نقش غلامان بانی در توسعه معماری وشهر سازی عصر صفویه (مطالعه موردی مجموعه علیقلی آقا)
مؤلف: دکتر الیاس صفاران(استادیار دانشکده هنر ومعماری دانشگاه پیام نور واحد تهران)
محتویات
- ۱ چکيده
- ۲ مقدمه
- ۳ پيشينه حمايت نخبگان از معماري پيش از صفويان
- ۴ مروري بر نقش غلام بانيها در تکوين معماري صفويه
- ۵ عوامل و زمينههاي بسترساز
- ۶ عليقليآقا، غلام باني عصر سلطانحسين
- ۷ موقعيت شهري مجموعه عليقليآقا
- ۸ مجموعه عليقليآقا
- ۹ مسجد
- ۱۰ حمام
- ۱۱ دکاکين
- ۱۲ بازارچه و چهارسوق
- ۱۳ فرايند حيات تاريخي و اجتماعي مجموعه
- ۱۴ نتيجهگيري
- ۱۵ منابع و مآخذ
- ۱۶ پانویس
چکيده
موضوع حاميان و بانيان آثار معماري و کيفيت تأثيرگذاري آنان بر مسير شکلگيري آثار معماري و توسعه شهرسازي همواره از موضوعات بحث برانگيز تاريخ معماري و شهرسازي در ايران بوده است. بانيان آثار معماري در دوره صفويان که عموما از صاحب منصبان حکومتي و درباري بودند نقش مهمي در ساخت و ساز آثار معماري و شهرسازي داشتهاند. تا پيش از صفويان صاحب منصبان حکومتي ساخت بناهاي معماري را صرفا در جهت ارتقاي منزلت و جايگاه اجتماعي و سياسي خود انجام ميدادند. اما در دوره صفويان صاحب منصبان -که خود را غلامان و خادمان شاه ميشمردند- به منظور ابراز وفاداري به شاه، تثبيت حکومت و همسويي با مقاصد توسعهگرايانه شاهان به ساخت بناهاي معماري اعتنا ميکردند. اين موضوع تأثير مستقيمي بر فرايند تحول معماري و شهرسازي عصر صفوي به ويژه در شهرهاي اصفهان و کرمان داشته است. در اين مقاله مجموعه عليقليآقا به عنوان يکي از آثار معماري عصر صفويان در قرن دوازدهم ه.ق که محصول رواج اين نگرش و اعتنا به انديشه گسترش محيط مصنوع در ميان خادمان شاهان صفوي است، بررسي و مطالعه شده است. پرسش اصلي پژوهش اين است که صرف نظر از نقش شاهان صفوي، صاحب منصبان حکومتي چه تأثيري بر فرآيند توسعه و تحول معماري و شهرسازي اين عصر داشتهاند؟ چارچوب نظري اين تحقيق بر اين اصل استوار است که مشارکت غلامان شاه يکي از مؤلفههاي اصلي توسعه معماري و شهرسازي عصر صفويان بوده است. در اين مقاله از روش تاريخي- تحليلي استفاده شده و گردآوري دادهها به صورت اسنادي و ميداني بوده است. کليد واژهها: معماري و شهرسازي، صفويان، اصفهان، غلامان باني، عليقليآقا، معماري مذهبي، ابنيه کاربردي.
مقدمه
تشکيل حکومت صفويه در ايران، به عنوان يک دولت شيعي نهتنها يکي از مهمترين فصول تاريخ سياسي و مذهبي ايران را رقم زد بلکه مقطعي درخشان در تکوين و گسترش معماري و شهرسازي در ايران به شمار ميرود. تشکيل و تثبيت سلسله صفويه در تاريخ ايران از چندين منظر حائز اهميت بوده و نتايج و پيامدهاي مهمي داشته است. وحدت سياسي، ملي و مذهبي جامعه ايران در نتيجه رسميت يافتن مذهب تشيع [۱] ارتقاي جايگاه ايران مستقل و مورد احترام در معادلات بينالمللي، تثبيت يک حکومت مرکزي مقتدر در ايران و توسعه فرهنگ و هنر از جمله نتايج روي کار آمدن اين سلسله بوده است. [۲]
در نظري اجمالي به اقدامات و دستاوردهاي پادشاهان صفويه و مقايسه آنها با يکديگر، ميتوان اذعان داشت دوران ==شاهعباس اول== [۳] نقطه عطفي در تاريخ سياسي، اجتماعي و فرهنگي ايران بوده است. اقدامات مدبرانه شاهعباس باعث شد تا محققان او را با پسوند «کبير» بشناسند و سلسله صفوي را نيز يک امپراتوري تمام عيار بخوانند. يکي از مهمترين اقدامات شاهعباس در سالهاي ابتدايي پادشاهيش انتقال پايتخت سلسله صفويه از قزوين به اصفهان در سال 1006 ه.ق / 1590 م بود. [۴] انتخاب اصفهان به عنوان پايتخت صفوي نتايج و پيامدهاي مهمي براي اين سلسله به ارمغان آورد که در نتيجه آن اصفهان به موقعيت مهم و درخشاني دست يافت. [۵] به عبارت ديگر عظمت و شکوفايي اصفهان از سال 1006 ه.ق و زماني که شاهعباس پايتخت امپراتوري صفوي را از قزوين به آنجا منتقل کرد، آغاز شد. [۶] با اراده شاهان صفوي روند توسعه اصفهان تا آنجا پيش رفت که برخي مستشرقان ضمن بازديد از اصفهان اين شهر را مادرشهر پادشاهي ايران و بزرگترين و زيباترين شهر در سراسر مشرق زمين خوانند. در اين دوره علاوه بر ساير پيشرفتهاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي، با انتقال مرکز حکومت به اصفهان، مقطع مهمي در رشد و گسترش هنر و معماري به مرکزيت پايتخت جديد صفويان آغاز شد و همزمان با سلطنت شاهعباس دوره توجه جدي به هنرها شکل گرفت. [۷] شهر اصفهان در دوران حکومت شاهعباس و جانشينانش از حيث تجمل و شکوه و ابنيه، توسعه و گسترش چشمگيري پيدا کرد و تبديل به يک نمونه کامل شهر با معماري و شهرسازي متناسب شد. الرفاعي درباره پيشرفتهاي هنري اصفهان در عصر شاهعباس نوشته است: «اصفهان در دوره پادشاهي شاهعباس به لحاظ نقشه عمومي شهر و بناهاي مذهبياش نمونهاي يگانه از شهرهاي اسلامي به شمار ميرفت. هنر ايراني در اين دوره توانست وارد هندوستان شود و در آن اثر هنري مشهوري مانند تاج محل را در آگره به وجود آورد ...» [۸] صرف نظر از اهتمامي که پادشاهان صفوي در شکل دادن به محيط فرهنگيشان از طريق معماري داشتند، صاحب منصبان و غلامان و خادمان وفادار حکومتي نيز کوشيدهاند بر پديد آمدن آثار معماري در اين دوره تأثيرگذار باشند. سهم مهمي از معماري عمومي عصر صفوي به ويژه در نيمه اول قرن يازدهم ه.