وقفنامه شش دانگ روستای(هزار جریپ)شهرستان بویین میاندشت

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

مؤلف:حمیدرضا میر محمدی

وقفنامه‌اي که در اين نوشتار بازخواني مي‌گردد، مربوط به روستاي هزار جريب واقع در شهرستان بويين مياندشت مي‌باشد. اين شهرستان سابقاً بخشي از شهرستان فريدن بوده که در سال 1392ه.ش به شهرستان ارتقاء يافته است. لذا هزار جريب مذکور در وقفنامه که مربوط به ناحيه فريدن بوده، اکنون در بويين مياندشت واقع است. طبق وقفنامه، موقوفه تماميت شش دانگ اين روستا است. اميد است انتشار اين وقفنامه گامي باشد در جهت گسترش و احياي امر وقف باشد. کليد واژه‌ها هزار جريب، بويين مياندشت، فريدن، مير محمدصادق خوانساري.

هزار جريب

[هزار جريب همچنين نام روستايي در شهرستان‌هاي بروجرد، ملاير، سربند و ناحيه‌اي در استان مازندران است.] روستاي هزار جريب از جمله روستاهاي شهرستان بويين مياندشت واقع در استان اصفهان مي‌باشد. اين روستا در طول جغرافيايي 3 / 50 درجه و عرض شمالي 6 / 33 درجه و 2420 متر ارتفاع از سطح دريا واقع است. هزار جريب در 10 کيلومتري مرکز شهرستان قرار داشته و رودخانه «آغچه» از جنوب آن مي‌گذرد. [۱] اين روستا سابقاً مرکز سکونت ارامنه‌اي بوده است [۲] که توسط شاه عباس به اين ناحيه کوچانده شده‌اند. در خصوص اسکان ارامنه در ايران مرکزي و اطراف اصفهان به روايتي شاه عباس در اوايل قرن 17 در حدود 250 هزار نفر از اتباع ارمني خود را از موطن آنان در نزديکي جلفا و ايروان و قارض به نواحي حاصلخيز و کم جمعيت واقع در شمال پايتخت خود (اصفهان) منتقل کرد. بنابر روايتي تعداد 12 هزار نفر از ارامنه در 54 آبادي در منطقه فريدن اسکان داده شده و در اين مهاجرت تنها ارامنه کشاورز به فريدن آورده شدند و صنعتگران اين قوم در اصفهان ماندند. مؤلف «نصف جهان في تعريف اصفهان» [۳] در بيان نواحي فريدن گويد: ناحيه سوم آن را ناحيه تخماقلو گويند که آن را «کرجنبوت» نيز نامند. و قريب سي قريه و آبادي دارد که چندين دهات خالصه فريدن آنجاست که ارمني‌نشين هستند. معروف آنها «زرنه»، «هزار جريب» و «سنگ باران» است [۴] لازم به ذکر است که اولين کليساي ارامنه فريدن، در هزار جريب بنا گرديده است. اين کليسا که به‌نام حضرت مريم ناميده مي‌شد در سال 1664 ميلادي در اواخر سلطنت شاه عباس ثاني بنا گرديده است. [۵] مير سيد علي جناب در «الاصفهان» گويد: شاه عباس اول صفوي به چند صورت اقدام در آبادي اصفهان مي‌کند. اول، ساخت عمارت و ابنيه بسياري از جمله «چهارباغ» و «هزار جريب» و دوم، کوچانيدن ارامنه به اصفهان بود.

