شخصیت وجایگاه امامزاده ابراهیم بن موسی علیه السلام (امامزاده نرمی)

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

مؤلف:دکتر محمد حسین ریاحی

چکيده

تحولات قرون اوليه هجري در ايران و مهاجرت تاريخي امام رضا (عليه‌السلام) به ايران باعث ورود تعداد قابل توجهي از سادات و علويان به اين سرزمين گرديد. به نظر مي‌رسد اين حضور نقش موثري در فضاهاي فرهنگي و معنوي و رشد تشيع در بسياري از مناطق ايران داشته است. از جمله اين امامزادگان عظيم الشأن، ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) موسوم به «نرمي» در منطقه برخوار اصفهان مي‌باشد. در اين پژوهش به اين تأثيرگذاري در ابعاد مختلف اشاره رفته است. کليد واژه‌ها امامزاده ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام)، تحولات معنوي، اصفهان، برخوار. موقعيت جغرافيايي، تاريخي منطقه برخوار و مکان امامزاده نرمي از آنجايي که منطقه برخوار مدفن برخي سادات والا مقام و علوياني است که با بذل جان خود در راه حقانيت اسلام و ارزش‌هاي معنوي تشيع جانفشاني نموده‌اند و به ويژه اين که جايگاه مزار حضرت ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) موسوم به امامزاد نرمي در اين ناحيه مي‌باشد. لذا شايسته است ويژگي‌هاي جغرافيايي، تاريخي آن مورد توجه قرار گيرد چرا که با عنايت به تقسيمات اخير، شهر دولت آباد مرکز منطقه برخوار و «نرمي» يا «زمان آباد» که محل دفن اين امامزاده واجب التکريم است در حال حاضر يکي از محلات اين شهر محسوب مي‌شود.

منطقه برخوار و ويژگي‌هاي آن

از جمله مناطق بسيار با قدمت و قابل اعتنا از حيث پيشينه در جوار شهر اصفهان، منطقه برخوار است. با مراجعه به نوشته‌ها و آثار و منابع در باب جغرافياي تاريخي و ايران شناسي مي‌توان برخوار را نمادي از تاريخ و فرهنگ با مردماني سخت کوش در استان اصفهان توصيف نمود و از قرون گذشته شهرها و حتي روستاهاي آن دانشمندان و بزرگان بسياري را تربيت و زمينه‌هاي پذيرايي از سادات، علما و شايستگان را فراهم نموده‌اند. امروزه هر چند شهري باستاني مانند گز از حيث تقسيم جزو برخوار نيست ليکن آنجا را مي‌توان از مهمترين و اصلي‌ترين مراکز برخوار از حيث پيشينه و تمدن به حساب آورد. [۱]

شهرستان برخوار

اما آنچه که در باب تقسيمات منطقه‌اي و کشوري اخير مي‌توان عنوان نمود اين که شهرستان برخوار با وسعت 1952 / 77 کيلومتر مربع با ارتفاع 1590 متر از سطح دريا مي‌باشد که در سال 1386 بخش برخوار از شهرستان برخوار و ميمه جدا و به نام شهرستان برخوار به مرکزيت دولت آباد شهرت گرفت. حدود 1863 کيلومتر مربع آن دشت و بقيه به صورت ارتفاعات است. اين شهرستان از غرب به ارتفاعات مورچه خورت و از شمال به ارتفاعات شمالي بخش برخوار (مرز اردستان) و از جنوب به اصفهان-تهران و از شرق به سگزي و کوهپايه محدود مي‌شود و داراي پنج شهر به نام‌هاي دولت آباد، حبيب آباد، کمشچه، خورزوق و دستگرد و روستاهايي از جمله سين، شاهپور آباد، علي آباد، محسن آباد و تعداد روستاي ديگر است. جمعيت اين منطقه بيش از يکصد هزار نفر است. [۲] مردم اين منطقه از حيث مذهبي معتقد به آيين اسلام و مذهب شيعه اثني عشري و در اين موضوع بسيار پايبند مي‌باشند. محصولات کشاورزي شهرستان گندم، ذرت علوفه‌اي، چغندر قند و لبو، يونجه، آفتابگردان، باغات انگور، انار، صيفي جات و سبزيجات مي‌باشد. شهرستان برخوار افتخار وجود مرقد مطهر امامزادگاني چون امامزاده ابراهيم (نرمي)، عبدالمؤمن حبيب آباد، امامزاده محمود و امامزاده سيد محمد دولت آباد را دارد. يکي از قديمي‌ترين روستاهاي مناطق شهرستان، بافت زيباي روستاي سين با مسجد و مناره کج سلجوقي آن در فاصله 5 کيلومتري شهر گز برخوار است.

دولت آباد

شهر دولت آباد با پيشينه‌اي به دوران صفويه در فاصله ده کيلومتري شمال شرق اصفهان قرار دارد. هسته اوليه اين شهر از مجموع چند روستا از جمله صالح آباد، بتکاباد و دُرّه در زمان صفويه به صورت يک قلعه تشکيل گرديد و نام دولت آباد بر آن نهاده شد (به علت تشکيل هسته اوليه شهر توسط حکومت). محله‌هاي قديمي دولت آباد تا چند دهه گذشته (بنا به بافتي که داشته است) به نام محله‌هاي گرگو، شاه نشين، محله سرجوب و محله شترخوان بود. با توجه به همسايگي شهر دولت آباد با اصفهان و ايجاد منطقه صنعتي در جاده اصلي اين شهر با اصفهان روز به روز بر رونق آن افزوده شده و هم اکنون جمعيتي حدود 40 هزار نفر را به خود اختصاص داده است و وسعت آن در عرض بيست سال نزديک به سه برابر شده است و هم اکنون مناطقي چون لودريچه، زمان آباد امامزاده نرمي و کربکند جزء لاينفک شهر به حساب مي‌آيند. اين شهر آب و هوايي گرم و خشک دارد. دولت آباد داراي مساجد متعدد و برخي قديمي، و تعدادي برج کبوتراست و با توجه به مرکزيت شهرستان داراي امکانات بيمارستاني، دانشگاهي و خدمات قابل توجهي براي خدمت به شهروندان و ديگر هموطنان مي‌باشد. دولت آباد از شرق به حبيب آباد و جاده‌هاي اردستان و نائين و از غرب به شهر تاريخي گز برخوار و آزادراه اصفهان به تهران راه دارد. شهرهاي اطراف دولت آباد نيز از حيث تاريخي و فرهنگي و برخي محصولات کشاورزي و صنايع دستي در مرتبه‌اي مناسب قرار دارد. از جمله آنها مي‌توان از حبيب آباد، کمشچه و خورزوق ياد نمود. [۳]

وجه تسميه نرمي

با توجه به پيشينه باستاني و قدمت منطقه قابل توجه برخوار وجه تسميه و نام‌هاي قديمي که حکايت از پيشينه‌دار بودن شهرها و روستاهاي آن است وجود دارد. از جمله سين، شاهپور آباد، آدرمناباد (محسن آباد) و کربکند و تعدادي ديگر که از جمله آن نرمي يا نريمان است. وجه تسميه نرمي از نيرم (نريمان) گرفته شده است. نريمان پدر سام و سام پدر دستان (زال) و دستان نيز پدر رستم بوده است. [۴] شاهنامه فردوسي از زبان مادر سهراب (تهمينه) نام و نشان پدر را اين چنين توصيف مي‌کند:

تو پور گو پيلتن رستمي ز دستان سامي و از نيرمي (نريمان)

و در جاي ديگري از شاهنامه آمده است:

سه مه با حريفان بُدي اصفهان هواي خوش و جايگاه مهان

در اين زمان جمعيت ساکنان اين محل که نزديک به 6000 هزار سکنه است. تعداد بسياري فاميل نريماني دارند هر چند که برخي سادات منطقه از نريماني به سجادي تغيير فاميل داده‌اند. [۵]