ق / هفدهم م با غلاماني مرتبط است که قدرت مديريت و نظارت داشتند. از جمله اين غلامان ميتوان به محب علي بيگ لَله، داروغه اصفهان و مرشد غلامان شاهعباس، الله وردي خان غلام گرجي شاهعباس اول، گنج عليخان زيگ والي کرمان در زمان شاهعباس اشاره کرد که به ترتيب در ساخت بناهاي معماري صفويه نظير کليساي جلفا و مسجد امام، پل الله ورديخان و مجموعه ميدان گنج عليخان در کرمان نقش مهمي داشتهاند. [۹] مجموعه عليقليآقا يکي ديگر از آثار ارزشمند معماري اصفهان است که توسط يکي از غلامان صفوي ساخته شده است. اين مجموعه توسط عليقليآقا، از خواجه سرايان صفوي در زمان شاهسليمان و شاهسلطانحسين در نيمه اول قرن دوازدهم ه.ق بنا نهاده شده است. اين مجموعه که از نظر سبک متعلق به معماري مکتب اصفهان دوره پايان عصر صفويه است شامل بازارچه و چهارسوق، حمام و مسجدي به همين نام است که در کنار هم ضمن نمايش همبستهاي از انواع هنرهاي مذهبي و کاربردي اصفهان عصر صفوي يادآور پيوندهاي چند بعدي در قالب کالبد معماري آن دوره است. موضوع بانيان آثار معماري و نحوه تأثيرگذاري آنان بر فرآيند شکلگيري آثار معماري و تحول شهرسازي در ادوار تاريخي مختلف همواره يکي از موضوعات بحث برانگيز در تاريخ معماري و شهرسازي ايران بوده است. درباره اين موضوع و مشارکت بانيان در حوزه معماري چندان تحقيق نشده است. در متون تاريخي نيز تنها به ذکر نام پادشاه و بانيان بنا بسنده شده و اطلاعات بيشتري درباره هنرپروران واسط ميان شاه و معمار و نحوه مشارکت بانيان و تأثيرگذاري آنان در اين حوزه ارائه نشده است. در اين مقاله تأثير صاحب منصبان درباري در فرآيند تکوين و توسعه معماري و ابنيه کاربردي و مذهبي دوره صفويه بررسي شده است. همچنين مجموعه (مسجد، حمام و بازارچه) عليقليآقا به عنوان يکي از آثاري معماري اين دوره - که محصول گسترش اعتنا و توجه صاحب منصبان حکومتي به موضوع ساخت ابنيه مذهبي و کاربردي بوده است- معرفي شده است. پرسش اصلي اين مقاله اين است که صاحب منصبان حکومتي چه تأثيري بر فرآيند توسعه و تحول معماري و شهرسازي عصر صفوي داشتهاند؟ چارچوب نظري اين تحقيق بر اين اصل استوار است که مشارکت غلامان شاه يکي از مؤلفههاي اصلي توسعه معماري و شهرسازي عصر صفويان بوده است. در اين مقاله از روش تاريخي- تحليلي استفاده شده و گردآوري دادهها به صورت اسنادي و ميداني بوده است.
پيشينه حمايت نخبگان از معماري پيش از صفويان
حمايت از معماري و ساخت و ساز بناهاي کاربردي توسط نخبگان و بزرگان درباري در ايران پديدهاي جديد و مربوط به دوره صفويه نبوده است. ساختن آثار مهم معماري در شهرهاي مختلف ايران توسط افراد خاص از ديرباز مرسوم بوده است. گاهي اوقات حمايت از ساخت آثار معماري به رقابتي ميان بزرگان حکومتي تبديل ميشد که از آن جمله رقابت ميان نظامالملک در ساخت گنبد جنوبي مسجد جامع عتيق اصفهان (تصوير 1) و رقيبش تاجالملک در ساخت گنبد شمالي همان مسجد در دوره سلجوقيان (تصوير 2) و ساخت ربع رشيدي توسط رشيدالدين فضلالله و مسجد عليشاه توسط رقيبش تاجالدين عليشاه در تبريز در دوره ايلخانان قابل اشاره هستند. تا پيش از دوران صفويان، ساختن مسجد و مقبره و مدرسه، گذشته از اجر اخروي، براي بيان شأن و وجاهت خود باني بود؛ اما در دوره صفويان اين کار به منظور بيان عظمت شاه و وفاداري باني به شاه انجام ميگرفت. غلامان بازوان خاندان سلطنتي در پديد آوردن آثار معماري بودند. مهندسان و معماران بودند که طرح را آماده ميکردند و بنا را ميساختند؛ اما شغل غلامان شاه، يعني سرکاري يا مشرفي عمارت، مستلزم نوعي اشتغال به معماري و مداخله در بنا بود که از صرف تدارک نيروي کار و مواد و مصالح فراتر ميرفت. [۱۰] تصوير 1- گنبد خواجه نظامالملک در مسجد جامع عتيق اصفهان تصوير 2- گنبد تاجالملک در مسجد جامع عتيق اصفهان از مهمترين حاميان هنر و معماري در دوره ايلخاني ميتوان از خواجه رشيدالدين فضلالله نام برد. رشيدالدين فضلالله بن عمادالدوله ابوالخير همداني (647- 718 ه.ق / 1247- 1318 م) که بيشتر به خواجه رشيدالدين معروف است، شخصيتي برجسته در تاريخ ايران است. او در مقام صاحب منصب و وزير امراي ايلخاني، غازان و الجايتو، به اصلاحات اقتصادي عظيمي دست زد که وضع اقتصادي کشور را تثبيت کرد و چهل سال توفيق براي آن در پي آورد؛ ضمن اين که در مقام هنرپرور، با جديت تمام از هنر و ادب حمايت کرد؛ با شور و شوق به ساخت و ساز پرداخت. در زادگاهش، همدان، مجموعهاي طبي بنياد کرد و در تبريز و در پايتخت جديد، سلطانيه، کاخها و بناهايي عمومي ساخت. [۱۱] نظام هنرپروري خواجه رشيدالدين در دو زمينه اهميت و نمود بيشتري دارد: مقابر مجموعهاي و کتابهاي مصور. ارتباط خواجه رشيدالدين با ديگر هنرپروران از طريق چرخه اداري و خانوادگياش، او را در آن دوره به الگوي هنرپروراني تبديل کرد که تابع بسياري از انديشهها و طرحهاي او بودند و بسياري از هنرمندان دستگاه او را به خدمت ميگرفتند. کارهايي که به دست يا الهام از خواجه رشيدالدين صورت گرفت به زماني بين سالهاي 688 ه.ق / 1290 م تا 740 ه.