وجه تسميه هزار جريب

در اين خصوص آمده است که «شهرسازان عصر شاه عباس به منظور توسعه شهر اصفهان به طرف جنوب باغي را در منتهي اليه جنوب چهارباغ احداث کردند که به خاطر وسعتش آن را هزار جريب ناميدند» [۶] توضيح آن‌که «جريب» واحدي از مساحت است که معادل ده هزار متر مربع يا يک هکتار است. جريب در اصل واحدي براي سنجش حجم غلات بوده و مقدارش در مکان‌هاي مختلف متفاوت بوده و بعداً به عنوان اندازه وسعت زمين که يک جريب غله از آن برداشت شود به‌کار رفته است [۷] به نظر مي‌رسد ارامنه ساکن در روستاي هزار جريب ابتدا در ناحيه هزار جريب اصفهان سکني داده شده و سپس به ناحيه فريدن انتقال و در هزار جريب اسکان يافتند. امروزه ارامنه هزار جريب به اصفهان و يا کشور ارمنستان مهاجرت نموده و در اين روستا اين اقليت مذهبي ساکن نبوده و از کليساي تاريخي حضرت مريم تنها آثاري از سنگ بناي آن باقي است [۸]

متن وقفنامه

بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله الواقف علي الضمائر والمطلع علي السرائر و الصلوة والسلام علي خيرخلقه و اشرف بريته محمدٍ صاحب المناقب و المفاخر و علي اله الطبين الطاهرين. و بعد از روز نخست که قلم مشيت حضرت پروردگار و واقف پنهان و آشکار بحکم آيه امانت خطّ تکليف و عبادت بر جبين انسان نگاشته و از مواهب و عطاياي خود بمفاد آية مبارک «و لقد کرّمنا بني آدم» [۹] عروس فضل و کرامت نشان و نامزد ايشان ساخته، بهار سعادت هر صنفي از اين نوع شريف را بوسيله مزيد طراوتي افزود، طائفه را بزيور عبادت اذکار آراسته و فرقة را با نثار اوقاف پيش قدم خواسته و بحکم آيه مبارکه «الذين ينفقون اموالهم بالّيل والنّهار سرّاً و علانيهً فلهم اجرهم عند ربّهم و لا خوفٌ عليهم و لا هم يحزنون» [۱۰] و به مضمون آيه بلاغت مشحون«مثل الّذين ينفقون اموالهم في سبيل الله کمثل حبّهٍ انبتت سبعَ سنابل في کُلّ سُنبلهٍ مائهُ حبّهٍ و اللهُ يضاعف لمن يشآءُ واللهُ واسعٌ عليهمٌ» [۱۱] و نظر بمدلول خبر هدايت اثر مروي از امام همام جعفر بن محمدالصادق عليها الصلوة والسلام «خيرٌ ما يخلفه الرجل بعده ثلثه: ولدٌ بار يستغفر له و سنّهُ خير يقتدي به فيها و صدقهٌ تجري من بعد» و بمفاد روايه ديگر مروي از آن سرور «تلبيع الرجل بعد موته ثلث خصالٍ صدقه اجرها الله في حياه فهي تجري له بعد وفاته و سنته هوي سُنّتها فهي يُعمل بها بعد موته و ولدٌ صالحٌ يدعوله» بنويد بيشمار و اضعاف فزون از هزار گرامي داشته من جمله در اين اوقات خجسته علامات توفيق رفيق و شامل حال خيريت مال سرکار سعادت آثار سلاله السادات عمدة التجار و زبدة الاعيان خير الحاج حاجي مير محمدصادق [۱۲] خلف مرحوم جنت مکان حاجي مير ابوالقاسم خوانساري اصل ساکن دارالخلافه طهران گرديد. وقف مؤبد صحيح شرعي و حبس مخلد صريح دائمي نمود قربة الي الله و طلباً لمرضاته