زمان آباد

پس از اين که اصفهان پايتخت صفويان در اواخر سال 1134 و اوايل 1135 ه.ق مورد تهاجم و تجاوز افاغنه غلجه‌زايي قرار گرفت و اين شهر بهشت نشان تخريب شد. اطراف و اکناف آن نيز مورد تعدي و خرابي بسيار واقع گرديد و نهايتاً سکنه آن به مناطق ديگر مهاجرت نمودند. از جمله نواحي مورد هجوم، برخوار، شهرها و روستاهاي آن بود و نيز منطقه برخوار قديم از جمله گز در مقابل اين گروه مهاجم رشادت‌هاي بي نظيري نشان دادند که در همه موارد متجاوزين شکست خوردند. [۶] ولي با وجود همه اين مقاومت‌ها، برخوار شاهد دگرگوني شد و بسياري از سکنه آنجا را رها نمودند. يکي از مناطق که مشخص است از آبادي و رفاه و اقتصاد پر رونق به ويژه از جهت کشاورزي بهره‌مند بود «نرمي» است. پس از مدتي که از هجوم افاغنه گذشت شخصي به نام محمد زمان خان که بايد يکي از امرا، صاحب منصبان يا متوليان عهد خود بوده باشد از اصفهان به آنجا آمد و با توجه به وجود بقعه امامزاده ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) در اين منطقه در صدد رونق و آباداني آن برآمد و بر اساس اين اقدامات بنيادي و قابل تقدير وي اين مکان (نرمي) به زمان آباد نيز شهرت يافت. حدس زده مي‌شود که اين مسئله بايد در اواسط قرن دوازدهم هجري روي داده باشد. [۷] امامزاده ابراهيم عليه‌السلام (نرمي) از ديدگاه منابع تاريخي، تذکره‌ها، اسناد و فرهيختگان از جمله امامزاده‌هاي معروف و مطرح و قابل اعتنا بنا بر آنچه که بسياري از مؤلفين کتب انساب و محققين موثق در کتب رجال و آثار مربوط به سادات آورده‌اند حضرت ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) است که در محله زمان آباد يا نرمي از محلات دولت آباد (برخوار) مدفون شده است. و امروزه به دليل واقع شدن بقعه ايشان و فرزند وي به نام اسماعيل (عليه‌السلام) در ناحيه نرمي به امامزاده نرمي نيز مرسوم گرديده است. سواي آثاري که در باب ابراهيم بن موسي بن جعفر (عليه‌السلام) سخن گفته و مطالبي را نقل نموده‌اند و البته همان طور که آمد در مکان‌هاي مختلف که عمدتاً در عراق و عتبات از جمله مقابر قريش در بغداد (يعني کاظمين) محل دفن آن ذکر گرديده است ليکن برخي منابع تاريخي و تأليفات نيز از وجود ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) [عمدتاً ابراهيم اصغر] در مناطقي از ايران صحبت کرده‌اند. [۸] اما آنچه درباره برخي از امامزادگان آمده است اين که تعداد بسياري از آنها منتسب به يکي از ائمه اطهار (عليهم‌السلام) بوده که اغلب با چند واسطه به آنان مي‌رسيده‌اند و به قول مرحوم استاد جلال‌الدين همايي: «امامزاده صحيح النسب جز اين نيست که سيد صحيح النسب باشد، فقط تفاوت آنها به قرب و بُعد مبدأ اتصال است [۹] ».

سيري در آثار و تأليفات

آثار متعددي که درباره امامزاده ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) مدفون در زمان آباد مطالبي نگاشته‌اند. وي را در بين ساير امامزاده‌هاي معروف به ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) مهمتر و معتبرتر دانسته‌اند به طوري که مؤلف «مزارات اصفهان» پنج امامزاده معروف به ابراهيم بن موسي را در اصفهان و اطراف آن نام برده است از جمله: امامزاده ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) در محله طوقچي (قبرستان قديمي و سابق طوقچي)، امامزاده ابراهيم در محله دارالبطيخ، امامزاده ابراهيم در محله مستهلک سابق واقع در خيابان آذر فعلي که به شاهزاده ابراهيم موسوم است، ديگري امامزاده ابراهيم در محله سودان ماربين خيابان کهندژ و پنجمين و آخرين آن امامزاده ابراهيم در قريه زمان آباد است و سپس در مورد آن مي‌نويسد: «اين امامزاده از ساير امامزادگان به اين نام که در اصفهان و اطراف واقع شده مهمتر مي‌باشد که مشهور به امامزاده نرمي است [۱۰] .» عده‌اي از نويسندگان مبرز و به ويژه علماي رجالي و محقق در انساب که در اواسط و يا اواخر عهد قاجار و نيز دوره معاصر آثاري را تأليف نموده‌اند درباره اين امامزاده مطالبي را در نوشته‌هاي خود آورده‌اند. از جمله در حواشي کتاب ارزشمند و نفيس «روضات الجنات في احوال العلما و السادات» آنجايي که در باب عبدالعظيم حسني است، ذکري از امامزاده ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) معروف به امامزاده نرمي شده است [۱۱] و بر همين منوال نيز برخي مؤلفين و تذکره نگاران از جمله مرحوم ملا محمدهاشم خراساني (متوفي 1352ه.ق) نويسنده کتاب «منتخب التواريخ» نيز با تأسي به صاحب روضات اين مطلب را آورده است [۱۲] و يا مرحوم جلال‌الدين همايي نيز بدين صورت نقل نموده است. [۱۳] به غير از دانشمند و محقق رجالي سيد محمدباقر موسوي خوانساري، برادر او يعني مرحوم آقا ميرزا محمدهاشم چهارسوقي (متوفي 1318ه.ق) هم که در علم نسب شناسي به ميزان قابل توجهي احاطه داشته، تتبعات و تأليفاتي را در همين جهت شکل داده است. ايشان نيز در اثر خود «ميزان الانساب» که در شرح حال امامزاده‌هاي اصفهان تأليف نموده است از امامزاده ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) نيز مطالبي درج نموده و در بيان و توضيح امامزاده‌هاي مدفون در اين شهر و توابع آن آورده: «و امامزاده‌هايي که در اطراف شهر اصفهان مي‌باشد چيزي از آنها نيافتم که معتبر باشد مگر سه امامزاده [۱۴] » و از جمله امامزاده‌هايي که موثق مي‌شمارد همين امامزاده ابراهيم (نرمي) است. همچنين در حواشي «ميزان الانساب» پس از توصيف شخصيت امامزاده ابراهيم اطلاعاتي درباره صحن و سرا و فضاي آن در حدود هفتاد سال پيش چنين آمده است: صحني نسبتاً بزرگ و ايواني از آينه و گنبدي از کاشي و ضريحي از چوب و شباک برنجي دارد و در سال 1306 ه.ق تعمير و اصلاح شده و نام ظل السلطان بر ضريحش نوشته شده که شايد تعمير به دستور او بوده است، در حوالي زمان چاپ کتاب «ميزان الانساب» (اوايل دهه 1330 ه.ش) نيز تعميراتي را به خود ديده است و در آن موقع عده‌اي از اهل خير مشغول تعمير و اصلاح ساختمان آن بوده‌اند. [۱۵] مؤلف «نصف جهان في تعريف الاصفهان [۱۶] » که در عهد قاجار اثر خود را به جهت معرفي تاريخ، فرهنگ و جغرافياي اصفهان و نواحي آن به عنوان تأليفي مستند و هرچند مختصر ليکن سودمند نوشته است از بلوک برخوار و حدود و ثغور آن اطلاعاتي را ارائه نموده و از مقام و جايگاه امامزاده ابراهيم ياد کرده به طوري که گزارش وي حکايت از علو مقام و درجه والاي امامزاده نرمي در آن روزگار است وي مي‌نويسد: «و جهت بروز و ظهور کرامات متکثره، ديگر کسي دقت در محض از نسب او نمي‌‎کند چه خود حکايت صحت آن را مي‌نمايد و گفته‌اند «مشک آن است که خود ببويد نه آن که عطار بگويد» مؤلف همچنين از بست نشيني مظلومان و ستمديدگان در آنجا به عنوان ملجاء و پناهگاه ياد کرده است. [۱۷] ميرزا غلامحسين افضل الملک در «سفرنامه اصفهان» که تأليفي است مربوط به اواخر قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم هجري ضمن معرفي قريه زمان آباد و جايگاه آن در برخوار صاحب نام بودن آنجا (زمان آباد) را مرهون موقعيت مدفن اين بقعه شريف دانسته و آنجا را مزار و مطاف جميع مردم دانسته و مسافت امامزاده را تا اصفهان سه فرسخ تخمين زده است [۱۸] اين گونه مطالب نشان مي‌دهد که در آن دوران نيز امامزاده ابراهيم (عليه‌السلام) هم مورد عنايت ويژه مردم اصفهان و بسيار مورد تکريم بوده است. افضل الملک در بيان يکي از خصوصيات معنوي آن مطلبي را نقل کرده و آورده است: «از جمله کرامات او که دائم باقي است، آن‌که هر کسي آنجا بست بنشيند و از ترس حکام به آنجا پناه برد، ايمن است و هر کس خواسته است احدي را به زور از آنجا بيرون آورد، به سخط آن مظهر غيرت واقع شده است و اين کار مکرر به تجربه رسيده، ديگر همگان «مَن جرّب المجرّب» را نصب العين خويش ساخته جسارت به اين کار نمي‌کنند و اين معجزه باقي است. هر که را منکر باشد، قدمي پيش گذارد و تجربه نمايد تا به چشم خود ببيند و بداند که حمل بر امور اتفاقيه نمي‌توان نمود [۱۹] عالم فاضل و شخصيت برجسته علمي و معنوي اصفهان در اواخر عصر قاجار يعني ملا عبدالکريم گزي (متوفي 1339 ه.ق) از جمله فرهيختگاني است که در عرصه‌هاي دانش در زمان خود چهره‌اي مبرز محسوب شده است و در گز برخوار متولد گرديده و اجدادش نيز از علما و برجستگان علم و ادب آن منطقه بوده‌اند علاوه بر فقه و علوم شرعي در رجال نويسي نيز سرآمد بود به طوري که پس از تأليف «تذکرة القبور» اثر وي مورد تحقيق دانش پژوهان و محققان رجالي قرار گرفت و بر آن حواشي نوشته شده است. [۲۰] آخوند گزي با بر شمردن تعدادي از امامزادگاني که در اصفهان شهرت ابراهيم دارند، امامزاده ابراهيم (عليه‌السلام) در قريه نرمي را از حيث معنوي با دستگاه‌تر يا مجلل‌تر از ديگران دانسته و مي‌نويسد: «و اعتقاد غريبي مردم اطراف به او دارند و از قسمش مي‌ترسند و از دور به زيارتش مي‌روند و نذرها مي‌برند.» [۲۱] از ديگر مشاهير ادب و علما مطّلع در مباحث و مسائل تاريخ، فرهنگ و رجال در اصفهان اواخر عصر قاجار و اوايل دوران پهلوي مرحوم حاج ميرزا حسن خان جابري انصاري (متوفي 1376 ه.ق) است که آثار او در اين باب متقن و ارزشمند است. وي در توصيف محلات و مناطق برخوار، ميزان کشت و زرع و انواع محصولات آن به مناطقي از جمله نرمي نيز اشاره دارد و پس از توصيف طبيعت منطقه از درختان و فضاي زراعت آنجا به محصولات به ويژه پسته، سنجد و غلات اشاره نموده و آب و هواي برخوار را صاف و سالم توصيف کرده و عنوان مي‌کند که امراض در آنجا کمتر پديد مي‌آيد و درباره امامزاده ابراهيم (عليه‌السلام) مي‌نويسد: «و در قريه نرمي مرقد امامزاده ابراهيم بن موسي بن جعفر (عليه‌السلام) که سند معتبر دارد زيارتگاه و بسي مجرّب است توسل به روان مقدسش.» [۲۲] درباره شخصيت امامزاده ابراهيم نيز در سال‌هاي اخير هم آثار و هم مطالبي منتشر شده است. آقاي حسين عماد زاده مشهور به عماد الدين حسين اصفهاني (متوفي 1410 ه.ق) که از قرآن پژوهان و محققان برجسته تاريخ اسلام به ويژه تشيع به شمار مي‌رود، در اثري که در باب زندگاني امام موسي بن جعفر (عليه‌السلام) در سال هاي1340و 1341 ه.ش و در دو جلد منتشر نمود، پس از بر شمردن انقلابات شيعه و عصر امامت حضرت علي بن موسي الرضا (عليه‌السلام) و تحولاتي که در ايران، عراق و مناطق شيعه نشين و طرفدار آل محمد (صلي الله عليه وآله) رخ داده به ورود مهاجران علوي به ويژه سادات موسوي اشاره داشته و ضمن بيان شخصيت ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) به ابراهيم اکبر و ابرهيم اصغر فرزندان امام هفتم (عليه‌السلام) اشاره نموده و نظر خود را در مورد مدفن آنان ابراز داشته و مزار يکي از آنان را بغداد و مقابر قريش و ديگري را در اصفهان در قريه امامزاده نرمي از بلوک برخوار دانسته است. [۲۳]

