مزارات اهل بیت پیامبر در اردن وفلسطین اشغالی

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

مؤلف: احمد خامه یار

چکيده

اردن و فلسطين شامل بخش‌هاي جنوبي سرزمين شام است که تعداد قابل توجهي از اماکن مقدس و زيارتگاه‌هاي اديان بزرگ آسماني و فرق و مذاهب مختلف اسلامي را در خود جاي داده است. در اين ميان زيارتگاه‌هايي نيز منسوب به اهل بيت پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) وجود دارد که با حضور گسترده تشيع در اين سرزمين‌ها در قرون اوليه اسلامي بي‌ارتباط نيست. در اين نوشتار به معرفي مهم‌ترين مزارات اهل بيت (عليهم السلام) در دو کشور اردن و فلسطين اشغالي پرداخته شده است.

کليدواژه‌ها: زيارتگاه‌هاي اسلامي، اهل بيت (عليهم السلام)، اردن، فلسطين، شام.

مقدمه

سرزمين شام، واقع در غرب آسيا و شرق درياي مديترانه، از کهن‌ترين زيست‎گاه‎هاي انسان و مراکز تمدّن بشري به شمار مي‌آيد. اين منطقه به علّت وقوع بسياري از اماکن مقدس و قبور و مزارات بسياري از پيامبران الهي در آن، همواره مورد توجه پيروان اديان بزرگ آسماني شامل يهوديت، مسيحيت و اسلام بوده است. اين سرزمين در سده اول اسلامي تحت حاکميت مستقيم بني‌اميه قرار داشت و پس از سقوط امويان، در قلمرو خلفاي عباسي قرار گرفت. از قرن چهارم هجري و با تأسيس چندين دولت شيعي در مناطق مرکزي جهان اسلام، از جمله دولت حمدانيان در شمال شام، تشيع در اين سرزمين انتشار قابل توجهي يافت. دو سرزمين اردن و فلسطين که امروزه هر يک به کشوري تبديل شده است، بخش‌هاي جنوبي سرزمين شام را شامل مي‌شود و شواهد تاريخي نشان مي‌دهد که در قرن چهارم، تشيّع در اين مناطق نيز گسترش يافته است. به طوري که مقدسي (380-336 ق)، جغرافي‌دان بزرگ مسلمان، که اهل بيت‌المقدس بوده و کتاب وي احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم، از مهم‌ترين منابع جغرافيايي اسلامي به شمار مي‌آيد، در لابه‌لاي سخن خود درباره فرق و مذاهب موجود در شهرهاي اردن و فلسطين در زمان خود، نوشته است: «و أهل طبريه و نصف نابلس و قَدَس و أکثر عَمّان شيعه.» (اهل طبريه و نيمي از اهل نابلس و قَدَس و بيشتر اهل عَمّان شيعه هستند.) [۱] در قرن پنجم هجري، اردن و فلسطين تحت تسلّط خلافت فاطمي مصر درآمد و در سايه اين دولت، نفوذ تشيّع در اين مناطق ادامه يافت. اما با تسلط سلجوقيان و بعدها ايوبيان بر اين مناطق و مبارزه آنان با تشيّع و نيز پس از اشغال بيشتر شهرهاي فلسطين به دست صليبيان، شيعيان به سمت مناطق کوهستاني لبنان مهاجرت کردند و بعدها جامعه شيعه جبل عامل را تشکيل دادند. هنوز در اردن و فلسطين زيارتگاه‌هايي از آنِ شخصيت‌هاي مقدّس و مورد احترام شيعه به ويژه اهل بيت پيامبر (صلّي الله عليه و آله) وجود دارد که بسياري از آن‌ها در دوره نفوذ و گسترش تشيع ـ به ويژه در دوره فاطميان ـ ساخته شده و در دوره‌هاي بعدي بازسازي شده است. البته برخي از زيارتگاه‌هاي اهل بيت (عليهم السلام) در فلسطين، امروزه از بين رفته و يا پس از اشغال اين سرزمين از سوي رژيم صهيونيستي، تغيير کاربري داده است. نوشتار حاضر به معرفي مهم‌ترين زيارتگاه‌هاي اهل بيت (عليهم السلام) در دو کشور اردن و فلسطين اختصاص دارد. متأسفانه به علت عدم امکان تحقيق ميداني در شرايط کنوني، ناچار به تحقيق کتابخانه‌اي اکتفا کرده‌ايم. به ويژه از تحقيقات پژوهشگران عرب از جمله مرحوم عبدالله مخلص (درگذشته 1947 ميلادي) ـ از اعضاي «مجمع اللغه العربيه» (جمعيّت زبان عربي) در دمشق ـ که گزارش نسبتا جامعي از مزارات اهل بيت (عليهم السلام) در فلسطين ـ پيش از اشغال آن ـ ارائه داده است، بهره برده‌ايم. اما نکاتي را از منابع ديگر استخراج کرده و مطالب جديدي به اين تحقيقات افزوده‌ايم.