در حاليکه جميع اقارير و معاملات شرعيه از ايشان مُتّبع و ممضي بود عالماً عامداً، عارفاً با الکميه و الکيفيه مختاراً غير مُکرهٍ همگي و تمامي کل شش دانگ قريه «هزار جريب» واقعه در محال فريدن من توابع اصفهان مع کافه توابعه الشرعيه و عامّه منضماتّه العُرفيه بحبث لاشُذ منهاشيء و در محل خود مستغني از تحديد و توصيف است، ملکي متصرفي خود را که بموجب يک طغرا فرمان مهرلمعان از جانب دولت عليه ايران واگذار بايشان شده بود بملکيت و بامضاء حضرت مستطاب، اعلم العلماء و العاملين، رئيس الملة والّدين حجة‌الاسلام والمسلمين حاجي ميرزا محمدحسن شيرازي [۱۳] اعلي الله مقامه رسيده بر مصارف تعزيه‌داري حضرت خامس آل عبا و حضرت رسول و امير مؤمنان و صديقه کبري و حضرت مجتبي و ائمه اطهار و اولاد و اصحاب آنجناب صلوات الله وسلامه عليهم اجمعين و بر سادات معروفه بسادات عسلي ساکنين در قصبه خوانسار که از اقربا واقف معزّي اليه است باين ترتيب که اولاً يک عشر از کل منافع و مداخل آن بجهته متولي و نيم عشر براي ناظر مقدماً علي تمام المخارج موضوع شود و ثانياً مخارج آبادي ملک و منال ديواني مقدم بدارند و ثالثاً آنچه باقي بماند نصف شود و نصف را بمخارج تعزيه‌داري از قهوه و قليان و اطعام بحسب متعارف هر زماني و حق روضه‌خواني و غير در دو ماه محرم و صفر در هر جا متولي صلاح بداند بصواب‌ديد ناظران برساند و نصف ديگر را بسادات معزّي اليهم للذکر مثِلُ خط الاُنثيين با ملاحظه اقرب الي الواقف تقسيم نمايند و توليت عين موقوفه مادام الحيوة با واقف خير مواقف و بعد با اکبر اولاد ذکور ايشان است بشرط البلوغ و الرشد و العداله و مع الفقدان با اکبر اولاد اناث ايشان است مع الشروط المذکور و با فقدان با اکبر ذکور از اولاد مرحوم ابوي ايشان است با شروط مذکور نسلاً بعد نسل و با فقدان با ذکور از اولاد اناث آن مرحوم است با شرايط و در صورت فقدان با مجتهد قصبه خوانسار و با فقدان آن با عالم متديّن قصبه مزبور است و نظارت آن با راقم الحروف اقل العباد علماً و عملاً و اکثرهم خَطَاً و زُللاً محمد بن احمد بن علي بن محمد صائب طاب الله ثراهم است و بعد با مجتهد خوانسار غير از متولي آن و با فقدان با عالم متدين آنجا است و صيغه وقف جامعه لجميع الشرايط من الصّحه و للزوم جاري گرديد و تخليه يد مالکانه نمود و بعنوان توليت متصرف گرديد فصارت وقفاً صحيحاً شرعياً جازماً لازماً بتّا بتلا ما تعاقب الليل و النهار و ترادف القرون و الاعصار «فمن بدّله بعد ما سمعه [فانما اثمه] علي الّذين يبدلونه و الله واسعٌ عليم» [۱۴] و کان ذلک في يوم الغدير، الثامن عشر من شهر ذيحجة الحرام من شهور سنه 1313 الثالث عشر و ثلثمانه بعد الالف من الهجره. توضيح آنکه از براي متولي واقف حق التوليه مقرر نشد خروجاً عن شبهه الواقف علي النفس و کان ذلک سياقهم المتن.