استعلام از آستان قدس رضوي

در پاسخ به استعلامي که در سال 1382 ه.ش در باب جايگاه و منزلت امامزاده ابراهيم (نرمي) زمان آباد برخوار از آستان قدس رضوي شده بود، جوابيه‌اي از ناحيه آن آستان مقدس صادر شده که ضمن ذکر برخي منابع و مصادر که نام و نشان و موقعيت و منزلت اين امامزاده را آورده است و نيز ضمن بيان ورود و حضور امامزادگان سليمان و ابراهيم (عليهماالسلام) در منطقه بيدهند نطنز و چگونگي شهادت سليمان در آنجا به توقف کوتاه مدت ابراهيم (عليه‌السلام) در جايي که امروزه قدمگاه ناميده مي‌شود، به نحوه ورود وي به حوالي اصفهان و زمان آباد برخوار پرداخته و به موضوع جراحت و شهادت و دفن وي در مکاني که به امامزاده نرمي مشهور است اشاره مي‌نمايد. به گفته آقاي دکتر ابوالفضل حسن آبادي رئيس محترم بخش اسناد آستان مقدس رضوي در تنظيم اين گونه اسناد نيز مرحوم آقاي جاهد نيا کارشناس تالار محققان آستان قدس در آن زمان نيز همکاري داشته است. اکنون نيز نسخه‌اي از اين سند در مجموعه اسناد آستان مقدس حضرت ثامن الحج (عليه‌السلام) در مشهد مقدس موجود است. [۲۴]

نوشته‌ها و اظهارات برخي ديگر از محققان

مؤلف «تاريخ تشيع اصفهان» نيز در معرفي امامزاده‌هاي اين شهر و حومه آن، امامزاده ابراهيم واقع در نرمي دولت آباد اصفهان را در جزء امامزادگان مشهور و مطرح قلمداد و آن را در کتاب خود ذکر نموده است. [۲۵] نويسنده کتاب «ريشه‌ها و جلوه‌هاي تشيع و حوزه علميه اصفهان در طول تاريخ» هم بر اهميت و جايگاه اين امامزاده شريف النسب صحه گذاشته و با استناد بر منابع متعدد ضمن اشاره به موسوي بودن آن از ويژگي‌هاي بنا و موقعيت ساختمان، فضاهاي حرم و مختصات آن، صحن سرا و برخي مدفونين در آنجا ياد نموده است. [۲۶] در آثار متعدد ديگر از جمله دانشنامه «فرهنگ آبادي‌ها و مکان‌هاي مذهبي کشور» اثر دکتر محمدحسين پاپلي يزدي ضمن معرفي امامزادگان مدفون در ايران و در بين امامزاده‌هايي که موسوم به ابراهيم هستند از سه مورد امامزاده ابراهيم مدفون در اصفهان از جمله ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) معروف به امامزاده نرمي نيز نام برده است. [۲۷] محقق رجالي روان شاد مرحوم استاد سيد مصلح‌الدين مهدوي (متوفي 1374 ه.ش) در تأليف مشهور خود يعني «دانشمندان و بزرگان اصفهان» از امامزاده ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) (امامزاده نرمي) ياد کرده و تعدادي از مزارات در اين بقعه و از جمله برخي از علما و مشاهير مدفون در آن را نام برده و به بيان احوال آنان پرداخته است. [۲۸] کتاب «تاريخچه اوقاف اصفهان» از عبدالحسين سپنتا در زمره نخستين آثاري است که به معرفي آثار متبرکه اصفهان پرداخته و در صورت فهرستي که از بقاع ارائه نموده به اين امامزاده (نرمي) هم اشاره کرده است. [۲۹] تأليفي تحت عنوان «راهنمايي گردشگري ايران»، امامزاده ابراهيم (نرمي) را ضمن اين که به عنوان قطب معنوي معرفي نموده آن را نيز جزء جاذبه‌هاي گردشگري استان اصفهان مي‌داند و با بيان نسب ايشان به ويژگي‌هاي بناي قبلي و آثار گذشته، کتيبه‌ها و قدمت آن پرداخته است. [۳۰] همچنين همواره در معرفي آثار متبرکه در استان اصفهان و آمار و اطلاعاتي که به ويژه از ناحيه سازمان‌ها و نهادهاي مذهبي، فرهنگي مانند اوقاف ارائه مي‌گردد، امامزاده ابراهيم (عليه‌السلام) (نرمي) جزء مهمترين مراقد و بقاع اين خطّه محسوب شده و مي‌شود. [۳۱] قديمي‌ترين سند شناخته شده (مکتوب) در باب امامزاده نرمي به جز مواردي که از نوشته‌هاي مؤلفان کتب تاريخي، سفرنامه‌ها و برخي تذکره‌ها نقل شد و اکثر آنها مربوط به زمان قاجاريه و بعد از آن است که آنها عمدتاً به معرفي و ويژگي‌هاي مختصر از مکان، موقعيت و مقام امامزاده ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) موسوم به امامزاده نرمي پرداخته‌اند. قديمي‌ترين سندي که تاکنون شناخته شده و از آن در باب معرفي و نسب امامزاده مطالبي نقل شده است، کتاب «نور الهدي في نسب آل المصطفي (صلي الله عليه وآله) [۳۲] » تأليف عزالدين محمد بن محمود گلستانه است که در سنه 1041 ه.ق تأليف و بعدها در هندوستان طبع شده است. [۳۳] زنده ياد استاد جلال‌الدين همايي درباره کتاب مذکور و مطالب آن آورده است: «[اين کتاب] راجع به امامزاده‌هاي اصفهان مطالبي مي‌نويسد که نگارنده[جلال‌الدين همايي] جزء در اين کتاب نديده‌ام از جمله مي‌گويد که: هارون بن موسي بن جعفر (عليه‌السلام) و برادرش ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) هر دو در اصفهان مدفون‌اند. هارون جنب [مسجد] جامع عمر تميمي [که امروزه مسجد علي (عليه‌السلام) ناميده مي‌شود و همان هارون ولايت معروف است] و ابراهيم (عليه‌السلام) در برخوار [۳۴] » استاد همايي مقصود گلستانه را از هارون، بقعه هارونيه مي‌داند اما مراد از ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) را همان امامزاده نرمي برخوار دانسته [۳۵] و وي را امامزاده‌اي معتبر از نسل امام موسي کاظم (عليه‌السلام) مي‌داند. [۳۶]