ق /1340 م بازميگردد. خواجه رشيدالدين، همچون ديگر درباريان، داراييهاي خود را صرف طرحهاي معماري، در قالب موقوفات ميکرد. او اين طرحها را در سلطانيه، يزد، بسطام و همدان اجرا کرد؛ اما بزرگترين آنها ربع رشيدي واقع در حومه شرقي تبريز بود. اگر چه اثر چنداني از اين محل نمانده است، متن وقفنامه آن با تاريخ اول ربيعالاول 709 ه.ق / نهم اوت 1309 م همچنان باقي است. اين وقفنامه نشان ميدهد که مدخل ربع مجتمعي عظيم بوده که به بخش اصلي راه داشته است (تصوير 3). تصوير 3- بقاياي ربع رشيدي در تبريز اين بخش مشتمل بوده است بر مجموعه مقبره باني ربع در درون يک مسجد، اقامتگاه مهمانان يا دارالضيافه، خانقاهي براي صوفيان، دارالشفا و ساير مستحدثات. درآمد موقوفات هنگفتي نزديک به پنجاه هزار دينار به اين مجموعه اختصاص يافته بود تا نام باني اين بنا جاودان شود و اين ثروت نزد خاندانش محفوظ بماند. [۱۲] از حاميان مهم هنر و معماري در دوره تيموريان بايد از خواجه غياثالدين پير احمد خوافي نام برد. آنچه از ساختههاي وي به جا مانده از درايت او در مديريت و علاقه و اهتمام او به آباداني حکايت ميکند. تأکيد او بر سنت وقف در ايجاد نظامي براي بقاي نهادهاي عامالمنفعه نمونهاي از انديشه رايج در ميان بزرگان عصر است. مقام او در دربار تيموري و وزارتش عمل او را الگوي ديگر بزرگان و قدرتمداران عصر کرد. خواجه غياثالدين شيوهاي در وزارت در پيش گرفت که کار ديوان و رعيت را همزمان به سامان آورد و از اين رهگذر توانست ابواب خيرات را بر عموم گشايد. [۱۳] عمارت سر مزار شيخ زينالدين خوافي، جماعتخانه سر مزار زينالدين ابوبکر تايبادي و مدرسه غياثيه خرگرد از جمله آثار معماري است که با حمايت خواجه غياثالدين در دوره تيموري ساخته شدند (تصوير 4). تصوير 4- مدرسه غياثيه خرگرد خواجه غياثالدين بناي مزين و مجلل مدرسه غياثيه خرگرد را در 848 ه.ق در موطن خود، منطقه خواف در غرب شهر خرگرد ساخت. با سابقهاي که از خواجه غياثالدين در وقف مزارع و مستغلات در تاريخنامهها ثبت است، ميتوان حدث زد که موقوفات گستردهاي از املاک خانوادگياش را به اين بنا پيوسته بود. اين بنا کاري بود از وزير مقتدر شاهرخ و استاد معمار معتبر زمان استاد قوامالدين شيرازي؛ و در مجموع همه نويسندگان عصر آن را مهمترين اثر خواجه غياثالدين دانستهاند. [۱۴]
ابراهيمسلطان (796- 837 ه.ق)، پسر شاهرخ تيموري يکي ديگر از مهمترين بانيان معماري در دوره تيموريان است. آوازه او در هنرپروري و حمايت و جلب هنرمندان نيز به مانند شهرتش در خوشنويسي است. حکايتهاي فراواني از او در حمايت و تشويق هنرمندان نقل کردهاند. در تاريخنامهها، به نحوي مبهم و پراکنده، ساخت دو مدرسه درالصفا و دارالايتام را در شيراز به او نسبت دادهاند. اين دو مدرسه از اين جهت شايان توجه است که از معدود بناهايي است که ابراهيمسلطان در شيراز ساخت. هر چند از نقش او در ساخت يا بازسازي چند بناي ديگر در شيراز ياد کردهاند. گويا مدرسه دارالصفا اهميت بيشتري داشته است؛ زيرا ابراهيمسلطان را در آنجا دفن کردهاند. [۱۵]
مروري بر نقش غلام بانيها در تکوين معماري صفويه
نقشي که غلامان يا صاحب منصبان حکومتي صفويه در شکل دادن به محيط فرهنگيشان از طريق معماري داشتند، در تاريخ هنر و معماري ايران بيبديل است. در اين دوره مناسبات شاهان و غلامانشان صورت جديدي پيدا کرد و برخي از ايشان به دستور شاهان صفوي نقش مهمي در ايجاد محيط فرهنگي و اجتماعي جامعه پذيرفتند. از اينرو، مجموعه روابط جديدي ميان پادشاهان و غلامان و پديدآورندگان آثار معماري پديد آمد. حمايت غلامان از معماري و ساختن بناها در اين دوره گاهي همانند حمايت نخبگان از معماري در دورههاي تاريخي پيشين ايران و در سرزمينهاي اسلامي مجاور است؛ هر چند که در شکل و روابط در ميان اين دو تفاوتهايي هست. حمايت از معماري و ساختن بناها معمولا فوايد جانبي بسياري براي حاميان و بانيان داشت. بانيان خير از مال خود و گاه به نام و افتخار خود و خاندانشان بناهايي چون مدرسه، مسجد، مقبره، کاروانسرا برپا ميکردند و از اين راه در چشم مردم قدر و منزلت مييافتند و به تقوا و نيکوکاري شهره ميشدند. وقف کردن بنا نوعي حفاظت قانوني از دارايي و ثروت خانواده بود. وقف و حدود و قواعد آن را در کتيبهها و وقفنامهها ميآوردند و از اين راه، احداث بنا و باني و واقف آن به مردم اعلان و معرفي ميشد. [۱۶]
در دوره صفويان، مأموريت غلامان اين بود که از جانب باني اصلي، يعني شاه و خاندان سلطنتي، و به وکالت از او به حمايت از معماري بپردازند. اين شکل وکالت و نمايندگي حامي و باني نشان ضعف يا کاهش قدرت غلامان نيست، بلکه نشان تقويت ارتباط آنان با خاندان سلطنتي و تثبيت موقعيت آنان در مقام غلام شاه است. اين صورت از رابطه غلامان و شاهان در نيمه قرن يازدهم ه.