حواشي وقفنامه

السواد مطابق الاصله و هماسيان متناً و هامشاً ـ حرره الاحقر هدايت‌الله الحسيني ـ مهر هدايت‌الله بن ابوالحسن الحسيني قد اعترف السيد الواقف المزبور بتمام ما زبر فيه في المتن و الهامش لدي في 9 شهر شعبان المعظم 1315. محل مهر جناب عمدة العلماء سيّد السادات و نخبة الانجاب و الاطياب شريعت‌ماب آقاي سيّد محمد تقي سلمه الله سواد مطابق با اصل است تحت متن و حاشيه و هامش حررها (مهر خوانده نشد) و اقر الواقف بتمام ما زبر فيه لدي فذلک کذلک بلاشک و ريب في 20 رجب المرجب 1315 محل مهر جناب مستطاب عمدة العلماء العظام، شريعت‌ماب آقاي سيّد محمود خوانساري هو الله تعالي، قد اعترف جناب الواقف بتمام ما في اليه في الورقه توضيح الهامش لدي الاقل في رابع عشر شهر رجب المرجب 1315 محل مهر جناب مستطاب عمدة العلماء الراشدين و سيّد الفقها المجتهدين آقاي آقا ميرزا محمود مجتهد خوانساري [۱۵]

دام عزّه

هو ـ قد اقر السّيد المعظم، بما زبر فيه من الوقف علي طبق ما زبر فيه و القبض علي حسب الموقفيه و التوليه و النظاره علي حسب ناظر في المتن و الهامش لدي اقل خدام الشرع المذکور في 20 ربيع المولود 1314 محل مهر جناب مستطاب عمدة العلماء و زبدة الفقهاء، شريعت‌مدار آقاي سيّد ريحان الله الکشفي بروجردي ساکن طهران هو ـ قد وقع الواقف الجامع لجميع الشرايط الصحه و اللزوم للقبض والا قباض علي طبق ما زبر فصل من المتن و الهامش في يوم الثامن عشر من شهر حجة الحرام من شهور سنه 1313 حرره الاحقر فضل‌الله النور محل مهر جناب مستطاب شريعت‌مدار علامه فهام آقاي آقا شيخ فضل‌الله [۱۶]

دام افاضاته العالي

هو الله ـ قد اعترف الواقف المزبور وقف المزبور علي حسب ما زبر فيه لدي الاحقر في 26 صفر 1314 محل مهر حضرت مستطاب اعلم العلماء العاملين و رئيس الملة و الدين حجةالاسلام والمسلمين آقاي حاجي ميرزا محمدحسين آشتياني [۱۷] دامت ايام افاضاته العالي هذا مع اصله المعتبر سياق متناً وهامش حرره الاحقر مهر ادرکني يا علي

منابع

1. فرهنگ آبادي‌هاي کشور جمهوري اسلامي ايران (ج 59)، سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح، گلپايگان، 1369.

2. تاريخ ارامنه فريدن (به زبان ارمني)، لئون ميناسيان، لبنان ـ بيروت، 1971م.

3. نصف جهان في تعريف الاصفهان، محمدمهدي بن محمدرضا الاصفهاني، تصحيح: منوچهر ستوده، اميرکبير، چاپ دوم، 1368.

4. ديباچه‎اي بر جغرافياي تاريخي فريدن (پرتيکان باستان)، حميدرضا ميرمحمدي، انتشارات ارمغان قلم، چاپ دوم، 1380.

5. الاصفهان، مير سيد علي جناب، به اهتمام: عباس نصر، انتشارات گلها، 1371.

6. جغرافياي اصفهان، سيروس شفقي، دانشگاه اصفهان، 1381.

7. عباس جعفري، فرهنگ بزرگ گيتاشناسي ـ اصطلاحات جغرافيايي ـ، انتشارات گيتاشناسي، 1366.

8. فرهنگ بزرگان اسلام و ايران، آذر تفضلي و مهين فضايلي جوان، بنياد پژوهش‌هاي اسلامي آستان قدس رضوي، 1372.

9. اختران فروزان خوانسار، حميدرضا ميرمحمدي، انتشارات ارمغان قلم، 1378.

10. تربت پاکان قم، جلد 4، عبدالحسين جواهرکلام، انتشارات انصاريان، چاپ اول، 1382.