سير معماري و پيشينه بناي آستان ابراهيم بن موسي (نرمي) و فرزندش

يکي از ويژگي‌هاي بسيار قابل توجه که حکايت از قدمت مکان بقعه امامزاده ابراهيم (عليه‌السلام) دارد، آثار به‌دست آمده‌اي است که قبلاً از اجزاء بنا و جزء معماري و تزيينات اين جايگاه مقدس بوده است. هر چند منطقه برخوار و شهرهاي تاريخي آن ريشه در گذشته‌اي طولاني دارد و بهره‌مند از سوابق باستاني مي‌باشد اما بررسي آثار موجود که مربوط به امامزاده نرمي بوده است دلالت بر آن مي‌نمايد که ديرينه‌ترين نمونه‌هاي به‌دست آمده در آنجا مربوط به قرون نخستين اسلامي به‌ويژه قرن سوم هجري مي‌باشد، چرا که در حال حاضر قديمي‌ترين ابنيه در منطقه مربوط به قرن پنجم يا ششم هجري و در اين زمره مي‌توان از مسجد جامع گز نام برد و اين بنا براساس برخي نوشته‌ها از قرن پنجم و يا ششم هجري است و متخصصان هنر و معماري آن را مربوط به عصر سلاجقه مي‌دانند. [۳۷] قديمي‌ترين نمونه آثار (قرن سوم هجري) هرچند که بعضي نوشته‌ها و تحقيقات در گذشته از اين سخن دارد که حداکثر قدمت بناي اين امامزاده دست کم مربوط به زمان سلجوقيان مي‌رسد. [۳۸] اما خوشبختانه با بررسي‌هاي دقيق و تأملات علمي و اثر شناسانه‌اي که اخيراً توسط يکي از متخصصان مجرّب و باستان شناس صورت پذيرفت نتايج جديدي از آثار موجود مربوط به پيشينه بناهاي اوليه امامزاده حاصل شد و آن پژوهش و تحليلي بود که راجع به گچ‌بري‌هاي اين بقعه شريف صورت گرفت. گچ‌بري‌هايي که در اطراف بقعه به ويژه محراب وجود داشت و علي‌رغم تخريب قسمت اعظم و نابودي آن، تکه‌ها و يا قطعاتي از آن هم اکنون در موزه کوچکي در قسمتي از امامزاده نگهداري مي‌شود. بدين جهت و براي حصول از تحقيقات و تتبعات جناب آقاي دکتر عباسعلي احمدي، نتيجه‌گيري ايشان از گچ‌بري‌هاي امامزاده ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) (نرمي) چنين است: «نوع نقش مايه‌هاي به‌دست آمده از محراب گچ‌بري مقبره امامزاده نرمي، شامل نقوش برگ‌هاي منقور تاک و ميوه آن است. اين نقش مايه يکي از گونه‌هاي کهن هنر ايراني است که در بسياري از رسانه‌هاي هنري دوره ساساني و حتي قبل از آن کاربرد داشت. از جمله آثار ساساني داراي گچ‌بري بدين اشکال، نمونه‌هايي است که در حفريات قلعه يزدگرد به‌دست آمده است. با ورود اسلام بسيار از نقش مايه‌هاي هنر ساساني با مفاهيم جديد و پاره‌اي تغييرات در هنر اسلامي تداوم مي‌يابد؛ از جمله آن اشکال ميوه و برگ تاک است که از کهن‌ترين نمونه‌هاي اسلامي آن تزيينات بکار رفته در قبة الصخره است. در بين نقش مايه‌هاي گچ‌بري‌هاي امامزاده نرمي، تزيينات برگ تاک با برگ تاک‌هاي بکار رفته در گچ‌بري‌هاي مسجد نُه گنبد بلخ و گچ‌بري‌هاي سبک سامرا که هر دو به قرن سوم هجري قمري تعلق دارد، قابل مقايسه است. در اين بين ترکيب برگ تاک و ميوه آن با برخي نمونه‌هاي بکار رفته در تزيينات گچ‌بري مسجد جامع نايين شباهت بسيار زيادي را نشان مي‌دهد. گچ‌بري‌هاي اين مسجد به قرون سوم و چهارم هجري قمري نسبت داده شده است. اگرچه گچ‌بري‌هاي امامزاده نرمي نشان دهنده بيشترين شباهت با نمونه‌هاي نايين است با اين وجود در مقايسه با آن حالت طبيعي‌تر داشته و به هنر ساساني نزديک‌تر است و بر همين اساس به نسبت گچ‌بري‌هاي نايين زمان متقدم‌تري را نشان مي‌دهد؛ از همين رو و با توجه به مورد اخير و مواردي همچون دوره زماني وفات حضرت ابراهيم بن جعفر (عليه‌السلام) و تشابهاتي که با آثار قرن سوم هجري قمري ديده مي‌شود، قرن سوم هجري به عنوان تاريخ محراب گچ‌بري و بالطبع زمان ساخت بناي امامزاده پيشنهاد مي‌گردد. [۳۹] » با توجه به اين که شيوه گچ‌بري‌هاي بکار رفته در تزيينات امامزاده نرمي به سبک اوريب بوده يعني در آن اشکال هندسي و گياهي تکرار مي‌شده و به طور گسترده‌اي براي تزيينات مورد استفاده قرار مي‌گرفته آن را سبک سامرا نيز مي‌گويند چرا که سامرا در سال 221 ه.ق توسط معتصم عباسي که از مخالفان سرسخت علويان بود بنا گرديد و نزديک به مدت نيم قرن به عنوان پايتخت عباسيان قرار گرفت و در آن کاخ‌ها و بناهاي بسياري ايجاد گرديد [۴۰] و در همين شهر بود که مدت‌ها ائمه اطهار (عليهم‌السلام) از جمله امام هادي و امام عسکري (عليهماالسلام) در بازداشت و تحت مراقبت به سر مي‌بردند. به هر حال آنچه که مي‌توان نتيجه گرفت با توجه به گسترش سبک معماري سامرا که از عصر ساساني نيز مايه گرفته بود آثاري که در آن زمان احداث مي‌گرديد از تأثير هنر آن مکتب دور نمانده و بنا به نتايجي که محقق محترم پس از بررسي آثار گرفته‌اند آن را مربوط به دوره سامرا و قرن سوم هجري دانسته‌اند [۴۱] ، و آن زمان نيز مصادف با قيام‌هاي علويان و سادات و مهاجرت‌هاي آنان به‌ويژه به ايران بوده است. و با شهادت امثال ابراهيم بن موسي و فرزندش اسماعيل در آن ادوار سخت اختناق عباسي و علي‌رغم سخت‌گيري‌هايي که از ناحيه عوامل خلافت در شهرها و ولايات وجود داشته ليکن مردم که شيفته و علاقمند و محب اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه وآله) و آل علي (عليهم‌السلام) بودند با استقبال از افراد منتسب به اين خاندان سعي در خدمتگزاري نسبت به آنان داشته و پس از وفات يا شهادت آنها نيز از برپايي بقاع باشکوه و آبرومند و مزين به آثار هنري که در شأن اين خاندان باشد فروگذاري نمي‌نموده‌‎اند. پس با وجود اين نمونه‌هاي گچ‌بري موجود و بررسي‌هاي کارشناسانه مي‌توان نتيجه گرفت که بناي اوليه بقعه مربوط به قرن سوم هجري و نزديک به زمان ولايتعهدي امام رضا (عليه‌السلام) و يا مصادف با دوران حيات ائمه موسوم به ابن الرضا (عليهم‌السلام) بوده است و نيز اين گچ‌بري‌ها را مي‌توان جزء قديمي‌ترين آثار موجود دوران اسلامي در استان اصفهان و حتي ايران قلمداد نمود.

