وقف نگاری های شیخ صدوق رحمةالله

از ویکی خیر
پرش به: ناوبری، جستجو

مؤلف: سید محسن موسوی

استادیار گروه علوم قرآن وحدیث دانشگاه مازندران

چکيده

وقف‌نگاري، يکي از حوزه‌هاي نگارشي دانشمندان اسلامي در رشته‌هاي فقه و حديث است. نگارش درباره وقف به‌خصوص آنچه که از زبان خاندان وحي و پيشوايان معصوم عليهم السلام نقل مي‌شود، در تبيين فضيلت، آداب و احکام وقف و در نتيجه ترويج فرهنگ وقف نقش فراواني دارد. يکي از نگارندگان حوزه وقف، ابوجعفر محمد بن علي بن بابويه قمي معروف به شيخ صدوق رحمه الله است که دو کتاب مستقل در اين باره به نگارش درآورده است. در اين نوشته که به شيوه توصيفي به سامان رسيده است، به معرفي آثار مستقل شيخ صدوق رحمه الله درباره وقف و نيز مطالب پراکنده در کتاب‌هاي موجود ايشان درباره وقف پرداخته شده است. کليدواژه‌ها: وقف، وقف نگاري، شيخ صدوق رحمه الله.

مقدمه

وقف، يکي از ميراث ماندگار پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله در قالب يک عنوان فقهي است که آثاري باقي و جاري را براي واقفان مسلمان در بر خواهد داشت. اهميت مسأله وقف و لزوم تبيين احکام آن، دانشمندان و نويسندگان اسلامي اعم از محدثان و فقيهان و... را بر آن داشت که کتاب هايي را در اين باره به نگارش درآورند. ابوجعفر محمد بن علي بن بابويه قمي معروف به شيخ صدوق (م 381 ه.ق) از نويسندگان پر تأليف قرن چهارم هجري است که بيشتر نوشته هاي او در زمينه فقه و حديث است. يکي از زمينه هايي که شيخ صدوق در آن قلم زده است، وقف مي باشد. در اين نوشته به معرفي آثار و نوشته هاي وي در زمينه وقف خواهيم پرداخت. يک. آثار مستقل درباره وقف شيخ صدوق دو کتاب مستقل درباره وقف به نگارش درآورده است: يکي کتاب الوقف است که نجاشي نام اين کتاب را در فهرست آثار صدوق آورده و علامه تهراني هم آن را با عنوان الوقف و احکامه نام برده است [۱] و ديگري کتاب مسائل الوقف که نجاشي از اين کتاب ياد کرده است. [۲] شيخ آقابزرگ تهراني هم نام اين کتاب را آورده است. [۳] متأسفانه هيچ يک از اين دو کتاب، به دست ما نرسيده و در گذر زمان مفقود شده است. تفاوت اين دو کتاب در اين است که کتاب الوقف بر اساس قاعده نگارش کتابهاي فقهي به رشته تحرير درآمده است. اين کتاب مانند ديگر نگارشهاي فقهي قرنهاي نخستين به صورت حديثي بوده و فقيه، احاديث فقهي را به گونه اي تبويب و تنظيم مي کند که ديدگاه فقهي او را نتيجه دهد. ولي کتاب مسائل الوقف بر اساس سبک نگارش کتاب هاي مسائل تدوين يافته است. المسائل، عنوان تعدادي از کتاب‌هاي شيخ صدوق است که غالباً درموضوع فقه نوشته شده است. چنان که از نام کتاب پيداست، اين کتاب‌ها مجموعه‌ مسائلي است که همراه با پاسخ‌هايشان به صورت کتاب تدوين شده است. بخشي از آثار شيخ صدوق که پانزده اثر است با اين عنوان ارائه شده است که در پي مي‌آيد: کتاب المسائل، مسائل الحج، مسائل الحدود، مسائل الخمس، مسائل الديات، مسائل الرضاع، مسائل الزکاة، مسائل الصلاة، مسائل الطلاق، مسائل العقيقه، مسائل المواريث، مسائل النکاح، مسائل الوصايا، مسائل الوضوء، مسائل الوقف. دو. وقف