باشد و به تدريج فرهنگ وقف در جامعه حاکم گردد.
منابع
1- قرآن کريم
2- مقاله «نقش وقف در بهبود اوضاع اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي»، سيد جواد امام جمعه زاده، فصلنامه وقف ميراث جاويدان، شماره 30.
3- مقاله «راههاي ترويج فرهنگ وقف و ايجات موقوفات جديد در جامعه»، سيد مهدي بزرگي، فصلنامه ميراث جاويدان، شماره 30.
4- فرهنگ و تمدن، چنگيز پهلوان، تهران: نشر نيک(1388).
5- مقاله «راهکارهاي گسترش فرهنگ وقف و شرايط آن»، عبدالکريم پاکنيا تبريزي، نشريه مبلغان، شماره 136.
6- تاريخ فرهنگ و تمدن اسلامي، محمد رضا کاشفي، قم: مرکز بينالمللي ترجمه و نشر المصطفي(1389).
7- اصول الکافي، محمد بن يعقوب کليني، بيروت: نشر دارالاضواء(1371).
8- دين و توسعه و فرهنگ، ميثم موسايي، تهران: انتشارات جامعه شناسان(1390).
9- احسان ماندگار، تهران: معاونت فرهنگي و اجتماعي سازمان اوقاف(1389).
10- بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد(1378).
11- مقاله «وقف و اثرات فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و مذهبي»، منير شامحمدي، http://www.rasekhoon.net/article/show/156509
12- فرهنگ و تمدن اسلامي، علي اکبر ولايتي، قم: دفتر نشر معارف(1387).
پانویس
- ↑ دین وتوسعه وفرهنگ، ص29.
- ↑ فرهنگ وتمدن، ص145.
- ↑ دین وتوسعه و فرهنگ، ص33.
- ↑ تاریخ فرهنگ وتمدن اسلامی، ص25.
- ↑ دین وتوسعه وفرهنگ، صص42-41.
- ↑ فرهنگ وتمدن اسلامی، ص91 .
- ↑ احسان ماندگار، ص48 .
- ↑ فصلنامه وقف میراث جاویدان، شماره 30، ص76.
- ↑ Net.rasekhoon.www:http، article، show، 156509 .
- ↑ همان .
- ↑ فصلنلمه وقف میراث جاویدان ، شماره 30، ص70.
- ↑ نشریه مبلغان، شماره 136، ص114 .
- ↑ فصلنامه میراث جاویدان، شماره30، ص6.
- ↑ همان، صص117-113.
- ↑ اصول کافی، ج7، ص54.
- ↑ بحار الانوار، ج48، ص281 .