دوران آل بويه (قرن چهارم هجري)

با نظر به تحولاتي که در اوايل قرن چهارم هجري در ايران به‌ويژه مناطق مرکزي آن به‌وجود آمد و تقريباً عمده قلمرو ايران از سلطه خلافت عباسي خارج و دولت آل بويه روي کار آمد از اين جهت و به دليل شيعي مذهب بودن بويه‌ايان، فرهنگ تشيع توسعه يافت و نفوذ و اقتدار سادات و دانشمندان شيعي در آن زمان فزوني گرفت و به اين جهت بقاع متبرکه مربوط به سادات و فرزندان ائمه اطهار (عليهم‌السلام) نيز مورد توجه بيشتري واقع گرديد. برخي کارشناسان آثار و ابنيه شواهدي به دست آورده‌اند که در اين دوران هم امامزاده ابراهيم (عليه‌السلام) (نرمي) مورد توجه واقع شده است. [۴۲] از عصر سلجوقي تا ابتداي قرن دهم هجري در عصر سلجوقي هم علي‌رغم برخي محدوديت‌هايي که نسبت به شيعيان اعمال مي‌شد با اين حال سادات و شيعيان اماميه در اين دوره نيز گاه گاهي به موقعيت و قدرت دست مي‌يافتند. [۴۳] اصفهان نيز در اين دوره به ويژه عهد سلطنت ملکشاه سلجوقي (465- 485 ه.ق) مرکزيت يافت و از جهات متعدد اقتصادي، فرهنگي، سياسي، هنري و حتي علمي به شکوفايي قابل توجهي رسيد و آثار متعددي از عهد مذکور و حوالي آن موجود است. [۴۴] همچنين با توجه به نظرات کارشناسانه و بررسي‌هاي صورت گرفته، قسمتي از آثار گچ‌بري يافته شده در امامزاده ابراهيم (عليه‌السلام)، مربوط به دوره سلجوقي و ايلخاني است، در حقيقت آن مواردي که برجستگي نقوش و گل و برگ‌هاي آن زيادتر بوده و به صورت مشبک مشبک يا سوراخ سوراخ است اصطلاحاً به آن آژده‌کاري مي‌گويند و بر اين اساس مي‌توان نتيجه گرفت که چنين آثاري از دوره سلجوقي و يا ايلخاني است. [۴۵]

دوران شکوه و عظمت (عصر طلايي صفوي)

سرزمين ايران پس از دوران سختي که بر اثر حملات وحشيانه مغول و نيز ضربات سهمگين تيمور متحمل شد و نيز دوران ملوک الطوايفي و پراکندگي حاکميت‌ها و توسعه هرج و مرج، در عصر صفوي پس از قرن‌ها به انسجام و وحدت ملي دست يافت که يکي از نمودهاي اصلي آن رسميت يافتن مذهب شيعه اماميه در ايران و آغاز سلطنت شاه اسماعيل اول در سال 907 ه.ق بوده است. پس از آن علما و انديشمندان شيعه موفق شدند به معرفي هويت ارزشمند تشيع و فرهنگ ائمه اطهار (عليهم‌السلام) بپردازند. به ويژه اين که اصفهان در زمان شاه عباس اول و اوايل قرن يازدهم هجري به پايتختي انتخاب و دانشمنداني به اين شهر آمده و يا در آنجا رشد و نمو يافته‌اند که در اين باب مي‌توان امثال شيخ بهايي و علامه محمدباقر مجلسي را نام برد. [۴۶] در اين زمان بود که پس از قرن‌ها سادات توانستند شعائر اجداد خود را احياء نموده و در همين دوره امامزاده‌ها نيز داراي عمارات و بقاع مجلل و با تزيينات گرديد و براي آنان اوقاف و متولياني مقرر گرديد. [۴۷] در پاسخ به استعلامي که از کتابخانه و مرکز مطالعات و اسناد آستان قدس رضوي شده و جوابيه‌اي که آمده است به اين موضوع اشاره رفته که در سال 1002 ه.ق و در عصر سلطنت شاه عباس اول و به دستور وي بقعه ارزنده‌اي جهت مزار امامزاده ابراهيم (عليه‌السلام) (نرمي) بنا گرديده است. [۴۸] درباره بناي عهد صفوي امامزاده هم آمده است: «اين امامزاده، صحني وسيع با اتاق‌هايي در اطراف دارد. کتيبه ايوان جلوي مقبره، به خط ثلث لاجوردي، با کاشي معرق بر زمينه آجري طراحي و اجرا شده است که اتمام بناي آرامگاه را به دوره شاه عباس اول مي‌رساند. در داخل مقبره نيز به خط ثلث لاجوردي، با کاشي معرق بر زمينه معرق بر زمينه قرمز رنگ، آيه 130 از سوره بقره و قسمتي از آيه 97 سوره آل عمران که مشتمل بر نام ابراهيم (عليه‌السلام) است. گچ‌بري شده است. [۴۹] » متأسفانه امروزه اثري از آثار دوران صفوي اين بقعه با توجه به توصيفاتي که آمده و از حيث معماري و هنري نيز ارزشمند بوده وجود ندارد. همچنين سنگ قبر بقعه شش ضلعي بوده و ضريح مشبکي بر آن قرار مي‌گرفت، از ديگر اجزاء بنا، اتاق‌ها و صفه‌هايي واقع در فضاهاي کنار گنبدخانه بوده است. [۵۰] در زمستان سال 1379 ه.ش، طي حفاري محوطه اطراف امامزاده به منظور عمليات ساختماني، سنگ قبري در عمق 2 متري زمين هويدا گرديد، اگرچه به واسطه فرسايش، بسياري از جزييات اين سنگ محو گرديده بود اما با توجه به فرم، ويژگي‌هاي تزييني و نمونه‌هاي مشابه تاريخ‌دار به دوران صفوي تعلق داشته و به نظر مي‌رسد سنگ قبر يکي از علما و بزرگان آن عصر بوده است. [۵۱]

انقراض صفويان

علي‌رغم شکوفايي آثار مذهبي و بقاع متبرکه در اثر صفوي و ساماندهي و عمران آنها، متأسفانه با تهاجم افاغنه غلجه‌زايي برخي از شهرها و مناطق ايران از جمله اصفهان پايتخت صفويان و حوالي آن شديداً تخريب و مورد غارت قرار گرفت. [۵۲] از نواحي اصفهان محلات برخوار علي‌رغم مقاومت‌هاي بسيار و دلاوري مردمانش، مورد تعدي واقع و تعدادي از سکنه و نفوس آن به مکان‌هاي ديگر مهاجرت نمودند که از جمله آنها روستاي نرمي يا نريمان بود که متحمل صدمات و خسارات شده و قطعاً در اين ايام بقاع متبرکه که داراي موقوفات و امکاناتي بوده‌اند نيز صدمه ديده است. آبادي و رونق مجدد ورود شخصي به نام محمد زمان خان پس از ايام فتنه افغان و تلاش‌هاي مؤثر او در بازسازي روستاي نرمي باعث بازگشت رونق، بازسازي و شکل‌گيري مجدد آن به نام زمان آباد گرديد. انگيزه اصلي محمد زمان خان در حيات مجدد نرمي وجود امامزاده ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) بوده است. [۵۳]

دوران قاجاريه

با توجه به فترتي که از انقراض صفويان حاصل شد و خساراتي که در ابعاد مختلف به ميراث‌هاي معنوي و فرهنگي ايران به‌ويژه اصفهان وارد شد اين موضوع دامن‌گير بقاع متبرکه نيز گرديد تا اين که در عهد قاجار به همت برخي از علما و يا رجال مذهبي، سياسي، اقتصادي و نيز مساعدت مردم بسياري از ابنيه امامزاده‌ها ترميم و احياء گرديد. گزارش‌ها و مطالبي که در باب مزار امامزاده ابراهيم بن موسي و فرزندش يعني حضرت اسماعيل (عليهماالسلام) از ناحيه تعدادي از علماي رجالي، مورخان، سفرنامه نويسان و ادبا منتشر شده و مربوط به عهد قاجار و يا اواخر اين دوره است اين امامزاده را از حيث جايگاه رفيع در بين مردمان آن عصر، بحث حسب و نسب، موضوع کرامات صادره و موقعيت آن ممتاز معرفي نموده است.

در اثر حاضر نظرات ونوشته های مورخین ومحققین در این باره نیز آمده است.

در حواشي کتاب «ميزان الانساب» به توصيف وضعيت عمارت و بنا در سال‌هاي پاياني عصر قاجار پرداخته شده و آمده است: «[اين امامزاده] صحني نسبتاً بزرگ و ايواني از آينه و گنبدي از کاشي و ضريحي از چوب و شباک برنجي دارد و در سال (1306 ه.ق) تعمير و اصلاح شده و نام ظل السلطان بر ضريحش نوشته شده که شايد تعمير به دستور او بوده، اکنون در زمان ما به تعمير و اصلاح صحن آن مشغول مي‌باشند. [۵۴] » در حقيقت شالوده عمارت قبلي بناهاي امامزاده شامل گنبدخانه مربع شکلي بوده است که بر فراز آن گنبدي قبه‌دار قرار مي‌گرفت. نماي خارجي قبه را تزيينات کاشي‌‎کاري هفت رنگ با نقوش اسليمي تزيين کرده و فضاي داخلي اتاق مقبره نيز با تزيينات کاشي‌کاري و آينه‌کاري زينت يافته بوده است. ورودي اصلي گنبدخانه همانند اکثر امامزادگان برخوار از طريق يک ايوان به صحن امامزاده راه مي‌يافت. ايوان مقبره دارای تزيينات کاشي‌‎کاري بود و سرتاسر طاق آن با مقرنس‌کاري تزيين گرديده بود. در قسمت جلويي اين ايوان سايه باني چوبي قرار گرفته بود. [۵۵] در طول دهه‌هاي گذشته چندين بار ساختمان امامزاده تخريب و نوسازي گرديده است. در اينجا شايسته است تحولات اخير در باب تغييرات و تعميرات، توسعه و احياء امامزاده در دوران اخير و با توجه به مصاحبه‌ها و گزارش‌ها ارائه گردد تا فعاليت‌هاي صورت گرفته تبين شود:

ويژگي‌هاي فضاي آستان مقدس

مقام و موقعيت امامزاده ابراهيم و فرزندشان اسماعيل (عليهماالسلام) از گذشته تا به حال بين مزارات و بقاع استان اصفهان جايگاهي والا و مبرز بوده و امروزه نيز به عنوان فضايي مورد استقبال خاص و عام، مشهود و معلوم است. پس از ورود به محله نرمي شهر دولت آباد، ورودي‌هاي اصلي امامزاده، به نام‌هاي باب الحسن (عليه‌السلام) و باب الحسين (عليه‌السلام) هر دو به صحن امام خميني (رحمه‌الله) باز مي‌شوند که در طرف خيابان حضرت ابراهيم (عليه‌السلام) (بلوار امام) واقع شده است. هر چند عمده مزارات و مدفونين در قسمت صحن جنوبي مي‌باشد ليکن تعداد قبور نيز در صحن شمالي وجود دارد. براي ورود به حرم مطهر امامزادگان حضرت ابراهيم و فرزندش حضرت اسماعيل (عليهماالسلام) پس از ورود به صحن اصلي (امام خميني) صحن امام حسن (عليه‌السلام) قرار دارد که بنا به گفته يکي از اعضاي محترم هيأت امنا نهصد متر مساحت دارد. [۵۶] بعد از آن نيز ورودي به دارالسعاده که آن نيز 500 متر است و در شمال حرم مطهر نيز رواق حضرت اسماعيل با حدود 400 متر قرار گرفته است. طرح جامع امامزاده مبتني بر مساحتي بالغ بر سيزده هکتار مي‌باشد که البته هنوز تصويب نشده و آنچه که فعلاً موجود است حدود دو هکتار مشتمل بر صحن جنوبي (صحن بزرگ‌تر) و صحن شمالي (صحن شهدا) است. [۵۷] نهادها و اتاق‌هاي امور امامزاده از جمله آشپزخانه، اتاق خادمين، مسائل اداري، موتورخانه و دستشويي در صحن جنوبي واقع شده است. همچنين در صحن جنوبي (صحن امام خميني) جايگاهي تعبيه گرديده که به آن نقاره خانه گفته مي‌شود که عمدتاً عصرهاي ايام تعطيل، روزهاي جمعه و يا برخي مناسبت‌ها حدود نيم ساعت تا 20 دقيقه قبل از غروب گروهي که معمولاً مشتمل بر 10 نفر هستند به نواختن نقاره مي‌پردازند. امروزه اين امامزاده واجب التکريم از حيث هيأت امناء ترکيب مناسب و ارزشمندي دارد ضمن اين که در گذشته نيز افراد هيأت امناي سابق هم در جهت تقويت مباني و توسعه اين آستان مقدس فعاليت نموده‌اند. همچنين تعدادي هم به‌عنوان هيأت امناي افتخاري به شمار مي‌روند که از شخصيت‌ها و يا مقامات استان و يا کشور محسوب مي‌شوند.

فعاليت‌هاي عمراني آستان از گذشته تا حال

با توجه به گزارش مسئولين محترم و هيأت امناء و دست اندرکاران اين بقعه شريف در سال‌هاي گذشته تحولاتي در فضاي امامزاده و اطراف آن صورت گرفته که عبارتند از: در بخش عمراني و دگرگوني‌ها به ويژه از سال 1375 ه.ش تاکنون صورت پذيرفته و انديشه تحولات و ايجاد طرح‌هاي مؤثر عمراني و فرهنگي مدنظر است. همچنين در سال‌هاي 1380، 1385 و 1389 اين رخدادها بوده است: آزادسازي ساختمان‌هاي مسکوني و تجاري اطراف حرم در حدود تقريبي 4000 متر مربع، ساختمان سازي و تأسيسات با ارزش نزديک به 800 ميليون تومان، زيباسازي و نماکاري از جمله 600 متر کاشي‌کاري که عمده آن مربوط به گنبد مطهر امامزاده بوده است. همچنين در هفت سال گذشته حدود 300 متر آيينه‌کاري توسط هنرمندان اين رشته صورت گرفته و نيز مزارات (گلستان) شهداي مدفون در جوار امامزاده نيز ترميم و بازسازي شده است. يکي ديگر از اقدامات مناسب و مهم که حفظ امنيت مؤثر مي‌باشد و از فعاليت‌هاي عمراني نيز به حساب مي‌آيد، نصب دوربين مدار بسته است. در ادامه اين فعاليت‌هاي عمراني در سال 1390 جهت توسعه فضاي حرم کلنگ زني شبستان بزرگ به مساحت 1500 متر مربع توسط حضرت آيت‌الله ناصري (دام‌ظله) انجام شد، از ديگر اقدامات در اين سال مي‌توان به اجراي زيرسازي (فنداسيون) شبستان بزرگ شرقي آستان مقدس، بتون ريزي سقف و ستون‌هاي ايوان جنوبي و غربي اشاره نمود، ضمن آن‌که در ادامه فعاليت‌هاي زيباسازي کار تکميل مقرنس‌کاري و آيينه‌کاري قسمتي از حرم مطهر استمرار يافته است و نيز توسعه صحن امام خميني (رحمه‌الله) از قسمت جنوبي و آزادسازي قسمت مکان سرويس‌هاي بهداشتي از ديگر اقدامات صورت گرفته است.

برنامه‌هاي عمراني آينده

همت بلند و گام‌هاي ارزنده مردمان ولايت‌مدار منطقه به ويژه ساکنان زمان آباد و اطراف بقعه و مسئولين و دست‌اندرکاران امور اين امامزاده واجب التکريم قابل توجه است. به طوري که به دنبال توسعه کمي و کيفي و ايجاد فضاهاي مطلوب و متناسب مي‌باشند و به همين جهت در برنامه‌هاي آتي اين موارد مدنظر است: يکي از اصلي‌ترين مباني براي توسعه مسائل عمراني و تأسيسات در کليه امامزاده‌ها از جمله امامزاده ابراهيم (عليه‌السلام) طرح جامع است. به طوري که سياست سازمان اوقاف و امور خيريه نيز اين است که هر امامزاده بايد طرحي جامع داشته باشد که از طرف اين سازمان تأييد شود. وجود اين طرح باعث ثبات در سياست‌هاي عمراني و هدفمندي در اين امور و جلوگيري از ساخت بدون تناسب و تخريب‌ها خواهد شد. طرح جامع پس از تهيه به تأييد کارشناسان اوقاف مي‌رسد که متخصصين دفتر فني استان هستند و در بحث معماري مذهبي و سنتي و پيش بيني فضاها و... تخصص دارند. طرح جامع ويژگي‌ها و مختصاتي دارد که بايد پيش‌بيني شود و تلاش شود تا به اهداف و مقاصد دست يافته و محدوديت زماني ندارد. مثلاً کفشداري، انتظامات و خدام، سرويس بهداشتي و ساير فضاها، اينها بايد پيش‌بيني شود تا اگر صحن در آينده گسترش يافت، تخريب نشود و دسترسي نيز داشته باشد. [۵۸] با توجه به اجراي طرح جامع وسعت فضايي که سيزده هکتار مي‌باشد، نهادها و مضافات جديد را در برخواهد داشت که عبارتند از: ساخت و تجهيز مجتمع فرهنگي، ايجاد سالن چند منظوره، بنيان کتابخانه، تأسيس حوزه علميه، احداث دارالقرآن الکريم، ساخت و زيباسازي صحن و سقف حرم مطهر، ايجاد زائرسرا، ساخت و ايجاد مهدکودک و تفريح‌گاه کودکان و نيز احداث آنچه که بتواند در توسعه و شکل‌گيري فرهنگ و امور مربوط به آن مؤثر باشد.