ق / هفدهم م پديد آمد؛ يعني زماني که تصوير صفوي از شهر حکومتي شکل گرفت و اصفهان به پايتخت تبديل شد. [۱۷] اين طرز تفکر به پديد آمدن گونهاي از معماري انجاميد که بناهايي متنوعي از مسجد و کاخ گرفته تا بناهاي زيرساختي مانند پل و بند و جاده را شامل ميشده است. همچنين مراکز تجاري مانند بازارها، مجموعههاي مسکوني، کاروانسراها، آبانبارها، حمامها و حتي احداث شهرهاي جديد در حيطه مأموريت غلامان قرار داشت. در اين دوره به ويژه در زمان حکومت شاهعباس غلاماني مانند محب علي بيگ لَله، الله وردي خان، گنج عليخان و ميرز اتقي مشهور به ساروتقي طرحهاي عظيم معماري و شهرسازي را اجرا ميکردند. اين کار يا به دستور شاه صورت ميپذيرفت يا مستقلا توسط خود غلامان به عنوان وفاداران به انديشه و ديدگاه شاه اجرا ميشده است. يکي از مهمترين عوامل در ورود صاحب منصبان حکومتي و درباريان -که همگي غلامان شاهان صفوي محسوب ميشدند- به ساحت ساخت و ساز آثار معماري عمومي، توسعه روزافزون محلات در شهرهاي بزرگ ايران به ويژه اصفهان بوده است. بدونترديد حاکمان صفوي که خود را مکلف به پاسخگويي نيازهاي عمومي محلات جديد نظير مسجد، مدرسه، حمام، بازارچه، کاروانسرا و... ميديدند صاحب منصبان و غلامان خود را ترغيب و تشويق ميکردند تا اموال و توان خود را در آباداني شهرها به کار گيرند. محب علي بيگ لَله يکي از مشهورترين غلامان اين دوره است که به ساخت آثار معماري ارزشمند همت گماشت. او را بيشتر به سبب نقشي ميشناسند که در ساختن مسجد شاه اصفهان داشته است. محب علي بين سالهاي 1020 ه.ق / 1611 م و 1028 ه.ق / 1619 م در جريان معماري بناها نقش مهمي داشته است. او بخشي از املاک خود را وقف مسجد کرد و بيش از سي درصد موقوفات مسجد از او بود و در وقفنامه مسجد، نام او بلافاصله پس از نام شاه آمده است و او را متولي وقف کردهاند. [۱۸] الله وردي خان يکي ديگر از صاحب منصبان دوره صفوي است که سهم مهمي در توسعه معماري عمومي در نيمه اول قرن يازدهم ه.ق / هفدهم م داشته است. بناي پل الله وردي خان و ساخت بناهاي متعدد مهمي در فارس و جاهاي ديگر از جمله بناي دو آشکوبه و عظيم نزديک سراب براي رساندن آب به شيراز، قلعهاي در نزديکي روستايي در فارس، قيصريهاي بزرگ در لار، سرايي مجلل براي شاهعباس نزديک نهاوند و مدرسه خان در شيراز از مهمترين اقدامات وي در توسعه معماري صفوي بوده است. يکي ديگر از خادمان و غلامان باني در دوره صفويه گنج عليخان زيگ، از مريدان کرد شاه عباس اول و والي کرمان است. دوره حکومت گنج عليخان در کرمان بيش از هر چيز با مجموعه موقوفات (ميدان، بازارها، حمام، آبانبار، کاروانسرا، مدرسه، ضرابخانه) در ميانه بازار کرمان در يادها مانده است. از جمله آثار گنج عليخان در کرمان ميتوان به باغها (باغ بيرمآباد، باغ عباسآباد، باغ نعمتآباد، باغ عشرت آباد و...)، قناتها (قناتهاي شهرآباد، گنجآباد، بعليآباد و..) [۱۹] و ميدان کرمان با شباهتهايي به ميدان نقش جهان اصفهان ولي در مقياسي کوچکتر اشاره کرد. در ميان حاميان و بانيان معماري دوره صفويه در ميان غلامان بزرگ شاه هيچ کدام با ميرزا تقي، مشهور به ساروتقي، قابل مقايسه نيست. کارهاي متنوع ساختماني ساروتقي، چون شهرهاي جديد، جادههاي بسيار، مرمت و نوسازي مقبره امام علي (عليه السلام)، تکميل مدرسهاي در قزوين، تغييرات اساسي در کاخ عاليقاپوي اصفهان، دو کاخ، دو مسجد و يک کاروانسرا در پايتخت از اعتماد بسيار شاه و قدرت فردي او حکايت ميکند. ساروتقي تيزهوشترين و زيرکترين حامي و باني در دوره صفويه است. او در آغاز کار، صرفا نماينده و جانشين حامي و باني اصلي معماري، يعني شاه، بود. اما زماني که صدر اعظم شد، خود در قلب قدرت قرار گرفت و هر چند که آثار معماري او در زمان شاهان صفوي ساخته ميشد، با مال او و به نام او بنا ميشد. [۲۰] تصوير 5- موقعيت مجموعه عليقليآقا در محله بيدآباد. در بررسي دلايل همراهي و مشارکت صاحب منصبان، غلامان و درباريان صفوي در عرصه ساخت و ساز معماري عمومي ذکر چهار عامل يا زمينه اصلي قابل اشاره ميباشد که به اختصار در جدول زير آورده شده است: جدول شماره 1- عوامل و زمينههاي بسترساز حضور پررنگ غلامان در تکوين معماري عصر صفويه
عوامل و زمينههاي بسترساز
عامل مذهبي، تشيع به عنوان مذهب رسمي و ضرورت توسعه شهرها و معماري عمومي بر پايه جهان بيني شيعي و ترويج ==فرهنگ وقف در ميان نخبگان== عامل تاريخي، تجارب حکومتهاي پيشين در زمينه حضور و نقش پررنگ صاحب منصبان و غلامان درباري در توسعه معماري عامل سياسي، تغيير مناسبات ميان شاه و غلامان و استقرار حکومت بر پايه نظام غلامان عامل اجتماعي، توسعه محلات در شهرهاي بزرگ، ايجاد شهرهاي جديد، افزايش مطالبات اجتماعي در زمينه توسعه زيرساختهاي عمومي و تکليف حکومت به پاسخگويي به اين نيازها
عليقليآقا، غلام باني عصر سلطانحسين
اقدام عليقليآقا در ساخت مسجد، حمام و بازارچهاي به نام خود، ادامه جرياني در زمينه ساخت و ساز آثار معماري عمومي در عصر صفوي است که با اقدامات صاحب منصبان حکومتي نظير الله وردي خان، محب علي بيگ لَله، گنج عليخان و ساروتقي شکل گرفت. با اين تفاوت که عليقليآقا به مانند افراد مورد اشاره شخصيت تأثيرگذاري در تاريخ عصر صفوي نبوده است – يا حداقل اين موضوع در جايي ثبت نشده است – بنابراين در کتب تاريخي از او نامي برده نشده و اطلاعات موجود درباره وي، از چند کتاب معاصر و نيز از روي کتيبه سردر مسجد و همچنين متن وقفنامه مسجد به دست آمده است. [۲۱] بر پايه اسناد موجود عليقليآقا، برادر خسرو آقا، يکي از خواجگان و محارم دربار شاه سليمان و سلطانحسين بوده است. [۲۲] در