در آثار موجود صدوق شيخ صدوق علاوه بر کتاب هاي مستقلي که در موضوع وقف به نگارش درآورده، بخش هايي از کتاب هاي فقهي خود را به اين موضوع اختصاص داده است. الف- باب صد و شصت و هشتم کتاب الهداية في الاصول و الفروع را باب الوقف نام نهاده و با اين جمله آغاز مي‌کند که الوقف علي ثلاثة وجوه أحدها.... [۴] ب- باب پنجم از جلد دوم کتاب علل الشرايع، درباره بيان علت جايز نبودن وقف بر مسجد مي باشد. در اين باب فقط يک حديث نقل کرده است. [۵] ج- بابي از کتاب معاني الاخبار را با عنوان باب معني الحبيس تدوين کرده است. در اين باب شيخ صدوق احاديثي را ارائه کرده، سپس در بيان معناي حبيس مي گويد: والحبيس هو کل وقف الي وقت غير معلوم هو مردود.... [۶] د. در کتاب من لايحضره الفقيه که مجموعه اي از کتاب هاي فقهي است، کتابي را به وقف اختصاص داده و آن را باب الوقف و الصدقة و النحل نام نهاده است. احاديث 5567 تا 5594 از اين کتاب به موضوعات مرتبط با وقف اختصاص يافته است. [۷] علاوه بر کتاب الوقف، احاديث متعددي در باب ها و فصل هاي مختلف درباره فضيلت، اهميت، آداب و احکام وقف در کتاب من لايحضره الفقيه آورده شده است. براي نمونه در جلد اول کتاب دو حديث درباره وقف آب نهر يا چاه و نيز ناروايي وقف براي مسجد، نقل کرده است. ه. در کتاب ثواب الاعمال نيز حديثي را نقل کرده، درباره ثواب کسي که چاه آبي را حفر نمايد و آن را وقف نمايد: هر کس چاهي براي آب حفر کند تا به آب رسد و آن را بر مسلمانان ببخشد و يا وقف‏ آنها کند براي او همانند هر که از آن آب وضو گيرد و نماز بخواند ثواب باشد.... [۸] و. در کتاب الخصال نيز دو روايت درباره وقف از امام صادق عليه السلام نقل کرده است. يکي درباره سه خصلتي است که پس از مرگ پاداشش به دنبال انجام دهنده آن مي گردد و يکي از آنها صدقه اي جاريه اي است که در زمان زندگي انجام داده که پس از مرگش تا روز قيامت به‌عنوان صدقه وقف‏ باقي مي‏ماند و کسي آن را به ارث نمي‏برد. [۹] حديث ديگر چنين است: شش خصلت است که مؤمن پس از مرگش از آنها سود مي‏برد؛ فرزند صالحي که به او استغفار کند، و مصحفي که آن را بخوانند، و چاهي که آن را بکند، و درختي که آن را بکارد، و وقف‏ آبي که جاري مي‏کند و سنت نيکويي که پس از او به آن عمل شود. [۱۰] ز. در کتاب عيون اخبار الرضا عليه السلام متن وقفنامه اي از امام کاظم عليه السلام که ملکي را بر فرزندان خود وقف کرده بود، روايت شده است. ابتداي متن اين چنين است: عبد الرحمن بن حجّاج گويد: امام کاظم عليه السلام وصيّت‌نامه اميرالمؤمنين عليه السلام را برايم فرستادند و نيز نسخه صدقه (موقوفات) پدرشان را همراه ابواسماعيل مصادف (غلام امام عليه السلام) فرستاده، و وقفنامه وي و نيز وقفنامه خود را ذکر کردند: بسم الله الرّحمن الرّحيم: صدقات موسي بن جعفر چنين است: زمينش در فلان مکان.... [۱۱] سه. گزارشي از محتواي کتاب الوقف در کتاب الوقف از کتاب من لايحضره الفقيه، بيست و هفت متن روايي موجود است که برخي از آنها از ارزش و اعتبار والايي از نظر سندي و محتوايي برخوردار است. برخي از مهم ترين اين روايت ها عبارت است از:

>وقفنامه ها >نامه ها >سوالات >قضاوت ها وقفنامه ها سه وقفنامه بسيار مهم و با ارزش از پيشوايان معصوم عليهم السلام در اين کتاب نقل شده است که در حديث 5588 ربعيّ بن عبد الله از امام صادق عليه السلام روايت کرده است که حضرت فرمود: اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب عليه السلام خانه خود را که در محله بني زريق مدينه بود، وقف کرد، وقفنامه‏اش را بر اين گونه انشاء فرمود: بِسْمِ اللّه الرّحْمنِ الرّحِيمِ‏، اين چيزي است که علي بن ابي طالب در حال حيات و سلامت خود آن را وقف کرده است، او خانه خود که در محله بني زريق واقع است، به‌صورت وقفي درآورده است، که به فروش نمي رود و بخشيده نمي-شود و به ارث برده نمي گردد... . همچنين حديث 5579 از ابوبصير روايت کرده است که گفت: امام باقر عليه السلام وصيّت حضرت فاطمه عليه السلام را براي او قرائت کرد. متن اين وصيت در اين کتاب نقل شده و توضيحي بر آن افزوده شده: و روايت شده است که اين بوستان ها وقف بوده... . و نيز حديث 5593 که عبدالرّحمن بن حجّاج روايت کرده است که گفت: امام کاظم عليه السلام وقفنامه موقوفه‏اي را بر اين گونه انشاء فرمود: اين چيزي است که موسي بن جعفر آن را وقف کرده است... . نامه ها بخشي از احاديث منقوله در اين کتاب، نقل مکتوباتي است که بين امامان معصوم عليهم السلام و راويان احاديث ردّ و بدل شده است. از آن جهت که پاسخ اين پرسش هاي مکتوب به قلم يا املاي امام بوده و از سوي راويان، تصرفي در الفاظ آن صورت نگرفته، ارزش دوچندان پيدا مي کند. مانند حديث 5567 که نقل نامه محمد بن حسن صفّار به امام ابومحمد حسن بن علي عليه السلام درباره اوقاف و سوال درباره رواياتي که از پدران آن امام در اين خصوص رسيده است. امام عليه السلام با نامه‏اي پاسخ فرمود که: وقف‏ها (موقوفات) به خواست خداي تعالي بر آن گونه که واقفين آنها تعيين کرده‏اند، جريان مي‏پذيرند. يا حديث 5568 درباره سوالي است که ابوالحسين به امام هادي عليه السلام نوشته بود و امام پاسخ نامه ايشان را فرمودند. همچنين حديث 5569 که علي بن مهزيار در نامه اي به امام هادي عليه السلام ، صحت نقل يکي از موالي را که از امامان عليهم السلام روايت کرده است، از ايشان پرسيد و امام‏ عليه السلام در جواب نوشت: اين موضوع به نظر من هم همين طور است. و نيز حديث 5571 که احمد بن حمزه براي امام کاظم عليه السلام نوشت درباره بنده مدبّري را وقف کرده‏اند، و پس از آن صاحبش مرده است و ديني به ذمّه دارد که مالش به اداي آن وافي نيست، امام عليه السلام فرمود: وقفش‏ براي اداي دين او فروخته مي‏شود. احاديث 5570، 5572، 5574، 5575 و 5580 شرح نامه هايي است که برخي شيعيان و راويان حديث از امامان عليهم السلام پرسيدند و پاسخ هاي خود را به صورت مکتوب دريافت داشتند. سوالات يکي از گونه هاي دريافت حديث از اهل‌بيت عليهم السلام به شيوه سوال و جواب بود که به صورت کتبي يا شفاهي از معصوم پرسيده مي شد. برخي از اين سوال و جواب ها که گاه سوالاتش فرضي و براي بررسي وجوه علمي مسأله بود، به قدري مي شد که خود مجموعه کتابي با عنوان «المسائل» را شکل مي داد. برخي از پرسش و پاسخ هاي حوزه وقف در اين کتاب نقل شده است. مانند حديث 5573 که صفوان بن يحيي، از امام کاظم عليه السلام روايت کرده است که گفت: از آن امام در باره مردي سؤال کردم که ملکي را وقف مي کند، سپس به نظرش مي‌رسد که در آن وقف تغييري بدهد، امام هم پاسخ فرمود: و اجازه تغيير آن را ندارد. يا حديث 5576 که ابوعلي بن راشد از امام کاظم عليه السلام پرسش کرد که قطعه زميني را در همسايگي اش خريد، سپس با خبر شد که‏ آن زمين وقف است... . همچنين حديث 5577 از جعفر بن حنان روايت کرده است که گفت: از امام عليه السلام در باره مردي سؤال کردم که درآمد زميني از آن خود را بر خويشاوندان پدري و خويشاوندان مادري خود وقف کرده... . احاديث 5584 تا 5590 هم مربوط به پرسش و پاسخ ها از امامان عليهم السلام درباره وقف است.