اردن

>مزار جعفر بن ابي‌طالب در روستاي مزار >محل شهادت جعفر طيار در روستاي موته >مزار زيد بن علي

مزار جعفر بن ابي‌طالب در روستاي مزار

جعفر بن ابي‌طالب، ملقّب به «جعفر طيّار»، پسر عموي پيامبر اسلام (صلّي الله عليه و آله) و برادر گرامي اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) است. او سومين فرزند ابوطالب بود و از امام علي (عليه السلام) 10 سال بزرگ‌تر بود. جعفر طيّار از نخستين کساني بود که حتي پيش از اين که حضرت پيامبر (صلّي الله عليه و آله) در خانه ارقم دعوت به اسلام را آشکار کند، به آن حضرت ايمان آورد. او در هجرت دوم مسلمانان به حبشه، همراه با همسرش اسماء بنت عميس به اين سرزمين هجرت نمود و در آنجا باقي ماند؛ تا اين که در سال 7 ق هم‌زمان با جنگ خيبر به مدينه بازگشت. پس از ورود به مدينه، پيامبر اسلام (صلّي الله عليه و آله) او را در آغوش کشيد و گفت: «نمي‌دانم کدام خبر مرا بيشتر خوشحال کرد؟ فتح خيبر يا آمدن جعفر؟» رسول اکرم (صلّي الله عليه و آله) در سال 8 ق، جعفر را به جنگ مؤته در سرزمين اردن فرستاد و او در اين جنگ، پس از قطع شدن دست‌هايش و با بدني که بيش از 90 زخم برداشته بود، و با سني کمتر از 40 سال به شهادت رسيد. از پيامبر اسلام (صلّي الله عليه و آله) روايت شده است که: «خداوند به جاي دست‌هاي بريده جعفر، دو بال به او عطا کرد که با آن در بهشت پرواز مي‌کند.» از اين رو در اسلام به لقب «طيّار» معروف شده است. همچنين گفته‌اند که پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) درباره او گفته است: «جعفر در خلقت و در اخلاق ، شبيه من است.» [۲] زيارتگاه جعفر طيّار در روستاي «مزار»، در استان «کَرک» در کشور اردن قرار دارد. نزديک روستاي مزار، روستاي «مؤته»، محل وقوع جنگ مؤته بوده، واقع است. نزديک قبر جعفر طيّار، قبور دو تن از ديگر شهداي جنگ مؤته يعني زيد بن حارثه (صحابي و فرزند خوانده پيامبر) و عبدالله بن رواحه (از صحابه جليل‌القدر رسول خدا) قرار دارد. اين سه مزار امروزه مهم‌ترين مجموعه زيارتگاهي را در کشور اردن تشکيل داده است. کتيبه‌هاي باقي‌مانده در ساختمان زيارتگاه، حاوي تواريخ بازسازي آن در دوره‌هاي تاريخي مختلف است. قديمي‌ترين اين کتيبه‌ها، به خط کوفي و از دوره فاطمي است و بيانگر اهتمام فاطميان به اين زيارتگاه است. همچنين ‌دو کتيبه از دوره مملوکي، بيانگر بازسازي آن در سال 727 ق به دست بهادر بدري ملکي ناصري، نائب السلطنه (والي) مملوکي در منطقه کرک، و در سال 752 ق به دست شمس‌الدين هاروني (در دوره پادشاه مملوکي الناصر محمد) است. کتيبه‌اي نيز از دوره عثماني، بيانگر بازسازي آن در سال 1331 ق به دست قهرمان سيفي افندي است. [۳] البته منابع تاريخي نيز از بازسازي و توسعه زيارتگاه در نيمه دوم سده هفتم ق به دست سلطان الظاهر بيبرس مملوکي و اختصاص دادن اوقافي براي آن، سخن گفته‌اند. [۴] در فاصله سال‌هاي 1930 تا 1934 ميلادي، به دستور ملک عبدالله بن ملک حسين پادشاه اردن، مسجد بزرگي با سه گنبد و دو مناره در محل زيارتگاه جعفر طيّار احداث و دو گنبد کوچک‌تر نيز برروي قبور زيد بن حارثه و عبدالله بن رواحه ساخته شد. [۵] گفته مي‌شود در زمان اين بازسازي، قبر جعفر طيّار دچار آسيب شد و بدن مطهّر وي در قبر رؤيت گرديد که پس از گذشت قرن‌ها با لباس خونين خود، سالم و تازه باقي مانده بود. [۶] در اواخر قرن 20 ميلادي، وزارت اوقاف اردن، زيارتگاه را توسعه داد و ساختمان جديدي در کنار ساختمان قديمي آن ساخت. همچنين در سال 1420 ق، با تلاش و هزينه محمد برهان‌الدين، داعي مطلق کنوني فرقه بهره (از فرق اسماعيليه) در هند، ضريح زيبايي از نقره برروي قبر شريف جعفر طيّار نصب شده است. اين ضريح به شکل مربّع و بدنه آن با نقوش و تزئينات و کتيبه‌هاي قرآني به خط ثلث آراسته شده است. محل شهادت جعفر طيار در روستاي موته روستاي مؤته ـ واقع در 12 کيلومتري شهر کرک اردن ـ روستايي است که در محل وقوع جنگ مؤته قرار دارد. در اين روستا بقاياي يک زيارتگاه تاريخي وجود دارد که به نام «مشهد» شناخته مي‌شود و در واقع محل شهادت جعفر طيّار دانسته شده است. قدمت بقاياي فعلي آن به دوره ايوبي يا مملوکي باز مي‌گردد. اما در گذر زمان ويران و به تلّي از سنگ و خاک تبديل شده بود که تنها يک طاق سنگي از ميان آن سر برآورده بود. بخش آثار اسلامي وزارت اوقاف اردن در اين محل کاوش‌هاي باستان‌شناسي انجام داد که در جريان آن، همه بقاياي بنا از زير خاک بيرون آورده شد. اين کاوش‌ها نشان داده است که طاق باقي‌مانده، يکي از چهارطاقي اصلي بنا بوده که بر فراز آن گنبدي برپا بوده و همچنين بنا داراي محرابي در ضلع جنوبي و يک ورودي و اتاق‌هايي در ضلع شمالي بوده است. در ميان اتاق نيز يک قبر سنگي نمادين به نشانه محل شهادت جعفر طيّار به چشم مي‌خورد. شايان ذکر است که در فاصله حدود پانصد متري جنوب اين زيارتگاه نيز بقاياي زيارتگاه ديگري وجود دارد که ظاهرا محل شهادت عبدالله بن رواحه ـ از صحابه بزرگ پيامبر اسلام (صلّي الله عليه و آله) ـ به شمار آمده است. [۷]