وقف و امامزاده ابراهيم عليه‌السلام

وقف به‌عنوان پشتوانه‌اي تأثيرگذار در فرهنگ و تمدن اسلامي به ويژه تشيع راه‌گشاي امور متعددي بوده و در ادوار مختلف با توجه به مرکزيت اصفهان در سلسله‌هاي اسلامي در شهرها و روستاهاي اين ايالت مهم مورد توجه قرار گرفته است. امروزه پس از گذشت قرن‌ها از انقراض سلسله‌هايي چون صفويه هنوز موقوفاتي که براي تعدادي از مساجد، مدارس و اماکن متبرکه که در آن زمان منظور شده بود وجود دارد. متأسفانه موقوفات اصفهان به‌ويژه امامزاده‌ها و اماکن متبرکه در زمان حمله افغان، دوره حکومت نادر و پس از عصر قاجار و نهايتاً عصر پهلوي مورد دستبرد قرار گرفته و بسياري از اسناد آن نابود و املاک و مستغلات آن به تصرف افراد سودجو و فرصت‌طلب درآمده است. [۵۹] يکي از امامزاده‌هاي مطرح اصفهان که امروزه چيزي چندان به عنوان اوقاف ندارد، امامزاده ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) است که علي‌رغم اشتهار و اعتبار از اين حيث بهره‌مند نيست. مسئول محترم اوقاف شهرستان، از جمله علل نبودن اسناد اوقافي در مورد اين امامزاده و برخي از ساير بقاع را، مديريت سنتي گذشته مي‌داند و اين که افراد اسناد را در منزل نگهداري مي‌کردند. براي مثال پولي براي روضه‌خواني وقف مي‌باشد و آن را به آقاي محل مي‌دادند و مي‌گفتند اين وقف است و به مرور زمان واقف که از دنيا مي‌رود دو حالت ايجاد مي‌شود يا وارثين متدين هستند و به وقف پدر پايبندند و اسناد وقف دست به دست گشته تا امروز به دست اوقاف رسيده يا وارثين متدين نيستند که اسناد را مخفي مي‌کردند و وقف پدر را از ارث خود محسوب مي‌کردند. [۶۰] در باب ميزان فعلي موقوفات، تنها مواردي که اکنون وجود دارد و جنبه حقوقي پيدا کرده و مالکين فعلي نيز تمکين نمي‌کنند تعداد پنج مغازه متصل به امامزاده است که ما آن را رقبه مي‌گوييم. حتي قديمي‌ها مي‌گويند در گذشته گاه هزينه‌هايي براي امامزاده مي‌آوردند از طرف کاشان و مي‌گفتند اين پول‌ها درآمد موقوفات امامزاده در آن مناطق است. اين موقوفات بيشتر در طرق، طاد و نطنز بوده و عوايدش به امامزاده نرمي مي‌رسيده و حالا ديگر نمي‌آورند و همچنين مشخص نيست دقيقاً چه بوده است. [۶۱] نذوراتي که مستقيم از ضريح خارج مي‎‌شود به اوقاف مي‎‌آيد، ثبت مي‌‎شود و تحت عنوان نذورات حضرت به حساب اوقاف استان واريز مي‌شود. هزينه‌هاي استخراج شده از ضريح (نذورات حضرت) در قسمت فرهنگي، عمراني و مديريتي تقسيم مي‎‌شود. اگر در زمينه عمراني هزينه شود بايد طبق طرح جامع آستان باشد. اگر فرهنگي باشد بايد طبق سياست‌‎هاي سازماني اوقاف باشد که مقام معظم رهبري هم گفتند بايد امامزادگان تبديل به قطب فرهنگي شوند. مديريت هم برعهده خادمي است که از کانال اوقاف جذب مي‌شود. [۶۲] به گفته مسئول اوقاف شهرستان، از طرف اوقاف بر همه مخارج امامزاده‌‎ها نظارت مي‌شود و هيأت امناي بقاع متبرکه نيز به مدت سه سال انتخاب مي‌شوند و هر امامزاده نيز براي رشد و توسعه در زمينه‌‎هاي مختلف به‌ويژه عمراني بايد طرح جامع داشته باشد که اين طرح 23 ويژگي دارد و بايد پيش‌بيني و تلاش شود تا به اهداف و ويژگي‌ها دست يافته و محدوديت زماني ندارد.

اقوالي در باب نحوه شهادت ابراهيم بن موسي (امامزاده نرمي) و فرزندش

يکي از اعضاي هيأت امناي سابق امامزادگان ابراهيم و اسماعيل (عليهماالسلام) پس از برشمردن نسب و ورود اين شخصيت‌ها از سادات علوي از جمله سادات موسوي در ايام ورود امام رضا (عليه‌السلام)، امامزاده ابراهيم، برادرش سليمان و نيز پسرش اسماعيل (عليهم‌السلام) را جزء کساني مي‌داند که تحت تعقيب عوامل بني عباس قرار گرفته و چون قصد پيوستن به امام رضا (عليه‌السلام) را داشتند، دشمن مانع شد و ايشان از طرف کاشمر بازمي‌گردند. و تعدادي در اماکن مختلف متواري يا به شهادت مي‌رسند، وي بر اين اعتقاد است که در اين کارواني که قصد پيوستن به امام را داشته، شخصيت‌هايي مانند احمد بن موسي معروف به شاه چراغ، امامزاده سيد حمزه و سيد مرتضي (عليهم‌السلام) بوده‌اند. [۶۳] برادر امامزاده ابراهيم (نرمي) يعني سليمان در بيدهند از توابع نطنز به شهادت مي‌رسد. پس از اين اتفاقات بيدهند، امامزاده نرمي و همراهانش به دره‌اي مي‌روند در همان حوالي که آب فراوان دارد. شب آنجا مي‌مانند که آنجا به‌عنوان قدمگاه معروف شده است ولي بنايي ساخته نشده ليکن درختي داشته که الان درخت افتاده است، اهالي آنجا را قدمگاه مي‍دانند و سر انجام امامزاده ابراهيم و فرزندش اسماعيل به اين منطقه (نرمي) آمده و بر اثر درگيري با عوامل خلفاي عباسي و حکام محلي دست نشانده شديداً مجروح گرديده و نهايتاً منجر به شهادت آنان و دفن‌شان در اين مکان مي‌گردد. و از آن زمان تا کنون اين مکان شاهد رويداد کرامات بسيار و اتفاقات متعدد معنوي بوده که اين نيز از ناحيه پر برکت وجود سيد الکريم و فرزندش است. [۶۴] باز در نحوه و چگونگي شهادت ابراهيم بن موسي (عليه‌السلام) در جايي ديگر آمده است: [پس از شهادت سليمان (عليه‌السلام) و گريز از نطنز، ابراهيم و همراهانش] در منطقه دستگرد برخوار با دشمنان اهل‌بيت (عليهم‌السلام) مواجه مي‌شوند و بر اثر اين درگيري يکي از همراهان ابراهيم (عليه‌السلام) به‌نام ادهم نيز در منطقه دستگرد برخوار با دشمنان اهل‌بيت (عليهم‌السلام) به فيض شهادت نائل مي‌شود و به دست حضرت ابراهيم (عليه‌السلام) در همان محل دفن مي‌گردد. حضرت ابراهيم (عليه‌السلام) در اين درگيري جراحات شديدي بر بدن شريفشان وارد مي‌شود به شکلي که در مسير حرکت خود در نرمي (نريمان) در حال ضعف و ناتواني، ناله‌کنان از حرکت بازمي‌ايستند. حمامي محل که شخصي مؤمن و معتقد به اهل بيت (عليهم‌السلام) بوده است در پي جمع‌آوري هيزم، گذرش به اين محل مي‌افتد و ناله ايشان را مي‌شنود و حضرت را به منزل خود منتقل مي‌کند، حضرت پس از چند روز در آخرين لحظات عمر مبارکشان وصيت‌نامه‌اي را تنظيم و به حمامي مي‌سپارد و از او مي‌خواهد که اين وصيت‌نامه را به نحوي به دست فرزندش اسماعيل (عليه‌السلام) برساند، حمامي نيز به وصيت عمل مي‌کند و حضرت اسماعيل (عليه‌السلام) پس از دريافت وصيت‌نامه به ايران تشريف مي‌آورند و سال‌ها در کنار مرقد مطهر پدر بزرگوارشان ساکن مي‌شوند و در نهايت بر اثر ناامني و سلطه حکام جور، حضرت اسماعيل (عليه‌السلام) نيز به فيض شهادت نائل مي‌شوند. حضرت اسماعيل (عليه‌السلام) فرزندان متعددي نيز داشته‌اند که در اطراف حرم مطهر غريبانه دفن شده‌اند و نويسنده کتاب «ره يافتگان حريم کرامت» دو مکان را، يکي روبروي امامزاده، آنجايي که آشپزخانه حضرت ابوالفضل (عليه‌السلام) واقع شده و ديگري قسمتي از منزل مرحوم حاج سيد مصطفي سجادي‌نسب که بعدها از منزل جدا و به‌عنوان مسجد و به نام فرزند شهيد آن مرحوم نام‌گذاري گرديد، مدفن فرزندان حضرت اسماعيل (عليه‌السلام) مي‌داند [۶۵]

منابع

1. تاريخ اصفهان (سلسله سادات، مشجرات و مسطحات انساب و نسب امامزاده‌هاي اصفهان)، جلال‌الدين همايي، به کوشش: ماهدخت بانو همايي، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1390.

2. نصف جهان في تعريف الاصفهان، محمدمهدي بن محمدرضا الاصفهاني، تصحيح: منوچهر ستوده، تهران، اميرکبير، چاپ دوم، 1368.

3. سفرنامه اصفهان، ميرزا غلامحسين افضل الملک، به کوشش: ناصر افشار، تهران، کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس شوراي اسلامي، 1380.

4. ميزان الانساب، ميرزا محمدهاشم چهارسوقي، مقدمه و حواشي به قلم: ميرسيد احمد روضاتي چهارسوقي، قم، چاپخانه حکمت، 1332.

5. منتخب التواريخ، محمدهاشم خراساني، تهران، اسلاميه، بي تا.

6. النقض، عبدالجليل رازي قزويني، به اهتمام: سيد جلال‌الدين محدث ارموي، تهران، بي تا.