متن کتيبه سردر مسجد عليقليآقا آمده است: «بسمالله الرحمن الرحيم، لقد تصدي لاتمام هذا المسجد... في زمن الدوله الشاه سلطان حسين... عاليجناب... محرم حريم الدوله السنيه العظمي و مقرب الحضره العليه الکبري الحاج عليقليآقا...». همچنين در متن وقفنامه آمده است: «لهذا در اين اوان سعادت نشان کرامت توامان که الطاف ازلي و فيوضات لم يزلي شامل و متکفل امال عاليحضرت... زبده مقربان درگاه گيتيپناه و عمده محرمان بارگاه عرش اشتباه... عليقلي آقا ضاعفالله تعالي قدرهالعالي گرديده...». به استناد متن وقفنامه و کتيبه مسجد هيچ شکي باقي نميماند که عليقليآقا از خواجه سرايان حرم شاه سلطانحسين بوده است، اما درباره برادرش يعني خسرو آقا که او نيز از خواجه سرايان دربار بوده است، به مطلبي اشاره نشده است. تنها آنچه در کتب ثبت شده اين است که اين دو برادر در کودکي و جواني در حرم شاه سليمان بوده و بعدا نيز از خواجه سرايان صاحب نفوذ حرم سلطانحسين به شمار ميآمدهاند. در دوره سلطانحسين صفوي برخي خواجه سرايان از نفوذ بسياري برخوردار شده به طوري که شخصي مانند عليقليآقا که مستخدم محسوب ميشده آن قدر تمکن مالي به هم رسانده که توانسته مجموعهاي موقوفه شامل مسجد، حمام و بازارچه بسازد و اين مسلما در اثر نفوذ و اعتبار فراوان او نزد سلطان حسين بوده است. چرا که از حدود پانصد تن ديگر خواجه سرايان – طبق آمار کمپفر- به ندرت نام کسي ديگر بر جاي مانده است. حتي خسرو آقا برادر وي نيز که تنها يک حمام ساخته بود، نامش بيشتر به واسطه شهرت عليقليآقا بر جاي مانده است. [۲۳] درباره دلايل احداث اين مجموعه داستاني در ميان اهالي اين محله رواج يافته است. براساس اين داستان در زمان عليقليآقا، پيرمردي فقير و نابينا در اين محله زندگي ميکرد که بضاعت مالي نداشت. در يکي از سالها عليقليآقا به سفر حج مشرف ميشود ايشان در هنگام طواف خانه خدا مرد فقير محله را ميبيند و پس از بازگشت از سفر به نزد او ميرود و ميپرسد: «تو که بضاعت مالي براي سفر حج نداشتي پس چگونه به حج رفته بودي؟» مرد فقير در پاسخ از اين سفر اظهار بياطلاعي ميکند و ميگويد که در طول سفر عليقليآقا در اصفهان به سر ميبرده است. کار به استشهاد محلي کشيده ميشود و عليقليآقا متوجه ميشود که پيرمرد درست ميگويد، بنابراين گمان ميکند که پيرمرد احوال روحاني دارد. بنابراين از او ميخواهد که هر حاجتي دارد بگويد تا آنها را برآورده کند. پيرمرد از عليقليآقا ميخواهد که رفاه مردم محله را تأمين کند. از اينرو عليقليآقا هم دستور ساختن حمام، مسجد و بازارچهاي را در محله بيدآباد ميدهد و از آن زمان به بعد اين محله رونقي دوچندان ميگيرد.
موقعيت شهري مجموعه عليقليآقا
مجموعه عليقليآقا در محله بزرگ بيدآباد، يکي از محلات بزرگ شمال شهر اصفهان واقع شده است که قدمت آن به پيش از دوره سلجوقي باز ميگردد. در حال حاضر به علت خيابانکشيهاي متعدد، وضعيت محلات و حدود آن نسبت به يکديگر، چنان در هم آميخته است که تعيين و تميز آنها و اظهار نظر قطعي در مورد محدوده محلات، همچون گذشته، کار آساني به نظر نميرسد. اما به طور خلاصه محله بيدآباد از شمال به خيابانهاي جامي و قبله دعا، از شرق به خيابان چهارباغ پايين، از جنوب به خيابان مسجد سيد و از غرب به خيابان آيتالله کاشاني محدود است. اين محله داراي مراکز محلهاي متعدد است که بزرگترين و مهمترين آنها، مرکز محله عليقليآقا ميباشد (تصوير 5 و 6). البته لازم به ذکر است زماني که مجموعه عليقليآقا ساخته نشده بود، محلهاي به اين نام وجود نداشته و اين نام بعدها به اين محله اطلاق شده است. محل مجموعه عليقليآقا، محله شيخ ابومسعود معرفي شده است. چنانچه در متن وقفنامه مسجد چنين تصريح شده است: «... به مسجد مزبور که واقع است در محله شيخ ابومسعود رازي من محلات دارالسلطنه اصفهان». محله بزرگ بيدآباد که جزيي از محلات و نواحي شمال رودخانه زايندهرود و از محلات قديمي اصفهان به شمار ميآيد در قرن چهارم هجري قمري و در زمان علاءالدوله خارج از حصار و باروي شهر بود، اما به طور مسلم در زمان صفويه داخل باروي شهر قرار گرفته و به عنوان ناحيه بزرگ و پرجمعيت تقسيماتي کوچکتر را از محلاتي چون عليقليآقا که خود يکي از مهمترين و بزرگترين آنهاست شامل ميشده است. تصوير 6- موقعيت مرکز محله عليقليآقا روي نقشه شهر اصفهان (مأخذ: نقشه شهر اصفهان، انتشارات سحاب)
مجموعه عليقليآقا
مجموعه بناهاي عليقليآقا پس از مجموعه مدرسه، کاروانسرا و بازار سلطاني چهارباغ اصفهان مهمترين بناي دوره سلطانحسين صفوي است. کارهاي ساختماني آن تا دو سال پس از بهرهبرداري و اتمام سردر مدرسه چهارباغ همزمان بوده است. [۲۴] اين مجموعه توسط عليقلي آقا در محله بزرگ بيدآباد واقع در شمال شهر اصفهان ساخته شده است. کالبد اين مجموعه براساس متن وقفنامه شامل ابنيه زير بوده است: - مسجد (شامل صحن مسجد، مدرسه يا حجرههاي فوقاني و سقاخانه مسجد) (تصوير 7)؛ - حمام (شامل حمام بزرگ و کوچک، چهارحوض و يا درياچه)؛ - دکاکين ( شامل چهار باب دکان در جنب مسجد)؛ - بازارچه (شامل قهوهخانه، کارخانه صباغي، کارخانه شعربافي، سي باب دکان، بيست باب حجرات فوقاني)؛ - چهارسوق ( شامل چهارسوق و سقاخانه آن.)