مزار زيد بن علي

زيد شهيد فرزند بزرگوار امام زين‌العابدين (عليه السلام) است که در سال 121 ق بر خليفه اموي هشام بن عبدالملک قيام کرد و گروهي با او بيعت و همراهي کردند و در جنگي که ميان آنان با امويان درگرفت، زيد و بسياري از هوادارانش به شهادت رسيدند. پس از قيام زيد، گروهي از شيعيان و مسلمانان قائل به امامت او شدند و فرقه زيديه را به وجود آوردند. درباره زيد و قيام وي در منابع و کتاب‌هاي مختلف، سخن به فراواني گفته شده است. بر اساس منابع تاريخي، پس از شهادت زيد بن علي (عليهم ا السلام)، سر او را از تن جدا کردند و بدنش را در کوفه گرداندند. سپس جنازه وي را آتش زدند و نيمي از خاکسترش را در رود فرات و نيم ديگر را در ميان مزارع ريختند. [۸] سر بريده او را نيز در سال 122 ق به مصر فرستادند و در مسجد جامع آنجا نصب کردند. [۹] اما مصري‌ها به دفن آن اقدام کردند که محل آن تا به امروز زيارتگاه باقي مانده است. در کشور اردن، در روستاي «ريه» در شمال شهر کرک، مزاري منسوب به زيد بن علي (عليهم ا السلام) وجود دارد که البته در گذر زمان ويران شده و امروزه تنها بقاياي اندکي از آن باقي مانده است.

فلسطين اشغالي

>مقام‌ها و مزارهاي منسوب به امام علي >زيارتگاه راس الحسين در عسقلان >مزار فاطمه دختر امام حسين >مزار سکينه دختر امام حسين و عبدالله بن عباس بن امام علي در طبريه >مزار سکينه دختر امام حسين در حيفا >قبر فضل بن عباس بن عبدالمطلب >قبر هاشم جد رسول خدا در غزه

مقام‌ها و مزارهاي منسوب به امام علي

در فلسطين مزاراتي منسوب به امام علي (عليه السلام) وجود داشته که ريشه پيدايش برخي از آن‌ها، خواب و رؤيا بوده و برخي نيز تنها جنبه نمادين داشته است و عامل پيدايش آن را بايد در اهتمام و احترام اهالي بومي اين مناطق به اميرالمؤمنين (عليه السلام) جستجو کرد. يکي از اين مزارات، مشهد امام علي (عليه السلام) در مجاورت «عين البقر» (چشمه گاو) در شهر عکّا ـ واقع در شمال فلسطين در ساحل درياي مديترانه ـ بوده است. عين البقر چشمه‌اي مقدّس به شمار مي‌آمده و درباره آن چنين باوري وجود داشته است که: «از اين چشمه، گاو براي آدم (عليه السلام) خارج شد، و با آن به کشاورزي پرداخت». علي بن ابي‌بکر هروي (611 ق) درباره زيارتگاه مورد نظر نوشته است: «در کنار اين چشمه مشهدي منسوب به علي بن ابي‌طالب (عليهم ا السلام) وجود دارد، و [علت اين انتساب] آن است که فرنگ (= صليبيان) آن را به کليسا تبديل کردند و يک متولّي بر آن گماشتند، تا به بازسازي و خدمت‌گزاري به آن بپردازد. او صبح روز بعد گفت: در خواب شخصي را ديدم که به من مي‌گويد: «من علي بن ابي‌طالب هستم! به آن‌ها بگو اينجا را به حالت مسجد بازگردانند، و اِلاّ هر کس در آن اقامت گزيند، به هلاکت خواهد رسيد.» آن‌ها سخن او را نپذيرفتند و شخص ديگري را بر آنجا گماشتند. اما صبح روز بعد او را مرده يافتند. پس آن را تا به امروز، به حالت مسجد رها کردند.» [۱۰] به نوشته عبدالله مخلص، در کنار چشمه مزبور، زيارتگاه يا مسجدي باقي نمانده است. [۱۱] علاوه بر زيارتگاه فوق، عبدالله مخلص به سه مزار ديگر منسوب به امام علي (عليه السلام) اشاره کرده است. مزار اول، در ميان قبرستاني به نام «رجال العامود» در شهر نابلس، در کنار جاده اين شهر به بيت‌المقدس قرار دارد. مزار دوم در حومه شهر رمله ـ واقع در ميان بيت‌المقدس و يافا (تل‌آويو امروزي) ـ در کنار جاده اين شهر به شهر «لُدّ» واقع است. اين مزار به صورت قبر نماديني است که در ميان يک باغ قرار دارد و در اسناد اوقاف تحت عنوان وقف امام علي (عليه السلام) ثبت شده است. مزار سوم نيز در منطقه «باب الواد» در ميان جاده بيت‌المقدس به يافا واقع است و به صورت يک چهارديواري ساخته شده از سنگ و بدون سقف است. [۱۲]