قضاوت ها

قضاوت هاي پيشوايان دين از آن جهت که معصومانه است، از ارزش زيادي برخوردار است. دو قضاوت از اين دست درباره وقف در اين کتاب نقل شده است. مانند حديث 5581 از عمر بن أذينه که درباره حکم دادگاه ابن ابي ليلي سخن گفت که محمد بن مسلم ثقفي به حکم اعتراض کرده و گفت: آگاه باش که علي بن ابي طالب عليه السلام در همين مسجد حکمي بر خلاف حکم تو صادر کرد... ايشان به بازگرداندن ملک حبيس به ورثه، و اجراي مواريث حکم کرد... در پايان نقل، صدوق توضيح داد که حبيس يعني هر وقفي که مدتي معلوم نداشته باشد به ورثه بازمي‌گردد. و نيز حديث 5582 عبدالرحمن جعفي روايت کرده است که گفت: من در باره مواريثي متعلق به خودمان، که ملکي حبيس در ضمن آنها بود، به محضر قاضي ابن ابي ليلي آمد و شد مي کردم... .

نتيجه‌‍‌‍‌گيري

1. با گردآوري همه احاديث درباره وقف از شيخ صدوق در آثار موجودش، مي توان قدمي را در راه احيا و بازسازي کتاب الوقف مفقود شده او برداشت. همچنين مي توان احاديثي را که ديگر محدثان و فقيهان در موضوع وقف از شيخ صدوق نقل کرده اند، ولي در کتاب هاي موجود وي وجود ندارد، به اين مجموعه افزود.

2. نگارش هاي پيشينيان از جمله ابوجعفر بابويه صدوق، مي تواند راهنما و راه‌گشاي نويسندگان در حوزه وقف‌نگاري باشد. پيروي از سبک و اسلوب و نيز محتواي آثار ايشان، نوشته هاي خوب و مفيدي را به ظهور خواهد نشاند.

منابع

1. الخصال، ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه معروف به شيخ صدوق (م381 ق)، تحقيق: علي‌اکبر غفاري، قم: مؤسسه نشر اسلامي، چاپ دوم، 1403ق.

2. الذريعة الي تصانيف الشيعه، شيخ آقا بزرگ طهراني (م1389ق)، بيروت: دارالاضواء، دوم، [بي‌تا].

3. رجال النجاشي (فهرست اسماء مصنفي الشيعه)، ابوالعباس احمد بن علي النجاشي الکوفي (م450ق)، قم: مؤسسه نشر اسلامي، پنجم، 1416ق.

4. ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه معروف به شيخ صدوق(م381ق)، قم: رضي، چاپ دوم، 1368ش

5. علل الشرايع، ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه معروف به شيخ صدوق(م381 ق)، نجف: مکتبه حيدريّه، چاپ اول، 1386ق.

6. عيون اخبار الرضا عليه السلام ، ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه معروف به شيخ صدوق(م381ق)، تحقيق: حسين اعلمي، بيروت: مؤسسه اعلمي، چاپ اول، 1404ق.

7. من لا يحضره الفقيه، ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه معروف به شيخ صدوق (م381ق)، تحقيق: علي‌اکبر غفاري، قم: مؤسسه نشر اسلامي، چاپ دوم، 1404ق.

8. معاني الاخبار، ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه معروف به شيخ صدوق(م381ق)، تحقيق: علي‌اکبر غفاري، قم: دفتر انتشارات اسلامي، چاپ اول، 1361ش.

9. الهداية في الاصول و الفروع، محمد بن علي بن حسين بن بابويه معروف به شيخ صدوق(م381ق)، تحقيق: مؤسسه امام هادي عليه السلام ، قم: مؤسسه امام هادي عليه السلام ، چاپ اول، 1418ق.

پانویس

  1. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج25، ص139.
  2. رجال نجاشی، ص390.
  3. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج20، ص372.
  4. الهدایه فی الاصول والفروع، صص323-324.
  5. علل الشرایع، ج2، ص319.
  6. معانی الاخبار، صص219-220.
  7. من لا یحضره الفقیه، ج4، صص227-251.
  8. ثواب الأعمال، ص291.
  9. الخضال، ص151.
  10. همان، ص323.
  11. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص38.