پانویس

  1. فرهنگ آبادی های کشور جمهوری اسلامی ایران، ج59، ص274.
  2. تاریخ ارامنه فریدن، صص313-314.
  3. نصف جهان فی تعریف الاصفهان، ص332.
  4. دیباچه ای بر جغرافیای تاریخ فریدن(پرتیکان باستان)، صص115-117 .
  5. الاصفهان، ص224.
  6. جغرافیای اصفهان، ص310.
  7. فرهنگ بزرگ گیتاشناسی، ص117.
  8. دیباچه ای بر جغرافیای تاریخی فریدن، ص117 .
  9. اشاره به آیه 70 سوره اسراء: (وبه راستی ما فرزندان آدم گرامی داشتیم وآنان را در خشکی ودریا بر نشاندیم و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریده های خود برتری آشکار دادیم).
  10. سوره بقره، آیه 274: (کسانی که اموال خود را شب وروز و نهان و آشکار، انفاق می کنند پاداش آنان نزد پروردگار شان برای آنان خواهد بود ونه بیمی بر آنان است ونه اندوهگین می شوند.)
  11. سوره بقره آیه261: (مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند همانند دانه ای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه ای صد دانه باشد وخداوند برای هر کس که بخواهد چند برابر می کند وخداوند گشایشگر داناست ) .
  12. آقا میر محمد صادق بن حاجی میر ابوالقاسم خوانساری از خوشنویسان خوانسار در اواخر عهد قاجار بوده است که آثار خطی بسیار ارزشمندی از ایشان به یادگار مانده ولی از زندگانی ووفات ایشان اطلاعی در دست نیست.
  13. آیت الله حاج محمد حسن شیرازی معروف به میرزای شیرازی ومیرزای مجدد، مرجع شیعیان وقت، فقیه امامی، عالم، متولد 1230در شیراز، تحصیل کرده در اصفهان، نجف و کربلاومتوفی در سامراومدفون در نجف اشرف است که مرجعیت شیعیان در زمان حیاتش وپس از وفات شیخ مرتضی انصاری به عهده ایشان گذاشته شد. از کارهای بزرگ میرزا در دوران حیاتش، تحریم تنباکو در زمان ناصرالدین شاه قاجار بود. در نجف به خاک سپرده شد. (فرهنگ بزرگ اسلام وایران، ص493.).
  14. سوره بقره، آیه 181:(پس هر کس آن( وصیت ) را بعد از شنیدنش تغییر دهد، گناهش تنها برگردان کسانی است که آن را تغییر می دهند آری خدا شنوا وداناست.).
  15. آیت الله سید محمود بن عبد العظیم خوانساری متولد، بزرگ شده ومتوفی در خوانسار است. تحصیلات وی در خوانسار ، اصفهان ونجف بوده وپس از مراجعت به اصفهان به حلقه درس آیت الله میرزا هاشم چهارسوقی درآمد واز ایشان موفق به کسب اجازه اجتهاد گردید. از وی چندین رساله در فقه واصول بر جای مانده که در مجموعه 1136کتاب های اهدایی مرحوم محمد مشکات به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. وی در سال 1315ه.ق وفات یافته ودر قبرستان شرقی خوانسار معروف به قبرستان پشت بازار دفن گردید. ماده تاریخ وفات ایشان است.(اختران فروزان خوانسار، ص98).
  16. آیت الله شیخ فضل الله بن عباس نوری، عالم، مجتهد وفقیه متولددر مازندران، ساکن تهران ومدفون در قم است که نزد میرزای شیرازی تلمذ نمودودر اوایل مشروطیت با سید عبدالله بهبهانی وسایر مشروطه طلبان هم قدم بود ولی اختلافات میان ایشان جدایی افکند وپس از مدتی شیخ فضل الله مصلوب شدوبه شهید مصلوب ملقب گشتوپس از 18 ماه جنازه ایشان مخفیانه به قم منتقل ودفن شد .(تربت پاکانقم، ج4، صص1267-1274).
  17. آیت الله محمد حسن آشتیانی، از مجتهدین به نام تهران، متولد در آشتیان ومتوفی در تهران است که نزد شیخ مرتضی انصاری تلمذ نمود. از سال 1306ه.ق تا هنگام مرگش ، مرجع احکام شرعیه بود. علت شهرت وی همکاری او با میرزا حسن شیرازی در واقعه رژی (تحریم تنباکو)بود. وی در سال 1311ه.ق در تهران در گذشت. جنازه ایشان به نجف منتقل ودر مقبره شیخ جعفر شوشتری دفن شد.(فرهنگ بزرگان اسلام وایران، ص494).