زيارتگاه راس الحسين در عسقلان

شهر عسقلان تا پيش از حمله صليبيان به سرزمين شام، از شهرهاي مهم فلسطين در ساحل درياي مديترانه بوده است. اما صلاح‌الدين ايوبي از ترس اين که صليبيان اين شهر را تصرّف کنند (و به پايگاهي براي آنان تبديل شود)، آن را در سال 587 ق ويران کرد. [۱۳] در خارج از ديوارهاي شهر تاريخي عسقلان، برروي تپه مرتفعي در جنوب شرقي روستاي جوره و جنوب غربي شهر مجدل، زيارتگاهي به نام «رأس الحسين عليه السلام» قرار داشته است [۱۴] که در طول تاريخ از مهم‌ترين و مشهورترين زيارتگاه‌هاي اهل بيت (عليهم السلام) در فلسطين به شمار مي‌آمده است. علت اهميت و شهرت اين زيارتگاه آن بوده است که بر اساس يک قول، سر شريف امام حسين (عليه السلام) در اين مکان دفن شده بود؛ اما بعدها خلفاي فاطمي مصر، اين سر را به قاهره انتقال دادند. در منابع تاريخي، هيچ اشاره‌اي مبني بر اين که چگونه سر امام حسين (عليه السلام) به اين نقطه رسيده، يافت نشده است. تنها از ابن ميسّر مصري (677ق) نقل شده است که الافضل شاهنشاه فرزند بدرالجمالي در سال 491ق وارد عسقلان شد و از داخل خرابه‌اي، سر امام حسين (عليه السلام) را خارج کرد و در همان محل مسجدي ساخت و سر را به آنجا بازگرداند. به قول ديگري نيز اميرالجيوش بدرالجمالي ـ وزير المستنصر بالله فاطمي ـ ساخت مسجد را آغاز کرد و فرزندش الافضل آن را به پايان برد. [۱۵] البته در داخل اين زيارتگاه، منبر چوبي نفيسي وجود داشته که بر اساس کتيبه‌هاي موجود بر بدنه آن، المستنصر بالله فاطمي (حکومت: 487-427ق) سر امام حسين (عليه السلام) را در عسقلان آشکار کرد و اين منبر نيز به دستور بدرالجمالي در سال 484 ق ساخته شد، [۱۶] و با استناد به متن اين کتيبه‌ها، به نظر مي‌رسد قول دوم ابن ميسّر صحيح باشد. شايان ذکر است که منبر مزبور، پس از تخريب شهر عسقلان، به مسجد و زيارتگاه حضرت ابراهيم (عليه السلام) در شهر الخليل انتقال يافت و تا به امروز در آنجا نگهداري مي‌شود. در نيمه سده ششم هجري، طلائع بن رُزَيک (556ق) ـ وزير الفائز فاطمي ـ از بيم اشغال عسقلان به دست صليبيان، تصميم گرفت سر امام حسين (عليه السلام) را از آنجا به قاهره منتقل کند. براي همين در «باب زُوَيله» قاهره مسجدي ساخت تا سر را آنجا دفن کند. اما پس از وصول سر به قاهره، به دستور الفائز سر را به کاخ خلفاي فاطمي منتقل کردند و پس از ساختن زيارتگاهي براي آن در سال 549 ق، سر را در آنجا دفن کردند. [۱۷] به گفته ابن ميسّر، سر را در سال 548 ق به قاهره منتقل کردند و آن را در سرداب «قصر زمرد» قرار دادند و سپس نزديک «قبه الديلم» دفن کردند. [۱۸] اين مکان تا به امروز به عنوان زيارتگاه رأس الحسين (عليه السلام) در قاهره پابرجا و يکي از مهم‌ترين مزارات اهل بيت (عليهم السلام) در مصر به شمار مي‌آيد. با اين حال، در منابع جغرافيايي اسلامي اشاره شده است که زيارتگاه عسقلان پس از انتقال سر به قاهره نيز همچنان محل زيارت مردم باقي مانده است. [۱۹] از جمله زکرياي قزويني در توصيف آن چنين گفته است که زيارتگاهي عظيم با ستون¬هايي از مرمر است و محل دفن سر امام حسين (عليه السلام)، از سوي مردم تبرّک مي‌شود. [۲۰] شيخ عثمان الطبّاع (1370ق) نوشته است که اين زيارتگاه در دوره‌هاي متأخر به ويرانه‌اي تبديل شده بود و فقط نشان مقام سر امام حسين (عليه السلام) باقي مانده بود. اما به دستور و کوشش رؤوف پاشا، والي بيت‌المقدس در دوره عثماني، در سال 1305 ق بازسازي شد. [۲۱] با استناد به نوشته مخلص، تا زمان وي ـ يعني پيش از اشغال فلسطين از سوي رژيم صهيونيستي ـ اين زيارتگاه پابرجا و مورد توجّه اهالي بوده است. [۲۲] اما متأسفانه پس از اشغال خاک فلسطين در سال 1948 ميلادي، نيروهاي ارتش رژيم صهيونيستي در تاريخ 1948 / 11 / 5 اين زيارتگاه را به طور کامل منهدم کردند. [۲۳] در يک دهه اخير، بهره‌هاي هند محل اين زيارتگاه را که امروزه در محوطه مرکز پزشکي Barzilai در شهر اشکلون مزار فاطمه دختر امام حسين فاطمه دختر بزرگوار امام حسين (عليه السلام)، مادرش ام‌اسحاق بنت طلحه بن عبيدالله تميمي، و همسر وي نيز حسن مثنّي فرزند امام حسن مجتبي (عليه السلام) بوده است. بر اساس منابع تاريخي، ايشان در سال 117هـ ق در مدينه منوّره از دنيا رفت. با اين حال چندين مزار در نقاط ديگري از جمله در شهر موصل در عراق و نيز در قبرستان باب‌الصغير در دمشق، به ايشان منسوب مي‌باشد. در فلسطين نيز در روستاي بني‌نعيم ـ از توابع شهر الخليل ـ مزار ديگري به ايشان منسوب است. به نوشته مخلص، اين مزار در داخل غاري قرار دارد که براي ورود به آن بايد از چهار پله پايين رفت. پس از ورود به غار، در سمت چپ صورت قبري وجود دارد که برروي آن سنگ قبري حاوي کتيبه‌اي به خط کوفي تزئيني از دوره فاطمي به چشم مي‌خورد. در اين کتيبه، به انتساب اين قبر به فاطمه دختر امام حسين (عليه السلام) تصريح شده است. در سمت راست ديوار غار نيز کتيبه ديگري حاوي سه بيت شعر در ستايش صاحب مزار وجود دارد. در نزديکي مزار، مسجدي قديمي وجود دارد که گفته شده در محل ايستادن حضرت لوط (عليه السلام) و مشاهده عذاب قوم خود ساخته شده است. در نزديکي اين مسجد نيز مسجد ديگري وجود دارد که در داخل آن قبر حضرت لوط (عليه السلام) قرار دارد. [۲۴]