>مسجد >حمام >دکاکين >بازارچه و چهارسوق
مسجد
براساس متن کتيبه سردر مسجد و نظر جابر انصاري، [۲۵] ساخت بناي مسجد در سال 1112 ه.ق شروع شده و زماني که با دستور شاه سلطانحسين شروع به تکميل اين مجموعه ميکند، بناي مسجد نيمه تمام بوده است. او اين بنا را ده سال بعد يعني در سال 1122 ه.ق به پايان رسانيده و اين تاريخ در کتيبه سردر مسجد ثبت شده است (تصوير 8 و 9). تصوير 7- مسجد عليقليآقا تصوير 8- کتيبهاي در مسجد عليقليآقا که نشان ميدهد اين مجموعه در دوره حکومت سلطانحسين احداث شده است. تصوير 9- درج سال اتمام مسجد در کتيبه سردر ورودي آن کتيبه سردر مسجد به خط ثلث قهوهاي رنگ و به خط علي نقي امامي از خوشنويسان اين دوره ميباشد. اين مسجد مطابق وقفنامه آن از سه بخش مهم مسجد، حجرات معينه مشخصه فوقانيه (مدرسه) و سقاخانه تشکيل شده است. رفيعي مهرآبادي درباره معماري و تزئينات اين مسجد نوشته است: «گلدسته مسجد بر بالاي سردر، و مسجد با کاشيهاي الوان و نقوش هندسي و گرهسازي مانند طرحهاي مدرسه چهارباغ تزئين شده است (تصوير 10)، صحن مسجد مستطيل و طولش از شمال به جنوب و حوض و مهتابي ندارد. در طرف جنوب، ايوان و محرابي دارد که ازارهاش از سنگ مرمر و در بالا داراي کاشيکاري معرق نفيس است. در سمت مشرق داراي شبستان کوچکي است که در اواخر قرن سيزدهم به مسجد اضافه شده است». [۲۶] اين شبستان زيبا و نفيس در شرق حياط مسجد قرار دارد و بر کتيبه آن با خط نستعليق سفيد بر زمينه کاشي لاجوردي اشعاري نوشته شده است. مفاد اين اشعار حاکي از اين است که شبستان در سال 1297 ه.ق يعني در زمان سلطنت ناصرالدينشاه قاجار به مسجد افزوده شده است. خطاط اين کتيبه عبدالجواد و استاد کاشيکار آن محمد اسماعيل است. تصوير 10- تزئينات و کاشيکاري مسجد عليقليآقا با توجه به همزماني احداث مدرسه چهارباغ و مسجد عليقليآقا به نظر ميرسد هنرمنداني که در احداث سردر مدرسه چهارباغ نقش داشتهاند، عهده دار احداث سردر مسجد عليقليآقا نيز بودهاند. اما برخلاف سنت رايج دوره صفويه که احترام خود را به مذهب شيعه، حتيالامکان با قرار دادن نام علي (عليه السلام) در جاي جاي کتيبهها و نقوش سردر نشان ميدادهاند، آرايههاي سردر اين مسجد به جز کتيبههاي قرآني هيچ نشاني از نام آنان به دست نميدهد. [۲۷] مسجد عليقليآقا از نظر بهرهگيري از خطوط زيباي ثلث و نستعليق مربوط به دوره صفويه و قاجار و کاشيکاري نفيس يکي از بناهاي ارزشمند اصفهان به شمار ميرود.
حمام
نقل مؤلف تاريخ اصفهان از ساخت حمام در سال 1112 ه.ق و بالاخره تاريخ 1125 ه.ق در انتهاي وقفنامه حمام نشان ميدهد که حمام عليقليآقا از آثار نيمه اول قرن دوازدهم هجري است. اين حمام متشکل از سه قسمت حمام بزرگ (مردانه)، حمام کوچک (زنانه) و چهار حوض است. حمام کوچک و حمام بزرگ براساس وقفنامه در سال 1125 ه.ق ساخته شده و در آن ذکر گرديده که عليقليآقا آن را از دارايي خود احداث نموده است. چهارحوض نيز برپايه متن حاشيه وقفنامه دو سال بعد در 1127 ه.ق به پايان رسيده و مانند حمام وقف مسجد گرديده است. تصوير 11- فضاي چهارحوض حمام عليقليآقا و استخري آن چهارحوض فضاي وسيع و کشيدهاي در کنار گرمخانه است. اين فضا با تويزهها و طاقهاي وسيعي پوشانيده شده که هشت ستون سنگي آن را بر دوش خود دارند. استخر وسيعي در ميانه اين فضا بيشتر سطح آن را فرا گرفته است. اين استخر به منظور شنا و آبتني استفاده ميشده است. در دو سوي محور اصلي اين فضا با دو شاهنشين با قاعده نيمهشت وجود دارد که معروف است يکي براي شيرجه و پرش و ديگري جايگاه تماشاچيان بوده است (تصوير 9). مجموعه اين دو حمام به گونهاي طراحي شده که سربنيههاي دو حمام مجاور هم گرمخانهها در کنار يکديگر قرار گيرند، بدينترتيب با نزديک هم واقع شدن فضاهايي با درجه حرارت مشابه، اتلاف حرارت کمتري صورت ميگيرد (تصوير 12). تصوير 12- فضاي گرمخانه و حوضچه ميان ان جهت شست و شوي پاها در جوار حمام دالان گاورو و چاه استخري در انتهاي آن وجود دارد که براي تأمين آب موردنياز حمامها به کار ميرفته است، به طوري که با حرکت گاو در دالان آب از چاه کشيده ميشد و داخل استخر فرو ميرفت. آب اين حمام از نهر مادي منشعب از آب زاينده رود تأمين ميشده است. حمام عليقليآقا داراي تزئينات و نقاشيهايي از سه دوره تاريخي صفوي با تلفيقي از کاشيکاري و آهک بري - نقاشي و کاشيکاري قاجار - و نقاشي دوره پهلوي است. البته از آنجا که اين بنا پس از احداث در دورههاي بعدي نيز مورد استفاده قرار ميگرفته، طبيعي است تعميرات و يا الحاقاتي در آن صورت پذيرفته باشد (تصوير 13). تصوير 13- نمونهاي از تزئينات و نقاشي ديواري حمام يکي از ويژگيهاي اين گرمابه، روش تأمين روشنايي آن است. روشنايي اين حمام از طريق روزنههايي تأمين شده که بر روي سقف گنبدي شکل حمام تعبيه گرديده است. در اين روزنهها شيشههاي محدبي و عدسيشکل کار گذاشته شده بود. خاصيت محدبي اين شيشهها علاوه بر جلوگيري از اتلاف انرژي، باعث شکست نور شده و نور را در مجموعه پخش ميکرده است. در واقع معماران بنا از خاصيت ذرهبين، برعکس استفاده نموده و به راحتي فضاي داخل حمام را روشن کردهاند. ويژگي جالب ديگر اين که شيشههاي به کار رفته از يک طرف نور را عبور ميدهند و کسي که در پشت بام باشد نميتواند داخل حمام را ببيند (تصوير 14). تصوير 14- نورگيرهاي حمام عليقليآقا
دکاکين
منظور از آن چهار باب دکان کنار مسجد است که درباره آنها در متن وقفنامه آمده است: «... و تمامت موازي چهار باب دکاکين معينه واقع در جنب مسجد مرقومه...» (تصوير 15). تصوير 15- دکاکين يا چهار باب دکان در کنار مسجد که در متن وقفنامه ذکر شدهاند.