7. اديب ماندگار (يادنامه آيت‌الله اديب اصفهاني)، محمدحسين رياحي و محمدعلي چلونگر، اصفهان، مرکز اصفهان شناسي و خانه ملل، 1385.

8. ره آورد ايام (مجموعه مقالات اصفهان شناسي)، محمدحسين رياحي، اصفهان، انتشارات سازمان فرهنگي، تفريحي شهرداري اصفهان، چاپ اول، 1385.

9. روضه رضوان (مشاهير مدفون در تکيه کازروني)، محمدحسين رياحي، اصفهان، کانون پژوهش، چاپ دوم، 1386.

10. راهنماي گردشگردي ايران (استان اصفهان)، حسن زنده دل، تهران، ايرانگردان، 1388.

11. تاريخچه اوقاف اصفهان، عبدالحسين سپنتا، انتشارات اوقاف اصفهان، 1346.

12. فرهنگ و تاريخ گز برخوار، سعيدالدين سجادي جزي، اصفهان، نشر مقيم، چاپ اول، 1381.

13. ره يافتگان حريم کرامت، سيدرسول سجادي نسب، اداره اوقاف برخوار و ميمه، اسوه، 1385.

14. مجموعه مقالات اولين کنگره بين المللي امامزادگان، به اهتمام: دکتر اصغر منتظرالقائم، سازمان اوقاف و امور خيريه، 1392.

15. مزارات اصفهان، سيد مصلح‌الدين مهدوي، تصحيح و تعليق: دکتر اصغر منتظرالقائم، دانشگاه اصفهان، 1382.

16. دانشمندان و بزرگان اصفهان، سيد مصلح‌الدين مهدوي، اصفهان، ثقفي، 1348.

17. ريشه‌ها و جلوه‌هاي تشيع و حوزه علميه اصفهان، سيد حجت موحد ابطحي، دفتر تبليغات المهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، 1418.

18. روضات الجنات، سيد محمدباقر موسوي خوانساري، بي تا، بي نا (چاپ سنگي: موجود در کتابخانه الزهرا (عليهاالسلام) به شماره 2 / 1 / 2 - 680 م - ق6).

19. تاريخ اصفهان (تتمه: ابنيه و عمارات)، جلال‌الدين همايي، به کوشش: ماهدخت بانوهمايي، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1390.

20. گنجينه آثار تاريخي اصفهان، لطف‌الله هنرفر، اصفهان، ثقفي، 1350.

21. گز و برخوار در گذرگاه تاريخ، محمدعلي يزداني گزي، اصفهان، نشر هشت بهشت، چاپ اول، 1390.


1380.


پانویس

  1. فرهنگ وتاریخ گز برخوار، صص19-20.
  2. به نقل از اطلاعاتی که آقای محمد رضا کشانی(کارشناس ارشد کتابداری و اطلاع رسانی) به تاریخ 28/9/1392 در اختیار نگارنده قرار دادند.
  3. ادیب ماندگار، صص259-262.
  4. جغرافیای شهرستان برخوار ومیمه، ص136.
  5. به نقل از آقای مهندس محمد رضا نریمانی به تاریخ 11/11/1392.
  6. گز وبرخوار در گذرگاه تاریخ، ص127.
  7. به نقل از آقایان قدرت الله وماشاء الله نریمانی، به تاریخ 11/11/1392.
  8. ر.ک: مهاجران موسوی، صص40و57-80.
  9. تاریخ اصفهان (سلسله سادات، شجرات وسطحات انساب ونسب امامزاده های اصفهان)، ص164.
  10. مزارات اصفهان، ص73.
  11. روضات الجنات، نسخه چاپی سنگی، موجود در کتابخانه الزهرا(علیها السلام)، به شماره 2/1/2-680م-ق 6 .
  12. منتخب التواریخ، ص751.
  13. تاریخ اصفهان (تتمه ابنیه وعمارات)، ص40.
  14. میزان الانساب، ص49 .
  15. ر.ک:میزان الانساب، صص75-76.
  16. این اثر از جمله منابع خوبی به حساب می آید که مؤلف با دقت وشناخت واحاطه اطلاعات ونکات بدیعی را از تاریخ و ویژگی های اصفهان ارائه نموده وبا تصحیح استاد منوچهر ستوده بارها به زیور طبع آراسته شده است.
  17. نصف جهان فی تعریف الاصفهان، صص302-303.
  18. سفرنامه اصفهان، صص79-80 .
  19. همان، ص80 ».
  20. ر.ک: روضه رضوان، صص264-283.
  21. تذکرهُ القبور، ص77.
  22. تاریخ اصفهان، صص439-440.
  23. ر.ک:زندگانی حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام)، ج2، صص263-267.
  24. مصاحبه با آقای دکتر ابوالفضل حسن آبادی در تاریخ ششم آذر ماه 1392.
  25. ر.ک:تاریخ تشیع اصفهان، ص393.
  26. ر.ک:ریشه هاو جلوه های تشیع وحوزه علمیه اصفهان در طول تاریخ، ج1، ص162.
  27. ر.ک:فرهنگ آبادی ها ومکان های مذهبی کشور، ص626.
  28. ر.ک:دانشمندان وبزرگان اصفهان ، ص100و438.
  29. ر.ک:تاریخچه اوقاف اصفهان، ص434.
  30. ر.ک:راهنمای گردشگری ایران(استان اصفهان)، صص194-195.
  31. به نقل از آقای داریوش حسینی (کارشناس فرهنگی اوقاف اصفهان)در تاریخ 28 بهمن 1392.
  32. علی رغم تلاش ها وجست وجوهای نگارنده این سطور تاکنون نسخه مذکور را به دست نیاورده ایم لیکن با توجه به درایت، دقت وعلم استاد همایی (رحمه الله) قول ایشان صحیح وارزشمند می باشد.ضمن این که دوستان اهل فضل وارجمند پی گیر یافتن کتاب(نور المهدی فی نسب آل مصطفی)، بوده اند که امیدوارم به زودی تلاش آنان به ثمر نشیند، شایسته است در اینجا از آقای حجت الاسلام سید مهدی رجایی، حجت الاسلام مهدی اسدیان ونیز جناب آقای سید حمید حسینی که به ویژه در قم همراهی ومساعدت نموده اند سپاسگزاری نمایم.
  33. تاریخ اصفهان (سلسله سادات، مشجرات ومسطحات انساب ونسب امامزادگان اصفهان، ص91.
  34. همان .
  35. همان، ص92.
  36. همان، ص93.
  37. ر.ک: گنجینه آثار تاریخ اصفهان، صص190-191؛ فرهنگ وتاریخ گز برخوار، صص44-45.
  38. ر.ک: مجموعه مقالات اولین کنگره بین المللی امامزادگان، ج1، صص51-52.
  39. پژوهشگر وعضو هیأت علمی (استادیار)گروه باستان شناسی دانشگاه شهرکرد.
  40. ر.ک: هنر اسلامی، صص150-151.
  41. مصاحبه با آقای دکتر عباسعلی احمدی به تاریخ 27/11/92و همچنین ر.ک: هنر اسلامی، صص339-347.
  42. ر.ک:مجموعه مقالات اولین کنگره بین المللی امامزادگان، ج1، ص152.
  43. ر.ک:النقض، ص220.
  44. ر.ک:پیشوایان معرفت، ص20.
  45. به نقل از آقای دکتر عباسعلی احمدی به تاریخ2/12/1392.
  46. ره آورد ایام، صص179-180.
  47. ر.ک:تاریخچه اوقاف اصفهان، صص41-43.
  48. سند در اثر حاضر درج شده است.
  49. راهنمای گردشگری ایران(استان اصفهان)، صص194-195.
  50. ر.ک:مجموعه مقالات اولین کنگره بین المللی امامزادگان، ج1، صص51-52.
  51. همان، ص52.
  52. گز وبرخوار در گذرگاه تاریخ، صص127-129.
  53. به نقل از آقایان قدرت الله وماشاءالله نریمانی، به تاریخ 11/11/1392.
  54. ر.ک:میزان الانساب، صص75-76.
  55. ر.ک:راهنمای گردشگری ایران(استان اصفهان)، صص194-195.
  56. به نقل از آقای ماشاءالله نریمانی در تاریخ 25بهمن ماه 1392.
  57. همان.
  58. مصاحبه با آقای مهدی قربانی، مسئول اوقاف شهرستان به تاریخ 4/10/1392.
  59. ر.ک:تاریخچه اوقاف اصفهان، صص329-344؛ فصلنامه وقف میراث جاویدان، ش77-78، صص175-176.
  60. مصاحبه با آقای مهدی قربانی مسئول محترم اوقاف شهرستان در تاریخ چهارم دی ماه 1392.
  61. مصاحبه با آقای سید ابراهیم سجادی نسب در تاریخ 29 دی ماه 1392.
  62. مصاحبه با آقای مهدی قربانی مسئول محترم اوقاف شهرستان در تاریخ چهارم دی ماه 1392.
  63. مصاحبه با آقای سید ابراهیم سجادی نسب، در تاریخ 29/9/1392.
  64. همان.
  65. ر.ک:(ره یافتگان حریم کرامت)، (مقدمه)..