مزار سکينه دختر امام حسين و عبدالله بن عباس بن امام علي در طبريه

در شهر طبريه در ناحيه شمال شرقي فلسطين اشغالي، زيارتگاهي وجود دارد که براساس کتيبه موجود در آن، زيارتگاه سکينه دختر امام حسين (عليه السلام) و عبدالله فرزند عباس بن امام علي (عليه السلام) معرفي شده است. بر اساس اين کتيبه، ساختمان زيارتگاه به دستور فارس‌الدين البکي عادلي منصوري، نايب پادشاه مملوکي در مناطق صفد و شقيف، در سال 694 ق ساخته شده است. کتيبه ديگري نيز وجود دارد که در آن، نام و توصيف باغ‌ها و زمين‌هايي که فارس‌الدين نامبرده ـ باني مزار ـ در شهر طبريه وقف زيارتگاه کرده، آمده است. [۲۵] شايان ذکر است که علي بن ابي‌بکر هروي به وجود اين زيارتگاه در طبريه اشاره کرده [۲۶] و اين نشان مي‌دهد که ساختمان آن لااقل از قرن ششم هجري پابرجا و شناخته شده بوده است. درباره انتساب اين مزار به سکينه دختر امام حسين (عليه السلام)، بايد گفت که علاوه بر اين زيارتگاه، مزارات ديگري نيز از جمله در قبرستان باب‌الصغير دمشق و همچنين در شهر قاهره پايتخت مصر به اين بانوي بزرگوار منسوب مي‌باشد. اما با توجه به اين که به گواهي بيشتر منابع تاريخي، ايشان در سال 117هـ ق در مدينه منوّره درگذشته است ؛ [۲۷] نمي‌توان براي هيچ يک از اين مزارات اعتبار و سنديت تاريخي قائل شد. درباره قبر عبدالله بن عباس بن علي (عليه السلام) نيز عبدالله مخلص ابراز عقيده کرده است که اين قبر در واقع قبر ابوالطيب محمد بن حمزه علوي (م 291هـ) ـ از نوادگان حضرت ابوالفضل عباس (عليه السلام) ـ است که به دستور طغج ـ پدر اخشيد (مؤسس امارت اخشيديان) ـ در طبريه به شهادت رسيد؛ [۲۸] و اين نظريه قابل قبول به نظر مي‌رسد. ابن سعيد اندلسي (673 ق)، درباره کيفيت شهادت ابوالطيب علوي چنين نقل کرده است: «ولم يزل طغج علي دمشق وطبريه وابنه محمد المعروف بالإخشيد يخلفه علي طبريه. وکان بطبريه ابوالطيب العلوي محمد بن حمزه بن عبدالله بن العباس بن الحسن بن عبيدالله بن العمامر (کذا) بن علي بن ابي طالب صلوات الله عليه. وکان وجه طبريه شرقاً وملکاً وقوه وعتاقاً، فکتب الاخشيد الي ابيه طغج يذکر له انه ليس له امر ولا نهي مع ابي الطيب العلوي، فکتب له ابوه اعزّ نفسک. فأسري عليه محمد بن طغج وابوالطيب في بستان له فقتله.» [۲۹] ابن عنبه (م 828 هـ) ـ نسب‌شناس بزرگ ـ نيز درباره نامبرده نوشته است: «کان من اکمل الناس مروءه وسماحه وصله رحم، وکثره معروف، مع فضل کثير وجاه واسع. واتخذ بمدينه الاردن وهي طبريه ضياعاً، وجمع أموالاً، فحسده طغج بن جف الفرغاني، فدسّ اليه جنداً قتلوه في بستان له بطبريه في صفر سنه احدي وتسعين ومائتين، و رثته الشعراء.» [۳۰] متأسفانه صهيونيست‌ها پس از اشغال فلسطين، زيارتگاه مورد نظر را به يک کنيس يهودي به نام راحيل ـ مادر حضرت يوسف (عليه السلام) ـ تبديل کردند. [۳۱]