بازارچه و چهارسوق
بازارچه مزبور در مرکزيت و در امتداد محور تاريخي عليقليآقا واقع شده و داراي دو راسته اصلي و بزرگ و يک راسته فرعي و کوچک و نيز يک چهارسوق با دهنهاي به قطر 11 / 10 متر و ارتفاع 11 / 26 متر در مرکز ميباشد (تصوير 16). تصوير 16- يکي از راستههاي بازار عليقليآقا براساس متن حاشيه وقفنامه عمليات احداث بازارچه و چهارسوق در سال 1127 ه.ق خاتمه يافته است. بازارچه عليقلي آقا شامل يک قهوهخانه، کارخانه صباغي، کارخانه شعربافي، سي باب دکان و بيست حجره فوقاني ميباشد که در متن وقفنامه درباره آنها آمده است: «بازارگاه رفيعي محاذي مسجد مزبور در جنب حمام مزبور مشتمل بر يک باب قهوهخانه و کارخانه صباغي و کارخانه شعربافي و موازي سي باب دکان و موازي بيست باب حجرات فوقانيه فوق دکاکين مزبوريه...». در متن وقفنامه چنين تصريح شده است که عليقليآقا بازارچه، قهوهخانه، کارخانهها، حجرهها و دکانهاي آن را وقف مصالح مسجد و مدرسه کرده است. همچنين در اين وقفنامه درباره چهارسوق و سقاخانه مربوط به آن چنين تصريح شده است: «سقاخانه را بر عام مسلمين شيعه اثنيعشري وقف فرمود و ثواب آن را روح مقدس سيدالشهدا و خامس آلعبا صلواتالله عليه قربت فرمود...» (تصوير 17). تصوير 17- چهارسوق و سقاخانه
فرايند حيات تاريخي و اجتماعي مجموعه
توسعه و ترويج فرهنگ شريف وقف به ويژه در دوره صفويه و ضرورت استمرار اداره موقوفات مطابق نظر واقف و براساس آنچه در متن وقفنامهها آمده يکي از از مهمترين دلايل و عوامل حفظ و استمرار حيات اجتماعي بناهاي موقوفه و ابنيه ساخته شده توسط غلام بانيان از زمانهاي گذشته تا به امروز ميباشد. وقفنامهها مهمترين مسائل مربوط به بناهاي عمومي از جمله نحوه تأمين درآمد، تخصيص هزينهها، مديريت، سازماندهي نيروي انساني، امور خدماتي، امور آموزشي، امور نگهداري و مرمت و... را روشن ساخته و مديران اين مجموعهها را ملزم به پايبندي و انجام اين توصيهها و دستورات ميکند. وقفنامه مجموعه عليقليآقا به عنوان يک سند معتبر ضمن شفاف ساختن تاريخ و نحوه احداث اين مجموعه، پرده از راز حيات و پويايي چندين سدهاي اين مجموعه معماري عمومي برداشته و ما را به گوشهاي از فرهنگ پوياي معماري و شهرسازي عصر صفويه رهنمون خواهد کرد. بيگمان از اين وقفنامه ميتوان در فهم طرز استفاده از اين مجموعه کمک گرفت. اگر درست باشد که عامل تعيين کننده در معماري ايران کارکرد بوده است نه صورت، اين اطلاعات از همه نوع اطلاعاتي مهمتر است. از وقفنامه ميتوان اطلاعاتي نيز درباره ديگر وجوه زندگي در دوره صفويان به دست آورد؛ زيرا در آن، عنوانها معين شده و وظايف وصف شده، و مزد افراد دخيل در مجموعه فهرست شده است. وقفنامه اين اثر سندي است که روشهاي ماندگاري و پويايي حيات آثار معماري مذهبي و کاربردي عصر صفويه -به ويژه آثاري که توسط غلامان باني احداث شدهاند- را حتي تا زمان حاضر روشن ميسازد. در وقفنامه مجموعه مذکور ساختار مديريت، تأمين منابع مالي، نگهداري و تعميرات و نيروي انساني در امور خدماتي، مذهبي و آموزشي و حدود فعاليتهاي فرهنگي، مذهبي و اقتصادي مجموعه روشن و شفاف بيان شده است. بيگمان اين سند تاريخي ضمن تأکيد بر تحقق روزافزون سنتهاي حسنه مذهبي در اين عصر، تيزهوشي، مديريت و آينده نگري تعهدآور بانيان خير آثار معماري شکوهمند عصر صفوي را بيان ميدارد.
نتيجهگيري
هنرپروران، بانيان و حاميان خلق آثار هنري يکي از مهمترين عوامل در تاريخ هنر ايران بوده و هستند. معمولا در شناخت جايگاه و مقام هنرپروران و حاميان در تاريخ هنر ايران دچار افراط و تفريط بودهايم؛ گاه حاميان و بانيان را فقط مهياکننده امکانات و تجهيزات براي هنرمندان دانستهايم و گاه هنر را صرفا محصول تصميمات سياسي و اراده سياسيون دانستهايم. در اينجا سخن از آن نبوده است که بانيان همرتبه هنرمندان و خالقان اثر بودهاند بلکه اينان در زمره علتهاي اصلي خلق آثار هنري و معماري بودهاند؛ و بنا به دلايل مختلف حاميان، بانيان و هنرپروران در تحول و گسترش معماري و شهرسازي در عصر صفويه نقش ممتازي داشتهاند. شکلگيري حکوت قدرتمند صفويه در ايران بسترساز تحولات چشمگيري بوده است. تحکيم و تثبيت خاندان سلطنتي با ياري و کمک غلامان و صاحب منصبان ديواني و لشکري و پديد آوردن محيط مصنوع شايسته اين سلسله از جمله اين تحولات بوده است. اين تحولات به ويژه از زمان حکومت شاه عباس اول و انتخاب اصفهان به عنوان پايتخت صفويه ظهور و بروز بيشتري يافت. همزماني ايجاد پايتختي جديد و استقرار حکومت بر پايه نظام غلامان مهمترين عامل تکامل و توسعه درخشان معماري و شهرسازي در عصر صفوي بوده است. آرمان و انديشه شاه عباس در زمينه تحقق سلطنتي الهي بر زمين از طريق دو عامل تحقق يافت؛ پديد آوردن آرماني محيط مصنوع پايتخت و تثبيت و تحکيم سلطنت از طريق بازنگري در رابطه حکومت با غلامان و صاحب منصبان. اين دو عامل مهم زمينه ساز گسترش فضاي مشارکت و همکاري ميان شاه و صاحب منصبان در گسترش معماري عمومي و شهرسازي بوده است. مجموعه بناهاي عليقليآقا مصداقي از مشارکت صاحب منصبان حکومتي در توسعه معماري کاربردي و مذهبي صفويه است و نشان ميدهد که معماري اين دوره در تمامي ابعاد حيات فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي مردم حضوري زنده، فعال و پويا داشته است.
منابع و مآخذ
مقاله «ويژگيهاي حمامهاي ايران در دوره صفوي»، محمد افروغ، کتاب ماه هنر، شماره 130، تهران، تير 1388.