مزار سکينه دختر امام حسين در حيفا

در يک خانه مسکوني در محله غربي شهر حيفا، مزاري منسوب به سکينه دختر امام حسين (عليه السلام) وجود داشته که مردم تا واپسين سال‌هاي دوره عثماني، نسبت به آن توجه داشته و آن را زيارت مي‌کردند. اما پس از اين دوره از بين رفت و محل آن فراموش شد و تنها نام «السيده سکينه» برروي محله‌اي که مزار در آن قرار داشت، باقي ماند. [۳۲]

قبر فضل بن عباس بن عبدالمطلب

فضل بن عبّاس بن عبدالمطلب، پسر عموي گرامي حضرت پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) است. مادرش ام‌الفضل لبابه صغري دختر حارث هلالي، خواهر ميمونه همسر رسول خدا (صلّي الله عليه و آله) بود. [۳۳] فضل بن عباس با وجود سن کم خود، از صحابه جليل‌القدر پيامبر (صلّي الله عليه و آله) بود. به نوشته يعقوبي مورخ بزرگ مسلمان، پس از حادثه سقيفه و خودداري امام علي (عليه السلام) از بيعت با ابوبکر، فضل بن عباس يکي از صحابه پيامبر (صلّي الله عليه و آله) بود که در کنار امام علي (عليه السلام) ايستادند و با خليفه اول بيعت نکردند. [۳۴] همچنين نقل شده است که در زمان محاصره عثمان ـ خليفه سوم ـ که به قتل وي منجر شد، فضل بن عباس در پاسخ به اشعار وليد بن عقبه بن ابي‌مُعيط که عثمان را بهترين مردم بعد از پيامبر (صلّي الله عليه و آله) و خليفه اول و دوم دانسته بود، اشعاري را در دفاع از اميرالمؤمنين (عليه السلام) سرود که دو بيت زير بخشي از آن است: [۳۵] الا إن خير الناس بعد محمد وصي النبي المصطفي عند ذي الذکر

و أول من صلي و صنو نبيه و أول من أردي الغواه لدي بدر

درباره تاريخ و محل وفات وي اختلاف نظر وجود دارد. به قولي در سال 13 ق در دوره خلافت ابوبکر در واقعه اجنادين يا مرج الصفّر ـ از جنگ‌هاي مسلمانان با روميان ـ به شهادت رسيد. به قول ديگري نيز در سال 18 ق در دوره خلافت عمر در طاعون عمواس از دنيا رفت. [۳۶] اما ظاهرا قول دوم مشهورتر است و مورخان بيشتري آن را تأييد کرده‌اند. [۳۷] به هر حال، عمواس منطقه‌اي در فلسطين در نزديکي شهر رمله بوده است و امروزه بر سر جاده بيت‌المقدس به يافا (= تل‌آويو) در نزديکي شهر رمله، زيارتگاهي منسوب به فضل بن عباس وجود دارد و برروي قبر او کتيبه‌اي حاوي نام وي قرار دارد. [۳۸]

قبر هاشم جد رسول خدا در غزه

هاشم بن عبدمناف، جدّ گرامي پيامبر اسلام (صلّي الله عليه و آله) است که طايفه بني‌هاشم ـ از شاخه‌هاي قريش ـ به وي منسوب مي‌باشد. نام اصلي وي «عَمْرو»، و لقبش هاشم بوده و در زمان خود، رياست قريش و سقايت مسجدالحرام را برعهده داشته است. نسب شريف رسول خدا (صلّي الله عليه و آله) با دو واسطه يعني عبدالله و عبدالمطلب، به هاشم مي‌رسد. بر اساس منابع تاريخي، او در يکي از سفرهاي تجاري خود به شام، در شهر غزّه از دنيا رفت. [۳۹] از ميان منابع کهن، علي بن ابي‌بکر هروي در کتاب خود به وجود قبر هاشم در غزه اشاره کرده است. [۴۰] عبدالغني نابلسي (1143ق) نيز در سال 1101ق آن را زيارت کرده و اشاره کرده است که اين قبر در داخل غار کوچکي قرار دارد. [۴۱] زيارتگاه هاشم، امروزه در مسجد تاريخي بزرگي از دوره عثماني، در محله «حَيّ الدرج» غزه قرار دارد. در گذشته، مردم اموات خود را در اطراف زيارتگاه به خاک مي‌سپردند و لذا محيط آن به قبرستان تبديل شده بود. در نيمه قرن سيزدهم هجري، اين قبرستان را از بين بردند و به جاي آن، به دستور سلطان عبدالمجيد اول عثماني، مسجد کنوني را احداث کردند. [۴۲] تاريخ بناي مسجد در کتيبه‌اي سنگي بر سردر شبستان آن، سال 1266ق ذکر شده است. پلان مسجد شامل شبستاني در سمت جنوب و صحن نسبتا وسيعي در سمت شمال است. شبستان مسجد داراي گنبد و گلدسته‌اي هشت ضلعي است. گرداگرد صحن را رواق‌ها و حجره‌هايي فرا گرفته است. رواق‌ها داراي گنبدهاي کوچکي است و طاق آن‌ها بر ستون‌هاي سنگي مدوّر استوار است. مقبره هاشم در گوشه شمال غربي صحن مسجد قرار دارد و شامل اتاقي با پلان مربع و داراي گنبد نيم‌کره‌اي است.

منابع

1. «الآثار الاسلامية في بلدتي المؤتة والمزار»، الموسم، العدد 4، 1410 ق / 1989 م.

2. ابن بطوطه، محمد بن عبدالله المغربي، رحلة ابن بطوطة، بيروت:‌ دار صادر، 1412 ق / 1992 م.

3. ابن خلّکان، احمد بن محمد، وفيّات الاعيان وأنباء أبناء الزمان، تحقيق: احسان عباس، بيروت: دار صادر، (لا. ت).

4. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبري، بيروت، دار بيروت، 1405ق / 1985م.

5. ابن سعيد الاندلسي، علي بن موسي، المغرب في حلي المغرب، تحقيق: کنوت تَلکوست، ليدن: بريل، 1898 م.

6. ابن شداد، عزالدين محمد بن علي الحلبي، الاعلاق الخطيرة في ذکر امراء الشام والجزيرة، دمشق: المعهد الفرنسي، 1375 ق / 1956 م.

7. ابن عبدالبر، يوسف بن عبدالله القرطبي، الاستيعاب في معرفة الاصحاب، تصحيح: عادل مرشد، عَمّان: دار الاعلام، 1423 ق / 2002 م.

8. ابن عبدالظاهر المصري، محيي‌الدين عبدالله، الروضة البهية الزاهرة في خطط المعزية القاهرة، تحقيق: ايمن فؤاد سيد، قاهره: مکتبة الدار العربية للکتاب، چاپ 1، 1417 ق / 1996 م.

9. ابن عساکر الدمشقي، علي بن هبة الله، تاريخ مدينة دمشق، تحقيق: عمر بن غرامة العمروي، بيروت: ‌دار الفکر، چاپ 1، 1419 ق / 1998 م.

10. ابن عنبة، احمد بن علي، عمدة الطالب في انساب آل ابي طالب، تحقيق: السيد مهدي الرجائي، قم: مکتبة سماحة آية الله العظمي المرعشي النجفي الکبري، چاپ 1، 1383 ش / 1425 ق / 2004 م.

11. ابوالفرج الاصفهاني، علي بن الحسين، مقاتل الطالبيين، تحقيق: احمد صقر، قم: الشريف الرضي، چاپ 2، 1374 ش / 1416 ق.

12. الامين العاملي، السيد محسن، اعيان الشيعة، تحقيق: حسن الامين، بيروت: دار التعارف، 1986 م.

13. البلاذري، احمد بن يحيي، انساب الاشراف، تحقيق: محمود الفردوس العظم،‌ دمشق: دار اليقظة العربية، 1998 م.

14. حرزالدين، محمد، مراقد المعارف، تحقيق: محمد حسين حرزالدين، النجف: مطبعة الآداب، 1971م.

15. حسين، عبدالرحيم احمد، قصة مدينة المجدل وعسقلان، بي‌جا: المنظمة العربية للتربية والثقافة والعلوم، بي‌تا.

16. الحموي، ياقوت بن عبدالله، معجم البلدان، بيروت: دار صادر، (لا. ت).

17. الزرکلي، خير الدين، الاعلام، بيروت: دار العلم للملايين، چاپ 15، 2002 م.

18. الصفدي، صلاح‌الدين خليل بن ايبک، الوافي بالوفيّات، تحقيق: احمد الارناؤوط و ترکي مصطفي، بيروت: دار احياء التراث العربي، چاپ 1، 1420 ق / 2000 م.

19. الطباع، ‌عثمان مصطفي، اتحاف الاعزّة في تاريخ غزّة، تحقيق: عبداللطيف زکي ابوهاشم، غزه: مکتبة اليازجي، چاپ 1، 1420 ق / 1999 م.

20. الطبري، محمد بن جرير، تاريخ الطبري، بيروت: مؤسسة الاعلمي.

21. عبدالوهاب، حسن، تاريخ المساجد الاثرية، الهيئة المصرية العامة للکتاب، چاپ 2، 1994 م.

22. القزويني، زکريا بن محمد، آثار البلاد واخبار العباد، بيروت: دار صادر، بي‌تا.

23. الکندي، ‌محمد بن يوسف، کتاب القضاة وکتاب الولاة، تحقيق: رفن گست، بيروت: مطبعة الآباء اليسوعيين، 1908 م.

24. مخلص، عبدالله، «مشاهد آل البيت الاطايب في فلسطين»، العرفان، مجلد 33، ج 2، صفر 1366 ق / کانون الاول 1946 م.

25. المقدسي، ابو عبدالله محمد بن احمد، احسن التقاسيم في معرفة الاقاليم، ليدن: بريل، چاپ 2، 1909 م.

26. المقريزي، احمد بن علي، المواعظ والاعتبار به ذکر الخطط والآثار (= الخطط المقريزية)، تحقيق: محمد زينهم ـ مديحة الشرقاوي، قاهره: مکتبة مدبولي، 1998 م.