- تاريخ هنر در سرزمينهاي اسلامي، انور الرفاعي،ترجمه عبدالرحيم قنوات، مشهد، جهاد دانشگاهي مشهد، 1377.
- اصفهان تصوير بهشت، ه. استيرلن، ترجمه جمشيد ارجمند، تهران، فرزان روز، 1375.
- دونژوان ايراني، بيات اروج بيک، ترجمه مسعود رجبنيا، تهران، 1338.
- مقاله «الگوهاي هنرپروري و آفرينش هنري در ايران دوره ايلخانيان: مورد خواجه رشيدالدين»، شيلا بلر، ترجمه وليالله کاوسي، فصلنامه گلستان هنر (در تاريخ هنر و معماري ايران زمين)، سال چهارم، شماره 3، تهران، فرهنگستان هنر، پاييز 1387.
- ـــــــــ. «معماري و جامعه در دوره ايلخانيان: تحليل وقفنامه ربع رشيدي»، ترجمه مهرداد قيومي، فصلنامه گلستان هنر (در تاريخ هنر و معماري ايران زمين)، سال چهارم، شماره 3، تهران، فرهنگستان هنر، پاييز 1387.
- مقاله «واکاوي رمز نهفته در سردر مسجد عليقليآقا»، حسين پورنادري، نامه معماري و شهرسازي (دوفصلنامه)، شماره 6، تهران، دانشگاه هنر، بهار و تابستان 1390.
- تاريخ عالم آراي عباسي، اسکندر بيک ترکمان،. به کوشش ايرج افشار، جلد يکم، تهران، اميرکبير، 1350.
- تاريخ اصفهان، حاج ميرزا حسن خان جابري انصاري، تصحيح و تعليق جمشيد مظاهري، اصفهان، مشعل، 1378.
- آثار ملي اصفهان، ابوالقاسم رفيعي مهرآبادي، تهران، سلسله انتشارات انجمن آثار ملي، 1352.
- مقاله «آثار گنجعليخان و علي مردانخان در ايران و شبه قاره، با تکيه بر باغ شاليمار لاهور»، مهرنوش سروش و سيدعمادالدين خضرائي، فصلنامه گلستان هنر (در تاريخ هنر و معماري ايران زمين)، سال چهارم، شماره3، تهران، فرهنگستان هنر، پاييز 1387.
- مقاله «غلامان باني: گزارشي از فصل چهارم کتاب غلامان شاه: نخبگان جديد ايران در دوره صفويان»، مهدي سلطاني، فصلنامه گلستان هنر (در تاريخ هنر و معماري ايران زمين)، سال چهارم، شماره 3، تهران، فرهنگستان هنر، پاييز 1387.
- دولت و حکومت صفويان، راجر سيوري، ترجمه کامبيز عزيزي، چاپ ششم، تهران، نشر مرکز، 1378.
- مقاله «ابراهيمسلطان، باني مجموعه دارالصفاي شيراز»، صحراگرد، فصلنامه گلستان هنر (در تاريخ هنر و معماري ايران زمين)، سال چهارم، شماره 3، مهدي تهران، فرهنگستان هنر، پاييز 1387.
- تاريخ سياسي و اجتماعي ايران، ابوالقاسم طاهري، تهران، انتشارات علمي و فرهنگي،.1383
- مطالعه و شناخت مرکز محله عليقليآقا و طرح مرمت و احياي حمام(پاياننامه کارشناسي ارشد مرمت بنا)، محسن طبسي، اصفهان، دانشگاه هنر اصفهان، 1378.
- ـــــــــــــ. «بازخواني وقفنامه و بررسي کالبدي مرکز محله عليقليآقا»، صفه (نشريه علمي و پژوهشي معماري و شهرسازي)، شماره 35، تهران، دانشکده معماري و شهرسازي دانشگاه شهيد بهشتي، پاييز و زمستان 1381.
- سفرنامه کمپفر، انگلبرت کمپفر، ترجمه کيکاوس جهانداري، تهران، خوارزمي، 1363.
- مقاله «خواجه غياث الدين پير احمد خوافي، باني مدرسه غياثيه خرگرد»، مهدي گلچين عارفي، فصلنامه گلستان هنر (در تاريخ هنر و معماري ايران زمين)، سال چهارم، شماره 3، تهران، فرهنگستان هنر، پاييز 1387.
- انقراض سلسله صفويه، لارنس لکهارت،ترجمه مصطفي قلي عماد، تهران، انتشارات مرواريد، 1368.
- مقاله «قوامالدين شيرازي، معمار دوره تيموريان»، دانلد ويلبر، ترجمه هديه نوربخش، فصلنامه گلستان هنر (در تاريخ هنر و معماري ايران زمين)، سال چهارم، شماره 3، تهران، فرهنگستان هنر، پاييز 1387.
- عظمت فراموششده، حسين يزدي، تهران، انتشارات سپيده، 1383.
- ـــــــــــــــ. «انتقال پايتخت صفويه به اصفهان: علل و پيامدهاي آن»، مجله رشد آموزش تاريخ، شماره 23، تهران، تابستان 1385.
- New Elites of Safavid Iran,Babaie Sussan, Kathryn Bbabayan, Ina Baghdiantz McCabe and Massume Farhad, Slaves of Shah I.B. Tauris, 2004.
پانویس
- ↑ عظمت فراموش شده، ص42.
- ↑ کتاب ماه هنر شماره 130، ص95.
- ↑ دولت وحکومت صفویان، ص65.
- ↑ تاریخ سیاسی واجتماعی ایران، ص381 .
- ↑ همان.
- ↑ دولت وحکومت صفویان، ص152.
- ↑ اصفهان تصویر بهشت، ص169 .
- ↑ تاریخ هنر در سرزمین های اسلامی، ص19 .
- ↑ New Elites of safavid lran .
- ↑ فصلنامه گلستان هنر (در تاریخ هنر ومعماری ایران زمین)، سال چهارم، شماره 3، صص31-30.
- ↑ الگوهای هنر پروری وآفرینش هنری در ایران دوره ایلخانیان: مورد خواجه رشید الدین، ص48.
- ↑ همان، صص33-32 .
- ↑ فصلنامه گلستان هنر(در تاریخ هنر ومعماری ایران زمین)، سال چهارم، شماره3، ص88.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ص90 .
- ↑ همان، ص25 .
- ↑ همان .
- ↑ همان، صص28-27.
- ↑ همان، صص13-9.
- ↑ همان، صص30-29.
- ↑ مطالعه وشناخت مرکز محله علیقلی آقا وطرح مرمت واحیای حمام، ص44 .
- ↑ همان، ص93.
- ↑ همان، ص46 .
- ↑ نامه معماری وشهر سازی(دو فصلنامه)، شماره 6، ص159.
- ↑ تاریخ اصفهان، ص372.
- ↑ آثار ملی اصفهان، صص718-717 .
- ↑ نامه معماری وشهر سازی(دو فصلنامه)، شماره 6، صص160-159 .