27. النابلسي، عبدالغني، الحقيقة والمجاز في رحلة بلاد الشام ومصر والحجاز، تحقيق: رياض عبدالحميد مراد، دمشق: دار المعرفة، چاپ 1، 1419 ق / 1989 م. 28. الهروي، علي بن ابي‌بکر، الاشارات الي معرفة الزيارات، تحقيق: جانين سورديل ـ طومين، دمشق: المعهد الفرنسي، چاپ 1، 1953 م.

29. اليعقوبي، احمد بن ابي‌يعقوب بن جعفر، تاريخ اليعقوبي، بريل: 1883 م.

30. يوسف، فرج الله احمد، مساجد فلسطين تحت الاحتلال الصهيوني، دمشق: دار القلم، چاپ 1، 1432 ق / 2011 م.

31. Sacred surprise behind Israeli hospital”, Los Angeles Times, May 21 2008.

پانویس

  1. احسن التقاسیم فی معرفة الاقاسیم، ابو عبدالله محمد بن احمد المقدسی، ص179.
  2. ر.ک: انتساب الاشراف، احم بن یحیی البلاذری، ج2، ص43؛ الاعلام، خیر الدین الزرکلی، ج2، ص125 .
  3. (الآثار اسلامیة فی بلدتی
  4. الوافی با لوفیات، صالح الدین خلیل بن ایبک الصفری، ج10، ص213.
  5. (الآثار اسلامیة فی بلدتی مؤته والمزار)، همانجا.
  6. مراقد المعارف، محمد حرز الدین تحقیق: محمد حسین حرزالدین، ج1، ص225، حاشیه محقق .
  7. (الآثار الاسلامیة فی بلدتی مؤته والمزار)، الموسم، العدد 4، قصص1072-1073 .
  8. تاریخ الیعقوبی، احمد بن ابی یعقوب بن جعفر الیعقوبی، ج2، ص391.
  9. کتاب الولاة وکتاب القضاء، محمدبن یوسف الکندی، ص81.
  10. الا شارات الی معرفة الزیارات، علی بن ابی بکر الهروی، ص22 در زمان بازدید هروی، شهر هکا و بیشتر شهرهای فلسطین در اشغال صلیبیان بوده است.
  11. مشاهیر آل البیت الاطایب فی فلسطین، عبد الله مخلص، ص137.
  12. همان، ص136 .
  13. آثار البلاد واخبار العباد، زکریا بن محمد القزوینی،ص222 .
  14. قصة المدینة المجدل وعسقلان، عبد الرحیم احمد حسین، ص82.
  15. المواعظ والاعتبار به ذکر الخطط والآثار(=الخطط المقریزیة)، احمد بن علی المقریزی، ج2، ص20.
  16. تاریخ المساجد ج الأثریة فی القاهرة، حسن عبد الوهاب، ص82.
  17. الروضة البهیة الزاهرة فی خطط المغریة القاهرة، ابن عبد الظاهر المصری، عبد الله محی الدین، ص30.
  18. المقریزی، همانجا.
  19. الهروی، همان، ص32؛ القزوینی، همان، ص222؛ ابن بطوطه، محمد بن عبد الله المغربی، رحلة ابن بطوطه، ص60.
  20. القزوینی، همانجا.
  21. اتحاف الاعزة فی تاریخ غزه، عثمان مصطفی الطباع، ج2، ص397 .
  22. عبد الله مخلص، همان، ص138.
  23. همان، ص83.
  24. عب الله مخلص، همان، صص140-141 .
  25. همان، ص138.
  26. الهروی، همان، ص19.
  27. البلاذری، همان، ج2، ص141؛ ابن عساکر، علی بن هبة الله، تاریخ مدینة دمشق، ج69، ص218؛ ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان وانباء ابناء الزمان، ج2، صص396-397؛ البزوکلی، الاعلام، ج3، ص106.
  28. مقاتل الطالبیین، علی بن الحسین ابوالفرج الاصفهانی، ص548 نسب نامبرده چنین است: محمد بن حمزه بن عبد الله بن عباس بن حسن بن عبید الله بن عباس بن امیر المومنین(علیه السلام).
  29. المغرب فی حلی المغرب، ابن سعید الاندلسی، علی بن موسی، ص6 .
  30. عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، احمد بن علی ابن عنبه، ص442.
  31. مساجد فلسطین تحت الاحتلال الصهیونی، یوسف، فرج الله احمد، ص106.
  32. عبدالله مخلص، همان، ص139.
  33. الاستیعات فی معرفة الاصحاب، ابن عبد البر، یوسف بن عبدالله القرطبی، ص603.
  34. الیعقوبی، همان، ج2، ص138.
  35. تاریخ الطبری، محمدبن جریر الطبری، ج3، ص449.
  36. ابن عبد البر، همانجا.
  37. از جمله، ر.ک: البلاذری، همان، ج4، ص36.
  38. عبدالله مخلص، همان، ص141 .
  39. الطبقات الکبری، ابن سعد محمد، ج1، ص79؛ الیعقوبی، همان، ج1، ص282.
  40. الهروی، همان، ص33.
  41. الحقیة والمجاز فی رحلة بلاد الشام ومصر والحجاز، عبد الغنی النابلسی، ج1، ص435 .
  42. اتحاف الاعزة فی تاریخ غزه، عثمانی مصطفی الطباع، ج2، ص162.